نیازستان
1.58K subscribers
779 photos
106 videos
131 files
235 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#جلوه_های_جنون


به آلوده‌ترین شهرهای جهان
- از اکنون تا گذشته‌های باستان -
چشم باز می‌کند

در گوشی اپل
جست‌وجو می‌کند
«انگشتری با مهره‌ی مار» را
تازه از کلاس « چه‌گونه قورباغه نباشیم ؟ »
بیرون پریده
تا تن حیران خویش را
تا کلاس یوگا ببرد
سر راه هم باید آجیل مشکل‌گشا بخرد
روغن بنفش و عن‌برنسارا را نیز خریده
حالا با رضایت خاطر
در آسمان قرن بیست و یکم
پرواز می‌کند...

             #محسن_بارانی ۳۰بهمن ۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون


طناب محکم ِ پایه‌ی پوسیده‌ی دار خویش شدن
این بود سرنوشت ما
                            سرنوشت من
در آغوش مام مهربان وطن

گلوله‌ی ِ تفنگ جوخه‌ی اعدام خویشتن بودیم

- مرگی که از ما دریغ می‌کردند
چرا که با سنگینی بار تن خویش
در شکستن ِ گردن
، گردنی که برده‌گی را فرونیارد ،
مردن
ابلیس را بیشتر به وجد می‌آرد -

باری گلوله ی سرد تفنگ جوخه‌ی اعدام خویشتن بودیم
و همچون قربانیان مطیع ِ راهی آسمان
دست جلاد دل‌سوز خویش را
بوسیدیم

در خواب تمام خدایان
کس این‌گونه نگندید که ما گندیدیم
آه ،
ما
به‌اندازه‌ی شهوت تمام موریانه‌های نیامده
فرسودیم و
بی‌صداتر از گورستانهای اساطیری
در رخوت خلود خدایان
پوسیدیم...

#محسن_بارانی اسفند ۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون

- «نجات‌دهنده که هیچ
نجاتی در کار نیست»
این بود سنگ‌پاسخ مقدر
در آیینه‌های همیشه مکرر

رنگ از رخ خدای گریخته
پریده بود
از هراس ظلمت محضی
که آفریده بود

ابلیس، جان جاری جویبار جهان را
از سیاه‌چاله‌های تعفن پُر کیست
می‌بلعید
و دست در زلف لواط پیشه‌گان مومن خویش
بر پهنه‌ی وقاحت مطلق می‌رقصید...

#محسن_بارانی اسفند ۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون

گویا
بی‌هوده ترین بازی را
در جست‌وجوی خبری که هرگز نخواهیم‌خواند
تمام صفحات حقیقی را و مجازی را
ورق می‌زنیم...

هیچ آتشی گرم نیست
و صدای باران
در این شب بی روزن
هیچ نبضی را بی‌قرار نمی‌کند...

برگ برگ ثانیه‌های عمر را
از درخت بطالت می‌کَنیم
و بی صداتر از استخوان ترد دخترکی اسیر
در قلم‌رو ابلیس مرگ و میر
می‌شکنیم ....
#محسن_بارانی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون

پنجره‌ی کدر خودرو
زیبایی خسته‌ و به تاراج رفته‌ی دخترک را
در قاب می‌کشد.

- آقا ، از من خرید کنید
پول یک دستمال که چیزی نمی‌شود
برای شما آقا..

و من که به‌این زیبایی
هرگز ندیده‌ام
هیچ خدایی،
همین دیروز
از یکی دیگرشان دستمال مجیک خریده‌ام..

- نه لازم ندارم دخترکم

...و دردی می‌پیچد در تمام تنم

- ای وهن تمام خدایان
نفرین‌تان
که چون از دوزخ
افتادید در میهنم
همه‌جای‌ ما
همه چیز ما
همه وقت ما
خرداد ما آبان ما اسفند ما
هی درد می‌کند...

دو چشم سیاه از تاریک تاریخ رنج‌های مکرر
به من دوخته شده است

- آقا جوراب می‌خری ...

#محسن_بارانی اسفند درد ۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون

من از کودکی
تاب دوست نداشتم
ترس نبود
به مغز ربط نداشت
دل‌شوره بود یا دل‌هره یا دل‌دل ...
هرچه بود باید به دل ربط داشته باشد
و هیچ‌وقت نفهمیدم
چیزی که مرا این‌همه بیزار می‌کند
چرا
لذت دیگران را
به تکرار تکرار تکرار
بسیار می‌کند؟!

دردسال‌های فراوان گذر کرد
یک روز صبح
با صدای اذان
پیش از آن‌که آفتاب برآید
یادم شکست؛
مردی
شبیه خاطره‌ی من
در شب برفی
طناب بر گردن
آن بالا
دارد هی تاب می‌خورد
هی تاب می‌خورد
هی تاب ...

#محسن_بارانی ....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون
-به تمامی فرزندانم

...در خیال خویش
غمیگن‌تر از ابرهای پریش
گفتی و رفتی ...
غافل از آن‌که
من،
      مادرت بودم
و هم از آغاز
این درد را
با تمامی جانم خریدم
و کمی پیش‌تر از آن‌که بگویی و بروی
در درد زایمانی دگر
بند ناف تو را
بریدم
چراکه انسان
مسافری است
از این زهدان به آن زهدان
تو در تند سخنم
به چرایی و چیستی
نشستی و گریستی
و هرگز ندانستی
که تو را با دستهای خویش
برای هدیه‌ی آسمان پروردم
من تا همیشه
سراپا دردم
اما چون دگربار
                       برگردم
با تو همان کنم که کردم
همین که به جهانی بزرگتر پرکشیدی
کافی‌ست
فقط اگر روزی مادر شدی
به هنگام
ناف فرزند خویش را
ببُر به نام غزل مولانا :
یک بار زاید آدمی من بارها...

#محسن_بارانی فروردین ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون
- به تمام پرنده‌هایی که روزی بر درختی...

پرنده‌ی کوچک
دیگر‌ کوچک نبود
بزرگ‌ بود بزرگ
با آب و دانه‌ی زمان
که عمر تو بود
و تو
بی‌دریغ و بی‌دروغ
ریخته بودی درآن گلو
تا پر بشود و بال
و حال
می‌توانست پرباز کند
پرواز کند
چیزی باید او را می‌پراند...

بی‌خداحافظی
در افقی که هیچ وقت
پرید
و تو مانده‌ای و یک آرزو
«کاش آن گلو
هرجا رسید
از عشق بخواند»
چرا که لقمه لحظه‌های عمر تو
عاشقانه‌تر از تمامی عشاق
خوراک پرنده‌ی دیروز بود...

#محسن_بارانی
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🟢نوسروده

#جلوه_های_جنون

هر بامداد
خسته‌تر از تبار خدایگان خاموشی
ساکنان دیارهای فراموشی
از خواب‌های پریشان
بر‌می‌خیزیم و
جنازه‌ی لهیده‌ی خود را
بر دوش می‌کشیم
از این گور به آن گورستان
از این قبر به آن قبرستان
هیچ حفره‌ای تهی نمانده
تمامت شهر یک گور دست جمعی بزرگ است
پیش‌تر از ما
ضحاک با چنگ‌های روزبانان نازک‌دل گریان
هرکه زیباتر از ما را
به خاک سپرده
تا مای همه‌کس مرده
در میان کفتارهای سرسپرده‌گان
جنازه بر دوش
عذاب الیمی را در مائی حمیم بنوشیم
عقابی به سنگینی عذاب تمامی خلقت

نه ، این انصاف نبود
فرزندان ابلیس
که در بزم‌های کوچکشان شادی‌های بزرگ موج می‌زند
بر میزهای‌شان
مغزهای فراوان سرو کنند و ما
- که از تبار خون و جنونیم -
این‌گونه گورستان به گورستان
در پی دفن خویش
با چشم‌خانه‌هایی تهی از نگاه
با استخوان‌هایی از افسرد‌ه‌گی و آه
بچرخیم
و ببینم کَمَکی پیش‌تَرک
در تمامی گورها مدفونیم ...

#محسن_بارانی اردیبهشت ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه‌_های_جنون
- به انسان‌سوزان ِ خداکش

.. تمام فرهنگ‌‌واژه‌های جهان را
آشکارا و نهان را
خط به خط مرور کردم
تا دشنامی،
سزایی، ناسزایی
ننگی و نامی
برای‌تان بیابم
تهی دست‌تر از رفتن ، بازگشتم
شما را به هیچ قاموسی
نه نامی‌ست و نه ننگی‌
و نه هیچ ناموسی

با این‌که کمید
شما ای رم‌دهنده‌گان ابلیس
به بزرگی ِ عدمید...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه‌_های_جنون


دل‌گیر
         دل‌گیر
                  دل‌گیر
دل‌گیرتر از آخرین روستای متروک
در ابری‌ترین شمال خسته‌ی گیلان
رها شده در انتهای دره‌ی یک پاییز جاودان

دره‌ای بی انتها و
فانوسی لرزان
در دستانی پیر

غمم بم
زخمم رودبار
ماتمم تهران

نه راهی به من می‌رسد
نه از من به جایی، راهی
نه ناله‌ای که سودا کنم
با آهی

فقط گاهی
یاد مبهم نگاهی
می‌افتد بر درگاه چوبی این خانه
دری بسته
سقفی شیرازه از هم گسسته
و ...
پنجره‌ای شکسته....

#محسن_بارانی
۳۰اردیبهشت ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹