تحصن دوشنبه شب دانشجویان دانشکده نفت اهواز در اعتراض به مسائل استخدامی و برگزاری آزمون استخدامی وزارت نفت
#افطار_اول
#جرقه_اول؟
#آبادان_خاموش!
@omid_put
#افطار_اول
#جرقه_اول؟
#آبادان_خاموش!
@omid_put
✅گروه رسانه نشریه امید ورود جناب دکتر سلحشور در سال جدید را خیر مقدم عرض مینماید.
امیدواریم سال جدید سال پر از خیر و برکت و موفقیت برای ریاست محترم و هیئت رئیسه محترم باشد.
حال که ورود جناب رئیس به آبادان #متقارن با شروع ماه مبارک رمضان گردیده است،از ایشان دعوت میکنیم تا در وعده های #افطار و #سحر در کنار دانشجویان در سلف دانشکده حضور داشته باشند.
پیشاپیش از حضور ریاست محترم دانشگاه و قبول دعوت دانشجویان کمال تشکر و قدردانی را داریم.
@omid_put
امیدواریم سال جدید سال پر از خیر و برکت و موفقیت برای ریاست محترم و هیئت رئیسه محترم باشد.
حال که ورود جناب رئیس به آبادان #متقارن با شروع ماه مبارک رمضان گردیده است،از ایشان دعوت میکنیم تا در وعده های #افطار و #سحر در کنار دانشجویان در سلف دانشکده حضور داشته باشند.
پیشاپیش از حضور ریاست محترم دانشگاه و قبول دعوت دانشجویان کمال تشکر و قدردانی را داریم.
@omid_put
💠 #افطار_متفاوت
🕌 یادمان #شلمچه
⌚️زمان:
پنجشنبه (۲ خرداد )_ساعت ۱۹_ از جلوی درب لین ۱۵
◽️دانشجویان #پسر که تمایل به شرکت در این مراسم را دارند جهت هماهنگی نام و شماره دانشجویی خود را به ربات زیر ارسال نمایند.
#ظرفیت_محدود
@Omid_put_admin_bot
@Omid_put
🕌 یادمان #شلمچه
⌚️زمان:
پنجشنبه (۲ خرداد )_ساعت ۱۹_ از جلوی درب لین ۱۵
◽️دانشجویان #پسر که تمایل به شرکت در این مراسم را دارند جهت هماهنگی نام و شماره دانشجویی خود را به ربات زیر ارسال نمایند.
#ظرفیت_محدود
@Omid_put_admin_bot
@Omid_put
رسانه امید دانشگاه صنعت نفت
🍃🌷🌾🍂🌻 🌻🍁🥀 🌾 🌺 #مواسات در سیره شهدا از منطقه داشتیم بر می گشتیم شهر، در آن سرمای زمستان یک مرد کرد با زن و بچه اش کنار جاده ایستاده بودند. علی آقا تا آنها را دید زد روی ترمز و رفت طرفشان می گفت: «میخواستم بروم کرمانشاه». علی پرسید: «رانندگی بلدی؟» گفت:…
🍃🌷🌾🍂🌻
🌻🍁🥀
🌾
#زندگی_به_رنگ_شهدا
چند سال پیش توی ماه مبارک #رمضان کارگران در هوای گرم تابستانی مشغـول آسفالت کردن کوچه ها بودند .
ظــهر بود و هوا بسیار گرم که سید یحیی تازه از سر کار برگشته بود .
خیلی تو خودش بود ، گفت کارگران گناه دارند با زبان روزه و هوای داغ و آسفالت تازه که بسیار هم حرارت دارد، کار میکنند .
طاقت نیاورد رفت تو اتاق لباس هایش را عوض کرد و رفت کمک کارگران .
همون موقع چند تا از دوستانش از اونجا رد می شدند ، با تعجب به سید گفتند: شما دیگه چرا با زبان روزه تو این هوای داغ کار میکنید؟
سید گفت: طوری نیست!
آدم باید چنین مواقعی روی نفس خودش پا بگذارد .
خلاصه سیّد اون روز تا دم #افطار به کارگران کمک کرد و بعد خسته به خانه برگشت .
#شهید_سید_یحیی_براتی
#پنجشنه_های_با_شهدا
#خاطرات_شهدا
@Omid_put
🌻🍁🥀
🌾
#زندگی_به_رنگ_شهدا
چند سال پیش توی ماه مبارک #رمضان کارگران در هوای گرم تابستانی مشغـول آسفالت کردن کوچه ها بودند .
ظــهر بود و هوا بسیار گرم که سید یحیی تازه از سر کار برگشته بود .
خیلی تو خودش بود ، گفت کارگران گناه دارند با زبان روزه و هوای داغ و آسفالت تازه که بسیار هم حرارت دارد، کار میکنند .
طاقت نیاورد رفت تو اتاق لباس هایش را عوض کرد و رفت کمک کارگران .
همون موقع چند تا از دوستانش از اونجا رد می شدند ، با تعجب به سید گفتند: شما دیگه چرا با زبان روزه تو این هوای داغ کار میکنید؟
سید گفت: طوری نیست!
آدم باید چنین مواقعی روی نفس خودش پا بگذارد .
خلاصه سیّد اون روز تا دم #افطار به کارگران کمک کرد و بعد خسته به خانه برگشت .
#شهید_سید_یحیی_براتی
#پنجشنه_های_با_شهدا
#خاطرات_شهدا
@Omid_put