نیازستان
1.55K subscribers
793 photos
107 videos
132 files
237 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#این_یک_نقد_نیست (۲) 👆👆👆
به بهانه ی چاپ کتاب #به_خاطر_بوفالوها

شاید انسان بتواند آن برج بابل خویش را بسازد. برجی از سنگ و گل و خشت و... که در اقلیم اسطوره فرزندان آدم می ساختند تا جهان خدایان رابه زیر کشند و خدایان زیرک با یک کلک مهیب(دگرگون کردن زبان سازندگان) اتحاد جانی ایشان را به تفرقه ای تبدیل کردند که مردم برج را وانهادند و مشغول جنگی همیشگی شدند که : - تو چه می گویی؟!
جنگی که منتفع بزرگش خدایان انند و قربانی بزرگش فرزندان آدم..
آیا بشر بعدها به زیرکی دریافته راه ساختن آن برج و مصالحش نه سنگ و گل و ساروج که کلمات و نت و رنگ و... است و حالا قرنهاست که دارد در جای جای جهان #برج_سیزدهم را می سازد؟!
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#این_یک_نقد_نیست (۳)
به بهانه ی چاپ کتاب #به_خاطر_بوفالوها
بخش(۳)
- نویسنده چه میگوید وچگونه میگوید؟
وقتی نویسنده بخشی از متن کتابش را پررنگ میکند -آن هم یک پرسش را- و می نشاند در آغاز یا پایان کتاب یعنی مسأله ی‌ اصلیش این است.
اما مساله ی اصلی کتاب یک جوان متولد دهه ی هفتادی چیست؟ درگیری ها ، مسایل ، دغدغه های ذهنی و جانی و...اش چه فرقی با نسل پیش یا نسلهای پیشتر دارد؟! ‌مهمتر اینکه این ها را چگونه بیان میکند؟
بسیاری معتقدند مسایل اصلی بشر صدها سال است مشخص است؛
بودن، چرایی و چگونگی اش، اندوهها و شادمانیهایش، محرومیت ها و بهره وری های گوناگونش ، دوستی ، لوطیگری، کار، خانواده، و.. عشق که خواهر مرگ است مرگ و مرگ و..
در نخست کتاب #سهیل_سرگلزایی ما با طیفهای متنوعی از دغدغه های گوناگون روبرویم. گاه پرتوی ضعیف گاه، صاعقه ای، و گاه شعله ای و.. و این کتاب را به قول قدما #غث_و_سمین کرده است.
گفته بودم #شتاب جان روح بخش زندگی انسان جدید است. آری عجله ، عجله ای که در تاریخ و فرهنگ این منطقه دست کم تا همین چند صباح کار شیطان بوده و تأنی از رحمان..
پس اگر قرار به سفارشی باشد از جانب من دعوت همگان است به #تأنی زیرا شتاب میتواند همه ی زمینه ها و زمانه هایمان را چونان #تندبادی_ز_کنج بروبد و ببرد
نویسنده از همان چیزهایی می گوید که دغدغه های بنیادین انسان است.
برای این کار خود، قهرمان میشود، زبان محاوره رسانه، و زمینه ی شکل گیری آنچه من #منطق_الطیر می نامم و غربیها #ادیسه . یک سفر. و چرا؟! چون هم تداعی پیمودن و پشت سر هم نهادن مراحل میکند و مثل خود زندگی سفر است. هم اینکه این بستر دست و پاگیر ذهن نیست چون رهاست و یله امکان رفت و برگشت های متنوع زمانی و مکانی را به ما می دهد ضمن اینکه تغییر سن و میزانسن و درآوردن شخصیت ها به صحنه نیز بسیار راحت تر است.
راوی ۳۲ قطعه از خاطرات و خطرات و خطورات چند ساله اش را در زمین #سفری ریخته و حالا منتظر است تا ببیند چه کاشته؟
او در این روایت به نیکی صادق است.حتا آنجا که برای دراماتیک تر کردن داستان #باغ_سنگی خودش چیزهایی بر داستان می افزاید تا دلبری بیشتری کند، صادقانه اعتراف می کند و این بسیار خوب است.
در این ۳۲ بخش او از همه چیز می گوید و رد پای بسیاری از عوالم پیموده اش را دانسته و نادانسته به ما نشان می دهد زیرا او نماینده ی تمام جوانانی است که برآمده روزگاران پریشان و بحرانی مایند چونان که پدرش و پدرانش و احتمالا فرزندانش..تا این بحران کجا و چطور برسد به سامان؟در دره های مرگ یا کوهپایه های امن امان..
در تلاطم سفری که راوی می رود خیلی چیزها در ما بیدار میشود(ر.ک قسمت‌های پیشین👆)
گاه با پائلو کوییلو می افتیم گاه یاد سنت اگزپری ، گاه مستقیم از کارمینابورانا میشنویم وگاه از جورج اورول گل کرده در این ایام و گاه از آتش سوزی #بوستون که ۱۳ نفر کشته داشت و دو نفرش راوی و خواهرش بودند و گاه ردیفی از نامهای عرفای شرقی و آریایی ونه شرقی و سامی ولابد گریز ازین دومی دلیل دارد: آخر مگر به کودک هفت ساله قرآن می آموزند آنهم اینقدر سخیف و اگر بلد نبود مگر سیلی اش می زنند اینقدر کثیف؟!ص ۱۵۳
او از خودکشی شیک دوستی می گوید که من خود شاهدش بوده ام، او از نیاز به همیشگی هایی میگوید که جز ذاتیات انسان است و اصلا #معبد برون ریز همین نیاز اصیل است معبد و معابدی که اول #وضع_للناس بودند برای ایجاد انس و همان امن و امان همه ی مردمان بعد شدند بت خانه های مشتی شیطان
و مگر سرنوشت تمام معابد این نبوده؟! و مگر بعد از تبدیل بیت الله الحرام ها به بتکده ها ابراهیمی ظهور نکرده تا آب را برگرداند به منهج خویش و باز و باز و باز.. و شاید همین نشسته در ذهن انسان معاصر و بویژه جوان تر ها که گریزانند‌ از هرچه معبد.چه در قامت مسجدی و‌کنیسه ای و کلیسایی(آتشکده و آشرام هنوز برای بسیاری جذاب است چون نو است و شرقی چینی هندی و..)چه در قامت انسانی با نام رهبر و پیر و..انسان زخم خورده ی معاصر چنان لت وپار معابد است که نمی تواند برود بنشیند در معبدی و... اما چون معبد سازی ذاتی است برای او و باید جایی باشد که انسان برود آنجا و ضجه بزند و عمر قربان کند و‌ آرامشی گیرم به دروغ بخرد (یوگا، فیس بوک، بیت کویین و.. سایر معابد قرن۲۱) نمی تواند بی معبد بماند اما این معبد نیز چونان زندگی او‌ پردرد است ویران (حضور ناخدا در قسمت های پایانی شرح این معبد، پیر ، ناخدا است)
از نشانه ها و نشانه شناسی ها بگذرم و از چفت و بست های کتاب بگویم که چندتاییش خیلی خوب نشسته
ادامه👇👇
👆👆👆👆#این_یک_نقد_نیست (۳)
به بهانه ی #به_خاطر_بوفالوها
بخش سوم
.... جدای از حضور خود قهرمان و زبان و فکرش، اینکه در اوایل کتاب سارا و علی(دیگر من های راوی که آرزو دارد کار ایشان کند) می آیند تا آخر داستان را تعریف کنند یا پسرک و دخترک دل شکسته ای که در وهم و وهن یک_پدر(؟!) با دل شکستگی کشته شده اند(چقدر مهیب است دل شکسته مردن چنانکه راوی نیز و این گویا سرنوشت تلخ اگر نگویم همه اکثر ما انسانهاست) یا تکرار چند باره ی«می خوب میخوابه این روزها»
و البته بن مایه ی هبوط های پی در پی که در ترسیم نویسنده سقوط های مدام و سرگیجه آور است نه هبوط ( به گمانم سقوط چرخه ای است دایم که به صعود نمی انجامد چون ریشه اش سقط است اما هبوط آن واژه ی شگفتی است که در عین اینکه فرو افتادنی دردناک را نشان می دهد خودش شروع فرارفتنی پرشکوه و معراجی بی همانند است. سقوط استسکاری است و هبوط استعلایی) و نیز دزدیدن اسنادو مدارک شناسایی قهرمان داستان در سکانس های پیشین تا متن پی رنگ و طرحی درست بیابد و دلیلی در ناشناخته ماندن جسد یافت شده میان صخره ها و دریا و.. انها از جمله عناصر لفظی چ معنایی است که علیرغم آن تنوعها و تعددها موجب از هم نگسستن اثر شده است و این خوب است.
اما در متن چند جایی هم چیزهایی است که من #لپی_ها می نامم و گاه گریز ناپذیر است و برای رفع شان شخص ثالث بسیار دقیقی لازم است البته. مثلا لک لک ها اگر چهل هزار کیلومتر آن طرف تر می بردند ص۳۷ کجا میشد؟! احتمالا سهو شده و منظور چهار هزار کیلومتر است یا دریم-کچر(؟!) بدون توضیحی در ص۵۴ می آید اما فونتیکش ص۵۵ . یا متوجه نشدم عاشقی در جونمه یا خونم ص۱۱۰ که البته ممکن است اصطلاح شنیده شده و اقلیمی نویسنده جون باشد. یا ننوشتن فونتیک یا توضیح مثلا اسب سیلمی یا دژاوو یا ترکیب وحشی ترین گریه ص۱۵۴ و...
طولانی شد مطالبم و می تواند طولانی تر شود بویژه که این متن مرا برد تا کار دردناک عزیزم #حمید_اسکندری با نام #چیزستان که ازقضا آیینه ای است برای کشف_الاحوال ما و چنبره ی دردهایی که اسیرش شده ایم و خوب است آن را بخوانید با توضیح اینکه هفت هشت سال پیش ویرانگران تاریخ و فرهنگ این دیار صلاح خویش ندانسته بودند پایان به خاطر بوفالوها در چیزستان تصویر شود ..اما چند سال بعد معیارها تغییر کرده است تا من باز یاد آن دختر امیر زاده ی سعودی بیفتم که به جرم عشق گردن زده شد یا آن دختر پسر جوان روسی که به جرم گیتار زدن در میدان سرخ (آن هم میدان سرخ) و ترویج فرهنگ غرب نابود شدند و...
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#معرفی_کتاب
در راستای همایش های به سوی سیمرغ

در فصل_نشینی های #به_سوی_سیمرغ همراه اساتید ارجمندم ؛ #دکترسرگلزایی و #دکتر_محمودی درباره ی مرگ بیش از دوازده ساعت مطالب ارائه شد.
موضوع اصلی مطالب من #سفر_با_مرگ بود و سعی کردم طی آن، از چیستی مرگ در اساطیر ایرانی و ادبیات فارسی سخن بگویم.
در این درس گفتار ضمن توجه به اغلب متون منظوم فارسی، آثار حکیم عمر خیام، حکیم ناصرخسرو ، حکیم فردوسی ، حکیم سنایی ، عطار و مولانا بیشتر مد نظر آمد و نهایتا نمایی از چهره ی مرگ در ادبیات معاصر ارائه شد.
در ضمن سخن به کتابهایی اشاره شد که در زیر سیاهه ی کامل تری از آنها تقدیم می‌شود.
به گمانم در کنار آثار اصلی شاعران و حکیمان فارسی سرا، خواندن این کتابها بسیار مغتنم است؛
۱- سوگ سیاوش، شاهرخ مسکوب
۲- زندگی و مرگ پهلوانان ، اسلامی ندوشن
۳- انسان نورانی ، هانری کوربن
۴- خلق مدام ، توشیهیکو ایزوتسو
۵- مرگ، تاد می
۶- تاریخ اجتماعی مردن، آلن کلهیر
۷- ارغنون شماره های ۲۶/۲۷ تحت عنوان مرگ
۸- ادبیات و مرگ ، موریس بلانشو
۹- جاویدان خرد، سال سوم شماره اول بهار۲۵۳۶
(بویژه مقاله ی تجدد امثال و حرکت جوهری)
۱۰- مقاله شکاریم یکسر همه پیش مرگ از شاهرخ مسکوب در کتابی با همین عنوان
۱۱-مرگ ها و یادها ، ناصر فکوهی
۱۲- و .......
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#به_رقص_آی

در این نواها و دست افشانی ها ، من تاریخ درد سرزمین به هم پیوسته ای را میبینم که مردمانش قرنهاست با هم زیسته اند..
در نوای ازبکستان و رقص بی تاب آن من صدای تاجیکستان و بی تابی افغانستان و غم خراسان و اندوه آذربایجان و .... پریشانی عراق و... را می شنوم و همیشه به این سخن مولانا میرسم؛
گفتم ز کجایی تو؟
تسخر زد و گفت
ای جان نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
- ما و مادر بزرگ های مان

کسانی هستند که سعادت داشتن و‌انس با مادربزرگ های شان را چشیده اند. اینان احتمالا نمی دانند که در تکوین شخصیت وجودی شان چقدر #مادربزرگ ها نقش داشته اند.
پدر بزرگ را نمی گویم شاید به این دلیل که علیرغم مهربانی های خاص و لطف های فراوان شان این مادر بزرگ ها بودند که وقت می گذاشتند برای با ما بودن، دل داری و غم خواری می کردند ، حامی و یاور بودند و... بسیار مهربان تر..
مادر بزرگ های من این گونه بودند. خیلی خیلی بیشتر از مادران ما ، مهربان ، شوخ ، آسان گیر ، حامی و...‌اکنون که فکر می کنم درمی یابم احتمالا آنها چیزهایی دیده و شنیده و چشیده بودند که مادران مان باید بیست سی سال بعد می دیدند جهان و متعلقاتش در چشم ایشان غبار شوخی بود با تصاویری محو که ایشان می دانستند هیچ نیست. ایشان به راز‌‌ جهان نزدیک تر بودند که ورد زبانشان بود ؛ سخت نگیر، حالا بگذار بعد درست می شود، دعوا نکنید، بگذر چیزی نشده که و عجله نکن ، صبر چاره ی همه چیز است و...
مادر بزرگ های من سیاهی سواد را نداشتند اما سپیدی دل آگاهی در ایشان جوشیده بود. غالبا در استوای اعتدال می ایستادند. در این استوا ایستادن، لازمه اش آکاهی از خبری بود، خبری که آرامش می آورد و مادربرزگ های اغلب آرام ما آن خبر را به معاینه دریافته بودند.
همیشه ی خدا بخشنده و بخشاینده، همیشه آسان گیر همیشه مراقب همیشه ... گه گاه، یک به ده یا صد خشمی بود و تشری آن هم آن چنان بی رنگ که در برابر خشم و خشونت مادر و پدر شوخی لطیفی را می مانست و از قضا موجب شادی هم می شد اما ما می دانستیم اینجا خبط و خطایی رفته که اگر جبران نشود خیلی چیزها از دست خواهد رفت.
یک روز با ادعای بزرگ شدن و برای کم کردن زحمت مادربزرگ گفتم : ننه آقا، می گذاری قابلمه ی مسی را من بشویم؟
گفت : دردت به جانم زحمت دارد، سخت است بگذار وقتش که شد ( #به_وقتش خیلی مهم بود)
- نه نه تمیز می شویم، برقش می اندازم..
- خب بشور ببینم
و من حسابی از پس قابلمه برآمدم و ...
-ببین ننه ببین چقدر تمیز شد.
پس از گذشت چهار دهه هنوز به یاد دارم که قابلمه ی کوچک را گرفت و زیر نگاه تیز بینش چرخاند و من دل در دلم نبود..
اخم کرد ، ناراحت شد ، اما با مهربانی گفت :
- ببین عزیز جونم زیر این دسته یک لک سیاه مانده...
و من بهم بر خورده بود کودکی شس هفت ساله و ... چشم نپوشیدن از یک لکه؟!
- یک لک که چیزی نیست ننه آنهم لکی که دیده نمی شود ..
بیشتر ناراحت شد :
- رودم ، الان یک لک است و به آب می رود فردا هزار لک که شد به آتش هم نخواهد رفت ...
باید سالهای سال می گذشت تا من یک روز به مادر بزرگم فکر کنم و یاد این خاطره بیفتم و آه بکشم و خدا را شکر کنم که چنان مادربزرگ هایی داشته ام و افسوس بخورم و هی بپرسم: چرا جمهوری اسلامی در کنار خیلی چیزهایی که نداشت از همه مهمتر چرا #مادربزرگ نداشت؟!....
#محسن_بارانی ۲۶آبان ماه ۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#به_آینده_گان
#برتولت_برشت

حقیقتی است که من
در عصر تیرگی‌ها سر می‌کنم

بی‌ریاترین کلمات جلوه‌ای ابلهانه دارند.

جبین صاف
حکایت از بی‌خیالی دارد
و آنکه می‌خندد
هنوز نبأ عظیم را
نشنیده است

چه روزگاری است که
گفتگو درباره‌ی درختان کم و بیش جنایت محسوب می‌شود
برای اینکه انبوه جنایات را هاله‌ای از سکوت احاطه کرده است.

کسی که آهسته در خیابان طی طریق می‌کند
برای دوستانش که محتاجند
دیگر قابل دسترسی نیست.

 
درست است: من هنوز درآمدی برای گذران زندگی دارم
ولی باور کنید: کاملا اتفاقی است، با کاری که من می‌کنم
اجازه نمی‌دهد حتا غذای سیر بخورم

فرصتی که در روی زمین خاکی به من ارزانی شده بود
این‌گونه به سر شد

در دوران ما جاده‌ها به باتلاق‌ها منتهی می‌شد
بیابان هم مرا به کشندگان لو داد.

من اکنون به کم قانعم
تصور می‌کردم قدرتمندان بی من آسوده می‌آرامند

فرصتی که در روی زمین خاکی به من ارزانی شده بود
این‌گونه به سر شد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جهل_مادر_تمام_فسادهاست...
#یادداشت_روز

من از اقتصاد همان‌قدر می دانم که معیشت خانواده ام را مدیریت کنم. اما می دانم آنان که هزاران صفحه کار کارشناسی کرده اند و اقتصاد دان ها را #به_خط می کنند بسیار بسیار کمتر از همانندان من از اقتصاد سر در می آورند.
نخستین سندم برای این حرف، همین چند جمله پیش است. آنی که به خط می کند و آنانی را که به خط می کنند هیچ ربطی به اقتصاد ندارند. جنس اقتصاد از تفکر و دانش است و خط کردن و خط شدن مربوط به امور نظامی است که ماهیتا جانش تبعیت و بله قربان گویی و اجرای اوامر است و تفکر و دانش را هیچ نسبتی با اینها نیست.
نکته ی روز این که خردمندان حوزه ی اقتصاد که بر مسند تصمیم گیری نشسته اند برای نان_خوری مردم چهارچوب تعریف کرده اند و کلی پول هم برای اجرای این کار از جیب ملت درآورده اند تا نانوا روزی صد کیلو آرد آزاد بخرد کیلویی صد تومان... بعد صدتا از ما ملت برود و کارت بکشد برای خرید صد خانوار. نانوا مثلا ده هزار تومان پول آرد داده اما پنج هزار تومان به حسابش آمده او طبق این کارت ها پنج هزار تومان از ملت طلب دارد که دولت می ریزد به حسابش(؟!؟!)
خب شروع شبکه ی فساد را متوجه شدید؟!
نانوا مثلا ده کارت بانکی اجاره می کند و مقدار تعیین شده یا نشده را از حساب کارت کم می کند بدون اینکه نانی بدهد. بعد الباقی تفاوت را می گیرد آرد باقی مانده را هم مایه به مایه یا نمکی بیشترک می فروشد به خواهنده گانش و تمام...
البته در این میان از هزینه های کارگر و آب و برق و اجاره و...سخنی نگفته ایم..
شبکه ی دیگری به شبکه ی فساد ناشی از جهل اضافه شده است. شبکه ی کارت های بانکی افراد...
پ.ن؛ این نتایج محصول دقت کسی است که هیچ چیز از مدلهای اقتصادی نمی داند و اطلاعاتی هم درباره ی شبکه های مختلف رانتی و.. این اقتصاد فشل ندارد.. و فقط می داند تصمیم گیرندگان و موثران در جسم وجان هشتاد میلیون انسان حتا نوک دماغشان را نیز نمی بینند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#به_نامه
#محمدرضا_شجریان
توضیح درباره قطعه :
«ضبط الگو برای تنظیم در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۷۹ با صدای استاد و پدر بزرگوارم
#شجریان
این نسخه را جهت حفظ آن
به طور کامل و برای اولین بار با شما عزیزان به اشتراک میگذارم.
با مهر و سپاس
مزدا انصاری، خرداد ۱۴۰۰»
این قطعه‌ که ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ توسط مزدا انصاری در دسترس عموم قرار گرفته است، ۱۶ دی سال ۷۹ ضبط شده است.سال ۱۳۸۰ شجریان به همراه حسین علیزاده، آه باران را در مراسم بزرگداشت فریدون مشیری برای نخستین بار اجرا کردند. بعدها در سال ۸۸ این قطعه در آلبومی با همین نام با تنظیم مزدا انصاری منتشر شد.
این زمزمه های شگفت را از دست ندهید که حسرت و امید یک ملت را با باران در میان میگذارد و گویا در اندوهی ازلی از باران می خواهد بر این همه پلیدی و سیاهی چیره شود.. البته این درخواست در قالب تمنا و پرسشی جان سوز است...
#گوش
@BEHNAME1
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#به_آینده_گان
#برتولت_برشت

حقیقتی است که من
در عصر تیرگی‌ها سر می‌کنم

بی‌ریاترین کلمات جلوه‌ای ابلهانه دارند.

جبین صاف
حکایت از بی‌خیالی دارد
و آنکه می‌خندد
هنوز نبأ عظیم را
نشنیده است

چه روزگاری است که
گفتگو درباره‌ی درختان کم و بیش جنایت محسوب می‌شود
برای اینکه انبوه جنایات را هاله‌ای از سکوت احاطه کرده است.

کسی که آهسته در خیابان طی طریق می‌کند
برای دوستانش که محتاجند
دیگر قابل دسترسی نیست.

 
درست است: من هنوز درآمدی برای گذران زندگی دارم
ولی باور کنید: کاملا اتفاقی است، با کاری که من می‌کنم
اجازه نمی‌دهد حتا غذای سیر بخورم

فرصتی که در روی زمین خاکی به من ارزانی شده بود
این‌گونه به سر شد

در دوران ما جاده‌ها به باتلاق‌ها منتهی می‌شد
بیابان هم مرا به کشندگان لو داد.

من اکنون به کم قانعم
تصور می‌کردم قدرتمندان بی من آسوده می‌آرامند

فرصتی که در روی زمین خاکی به من ارزانی شده بود
این‌گونه به سر شد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#به_نامه
#محمدرضا_شجریان
توضیح درباره قطعه :
«ضبط الگو برای تنظیم در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۷۹ با صدای استاد و پدر بزرگوارم
#شجریان
این نسخه را جهت حفظ آن
به طور کامل و برای اولین بار با شما عزیزان به اشتراک میگذارم.
با مهر و سپاس
مزدا انصاری، خرداد ۱۴۰۰»
این قطعه‌ که ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ توسط مزدا انصاری در دسترس عموم قرار گرفته است، ۱۶ دی سال ۷۹ ضبط شده است.سال ۱۳۸۰ شجریان به همراه حسین علیزاده، آه باران را در مراسم بزرگداشت فریدون مشیری برای نخستین بار اجرا کردند. بعدها در سال ۸۸ این قطعه در آلبومی با همین نام با تنظیم مزدا انصاری منتشر شد.
این زمزمه های شگفت را از دست ندهید که حسرت و امید یک ملت را با باران در میان میگذارد و گویا در اندوهی ازلی از باران می خواهد بر این همه پلیدی و سیاهی چیره شود.. البته این درخواست در قالب تمنا و پرسشی جان سوز است...
#گوش
@BEHNAME1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ فروش ویژه‌ی نوروز با پنجاه درصد تخفیف برای بیش از ۹۰ ساعت آموزشی از مجموعه درسگفتارهای بسوی سیمرغ شامل درسگفتارهایی درباب: تن‌آمیزی، عشق، مرگ (این راز سر به مهر)، تعصب، طنز، تراژدی، انسان و خدایگان، شمس من و خدای من، دنیای نو و مدارس کهنه و ... از منظرهای روانشناسی، فلسفه، ادبیات، جامعه‌شناسی

⭕️ با تدریس استادان گرانقدر:
دکتر محمدرضا سرگلزایی روانپزشک
دکتر حسین محمودی، دکترای فلسفه
دکتر محسن یارمحمدی، دکترای ادبیات
دکتر مقصود فراست‌خواه، جامعه‌شناس ...

🎙️ فایلهای صوتی و اسلایدها در گروه تلگرام
📲 تهیه بسته از طریق ثبت نام در سایت کافه فیلو:
CAFEPHILO.ir

⭕️ لطفا پس از ثبت سفارش، به شماره 00989026339967 در تلگرام پیام دهید تا در گروه تلگرامی مربوطه عضو شده و به فایل های صوتی و اسلایدهای مربوطه دسترسی داشته باشید.

#به_سوی_سیمرغ #هم_اندیشی #درسگفتار #تن_آمیزی #عشق #شمس_مولانا #طنز #تراژدی #خدایگان #مرگ #تعصب #آموزش_پرورش
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_حسین_محموری #دکتر_محسن_یارمحمدی #مقصود_فراستخواه

@drsargolzaei
@DrHosseinMahmoudi
@niyazestanbarani
@mfarasatkhah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎁 هدیه نوروز:

⭕️ مجموعه درسگفتارهای به سوی سیمرغ
بیش از ۹۰ ساعت آموزشی

1- درسگفتارهایی درباره «تن‌آمیزی  (SEX)» - ۱۸ ساعت
۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف:
۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان

2- درسگفتارهایی درباره «عشق  (LOVE)»- ۲۲ ساعت
۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

3- هم اندیشی «شمس من و خدای من»- ۴ ساعت
۸۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۴۰۰ هزار تومان

4- درسگفتارهایی درباره «مرگ؛ این راز سربه مُهر»- ۱۲ ساعت
۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف:
ا میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

5- درسگفتارهایی درباره «طنز (کمدی)»- ۴ ساعت
۸۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۴۰۰ هزار تومان

6- درسگفتارهایی درباره «خدا: انسان و خدایگان»- ۱۲ ساعت
۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

7- درسگفتارهایی درباره «تراژدی»- ۴ ساعت
۸۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۴۰۰ هزار تومان

8- درسگفتارهایی درباره «آموزش و پرورش: دنیای نو، مدارس کهنه»- ۸ ساعت
ا میلیون و ششصد هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۸۰۰ هزار تومان

9- درسگفتارهایی درباره «تعصب»- ۴ ساعت
۸۰۰ هزار تومان با ۵۰درصد تخفیف: ۴۰۰ هزار تومان

🛎کل بسته با قیمت ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان
با ۵۰ درصد تخفیف نوبهار ۱۴۰۳:
"۸ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان"

🎙 فایلهای صوتی و اسلایدها در گروه تلگرام
📲 تهیه بسته از طریق ثبت نام در سایت کافه فیلو:
CAFEPHILO.ir

⭕️ عزیزان خارج از کشور که امکان پرداخت در سایت کافه فیلو را ندارند از طریق اینستاگرام دکتر سرگلزایی اطلاعات لازم برای پرداخت مبلغ معادل در خارج از ایران (۴۰۰ دلار کانادا) را دریافت کنند.

لطفا پس از ثبت سفارش، به شماره 00989026339967 در تلگرام پیام دهید تا در گروه تلگرامی مربوطه عضو شده و به فایل های صوتی و اسلایدهای مربوطه دسترسی داشته باشید.

#به_سوی_سیمرغ #هم_اندیشی #درسگفتار #تن_آمیزی #عشق #شمس_مولانا #طنز #تراژدی #خدایگان #مرگ #تعصب #آموزش_پرورش
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_حسین_محموری #دکتر_محسن_یارمحمدی #مقصود_فراستخواه

@drsargolzaei
@DrHosseinMahmoudi
@niyazestanbarani
@mfarasatkhah