#زناشویی
#رابطه_جنسي منظم در هفته باعث سفت شدن عضلات #شكم و #باسن و بهبود #ساختار_قامتي در زنان ميشود
و همچنین از انباشته شدن عوامل #سرطانزا در بدن جلوگیری میکند
🌱 @new_method
#رابطه_جنسي منظم در هفته باعث سفت شدن عضلات #شكم و #باسن و بهبود #ساختار_قامتي در زنان ميشود
و همچنین از انباشته شدن عوامل #سرطانزا در بدن جلوگیری میکند
🌱 @new_method
دقیقاً همونجا که یه زن
نه گیر میده
نه توضیح میده
ظاهراً درکت میکنه
مخالفت نمیکنه
حسودی نمیکنه!
دقیقاً همونجا یعنی
قیدتو کامل زده...
🌱 @new_method
نه گیر میده
نه توضیح میده
ظاهراً درکت میکنه
مخالفت نمیکنه
حسودی نمیکنه!
دقیقاً همونجا یعنی
قیدتو کامل زده...
🌱 @new_method
#اطلاعات_جنسی
#مضرات_ترک_نزدیکی
👨ترک نزدیکی در مردان باعث متراکم شدن آب شهوت و تبدیل شدن آن به ماده ی سمی گشته و بخار حاصل از آن به قلب و مغز آسیب می رساند.
👩ترک نزدیکی در زنان باعث خفگی رحم شده لذا زن احساس سنگینی و سرد شدن بدن دارد و به زحمت می تواند حرکت کند.
📕ترجمه قانون بوعلی، ج۳، ص۲۲۳
🌱 @new_method
#مضرات_ترک_نزدیکی
👨ترک نزدیکی در مردان باعث متراکم شدن آب شهوت و تبدیل شدن آن به ماده ی سمی گشته و بخار حاصل از آن به قلب و مغز آسیب می رساند.
👩ترک نزدیکی در زنان باعث خفگی رحم شده لذا زن احساس سنگینی و سرد شدن بدن دارد و به زحمت می تواند حرکت کند.
📕ترجمه قانون بوعلی، ج۳، ص۲۲۳
🌱 @new_method
#همسرداری
در مهمانی دایم سرتان با دیگران گرم نباشد
گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است و باعث شده کمی ازهم دور شوید حس کند
🌱 @new_method
در مهمانی دایم سرتان با دیگران گرم نباشد
گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است و باعث شده کمی ازهم دور شوید حس کند
🌱 @new_method
#همسرداری
در مهمانی دایم سرتان با دیگران گرم نباشد
گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است و باعث شده کمی ازهم دور شوید حس کند
🌱 @new_method
در مهمانی دایم سرتان با دیگران گرم نباشد
گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است و باعث شده کمی ازهم دور شوید حس کند
🌱 @new_method
شب که می شود
کمی بیشتر هوایِ دلهای هم را داشته باشید ...
شب ها
بی رحم ترین آدم ها هم بی پناهند ،
چه برسد به آدم هایِ ساده !
شبتون آروم
🍃 @infostory 🍃
کمی بیشتر هوایِ دلهای هم را داشته باشید ...
شب ها
بی رحم ترین آدم ها هم بی پناهند ،
چه برسد به آدم هایِ ساده !
شبتون آروم
🍃 @infostory 🍃
روزتون پراز مهربانی
وجودتون سلامت
دلتون گرم از محبت
و زندگیتون مملو از خوشبختی
امروزتون زیبا
🍃 @infostory 🍃
وجودتون سلامت
دلتون گرم از محبت
و زندگیتون مملو از خوشبختی
امروزتون زیبا
🍃 @infostory 🍃
🌱#ماساژور
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_بیستویک
ناچار چند گام به سمت خونه برداشتم كه با صداي زني از
پشت سر متوقف شدم
_سلام اقا خوش اومدين چه عجب يه سري زدين..
برگشتم و به زني كه داشت حرف ميزد نگاهي انداختم دامون
جواب سلامشو دادو گف ت
_كارم شلوغه ننه مريم سعي ميكنم از اين به بعد بيشتر بيام
سپس به باغ اشاره كرد و ادمه داد
_راستي مواظب هيلا باش تو باغه ببرش يكم بازي كنه و خوب
هواست بهش باشه..
زن با مهربوني گفت
_چشم خيالتون راحت شما چيزي لازم ندارين بيام اماده كن م
_نه نيازي نيست بيايي فقط هواست به بچه باشه
و بعد از تموم شدن حرفش دست منو گرفت و به سمت خونه
كشيد سعي كردم دستمو از دستش در بيارم كه فشار دستشو
محكم تر كرد در و باز كرد و تقريبا پرتم كرد داخل
با تعجب رو بهش گفت م
_چرا اينجوري ميكني دستمو له كرد ي...
نيش خندي زد و گفت
_شانس اوردي نشكوندمش
و سمت كاناپه ي وسط سالن رفت و شروع به در اوردن
لباساش كرد خيره به حركاتش بودم كه دستش سمت
شلوارش رفت و يه ضرب درش اورد...
لخت لخت در حالي كه فقط يه شرت مايو پاش بود جلوم
ايستاد وگف ت
_خوب يالا كارتو شروع كن...
_باتعجب گفتم اينجا كه نميشه..نه روغن هست نه تخت
شونه ايي بالا انداخت و گف ت
_خوب ميريم بالا تو اتاق اونجا همه چي هست
خودش جلو تر از من راه افتاد دنبالش رفتم كه در اتاقي و باز
كرد دستشو به معني اينكه داخل بشم دراز كرد
رفتم داخل مثل اتاق ماساژ بود با تخت و وسيله هاي مورد
نياز رو بهش گفتم
_چه خوب همه وسيله هارو دارين
به سمت تخت رفت و گف ت
_اره قبلا يكي براي ماساژ ميومد خونه..
اهاني گفتم و مشغول در اوردن لباسام شدم روغنو برداشتم و
به سمتش رفتم روي كمرش ريختم شروع به كار
كردم
نيم ساعتي بود كه مشغول بودم و تو دنياي خودم سير ميكرد م
_بلد ي جا ي ديگه ا ي رو هم ماساژ بد ي؟
با شنيدن صداش با تعجب سرمو بلند كردم و نگاهش كردم
كه رو كمرش خوابيد،چشماش قرمز قرمز بود
از طرز نگاه كردنش ترس يدم
با گنگي گفت م
_چي؟!
اشاره ايي به زير شورتش كرد و گفت
_اينجارو هم بلدي ماساژ بدي؟!
با حرفي كه زد لحظه ايي خونم از جريان افتاد و بدنم يخ زد
ترسيده يك گام عقب رفتم
از جاش بلند شد و به سمتم اومد ترسيده با دو رفتم سمت
در كه در خودش خود به خود قفل شد به در بسته مشت زدم
كه هرم نفس هاشو احساس كردم.
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_بیستویک
ناچار چند گام به سمت خونه برداشتم كه با صداي زني از
پشت سر متوقف شدم
_سلام اقا خوش اومدين چه عجب يه سري زدين..
برگشتم و به زني كه داشت حرف ميزد نگاهي انداختم دامون
جواب سلامشو دادو گف ت
_كارم شلوغه ننه مريم سعي ميكنم از اين به بعد بيشتر بيام
سپس به باغ اشاره كرد و ادمه داد
_راستي مواظب هيلا باش تو باغه ببرش يكم بازي كنه و خوب
هواست بهش باشه..
زن با مهربوني گفت
_چشم خيالتون راحت شما چيزي لازم ندارين بيام اماده كن م
_نه نيازي نيست بيايي فقط هواست به بچه باشه
و بعد از تموم شدن حرفش دست منو گرفت و به سمت خونه
كشيد سعي كردم دستمو از دستش در بيارم كه فشار دستشو
محكم تر كرد در و باز كرد و تقريبا پرتم كرد داخل
با تعجب رو بهش گفت م
_چرا اينجوري ميكني دستمو له كرد ي...
نيش خندي زد و گفت
_شانس اوردي نشكوندمش
و سمت كاناپه ي وسط سالن رفت و شروع به در اوردن
لباساش كرد خيره به حركاتش بودم كه دستش سمت
شلوارش رفت و يه ضرب درش اورد...
لخت لخت در حالي كه فقط يه شرت مايو پاش بود جلوم
ايستاد وگف ت
_خوب يالا كارتو شروع كن...
_باتعجب گفتم اينجا كه نميشه..نه روغن هست نه تخت
شونه ايي بالا انداخت و گف ت
_خوب ميريم بالا تو اتاق اونجا همه چي هست
خودش جلو تر از من راه افتاد دنبالش رفتم كه در اتاقي و باز
كرد دستشو به معني اينكه داخل بشم دراز كرد
رفتم داخل مثل اتاق ماساژ بود با تخت و وسيله هاي مورد
نياز رو بهش گفتم
_چه خوب همه وسيله هارو دارين
به سمت تخت رفت و گف ت
_اره قبلا يكي براي ماساژ ميومد خونه..
اهاني گفتم و مشغول در اوردن لباسام شدم روغنو برداشتم و
به سمتش رفتم روي كمرش ريختم شروع به كار
كردم
نيم ساعتي بود كه مشغول بودم و تو دنياي خودم سير ميكرد م
_بلد ي جا ي ديگه ا ي رو هم ماساژ بد ي؟
با شنيدن صداش با تعجب سرمو بلند كردم و نگاهش كردم
كه رو كمرش خوابيد،چشماش قرمز قرمز بود
از طرز نگاه كردنش ترس يدم
با گنگي گفت م
_چي؟!
اشاره ايي به زير شورتش كرد و گفت
_اينجارو هم بلدي ماساژ بدي؟!
با حرفي كه زد لحظه ايي خونم از جريان افتاد و بدنم يخ زد
ترسيده يك گام عقب رفتم
از جاش بلند شد و به سمتم اومد ترسيده با دو رفتم سمت
در كه در خودش خود به خود قفل شد به در بسته مشت زدم
كه هرم نفس هاشو احساس كردم.
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
20 ثانیه در آغوش گرفتن زن
باعث ایجاد حس خوب
و پیوند بیشتر او با شما میشود.
💋بغل کردن،بوسیدن و هم آغوشی را
پیش بگیرید
🌱 @new_method
باعث ایجاد حس خوب
و پیوند بیشتر او با شما میشود.
💋بغل کردن،بوسیدن و هم آغوشی را
پیش بگیرید
🌱 @new_method
هنگامی که زن ها عشق را برهر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
+ وقت و ارزش بیشتری صرف روابط شان می کنند.
+ دوست دارند با مرد زندگی شان صحبت کنند، با او باشند و روی ارتباطشان و حفظ و ادامه آن کار کنند.
+ دوست دارند برنامه ریزی کنند و لحظاتی خاص و به یاد ماندنی خلق کنند.
+ هرچه در توان دارند می کنند تا رابطه را صمیمی تر، نزدیکتر و ماندگارتر کنند.
سوء برداشت بعضی مردها از این ویژگی زن ها:
+ فکر می کنند که ما زن ها مستقل و خودکفا نیستیم.
+ فکر می کنند پرتوقع و زیاده خواه هستیم.
+ فکر می کنند با این توقع از آنها که وقت و توجه خود را به ما بدهند، ما می خواهیم آن ها را کنترل کنیم.
🌱 @new_method
هنگامی که زن ها عشق را برهر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
+ وقت و ارزش بیشتری صرف روابط شان می کنند.
+ دوست دارند با مرد زندگی شان صحبت کنند، با او باشند و روی ارتباطشان و حفظ و ادامه آن کار کنند.
+ دوست دارند برنامه ریزی کنند و لحظاتی خاص و به یاد ماندنی خلق کنند.
+ هرچه در توان دارند می کنند تا رابطه را صمیمی تر، نزدیکتر و ماندگارتر کنند.
سوء برداشت بعضی مردها از این ویژگی زن ها:
+ فکر می کنند که ما زن ها مستقل و خودکفا نیستیم.
+ فکر می کنند پرتوقع و زیاده خواه هستیم.
+ فکر می کنند با این توقع از آنها که وقت و توجه خود را به ما بدهند، ما می خواهیم آن ها را کنترل کنیم.
🌱 @new_method
زنها گاهی اوقات چیزی نمیگویند
چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود
با نگاهشان حرف میزنند
به اندازه یک دنیاحرف میزنند
هرگز !
نباید از چشمان هیچ زنی ساده گذشت
سیمین دوبوار
🌱 @new_method
چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود
با نگاهشان حرف میزنند
به اندازه یک دنیاحرف میزنند
هرگز !
نباید از چشمان هیچ زنی ساده گذشت
سیمین دوبوار
🌱 @new_method
زن در دنیا بیشتر از مرد، غم می خورد و جنس
زن بیشتر از مرد، رنج می برد.مرد زور دارد
و "قدرت" خود را به کار می برد، دست به عمل
می زند، میرود، سرگرم می شود، طرح میریزد!
آینده را در آغوش می گیرد و دلداری ها
می یابد. اما "زن" درجای خود میماند و روبرو
غمی که دارد می نشیند، هیچ چیز هم برای او
مایه انصراف خاطر نمی شود...
🌱 @new_method
زن در دنیا بیشتر از مرد، غم می خورد و جنس
زن بیشتر از مرد، رنج می برد.مرد زور دارد
و "قدرت" خود را به کار می برد، دست به عمل
می زند، میرود، سرگرم می شود، طرح میریزد!
آینده را در آغوش می گیرد و دلداری ها
می یابد. اما "زن" درجای خود میماند و روبرو
غمی که دارد می نشیند، هیچ چیز هم برای او
مایه انصراف خاطر نمی شود...
🌱 @new_method
یارب دل ما را
تو به رحمت جان ده...
درد همه را
به صابری درمان ده....
این بنده نداند
که چه می باید خواست...
داننده تویی
هر آنچه خواهی آن ده
شبتون سرشـار از عطر خـدا
🍃 @infostory 🍃
تو به رحمت جان ده...
درد همه را
به صابری درمان ده....
این بنده نداند
که چه می باید خواست...
داننده تویی
هر آنچه خواهی آن ده
شبتون سرشـار از عطر خـدا
🍃 @infostory 🍃
سلام
صبحتون بخیر
امروزتان سرشارازعشق و امید
وپراز فرکانسهای مثبت و زیبای زندگی
لحظه هاتون
پرازصفاوصمیمیت
دلتون شادوخالی
از ابرای غم و ناراحتی
عمرتون باعزت
🍃 @infostory 🍃
صبحتون بخیر
امروزتان سرشارازعشق و امید
وپراز فرکانسهای مثبت و زیبای زندگی
لحظه هاتون
پرازصفاوصمیمیت
دلتون شادوخالی
از ابرای غم و ناراحتی
عمرتون باعزت
🍃 @infostory 🍃
🌱#ماساژور
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_بیستودو
پشت لباسمو گرفت و محكم كشيد كه از پشت پاره شد دست
داغش رو رو ي شونه لختم ك شيد.
به خودم لرزيد م و گفتم:
_ا..قا..ترو...خدا بزارين برمم
_هي يس!
منو برد سمت تخت كه تقلا كردم خشن كنار گوشم غريد:
هرچقدر ميخوايي جيغ داد ودادكن اينجاكسي صداتو
نميشنوه
حالا آروم باش و كارتو انجام بده فهميد ي؟
از ترس داشتم ميمردم دست و پام شروع به لرزيدن كردن
دوباره با التماس رو بهش گفتم
_بزارين برم اقا...بدبختم نكنين...تروخدا ا
سيلي محكمي به صورت زد كه از شدت ضربه چند گام به
عقب پرت شدم و با صورت افتادم روي زمين اشكام راه
خودشونو باز كردن و شروع به باريدن كردن
خونِ گوشه ي لبمو پاك كردم به دست خونيم نگاهي انداختم
با ناباوري بهش خيره شدم و شك گفت م
_چي..ي..كار ميكني...؟!
اومد بالاي سرم و با لحن ترسناكي گفت
_بيا كارتو شروع كن وگرنه بدترشو سرت ميارم قسم ميخور م
بعد ادمه دا د
_الان باهات كاري ندارم فقط ازت يه چيزي ميخوام اينكه
بتوني تحريكم كني..وقتي اين كردي ميتوني بر ي
با بغض سنگين توي گلوم گفتم..
_چر...اا..من.؟خيليا هستن كه اين كارو ميتونن انجام بدن..
بهم نگاه ترسناكي كرد و گف ت
_خودم ميدونم دارم چيكار ميكنم نياز نيست بهم ياد بدي
پاشو كارتو شروع كن..فقط تو ميتوني اين كارو كني
با ترس لب زد م
_من نميتونم اين كارو كنم..تروخدا بزارين بر م
_ديگه داري اون روي سگ منو بالا مياري هيلدا..من اين همه
خرج نكردم كه اخرش بگي نميتونم..من اون پولو در اضاي
همين كار بهت دادم..
_اما...
_ولي و اما و اگر برا من نيار...يالا پاشو خودتو به موش مردگي
نزن..
بعد با لحن مرموزي گفت
_اوه راستي خواهر كوچولوت ممكنه دلش برات تنگ بشه
نميخوايي زودتر بري پيشش ؟
بعد از تموم شدن حرفش به سمت تخت رفت و روش دراز
كشيد،نقطه ضعفمو فهميده بود و همش سعي داشت از طريق
هيلا تحت فشار قرارم بده و
از جام بلند شدم بغضمو قورت دادم و با پاهاي بي جوني به
سمت تخت حركت كرد م
كنارتخت ايستادم و خيره به بدن عضله ايش شدم كه باز
صداش بلند شد و گفت
_درش بيار
_چيو؟!
باز اشاره ايي به شورتش كرد و گفت
_اينو..
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_بیستودو
پشت لباسمو گرفت و محكم كشيد كه از پشت پاره شد دست
داغش رو رو ي شونه لختم ك شيد.
به خودم لرزيد م و گفتم:
_ا..قا..ترو...خدا بزارين برمم
_هي يس!
منو برد سمت تخت كه تقلا كردم خشن كنار گوشم غريد:
هرچقدر ميخوايي جيغ داد ودادكن اينجاكسي صداتو
نميشنوه
حالا آروم باش و كارتو انجام بده فهميد ي؟
از ترس داشتم ميمردم دست و پام شروع به لرزيدن كردن
دوباره با التماس رو بهش گفتم
_بزارين برم اقا...بدبختم نكنين...تروخدا ا
سيلي محكمي به صورت زد كه از شدت ضربه چند گام به
عقب پرت شدم و با صورت افتادم روي زمين اشكام راه
خودشونو باز كردن و شروع به باريدن كردن
خونِ گوشه ي لبمو پاك كردم به دست خونيم نگاهي انداختم
با ناباوري بهش خيره شدم و شك گفت م
_چي..ي..كار ميكني...؟!
اومد بالاي سرم و با لحن ترسناكي گفت
_بيا كارتو شروع كن وگرنه بدترشو سرت ميارم قسم ميخور م
بعد ادمه دا د
_الان باهات كاري ندارم فقط ازت يه چيزي ميخوام اينكه
بتوني تحريكم كني..وقتي اين كردي ميتوني بر ي
با بغض سنگين توي گلوم گفتم..
_چر...اا..من.؟خيليا هستن كه اين كارو ميتونن انجام بدن..
بهم نگاه ترسناكي كرد و گف ت
_خودم ميدونم دارم چيكار ميكنم نياز نيست بهم ياد بدي
پاشو كارتو شروع كن..فقط تو ميتوني اين كارو كني
با ترس لب زد م
_من نميتونم اين كارو كنم..تروخدا بزارين بر م
_ديگه داري اون روي سگ منو بالا مياري هيلدا..من اين همه
خرج نكردم كه اخرش بگي نميتونم..من اون پولو در اضاي
همين كار بهت دادم..
_اما...
_ولي و اما و اگر برا من نيار...يالا پاشو خودتو به موش مردگي
نزن..
بعد با لحن مرموزي گفت
_اوه راستي خواهر كوچولوت ممكنه دلش برات تنگ بشه
نميخوايي زودتر بري پيشش ؟
بعد از تموم شدن حرفش به سمت تخت رفت و روش دراز
كشيد،نقطه ضعفمو فهميده بود و همش سعي داشت از طريق
هيلا تحت فشار قرارم بده و
از جام بلند شدم بغضمو قورت دادم و با پاهاي بي جوني به
سمت تخت حركت كرد م
كنارتخت ايستادم و خيره به بدن عضله ايش شدم كه باز
صداش بلند شد و گفت
_درش بيار
_چيو؟!
باز اشاره ايي به شورتش كرد و گفت
_اينو..
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
کودکانی که آزادانه می توانند به همه قسمت های خانه و محل زندگی خود دسترسی داشته باشند و فعالیت آنها محدود نیست، رشد مغزی بیشتری نسبت دیگر کودکان دارند.
🌱 @new_method
🌱 @new_method
در دوران عقد می توانید بدون دخول هم به اوج برسید!
معاشقه و رابطه اورال به خصوص برای زنان (به دلیل حساسیت بالای کلیتوریس) در بسیاری از مواقع از دخول هم لذت بخش تر است.
🌱 @new_method
معاشقه و رابطه اورال به خصوص برای زنان (به دلیل حساسیت بالای کلیتوریس) در بسیاری از مواقع از دخول هم لذت بخش تر است.
🌱 @new_method
#دلبری_های_مردانه
"نگران نباش. من درستش میکنم."
"غصه نخور. بسپارش به من”
کلام مرد باید پر باشه از:
حس حمایتگری،
پشتیبانی
و مراقبت از همسر
🌱 @new_method
"نگران نباش. من درستش میکنم."
"غصه نخور. بسپارش به من”
کلام مرد باید پر باشه از:
حس حمایتگری،
پشتیبانی
و مراقبت از همسر
🌱 @new_method
🍎🥞پنكيک سيب
صبحانه عالی و نرم برای كودک
مواد لازم:
🔹آرد برنج ۲ ق غ يا آرد گندم
🔹تخم مرغ يك عدد
🔹شير دو ق غ
🔹روغن زيتون یا کره يك ق م
🔹سيب نصف يك عدد رنده شده
طرز تهيه:
🔹تخم مرغ رو خوب بزنيد و همه مواد رو بهش اضافه كنيد و خوب هم بزنيد توي تابه يكم كره اب شده بزنيد و با ملاقه مواد رو بريزين تو ي تابه با حرارت ملايم.
يك طرفش كه طلايي شد برگردونين طرف دوم رو طلايي كنيد.
💠نكته: مناسب براي بچه هايي كه به گندم حساس هستد از ارد برنج استفاده شده .
ميتونيد به جای تخم مرغ معمولي از ٣تا تخم بلدرچين استفاده كنيد.
ميتونيد از گلابي يا موز هم براي داخل پنكيك به جاي سيب استفاده كنيد يا اصلا ميوه نزنيد و با پنير و مربا شيره يا هر ماده ي مناسب سن كوچولوتون بهش بدين بخوره يا حتي خالي بدين دستش
#هشت_ماهگی
👩👧👦 @koodak_madar_method
صبحانه عالی و نرم برای كودک
مواد لازم:
🔹آرد برنج ۲ ق غ يا آرد گندم
🔹تخم مرغ يك عدد
🔹شير دو ق غ
🔹روغن زيتون یا کره يك ق م
🔹سيب نصف يك عدد رنده شده
طرز تهيه:
🔹تخم مرغ رو خوب بزنيد و همه مواد رو بهش اضافه كنيد و خوب هم بزنيد توي تابه يكم كره اب شده بزنيد و با ملاقه مواد رو بريزين تو ي تابه با حرارت ملايم.
يك طرفش كه طلايي شد برگردونين طرف دوم رو طلايي كنيد.
💠نكته: مناسب براي بچه هايي كه به گندم حساس هستد از ارد برنج استفاده شده .
ميتونيد به جای تخم مرغ معمولي از ٣تا تخم بلدرچين استفاده كنيد.
ميتونيد از گلابي يا موز هم براي داخل پنكيك به جاي سيب استفاده كنيد يا اصلا ميوه نزنيد و با پنير و مربا شيره يا هر ماده ي مناسب سن كوچولوتون بهش بدين بخوره يا حتي خالي بدين دستش
#هشت_ماهگی
👩👧👦 @koodak_madar_method