#تاریکستان
گویند خبر دانایی و دادپیشهگی ملانصرالدین همه جا پیچیده بود. روزی دو نفر بر سر ادعایی دعوی کردند و کار بهجاهای باریک کشید. شخص ثالث بدیشان گفت : بیایید برویم نزد ملا او حتمن چارهای برای این مشکل دارد.
نزد او رفتند. شاکی دلایل حقانیت خویش برشمرد. ملا با تمام وجود گوش داد و پس از اتمام سخن گفت: هیچ شکی نیست که حق با توست. متشاکی شاکی شد و گفت: چی چیو حق با اوست داستان اینگونهاست که من میگویم و به تفصیل موضوع را شرح داد. ملا نیک اندیشید و سر برآورد و گفت: اکنون که نیک مینگرم حق با تو نیز هست.
شخص ثالث که راهنمای آن دو نزد ملا بود با شگفتی گفت: ملاجان این که نمیشود حق با دو طرف دعوی باشد.
ملا تاملی کرد و گفت: احسنت تو نیز درست میگویی حق با تو نیز هست.
این لطیفه یا جوک به ظاهر ساده را از چشم اندازهای گوناکون میتوان بررسی کرد.
جوکها( چنانکه گفتهام و گفتهاند) تب سنج یک جامعه اند. ما هیچ جوک یا هزلی نداریم که بیانگر نکته یا نکات مهم در یک شخص،گروه، و حتا یک ملت نباشد.
جوک ها را کسی نمیسازد و اکر کسی نخست بار هم بگوید نام و نشانش محو میشود در جمع، پس جوک یک امر جمعی است. آن جمع آن لطیفه یا جوک را به صورت گسترده تکرار میکند. پس جوک برآمده از ضمیر جمع است که مورد پذیرش قرار میگیرد. جوکها هم مثل گزین گفتهها و ضرب المثلها عمری بسیار طولانی دارند پس معطوف یک نسل نیستند و ارتباطی بینانسلی برقرار میکنند و..
اما چرا این جوک را با شما به اشتراک گذاشتم.
به گمانم در این لطیفه #ملانصرالدین مُعرف یک #وضع بغرنج انسانی است. او شخصی دانا و داد پیشه معرفی میشود و در کنار اینها نامش هم که وجه دینی و یاریگر دین بودنش را آشکار میکند.
اما چنین شخص چرا باید حق را به همه بدهد؟ - چون بلأخره میزانی از حق نزد هرکس هست.
شاید. این یک پاسخ است. من هم پاسخی برای این پرسش دارم.
این جوک محصول جامعهای تیره است. در جامعهی مبهم که اتفاقن قدرت مندان و ثروتمندان موجب اصلی این ابهام هستند تشخیص حق بسیار سخت است.
نگاهی به اوضاع حالیهی این کشور بیندازید. دربارهی وقایع روز اهل خرد حیران و سر گردانند و حق را از آن همه میدانند.
البته در این میان دوگروه، که دو سر طیفاند به سبب انحنای زمین و زمان از آنطرف به هم رسیدهاند، بسیار راحت و محکم ادعا دارند ما حقیم. این درجه البته مال اهل ایمان است که به علو درجات رسیده و از عقل و خرد گذشتهاند..
اما مای اسیر خرد حیران ایستادهایم در میان و آرزوی آرامش و حقبهجانب بودنی را داریم که از ما بهتران دارند ...
- اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گویند خبر دانایی و دادپیشهگی ملانصرالدین همه جا پیچیده بود. روزی دو نفر بر سر ادعایی دعوی کردند و کار بهجاهای باریک کشید. شخص ثالث بدیشان گفت : بیایید برویم نزد ملا او حتمن چارهای برای این مشکل دارد.
نزد او رفتند. شاکی دلایل حقانیت خویش برشمرد. ملا با تمام وجود گوش داد و پس از اتمام سخن گفت: هیچ شکی نیست که حق با توست. متشاکی شاکی شد و گفت: چی چیو حق با اوست داستان اینگونهاست که من میگویم و به تفصیل موضوع را شرح داد. ملا نیک اندیشید و سر برآورد و گفت: اکنون که نیک مینگرم حق با تو نیز هست.
شخص ثالث که راهنمای آن دو نزد ملا بود با شگفتی گفت: ملاجان این که نمیشود حق با دو طرف دعوی باشد.
ملا تاملی کرد و گفت: احسنت تو نیز درست میگویی حق با تو نیز هست.
این لطیفه یا جوک به ظاهر ساده را از چشم اندازهای گوناکون میتوان بررسی کرد.
جوکها( چنانکه گفتهام و گفتهاند) تب سنج یک جامعه اند. ما هیچ جوک یا هزلی نداریم که بیانگر نکته یا نکات مهم در یک شخص،گروه، و حتا یک ملت نباشد.
جوک ها را کسی نمیسازد و اکر کسی نخست بار هم بگوید نام و نشانش محو میشود در جمع، پس جوک یک امر جمعی است. آن جمع آن لطیفه یا جوک را به صورت گسترده تکرار میکند. پس جوک برآمده از ضمیر جمع است که مورد پذیرش قرار میگیرد. جوکها هم مثل گزین گفتهها و ضرب المثلها عمری بسیار طولانی دارند پس معطوف یک نسل نیستند و ارتباطی بینانسلی برقرار میکنند و..
اما چرا این جوک را با شما به اشتراک گذاشتم.
به گمانم در این لطیفه #ملانصرالدین مُعرف یک #وضع بغرنج انسانی است. او شخصی دانا و داد پیشه معرفی میشود و در کنار اینها نامش هم که وجه دینی و یاریگر دین بودنش را آشکار میکند.
اما چنین شخص چرا باید حق را به همه بدهد؟ - چون بلأخره میزانی از حق نزد هرکس هست.
شاید. این یک پاسخ است. من هم پاسخی برای این پرسش دارم.
این جوک محصول جامعهای تیره است. در جامعهی مبهم که اتفاقن قدرت مندان و ثروتمندان موجب اصلی این ابهام هستند تشخیص حق بسیار سخت است.
نگاهی به اوضاع حالیهی این کشور بیندازید. دربارهی وقایع روز اهل خرد حیران و سر گردانند و حق را از آن همه میدانند.
البته در این میان دوگروه، که دو سر طیفاند به سبب انحنای زمین و زمان از آنطرف به هم رسیدهاند، بسیار راحت و محکم ادعا دارند ما حقیم. این درجه البته مال اهل ایمان است که به علو درجات رسیده و از عقل و خرد گذشتهاند..
اما مای اسیر خرد حیران ایستادهایم در میان و آرزوی آرامش و حقبهجانب بودنی را داریم که از ما بهتران دارند ...
- اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹