◾️ 5 اثر #تاریخی #کرمانشاه در اثر زلزله آسیب دیده است/بررسیها برای تخمین میزان تخریب آثار تاریخی ادامه دارد
مدیرکل میراثفرهنگی کرمانشاه:
🔹متأسفانه #زلزله شب گذشته به آثار و #بناهای تاریخی استان خساراتی وارد کرده است.
🔹در اثر زلزله شب گذشته 5 اثر تاریخی در 3 شهرستان قصرشیرین، #سرپل ذهاب و #دالاهو آسیب دیدهاند و سرکشیها به سایر آثار تاریخی برای تخمین درصد آسیبهای وارده ادامه دارد.
#زلزله #كرمانشاه
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
مدیرکل میراثفرهنگی کرمانشاه:
🔹متأسفانه #زلزله شب گذشته به آثار و #بناهای تاریخی استان خساراتی وارد کرده است.
🔹در اثر زلزله شب گذشته 5 اثر تاریخی در 3 شهرستان قصرشیرین، #سرپل ذهاب و #دالاهو آسیب دیدهاند و سرکشیها به سایر آثار تاریخی برای تخمین درصد آسیبهای وارده ادامه دارد.
#زلزله #كرمانشاه
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
⬛️ تعداد کشته ها: ۳۲۸ نفر
سعیدی سخنگوی #سازمان مدیریت بحران کشور
◾️ براساس آخرین #آمار اعلام شده تعداد جانباختگان #زلزله به تفکیک مناطق مختلف درگیر به شرح ذیل است:
#کرمانشاه ۱۰
#جوان رود ۳
#کردند دلاهو ۱۴
#سرپل ذهاب ۲۳۶
#ثلاث بابا جانی ۱۵
#اسلام آباد غرب ۲۲
#قصرشیرین ۲۸
در مجموع ۳۲۸ نفر تا این لحظه جان خود را از دست داده اند
#زلزله #كرمانشاه #سرپل_ذهاب
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
سعیدی سخنگوی #سازمان مدیریت بحران کشور
◾️ براساس آخرین #آمار اعلام شده تعداد جانباختگان #زلزله به تفکیک مناطق مختلف درگیر به شرح ذیل است:
#کرمانشاه ۱۰
#جوان رود ۳
#کردند دلاهو ۱۴
#سرپل ذهاب ۲۳۶
#ثلاث بابا جانی ۱۵
#اسلام آباد غرب ۲۲
#قصرشیرین ۲۸
در مجموع ۳۲۸ نفر تا این لحظه جان خود را از دست داده اند
#زلزله #كرمانشاه #سرپل_ذهاب
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
📌 فردی با داشتن مدرک دکتری تخصصی عمران درشهرداری #كرمانشاه رفتگراست! این رفتگر ۳۵ مقاله isi درحوزه عمران وشهرسازی دارد
🔹در حالی که کرمانشاه صد روز است شهردار ندارد
🌸
🍃🌺🌻
🔹در حالی که کرمانشاه صد روز است شهردار ندارد
🌸
🍃🌺🌻
#کردستان و #کرمانشاه از دیدگاه یک مفسر فوتبال
✍ دکتر حمیدرضا صدر
(نویسنده و منتقد سینما و مفسر شریف فوتبال)
بواسطه شغل پدر که نظامی بود (پدرشان اهل محلات بودند) ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد به دنیا آمد و پس از شش ماه به تهران آمدند. بعدها به استان های کردستان و کرمانشاه رفتند.
صدر دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در داشنگاه تهران و لیدز انگلستان بود.
زنده یاد حمیدرضا صدر بواسطه سال هایی که در کردستان و کرمانشاه در دوران کودکی (تا کلاس سوم دبستان) به همراه خانواده گذرانده بود. عاشق مردمان و طبیعت این منطقه از کشورمان بود.
👈 به همین دلیل نوشته های ایشان را در مورد کردستان و کرمانشاه با شما به اشتراک می گذارم:
به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است.
- من مناطق بسیاری را دیدهام، از ایالتهای مختلف آمریكا گرفته تا آفریقا و خاور دور و.... ولی به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است. كوههای بین ایران و عراق فوقالعاده هستند.
- خانواده پدری من اهل محلات هستند، جایی در استان مركزی، بعد از قم، نزدیك دلیجان. محلات را میتوان مركز گل ایران به حساب آورد. پدرم وقتی ازدواج كرد، به مشهد رفت و من نیز در مشهد به دنیا آمدم و تا شش ماهگی در این شهر بودم. بنابراین محل تولد من نیز در شناسنامهام مشهد است. در همان زمان خانوادهام چند ماهی به تهران آمدند و بعد به #كردستان رفتند. اولین تصاویری كه از كودكیهایم در ذهن من نقش بسته است، ابتدا از #سنندج و بعد از #كرمانشاه است. تا سوم دبستان هم در كرمانشاه بودیم.
- ما در حومه شهر كرمانشاه، نزدیك كوه زندگی میكردیم. هنوز هم تصاویر دوران كودكیام از آن منطقه در ذهنم زنده است. ما لابهلای گلها میرفتیم و میدویدیم. به سمت كوه میرفتیم و از آن دور برای مادرم در خانه دست تكان میدادیم.
گندمزارهای بزرگی نزدیك خانه ما بود كه لابهلای آنها پنهان میشدیم و بازی میكردیم. اگر كسی با ما كاری داشت، مجبور بود بلند بلند صدایمان بزند تا شاید فریادش را بشنویم و از لای آن همه گندم سرك بكشیم. مردانی بودند كه سوار بر اسب میآمدند و ساز میزدند.
موسیقی این منطقه بسیار دلنشین و زیباست.
از این همه زیبایی كرمانشاه كه گفتم، باید از سختیهای زندگی در این منطقه جغرافیایی هم بگویم. مردمان این منطقه هر سال زمستانهای سنگینی را پشت سر میگذاشتند. مثلا یك بار پدرم با جیپ به ماموریت رفته بود. زمستان بود و برفی سنگین باریده بود. آن شب برفی بارید به ارتفاع دو متر. درست یادم است كه مرا لای پتو پیچید و به خانه آورد. هرچند من هنوز هم به سرما حساس هستم .
- زمانی که در کرمانشاه بودیم خانه سازمانیمان وسط دشتی فراخ نزدیک کوهها بود.
روزها را معمولاً در کوه و دشت بازی میکردیم. بومیها سوار بر اسب و قاطر از آنجا رد میشدند و ما میایستادیم به نگاه کردن و دنبالشان دویدن.
خلاصه وقتی از کلاس سوم به تهران آمدم، عکسهایم را که میدیدم، فکر میکردم چقدر فرق کردهام.
به مادرم میگفتم: «... ببین مادر جونم شما از من درست مراقبت نکردید. من آنجاها که بازی میکردم گُم شدم و یک از بومیهای کُرد مرا به فرزندیاش پذیرفت و شما هم که نمیتوانستید بگویید پسر بزرگتان را گُم کردهاید، رفتید از پرورشگاه یک پسربچه کُرد را آوردید به تهران و به نام من بزرگ کردید. حالا حمید صدر واقعی جایی در کردستان مشغول کشاورزی یا شکار است و من که اینجا هستم در رگهایم خون کرد واقعی جاری است... .»
✍ تنظیم و بازنویسی قانع پیری
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
#من_واکسن_میزنم.
✍ دکتر حمیدرضا صدر
(نویسنده و منتقد سینما و مفسر شریف فوتبال)
بواسطه شغل پدر که نظامی بود (پدرشان اهل محلات بودند) ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد به دنیا آمد و پس از شش ماه به تهران آمدند. بعدها به استان های کردستان و کرمانشاه رفتند.
صدر دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در داشنگاه تهران و لیدز انگلستان بود.
زنده یاد حمیدرضا صدر بواسطه سال هایی که در کردستان و کرمانشاه در دوران کودکی (تا کلاس سوم دبستان) به همراه خانواده گذرانده بود. عاشق مردمان و طبیعت این منطقه از کشورمان بود.
👈 به همین دلیل نوشته های ایشان را در مورد کردستان و کرمانشاه با شما به اشتراک می گذارم:
به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است.
- من مناطق بسیاری را دیدهام، از ایالتهای مختلف آمریكا گرفته تا آفریقا و خاور دور و.... ولی به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است. كوههای بین ایران و عراق فوقالعاده هستند.
- خانواده پدری من اهل محلات هستند، جایی در استان مركزی، بعد از قم، نزدیك دلیجان. محلات را میتوان مركز گل ایران به حساب آورد. پدرم وقتی ازدواج كرد، به مشهد رفت و من نیز در مشهد به دنیا آمدم و تا شش ماهگی در این شهر بودم. بنابراین محل تولد من نیز در شناسنامهام مشهد است. در همان زمان خانوادهام چند ماهی به تهران آمدند و بعد به #كردستان رفتند. اولین تصاویری كه از كودكیهایم در ذهن من نقش بسته است، ابتدا از #سنندج و بعد از #كرمانشاه است. تا سوم دبستان هم در كرمانشاه بودیم.
- ما در حومه شهر كرمانشاه، نزدیك كوه زندگی میكردیم. هنوز هم تصاویر دوران كودكیام از آن منطقه در ذهنم زنده است. ما لابهلای گلها میرفتیم و میدویدیم. به سمت كوه میرفتیم و از آن دور برای مادرم در خانه دست تكان میدادیم.
گندمزارهای بزرگی نزدیك خانه ما بود كه لابهلای آنها پنهان میشدیم و بازی میكردیم. اگر كسی با ما كاری داشت، مجبور بود بلند بلند صدایمان بزند تا شاید فریادش را بشنویم و از لای آن همه گندم سرك بكشیم. مردانی بودند كه سوار بر اسب میآمدند و ساز میزدند.
موسیقی این منطقه بسیار دلنشین و زیباست.
از این همه زیبایی كرمانشاه كه گفتم، باید از سختیهای زندگی در این منطقه جغرافیایی هم بگویم. مردمان این منطقه هر سال زمستانهای سنگینی را پشت سر میگذاشتند. مثلا یك بار پدرم با جیپ به ماموریت رفته بود. زمستان بود و برفی سنگین باریده بود. آن شب برفی بارید به ارتفاع دو متر. درست یادم است كه مرا لای پتو پیچید و به خانه آورد. هرچند من هنوز هم به سرما حساس هستم .
- زمانی که در کرمانشاه بودیم خانه سازمانیمان وسط دشتی فراخ نزدیک کوهها بود.
روزها را معمولاً در کوه و دشت بازی میکردیم. بومیها سوار بر اسب و قاطر از آنجا رد میشدند و ما میایستادیم به نگاه کردن و دنبالشان دویدن.
خلاصه وقتی از کلاس سوم به تهران آمدم، عکسهایم را که میدیدم، فکر میکردم چقدر فرق کردهام.
به مادرم میگفتم: «... ببین مادر جونم شما از من درست مراقبت نکردید. من آنجاها که بازی میکردم گُم شدم و یک از بومیهای کُرد مرا به فرزندیاش پذیرفت و شما هم که نمیتوانستید بگویید پسر بزرگتان را گُم کردهاید، رفتید از پرورشگاه یک پسربچه کُرد را آوردید به تهران و به نام من بزرگ کردید. حالا حمید صدر واقعی جایی در کردستان مشغول کشاورزی یا شکار است و من که اینجا هستم در رگهایم خون کرد واقعی جاری است... .»
✍ تنظیم و بازنویسی قانع پیری
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
#من_واکسن_میزنم.
Telegram
attach 📎
#کردستان و #کرمانشاه از دیدگاه یک مفسر فوتبال
✍ دکتر حمیدرضا صدر
(نویسنده و منتقد سینما و مفسر شریف فوتبال)
بواسطه شغل پدر که نظامی بود (پدرشان اهل محلات بودند) ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد به دنیا آمد و پس از شش ماه به تهران آمدند. بعدها به استان های کردستان و کرمانشاه رفتند.
صدر دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در دانشگاه تهران و لیدز انگلستان بود.
زنده یاد حمیدرضا صدر بواسطه سال هایی که در کردستان و کرمانشاه در دوران کودکی (تا کلاس سوم دبستان) به همراه خانواده گذرانده بود. عاشق مردمان و طبیعت این منطقه از کشورمان بود.
👈 به همین دلیل نوشته های ایشان را در مورد کردستان و کرمانشاه با شما به اشتراک می گذارم:
به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است.
- من مناطق بسیاری را دیدهام، از ایالتهای مختلف آمریكا گرفته تا آفریقا و خاور دور و.... ولی به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است. كوههای بین ایران و عراق فوقالعاده هستند.
- خانواده پدری من اهل محلات هستند، جایی در استان مركزی، بعد از قم، نزدیك دلیجان. محلات را میتوان مركز گل ایران به حساب آورد. پدرم وقتی ازدواج كرد، به مشهد رفت و من نیز در مشهد به دنیا آمدم و تا شش ماهگی در این شهر بودم. بنابراین محل تولد من نیز در شناسنامهام مشهد است. در همان زمان خانوادهام چند ماهی به تهران آمدند و بعد به #كردستان رفتند. اولین تصاویری كه از كودكیهایم در ذهن من نقش بسته است، ابتدا از #سنندج و بعد از #كرمانشاه است. تا سوم دبستان هم در كرمانشاه بودیم.
- ما در حومه شهر كرمانشاه، نزدیك كوه زندگی میكردیم. هنوز هم تصاویر دوران كودكیام از آن منطقه در ذهنم زنده است. ما لابهلای گلها میرفتیم و میدویدیم. به سمت كوه میرفتیم و از آن دور برای مادرم در خانه دست تكان میدادیم.
گندمزارهای بزرگی نزدیك خانه ما بود كه لابهلای آنها پنهان میشدیم و بازی میكردیم. اگر كسی با ما كاری داشت، مجبور بود بلند بلند صدایمان بزند تا شاید فریادش را بشنویم و از لای آن همه گندم سرك بكشیم. مردانی بودند كه سوار بر اسب میآمدند و ساز میزدند.
موسیقی این منطقه بسیار دلنشین و زیباست.
از این همه زیبایی كرمانشاه كه گفتم، باید از سختیهای زندگی در این منطقه جغرافیایی هم بگویم. مردمان این منطقه هر سال زمستانهای سنگینی را پشت سر میگذاشتند. مثلا یك بار پدرم با جیپ به ماموریت رفته بود. زمستان بود و برفی سنگین باریده بود. آن شب برفی بارید به ارتفاع دو متر. درست یادم است كه مرا لای پتو پیچید و به خانه آورد. هرچند من هنوز هم به سرما حساس هستم .
- زمانی که در کرمانشاه بودیم خانه سازمانیمان وسط دشتی فراخ نزدیک کوهها بود.
روزها را معمولاً در کوه و دشت بازی میکردیم. بومیها سوار بر اسب و قاطر از آنجا رد میشدند و ما میایستادیم به نگاه کردن و دنبالشان دویدن.
خلاصه وقتی از کلاس سوم به تهران آمدم، عکسهایم را که میدیدم، فکر میکردم چقدر فرق کردهام.
به مادرم میگفتم: «... ببین مادر جونم شما از من درست مراقبت نکردید. من آنجاها که بازی میکردم گُم شدم و یکی از بومیهای کُرد مرا به فرزندیاش پذیرفت و شما هم که نمیتوانستید بگویید پسر بزرگتان را گُم کردهاید، رفتید از پرورشگاه یک پسربچه کُرد را آوردید به تهران و به نام من بزرگ کردید. حالا حمید صدر واقعی جایی در کردستان مشغول کشاورزی یا شکار است و من که اینجا هستم در رگهایم خون کرد واقعی جاری است... .»
✍ تنظیم و بازنویسی قانع پیری
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
✍ دکتر حمیدرضا صدر
(نویسنده و منتقد سینما و مفسر شریف فوتبال)
بواسطه شغل پدر که نظامی بود (پدرشان اهل محلات بودند) ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد به دنیا آمد و پس از شش ماه به تهران آمدند. بعدها به استان های کردستان و کرمانشاه رفتند.
صدر دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در دانشگاه تهران و لیدز انگلستان بود.
زنده یاد حمیدرضا صدر بواسطه سال هایی که در کردستان و کرمانشاه در دوران کودکی (تا کلاس سوم دبستان) به همراه خانواده گذرانده بود. عاشق مردمان و طبیعت این منطقه از کشورمان بود.
👈 به همین دلیل نوشته های ایشان را در مورد کردستان و کرمانشاه با شما به اشتراک می گذارم:
به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است.
- من مناطق بسیاری را دیدهام، از ایالتهای مختلف آمریكا گرفته تا آفریقا و خاور دور و.... ولی به نظرم زیباترین مناطق كوهستانی از آن كرمانشاه است. كوههای بین ایران و عراق فوقالعاده هستند.
- خانواده پدری من اهل محلات هستند، جایی در استان مركزی، بعد از قم، نزدیك دلیجان. محلات را میتوان مركز گل ایران به حساب آورد. پدرم وقتی ازدواج كرد، به مشهد رفت و من نیز در مشهد به دنیا آمدم و تا شش ماهگی در این شهر بودم. بنابراین محل تولد من نیز در شناسنامهام مشهد است. در همان زمان خانوادهام چند ماهی به تهران آمدند و بعد به #كردستان رفتند. اولین تصاویری كه از كودكیهایم در ذهن من نقش بسته است، ابتدا از #سنندج و بعد از #كرمانشاه است. تا سوم دبستان هم در كرمانشاه بودیم.
- ما در حومه شهر كرمانشاه، نزدیك كوه زندگی میكردیم. هنوز هم تصاویر دوران كودكیام از آن منطقه در ذهنم زنده است. ما لابهلای گلها میرفتیم و میدویدیم. به سمت كوه میرفتیم و از آن دور برای مادرم در خانه دست تكان میدادیم.
گندمزارهای بزرگی نزدیك خانه ما بود كه لابهلای آنها پنهان میشدیم و بازی میكردیم. اگر كسی با ما كاری داشت، مجبور بود بلند بلند صدایمان بزند تا شاید فریادش را بشنویم و از لای آن همه گندم سرك بكشیم. مردانی بودند كه سوار بر اسب میآمدند و ساز میزدند.
موسیقی این منطقه بسیار دلنشین و زیباست.
از این همه زیبایی كرمانشاه كه گفتم، باید از سختیهای زندگی در این منطقه جغرافیایی هم بگویم. مردمان این منطقه هر سال زمستانهای سنگینی را پشت سر میگذاشتند. مثلا یك بار پدرم با جیپ به ماموریت رفته بود. زمستان بود و برفی سنگین باریده بود. آن شب برفی بارید به ارتفاع دو متر. درست یادم است كه مرا لای پتو پیچید و به خانه آورد. هرچند من هنوز هم به سرما حساس هستم .
- زمانی که در کرمانشاه بودیم خانه سازمانیمان وسط دشتی فراخ نزدیک کوهها بود.
روزها را معمولاً در کوه و دشت بازی میکردیم. بومیها سوار بر اسب و قاطر از آنجا رد میشدند و ما میایستادیم به نگاه کردن و دنبالشان دویدن.
خلاصه وقتی از کلاس سوم به تهران آمدم، عکسهایم را که میدیدم، فکر میکردم چقدر فرق کردهام.
به مادرم میگفتم: «... ببین مادر جونم شما از من درست مراقبت نکردید. من آنجاها که بازی میکردم گُم شدم و یکی از بومیهای کُرد مرا به فرزندیاش پذیرفت و شما هم که نمیتوانستید بگویید پسر بزرگتان را گُم کردهاید، رفتید از پرورشگاه یک پسربچه کُرد را آوردید به تهران و به نام من بزرگ کردید. حالا حمید صدر واقعی جایی در کردستان مشغول کشاورزی یا شکار است و من که اینجا هستم در رگهایم خون کرد واقعی جاری است... .»
✍ تنظیم و بازنویسی قانع پیری
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
Telegram
attach 📎