.
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود گشتهایم ما
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
.
#شهید_محسن_زیارتی
.
آقا روايت بخونم يا نخونم
اين روايت را نميخونم شما هم نشنيده بگيريد كدوم روايت را؟اين روايت را كه
ميفرمايد: لباس بپوشي براي فخر به مردم، تا وقتيكه در آن لباس هستي، من خدا ديگه بهت نگاه نميكنم.
#برو_بعدا_بيا
يك شهيدي باهاش داشتم ميرفتم خريد.ميخواستيم لباس بخريم ميگفت پيرهن اينجوري داري آقا؟ ميگفت آقا اين رنگي ندارم يك رنگ نزديكش
گفت نه تو رو خدا.سه چهارتا مغازه رفتيم خسته شدم.اول دبيرستان بوديم با هم
گفتم محسن آقا خب بخر يك دونه از اين پيرهن ها
گير دادي تو كه اينجوري نبودي
به يك رنگ خاص گير دادي تو كه اهل گير دادن به اين چيزها نبودي.
اهل هر شب نماز امام زمان با صد ايك نعبد و اياك نستعين بود براي حاجت شهادت.
.
به مادرش من عرض كردم كه چي شد اين آقا آرزوي شهادت افتاد در دلش؟
گفت يك روز ميگفت مامان من داره چهارده سالم ميشه دعا كني من بميرم قبل از چهارده سالگی؟ میترسم گناه کنم از غفلت
گفتم خب توبه میکنی
گفت مامان دلت مياد؟توبه كنم لك خورده و پاك شده ام.یک فکری برام بکن
گفتم مامان دعا كن #شهيد بشي خب
گفت شهيد چيه مامان؟
آخ به فداي خاك قدم مادرهايي كه آروم آروم
به خدا از هزار تا منبر در صحن امام رضا موثرتره. گوشه خونه دين به بچه هاشون ياد ميدن.
مامان شهيد چيه؟
مادرشون گفتن كه شهيد اولين قطره خونش روي زمين ميريزه نه مثل آدم پاك مثل اوليا الله ميره در خونه خدا .
ميگه مامان من چي كار كنم دعا؟
رفته بوده يك جا اين بچه سال اول دبيرستاني ياد گرفته بوده كه
.
براي حاجت گرفتن نماز #امام_زمان بخوني صد اياك نعبد و اياك نستعين بگي
يك مقدار مختصري پا درد ممكنه بياره برات
بخوني دعات مستجاب ميشه
شبهاي چهارشنبه بعضي شبها زورش ميرسيد ميرفت جمكران .
ميگفت من حالا هر شب ميخونم.
هر شب ميخوند.
.
رفتيم با هم پیرهن بخريم.
ميگم آقا بگير ديگه اين رنگش فرق ميكنه
گفت آخه اين پیرهن من پوسيده شده نگاه كن داره پاره ميشه
اگر پيرهن رنگ ديگه بگيرم رفقام فكر ميكنن من پيرهن نو گرفتم.همون پيرهن رنگ قبلي ميگيرم كسي متوجه نميشه من پيرهن نو گرفتم.
مواظبه يك وقت پيرهن نو نگيره.يك ذره در دلش فخر به پيرهن نو بچه اول دبيرستاني بياد.
اون وقت ميگه حاج آقا شما چرا به زلف گير ميدي؟ فداي زلفت الهي
ما آدم ديديم.
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و #انسانم_آرزوست
.
نميخواد كسي ببيندش
كي به زلف گير ميده فدات بشم؟
.
#شهید#استاد_پناهيان#پناهيان #پناهیانی
.
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود گشتهایم ما
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
.
#شهید_محسن_زیارتی
.
آقا روايت بخونم يا نخونم
اين روايت را نميخونم شما هم نشنيده بگيريد كدوم روايت را؟اين روايت را كه
ميفرمايد: لباس بپوشي براي فخر به مردم، تا وقتيكه در آن لباس هستي، من خدا ديگه بهت نگاه نميكنم.
#برو_بعدا_بيا
يك شهيدي باهاش داشتم ميرفتم خريد.ميخواستيم لباس بخريم ميگفت پيرهن اينجوري داري آقا؟ ميگفت آقا اين رنگي ندارم يك رنگ نزديكش
گفت نه تو رو خدا.سه چهارتا مغازه رفتيم خسته شدم.اول دبيرستان بوديم با هم
گفتم محسن آقا خب بخر يك دونه از اين پيرهن ها
گير دادي تو كه اينجوري نبودي
به يك رنگ خاص گير دادي تو كه اهل گير دادن به اين چيزها نبودي.
اهل هر شب نماز امام زمان با صد ايك نعبد و اياك نستعين بود براي حاجت شهادت.
.
به مادرش من عرض كردم كه چي شد اين آقا آرزوي شهادت افتاد در دلش؟
گفت يك روز ميگفت مامان من داره چهارده سالم ميشه دعا كني من بميرم قبل از چهارده سالگی؟ میترسم گناه کنم از غفلت
گفتم خب توبه میکنی
گفت مامان دلت مياد؟توبه كنم لك خورده و پاك شده ام.یک فکری برام بکن
گفتم مامان دعا كن #شهيد بشي خب
گفت شهيد چيه مامان؟
آخ به فداي خاك قدم مادرهايي كه آروم آروم
به خدا از هزار تا منبر در صحن امام رضا موثرتره. گوشه خونه دين به بچه هاشون ياد ميدن.
مامان شهيد چيه؟
مادرشون گفتن كه شهيد اولين قطره خونش روي زمين ميريزه نه مثل آدم پاك مثل اوليا الله ميره در خونه خدا .
ميگه مامان من چي كار كنم دعا؟
رفته بوده يك جا اين بچه سال اول دبيرستاني ياد گرفته بوده كه
.
براي حاجت گرفتن نماز #امام_زمان بخوني صد اياك نعبد و اياك نستعين بگي
يك مقدار مختصري پا درد ممكنه بياره برات
بخوني دعات مستجاب ميشه
شبهاي چهارشنبه بعضي شبها زورش ميرسيد ميرفت جمكران .
ميگفت من حالا هر شب ميخونم.
هر شب ميخوند.
.
رفتيم با هم پیرهن بخريم.
ميگم آقا بگير ديگه اين رنگش فرق ميكنه
گفت آخه اين پیرهن من پوسيده شده نگاه كن داره پاره ميشه
اگر پيرهن رنگ ديگه بگيرم رفقام فكر ميكنن من پيرهن نو گرفتم.همون پيرهن رنگ قبلي ميگيرم كسي متوجه نميشه من پيرهن نو گرفتم.
مواظبه يك وقت پيرهن نو نگيره.يك ذره در دلش فخر به پيرهن نو بچه اول دبيرستاني بياد.
اون وقت ميگه حاج آقا شما چرا به زلف گير ميدي؟ فداي زلفت الهي
ما آدم ديديم.
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و #انسانم_آرزوست
.
نميخواد كسي ببيندش
كي به زلف گير ميده فدات بشم؟
.
#شهید#استاد_پناهيان#پناهيان #پناهیانی
.