#یادداشتهای_قرآنی
#تقوا_و_متقین #پروا_و_پرواپیشهگان
...و همچنان آیات نخستین قرآن برایم شگفتآور است...
الم ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین..
... آن کتاب - که در بودش هیچ شکی نیست - رهنمای پرواپیشهگان است..
ذلک اشاره به دور -جدا از سخنانی که گفتهاند- بیانگر فاصله ی همیشهگی قاری و مقروء نیز هست یعنی این کتاب همیشه چیزی برای کشف دارد، کسی بر آن محیط نمیشود.
کتاب بیشک متن در معنای امروزین است و این که در منظر و مرئای انسان همه چیز متن است.
پیشتر نوشتهام #ابرمتنی که انسان با آن روبهروست #هستان است. این هستان تمام چیزهایی است که انسان در قالبی با ابزار و وسایل بسیار متعدد و متنوع باهاشان گلاویز میشود..
فهم چیستی و چهگونگی و چرایی همه چیز متن است. این همه چیز #کتاب است. اما انسان به خواندن ابزار خویش در راه خواندن کتاب هم قیام میکند. خود قرائت را هم قرائت میکند. و انواعی و دسته بندی برایش میسازد و.. به سراغ خود قاری هم می رود. اینها بدین جهت گفتم که بگویم کتاب مقروء همهی اینهاست و البته کشفش کار یک نفر و یک دوره و یک .... نیست بنابراین اینها همیشه دور از دستاند پس ذلک میشوند.
در #بود این کتاب هیچ شم و تردیدی نیست ، در هر سطح و عمقی و برای هر ذیوجوی در هر سطح از دریافت این کتاب #هست. کتابی که ذاتش هدایت است اما برای تقواپیشهگان.
بع گمانم تقوا ، پروا از هرچیزی است که تناسبی با شأن آدمی ندارد و درآمیختن با آن یا انجامش خرابی به بار میآورد.
آنچه گناه میگویند ( اثم ، ذنب، وزر ، سیئة و... ) موجب دورتر شدن از #راه است. همان راهی که در جهان یکیست و آن راستی است.
و پیشتر از این آیات در «اهدنا» پذیرفته شده و پیش فرض قطعی مومن است.
میخواستم با این توضیحات بگویم: انسان در مقام انسان هرجا که باشد و هر زمان با پروا میتواند از کتاب هدایت بگیرد یک چیز خودکار و اتوماتیک است.
پروا هم سویه های مختلف دارد گاه من از چیزی دور می شوم که آن چیز یا کار مادون من است و گاه باید از چیزی و کاری دور شوم که آن ماوراء من است.
این دومی معمولا مغفول مانده و به گمانم زمینهساز بسیاری از تباهیها و سیاهیهای جامعه ی ما در همین است.
وقتی به کسی کاری، شغلی ، مقامی ، منصبی و.. میدهند که او، در شأن آن کارها نیست. فاجعهای پدید میآید که جامعهی ما سالهاست با آن ویران شدهاست.
انسان فرومایهی دونپایهای که وزنش بسیار اندک است نباید کاری را بپذیرد که در معرض بادهای سهمگین است. تولیدات این انسان حقیر، حقیر خواهد بود و فردا روزی که بادکی بوزد هم او و هم تولیداتش را خواهدبرد.
به گمان من عامل اصلی اوضاع ویران این ایام ما بیتقوایی از همین سنخ است. بسیاری از کارنادیدهگان بر مناسبی منصوب شدهاند که هم آن مناسب را تباه کرده اند و هم خودشان را..
شاید یک استاندار یک پارکبان میشد چنان حق کار را ادا میکرد که دنیا و اخرتمان بهتر میشد. اگر فلان دکتری گرفته ( به هر شکل) با همان دیپلمش میرفت یک کارکاه تولیدی راه میانداخت که درخور شان دوطرف ( کار و کارمند ) بود حتما اوضاع ما این نبود..
نیازی به مثال زدن از این مدیران بیتقوا نیست. کار سخت جای دگر است و آن اینکه ما باید تیمهای کارآزمودهی دانا تشکیل دهیم تا مدیران باتقوا را پیدا کنند. همانها که کار را ضایع نمیکنند....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#تقوا_و_متقین #پروا_و_پرواپیشهگان
...و همچنان آیات نخستین قرآن برایم شگفتآور است...
الم ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین..
... آن کتاب - که در بودش هیچ شکی نیست - رهنمای پرواپیشهگان است..
ذلک اشاره به دور -جدا از سخنانی که گفتهاند- بیانگر فاصله ی همیشهگی قاری و مقروء نیز هست یعنی این کتاب همیشه چیزی برای کشف دارد، کسی بر آن محیط نمیشود.
کتاب بیشک متن در معنای امروزین است و این که در منظر و مرئای انسان همه چیز متن است.
پیشتر نوشتهام #ابرمتنی که انسان با آن روبهروست #هستان است. این هستان تمام چیزهایی است که انسان در قالبی با ابزار و وسایل بسیار متعدد و متنوع باهاشان گلاویز میشود..
فهم چیستی و چهگونگی و چرایی همه چیز متن است. این همه چیز #کتاب است. اما انسان به خواندن ابزار خویش در راه خواندن کتاب هم قیام میکند. خود قرائت را هم قرائت میکند. و انواعی و دسته بندی برایش میسازد و.. به سراغ خود قاری هم می رود. اینها بدین جهت گفتم که بگویم کتاب مقروء همهی اینهاست و البته کشفش کار یک نفر و یک دوره و یک .... نیست بنابراین اینها همیشه دور از دستاند پس ذلک میشوند.
در #بود این کتاب هیچ شم و تردیدی نیست ، در هر سطح و عمقی و برای هر ذیوجوی در هر سطح از دریافت این کتاب #هست. کتابی که ذاتش هدایت است اما برای تقواپیشهگان.
بع گمانم تقوا ، پروا از هرچیزی است که تناسبی با شأن آدمی ندارد و درآمیختن با آن یا انجامش خرابی به بار میآورد.
آنچه گناه میگویند ( اثم ، ذنب، وزر ، سیئة و... ) موجب دورتر شدن از #راه است. همان راهی که در جهان یکیست و آن راستی است.
و پیشتر از این آیات در «اهدنا» پذیرفته شده و پیش فرض قطعی مومن است.
میخواستم با این توضیحات بگویم: انسان در مقام انسان هرجا که باشد و هر زمان با پروا میتواند از کتاب هدایت بگیرد یک چیز خودکار و اتوماتیک است.
پروا هم سویه های مختلف دارد گاه من از چیزی دور می شوم که آن چیز یا کار مادون من است و گاه باید از چیزی و کاری دور شوم که آن ماوراء من است.
این دومی معمولا مغفول مانده و به گمانم زمینهساز بسیاری از تباهیها و سیاهیهای جامعه ی ما در همین است.
وقتی به کسی کاری، شغلی ، مقامی ، منصبی و.. میدهند که او، در شأن آن کارها نیست. فاجعهای پدید میآید که جامعهی ما سالهاست با آن ویران شدهاست.
انسان فرومایهی دونپایهای که وزنش بسیار اندک است نباید کاری را بپذیرد که در معرض بادهای سهمگین است. تولیدات این انسان حقیر، حقیر خواهد بود و فردا روزی که بادکی بوزد هم او و هم تولیداتش را خواهدبرد.
به گمان من عامل اصلی اوضاع ویران این ایام ما بیتقوایی از همین سنخ است. بسیاری از کارنادیدهگان بر مناسبی منصوب شدهاند که هم آن مناسب را تباه کرده اند و هم خودشان را..
شاید یک استاندار یک پارکبان میشد چنان حق کار را ادا میکرد که دنیا و اخرتمان بهتر میشد. اگر فلان دکتری گرفته ( به هر شکل) با همان دیپلمش میرفت یک کارکاه تولیدی راه میانداخت که درخور شان دوطرف ( کار و کارمند ) بود حتما اوضاع ما این نبود..
نیازی به مثال زدن از این مدیران بیتقوا نیست. کار سخت جای دگر است و آن اینکه ما باید تیمهای کارآزمودهی دانا تشکیل دهیم تا مدیران باتقوا را پیدا کنند. همانها که کار را ضایع نمیکنند....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹