#کتاب جدیدم برای خوندن. به احترام زندگیهای پربار و خاطرات شیرین کودکی.🤍
کتابی که در حال خوندنشم رو بینهایت دوست دارم و در عین حال قلبم برای خالق چندلر محبوب و دوست داشتنیم فشرده میشه. متیوی نازنینم چه جهنم تاریک و چه روزهای وحشتناکی رو از سر گذروند بدون اینکه حتی تصورش برای آدم آسون باشه که یکی این شخصیت باهوش و طناز و زیبایی که ما رو از خنده رودهبر میکرد با چه دیو سیاهی دست و پنجه نرم میکرد؛ ترکیبی از افسردگی و اعتیاد. #کتاب تلنگر خوبی برای ماست که یادمون بندازه انسانها ممکنه زیر پوست زندگیشون درگیر چه ماجراهایی باشن که فکرش رو نمیکنیم و حواسمون بهش نیست. شبیه لیزا کودرو که در ابتدای اینکتاب نوشته: «متیو مشکلات و خطرات سختی را پشت سر گذاشت اما روحم هم خبر نداشت چند بار ممکن است زنده نماند.»
حواسمون به آدمای زندگیمون هست؟
حواسمون به آدمای زندگیمون هست؟
دیشب رفتیم بین کتابا بگردیم که اتفاقی دیدم منصور ضابطیان #کتاب سفرنامه جدید بیرون داده و من نمیدونستم. اینجوری شد که خوندن نوشابهی زرد شد جایزهی امروزِ خودم به خودم بعد یه روز کاری مزخرف. درست شبیه یه نوشیدنی خنک تو یه روز خیلی گرم و نخواستنی.
راستی، در راستای داستانهای من با کتابها باید بگم هرچقدر از شدت جذبم به این #کتاب بگم کم گفتم. دوست ندارم زمینش بذارم. کتابی درمورد زندگی این زن قدرتمند و باهوشه که با وجود شخصیت مرموزش برای مردم و رسانهها، هیچوقت از معمولی بودن خسته نشد.
لذت خوندن روایتهایی “دربارهی کشتن” از مکانهای مختلف در ایران، جزیرهی هنگام و مردم جنوب، از روستایی در گیلان، تا خوزستان و عشایر. نسیم مرعشی قلم زیبایی داره، بعضی پاراگرافهای #کتاب رو چند بار میخوندم و با خودم میگفتم کاش اینها رو من نوشته بودم، کاش بلد بودم همینقدر زیبا روایت کنم. چه کتاب دلچسبی بود.
لیموترش بهترین نماد امید است. حس به آهستگی رسیده شدن در آفتاب را با خود به همراه دارد؛ گویی که گرمترین و مطمئنترین روزهای تابستان را جذب و متراکم کرده. حتی در غمانگیزترین و مهآلودترین روزهای زمستان، یک لیموترش روی لبهی پنجره از لحظاتی حکایت دارد که هنوز جرئت ایمان داشتن به خود را داشتیم. با رنگ بیرونی بینظیر و شادی درونی زندگیبخش حامی ما در ادامهی مبارزه با تسلیم شدن است؛ بالاخره آخر هفته میرسد، اختلافات بدتر از این هم حل شدنیاست، ممکن است اضطرابها به پایان برسد، شاید این پروژه به نتیجه برسد، دشمنان ما خسته شوند و به جای دیگر بروند. لیموترش میداند تمام اینها را چطور زمزمه کند.
#کتاب اندیشه و خوراک - آلن دوباتن
#کتاب اندیشه و خوراک - آلن دوباتن
دهمین #کتاب از کرهی شمالی این بود.
بعد از تموم شدن کتاب اسم نویسنده رو سرچ کردم و ویدئوهای مصاحبهها و کنفرانسهاش رو دیدم با گریههاش من هم گریه کردم.
حالا نمیدونم برای ما که تا زانو توی بدبختی خودمون هستیم، شنیدن شرح بدبختیهای دیگه چه کرمیه که هی این زخمِ ناامیدی از ظلم بشر به بشر رو میخارونم.
بعد از تموم شدن کتاب اسم نویسنده رو سرچ کردم و ویدئوهای مصاحبهها و کنفرانسهاش رو دیدم با گریههاش من هم گریه کردم.
حالا نمیدونم برای ما که تا زانو توی بدبختی خودمون هستیم، شنیدن شرح بدبختیهای دیگه چه کرمیه که هی این زخمِ ناامیدی از ظلم بشر به بشر رو میخارونم.
:«تو را ناعادلانه زندانی کردهاند، این نقطهی قوت توست.»
:«اما زندگی در این کثافتخانه…»
:«سعی کن کثافت را نادیده بگیری. با آمدن بهار به برف درخشان نگاه کن و به تضاد میان نور و تاریکی که اینجا فراوان است. حالا که زمستان است و خورشید را نمیبینیم، روی طیفهای خاکستری تمرکز کن. یادت باشد جوری به سیمهای خاردار و آلونکها رقت آمیزمان نگاه کنی که انگار میخواهی عکس بگیری و دنبال قاب مناسبی. بعد میبینی که حتی در میانهی زشتیها میشود زیبایی را یافت.»
«و در بارهی وحشیگری و شرارت چه میتوانی بگویی؟»
«به آنها با ترحم نگاه کن؛ بد بودن از سر ضعف است. دوستانی مثل خودت پیدا کن، این دوستیها تا پایان عمر دوام میآورند.در میانهی ناراحتیها همیشه همینطور میشود.»
_از #کتاب مهیای رقصی در برف (روایت زنان از زندانهای گولاک)
:«اما زندگی در این کثافتخانه…»
:«سعی کن کثافت را نادیده بگیری. با آمدن بهار به برف درخشان نگاه کن و به تضاد میان نور و تاریکی که اینجا فراوان است. حالا که زمستان است و خورشید را نمیبینیم، روی طیفهای خاکستری تمرکز کن. یادت باشد جوری به سیمهای خاردار و آلونکها رقت آمیزمان نگاه کنی که انگار میخواهی عکس بگیری و دنبال قاب مناسبی. بعد میبینی که حتی در میانهی زشتیها میشود زیبایی را یافت.»
«و در بارهی وحشیگری و شرارت چه میتوانی بگویی؟»
«به آنها با ترحم نگاه کن؛ بد بودن از سر ضعف است. دوستانی مثل خودت پیدا کن، این دوستیها تا پایان عمر دوام میآورند.در میانهی ناراحتیها همیشه همینطور میشود.»
_از #کتاب مهیای رقصی در برف (روایت زنان از زندانهای گولاک)
خوشحالی یعنی #کتاب سفرنامه جدید ضابطیان. اونم با امضا، اونم ژاپن.