نیازستان
1.55K subscribers
793 photos
107 videos
132 files
237 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما

#آینه_تارکوفسکی

#یادداشتی_طولانی_ومرگ_آور

۱- اگر روزی کسی از شما پرسید سخت ترین کار جهان چیست؟! اصلا فکر نکنید بلافاصله بگویید #نوشتن

به سخن ِمن اعتماد کنید #نوشتن #جانکاه ترین کار جهان است.شرح مفصل ترش بماند بعد..

۲- بسیار فیلم دیده ام، بسیار فیلم معرفی کرده ام و بسیار بر فیلم یادداشت نوشته ام، اما مهیب ترین نوشتن ها یکیش همین است نوشتن از #آیینه_ی_تارکوفسکی.
گاه فکر میکنم برای آیینه کتابی بنویسم و باز کسی میگوید آیینه را فقط باید دید نوشتن اش مرگ آوراست.

اما اکنون باید برای شما چیزی بنویسم.

۳- انسان را برای خودم بارها و بارها تعریف کرده ام یکبار رسیدم به این :
انسان حیوان #تاریخمند است.
دراین تعریف من ِ اندیشنده در بستر حال، به تبار خویش در اعماق غارهای هزاران سال میاندیشم و سیر تحولی را که تا من طی کرده اند تخییل،تصور و بازسازی میکنم به مدد خیال یا قراین قطعی و حدسی

من ِ تاریخمند نه فقط به گذشته، که به حال و حتا آینده نیز میاندیشم. بدینسان است که در ذهن من #تاریخ_آینده نیز معنا دارد و انسانها در کار نوشتن آنند. نیستند؟ خود شما همین حال که این یادداشت را میخوانید آینده تان را به تصویر نمیکشید؟!بگذریم

آری اگر میگویم #حیوان_تاریخمند منظورم تاریخ ِ گذشته، حال و آینده است وهرچه این تاریخ بیشتر وعمیق تر و هرچه آگاهی به این تاریخ بیشتر، انسان #انسان_تر

خب اینها چه ربطی #آینه_تارکوفسکی دارد؟!

۴- اگر هنر هنوز ماندگار ترین شاخصه ی انسانی است ازاین روست که در برابر ما #روایتی_تاریخمند قرار میدهد وهرکس بیشتر تاریخ انسان را بداند از آن محظوظ تر خواهد شد تا آنجا که ممکن است در سیل این حظ به ویرانی و انهدام برسد. جایگاهی که من با آینه بسیار بسیار به آن رسیده ام.

۵- #آینه از منظر من تاریخی است که بر #تارکوفسکی آشکار شده است.
وقتی او هنوز درگیر سولاریس(سومین فیلمش) بود نوشت :
زمانش فرارسیده من آماده ام مهمترین فیلم زندگی ام را بسازم.
فیلمی که اجازه ی نمایش در بسیاری جاها را نیافت و روزگاری را برای سازنده اش رقم زد که میخواست کلا سینما را کنار بگذارد.اما یادداشتهای دلگرم کننده ی مردم نگذاشت...

اما شما دراین #مهمترین فیلم تارکوفسکی چه میبینید و میشنوید؟=>
موسیقی این فیلم را متاسفانه بسیاری از سینماییها ندیده اند و این لطمه ای بزرگ به فیلم و ببینندگان است.

در فیلم #الکسی حدودا چهل ساله( سن کمال؟!) را میبینیم که در حال احتضار است.نقش این مرد به بستر افتاده را خود #تارکوفسکی ایفاء میکند و آنچه بر پرده میگذرد یا شنیده میشود از چشم #الکسی است که البته دوربین نقش چشم را بازی میکند.

در فیلم همه چیز هست :
موسیقی ِ #باخ، پرگولزی، پورسل، ادوارد آرتیمف و...
نقاشی های لئوناردو_داوینچی
آرسنی_تارکوفسکی پدر فیلمساز که شعرهایش را بر تصاویر ِجاری میخواند و حتا #هملت محبوبترین فیلم آندره. زیرا راوی فیلم #اینوکنتی_اسموکتوفسکی است همان کسی که در فیلم #کوزنیتسف نقش #هملت را به زیبایی بازی کرده است.

در آینه شما کودکی ِ تارکوفسکی را میبینید و پدری که خانواده را ترک کرده ( همان که شعرهایش درفیلم هست) #مادری را میبینید که درتمام ایام زندگی دوشادوش هنر عشق بی بدیل آندره بود وبه گونه ای ویرانگر آندره را دوست داشت.

در فیلم سکانسی موسوم به چاپخانه هست(ماریا زیر باران، هراسان و دلنگران به سوی چاپخانه میدود تا ببیند اشتباه چاپی اش به زیر چاپ رفته یا نه؟ که میبیند نه مشکلی نیست)
آخر #پراودا روزی طی یک غلط چاپی بجای #استالین زده بود اسرالین( توده ی مدفوع) و کل بچه ها ی روزنامه مستقیم رفته بودند در دهان اژدهای #گولاگ

آیا گیج نشده اید؟!

جالب اینجاست که همه ی اینها در قالب سه رویا ارائه میشود وشما نمیدانید مثلا این سکانس، الان واقعیت است یا رویا؟!

و چرا تارکوفسکی از رویا و فضای رویاگون اینهمه استفاده میکند؟!
آیا نه ازین جهت که رویا بی زمان است و در نتیجه محتوی ِ همه ی زمانها؟!

جنگ داخلی اسپانیا، کودکان جنگ، تصاویری متحرک از گاوبازی، بازگشت هوانورد روس از فضا و پروازش بر فراز قطب شمال، نارنجک بازی کودکان در میدان آموزش نظامی، تانکهایی که پراگ را درمینوردند، قارچ اتمی #هیروشیما و #مائو انقلاب ِ #فرهنگی اش(؟!؟) و.. حتا اعلان فرانسوی فیلم #آندره_روبلف بر دیوار چاپخانه ای که شرحش رفت همه وهمه در لنز دوربین تارکوفسکی (عدسی چشم الکسی) منعکس میشود و به چشم ما میرسد.

#آینه نهایتا ۱۰۶دقیقه شد سال۱۹۷۵ در شوروی آن ایام پخش شد و سه سال بعد به غرب راه یافت تا از نظر انجمن منتقدان فرانسه بهترین فیلم سال شود فیلمی که از منظر من و بسیاری از اهالی سینما مهمترین فیلم تاریخ سینما است..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت_همیشه..
#ضرورت_پیر (با نگاهی به مثنوی)
مشکل از آنجا شکل میگیرد که انسان چهل ساله ی اهل دقت چیزهایی دیده و تجربه کرده که انسان بیست سی ساله چندان ربطی با آن تجارب ندارد و طبعا انسان شست هفتاد ساله هم چیزهایی تجربه کرده که آن انسان چهل ساله بدان شکل ندیده و نشنیده..
این است که #حیوان_تاریخمند بیشتر به هم پیوند میخورد و نسل بعد برای رشد و رستگاری ذاتا نیازمند نسل پیشین و تجارب آن است و اینطور است که #زبان #سند و #کتاب می آفریند و #بایگانی ( وجه تمایز کشورهای کامیاب و ناکام) شکل میگیرد و...
چرا اینها را نوشتم؟ منظور تبیینی بود بر چرایی موضع گیریهای من میانسال نسبت به توی جوان و آن بزرگسال عزیز نسبت به من..عقبه ی سخنان و موضع گیریهای ما نخست تجارب و دانشهای بایگانی شده ی ماست و اوکه پیشتر از ما پا برای سیاره ی سرد گذشته، بیشتر از مادیده و..
اینجاست که یکی از دلایل اینهمه پافشاری بر داشتن #پیر را در فرهنگ دیرسال و #تاریخمند ایران درمی یابیم از مه آلود آیین شگفت #مهر تا حضور #زال تا #شمس_مولانا و...تا امروز
منی که دست ارادت به پیری نداده ام و بارها گفته ام اگر #بخواهی و #بمانی در راه #پیران_درگاه در هیاتهای گوناگون به دستگیری ات می آیند لحظه ای در آنهمه پافشاری مولانا تردید ندارم که گفت:

من نجویم زین سپس راه اثیر
پیر جویم پیر جویم پیر پیر...

آری یک وارسته از دیو خویشتن ضرورت است تا از چیزهایی بگوید و دانسته هایی را جلوی تشنه ی حق بگذارد که بدون آن دانسته در مسیر بهشت هم که باشی سر از دوزخ درمی آوری..
اگر بزرگی رهیده از #منیت، اگر وارسته ای جدا شده از #خشم، اگر #رواداری رهیده از #آز اکر #پدر شده ای عاشق #فرزند و اگر #دلیل و راهنمایی تن رهاکرده و #فارغ_از_سود_و_زیان دیدید با تمام وجود و با تمام طلب و خواست دست در #فتراک_این_رحمت_زنید..
دست کمش این است به حرفهایش دقت کنید چرا که:
آنچه در آیینه میبیند جوان
پیر اندر خشت بیند پیش از آن..
البته که چون این کامیابی و رستگاری نیاز بنیادین بشر است راهش مملو از #پیران_ره_نشناس خواهد بود و هزاران ابلیس اسیر خویشتن در آن کمین کرده اند تا با گمراه کرده تو کامیاب شوند و در دل سیاهشان ریسه ی کامرانی بروند اما گریز از بند این پلیدترین موجودات راهش دارد. راهی در #درون اگر تو درونت را راست و درست کنی و فقط #توحید و #وحدانیت بخواهی و تنها #هو که همیشه دوراز دستهای آلوده به هست ٍ ماست، بطلبی و منیتی، آز، خشم را محدود و کنی و #عاشق باشی #پیری سر راهت قرار خواهد گرفت تو راست باش تا به دیدار #راستان بروی راستانی که قطعا تو را به بهشت دانایی خواهند رساند فقط هرگز #صبر را فراموش نکن..

صدهزاران کیمیا حق آفریند
کامیابی همچو صبر آدم ندیده..

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#همیشه_شاگرد_مکتب_مثنوی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی (۱)
از #حیوان_ناطق تا #حیوان_تاریخمند و..
ماجرای من و تعریف انسان:
از روزگاران نوجوانی که جدی شد چیستی انسان و کیستی او ، افتاده ام در مسیری که هرازگاه برای خودم تعریفی میدهم از انسان و البته مدتی بعد ( چندماه یا چند سال بعد) میبینم کسان دیگری نیز چنین اندیشیده و گفته اند الا من که برای خود میگویم و خود
باری نخست می شنیدم و میخواندم :
#حیوان_ناطق، که سخنگو منظور بود اما بعد میفهمیدم این ناطق صرفا #گویا نیست نطق اینجا #لوگوس است و زبان محمل اندیشه است و لوگوسی داریم و #اروسی و...
یکی از اصالت اندیشیدن میگفت و دیگری از #شک یکی #اگزیست بود و یکی #ابزورد و یکی از #حیوان_اقتصادی گفت آن یکی از #حیوان_آینده_نگر بعدی از #حیوان_پس_اندازکن و.. پرده برمی‌داشت و دیگری از #حیوان_ناراصی و دیگری از..‌. تا اینکه از جایی به بعد خودم برای خودم تعریف ارائه کردم چون من باید اقناع میشد؛
و انسان حیوان #تاریخ_مند شد .نه به اعتبار گذر زمان و برجا ماندن آثار انسانی. که ، این انسان بود که در گذر زمان #میشد و مثلا گوسفند #نمیشد و نه تنها در قامت تمامت انسان که فردا_فرد انسان تاریخمند بود در پیوند با جهان ، دیگران و خویش تاریخ اینجا صیرورت بود و توجه به آن چه در مقام فردی چه در شکل انسان_کلی ..
در کودکی پدربزرگ میگفت آدمی باید نام هفت پدر پیش از خویش را بداند و حالا فکر میکنم او هم حتما از پدر بزرگش شنیده بود و این به یاد داشتن تبار همان #تاریخمند بودن است و..

مدتی گذشت و باز وجه دیگری از انسان برایم پدیدار شد و انسان شد #حیوان_قصه_گو..
باز شرحش بسیار مفصل است و دراین تعریف قصه چیزی است مثل #خود_انسان ...
خیال، بازنمایی در زبان ، عدم رضایت به آنچه هست و گریز ناگزیر از آن ، #بافتن و... همه و همه در قصه بود و خود انسان هم...
اینبار انسان ، وقتی روایت آنچه را در شکار امروزش اتفاق افتاده به گونه ای دیگر به مخاطبان مشتاقش که زنان بودند و کودکان ارائه می کرد انسان شد و چون زنان بخاطرسپارتر بودند همان روایات را قصه_تر کردند و شدند #شهرزاد های قصه گو..
و...
حالا و این روزها چندی است به این تعریف رسیده ام .
بگذارید سرفصل بعدی را در یادداشت بعدی بیاورم...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹