بهزودی در کتابفروشیهای سراسر کشور:
خیلی از ماها هیچ وقت نمیتونیم بفهمیم که ابدیت چیه!؟
گذشته و آینده عین موریانه دارن مغزمونو میجون و رباتایی شدیم ک هرروز کد و برنامه ای که برامون نوشتن و تکرار میکنیم! روتین چرند و خسته کننده ی همیشگی برای کسب رضایت بقیه !
کدومامون بیخیال قید و بند و حفظ آبرو شدیم و رفتیم و زیر بارون واسه خودمون رقصیدیم؟جلو ذوقمونو نگرفتیم وقتی شی مورد علاقمونو پشت ویترین دیدیمو جیغ کشیدیم؟
کدومامون شجاعت اینو داشتیم که تغییر کنیم؟ترس از سرزنش شدن و بذاریم کنار و فقط یک ثانیه خودمون باشیم برای خودمون !
*بیاین "میسی" رو تشویق کنیم اون تونست ابدیت خودشو توی شلوغ پلوغیای کترینگ پیدا کنه و درحالی که همه چیز درحال پوکیدنه بهش خوش بگذره و درحالی که داره پایِ یه دهن دار و لگد میکنه لبخند بزنه!
ابدیت شما کجا معنی پیدا میکنه؟
بهش فکر کردید؟
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون #کتاب_خوب #رمان
@noonbook
خیلی از ماها هیچ وقت نمیتونیم بفهمیم که ابدیت چیه!؟
گذشته و آینده عین موریانه دارن مغزمونو میجون و رباتایی شدیم ک هرروز کد و برنامه ای که برامون نوشتن و تکرار میکنیم! روتین چرند و خسته کننده ی همیشگی برای کسب رضایت بقیه !
کدومامون بیخیال قید و بند و حفظ آبرو شدیم و رفتیم و زیر بارون واسه خودمون رقصیدیم؟جلو ذوقمونو نگرفتیم وقتی شی مورد علاقمونو پشت ویترین دیدیمو جیغ کشیدیم؟
کدومامون شجاعت اینو داشتیم که تغییر کنیم؟ترس از سرزنش شدن و بذاریم کنار و فقط یک ثانیه خودمون باشیم برای خودمون !
*بیاین "میسی" رو تشویق کنیم اون تونست ابدیت خودشو توی شلوغ پلوغیای کترینگ پیدا کنه و درحالی که همه چیز درحال پوکیدنه بهش خوش بگذره و درحالی که داره پایِ یه دهن دار و لگد میکنه لبخند بزنه!
ابدیت شما کجا معنی پیدا میکنه؟
بهش فکر کردید؟
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون #کتاب_خوب #رمان
@noonbook
آلیس در حالی که تلفن را میگذاشت، نتوانست جلوی لبخند خوشحالیاش را بگیرد. بازاریاب قَطری دفتری را که او در آنجا کار میکرد کابینۀ مشاور ارتباطات انتخاب کرده بود. تقاضا، شش ماه پیش و محتاطانه، داده شده بود. آژانس بینالمللی تجارت در قطر بهدنبال یک شریک غربی میگشت تا موجب روسفیدی کشور شود و سوءظن کمک مالی به داعش را محو کند.
فقط پنج شرکت در لیست قرار داشتند: دو آمریکایی، یک اسپانیایی، یک آلمانی و یک فرانسوی. یک شانس روی پنج برای پیروز شدن. آلیس بهسختی میتوانست باور کند.
نفس عمیقی کشید و خود را روی صندلی چرخان پرت کرد و آن را بهطرف پنجرۀ بزرگ دفتر کارش گرداند، پنجرهای که چهرهاش را منعکس میکرد: زنی فعال با کت و دامنی نسبتاً جدی که با موهای خرمایی مجعدش با فرهای دیوانهوار، مغایرت داشت. چراغ را خاموش کرد و تصویرش محو شد. در پنجاه و سومین طبقۀ برج مونپارناس خودش را در آسمان معلق میدید، آسمانِ تیرهشدۀ پایان روز با چند تکه ابر نامطمئن که بهتدریج تحلیل میرفتند.
#برشی_از_رمان
#و_تو_خواهی_یافت
#لوران_گونل
مترجم: فروغ طاعتی
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتاب_انگیزشی #خودباوری #روزی_که_زندگی_کردن_أموختم
@NOONBOOK
فقط پنج شرکت در لیست قرار داشتند: دو آمریکایی، یک اسپانیایی، یک آلمانی و یک فرانسوی. یک شانس روی پنج برای پیروز شدن. آلیس بهسختی میتوانست باور کند.
نفس عمیقی کشید و خود را روی صندلی چرخان پرت کرد و آن را بهطرف پنجرۀ بزرگ دفتر کارش گرداند، پنجرهای که چهرهاش را منعکس میکرد: زنی فعال با کت و دامنی نسبتاً جدی که با موهای خرمایی مجعدش با فرهای دیوانهوار، مغایرت داشت. چراغ را خاموش کرد و تصویرش محو شد. در پنجاه و سومین طبقۀ برج مونپارناس خودش را در آسمان معلق میدید، آسمانِ تیرهشدۀ پایان روز با چند تکه ابر نامطمئن که بهتدریج تحلیل میرفتند.
#برشی_از_رمان
#و_تو_خواهی_یافت
#لوران_گونل
مترجم: فروغ طاعتی
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتاب_انگیزشی #خودباوری #روزی_که_زندگی_کردن_أموختم
@NOONBOOK
روانپزشکان مي گوند احساساتتان را در دل نگه ندارید؛ چون آخر سر منفجر مي شوند. آنها درست مي گویند. چند ماه است عصبانی ام؛ انگار از همان روز اول عصباني به دنیا آمده ام؛ عصباني از دست پدرم؛ عصبانی از دست راب، که همین هفتة گذشته به من گفت: «ما باید بتوانیم با وجود ”همه چیز“ با یکدیگر دوست باشیم.» این یعني او به من خیانت کرده است. «خورشید هنوز یک ستاره است»
رمان
نیکولا یون
مترجم: فاطمه خسروی
چاپ پنجم
#نشرنون
#خورشید_هنوز_یک_ستاره_است
#نیکولا_یون #فاطمه_خسروی ##نشر_نون
#thesunisalsoastar #نشر_نون
#کتاب #کتاب_خوب #کتابفروشی #کتاب_جذاب #کتاب_بخوانیم #خورشید_هم_یک_ستاره_است #همه_چیز_همه_چیز
@noonbook
رمان
نیکولا یون
مترجم: فاطمه خسروی
چاپ پنجم
#نشرنون
#خورشید_هنوز_یک_ستاره_است
#نیکولا_یون #فاطمه_خسروی ##نشر_نون
#thesunisalsoastar #نشر_نون
#کتاب #کتاب_خوب #کتابفروشی #کتاب_جذاب #کتاب_بخوانیم #خورشید_هم_یک_ستاره_است #همه_چیز_همه_چیز
@noonbook
در این روزها که صحبتهای بسیاری دربارهی نظامهای آموزشی بیمار در کشورهای جهان میشنویم، خواندن از دغدغههای یک نوجوان که شاید پشت درهای دانشگاهِ موردعلاقهاش مانده، با وجود تمام تقلاهایی که در سالهای پیشین تحصیل کرده، میتواند دریچهای باشد به آنچه در ذهن پویا و در عین حال خستهی بچهها میگذرد. خوشبختانه کتاب در هیچ مرحلهای شعارزده و کلیشهای نمیشود. همه میدانیم نمره تنها یکی از عوامل سنجش تواناییها و استعدادهای دانشآموزان و حتی دانشجویان است. در برخی کشورهای اسکاندیناوی سالهاست بساط رقابت بر سر نمره برچیده شده. خواندهایم که چه بسیار دانشآموزان نابغهای که به خاطر عدم ورود به دانشگاههای تراز اول، دچار افسردگی و بحرانهای روحی و هویتی شدهاند. رادیو سکوت صدای همین نوجوانانی است که با وجود استعدادهای چشمگیرشان، درس و مدرسه و نمره و دانشگاه نفسشان را بریده، تا آنجا که تصمیم میگیرند خودشان باشند و باقی ماجرا.
#رادیو_سکوت
#آلیس_آزمن
ترجمهی ثمین نبیپور
#نشر_نون
#رمان_جذاب #کتاب_خوب #پیشنهاد_کتاب
@noonbook
#رادیو_سکوت
#آلیس_آزمن
ترجمهی ثمین نبیپور
#نشر_نون
#رمان_جذاب #کتاب_خوب #پیشنهاد_کتاب
@noonbook
#قسمتی_از_کتاب
وقتی قطار ایستگاه توکیو را ترک کرد، تنگو کتاب جلد نازکی را که همراهش بود بیرون آورد. یک مجموعه داستان کوتاه بود که حول موضوع سفر گردآوری شده و یکی از داستانهایش «شهر گربهها» نام داشت؛ اثری خیالی از یک نویسندهی آلمانی که تنگو نمیشناخت. طبق مقدمهی کتاب، داستان در فاصله میان دو جنگ جهانی نوشته شده بود.
#شهر_گربه_ها
#هاروکی_موراکامی
#نشر_نون
#کتابخوان #کتاب_خوب #پیشنهاد_کتاب #رمان_خوان
@noonbook
وقتی قطار ایستگاه توکیو را ترک کرد، تنگو کتاب جلد نازکی را که همراهش بود بیرون آورد. یک مجموعه داستان کوتاه بود که حول موضوع سفر گردآوری شده و یکی از داستانهایش «شهر گربهها» نام داشت؛ اثری خیالی از یک نویسندهی آلمانی که تنگو نمیشناخت. طبق مقدمهی کتاب، داستان در فاصله میان دو جنگ جهانی نوشته شده بود.
#شهر_گربه_ها
#هاروکی_موراکامی
#نشر_نون
#کتابخوان #کتاب_خوب #پیشنهاد_کتاب #رمان_خوان
@noonbook
#چند_سطر_کتاب
آغاز داستان:
نباید به اینجا میآمدم.
اصلا اهل اینجور مهمانیها نیستم. بحث کلاس گذاشتن و این حرفها هم نیست. بعضی جاها هستند که خودم بودن کافی نیست. هیچ کدام از منهایی که از خودم سراغ دارم کافی نیستند. مهمانی تعطیلات بهاری بیگدی یکی از آن جاهاست.
از بین کلی آدم درهم و برهم و عرقکرده به دنبال کنیا رفتم. موهای بافته شدهاش، پشت سرش بالا و پایین میپرید. بوی سیگار تمام اتاق را برداشته و دود همهجا را گرفته بود. صدای موسیقی زمین را میلرزاند. خواننده رپ از همه خواست که دستهایشان را بالا و پایین کنند، صدای جمعیت بلند شد و هرکس به روش خودش دستهایش را بالا و پایین کرد. کنیا لیوانش را بالا گرفت و راه خود را باز کرد. از صدای بلند موسیقی سردرد گرفتم و از بوی دود هم حالت تهوع داشتم. اگر بتوانم لیوان دستم را نریزم و به آن سوی اتاق برسم، واقعا هنر کردهام.
#نفرتی_که_تو_میکاری
#انجی_توماس
مترجمین: #میلاد_بابانژاد #الهه_مرادی
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتاب_باز #کتابخوان #شهریور_با_کتاب
@noonbook
https://t.me/joinchat/AAAAADudfbsA5GD29D3mjg
آغاز داستان:
نباید به اینجا میآمدم.
اصلا اهل اینجور مهمانیها نیستم. بحث کلاس گذاشتن و این حرفها هم نیست. بعضی جاها هستند که خودم بودن کافی نیست. هیچ کدام از منهایی که از خودم سراغ دارم کافی نیستند. مهمانی تعطیلات بهاری بیگدی یکی از آن جاهاست.
از بین کلی آدم درهم و برهم و عرقکرده به دنبال کنیا رفتم. موهای بافته شدهاش، پشت سرش بالا و پایین میپرید. بوی سیگار تمام اتاق را برداشته و دود همهجا را گرفته بود. صدای موسیقی زمین را میلرزاند. خواننده رپ از همه خواست که دستهایشان را بالا و پایین کنند، صدای جمعیت بلند شد و هرکس به روش خودش دستهایش را بالا و پایین کرد. کنیا لیوانش را بالا گرفت و راه خود را باز کرد. از صدای بلند موسیقی سردرد گرفتم و از بوی دود هم حالت تهوع داشتم. اگر بتوانم لیوان دستم را نریزم و به آن سوی اتاق برسم، واقعا هنر کردهام.
#نفرتی_که_تو_میکاری
#انجی_توماس
مترجمین: #میلاد_بابانژاد #الهه_مرادی
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتاب_باز #کتابخوان #شهریور_با_کتاب
@noonbook
https://t.me/joinchat/AAAAADudfbsA5GD29D3mjg
خیلی از ماها هیچ وقت نمیتونیم بفهمیم که ابدیت چیه!؟
گذشته و آینده عین موریانه دارن مغزمونو میجون و رباتایی شدیم ک هرروز کد و برنامه ای که برامون نوشتن و تکرار میکنیم! روتین چرند و خسته کننده ی همیشگی برای کسب رضایت بقیه !
کدومامون بیخیال قید و بند و حفظ آبرو شدیم و رفتیم و زیر بارون واسه خودمون رقصیدیم؟جلو ذوقمونو نگرفتیم وقتی شی مورد علاقمونو پشت ویترین دیدیمو جیغ کشیدیم؟
کدومامون شجاعت اینو داشتیم که تغییر کنیم؟ترس از سرزنش شدن و بذاریم کنار و فقط یک ثانیه خودمون باشیم برای خودمون !
ابدیت شما کجا معنی پیدا میکنه؟
بهش فکر کردید؟
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون
چاپ دوم
#کتاب_خوب #رمان
گذشته و آینده عین موریانه دارن مغزمونو میجون و رباتایی شدیم ک هرروز کد و برنامه ای که برامون نوشتن و تکرار میکنیم! روتین چرند و خسته کننده ی همیشگی برای کسب رضایت بقیه !
کدومامون بیخیال قید و بند و حفظ آبرو شدیم و رفتیم و زیر بارون واسه خودمون رقصیدیم؟جلو ذوقمونو نگرفتیم وقتی شی مورد علاقمونو پشت ویترین دیدیمو جیغ کشیدیم؟
کدومامون شجاعت اینو داشتیم که تغییر کنیم؟ترس از سرزنش شدن و بذاریم کنار و فقط یک ثانیه خودمون باشیم برای خودمون !
ابدیت شما کجا معنی پیدا میکنه؟
بهش فکر کردید؟
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون
چاپ دوم
#کتاب_خوب #رمان
چاپ ششم منتشر شد «خورشید هنوز یک ستاره است»
این شانس است یا سرنوشت که انسان ها را گرد هم می آورد؟ این سوالی است که در کتاب خورشید هنوز یک ستاره است به آن پرداخته می شود. ناتاشا، دختری است که خانواده اش با احتمال دیپورت شدن به جامائیکا رو به رو است و پسری کره ای/آمریکایی با احساساتی ظریف و شاعرانه است. روز پرماجرای این دو نوجوان در فروشگاهی در نیویورک و با مشاهده ی یک سرقت آغاز می شود. ناتاشا سخت به دنبال راهی برای ماندن در آمریکا است و دانیل خود را برای یک مصاحبه ی دانشگاهی آماده می کند؛ این دو شخصیت با پیشروی داستان، فراز و نشیب ها و قهر و آشتی های متعددی را تجربه می کنند اما چیزی که هر دویشان به خوبی می دانند این است که عشقی در میانشان در حال شکل گیری است. رمان خورشید هنوز یک ستاره است، با ارائه ی داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیت های جذاب و قابل باور خود می پردازد. . .
#نشرنون #خورشید_هنوز_یک_ستاره_است #خورشید_هم_یک_ستاره_است #نیکولا_یون #همه_چیز_همه_چیز #نشر_نون
#thesunisalsoastar #everythingeverything #کتاب #کتاب_خوب #کتابفروشی #کتاب_جدید #کتاب_بخوانیم
این شانس است یا سرنوشت که انسان ها را گرد هم می آورد؟ این سوالی است که در کتاب خورشید هنوز یک ستاره است به آن پرداخته می شود. ناتاشا، دختری است که خانواده اش با احتمال دیپورت شدن به جامائیکا رو به رو است و پسری کره ای/آمریکایی با احساساتی ظریف و شاعرانه است. روز پرماجرای این دو نوجوان در فروشگاهی در نیویورک و با مشاهده ی یک سرقت آغاز می شود. ناتاشا سخت به دنبال راهی برای ماندن در آمریکا است و دانیل خود را برای یک مصاحبه ی دانشگاهی آماده می کند؛ این دو شخصیت با پیشروی داستان، فراز و نشیب ها و قهر و آشتی های متعددی را تجربه می کنند اما چیزی که هر دویشان به خوبی می دانند این است که عشقی در میانشان در حال شکل گیری است. رمان خورشید هنوز یک ستاره است، با ارائه ی داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیت های جذاب و قابل باور خود می پردازد. . .
#نشرنون #خورشید_هنوز_یک_ستاره_است #خورشید_هم_یک_ستاره_است #نیکولا_یون #همه_چیز_همه_چیز #نشر_نون
#thesunisalsoastar #everythingeverything #کتاب #کتاب_خوب #کتابفروشی #کتاب_جدید #کتاب_بخوانیم
«آمیزۀ باشکوه تراژدی و کمدی با شخصیتهایی بهیادماندنی.»
پابلیشرز ویکلی
برندۀ جایزۀ کتاب کارولینای جنوبی
نامزد جایزۀ لینکلن
نامزد جایزۀ میسوری گیت وی
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون
چاپ دوم
#کتاب_خوب #رمان_کمدی #کتابخوان
پابلیشرز ویکلی
برندۀ جایزۀ کتاب کارولینای جنوبی
نامزد جایزۀ لینکلن
نامزد جایزۀ میسوری گیت وی
#به_من_بگو_ابدیت_یعنی_چه
#سارا_دسن #محمد_رضا_قاسمی
#نشر_نون
چاپ دوم
#کتاب_خوب #رمان_کمدی #کتابخوان
اورهان پاموک سال ۱۳۸۲ و پیش از بردن جایزه نوبل و عالمگیر شدن شهرتش یک بار به ایران سفر کرده بود.
او بعدها شرحی از تجربه حضور در ایران را در کتاب «زنی با موهای قرمز» روایت کرده که بخشی از آن را در ادامه میخوانیم:
#پارههایکتاب
اما میزان شباهت ایرانیها با ترکها من را جادو کرده بود. برای بازگشت به ترکیه عجله نداشتم. در پیادهروها، بازار و کتابفروشیهای تهران میگشتم (چقدر ترجمهی کتابهای نیچه زیاد بود!)
همه چیز برایم جالب بود. حرکت سر و دست مردهای تو خیابانها، حالت چهرههایشان، زبان بدنشان، اینکه جلوی درها میایستادند و به یکدیگر تعارف میکردند، الکی یک جا ایستادنهایشان، توی قهوهخانه نشستن و سیگار دود کردنشان چقدر به ما ترکها شبیه بود.
ترافیک تهران هم مثل استانبول افتضاح بود. ما ترکها از زمان رو کردن به غرب، ایران را از یاد برده بودیم. وارد کتابفروشیهای انقلاب شدم و از تنوع کتابها حیرت کردم.
«زنی با موهای قرمز»
#اورهان_پاموک
مترجم مژده الفت
چاپ نهم
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتابخوان #روایت_عشق #نشرنون
@noonbook
او بعدها شرحی از تجربه حضور در ایران را در کتاب «زنی با موهای قرمز» روایت کرده که بخشی از آن را در ادامه میخوانیم:
#پارههایکتاب
اما میزان شباهت ایرانیها با ترکها من را جادو کرده بود. برای بازگشت به ترکیه عجله نداشتم. در پیادهروها، بازار و کتابفروشیهای تهران میگشتم (چقدر ترجمهی کتابهای نیچه زیاد بود!)
همه چیز برایم جالب بود. حرکت سر و دست مردهای تو خیابانها، حالت چهرههایشان، زبان بدنشان، اینکه جلوی درها میایستادند و به یکدیگر تعارف میکردند، الکی یک جا ایستادنهایشان، توی قهوهخانه نشستن و سیگار دود کردنشان چقدر به ما ترکها شبیه بود.
ترافیک تهران هم مثل استانبول افتضاح بود. ما ترکها از زمان رو کردن به غرب، ایران را از یاد برده بودیم. وارد کتابفروشیهای انقلاب شدم و از تنوع کتابها حیرت کردم.
«زنی با موهای قرمز»
#اورهان_پاموک
مترجم مژده الفت
چاپ نهم
#نشر_نون
#کتاب_خوب #کتابخوان #روایت_عشق #نشرنون
@noonbook