امروز داشتم از میدون ونک رد میشدم که یه سری خاطرات از جلوی چشمم رد شد...
یادمه وقتی ۲۰ سالم بود، با یکی از دوستام رفتم میدون ونک برای پیدا کردن یه آموزشگاهی که بهم کار بده.
رفتم پیش مدیر یکی از موسسات و گفتم که میخوام تدریس کنم.
بهم گفت:
چی تو خودت دیدی که فکر میکنی میتونی درس بدی؟!
گفتم من رتبه برترم، سواد کافی دارم که درس بدم و ...
تا اینو گفتم شروع کرد تحقیر کردن من!
وسط حرفاش گذاشتم رفتم و درو بستم.
اون روز حرفای اون آدم تقریباً هیچ تاثیری روی ادامه کارم نداشت و حتی یه جورایی عزمم بیشتر جزم شد برای ادامه کار!
دلیلش این بود که من به کاری که میکردم #ایمان داشتم!
ایمان سلاح خیلی قویایه که خریدنی نیست!
باید توی مغزت پیداش کنی
و اگر پیداش کنی، با سرعت زیادی پیشرفت میکنی.
اونقدر سریع که رقیبات زیر پاهات له میشن...
#دلنوشت
یادمه وقتی ۲۰ سالم بود، با یکی از دوستام رفتم میدون ونک برای پیدا کردن یه آموزشگاهی که بهم کار بده.
رفتم پیش مدیر یکی از موسسات و گفتم که میخوام تدریس کنم.
بهم گفت:
چی تو خودت دیدی که فکر میکنی میتونی درس بدی؟!
گفتم من رتبه برترم، سواد کافی دارم که درس بدم و ...
تا اینو گفتم شروع کرد تحقیر کردن من!
وسط حرفاش گذاشتم رفتم و درو بستم.
اون روز حرفای اون آدم تقریباً هیچ تاثیری روی ادامه کارم نداشت و حتی یه جورایی عزمم بیشتر جزم شد برای ادامه کار!
دلیلش این بود که من به کاری که میکردم #ایمان داشتم!
ایمان سلاح خیلی قویایه که خریدنی نیست!
باید توی مغزت پیداش کنی
و اگر پیداش کنی، با سرعت زیادی پیشرفت میکنی.
اونقدر سریع که رقیبات زیر پاهات له میشن...
#دلنوشت
داروین نظریه تکامل رو از ترس افراد مذهبی، کلیسا و ... حدود بیست سال منتشرش نکرد و تو همین مدت، دچار بیماریهایی شد که منشأ اکثرش عصبی بود و طبیعتاً درمان هم نمیشد. (دلدرد، سوزش معده، اسهال، خارش پوست و ...)
ولی بعد از گذشته این همه سال، بالاخره تصمیم گرفت که نظریهاش رو منتشر کنه و بعد از اون با اینکه بهش کلی حمله شد، ولی مریضیهای جسمیش خوب شدن و انگار روح و روانش آسوده شده بود.
خواستم بگم از ترس مردم، چیزی رو تو دلتون نگه ندارید. راحت حرفتون رو بزنید. اگر حرف نزنید مریض میشید. انگار یه چیزی تو گلوی آدم گیر کرده و فقط با ابراز عقاید هست که این حس مزخرف از بین میره.
خیلی وقتا اطرافیانم بهم میگن که چرا انقدر افکارت رو همه جا جار میزنی؟ چرا یکم سیاست به خرج نمیدی؟!
ولی راستش تو این همه سال، از بیان افکارم پشیمون نیستم. خوشحالم که همه منو همونجوری میشناسن که واقعا هستم. خیلیا هم از من بدشون میاد ولی مهم نیست! چون من هم گرایش خاصی نسبت به اونا ندارم.
خلاصه آرامش امروزم رو مدیون فریاد زدن درونم هستم...
#دلنوشت
🆔 @nokte_zist
ولی بعد از گذشته این همه سال، بالاخره تصمیم گرفت که نظریهاش رو منتشر کنه و بعد از اون با اینکه بهش کلی حمله شد، ولی مریضیهای جسمیش خوب شدن و انگار روح و روانش آسوده شده بود.
خواستم بگم از ترس مردم، چیزی رو تو دلتون نگه ندارید. راحت حرفتون رو بزنید. اگر حرف نزنید مریض میشید. انگار یه چیزی تو گلوی آدم گیر کرده و فقط با ابراز عقاید هست که این حس مزخرف از بین میره.
خیلی وقتا اطرافیانم بهم میگن که چرا انقدر افکارت رو همه جا جار میزنی؟ چرا یکم سیاست به خرج نمیدی؟!
ولی راستش تو این همه سال، از بیان افکارم پشیمون نیستم. خوشحالم که همه منو همونجوری میشناسن که واقعا هستم. خیلیا هم از من بدشون میاد ولی مهم نیست! چون من هم گرایش خاصی نسبت به اونا ندارم.
خلاصه آرامش امروزم رو مدیون فریاد زدن درونم هستم...
#دلنوشت
🆔 @nokte_zist