پەنجە پەنجەڴەل
1.8K subscribers
52.6K photos
26.2K videos
689 files
3.54K links
این کانال میخواهد پلی باشد بین پنجە و سایر روستاها با خانوادە هایی کە از این دیار کوچ کردە اند

@ffrotan ادمین۲

@rfrotan ادمین۳



@bari6169 ۴ادمین


@Saberjamshid1367 ادمین
Download Telegram
✔️ کلمات فارسی به کوردی

#قدرت دید 👈 هەتەری چاو

#زیبا 👈جوان

#زشت 👈ناحەز،قێزە ؛ناشیرین،

#جلو 👈پێش،بەر،بەرەوە

#عقب 👈پاش،دوابەدوا

#دوره 👈 خول، قۆناغ، سەردەم

#دیروز 👈 دوێنێ

#امروز 👈 ئەمڕۆ

#فردا 👈 سبەی، سبەینێ

#پریروز 👈 پێرێ

#قبلا 👈 جاران،لەپێشوودا،چەلان،لەمەوبەر

#بعدا 👈 دوایی،لەمەوبەدوا،پاشان

#امسال 👈 ئەوساڵ

#پارسال 👈 پارەکە

#دوران 👈 سەردەمان

🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
@pangeh
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
Forwarded from بیجار پلاس
🔴در این اوضاع بد اقتصادی #بقالیها و مغازه های کوچک و محلی شهرمون(بیجار) را فراموش نکنیم!

👈🏻متاسفانه در #بیجار بدون در نظر گرفتن #ظرفیت و #نیاز شهر مجوز تاسیس فروشگاههای بزرگ صادر میشود،به گونه ای که هر جا و هر خیابانی میری یکی از این فروشگاهها را می بینید!(متاسفانه هرجایی که هستند مغازه های کناری خود را از لحاظ رونق و فروش نابود میکنند)

👈🏻فروشگاههایی که همانطور که میدانید افراد #ثروتمند و گاهاً #مافیای قدرتمندی را در تشکیلات خود دارند و سودهای کلانی به جیب میزنند.

👈🏻این دست فروشگاهها به حدی #قدرت دارند که محصولات آنها بصورت #اختصاصی تولید میشود(با قیمت اختصاصی،وزن اختصاصی) که از این حربه برای #فریب مشتری استفاده میکنند و مشتری هم به خیال خود #تخفیف گرفته در صورتی که اصلاً #تخفیفی در کارنیست!

پ ن: با خرید کردن از این فروشگاهها صاحبان آنها پولدارتر و ویلاهای بیشتری خواهند ساخت بدون هیچ نفعی برای شهر #بیجار!




📡آخرین رویدادهای بیجار و اُستان را اینجا دُنبال کُنید👇🏻👇🏻
https://t.me/joinchat/AAAAAFRrHsfx-4ZsDloBgQ
🔴در این اوضاع بد اقتصادی #بقالیها و مغازه های کوچک و محلی شهرمون(بیجار) را فراموش نکنیم!

👈🏻متاسفانه در #بیجار بدون در نظر گرفتن #ظرفیت و #نیاز شهر مجوز تاسیس فروشگاههای بزرگ صادر میشود،به گونه ای که هر جا و هر خیابانی میری یکی از این فروشگاهها را می بینید!(متاسفانه هرجایی که هستند مغازه های کناری خود را از لحاظ رونق و فروش نابود میکنند)

👈🏻فروشگاههایی که همانطور که میدانید افراد #ثروتمند و گاهاً #مافیای قدرتمندی را در تشکیلات خود دارند و سودهای کلانی به جیب میزنند.

👈🏻این دست فروشگاهها به حدی #قدرت دارند که محصولات آنها بصورت #اختصاصی تولید میشود(با قیمت اختصاصی،وزن اختصاصی) که از این حربه برای #فریب مشتری استفاده میکنند و مشتری هم به خیال خود #تخفیف گرفته در صورتی که اصلاً #تخفیفی در کارنیست!

پ ن: با خرید کردن از این فروشگاهها صاحبان آنها پولدارتر و ویلاهای بیشتری خواهند ساخت بدون هیچ نفعی برای شهر #بیجار!




📡آخرین رویدادهای بیجار و اُستان را اینجا دُنبال کُنید👇🏻👇🏻
https://t.me/joinchat/AAAAAFRrHsfx-4ZsDloBgQ
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💖
📚داستان_کوتاه

#قدرت_عشق

گویند که ...
در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان
مردم به سیاه خان شهرت داشت
وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد
او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود
در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت
بنابرین استادان معماری به کارگران
تنومند و قوی و با استقامت  نیاز
داشتند تا مصالح را به دوش بکشند
و بالا ببرند
وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد
و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید
سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست
آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند
و استاد معمار و  ور دستانش آجرها
را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند
روزی کریمخان برای بازدید  از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت
میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند
کریمخان از سیاه پرسید
چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!!
قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت
و همه به بالا میرسید!
سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت
اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی
بیخ گوش کریمخان گفت
قربان تمام زور و
قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود
چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده
و به خانه ی پدرش رفته
سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد
اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار
یک سال عقب می افتد
او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند
کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت
و زنش را به خانه آورد
بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد
کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت
امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی
این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت
فردا کریمخان مجددا به بازار رفت
و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا
پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود
بعد رو به همراهان کرد و گفت
ببینید عشق چه قدرتی دارد
آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان

آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه.



💙🍀🌸