This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍وقتی که حجاب را به #دخترم آموختم ...اما عفاف را به #پسرم نیاموختم...به پسرم یاد دادم که حیا و نجابت فقط مخصوص زن است
✍وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش احترام بگذارد...اما به پسرم نگفتم که به همان اندازه به خواهرش #احترام بگذارد...برتر بودن مردانه را به پسرم یادآوری کردم
✍وقتی که دخترم را برای یک ساعت دیر آمدن به خانه بازخواست کردم...اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب به خانه برگردد ...به پسرم آموختم که او بر خلاف خواهرش میتواند خطا کند
✍وقتی که #عشق ورزیدن را برای دخترم نادرست دانستم ...اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده ... #هوسباز بودن را به پسرم آموختم
✍وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم که زن باشد، کدبانو، صبور و #فداکار باشد...اما به پسرم فقط آموختم که قوی و قدرتمند باشد..تنها نامی از خانواده را به پسرم آموختم نه #مسئولیت خانواده را
👈بله...من هم #مقصرم که وظیفه مادری را به درستی انجام ندادم. من هم به عنوان یک زن، مقصرم که به جای اصلاح خودم و تربیت صحیح فقط به جامعه ام انتقاد کردم.جامعه هرگز به خودی خود درست نمیشود.جامعه نمونه بزرگی از همان #خانواده است.
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
✍وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش احترام بگذارد...اما به پسرم نگفتم که به همان اندازه به خواهرش #احترام بگذارد...برتر بودن مردانه را به پسرم یادآوری کردم
✍وقتی که دخترم را برای یک ساعت دیر آمدن به خانه بازخواست کردم...اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب به خانه برگردد ...به پسرم آموختم که او بر خلاف خواهرش میتواند خطا کند
✍وقتی که #عشق ورزیدن را برای دخترم نادرست دانستم ...اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده ... #هوسباز بودن را به پسرم آموختم
✍وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم که زن باشد، کدبانو، صبور و #فداکار باشد...اما به پسرم فقط آموختم که قوی و قدرتمند باشد..تنها نامی از خانواده را به پسرم آموختم نه #مسئولیت خانواده را
👈بله...من هم #مقصرم که وظیفه مادری را به درستی انجام ندادم. من هم به عنوان یک زن، مقصرم که به جای اصلاح خودم و تربیت صحیح فقط به جامعه ام انتقاد کردم.جامعه هرگز به خودی خود درست نمیشود.جامعه نمونه بزرگی از همان #خانواده است.
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقهاش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا میرفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطمها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمیکرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را به خاطر این کار سرزنش میکردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آنها نمیداد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود میآورد که تمام سختیها و ناملایمات را بجان میخرید.
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شبها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشدهای.»
جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظهای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهرهام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق میگوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظهای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب میدهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکیام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمیدانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را میدهد.
آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقهاش میبیند و بازگو میکند و معشوقه نیز همان جوابها را میگوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر میرسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی میکند تا از مسیر دریا باز گردد.
معشوقهاش میگوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی میگوید: «دریا از این خروشانتر بوده و من آمدهام، این تلاطمها نمیتواند مانع من شود.»
معشوقهاش میگوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و میآمدی، عاشق بودی و این عشق نمیگذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدیها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست میکنم برنگردی زیرا در دریا غرق میشوی.»
جوان عاشق قبول نمیکند و باز میگردد و در دریا غرق میشود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر میپردازد مولانا میگوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل میدهد. اگر نگاهتان، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه میبینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی میبینید. دیگر آدمهای خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفیتان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدیها را خواهید دید و خوبیها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدیها را میتوانید به خوبی تبدیل کنید…
"مولانا"
عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کردهای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیدهای افشا مکن…
#مثنوی_مولانا
#شعر
#عشق
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقهاش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا میرفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطمها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمیکرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را به خاطر این کار سرزنش میکردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آنها نمیداد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود میآورد که تمام سختیها و ناملایمات را بجان میخرید.
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شبها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشدهای.»
جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظهای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهرهام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق میگوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظهای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب میدهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکیام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمیدانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را میدهد.
آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقهاش میبیند و بازگو میکند و معشوقه نیز همان جوابها را میگوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر میرسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی میکند تا از مسیر دریا باز گردد.
معشوقهاش میگوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی میگوید: «دریا از این خروشانتر بوده و من آمدهام، این تلاطمها نمیتواند مانع من شود.»
معشوقهاش میگوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و میآمدی، عاشق بودی و این عشق نمیگذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدیها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست میکنم برنگردی زیرا در دریا غرق میشوی.»
جوان عاشق قبول نمیکند و باز میگردد و در دریا غرق میشود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر میپردازد مولانا میگوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل میدهد. اگر نگاهتان، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه میبینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی میبینید. دیگر آدمهای خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفیتان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدیها را خواهید دید و خوبیها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدیها را میتوانید به خوبی تبدیل کنید…
"مولانا"
عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کردهای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیدهای افشا مکن…
#مثنوی_مولانا
#شعر
#عشق
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پەنجە پەنجەڴەل
❤️💙💜ولنتاین مبارک💜💙❤️ 💝💖💑💏👨❤️💋👨💗💘 🌸 🍃🌺🌻 ╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮ ✅ @pangeh ✍ ╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯ 🍃🌺🌻 🌸 کانال پەنجە پەنجەڴەل
امروز ۱۴ فوریه روز #ولنتاین یا عشق نامگذاری شده 💜
خیلی ها میگن برای ما نیست و منکرش میشن ولی کاش یک بارم شده بیاییم هر روزی رو که دل ها رو به هم نزدیک می کنه فارغ از مرزها جشن بگیریم و شاد باشیم به خصوص روز زیبایی مثل روز عشق .💙
#عشق منحصرا نمی خواد جنس مخالف باشه در این روز کافیه عشق بورزین حالا چه پدر چه مادر چه برادر چه خواهر و چه فامیل ...💜💓
❤️💙این روز رو با کسایی که دوستشون دارین، باشین و عشق بورزین ♥️💙
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
خیلی ها میگن برای ما نیست و منکرش میشن ولی کاش یک بارم شده بیاییم هر روزی رو که دل ها رو به هم نزدیک می کنه فارغ از مرزها جشن بگیریم و شاد باشیم به خصوص روز زیبایی مثل روز عشق .💙
#عشق منحصرا نمی خواد جنس مخالف باشه در این روز کافیه عشق بورزین حالا چه پدر چه مادر چه برادر چه خواهر و چه فامیل ...💜💓
❤️💙این روز رو با کسایی که دوستشون دارین، باشین و عشق بورزین ♥️💙
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
✋ سلام و روزتانبهخیر
👈امروز، در گاهشُمار باستانی ایرانی، روز سپندارمذگان است که از آن در سالهای اخیر به روز ایرانی #عشق یاد میشود و در آیین باستانی، روز هدیه دادن مردان به زنان بوده: مبارک باشه و روز #مهندس هم بر زنان و مردان مهندس مبارک!
👈 و اینها مهمتریننکتههاییاست که بهتراست درباره امروز پنجم اسفند ۱۳۹۸خورشیدی بدانید؛
☁️از عصر امروز و از غرب و جنوبغرب مملکت؛ #بارش برف و باران آغاز میشود و کمکم به مناطق مرکزی و دامنههای کوهستان البرز هم کشیده میشود- مراقب سیلابها باشید!
▫️آسمون پایتخت نیمهابری است و کمکم ابریتر میشود و باران هم بدانجا خواهد بارید.
▪️حتما و متاسفانه خبرهای بیشتری درباره اوضاع بحرانی #کرونا در کشور خواهیم شنید.
▪️وزیر بهداشت در یک جلسه غیرعلنی برای نمایندگان #مجلس توضیح خواهد داد اوضاع #کرونا در کشور چهطور است؛ ولی دستکم اینرا میدانیم اوضاع آنقدر حساس هست که در ورودیهای مجلس، هرکه وارد شود، بابت #کرونا کنترل میشود- به قول #سعدی: ... خود پیداست از زانوی تو...
▪️مجلس پساز آن بررسی لایحه #بودجه سال ۱۳۹۹ را آغاز میکند.
▪️رئيسقوهقضایی هم امروز در جلسه هفتگی با مدیران ارشد قوهاش حتما از #کرونا خواهد گفت ولی ببینیم آیا در این جلسه روشن میشود برای رویارویی با کرونا در #زندانها چه اندیشیده شده.
▪️قرار است همه خوابگاههای دانشگاههای تهران از امروز تخلیه شوند.
⚽️ شاید از سرانجام بازی برگزارنشده سپاهان-پرسپولیس در لیگ برتر #فوتبال مردان ایران هم خبری بشنویم؛ بازی قرار بود بیتماشاچی برگزار شود ولی گویا سپاهان در میدان حاضر نشده.
📌امروز در تقویم:
▪️مصادفاستبا سالروز تولد خواجهنصیرالدینتوسی، ریاضیدان، ستارهشناس و فقیه سرشناس ایرانی قرن ششم و همزمان با حاکمیت مغولان در ایران.
👈از مهمترین آثار او ساخت رصدخانه مراغه است و نخستینبار «مثلثات» را بهعنوان علمی مستقل سامان داد.
👈 در فلسفه به انتقادهای محافظهکاران علیه فلسفه ارسطو جواب داد و دیدگاه ابنسینا را قوت دوباره بخشید.
👈با استفاده از آرای فلسفی ابنسینا، به کلام شیعه را مبنایی عقلانی داد. کتاب «تجریدالاعتقاد»ش، موثرترین کتاب در تحول کلام شیعی بوده.
👈 خواجه آنقدر مهم است که یک دهانه آتشفشانی در ماه، روز مهندس در ایران، یک دانشگاه در تهران و یک رصدخانه در باکو بهنام اوست و گوگل، لوگویاش را در ۸۱۲مین سالگرد تولدش در سال ۲۰۱۳ به تصویرش آراست.
▪️مصادف است با سالمرگ پرویز فنیزاده، بازیگر برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون.
👈 او را با بازی در سریال داییناپلئون در نقش «قاسم» به یاد میآوریم. او در سلطان صاحبقران سریال ساخته علی حاتمی و نیز فیلمهای مهمِ «رگبار»، «گاو» و «خشتوآینه» بازی کرده.
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
👈امروز، در گاهشُمار باستانی ایرانی، روز سپندارمذگان است که از آن در سالهای اخیر به روز ایرانی #عشق یاد میشود و در آیین باستانی، روز هدیه دادن مردان به زنان بوده: مبارک باشه و روز #مهندس هم بر زنان و مردان مهندس مبارک!
👈 و اینها مهمتریننکتههاییاست که بهتراست درباره امروز پنجم اسفند ۱۳۹۸خورشیدی بدانید؛
☁️از عصر امروز و از غرب و جنوبغرب مملکت؛ #بارش برف و باران آغاز میشود و کمکم به مناطق مرکزی و دامنههای کوهستان البرز هم کشیده میشود- مراقب سیلابها باشید!
▫️آسمون پایتخت نیمهابری است و کمکم ابریتر میشود و باران هم بدانجا خواهد بارید.
▪️حتما و متاسفانه خبرهای بیشتری درباره اوضاع بحرانی #کرونا در کشور خواهیم شنید.
▪️وزیر بهداشت در یک جلسه غیرعلنی برای نمایندگان #مجلس توضیح خواهد داد اوضاع #کرونا در کشور چهطور است؛ ولی دستکم اینرا میدانیم اوضاع آنقدر حساس هست که در ورودیهای مجلس، هرکه وارد شود، بابت #کرونا کنترل میشود- به قول #سعدی: ... خود پیداست از زانوی تو...
▪️مجلس پساز آن بررسی لایحه #بودجه سال ۱۳۹۹ را آغاز میکند.
▪️رئيسقوهقضایی هم امروز در جلسه هفتگی با مدیران ارشد قوهاش حتما از #کرونا خواهد گفت ولی ببینیم آیا در این جلسه روشن میشود برای رویارویی با کرونا در #زندانها چه اندیشیده شده.
▪️قرار است همه خوابگاههای دانشگاههای تهران از امروز تخلیه شوند.
⚽️ شاید از سرانجام بازی برگزارنشده سپاهان-پرسپولیس در لیگ برتر #فوتبال مردان ایران هم خبری بشنویم؛ بازی قرار بود بیتماشاچی برگزار شود ولی گویا سپاهان در میدان حاضر نشده.
📌امروز در تقویم:
▪️مصادفاستبا سالروز تولد خواجهنصیرالدینتوسی، ریاضیدان، ستارهشناس و فقیه سرشناس ایرانی قرن ششم و همزمان با حاکمیت مغولان در ایران.
👈از مهمترین آثار او ساخت رصدخانه مراغه است و نخستینبار «مثلثات» را بهعنوان علمی مستقل سامان داد.
👈 در فلسفه به انتقادهای محافظهکاران علیه فلسفه ارسطو جواب داد و دیدگاه ابنسینا را قوت دوباره بخشید.
👈با استفاده از آرای فلسفی ابنسینا، به کلام شیعه را مبنایی عقلانی داد. کتاب «تجریدالاعتقاد»ش، موثرترین کتاب در تحول کلام شیعی بوده.
👈 خواجه آنقدر مهم است که یک دهانه آتشفشانی در ماه، روز مهندس در ایران، یک دانشگاه در تهران و یک رصدخانه در باکو بهنام اوست و گوگل، لوگویاش را در ۸۱۲مین سالگرد تولدش در سال ۲۰۱۳ به تصویرش آراست.
▪️مصادف است با سالمرگ پرویز فنیزاده، بازیگر برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون.
👈 او را با بازی در سریال داییناپلئون در نقش «قاسم» به یاد میآوریم. او در سلطان صاحبقران سریال ساخته علی حاتمی و نیز فیلمهای مهمِ «رگبار»، «گاو» و «خشتوآینه» بازی کرده.
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
Bistuma
Sana Barzanje
نام آهنگ: بیستوومه
خواننده: سانا برزنجی
بیستوومه پرسیارت کردووم پڕ به دڵ یادت کردووم
وینهکانمت دهرهیناوه و ماچت کردووم
بیستوومه زۆر پهشیمانی نوقمی ئازار و گریانی
من ئهمزانی که ناتوانی له بیرم کهی به ئاسانی
ئهزانم زۆر دڵت تهنگه دنیا له لات شهوه زهنگه
منیش وام و دهری نابڕم، دڵی من گۆمێکی مهنگه
بیستوومه زۆر بیرم ئهکهی له ناو دڵتا ژیرم ئهکەی
ههموو ڕۆژیکم ساڵیکه بزانه چۆن پیرم ئهکهی
لێوهکات پهیمانهم بوو چاوهکانت مهیخانهم بوو
ههموو ڕۆژێ بینینی تۆ خولیایهکی شێتانهم بوو
ئهزانم زۆر دڵت تهنگه دنیا له لات شهوه زهنگه
منیش وام و دهری نابڕم، دڵی من گۆمێکی مهنگه
بیستوومه زۆر نائارامی، ههمیشه به خهیاڵ لامی
من ئهزانم چۆنه تاوی، دووری به ئازاره زامی
منیش وهک تۆ بە پهرۆشم له دهستم دا ههست و هۆشم
#عشق
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
خواننده: سانا برزنجی
بیستوومه پرسیارت کردووم پڕ به دڵ یادت کردووم
وینهکانمت دهرهیناوه و ماچت کردووم
بیستوومه زۆر پهشیمانی نوقمی ئازار و گریانی
من ئهمزانی که ناتوانی له بیرم کهی به ئاسانی
ئهزانم زۆر دڵت تهنگه دنیا له لات شهوه زهنگه
منیش وام و دهری نابڕم، دڵی من گۆمێکی مهنگه
بیستوومه زۆر بیرم ئهکهی له ناو دڵتا ژیرم ئهکەی
ههموو ڕۆژیکم ساڵیکه بزانه چۆن پیرم ئهکهی
لێوهکات پهیمانهم بوو چاوهکانت مهیخانهم بوو
ههموو ڕۆژێ بینینی تۆ خولیایهکی شێتانهم بوو
ئهزانم زۆر دڵت تهنگه دنیا له لات شهوه زهنگه
منیش وام و دهری نابڕم، دڵی من گۆمێکی مهنگه
بیستوومه زۆر نائارامی، ههمیشه به خهیاڵ لامی
من ئهزانم چۆنه تاوی، دووری به ئازاره زامی
منیش وهک تۆ بە پهرۆشم له دهستم دا ههست و هۆشم
#عشق
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
#عشق_مارمولک !!
💎این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است .
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است .
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !!!
چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!!در یک قسمت تاریک بدون حرکت .
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است .
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد .
تو این مدت چکار می کرده؟چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد .
ده سال مراقبت. چه عشقی ! چه عشق قشنگی !!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حدی می توانیم عاشق شویم اگر سعی کنی
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
💎این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است .
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است .
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !!!
چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!!در یک قسمت تاریک بدون حرکت .
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است .
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد .
تو این مدت چکار می کرده؟چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد .
ده سال مراقبت. چه عشقی ! چه عشق قشنگی !!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حدی می توانیم عاشق شویم اگر سعی کنی
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
زوجی تنها دو سال از زندگیشان گذشته بود به تدریج با مشکلاتی در جریان مراودات خود مواجه شدند به گونهای که زن معتقد بود
از این زندگی بی معنا بیزار است
زیرا همسرش رمانتیک نبود، بدین سبب روزی از روزها به شوهرش گفت که باید ازهم جدا شویم.
اما شوهر پرسید چرا؟
زن جواب داد من از این زندگی سیر شدهام دلیل دیگری وجود ندارد.
تمام عصر آنروز شوهر به آرامی روی مبل نشسته بود و حرفی نمیزد.
زن بسیار غمگین شده در این اندیشه بود که شوهرش حتی برای ماندنش، او را متقاعد نمیسازد.
تا اینکه شوهر از او پرسید:
چطور میتوانم تو را از تصمیم منصرف کنم؟
زن در جواب گفت تو باید به یک سوال من پاسخ دهی اگر پاسخ تو مرا راضی کند من از تصمیم خود منصرف خواهم شد
سپس ادامه داد من گلی در کنار پرتگاه را بسیار دوست دارم اما نتیجهی چیدن آن گل ، "مرگ "خواهد بود
آیا تو آنرا برای من خواهی چید؟
شوهر کمی فکر کرد و گفت فردا صبح پاسخ این سوال تورا میدهم.
صبح روز بعد زن بیدار شد و متوجه شد که شوهرش در خانه نیست و روی میز نوشتهایی زیر فنجان شیر گرم دیده میشود.
زن شروع به خواندن نوشتهی شوهرش کرد که میگفت:
عزیزم، من آن گل را نخواهم چید اما بگذار علت آنرا برایت توضیح دهم.
اول اینکه تو هنگامی که با کامپیوتر تایپ میکنی مرتکب اشتباهات مکرر میشوی
و بجز گریه چارهی دیگری نداری
به همین دلیل من باید باشم تا بتوانم اشتباه تو را تصحیح کنم.
دوم اینکه تو همیشه کلید را فراموش میکنی من باید باشم تا در را برای تو باز کنم.
سوم اینکه تو همیشه به کامپیوتر خیره نگاه میکنی و این نشان میدهد تو نزدیک بین هستی
من باید باشم تا روزی که پیر میشوی ناخنهای تورا کوتاه کنم.
به همین دلیل مطمئنم کسی وجود ندارد که بیشتر از من عاشق تو باشد و من هرگز آن گل را نخواهم چید.
اشکهای زن جاری شد وی به خواندن نامه ادامه داد:
عزیزم اگر تو از پاسخ من خرسند شدی
لطفا در را باز کن زیرا من نانی که تو دوست داری را، در دست دارم.
زن در را باز کرد و دید شوهرش در انتظار ایستاده است.
زن اکنون میدانست که هیچ کس بیشتر از شوهرش او را دوست ندارد.
#عشق همان جزییات ریز معمولی و عادی زندگی روزانه است که خیلی ساده و بی اهمیت از کنار آنها میگذریم
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
از این زندگی بی معنا بیزار است
زیرا همسرش رمانتیک نبود، بدین سبب روزی از روزها به شوهرش گفت که باید ازهم جدا شویم.
اما شوهر پرسید چرا؟
زن جواب داد من از این زندگی سیر شدهام دلیل دیگری وجود ندارد.
تمام عصر آنروز شوهر به آرامی روی مبل نشسته بود و حرفی نمیزد.
زن بسیار غمگین شده در این اندیشه بود که شوهرش حتی برای ماندنش، او را متقاعد نمیسازد.
تا اینکه شوهر از او پرسید:
چطور میتوانم تو را از تصمیم منصرف کنم؟
زن در جواب گفت تو باید به یک سوال من پاسخ دهی اگر پاسخ تو مرا راضی کند من از تصمیم خود منصرف خواهم شد
سپس ادامه داد من گلی در کنار پرتگاه را بسیار دوست دارم اما نتیجهی چیدن آن گل ، "مرگ "خواهد بود
آیا تو آنرا برای من خواهی چید؟
شوهر کمی فکر کرد و گفت فردا صبح پاسخ این سوال تورا میدهم.
صبح روز بعد زن بیدار شد و متوجه شد که شوهرش در خانه نیست و روی میز نوشتهایی زیر فنجان شیر گرم دیده میشود.
زن شروع به خواندن نوشتهی شوهرش کرد که میگفت:
عزیزم، من آن گل را نخواهم چید اما بگذار علت آنرا برایت توضیح دهم.
اول اینکه تو هنگامی که با کامپیوتر تایپ میکنی مرتکب اشتباهات مکرر میشوی
و بجز گریه چارهی دیگری نداری
به همین دلیل من باید باشم تا بتوانم اشتباه تو را تصحیح کنم.
دوم اینکه تو همیشه کلید را فراموش میکنی من باید باشم تا در را برای تو باز کنم.
سوم اینکه تو همیشه به کامپیوتر خیره نگاه میکنی و این نشان میدهد تو نزدیک بین هستی
من باید باشم تا روزی که پیر میشوی ناخنهای تورا کوتاه کنم.
به همین دلیل مطمئنم کسی وجود ندارد که بیشتر از من عاشق تو باشد و من هرگز آن گل را نخواهم چید.
اشکهای زن جاری شد وی به خواندن نامه ادامه داد:
عزیزم اگر تو از پاسخ من خرسند شدی
لطفا در را باز کن زیرا من نانی که تو دوست داری را، در دست دارم.
زن در را باز کرد و دید شوهرش در انتظار ایستاده است.
زن اکنون میدانست که هیچ کس بیشتر از شوهرش او را دوست ندارد.
#عشق همان جزییات ریز معمولی و عادی زندگی روزانه است که خیلی ساده و بی اهمیت از کنار آنها میگذریم
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
✰@͜͝n͜͜͝͝i͜͜͝͝s͜͜͝͝h͜͜͝͝t͜͜͝͝e͜͜͝͝m͜͝a͜͜͝͝n͜͜͝͝k͜͜͝͝o͜͜͝͝r͜͜͝͝d͜͜͝͝i͜͝✰✰
پیشرو هورامی 🩷 🩵 عشق و دلداری هموی درو بو
❖⸙❁•✫══💛═✿⸙❀ᭂ⸙ ═💙═
⸙❀⸙ИĪ$ĦƚЄ♏ÂИҚØRÐĪ⸙❀ᭂ⸙
🎙#پیشرو هورامی
🎼 #عشق و دلداری هموی درو بو
💙🍀🌸🍂
⸙❀⸙ИĪ$ĦƚЄ♏ÂИҚØRÐĪ⸙❀ᭂ⸙
🎙#پیشرو هورامی
🎼 #عشق و دلداری هموی درو بو
💙🍀🌸🍂