Panahiani
3.18K subscribers
943 photos
443 videos
48 files
720 links
تفکرات راهبردی استاد پناهیان
Download Telegram
.
#امام_حسین(‌علیه‌السّلام) انسان شریف پیدا کند که یک شرافتی تهِ دلش یک ذرّه موج بزند، به خدا ولش نمی‌کند!
.
حُر نزدیکی‌های کربلا، #اباعبدالله الحسین و لشگریانش را محاصره کرد.
گفت آقا من با تو نمی‌جنگم، ولی حق نداری بری کوفه.
امام حسین صدا زد عباسم آن خورجین نامه‌ها را بردار بیار. آوردند، ریخت جلوی حُر،
حُر من را دعوت کردن، من خودم نیومدم، من طاغی و یاغی که نیستم که، من مهمانی هستم که از طرف...
گفت آقا من نمی‌دانم، من چه کاره ام؟ به من گفتن جلوی شما را بگیرم، من هم مأمور هستم و معذور.
آقا امام حسین یک تلنگور زد ببیند این چیه ته‌اش! ته دلش نوری هست یا نه.
برگشت فرمود مادرت به عزایت بنشیند، چرا بی‌منطق داری رفتار می‌کنی؟ من دارم با تو منطقی صحبت می‌کنم.
حُر هم به قول خودش یک سرلشگری بود، آمد یک جوابی بدهد، سرش را انداخت پایین.
گفت حسین چی کار بکنم که مادرت #فاطمه است؟ احترام مادرت را دارم جواب نمی‌دهم.
آقا این خیلی خدمت به امام حسین است؟ بله؟ این خدمت به امام حسین نیست. هنر کرده اسم مادر حسین را بر زبان جاری می‌کنه؟ خب وظیفه شه.
عوضش آن همه خیانت‌ها را نمی‌بینی؟امام حسین را محاصره کرد داد دست قاتلین، تکه تکه کردند بچه‌هایش را. همه اش تقصیر حُر بود. خیلی کرده؟
از نظر ما خیلی نکرده،
ولی از نظر حسین خیلی کرده!
محبّت حُر یکدفعه‌ای افتاد در دل حسین، عجب تیکه‌ای هست این! به مادرم فاطمه احترام می‌گذارد.
شاید حسین‌(علیه‌السّلام) آنجا در دلش رفته باشدحُر، کاش چهار تا مثل تو در #مدینه بودند که وقتی صدای نالة مادرم بلند شد، حداقل حیا می‌کردند! در مدینه مثل حُر هم نبودکسی!
محبتش افتاد دیگر.
خدایا محبت ما را در دل حسین بیانداز!
من که فکر می‌کنم آن چیزی که عامل نجات حُر شد، #دل_حسین بود.
در این ده روزه گاهی به سمت حُر یک نگاهی می‌کرد،
حیف است این آن طرف باشد خدا!
دیدی به #مادرم چه احترامی گذاشت؟
آقا حُر هی داره بیچاره می‌شه، هی داره بهم می‌ریزه. می‌گه نمی‌دونم چرا دلم پیش حسینه!
#صبح_عاشورا پای برهنه، گفت من خجالت می‌کشم. کفش خودش را به گردنش آویزان کرد، کلاهخود برداشت، به هیئت گداها و افتاده‌حال‌ها آمد به سمت خیمة آقا،
بنا بر یک نقلی،
می‌دانی حسین چی کار کرد؟ تا دید حُر دارد می‌آید، صدا زد
اکبرم برو عمویت را بغل کن! کُشت حُر را! زد داغونش کرد!
حُر آمد، تا آمد عذرخواهی کند، اباعبدالله الحسین فرمود: گذشته گذشته، اصلاً حرفشو نزن.
خب حالا چطوری؟ گفت آقا می‌خوام برم برات بجنگم. آقا فرمود برو عزیزم.
شاید حسین زود فرستادش بره غریبی حسین رو نبیند! شرمندة اش نباشه.
.
#استاد_پناهيان#پناهیانی
.
.
بگذاريد يك حرف جگر سوز براي شماها بزنم
.
متن قبل: بخشی از سخنرانی استاد پناهیان در #بیت_رهبری #فاطمیه94
.
اگر فاطمه ساكت نشسته بود و آنها خانه را بر سر علي خراب كرده بودند و علي را كشته بودند يا هر جوري دلشان ميخواست برده بودند .
اثر وضعي آن جنايت ماها را هم نابود ميكرد
.
فاطمه ديد زورش كه به آنها نميرسد گفت حداقل وسط اين آتش چند تا از بچه هایش را جدا كند
ما اون بچه هاي جدا شده ايم كه دامن مادرمان آتيش گرفت اما ما جدا شديم.
ما جدا شديم
اثر وضعي آن فداكاري فاطمه اين بود كه عالم بماند
#فاطمه_زهرا (سلام الله عليها) در آن معركه كه را ميخواست نجات دهد؟
علي را يا ما را؟
شايد بشه اينجوري گفت كه
فاطمه زهرا صدا ميزد علي جانم تو وظيفه داري بنشيني ساكت باشي. سكوت كني. صبر كني. مهر خموشي بر لبان مباركه خودت بزني.
اما من بالاخره #مادرم
بگذار يك فكري براي بچه هام بكنم
داستان ضرب و جرح و داستان در و ديوار خانه فاطمه زهرا اين روزها ديگر قديمي شده
بچه ها وقتي آمده ايد #خانه_فاطمه كه ديگر صداي ناله فاطمه هم بلند نميشود از خانه
ديگر مريضي شدت پيدا كرده
و فاطمه زهرا چند روزي است كه ديگر داخل شهر هم نمياد
مردم مدينه كم كم احساس آسودگي ميكنند
زنهايشان را فرستادند داخل خانه حضرت ببينند راحت شدند از فاطمه يا نه؟
فاطمه در حالي به فكر شما بود شما را نجات بدهد كه به فكر حسنين و زينبين خودش نبود
هيچ وقت صدا نزد حسينم كجاست حسنم زينبم
اينها زير دست اين نامردها چه ميشوند
آنجوري كه فاطمه زهرا به فكر شما بودها به فكر بچه هاي خودش نبود
سند عرض بنده كجاست؟
آنجا كه تا بلند شد صدا زد فضه،
علي را كجا بردند؟
علي را كه ميگفت، سراغ شما را گرفت.
#حجت_خدا روي زمين نباشد همه هستي نابود ميشوند ما هم جزء شيم
يا فاطمه ما رو كمكمون كن
پسرت، حجت خدا رو كمك كنيم
.
#فاطمیه#مادر#هیئت #هیات #حجه_الاسلام#اسلام#شیعه #دختر#زن#خانم#استاد_پناهيان#استادپناهیان #استاد#پناهيان #پناهیانی#رقعه
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.
.
#امام_حسین(‌علیه‌السّلام) انسان شریف پیدا کند که یک شرافتی تهِ دلش یک ذرّه موج بزند، به خدا ولش نمی‌کند!
.
حُر نزدیکی‌های کربلا، #اباعبدالله الحسین و لشگریانش را محاصره کرد
گفت آقا من با تو نمی‌جنگم، ولی حق نداری بری کوفه.
امام حسین صدا زد عباسم آن خورجین نامه‌ها را بردار بیار. آوردند، ریخت جلوی حُر،
حُر من را دعوت کردن، من خودم نیومدم، من طاغی و یاغی که نیستم که، من مهمانی هستم که از طرف...
گفت آقا من نمی‌دانم، من چه کاره ام؟ به من گفتن جلوی شما را بگیرم، من هم مأمور هستم و معذور.
آقا امام حسین یک تلنگر زد ببیند این چیه ته‌اش! ته دلش نوری هست یا نه.
برگشت فرمود مادرت به عزایت بنشیند، چرا بی‌منطق داری رفتار می‌کنی؟ من دارم با تو منطقی صحبت می‌کنم.
حُر هم به قول خودش یک سرلشگری بود، آمد یک جوابی بدهد، سرش را انداخت پایین.
گفت حسین چی کار بکنم که مادرت #فاطمه است؟ احترام مادرت را دارم جواب نمی‌دهم.
آقا این خیلی خدمت به امام حسین است؟ بله؟ این خدمت به امام حسین نیست. هنر کرده اسم مادر حسین را بر زبان جاری می‌کنه؟ خب وظیفه شه.
عوضش آن همه خیانت‌ها را نمی‌بینی؟امام حسین را محاصره کرد داد دست قاتلین، تکه تکه کردند بچه‌هایش را. همه اش تقصیر حُر بود. خیلی کرده؟
از نظر ما خیلی نکرده،
ولی از نظر حسین خیلی کرده!
محبّت حُر یکدفعه‌ای افتاد در دل حسین، عجب تیکه‌ای هست این! به مادرم فاطمه احترام می‌گذارد.
شاید حسین‌(علیه‌السّلام) آنجا در دلش رفته باشدحُر، کاش چهار تا مثل تو در #مدینه بودند که وقتی صدای نالة مادرم بلند شد، حداقل حیا می‌کردند! در مدینه مثل حُر هم نبودکسی!
محبتش افتاد دیگر.
خدایا محبت ما را در دل حسین بیانداز!
من که فکر می‌کنم آن چیزی که عامل نجات حُر شد، #دل_حسین بود.
در این ده روزه گاهی به سمت حُر یک نگاهی می‌کرد،
حیف است این آن طرف باشد خدا!
دیدی به #مادرم چه احترامی گذاشت؟
آقا حُر هی داره بیچاره می‌شه، هی داره بهم می‌ریزه. می‌گه نمی‌دونم چرا دلم پیش حسینه!
#صبح_عاشورا پای برهنه، گفت من خجالت می‌کشم. کفش خودش را به گردنش آویزان کرد، کلاهخود برداشت، به هیئت گداها و افتاده‌حال‌ها آمد به سمت خیمة آقا،
بنا بر یک نقلی،
می‌دانی حسین چی کار کرد؟ تا دید حُر دارد می‌آید، صدا زد
اکبرم برو عمویت را بغل کن! کُشت حُر را! زد داغونش کرد!
حُر آمد، تا آمد عذرخواهی کند، اباعبدالله الحسین فرمود: گذشته گذشته، اصلاً حرفشو نزن.
خب چطوری؟ گفت آقا می‌خوام برم برات بجنگم. آقا فرمود برو عزیزم.
شاید حسین زود فرستادش بره غریبی حسین رو نبیند! شرمندة اش نباشه.
.
#شب_جمعه #استاد_پناهيان
.
.
امروز امام رضا(علیه السّلام) میخوان اجر دو ماه نوکری رو بدن
خدا چی کار کرده که
تو مزدت رو میری از امام رضا میگیری
#امام_رضا_ممنونتم
بخدا حالت زیارت امین الله میاد
که میگی من رو راضی کن
و صفحه دوم میگی راضیم الحمد لله
خدایا ممنونتم دعام مستجابه
خدا اگه میخواست عزاداری های ما رو قبول نکنه آخر دو ماه ما رو در خانه امام رضا نمیبرد
امام رضا دل نداره
امام رضا این سیاهی هایی که امروز پوشیدن
دو ماه برای عزای حسینت پوشیدن
عزاداری کردن
برای امام حسن عزاداری کردن
امام رضا خیلی از اینا #اربعین پیاده رفتن #کربلا
امام رضا قربون غربتت
که تنهایی گوشه حجره صدا زدی اباصلت دیگه کسی رو راه نده
شما رو راه میدن ها
شما اگه بودی میفرمود:
اباصلت اینا رو بگو بیان
اینا گریه کنهای حسینم اند
بیان دورم رو بگیرن
صدای اینا آشناست برام
شما رو راه میده
الآن کیا حرم امام رضا هستن
دلاتون رو ببرید
قصد کن ان شاء الله در حرمی
امام رضا مردم دیگه خوب شدن
آقا یک بار دیگه سر از محمل بیرون بیار بفرما:
بشروطها و أنا من شروطها
ببین چه جوری مردم برات خون میریزن
ما از طرف ایرانیای اون زمان عذر خواهی میکنیم که دشمن شما رو غریبانه از بین ما بردن
ما نیومدیم نجاتتون بدیم ما عذر خواهی میکنیم
از ما بپذیر
امام رضا این جوونا راست میگن برای اهل بیت سینه میزنن راست میگن
شما دعا کن اینا مستحق #دیدار_مهدی_فاطمه(عج) بشن
با یک افتخاری پای رکاب حضرت برسن
ما رو راستگو بدون امام رضا جان
اگه شیله پیله ای در ما هست درستمون کن
اگه شما بودی شاید یک کلمه امام رضا به شما میفرمودن:
چون ائمه ما همه مادری اند
این جمعیت اگه میرفتید
اهل بیت یک مشکل دارن که وقتی بخوان حرف دل بزنن اون رو میگن
تا شما رو ببینن این همه جوون و مرد قوی و دلیر
میفرماید شما کجا بودی کوچه بنی هاشم
اونجایی که #مادرم تنها فریاد میزد
فضه کمکم کن
.
#روضه #شام_غریبان #امام_رضا
#استاد_پناهیان #استاد #پناهيان #پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
.
بگذاريد يك حرف جگر سوز براي شماها بزنم
.
اگر فاطمه ساكت نشسته بود و آنها خانه را بر سر علي خراب كرده بودند و علي را كشته بودند يا هر جوري دلشان ميخواست برده بودند .
اثر وضعي آن جنايت ماها را هم نابود ميكرد
.
فاطمه ديد زورش كه به آنها نميرسد گفت حداقل وسط اين آتش چند تا از بچه هایش را جدا كند
ما اون بچه هاي جدا شده ايم كه دامن مادرمان آتيش گرفت اما ما جدا شديم.
ما جدا شديم
اثر وضعي آن فداكاري فاطمه اين بود كه عالم بماند
#فاطمه_زهرا (سلام الله عليها) در آن معركه كه را ميخواست نجات دهد؟
علي را يا ما را؟
شايد بشه اينجوري گفت كه
فاطمه زهرا صدا ميزد علي جانم تو وظيفه داري بنشيني ساكت باشي. سكوت كني. صبر كني. مهر خموشي بر لبان مباركه خودت بزني.
اما من بالاخره #مادرم
بگذار يك فكري براي بچه هام بكنم
داستان ضرب و جرح و داستان در و ديوار خانه فاطمه زهرا اين روزها ديگر قديمي شده
بچه ها وقتي آمده ايد #خانه_فاطمه كه ديگر صداي ناله فاطمه هم بلند نميشود از خانه
ديگر مريضي شدت پيدا كرده
و فاطمه زهرا چند روزي است كه ديگر داخل شهر هم نمياد
مردم مدينه كم كم احساس آسودگي ميكنند
زنهايشان را فرستادند داخل خانه حضرت ببينند راحت شدند از فاطمه يا نه؟
فاطمه در حالي به فكر شما بود شما را نجات بدهد كه به فكر حسنين و زينبين خودش نبود
هيچ وقت صدا نزد حسينم كجاست حسنم زينبم
اينها زير دست اين نامردها چه ميشوند
آنجوري كه فاطمه زهرا به فكر شما بودها به فكر بچه هاي خودش نبود
سند عرض بنده كجاست؟
آنجا كه تا بلند شد صدا زد فضه،
علي را كجا بردند؟
علي را كه ميگفت، سراغ شما را گرفت.
#حجت_خدا روي زمين نباشد همه هستي نابود ميشوند ما هم جزء شيم
يا فاطمه ما رو كمكمون كن
پسرت، حجت خدا رو كمك كنيم
.
#فاطمیه#مادر#هیئت #هیات #حجه_الاسلام#اسلام#شیعه #دختر#زن#خانم#رقعه #استاد_پناهیان #استاد #پناهیان #پناهیانی
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.
.
#امام_حسین(‌علیه‌السّلام) انسان شریف پیدا کند که یک شرافتی تهِ دلش یک ذرّه موج بزند، به خدا ولش نمی‌کند!
.
حُر نزدیکی‌های کربلا، #اباعبدالله الحسین و لشگریانش را محاصره کرد
گفت آقا من با تو نمی‌جنگم، ولی حق نداری بری کوفه.
امام حسین صدا زد عباسم آن خورجین نامه‌ها را بردار بیار. آوردند، ریخت جلوی حُر،
حُر من را دعوت کردن، من خودم نیومدم، من طاغی و یاغی که نیستم که، من مهمانی هستم که از طرف...
گفت آقا من نمی‌دانم، من چه کاره ام؟ به من گفتن جلوی شما را بگیرم، من هم مأمور هستم و معذور.
آقا امام حسین یک تلنگر زد ببیند این چیه ته‌اش! ته دلش نوری هست یا نه.
برگشت فرمود مادرت به عزایت بنشیند، چرا بی‌منطق داری رفتار می‌کنی؟ من دارم با تو منطقی صحبت می‌کنم.
حُر هم به قول خودش یک سرلشگری بود، آمد یک جوابی بدهد، سرش را انداخت پایین.
گفت حسین چی کار بکنم که مادرت #فاطمه است؟ احترام مادرت را دارم جواب نمی‌دهم.
آقا این خیلی خدمت به امام حسین است؟ بله؟ این خدمت به امام حسین نیست. هنر کرده اسم مادر حسین را بر زبان جاری می‌کنه؟ خب وظیفه شه.
عوضش آن همه خیانت‌ها را نمی‌بینی؟امام حسین را محاصره کرد داد دست قاتلین، تکه تکه کردند بچه‌هایش را. همه اش تقصیر حُر بود. خیلی کرده؟
از نظر ما خیلی نکرده،
ولی از نظر حسین خیلی کرده!
محبّت حُر یکدفعه‌ای افتاد در دل حسین، عجب تیکه‌ای هست این! به مادرم فاطمه احترام می‌گذارد.
شاید حسین‌(علیه‌السّلام) آنجا در دلش رفته باشدحُر، کاش چهار تا مثل تو در #مدینه بودند که وقتی صدای نالة مادرم بلند شد، حداقل حیا می‌کردند! در مدینه مثل حُر هم نبودکسی!
محبتش افتاد دیگر.
خدایا محبت ما را در دل حسین بیانداز!
من که فکر می‌کنم آن چیزی که عامل نجات حُر شد، #دل_حسین بود.
در این ده روزه گاهی به سمت حُر یک نگاهی می‌کرد،
حیف است این آن طرف باشد خدا!
دیدی به #مادرم چه احترامی گذاشت؟
آقا حُر هی داره بیچاره می‌شه، هی داره بهم می‌ریزه. می‌گه نمی‌دونم چرا دلم پیش حسینه!
#صبح_عاشورا پای برهنه، گفت من خجالت می‌کشم. کفش خودش را به گردنش آویزان کرد، کلاهخود برداشت، به هیئت گداها و افتاده‌حال‌ها آمد به سمت خیمة آقا،
بنا بر یک نقلی،
می‌دانی حسین چی کار کرد؟ تا دید حُر دارد می‌آید، صدا زد
اکبرم برو عمویت را بغل کن! کُشت حُر را! زد داغونش کرد!
حُر آمد، تا آمد عذرخواهی کند، اباعبدالله الحسین فرمود: گذشته گذشته، اصلاً حرفشو نزن.
خب چطوری؟ گفت آقا می‌خوام برم برات بجنگم. آقا فرمود برو عزیزم.
شاید حسین زود فرستادش بره غریبی حسین رو نبیند! شرمندة اش نباشه.
.
#شب_جمعه #استاد_پناهيان
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
.
بگذاريد #يك_حرف_جگرسوز براي شماها بزنم
.
اگر فاطمه ساكت نشسته بود
و آنها خانه را بر سر علي خراب كرده بودند
و علي را كشته بودند
يا هر جوري دلشان ميخواست برده بودند .
اثر وضعي آن #جنايت ماها را هم نابود ميكرد
.
فاطمه ديد زورش كه به آنها نميرسد
گفت حداقل وسط اين آتش چند تا از بچه هایش را جدا كند
ما اون بچه هاي جدا شده ايم كه #دامن_مادرمان آتيش گرفت اما ما جدا شديم.
#ما_جدا_شديم
اثر وضعي آن #فداكاري_فاطمه اين بود كه عالم بماند
#فاطمه_زهرا (سلام الله عليها) در آن معركه كه را ميخواست نجات دهد؟
علي را يا ما را؟
شايد بشه اينجوري گفت كه
فاطمه زهرا صدا ميزد علي جانم تو وظيفه داري بنشيني ساكت باشي. سكوت كني. صبر كني. مهر خموشي بر لبان مباركه خودت بزني.
اما من بالاخره #مادرم
#من_مادرم
بگذار يك فكري براي بچه هام بكنم
داستان ضرب و جرح و داستان در و ديوار خانه فاطمه زهرا اين روزها ديگر قديمي شده
بچه ها وقتي آمده ايد #خانه_فاطمه كه ديگر صداي ناله فاطمه هم بلند نميشود از خانه
ديگر مريضي شدت پيدا كرده
و فاطمه زهرا چند روزي است كه ديگر داخل شهر هم نمياد
مردم مدينه كم كم احساس آسودگي ميكنند
زنهايشان را فرستادند داخل خانه حضرت ببينند راحت شدند از فاطمه يا نه؟
فاطمه در حالي به فكر شما بود شما را نجات بدهد كه به فكر حسنين و زينبين خودش نبود
هيچ وقت صدا نزد حسينم كجاست حسنم زينبم
اينها زير دست اين نامردها چه ميشوند
آنجوري كه فاطمه زهرا به فكر شما بودها به فكر بچه هاي خودش نبود
سند عرض بنده كجاست؟
آنجا كه تا بلند شد صدا زد فضه،
#علي_را_كجا_بردند؟
علي را كه ميگفت، سراغ شما را گرفت.
#حجت_خدا روي زمين نباشد همه هستي نابود ميشوند ما هم جزءشيم
يا فاطمه #مادر_جان ما رو كمكمون كن
پسرت، حجت خدا رو كمك كنيم
.
مغیره گر نبود در آن کشاکش
علی را من به خانه برده بودم
.
#امان_از_دل_مادر (سلام الله علیها)
#فاطمیه#مادر#هیئت #هیات #حجه_الاسلام#اسلام#شیعه #دختر#زن#خانم#رقعه #استاد_پناهیان #استاد #پناهیان #پناهیانی
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.