پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from کتاب صوتی
#ارنست_گامبریج مورخ اتریشی در ۳۰ مارس ۱۹۰۹ در #وین به دنیا آمد و در دانشگاه وین تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۷ از اتریش راهی انگلستان شد و به عضویت مؤسسه‌ی تحقیقات هنری واربورگ درآمد و از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۲ ریاست آن را برعهده گرفت.
علاوه بر آن در دانشگاه‌های لندن، کمبریج، آکسفورد، هاروارد و چند دانشگاه برجسته‌ی دیگر در آمریکا به تدریس تاریخ، فلسفه و نقد هنر پرداخت.
او در سال ۱۹۶۰ به عضویت آکادمی بریتانیا درآمد و جوایز متعددی دریافت کرد از جمله #جایزه‌ی_گوته در سال ۱۹۹۴ و جایزه‌ی #بالزان در سال ۱۹۸۵ که به‌خاطر پژوهش وی در تاریخ هنر غرب به او تعلق گرفت. گامبریج شناخته‌شده‌ترین مورخ هنر در بریتانیا و شاید در جهان شمرده می‌شود. اولین کتاب او، تاریخ جهان، در سال ۱۹۳۶ و به زبان آلمانی در اتریش منتشر شد. یک‌سال بعد در زمان حاکمیت #رژیم_نازی, این کتاب در زمره کتاب‌های ممنوعه در این کشور قرار گرفت و سرانجام چند سال پس از مرگ او، در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.گامبریچ در سوم نوامبر سال ۲۰۰۱ در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
وقایع این کتاب از کشفیات غارنشینان و بشر ابتدایی شروع می‌شود و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه می‌یابد.
البته گامبریج بعداً مقاله‌ای با عنوان "سال‌هایی که من در آنها زیسته‌ام" به کتاب اضافه کرد و در آن به موضوع پایان #جنگ_سرد، فروپاشی #شوروی و از بین رفتن #دیوار_برلین پرداخت.
کتاب "تاریخ جهان" با توجه به تعدد سال‌های مورد اشاره در آن، بسیار فشرده اما به صورتی ماهرانه و نبوغ‌آمیز نوشته شده است که تنها از دست گامبریج برمی‌آید. لحن "تاریخ جهان" در عین حال بسیار صمیمی است و مخاطب آن می‌تواند هم نوجوان باشد و هم بزرگسال.
"#تاریخ_جهان" به خصوص برای جوانان کتاب بسیار جذاب و شیرینی است که در 400 صفحه و حدود 40 فصل تدوین شده است و همچنین این نسخه از کتاب صوتی در چهل قسمت به شما عزیزان تقدیم میگردد.
#ژانر: تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی و هنر
#مترجم علی رامین
#راوی : جوانشیر بنیاب

🎙📕 https://t.me/behtarinhayesoti
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
لختی سخن پیرامون سروده ای از استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱) #بخش_چهارم دخت خوب سراینده #پریا_شجاعیان که امیددارم هرجا هست تندرست باشد می فرماید: - ... ما بالش مشترک و خواب های مختلف داشتیم نه؟ چطور می شود؟ تو در برف های دست نخورده ام ردپایت را امضا کرده…
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_پنجم


این سروده در #شش_بند کوتاه و بلند ساختار دارد که هر کدام از بندها در مسیر پیرنگ دار ذهنیت غنایی روایت می شوند. راوی برای امرواقع بیان خود از توصیف های نشانه ای که عینیت ورزی دارند سخن خویش را بسط داده است. #روایت در این جابه جایی زاویه دید دارد و برای همین در چند بند اجرا شده است.
وقتی روایت که بیان کننده محتوا و جریان های سیال ذهنی راوی می باشد به جابجایی وضع ها برسد سیر زبان ورزی رخ می دهد که #ولادیمیر_پراپ در نظریه روایت خویش چنین وضعی را تبیین آگاهانه و نموددار معرفی کرده است. چون در هر متنی - سروده یا داستان - پیرنگ وضعی مشاهده می شود. این پیرنگ سبب ساز کاربردی ترین حالات انطباقی با احوالات راوی را بیابیم. پراپ می گوید در کتاب مهم خویش: #ریخت_شناسی_قصه_های_پریان:
- متنی که تغییر وضعیت دا از حالت پایدار به حالت ناپایدار و دوباره بازگشت آن به حالت پایدار بیان می کند روایت است. (۱۵)
چنین فراگشتی را می شود نام نهاد رخداد در وضع روایی متن. چنین رسالتی در روایت می بایست آگاهانه رخ دهد چون پیرنگ متن، نیاز به درک کافی از پیام را در خود حمل می کند. راوی باید طبق بیان چند وجهی با جابه جایی زاویه دید هارمونی میان شروع تا اوج و پایان روایت را پیش کشد.


#بند_و_وضعیت_روایی_نخست:
گل های دامنت هرس کدام باغ/
در فصل داغ ها
و سر ریز کدام حادثه اند؟!

#تاویل_بند_نخست:
راوی در ارتباط دهی گل های نقش یافته بر دامن و یا گل های طبیعی روی دامن معشوق تصور عینی را به زیباشناسی توصیف می کشاند تا در شروع روایت رمانتیک بودگی بیان‌ را دریابیم. پرسشی شدن بند نخست، شرایط نمادسازی یا سمبولیسم را در گفتار روشمند پیش می برد و این مهم با گل و هرس یک گونه بازی در روایت را فرازمند دریابیم. این وضع عاطفی مطلوب شرایطی از خوانش فصل های عاشقی را بارز می دارد. #راوی از سطر نخست با به تصویر کشیدن گل و دامن زیبایی و لطافت حضور معشوق را نمایان کرده تا وارد یک صحنه زیبایی شناخت رهیاب شویم. آن پس در سطر دوم با واژه داغ یک گونه تمرین در ذهن برای حال خوب کردن نسبت به هجر یا دوری را متصور می شود. آن پس با واژه #حادثه خواسته  پیدایش داغ های دوری تا حادثه های رنج یاد به باهم نگریستن در ساحت دیالکتیک تنهایی بیابیم.

درباره موضوع #جبران
در روانشناسی یک کنش داریم به نام جبران که سبب سرپوش نهادن ناکامی ها و امیدهای واهی به ذهن و گاهی برای تبیین حضور رخ می دهد تا باروری اندیشه پیش آید. عشق یک وضعیت مشخص از زیستنی انتخابی است‌. عشق یک نگره ای در ستایش معشوق در هنر سرایش پیش می کشد که سراینده عاشقانه سرا برای جبران آنچه نیست به بر با توصیف و موضوع در زبان دادن سروده، حقیقت حسی و ذهنی از معشوق را جبران وار برای خود پیش می آورد.
این سراینده هم بسان همه سراینده های عشق سرا خواسته با #مکانیسم_جبران حضور غایی و درونی معشوق را به صورتی از بودنی مشخص نشان دهد‌.
با دادن توصیف به مواضع حضور معشوق در سروده، به نوعی از جبران دست می یابیم که به تعبیر #علی_اکبر_محمدزاده وارد فاز سرپوش از نیاز می شویم چون خود را صاحب حال خوب و در جبران نبودن به بودنی شعف ساز پیش کشاندیم. محمدزاده در تعریف مکانیسم جبران می گوید:
- جبران، عمل و شیوه که ذهن برای سرپوش گذاردن بر روی نارسایی و کمبودها بکار می برد. (۱۶)
در چنین مرحله ای تعادل برقرار می شود از زمان دلتنگی تا مرحله گفتن که خود نتیجه تامل در شناخت خود است.



پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_هفتم


#تاویل_بند_و_وضعیت_روایی_چهارم:
بوی صبح می دهد دهانت
و نمی در گوشه نگاهت
چه عطری می پیچد
از لابلای حریر موها؟!


#تاویل_بند_چهارم:
#نکته: سروش رهایی در عشق زمزمه وار برگو می شود. با عشق زندگی زیبا و توصیف معشوق یک گونه شکرگزاری از بودنی جانانه دلخواه است. تو ای معشوق که همه کس منی تو را ستایش وار می پرستم.
در این بند راوی برای بودهای جانانه معشوق به مثابه کشف دهان آبدار و کندو به بوی صبح برای طبیعت اشاره دارد. گویی دهان معشوق خورشیدی هست با نور که چاشنی اش برای طعم زندگی بوی آن است‌. #نوذر_پرنگ می فرماید:
بیا ببینمت ای چشم، چشم خواب اندیش
بیا ببوسمت ای لب، لب شراب اندیش
بیا ببویمت ای طره گلاب زده
بیا بسایمت ای زلف مشک ناب اندیش
... شکوه طلعت هفت آسمان گرفته رخم
بخند لحظه ای ای صبح آفتاب اندیش (۱۹)
زیباترین توصیف اینجا هست که راوی با بیا بیا بیا خواسته تمناوار او را بخواند که خوستنی ترین حالت است. جمشیدی هم با توصیف دهان تا نمی از شوق یا غصه در دیدار به گوشه چشم خواسته به عطری برساند ما را که حس کنیم عینیت بودن دار معشوق را.
موهای معشوق در صورت فسون وار هستند‌. نم اشکی که می آید به روی چهره تا میان موها یک عطر از عشق دارد که سراسر ذوق به دیدار را متجلی می کند. اشک شوق و حتی اشک غصه برای یار از زیباترین حس هاست. چون عشق سراسر دلتنگی دارد حتی یار در آغوش. گریستن برای اوی غائب یک گونه پرسش را نمادگرایی می کند که یعنی فقط تویی دلبرم.

#تاویل _بند_و_وضعیت_روایی_پنجم:
پیش از آن انفجار بزرگ
در کفش های حادثه/
دستانی که در انقباض حیات
گلبرگ های دامنت را می چینند
آرام می نویسند فرحناکی را
و شادی مطربی/
که جفت شش را به کتاب ها می برد.


#تاویل_بند_پنجم:
در نظریه #بینگ_بنگ یا مه بانگ یک اشاه مکاشفه ای در نجوم شناسی هست که انفجار کهکشانی دارد. انسان برای اینکه خود را در مسیر شناخت با جهان بیابد با علم ستاره شناسی توانست با کمک علم های فیزیک و شیمی انفجار کهکشانی را کشف کند که در عرفان گویند ازل. دوره ای که جهان پدید آمد. #حافظ می گوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق آمد و آتش به همه عالم زد (۲۰)
حافظ از نمود عشق ازلی تا بودن معشوق از پیشین ترین دوران به خوبی جلوه خدایی می بخشد تا بگوید عشق تو ای معشوق پیش از من هم بوده و جاری است. #راوی جمشیدی هم در یک پیرنگ خاص و غایی کیفیت اجرایی بیان را امروزی با عینیت گرایی سلوک می دهد که داستان وار می خوانیم: وضعیت روایی تو اینگونه هست که پیش از انفجار بزرگ که چند هزار میلیارد سال پیش بود در کفش های حادثه بودی نسبت به گام برداشتن هایت. گلبرگ ها برای دامن تو در پوشش تا لاک ناخن هایت صلابت حضور دارند. آن پس نوید تو را با نوعی از زیبایی در بازی تخته نرد که جفت شش می آورد به تاس عشق نوشتند. چنین شد که شهربانوی هستی شدی. این تصور خداگونه برای معشوق در نگره طبیعت گرایی بیانی از آیین مهر یا میترائسم و اندیشه آناهیتا دارد.


پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇