پرسش: علت انشعابات زیاد و تشکیل فرقه های متعدد در بین اهل تصوف چیست؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
عامل اصلی این است که آنها معیار روشنى براى شناخت رهبر و پیشرو خود ارائه نمى دهند. فى المثل یکى از معیارهاى مهم آنها «مکاشفه» است و خواب و رویا را نوعى مکاشفه مى دانند، لذا بسیارى از آنها براى شناخت قطب و مرشد خویش پناه به خواب و رؤیا مى برند و ناگفته پیدا است که نتیجه چنین معیار سنجشى چه خواهد بود.
#تصوف/#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
عامل اصلی این است که آنها معیار روشنى براى شناخت رهبر و پیشرو خود ارائه نمى دهند. فى المثل یکى از معیارهاى مهم آنها «مکاشفه» است و خواب و رویا را نوعى مکاشفه مى دانند، لذا بسیارى از آنها براى شناخت قطب و مرشد خویش پناه به خواب و رؤیا مى برند و ناگفته پیدا است که نتیجه چنین معیار سنجشى چه خواهد بود.
#تصوف/#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
پرسش: چه تفاوتهایی بین شیخیه کریمخانیه و شیخیه آذربایجان وجود دارد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
کرمانی ها، از شیوه ی اخباری گری پیروی می کنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند؛ اما شیخیه ی آذربایجان، به اجتهاد و تقلید معتقدند و از مراجع تقلید خودشان پیروی می کنند، حتی در عقاید هم آرای احسایی و رشتی را براساس تلقی خویش از احادیث تفسیر می کنند. شیخیه ی کرمان، اصول دین را چهار اصل توحید و نبوت و امامت و رکن رابع میدانند، اما شیخیه ی آذربایجان، به شدت، منکر اعتقاد به رکن رابع هستند و معاد و عدل را هم از اصول می دانند.
#بهائیت/#بهائیت_شناسی/#شیخیه
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
کرمانی ها، از شیوه ی اخباری گری پیروی می کنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند؛ اما شیخیه ی آذربایجان، به اجتهاد و تقلید معتقدند و از مراجع تقلید خودشان پیروی می کنند، حتی در عقاید هم آرای احسایی و رشتی را براساس تلقی خویش از احادیث تفسیر می کنند. شیخیه ی کرمان، اصول دین را چهار اصل توحید و نبوت و امامت و رکن رابع میدانند، اما شیخیه ی آذربایجان، به شدت، منکر اعتقاد به رکن رابع هستند و معاد و عدل را هم از اصول می دانند.
#بهائیت/#بهائیت_شناسی/#شیخیه
@nedayeshiacom
پرسش: واژه «تصوّف» مشتق از چیست و به چه معنا می باشد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
بعضى از لغویون «صوفى» را مشتق از «صوف» مى دانند به خاطر پشمینه پوش بودن آنها در آغاز پیدایش؛ و بعضى نیز آنها را به طایفه «بنى صوفه» نسبت داده اند که جماعتى از عرب بودند که در زندگى روشى زاهدانه داشتند؛ و بعضى نیز مى خواهند این کلمه را مشتق از «صفا» بدانند؛ برخی هم میل دارند آن را منسوب به اصحاب «صُفَّه» بدانند؛ لکن حق این است که این واژه از همان «صوف» به معنى «پشم» گرفته شده است.
#تصوف/#صوفی/#آشنایی_با_تصوف
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
بعضى از لغویون «صوفى» را مشتق از «صوف» مى دانند به خاطر پشمینه پوش بودن آنها در آغاز پیدایش؛ و بعضى نیز آنها را به طایفه «بنى صوفه» نسبت داده اند که جماعتى از عرب بودند که در زندگى روشى زاهدانه داشتند؛ و بعضى نیز مى خواهند این کلمه را مشتق از «صفا» بدانند؛ برخی هم میل دارند آن را منسوب به اصحاب «صُفَّه» بدانند؛ لکن حق این است که این واژه از همان «صوف» به معنى «پشم» گرفته شده است.
#تصوف/#صوفی/#آشنایی_با_تصوف
@nedayeshiacom
پرسش: چرا در برخی از برهه ها شاهد دامن زدن و ترویج «تصوف» در سطح جامعه هستیم؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
اشاعه و ترویج «تصوف» در برهه های مختلف دو دلیل دارد: نخست اینکه گروهى که با حکومت روحانیت مخالفند ولى مخالفت با اصل دین و مذهب را به صلاح نمی دانند و یا غیر ممکن مى بینند به صوفیگرى روى مى آورند که رنگ و لعابى از مذهب دارد و درست در نقطه مقابل روحانیت و مذهب است. دیگر اینکه برخی مذهبى مى خواهند که با همه چیز بسازد و نجات را فقط در صفاى دل بداند و بس! و در انجام تکالیف اسلامى سختگیر نباشد و راه را برى ارتکاب بسیارى از اعمال باز بگذارد.
#نقد_تصوف
#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
اشاعه و ترویج «تصوف» در برهه های مختلف دو دلیل دارد: نخست اینکه گروهى که با حکومت روحانیت مخالفند ولى مخالفت با اصل دین و مذهب را به صلاح نمی دانند و یا غیر ممکن مى بینند به صوفیگرى روى مى آورند که رنگ و لعابى از مذهب دارد و درست در نقطه مقابل روحانیت و مذهب است. دیگر اینکه برخی مذهبى مى خواهند که با همه چیز بسازد و نجات را فقط در صفاى دل بداند و بس! و در انجام تکالیف اسلامى سختگیر نباشد و راه را برى ارتکاب بسیارى از اعمال باز بگذارد.
#نقد_تصوف
#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
تاریخچه «حجاب»
پرسش: از منظر مورخین، تاریخچه «حجاب» به چه زمانی برمی گردد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
از تاریخ استفاده می شود که «حجاب» در «ایران» باستان و قوم «یهود» وجود داشته و حتی از قانون حجاب در اسلام نیز سخت تر بوده است. «ویل دورانت» در این باره می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت و بدون روسری به میان مردم می رفت، و ...، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». او همچنین راجع به «ایران» باستان می نویسد: «زنان طبقات بالای جامعه جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و...». در حالی که اعراب جاهلی پس از ظهور اسلام حجاب را پذیرفتند.
#پاسخ
آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که در «ایران» باستان و در میان قوم «یهود» و احتمالاً در «هند» حجاب وجود داشته و حتی از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است؛ ضمن اینکه اصولا در جاهلیتِ عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پدید آمده است.
«ویل دورانت» راجع به قوم «یهود» و قانون «تلمود» می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بدون آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(۱)
او همچنین راجع به زنان «ایرانیان» قدیم می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو این که پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده صورت هیچ زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد...».(۲)
آری، بعد از ظهور اسلام در میان اعراب جاهلی همگی این دستور را پذیرفته و پوشش اسلامی و حجاب را قبول نمودند. «زمخشری» در این باره نقل می کند که «عایشه» همواره زنان «انصار» را این چنین ستایش می کرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشاندند، گویی کلاغ روی سرشان نشسته است».(۳)،(۴)
پی نوشت:
(۱). تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجم: کامیاب حسن، بهنود، تهران، ۱۳۹۱ شمسی چاپ اول ، ج ۴، ص ۴۶۱.
(۲). همان، ص ۴۳۴.
(۳). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ قمری، چاپ سوم ، ج ۳، ص ۲۲۹.
(۴). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۱۷.
#مسیحیت/#یهود/#ادیان/#حجاب/#زن
@nedayeshiacom
پرسش: از منظر مورخین، تاریخچه «حجاب» به چه زمانی برمی گردد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
از تاریخ استفاده می شود که «حجاب» در «ایران» باستان و قوم «یهود» وجود داشته و حتی از قانون حجاب در اسلام نیز سخت تر بوده است. «ویل دورانت» در این باره می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت و بدون روسری به میان مردم می رفت، و ...، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». او همچنین راجع به «ایران» باستان می نویسد: «زنان طبقات بالای جامعه جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و...». در حالی که اعراب جاهلی پس از ظهور اسلام حجاب را پذیرفتند.
#پاسخ
آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که در «ایران» باستان و در میان قوم «یهود» و احتمالاً در «هند» حجاب وجود داشته و حتی از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است؛ ضمن اینکه اصولا در جاهلیتِ عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پدید آمده است.
«ویل دورانت» راجع به قوم «یهود» و قانون «تلمود» می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بدون آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(۱)
او همچنین راجع به زنان «ایرانیان» قدیم می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو این که پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده صورت هیچ زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد...».(۲)
آری، بعد از ظهور اسلام در میان اعراب جاهلی همگی این دستور را پذیرفته و پوشش اسلامی و حجاب را قبول نمودند. «زمخشری» در این باره نقل می کند که «عایشه» همواره زنان «انصار» را این چنین ستایش می کرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشاندند، گویی کلاغ روی سرشان نشسته است».(۳)،(۴)
پی نوشت:
(۱). تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجم: کامیاب حسن، بهنود، تهران، ۱۳۹۱ شمسی چاپ اول ، ج ۴، ص ۴۶۱.
(۲). همان، ص ۴۳۴.
(۳). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ قمری، چاپ سوم ، ج ۳، ص ۲۲۹.
(۴). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۱۷.
#مسیحیت/#یهود/#ادیان/#حجاب/#زن
@nedayeshiacom
پرسش: خاستگاه «تصوف» چیست و اصل و ریشه فرقه های مختلف صوفیه به کدام مذهب می رسد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
مى توان گفت تقریباً تمام مشایخ معروف تصوف مانند «بایزید بسطامی»، «جنید بغدادی»، «شیخ عطار» و ... همه از میان اهل سنت برخاسته اند، و حتى جالب اینکه مشایخ فرقه های صوفیه موجود در شیعه نیز غالباً به مشایخ اهل سنت منتهى مى شوند.
#نقد_تصوف
#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
مى توان گفت تقریباً تمام مشایخ معروف تصوف مانند «بایزید بسطامی»، «جنید بغدادی»، «شیخ عطار» و ... همه از میان اهل سنت برخاسته اند، و حتى جالب اینکه مشایخ فرقه های صوفیه موجود در شیعه نیز غالباً به مشایخ اهل سنت منتهى مى شوند.
#نقد_تصوف
#آشنایی_با_تصوف/#صوفی
@nedayeshiacom
استناد به تورات و انجیل تحریف شده!
پرسش: چگونه با وجود تحریف در تورات و انجیل در موضوع «مهدویّت» و غیر آن، به این دو استشهاد و استناد می شود؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
مراجعه به کتب تحریف شده تورات و انجیل و استناد و استشهاد به بشارات آنها از باب «تایید» است نه «اثبات»؛ و نقل بشارات از کتاب هاى مقدس دیگران برای نزدیک شدن بین ادیان و هدایت اهل ادیان به دین حق یعنى اسلام است.
#پاسخ
گاهى سؤال مى شود که شما قائل به وجود تحریف در تورات و انجیل و دیگر کتب آسمانى غیر از قرآن هستید؛ حال چگونه در قضیه مهدویت و سایر موضوعات به آن استدلال مى کنید؟ در پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:
۱. در موضوع مهدویت آیات و روایات فراوانى وجود دارد که براى اثبات آن احتیاج به منبعى دیگر غیر قرآن نیست.
۲. استناد و استشهاد به بشارات کتاب هاى آسمانى و غیر آسمانى دیگران از باب تأیید است نه اثبات.
۳. نقل بشارات از کتاب هاى مقدس دیگران به جهت تقارن بین ادیان و هدایت اهل ادیان به دین حق یعنى اسلام است.
۴. کسى ادعا نکرده که تمام آنچه که در کتاب هاى مقدس ادیان دیگر آمده تحریف شده است؛ بلکه آنچه مسلم است اینکه بخشى از آنها مورد تحریف قرار گرفته است.
۵. در اثبات عدم تحریف در مواردى که به آنها استشهاد مى شود همین بس که در مصادر اسلامى نیز به آن اشاره بلکه تصریح شده است.
۶. برخى از بشارات کتاب هاى مقدس ادیان دیگر با واقعیات تاریخى مطابقت داشته است، از قبیل اینکه مصلح جهانى همان امام دوازدهم از ذریه اسماعیل و از نسل بهترین زنان است که ولادت او در وضع شدید و اختناق سیاسى به وقوع خواهد پیوست و به همین جهت خداوند او را از ظالمان تا هنگام ظهور محفوظ خواهد داشت.(۱)
///پی نوشت :
(۱). گردآوری از: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۱۲۰.
#ادیان/#یهود/#مسیحیت/#تورات/#انجیل
@nedayeshiacom
پرسش: چگونه با وجود تحریف در تورات و انجیل در موضوع «مهدویّت» و غیر آن، به این دو استشهاد و استناد می شود؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
مراجعه به کتب تحریف شده تورات و انجیل و استناد و استشهاد به بشارات آنها از باب «تایید» است نه «اثبات»؛ و نقل بشارات از کتاب هاى مقدس دیگران برای نزدیک شدن بین ادیان و هدایت اهل ادیان به دین حق یعنى اسلام است.
#پاسخ
گاهى سؤال مى شود که شما قائل به وجود تحریف در تورات و انجیل و دیگر کتب آسمانى غیر از قرآن هستید؛ حال چگونه در قضیه مهدویت و سایر موضوعات به آن استدلال مى کنید؟ در پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:
۱. در موضوع مهدویت آیات و روایات فراوانى وجود دارد که براى اثبات آن احتیاج به منبعى دیگر غیر قرآن نیست.
۲. استناد و استشهاد به بشارات کتاب هاى آسمانى و غیر آسمانى دیگران از باب تأیید است نه اثبات.
۳. نقل بشارات از کتاب هاى مقدس دیگران به جهت تقارن بین ادیان و هدایت اهل ادیان به دین حق یعنى اسلام است.
۴. کسى ادعا نکرده که تمام آنچه که در کتاب هاى مقدس ادیان دیگر آمده تحریف شده است؛ بلکه آنچه مسلم است اینکه بخشى از آنها مورد تحریف قرار گرفته است.
۵. در اثبات عدم تحریف در مواردى که به آنها استشهاد مى شود همین بس که در مصادر اسلامى نیز به آن اشاره بلکه تصریح شده است.
۶. برخى از بشارات کتاب هاى مقدس ادیان دیگر با واقعیات تاریخى مطابقت داشته است، از قبیل اینکه مصلح جهانى همان امام دوازدهم از ذریه اسماعیل و از نسل بهترین زنان است که ولادت او در وضع شدید و اختناق سیاسى به وقوع خواهد پیوست و به همین جهت خداوند او را از ظالمان تا هنگام ظهور محفوظ خواهد داشت.(۱)
///پی نوشت :
(۱). گردآوری از: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۱۲۰.
#ادیان/#یهود/#مسیحیت/#تورات/#انجیل
@nedayeshiacom
تاریخچه «تعدّد زوجات»
پرسش: چند همسری و «تعدّد زوجات» از چه زمانی در بین انسانها شایع شده است؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
چند همسری امری شایع و معروف نزد «مصریان»، «ایرانیان»، «آشوریان»، «بابلیان» و «هندوها» بوده است. همان گونه که در آیین «یهود» وجود داشته و از حرمت آن در «سِفرها» سخنی به میان نیامده است و «تورات» اصل تعدّد زوجات را مباح دانسته، اما عدد معینی را برای آن ذکر نکرده است. همچنین در «انجیل» نیز نصّی بر حرمت تعدّد زوجات وجود ندارد و حرمت تعدّد زوجات در قوانین کلیسا، از جمله قوانینی است که به دست بشر تدوین شده و هرگز رنگ دینی ندارد.
#پاسخ
چند همسری امری شایع و معروف نزد «مصریان» قدیم، «ایرانیان»، «آشوریان»، «بابلیان» و «هندوها» بوده است. همان گونه که در آیین «یهود» وجود داشته و از حرمت آن در «سِفرها» سخنی به میان نیامده است.(۱)
«تورات» گرچه اصل تعدّد زوجات را مباح دانسته، ولی عدد معینی را برای آن ذکر نکرده است.(۲) از سویی در «تورات» سخن از حرمت ازدواج با خواهر زن به میان آمده است که این به نوبه خود دلالت بر اصل تجویز تعدّد زوجات دارد.(۳) همچنین آمده است که داوود پیامبر(علیه السلام) نود و نه زن و سیصد کنیز داشته است.(۴) و نیز در «تورات» آمده است که حضرت سلیمان(علیه السلام) هفتصد زن و سیصد کنیز داشته است.(۵) بنابراین،از این نصوص استفاده می شود که تعدّد زوجات در شریعت های پیشین نیز موجود بوده است.
حتی حضرت مسیح(علیه السلام) که به عنوان تکمیل کننده شریعت حضرت موسی(علیه السلام) ظهور کرده است، در کتاب آسمانی وی «انجیل»، نصّی وجود ندارد که دلالت بر حرمت تعدّد زوجات داشته باشد. لذا اگر الآن در قوانین کلیسا و مقرّرات مجامع مسیحی، قانون حرمت تعدّد زوجات را مشاهده می کنید، از جمله قوانینی است که به دست بشر تدوین شده و هرگز رنگ دینی ندارد، و شروع منع آن به عصر قرون وسطی بازمی گردد.(۶)
///پی نوشت:
(۱).المراه و مکانتها فی الاسلام،احمدعبدالعزیز الحصین، مکتبه الصحابه الاسلامیه، کویت، بی تا، ص ۱۵۷.
(۲).تنظیم الاسرة و تنظیم النسل،ابوزهره، محمد، دارالفکر العربی، قاهره، ۱۴۲۶ قمری / ۲۰۰۵ میلادی، ص ۶.
(۳).کتاب مقدس، انتشارات ایلام، انگلستان، ۲۰۰۲ میلادی، چاپ سوم، سفر لاوبین، ص۱۴۰، باب ۱۸،سطر۱۸.
(۴).همان، سفرتکوین، ص ۳۲، باب ۱۸، سطر ۹.
(۵). همان، پادشاهان اول، ص ۴۲۷، باب ۱۱، سطر ۳.
(۶). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۰۸.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود/#تورات/#انجیل
@nedayeshiacom
پرسش: چند همسری و «تعدّد زوجات» از چه زمانی در بین انسانها شایع شده است؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
چند همسری امری شایع و معروف نزد «مصریان»، «ایرانیان»، «آشوریان»، «بابلیان» و «هندوها» بوده است. همان گونه که در آیین «یهود» وجود داشته و از حرمت آن در «سِفرها» سخنی به میان نیامده است و «تورات» اصل تعدّد زوجات را مباح دانسته، اما عدد معینی را برای آن ذکر نکرده است. همچنین در «انجیل» نیز نصّی بر حرمت تعدّد زوجات وجود ندارد و حرمت تعدّد زوجات در قوانین کلیسا، از جمله قوانینی است که به دست بشر تدوین شده و هرگز رنگ دینی ندارد.
#پاسخ
چند همسری امری شایع و معروف نزد «مصریان» قدیم، «ایرانیان»، «آشوریان»، «بابلیان» و «هندوها» بوده است. همان گونه که در آیین «یهود» وجود داشته و از حرمت آن در «سِفرها» سخنی به میان نیامده است.(۱)
«تورات» گرچه اصل تعدّد زوجات را مباح دانسته، ولی عدد معینی را برای آن ذکر نکرده است.(۲) از سویی در «تورات» سخن از حرمت ازدواج با خواهر زن به میان آمده است که این به نوبه خود دلالت بر اصل تجویز تعدّد زوجات دارد.(۳) همچنین آمده است که داوود پیامبر(علیه السلام) نود و نه زن و سیصد کنیز داشته است.(۴) و نیز در «تورات» آمده است که حضرت سلیمان(علیه السلام) هفتصد زن و سیصد کنیز داشته است.(۵) بنابراین،از این نصوص استفاده می شود که تعدّد زوجات در شریعت های پیشین نیز موجود بوده است.
حتی حضرت مسیح(علیه السلام) که به عنوان تکمیل کننده شریعت حضرت موسی(علیه السلام) ظهور کرده است، در کتاب آسمانی وی «انجیل»، نصّی وجود ندارد که دلالت بر حرمت تعدّد زوجات داشته باشد. لذا اگر الآن در قوانین کلیسا و مقرّرات مجامع مسیحی، قانون حرمت تعدّد زوجات را مشاهده می کنید، از جمله قوانینی است که به دست بشر تدوین شده و هرگز رنگ دینی ندارد، و شروع منع آن به عصر قرون وسطی بازمی گردد.(۶)
///پی نوشت:
(۱).المراه و مکانتها فی الاسلام،احمدعبدالعزیز الحصین، مکتبه الصحابه الاسلامیه، کویت، بی تا، ص ۱۵۷.
(۲).تنظیم الاسرة و تنظیم النسل،ابوزهره، محمد، دارالفکر العربی، قاهره، ۱۴۲۶ قمری / ۲۰۰۵ میلادی، ص ۶.
(۳).کتاب مقدس، انتشارات ایلام، انگلستان، ۲۰۰۲ میلادی، چاپ سوم، سفر لاوبین، ص۱۴۰، باب ۱۸،سطر۱۸.
(۴).همان، سفرتکوین، ص ۳۲، باب ۱۸، سطر ۹.
(۵). همان، پادشاهان اول، ص ۴۲۷، باب ۱۱، سطر ۳.
(۶). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۰۸.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود/#تورات/#انجیل
@nedayeshiacom
#شبهه
پرسش: طبق آیه «وَ اَنْ لَیْسَ لِلْاِنْسانِ اِلاّ ما سَعى» ( آیه39 سوره نجم) ، آنچه موجب نجات خواهد بود، فقط عمل انسان است؛ با این وجود، #شفاعت چگونه می تواند موجب نجات باشد؟!
#پاسخ_اجمالی🔰
آیات شفاعت برای شفاعت شونده شرایطی را مطرح کرده اند که بدون سعی حاصل شدنی نیستند؛ بنابراین بدون تلاش و کسب شایستگی، شفاعتی هم در کار نخواهد بود. اگر در قیامت شفاعت شفیعى نصیب کسى مى شود، به خاطر یک رشته روحیات و اعمالى است که در این دنیا داشته و شایسته شفاعت گشته است و اگر نصیب دیگر انسان ها نمى شود، به خاطر این است که آنان این نوع زمینه ها را در دنیا فراهم نکرده اند. فراهم سازى زمینه در دنیا «سعى» انسان است که در آخرت از آن میوه مى چیند.
#پاسخ تفصیلی
خداوند در آیه39 سوره نجم می فرماید: «لَیْسَ لِلْاِنْسَانِ اِلَّا مَا سَعَى»؛(برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
ممکن است در نگاه اول که با آیه فوق مواجه می شویم، گمان کنیم که این آیه با مساله شفاعت متناقض است.
امّا بررسی آیات شفاعت در کنار این آیه چنین پنداری را رد می کند؛ لذا برای رفع این شبهه نیازمند این هستیم که آن را در کنار آیات مربوط به شفاعت بررسی کنیم.
👈ادامه دارد...
#وهابیت/#اهل_سنت
@nedayeshiacom
پرسش: طبق آیه «وَ اَنْ لَیْسَ لِلْاِنْسانِ اِلاّ ما سَعى» ( آیه39 سوره نجم) ، آنچه موجب نجات خواهد بود، فقط عمل انسان است؛ با این وجود، #شفاعت چگونه می تواند موجب نجات باشد؟!
#پاسخ_اجمالی🔰
آیات شفاعت برای شفاعت شونده شرایطی را مطرح کرده اند که بدون سعی حاصل شدنی نیستند؛ بنابراین بدون تلاش و کسب شایستگی، شفاعتی هم در کار نخواهد بود. اگر در قیامت شفاعت شفیعى نصیب کسى مى شود، به خاطر یک رشته روحیات و اعمالى است که در این دنیا داشته و شایسته شفاعت گشته است و اگر نصیب دیگر انسان ها نمى شود، به خاطر این است که آنان این نوع زمینه ها را در دنیا فراهم نکرده اند. فراهم سازى زمینه در دنیا «سعى» انسان است که در آخرت از آن میوه مى چیند.
#پاسخ تفصیلی
خداوند در آیه39 سوره نجم می فرماید: «لَیْسَ لِلْاِنْسَانِ اِلَّا مَا سَعَى»؛(برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
ممکن است در نگاه اول که با آیه فوق مواجه می شویم، گمان کنیم که این آیه با مساله شفاعت متناقض است.
امّا بررسی آیات شفاعت در کنار این آیه چنین پنداری را رد می کند؛ لذا برای رفع این شبهه نیازمند این هستیم که آن را در کنار آیات مربوط به شفاعت بررسی کنیم.
👈ادامه دارد...
#وهابیت/#اهل_سنت
@nedayeshiacom
پرسش: منظور بهائیان از تشکیل ایادی امر الله چه بود؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
پس از کشته شدن باب، این اندیشه که باید فرقه جدید ایادی در مناطق مختلف از جمله ایران تشکیل شود، قوت گرفت. زیرا جدایی افراد عادی از مراکز تبلیغی، باعث افول سریع آنان خواهد شد و از سوی دیگر، وجود ایادی از نظر مادی و معنوی، در گسترش فرقه مؤثر خواهد بود. در این هنگام، مهم ترین دغدغه محافل بهائی، انتخاب ۲۶ نفر از مؤمنین بهائی، به نام ایادی امر الله بود، سرانجام ۲۷ نفر از مؤمنین به نام ایادی امرالله انتخاب شدند، که وظیفه آنان، حفاظت و تبلیغ امر حضرت بهاء الله، تحت نظر ولی امر الله بود.
#پاسخ
از همان زمان که پس از کشته شدن "باب"، رهبران و پیروان وی به بغداد و سپس به ادرنه، قبرس و عکا، رانده شدند، این فکر که باید فرقه ی جدید ایادی و عواملی در مناطق مختلف _ مخصوصاً در ایران _ داشته باشد، پیدا شد و قوت گرفت. زیرا تجربه نشان داده بود که جدا ماندن افراد عادی از مراکز تبلیغ، باعث نزول و افول سریع آنان خواهد شد، حال آنکه وجود ایادی و عوامل رابطه چه از نظر مادی و چه از لحاظ معنوی می توانست به نفع گسترش معتقدات فرقه ی جدید و پیوستگی افراد آن باشد.
این موضوع پس از مرگ "عباس افندی"، اختلاف او با برادرش، جانشینی "شوقی افندی" و بویژه تجربه ای که از دوران جدائی "ازلی ها" و "بهائی ها" داشتند، اهمیت بیشتری کسب کرد که اینک به شرح آن می پردازیم:
پس از درگذشت عباس افندی (عبدالبهاء) در سال ۱۳۰۹، ق. (۱۹۲۱، م) مهمترین موضوع مورد بحث محافل بهائی انتخاب ۲۶ نفر از مؤمنین و سران بهائی به نام "ایادی امر الله" بود. شش سال پس از اینکه شوقی ربانی به سمت چهارمین پیشوای بهائیت برگزیده شد، در توقیع نوامبر ۱۹۲۷ خود درباره ی ایادی گفت: « ای احبای الهی تعیین ایادی امر الله و تنفیذ احکام مقدسه شریعت الله و تشریع قوانین متفرقه از منصوص کتاب الله و انعقاد مؤتمر بین المللی پیروان امر حضرت بهاء الله و ارتباط جامعه بهائی به انجمنهای متفرقه علمیه و ادبیه و دینیه و اجتماعیه کل بتشکیل و استقرار بیت العدل اعظم الهی در ارض اقدس در جوار بقاع مرتفعه منوره علیا منوط و معلق زیرا این معهد اعلی سرچشمه اقدامات و اجرائیات کلیه بهائیان است و معین و مرجع این عبد ناتوان ...».
بعد از صدور این فرمان، شوقی در توقیع ۱۹۲۹ انتخاب ایادی را مختص خود دانسته می گوید: « ... ایادی امر الله را باید ولی امر الله تعیین و تسمیه کند... ».
بعد از صدور این جملات درباره ی وظائف ایادی در تلگراف ۶ آوریل ۱۹۵۴ خویش می گوید: « ... مقدر است که دو وظیفه ی مقدس خود یعنی حفاظت و تبلیغ امر حضرت بهاء الله در تحت نظر مراقبت ولی امر الله انجام دهند ... ».
سرانجام در روز ۲۵ نوامبر ۱۹۵۷ (۳ آذر ۱۳۳۵) شوقی ربانی ۲۷ نفر از مبلغین و مؤمنین بهائیت را به نام ایادی امر الله انتخاب کرد که اسامی آن همان روز طی ابلاغیه ای به همه ی محافل بهائیت مخابره شد.(۱)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت
(۱). گرد آوری از کتاب:انشعاب در بهاییت پس از مرگ شوقی ربانی ، رایین، اسماعیل ، موسسه تحقیقی رایین ، تهران ، ١٣۶۶ ، ج ۱، ص ۱۹۵.
#بهائیت/#بهائی/#بهائیت_شناسی
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
پس از کشته شدن باب، این اندیشه که باید فرقه جدید ایادی در مناطق مختلف از جمله ایران تشکیل شود، قوت گرفت. زیرا جدایی افراد عادی از مراکز تبلیغی، باعث افول سریع آنان خواهد شد و از سوی دیگر، وجود ایادی از نظر مادی و معنوی، در گسترش فرقه مؤثر خواهد بود. در این هنگام، مهم ترین دغدغه محافل بهائی، انتخاب ۲۶ نفر از مؤمنین بهائی، به نام ایادی امر الله بود، سرانجام ۲۷ نفر از مؤمنین به نام ایادی امرالله انتخاب شدند، که وظیفه آنان، حفاظت و تبلیغ امر حضرت بهاء الله، تحت نظر ولی امر الله بود.
#پاسخ
از همان زمان که پس از کشته شدن "باب"، رهبران و پیروان وی به بغداد و سپس به ادرنه، قبرس و عکا، رانده شدند، این فکر که باید فرقه ی جدید ایادی و عواملی در مناطق مختلف _ مخصوصاً در ایران _ داشته باشد، پیدا شد و قوت گرفت. زیرا تجربه نشان داده بود که جدا ماندن افراد عادی از مراکز تبلیغ، باعث نزول و افول سریع آنان خواهد شد، حال آنکه وجود ایادی و عوامل رابطه چه از نظر مادی و چه از لحاظ معنوی می توانست به نفع گسترش معتقدات فرقه ی جدید و پیوستگی افراد آن باشد.
این موضوع پس از مرگ "عباس افندی"، اختلاف او با برادرش، جانشینی "شوقی افندی" و بویژه تجربه ای که از دوران جدائی "ازلی ها" و "بهائی ها" داشتند، اهمیت بیشتری کسب کرد که اینک به شرح آن می پردازیم:
پس از درگذشت عباس افندی (عبدالبهاء) در سال ۱۳۰۹، ق. (۱۹۲۱، م) مهمترین موضوع مورد بحث محافل بهائی انتخاب ۲۶ نفر از مؤمنین و سران بهائی به نام "ایادی امر الله" بود. شش سال پس از اینکه شوقی ربانی به سمت چهارمین پیشوای بهائیت برگزیده شد، در توقیع نوامبر ۱۹۲۷ خود درباره ی ایادی گفت: « ای احبای الهی تعیین ایادی امر الله و تنفیذ احکام مقدسه شریعت الله و تشریع قوانین متفرقه از منصوص کتاب الله و انعقاد مؤتمر بین المللی پیروان امر حضرت بهاء الله و ارتباط جامعه بهائی به انجمنهای متفرقه علمیه و ادبیه و دینیه و اجتماعیه کل بتشکیل و استقرار بیت العدل اعظم الهی در ارض اقدس در جوار بقاع مرتفعه منوره علیا منوط و معلق زیرا این معهد اعلی سرچشمه اقدامات و اجرائیات کلیه بهائیان است و معین و مرجع این عبد ناتوان ...».
بعد از صدور این فرمان، شوقی در توقیع ۱۹۲۹ انتخاب ایادی را مختص خود دانسته می گوید: « ... ایادی امر الله را باید ولی امر الله تعیین و تسمیه کند... ».
بعد از صدور این جملات درباره ی وظائف ایادی در تلگراف ۶ آوریل ۱۹۵۴ خویش می گوید: « ... مقدر است که دو وظیفه ی مقدس خود یعنی حفاظت و تبلیغ امر حضرت بهاء الله در تحت نظر مراقبت ولی امر الله انجام دهند ... ».
سرانجام در روز ۲۵ نوامبر ۱۹۵۷ (۳ آذر ۱۳۳۵) شوقی ربانی ۲۷ نفر از مبلغین و مؤمنین بهائیت را به نام ایادی امر الله انتخاب کرد که اسامی آن همان روز طی ابلاغیه ای به همه ی محافل بهائیت مخابره شد.(۱)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت
(۱). گرد آوری از کتاب:انشعاب در بهاییت پس از مرگ شوقی ربانی ، رایین، اسماعیل ، موسسه تحقیقی رایین ، تهران ، ١٣۶۶ ، ج ۱، ص ۱۹۵.
#بهائیت/#بهائی/#بهائیت_شناسی
@nedayeshiacom
پرسش: چرا قرآن، یهود و نصارا را بخاطر تبعیّت از دانشمندان و راهبانشان مذمّت می کند؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
خداوند در مذمت یهود و نصارا می فرماید: «مسیح(ع) را معبود خود پذیرفتند، در حالى که دستور داشتند خدای یکتا را بپرستند». در واقع آنان اعتقاد به الوهیت راهبان خود نداشتند؛ اما قرآن از واژه «اله» در مورد آنان استفاده می کند؟ از امام باقر و امام صادق(ع) روایتی نقل شده که می فرمایند: «به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند». از این رو پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.
#پاسخ
خداوند در قرآن (سوره توبه، آیه ۳۱) یهود و نصارى را مذمّت مى کند که چرا دانشمندان و راهبان خود را خدایانى در برابر خداوند یکتا قرار دادند؛ «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ».(۱)
همچنین مسیح بن مریم(علیهم السلام) را معبود خود پذیرفتند؛ «وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ»
(در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!)؛ «وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ».
مسلّماً یهود و نصارى اعتقاد به الوهیّت دانشمندان و راهبان خود نداشتند؛ و هرگز آنها را پرستش و عبادت به آن گونه که ما خدا را مى پرستیم نمى کردند. پس چرا قرآن مجید واژه «رب» و «اله» در مورد آنها به کار برده است؟!
پاسخ آن در روایتى که از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل شده؛ آمده است. فرمودند: «اَما وَ اللهِ ما صامُوا (لَهُمْ) وَ لا صَلوُّا وَلکِنَّهُمْ اَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلالا فَاتَّبَعُوهُم وَ عَبَدُوْهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُوْنَ»؛ (به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند و نه نماز بجا آوردند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند، و بدون توجّه آنان را پرستش نمودند).(۲)
این حدیث به طرق متعدّد دیگرى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. از جمله در کتب متعدّدى مى خوانیم: عدى بن حاتم (فرزند حاتم طایى معروف) نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در گردن اش صلیبى از طلا بود، فرمود: «این بت را از خودت بیفکن!» عدى مى گوید: شنیدم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ...» را تلاوت مى کرد، عرض کردم: اى رسول خدا! آنها هرگز دانشمندان و راهبان را پرستش نمى کنند. فرمود: «آیا چنین نیست که آنها حلالى را حرام و حرامى را حلال مى کنند و آنها پیروى مى نمایند؟» عرض کردم: آرى، فرمود: «همین عبادت آنها است!».(۳)
به این ترتیب روشن مى شود که پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.(۴)
➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). «اَحبار» جمع «حَبْر» «بر وزن ابر) یا «حِبر» «بر وزن فِکر) در اصل به معناى اثر زیبا است; سپس به عالم و دانشمند اطلاق شده، به خاطر آثار جالبى که از آنها در افکار مردم باقى مى ماند. این واژه غالباً در علماى یهود به کار مى رود، ولى گاه در غیر آنها نیز گفته مى شود، چنانکه ابن عباس را «حبر الامة» لقب داده اند. واژه «رُهبان» جمع «راهب» است. بعضى گفته اند: این کلمه هم معناى جمعى دارد هم مفرد، و در اصل به معناى کسى است که داراى خداترسى است که آثار آن در او ظاهر مى شود؛ و معمولا به گروه تارکان دنیا از مسیحیان گفته مى شود، و آنها گروهى هستند که زندگى و کسب و کار و حتى ازدواج را ترک کرده و در دیرها به عبادت مشغول مى شوند. «مفردات راغب و العین، نهایه ابن اثیر، تفسیر المیزان، فخررازى، روح المعانى و روح البیان و مراغى
(۲). مجمع البیان، جلد ۵، صفحه ۲۳ و تفسیر برهان، جلد ۲، صفحه ۱۲۰ و ۱۲۱.
(۳). تفسیر روح المعانى، جلد ۱۰، صفحه ۷۵. همین معنا در تفاسیر متعدّد دیگرى از جمله تفسیر درّالمنثور با مختصر تفاوتى آمده است.
(۴). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ. ش ، ج ۳، ص ۳۸۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
خداوند در مذمت یهود و نصارا می فرماید: «مسیح(ع) را معبود خود پذیرفتند، در حالى که دستور داشتند خدای یکتا را بپرستند». در واقع آنان اعتقاد به الوهیت راهبان خود نداشتند؛ اما قرآن از واژه «اله» در مورد آنان استفاده می کند؟ از امام باقر و امام صادق(ع) روایتی نقل شده که می فرمایند: «به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند». از این رو پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.
#پاسخ
خداوند در قرآن (سوره توبه، آیه ۳۱) یهود و نصارى را مذمّت مى کند که چرا دانشمندان و راهبان خود را خدایانى در برابر خداوند یکتا قرار دادند؛ «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ».(۱)
همچنین مسیح بن مریم(علیهم السلام) را معبود خود پذیرفتند؛ «وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ»
(در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مى دهند!)؛ «وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ».
مسلّماً یهود و نصارى اعتقاد به الوهیّت دانشمندان و راهبان خود نداشتند؛ و هرگز آنها را پرستش و عبادت به آن گونه که ما خدا را مى پرستیم نمى کردند. پس چرا قرآن مجید واژه «رب» و «اله» در مورد آنها به کار برده است؟!
پاسخ آن در روایتى که از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) نقل شده؛ آمده است. فرمودند: «اَما وَ اللهِ ما صامُوا (لَهُمْ) وَ لا صَلوُّا وَلکِنَّهُمْ اَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلالا فَاتَّبَعُوهُم وَ عَبَدُوْهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُوْنَ»؛ (به خدا سوگند آنها براى پیشوایان خود نه روزه گرفتند و نه نماز بجا آوردند، بلکه آنان حرامى را براى آنها حلال، حلالى را حرام کردند، و آنها پیروى نمودند، و بدون توجّه آنان را پرستش نمودند).(۲)
این حدیث به طرق متعدّد دیگرى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. از جمله در کتب متعدّدى مى خوانیم: عدى بن حاتم (فرزند حاتم طایى معروف) نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در گردن اش صلیبى از طلا بود، فرمود: «این بت را از خودت بیفکن!» عدى مى گوید: شنیدم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آیه «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ...» را تلاوت مى کرد، عرض کردم: اى رسول خدا! آنها هرگز دانشمندان و راهبان را پرستش نمى کنند. فرمود: «آیا چنین نیست که آنها حلالى را حرام و حرامى را حلال مى کنند و آنها پیروى مى نمایند؟» عرض کردم: آرى، فرمود: «همین عبادت آنها است!».(۳)
به این ترتیب روشن مى شود که پیروى و اطاعت از کسانى که بر خلاف حکم الهى فرمان مى دهند نوعى شرک است.(۴)
➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). «اَحبار» جمع «حَبْر» «بر وزن ابر) یا «حِبر» «بر وزن فِکر) در اصل به معناى اثر زیبا است; سپس به عالم و دانشمند اطلاق شده، به خاطر آثار جالبى که از آنها در افکار مردم باقى مى ماند. این واژه غالباً در علماى یهود به کار مى رود، ولى گاه در غیر آنها نیز گفته مى شود، چنانکه ابن عباس را «حبر الامة» لقب داده اند. واژه «رُهبان» جمع «راهب» است. بعضى گفته اند: این کلمه هم معناى جمعى دارد هم مفرد، و در اصل به معناى کسى است که داراى خداترسى است که آثار آن در او ظاهر مى شود؛ و معمولا به گروه تارکان دنیا از مسیحیان گفته مى شود، و آنها گروهى هستند که زندگى و کسب و کار و حتى ازدواج را ترک کرده و در دیرها به عبادت مشغول مى شوند. «مفردات راغب و العین، نهایه ابن اثیر، تفسیر المیزان، فخررازى، روح المعانى و روح البیان و مراغى
(۲). مجمع البیان، جلد ۵، صفحه ۲۳ و تفسیر برهان، جلد ۲، صفحه ۱۲۰ و ۱۲۱.
(۳). تفسیر روح المعانى، جلد ۱۰، صفحه ۷۵. همین معنا در تفاسیر متعدّد دیگرى از جمله تفسیر درّالمنثور با مختصر تفاوتى آمده است.
(۴). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ. ش ، ج ۳، ص ۳۸۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
پرسش: امام عسکرى(علیه السلام) چگونه شبهه استجابت دعاى مسیحیان را رفع نمود؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
در عصر امام عسکری(ع)، قحطی سامرا را فرا گرفت و معتمد به مسلمانان دستور داد برای نماز باران به صحرا بروند، آنان سه روز دعا کردند اما باران نبارید. تا آن که جاثلیق مسیحی به همراه نصارا و راهبی به صحرا رفتند. راهب دعا کرد و بارلن بارید. خلیفه شگفت زده دستور داد امام را از حبس خارج کرده تا چاره ایی بیندیشند. امام فرمودند مسیحیان برای نماز خارج شوند، راهب مانند گذشته دست به آسمان بلند کرد امام این بار امام استخوانی را از راهب گرفت و فرمود: «هر گاه استخوان پیامبرى زیر آسمان آشکار شود باران مى بارد».
#پاسخ
ابن صبّاغ مالکى و دیگران از ابوهاشم نقل کرده اند که گفت: چند مدتى از حبس ابومحمّد حسن بن على(علیه السلام) نگذشته بود که در سامرا قحطى شدیدى پیدا شد. خلیفه معتمد على الله فرزند متوکل مردم را دستور داد تا براى خواندن نماز استسقاء به صحرا روند. سه روز پیاپى بیرون رفته و طلب باران نموده و دعا کردند، ولى بارانى نیامد. جاثلیق ـ مسیحى ـ در روز چهارم به صحرا رفت و با او نصارا و راهبان حرکت کردند. در میان آنان راهبى بود که چون دست خود را به طرف آسمان بلند کرد، باران فراوانى بارید. روز دوم نیز بیرون آمدند و همانند روز اول دست ها را به طرف آسمان بلند نمودند باز باران آمد، آن قدر باران بارید که مردم درخواست توقف آن را نمودند. مردم از این امر متعجّب شده و بر آنان شک عارض شد، و لذا برخى به دین مسیحیت تمایل پیدا کردند.
این امر بر خلیفه گران تمام شد. کسى را به سوى صالح بن وصیف فرستاد و دستورداد تا ابومحمّد حسن بن على ـ (علیهم السلام) ـ را از حبس خارج کرده و نزد او فرستد. حضرت نزد خلیفه آمد، پس خلیفه به او عرض کرد: امت محمّد را دریاب؛ زیرا مصیبتى بر آنان وارد شده است، مصیبتى که خود مى دانى. حضرت فرمود: بگذار که آنان ـ مسیحیان ـ فردا که روز سوم است به صحرا روند. خلیفه گفت: مردم از کثرت باران اعلام بى نیازى کرده اند، چه فایده اى در رفتن آن ها به صحرا است؟ حضرت فرمود: مى خواهم شک را از مردم دور کرده و از مصیبتى که در آن افتاده و عقول ضعیف را فاسد کرده نجات بخشم.
خلیفه، جاثلیق و راهبان را دستور داد تا براى روز سوّم نیز مطابق عادت گذشته به صحرا رفته و مردم را نیز به همراه خود ببرند.
آنان به طرف صحرا حرکت کردند و حضرت عسکرى(علیه السلام) نیز با جمعیتى بسیار با آنان حرکت نمودند. مسیحیان مطابق عادت دو روز گذشته عمل کرده و آن راهب دست هاى خود را به طرف آسمان بلند نمود و مسیحیان نیز چنین کردند. در همان وقت ابرى آمد و باران بارید. حضرت عسکرى(علیه السلام) دستور داد تا دست راهب را گرفتند، ناگهان مشاهده نمودند که بین انگشتانش استخوان آدمى است. حضرت آن را گرفته و در پارچه اى پیچید، آن گاه فرمود: طلب باران کن. در همان هنگام ابرها کنار رفته و خورشید ظاهر شد. مردم از این امر تعجب نمودند. خلیفه عرض کرد: اى ابامحمّد! این چه بود؟ حضرت فرمود: استخوان پیامبرى از انبیاى خداوند عزّوجلّ است که آن را از برخى قبور انبیا پیدا کرده اند. و هر گاه استخوان پیامبرى زیر آسمان مکشوف شود باران مى بارد.
آنان این رأى را پذیرفته و امتحان کردند. دیدند که درست از کار درآمد. امام عسکرى(علیه السلام) به خانه خود در سامرا بازگشت و شبهه نیز از مردم زایل شد و همه از این امر خشنود شدند...»(۱).(۲)
----------
پی نوشت:
(۱). الفصول المهمة، ص ۲۶۹ ; نور الابصار، ص ۲۲۵ ; صواعق المحرقة، ص ۱۲۴ ; مفتاح النجا، بدخشى، ص ۱۸۹.
(۲). گردآوری از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۸۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
در عصر امام عسکری(ع)، قحطی سامرا را فرا گرفت و معتمد به مسلمانان دستور داد برای نماز باران به صحرا بروند، آنان سه روز دعا کردند اما باران نبارید. تا آن که جاثلیق مسیحی به همراه نصارا و راهبی به صحرا رفتند. راهب دعا کرد و بارلن بارید. خلیفه شگفت زده دستور داد امام را از حبس خارج کرده تا چاره ایی بیندیشند. امام فرمودند مسیحیان برای نماز خارج شوند، راهب مانند گذشته دست به آسمان بلند کرد امام این بار امام استخوانی را از راهب گرفت و فرمود: «هر گاه استخوان پیامبرى زیر آسمان آشکار شود باران مى بارد».
#پاسخ
ابن صبّاغ مالکى و دیگران از ابوهاشم نقل کرده اند که گفت: چند مدتى از حبس ابومحمّد حسن بن على(علیه السلام) نگذشته بود که در سامرا قحطى شدیدى پیدا شد. خلیفه معتمد على الله فرزند متوکل مردم را دستور داد تا براى خواندن نماز استسقاء به صحرا روند. سه روز پیاپى بیرون رفته و طلب باران نموده و دعا کردند، ولى بارانى نیامد. جاثلیق ـ مسیحى ـ در روز چهارم به صحرا رفت و با او نصارا و راهبان حرکت کردند. در میان آنان راهبى بود که چون دست خود را به طرف آسمان بلند کرد، باران فراوانى بارید. روز دوم نیز بیرون آمدند و همانند روز اول دست ها را به طرف آسمان بلند نمودند باز باران آمد، آن قدر باران بارید که مردم درخواست توقف آن را نمودند. مردم از این امر متعجّب شده و بر آنان شک عارض شد، و لذا برخى به دین مسیحیت تمایل پیدا کردند.
این امر بر خلیفه گران تمام شد. کسى را به سوى صالح بن وصیف فرستاد و دستورداد تا ابومحمّد حسن بن على ـ (علیهم السلام) ـ را از حبس خارج کرده و نزد او فرستد. حضرت نزد خلیفه آمد، پس خلیفه به او عرض کرد: امت محمّد را دریاب؛ زیرا مصیبتى بر آنان وارد شده است، مصیبتى که خود مى دانى. حضرت فرمود: بگذار که آنان ـ مسیحیان ـ فردا که روز سوم است به صحرا روند. خلیفه گفت: مردم از کثرت باران اعلام بى نیازى کرده اند، چه فایده اى در رفتن آن ها به صحرا است؟ حضرت فرمود: مى خواهم شک را از مردم دور کرده و از مصیبتى که در آن افتاده و عقول ضعیف را فاسد کرده نجات بخشم.
خلیفه، جاثلیق و راهبان را دستور داد تا براى روز سوّم نیز مطابق عادت گذشته به صحرا رفته و مردم را نیز به همراه خود ببرند.
آنان به طرف صحرا حرکت کردند و حضرت عسکرى(علیه السلام) نیز با جمعیتى بسیار با آنان حرکت نمودند. مسیحیان مطابق عادت دو روز گذشته عمل کرده و آن راهب دست هاى خود را به طرف آسمان بلند نمود و مسیحیان نیز چنین کردند. در همان وقت ابرى آمد و باران بارید. حضرت عسکرى(علیه السلام) دستور داد تا دست راهب را گرفتند، ناگهان مشاهده نمودند که بین انگشتانش استخوان آدمى است. حضرت آن را گرفته و در پارچه اى پیچید، آن گاه فرمود: طلب باران کن. در همان هنگام ابرها کنار رفته و خورشید ظاهر شد. مردم از این امر تعجب نمودند. خلیفه عرض کرد: اى ابامحمّد! این چه بود؟ حضرت فرمود: استخوان پیامبرى از انبیاى خداوند عزّوجلّ است که آن را از برخى قبور انبیا پیدا کرده اند. و هر گاه استخوان پیامبرى زیر آسمان مکشوف شود باران مى بارد.
آنان این رأى را پذیرفته و امتحان کردند. دیدند که درست از کار درآمد. امام عسکرى(علیه السلام) به خانه خود در سامرا بازگشت و شبهه نیز از مردم زایل شد و همه از این امر خشنود شدند...»(۱).(۲)
----------
پی نوشت:
(۱). الفصول المهمة، ص ۲۶۹ ; نور الابصار، ص ۲۲۵ ; صواعق المحرقة، ص ۱۲۴ ; مفتاح النجا، بدخشى، ص ۱۸۹.
(۲). گردآوری از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۸۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
پرسش: با چه شواهد و قرائنی استنباط می شود که آیین مسیحیت در شرایط فعلی به جاده صافکن و پیشاهنگ استعمارگران دنیا تبدیل گشته است؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
☦ با این شواهد و قرائن که بیشترین تبلیغات مسیحیت در کشورهاى آفریقایی صورت می گیرد که مرکز نفوذ استعمار است و سردمداران کلیسا پیوسته از دولتهاى استعمارى حمایت مىکنند و همچنین دولتهاى استعمارگر از سردمداران کلیسا و اسرائیل که از سوى اکثریت مردم دنیا منفور شناخته می شود هرگز از سوى ارباب کلیسا مورد نکوهش جدّى قرار نگرفته است و ...
#پاسخ
روزى که حضرت مسیح(علیه السلام) به عنوان پیامبر اولی العزم مأمور هدایت مردم مخصوصاً قوم یهود _ که سر به طغیان برداشته بودند _ شد آیین زلال الهى را در اختیار آنها گذارد؛ حواریّون _ همان دوستان مخلص و فداکار مسیح(علیه السلام) _ مانند پروانه گرد او را گرفته بودند و شهر به شهر مىگشتند و مردم را به خداوند یگانه و پرهیز از هرگونه ظلم و فساد دعوت مىکردند و انجیل که مجموعه کلمات و وحى الهى بود و به نیکىها _ مخصوصاً محبّت _ دعوت مىکرد را در اختیارشان مینهادند و سرانجام قوم یهودِ آن زمان، به سرش آوردند آنچه نباید بیاورند.
مسیح(علیه السلام) به اعتقاد ما مسلمانان و حتّى به اعتقاد مسیحیان، به آسمان صعود کرد و آیین او تدریجاً دستخوش دگرگونىها شد. آیین توحید خالص او تبدیل به تثلیث و خدایان سه گانه شد و کشیشان مجبور به زندگى توأم با تجرّد تا آخر عمر (با همه مفاسد و فجایعش شدند) و مردان و زنان تارک دنیا، بر اثر یک بدعت ناروا، روانه دیرها شدند و از جامعه بشرى جدا گشتند و به عباداتى که هرگز خدا به آن امر نکرده بود روى آوردند و چهره اصیل و شفّاف و منطقى مسیحیّت به سبب تحریفهاى گوناگون به چهره غیر منطقى و دور از رحم و انصاف مبدّل گشت و پاپها، از مقام روحانیون خدمتگزار، به صورت سلاطین پراقتدار درآمدند و کاخهاى سلطنتى آنها یادآور سلاطین افسانهاى تاریخ شد.
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه در قرون اخیر تشکیلات مسیحیّت در خدمت استعمار درآمد و هر نقطهاى را که استعمار غربى آهنگ آن مىکرد پیشاپیش آنها خیل کشیشان و مبلّغان مسیحى روانه آن دیار مىشدند و با تعلیمات تحریف یافته این آیین افکار مردم را تخدیر کرده، آماده تسلیم شدن در برابر استعمارگران مى کردند. به این نکتهها که میتواند شاهد و دلیل بر این مدعا باشد توجّه فرمایید:
۱. کشورهاى آفریقایی بیشترین مرکز نفوذ استعمار است و بیشترین مرکز تبلیغات مسیحیّت کنونى.
۲. سردمداران کلیسا پیوسته از دولتهاى استعمارى حمایت مىکنند و متقابلا دولتهاى استعمارگر از سردمداران کلیسا.
۳. رژیم غاصب اسرائیل که از سوى اکثریت قاطع مردم دنیا منفور شناخته می شود هرگز از سوى ارباب کلیسا مورد نکوهش جدّى _ تا چه رسد به محکومیّت _ قرار نگرفته است.
۴. قبل از انقلابِ مردمىِ ما در ایران چندان تبلیغى از مسیحیّت نمىشد، زیرا دستگاه طاغوت در خدمت دولتهاى استعمارى _ یا لااقل در جهت منافع آنها _ در حرکت بود؛ امّا بعد از انقلاب اسلامى که منافع استعمارگران به خطر افتاد _ و مخصوصاً این ایّام _ تبلیغات آنها به شدّت رو به فزونى نهاده، صدها یا هزاران کلیساى خانوادگى تشکیل دادهاند تا مذهب را با مذهب بکوبند و اساس انقلاب اسلامى را که در برابر زیاده خواهى مستکبران ایستاده، سست کنند، و این موج تبلیغاتى شدید راستى عجیب است.
در کشورهاى اسلامى که نسیم بیدارى و حرکت به سوى استقلال کامل وزیدن گرفته است، مبلّغان مسیحى نیز فعّال تر شده اند که استعمارگران را براى رسیدن به اهداف خود و مصادره کردن انقلاب ها کمک کنند.(۱)
------------'
پی نوشت:
(۱). گردآوری از کتاب: مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
☦ با این شواهد و قرائن که بیشترین تبلیغات مسیحیت در کشورهاى آفریقایی صورت می گیرد که مرکز نفوذ استعمار است و سردمداران کلیسا پیوسته از دولتهاى استعمارى حمایت مىکنند و همچنین دولتهاى استعمارگر از سردمداران کلیسا و اسرائیل که از سوى اکثریت مردم دنیا منفور شناخته می شود هرگز از سوى ارباب کلیسا مورد نکوهش جدّى قرار نگرفته است و ...
#پاسخ
روزى که حضرت مسیح(علیه السلام) به عنوان پیامبر اولی العزم مأمور هدایت مردم مخصوصاً قوم یهود _ که سر به طغیان برداشته بودند _ شد آیین زلال الهى را در اختیار آنها گذارد؛ حواریّون _ همان دوستان مخلص و فداکار مسیح(علیه السلام) _ مانند پروانه گرد او را گرفته بودند و شهر به شهر مىگشتند و مردم را به خداوند یگانه و پرهیز از هرگونه ظلم و فساد دعوت مىکردند و انجیل که مجموعه کلمات و وحى الهى بود و به نیکىها _ مخصوصاً محبّت _ دعوت مىکرد را در اختیارشان مینهادند و سرانجام قوم یهودِ آن زمان، به سرش آوردند آنچه نباید بیاورند.
مسیح(علیه السلام) به اعتقاد ما مسلمانان و حتّى به اعتقاد مسیحیان، به آسمان صعود کرد و آیین او تدریجاً دستخوش دگرگونىها شد. آیین توحید خالص او تبدیل به تثلیث و خدایان سه گانه شد و کشیشان مجبور به زندگى توأم با تجرّد تا آخر عمر (با همه مفاسد و فجایعش شدند) و مردان و زنان تارک دنیا، بر اثر یک بدعت ناروا، روانه دیرها شدند و از جامعه بشرى جدا گشتند و به عباداتى که هرگز خدا به آن امر نکرده بود روى آوردند و چهره اصیل و شفّاف و منطقى مسیحیّت به سبب تحریفهاى گوناگون به چهره غیر منطقى و دور از رحم و انصاف مبدّل گشت و پاپها، از مقام روحانیون خدمتگزار، به صورت سلاطین پراقتدار درآمدند و کاخهاى سلطنتى آنها یادآور سلاطین افسانهاى تاریخ شد.
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه در قرون اخیر تشکیلات مسیحیّت در خدمت استعمار درآمد و هر نقطهاى را که استعمار غربى آهنگ آن مىکرد پیشاپیش آنها خیل کشیشان و مبلّغان مسیحى روانه آن دیار مىشدند و با تعلیمات تحریف یافته این آیین افکار مردم را تخدیر کرده، آماده تسلیم شدن در برابر استعمارگران مى کردند. به این نکتهها که میتواند شاهد و دلیل بر این مدعا باشد توجّه فرمایید:
۱. کشورهاى آفریقایی بیشترین مرکز نفوذ استعمار است و بیشترین مرکز تبلیغات مسیحیّت کنونى.
۲. سردمداران کلیسا پیوسته از دولتهاى استعمارى حمایت مىکنند و متقابلا دولتهاى استعمارگر از سردمداران کلیسا.
۳. رژیم غاصب اسرائیل که از سوى اکثریت قاطع مردم دنیا منفور شناخته می شود هرگز از سوى ارباب کلیسا مورد نکوهش جدّى _ تا چه رسد به محکومیّت _ قرار نگرفته است.
۴. قبل از انقلابِ مردمىِ ما در ایران چندان تبلیغى از مسیحیّت نمىشد، زیرا دستگاه طاغوت در خدمت دولتهاى استعمارى _ یا لااقل در جهت منافع آنها _ در حرکت بود؛ امّا بعد از انقلاب اسلامى که منافع استعمارگران به خطر افتاد _ و مخصوصاً این ایّام _ تبلیغات آنها به شدّت رو به فزونى نهاده، صدها یا هزاران کلیساى خانوادگى تشکیل دادهاند تا مذهب را با مذهب بکوبند و اساس انقلاب اسلامى را که در برابر زیاده خواهى مستکبران ایستاده، سست کنند، و این موج تبلیغاتى شدید راستى عجیب است.
در کشورهاى اسلامى که نسیم بیدارى و حرکت به سوى استقلال کامل وزیدن گرفته است، مبلّغان مسیحى نیز فعّال تر شده اند که استعمارگران را براى رسیدن به اهداف خود و مصادره کردن انقلاب ها کمک کنند.(۱)
------------'
پی نوشت:
(۱). گردآوری از کتاب: مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۷.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
پرسش: هدف بهائیان از تشکیل شرکت امناء چه بود؟
#پاسخ_اجمالی🔰
شرکت امناء، یکی از سازمان های نیمه مخفی بهائی است که برای معاملات، قبول موقوفه، هدیه و . . . تشکیل گردیده بود. نظیر این شرکت، نخستین بار در آمریکا و به منظور عقد قراردادها، قبول وصیت نامه ها و . . . تأسیس شد و پس از آن به تدریج محافل بهایی مقیم کشورهای دیگر، برای رسمیت دادن به تشکیلات بهائیت، این شرکت ها را تأسیس کردند. اما چون بهائیت در ایران به رسمیت شناخته نمی شد، هر اقدامی از سوی محافل بهائی، رسمیت نداشت. لکن شرکت امنا، برای نخستین بار در سال ۱۳۳۷ در ایران به ثبت رسید.
#پاسخ
شرکت امناء که در سال ۱۳۳۷ ش. (۱۹۵۸ م)در ایران تشکیل شد، در حقیقت یکی دیگر از سازمانهای نیمه مخفی بهائی است که برای معاملات، قبول موقوفه، هدیه، ضبط ما ترک بهائیان بدون اولاد به وجود آمده است. برای نخستین بار نظیر این شرکت در آمریکا در سال ۱۹۲۹ م. (۱۳۰۸ ش) در واشنگتن تشکیل شد. این شرکت نوبنیاد بدون اینکه تا آن روز سابقه کار داشته باشد توسط (هنری . ل . استیسون) وزیر امور خارجه وقت آمریکا به رسمیت شناخته شد، و اعتبار نامه ی تأسیس آن از جانب وی به محافل مرکزی بهائیان آمریکا و کانادا صادر شد. شرکت مزبور که به نام هیأت امناء به ثبت رسید، به موجب اظهار نامه تقاضا کنندگان به منظور: عقد قراردادها، قبول وصیت نامه ها، پذیرفتن موقوفه، انجام معاملات تجاری و بالاخره انجام هرگونه معاملات مذهبی و غیر مذهبی تشکیل شده بود. "شوقی ربانی" در این باره می نویسد: « ... تسجیل محفل ملی بهائیان امریکا به عنوان هیأت امناء که از لحاظ مقررات مملکت یک نوع شرکت رسمی محسوب است موجب گردید که هیأت محفل بتواند طبق قانون به عقد معاملات و قراردادها مبادرت نموده، املاکی به نام خود به ثبت و آنچه که از طریق وصیت و ... به جامعه بهائی اهدا می شود به نام و عنوان رسمی محفل منتقل نماید... ».(۱)
پس از تشکیل شرکت امناء آمریکا و کانادا، شرکتهای مشابهی تحت همین عنوان در ممالک دیگری از جمله: هند، مصر و سودان، استرالیا و زلاند نو، جزائر بریتانیا به ثبت رسید. پس از این به تدریج همه ی محافل بهائی مقیم کشورهای مختلف جهان برای رسمیت دادن به تشکیلات بهائیت و ایجاد هیأت امناء و شرکت امناء دست به اقدام زدند و موفق شدند شرکتها و تأسیسات بهائی را به ثبت برسانند. چه اینکه توانستند در کمتر از ده سال حدود هشتاد شرکت سهامی متعلق به محفل ملی بهائی در سرتاسر جهان به ثبت برسانند.
در ایران چون هیچگاه بهائیت به رسمیت شناخته نشد و اجازه ی فعالیت علنی به پیروان آن داده نشد، هر گونه اقدامی نیز که از طرف محافل مرکزی بهائیان ایران و یا محافل مختلف انجام می گیرد به رسمیت شناخته نمی شود. نخستین باری که بهائیان موفق شدند، در سال ۱۳۳۷ش. (۱۹۵۸ م) بود. در آن سال شرکت سهامی امناء به منظور انجام هرگونه عملیات عمرانی با سرمایه ظاهری سی ملیون ریال در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسید. این شرکت که سه هزار سهم ده هزار ریالی داشت فقط ده سهم آن با نام و بقیه سهام بی نام و متعلق به محفل مرکزی بهائیان ایران بود.(۲)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). قرن بدیع، قسمت چهارم، ص ۴۱.
(۲). گرد آوری از کتاب: انشعاب در بهاییت پس از مرگ شوقی ربانی ، رایین، اسماعیل ، موسسه تحقیقی رایین ، تهران ، ١٣۶۶ ، ج ۱، ص ۲۹۹.
#بهائیت/#بهائیت_شناسی/#بهائی
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی🔰
شرکت امناء، یکی از سازمان های نیمه مخفی بهائی است که برای معاملات، قبول موقوفه، هدیه و . . . تشکیل گردیده بود. نظیر این شرکت، نخستین بار در آمریکا و به منظور عقد قراردادها، قبول وصیت نامه ها و . . . تأسیس شد و پس از آن به تدریج محافل بهایی مقیم کشورهای دیگر، برای رسمیت دادن به تشکیلات بهائیت، این شرکت ها را تأسیس کردند. اما چون بهائیت در ایران به رسمیت شناخته نمی شد، هر اقدامی از سوی محافل بهائی، رسمیت نداشت. لکن شرکت امنا، برای نخستین بار در سال ۱۳۳۷ در ایران به ثبت رسید.
#پاسخ
شرکت امناء که در سال ۱۳۳۷ ش. (۱۹۵۸ م)در ایران تشکیل شد، در حقیقت یکی دیگر از سازمانهای نیمه مخفی بهائی است که برای معاملات، قبول موقوفه، هدیه، ضبط ما ترک بهائیان بدون اولاد به وجود آمده است. برای نخستین بار نظیر این شرکت در آمریکا در سال ۱۹۲۹ م. (۱۳۰۸ ش) در واشنگتن تشکیل شد. این شرکت نوبنیاد بدون اینکه تا آن روز سابقه کار داشته باشد توسط (هنری . ل . استیسون) وزیر امور خارجه وقت آمریکا به رسمیت شناخته شد، و اعتبار نامه ی تأسیس آن از جانب وی به محافل مرکزی بهائیان آمریکا و کانادا صادر شد. شرکت مزبور که به نام هیأت امناء به ثبت رسید، به موجب اظهار نامه تقاضا کنندگان به منظور: عقد قراردادها، قبول وصیت نامه ها، پذیرفتن موقوفه، انجام معاملات تجاری و بالاخره انجام هرگونه معاملات مذهبی و غیر مذهبی تشکیل شده بود. "شوقی ربانی" در این باره می نویسد: « ... تسجیل محفل ملی بهائیان امریکا به عنوان هیأت امناء که از لحاظ مقررات مملکت یک نوع شرکت رسمی محسوب است موجب گردید که هیأت محفل بتواند طبق قانون به عقد معاملات و قراردادها مبادرت نموده، املاکی به نام خود به ثبت و آنچه که از طریق وصیت و ... به جامعه بهائی اهدا می شود به نام و عنوان رسمی محفل منتقل نماید... ».(۱)
پس از تشکیل شرکت امناء آمریکا و کانادا، شرکتهای مشابهی تحت همین عنوان در ممالک دیگری از جمله: هند، مصر و سودان، استرالیا و زلاند نو، جزائر بریتانیا به ثبت رسید. پس از این به تدریج همه ی محافل بهائی مقیم کشورهای مختلف جهان برای رسمیت دادن به تشکیلات بهائیت و ایجاد هیأت امناء و شرکت امناء دست به اقدام زدند و موفق شدند شرکتها و تأسیسات بهائی را به ثبت برسانند. چه اینکه توانستند در کمتر از ده سال حدود هشتاد شرکت سهامی متعلق به محفل ملی بهائی در سرتاسر جهان به ثبت برسانند.
در ایران چون هیچگاه بهائیت به رسمیت شناخته نشد و اجازه ی فعالیت علنی به پیروان آن داده نشد، هر گونه اقدامی نیز که از طرف محافل مرکزی بهائیان ایران و یا محافل مختلف انجام می گیرد به رسمیت شناخته نمی شود. نخستین باری که بهائیان موفق شدند، در سال ۱۳۳۷ش. (۱۹۵۸ م) بود. در آن سال شرکت سهامی امناء به منظور انجام هرگونه عملیات عمرانی با سرمایه ظاهری سی ملیون ریال در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسید. این شرکت که سه هزار سهم ده هزار ریالی داشت فقط ده سهم آن با نام و بقیه سهام بی نام و متعلق به محفل مرکزی بهائیان ایران بود.(۲)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). قرن بدیع، قسمت چهارم، ص ۴۱.
(۲). گرد آوری از کتاب: انشعاب در بهاییت پس از مرگ شوقی ربانی ، رایین، اسماعیل ، موسسه تحقیقی رایین ، تهران ، ١٣۶۶ ، ج ۱، ص ۲۹۹.
#بهائیت/#بهائیت_شناسی/#بهائی
@nedayeshiacom
☦ پرسش: حکم شراب در کتب مسیحیّت چیست؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
در کتب مسیحیت با اشاره به زشتی شراب، حکم آن را بیان می کند، به عنوان مثال در کتاب امثال سلیمان می خوانیم شراب سبب مى شود که از انسان حرکات و سخنانى سربزند که مورد تمسخر واقع شود و هر کسى که به شراب فریفته شود حکیم نمى شود. در فصل ۲۸ کتاب اشعیاء آمده: شراب سبب گمراهی می گردد و ... از این تعبیرات درمی یابیم که شراب به جسم و جان انسان زیان مى رساند و سبب گمراهى و بدبختى انسان ها مى شود.
#پاسخ
در کتاب امثال سلیمان مى خوانیم: «شراب مستهزء (سبب مى شود که انسان حرکاتى
کند و سخنانى گوید که مورد تمسخر واقع شود) و مسکرات غوغا آورند (سبب منازعات و
مخاصمات است) و هر کسى که به او فریفته شود حکیم نمى شود».(۱)
در فصل ۲۸ کتاب اشعیاء نیز مى خوانیم: «اما ایشان (اشاره به گروهى از منحرفان است)
نیز از شراب ضالّ و از مسکرات گمراه شدند»(۲)
در جاى دیگر از همین کتاب آمده است: «واى بر آنانى که به نوشیدن شراب، پهلوان و در
مزج مسکرات قوتمندند»
(۳) یعنى با نوشیدن شراب، نیروهاى آنها تحریک و آماده منازعه
مى شود.
و در کتاب هوشیع (از تورات) آمده است: «زنا و شراب و شیره انگور (به صورت مسکر) دل
را مى گیرند.»(۴)
از این تعبیرات به خوبى روشن مى شود که شراب هرگز به معناى نوشیدنى هاى معمولى حلال
نیست؛ بلکه به معناى مایع مست کننده است که به جسم و جان انسان زیان مى رساند، و
سبب گمراهى و بدبختى مى شود.(۵)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت
(۱). عهد عتیق، امثال سلیمان، فصل ۲۰، جمله ۱.
(۲). کتاب اشعیاء فصل ۲۸، جمله ۷.
(۳). همان مدرک، فصل ۵، جمله ۲۲.
(۴). کتاب هوشیع، فصل ۴، جمله ۱۱.
(۵). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ.ش، ج ۸، ص ۲۳۶.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
در کتب مسیحیت با اشاره به زشتی شراب، حکم آن را بیان می کند، به عنوان مثال در کتاب امثال سلیمان می خوانیم شراب سبب مى شود که از انسان حرکات و سخنانى سربزند که مورد تمسخر واقع شود و هر کسى که به شراب فریفته شود حکیم نمى شود. در فصل ۲۸ کتاب اشعیاء آمده: شراب سبب گمراهی می گردد و ... از این تعبیرات درمی یابیم که شراب به جسم و جان انسان زیان مى رساند و سبب گمراهى و بدبختى انسان ها مى شود.
#پاسخ
در کتاب امثال سلیمان مى خوانیم: «شراب مستهزء (سبب مى شود که انسان حرکاتى
کند و سخنانى گوید که مورد تمسخر واقع شود) و مسکرات غوغا آورند (سبب منازعات و
مخاصمات است) و هر کسى که به او فریفته شود حکیم نمى شود».(۱)
در فصل ۲۸ کتاب اشعیاء نیز مى خوانیم: «اما ایشان (اشاره به گروهى از منحرفان است)
نیز از شراب ضالّ و از مسکرات گمراه شدند»(۲)
در جاى دیگر از همین کتاب آمده است: «واى بر آنانى که به نوشیدن شراب، پهلوان و در
مزج مسکرات قوتمندند»
(۳) یعنى با نوشیدن شراب، نیروهاى آنها تحریک و آماده منازعه
مى شود.
و در کتاب هوشیع (از تورات) آمده است: «زنا و شراب و شیره انگور (به صورت مسکر) دل
را مى گیرند.»(۴)
از این تعبیرات به خوبى روشن مى شود که شراب هرگز به معناى نوشیدنى هاى معمولى حلال
نیست؛ بلکه به معناى مایع مست کننده است که به جسم و جان انسان زیان مى رساند، و
سبب گمراهى و بدبختى مى شود.(۵)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت
(۱). عهد عتیق، امثال سلیمان، فصل ۲۰، جمله ۱.
(۲). کتاب اشعیاء فصل ۲۸، جمله ۷.
(۳). همان مدرک، فصل ۵، جمله ۲۲.
(۴). کتاب هوشیع، فصل ۴، جمله ۱۱.
(۵). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ.ش، ج ۸، ص ۲۳۶.
#ادیان/#مسیحیت/#یهود
@nedayeshiacom
☦ پرسش: فرقه پیروان قوانین شرعی مسیحی چه کسانی هستند؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
فرقه پیروان قوانین شرعی ثابت از قوانین و احکامی که به اگوستین مقدس منسوب است پیروی می کنند. این قوانین و احکام پس از اگوستین به اختصار جمع آوری شد و تا انقلاب قرن یازدهم به آن عمل می شد. در این دوره کشیشان وابسته به این کلیساها از متصرفات شخصی خود کناره گرفتند و به یک زندگی ساده ی اجتماعی، بر اساس قوانین اگوستین روی آوردند.
#پاسخ
پیروان قوانین شرعی در عصر حاضر اهمیت چندانی ندارند. پیروان شرعی اگوستینی و همچنین پرامنست راتنسیان ها و بعضی فرقه های دیگر به همین فرقه بستگی دارند.
این فرقه از قوانین و احکامی که به اگوستین مقدس منسوب است پیروی می کنند. این قوانین و احکام پس از اگوستین به اختصار جمع آوری شد و تا انقلاب قرن یازدهم تا حدودی به آن عمل می شد. در این دوره کشیشان وابسته به کلیساهای دانشکده ای از متصرفات شخصی خود کناره گرفتند و به یک زندگی ساده ی اجتماعی، بر اساس قوانین اگوستین روی آوردند. بیشتر کلیساهای دانشکده ای در خلال اصلاحات و انقلاب فرانسه در اثر تبدیل اموال کلیسا به اموال عمومی، از بین رفتند. در سال ۱۹۴۹. م نظام پرامنست راتنسیان ها در حدود ۱۵۰۰ نفر عضو داشت. راهبان بارنارد مقدس از قرن دهم به بعد عهده دار مواظبت از مسافران کوه آلپ بوده اند و از همین فرقه محسوب می شوند.(۱)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). گرد آوری از کتاب: جهان مسیحیت، اینارمولند، ترجمه محمد باقر انصاری- مسیح مهاجری، موسسه انتشاراتی امیر کبیر تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۴۸.
#ادیان/#انجیل/#مسیحیت/#یهود/#تورات
@nedayeshiacom
#پاسخ_اجمالی 🔰
فرقه پیروان قوانین شرعی ثابت از قوانین و احکامی که به اگوستین مقدس منسوب است پیروی می کنند. این قوانین و احکام پس از اگوستین به اختصار جمع آوری شد و تا انقلاب قرن یازدهم به آن عمل می شد. در این دوره کشیشان وابسته به این کلیساها از متصرفات شخصی خود کناره گرفتند و به یک زندگی ساده ی اجتماعی، بر اساس قوانین اگوستین روی آوردند.
#پاسخ
پیروان قوانین شرعی در عصر حاضر اهمیت چندانی ندارند. پیروان شرعی اگوستینی و همچنین پرامنست راتنسیان ها و بعضی فرقه های دیگر به همین فرقه بستگی دارند.
این فرقه از قوانین و احکامی که به اگوستین مقدس منسوب است پیروی می کنند. این قوانین و احکام پس از اگوستین به اختصار جمع آوری شد و تا انقلاب قرن یازدهم تا حدودی به آن عمل می شد. در این دوره کشیشان وابسته به کلیساهای دانشکده ای از متصرفات شخصی خود کناره گرفتند و به یک زندگی ساده ی اجتماعی، بر اساس قوانین اگوستین روی آوردند. بیشتر کلیساهای دانشکده ای در خلال اصلاحات و انقلاب فرانسه در اثر تبدیل اموال کلیسا به اموال عمومی، از بین رفتند. در سال ۱۹۴۹. م نظام پرامنست راتنسیان ها در حدود ۱۵۰۰ نفر عضو داشت. راهبان بارنارد مقدس از قرن دهم به بعد عهده دار مواظبت از مسافران کوه آلپ بوده اند و از همین فرقه محسوب می شوند.(۱)
➖➖➖➖➖➖
پی نوشت:
(۱). گرد آوری از کتاب: جهان مسیحیت، اینارمولند، ترجمه محمد باقر انصاری- مسیح مهاجری، موسسه انتشاراتی امیر کبیر تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۴۸.
#ادیان/#انجیل/#مسیحیت/#یهود/#تورات
@nedayeshiacom
تاریخچه «حجاب»
پرسش: از منظر مورخین، تاریخچه «حجاب» به چه زمانی برمی گردد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
از تاریخ استفاده می شود که «حجاب» در «ایران» باستان و قوم «یهود» وجود داشته و حتی از قانون حجاب در اسلام نیز سخت تر بوده است. «ویل دورانت» در این باره می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت و بدون روسری به میان مردم می رفت، و ...، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». او همچنین راجع به «ایران» باستان می نویسد: «زنان طبقات بالای جامعه جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و...». در حالی که اعراب جاهلی پس از ظهور اسلام حجاب را پذیرفتند.
#پاسخ
آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که در «ایران» باستان و در میان قوم «یهود» و احتمالاً در «هند» حجاب وجود داشته و حتی از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است؛ ضمن اینکه اصولا در جاهلیتِ عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پدید آمده است.
«ویل دورانت» راجع به قوم «یهود» و قانون «تلمود» می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بدون آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(۱)
او همچنین راجع به زنان «ایرانیان» قدیم می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو این که پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده صورت هیچ زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد...».(۲)
آری، بعد از ظهور اسلام در میان اعراب جاهلی همگی این دستور را پذیرفته و پوشش اسلامی و حجاب را قبول نمودند. «زمخشری» در این باره نقل می کند که «عایشه» همواره زنان «انصار» را این چنین ستایش می کرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشاندند، گویی کلاغ روی سرشان نشسته است».(۳)،(۴)
پی نوشت:
(۱). تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجم: کامیاب حسن، بهنود، تهران، ۱۳۹۱ شمسی چاپ اول ، ج ۴، ص ۴۶۱.
(۲). همان، ص ۴۳۴.
(۳). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ قمری، چاپ سوم ، ج ۳، ص ۲۲۹.
(۴). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۱۷.
#مسیحیت/#یهود/#ادیان/#حجاب/#زن
@nedayeshiacom
پرسش: از منظر مورخین، تاریخچه «حجاب» به چه زمانی برمی گردد؟
#پاسخ_اجمالی 🔰
از تاریخ استفاده می شود که «حجاب» در «ایران» باستان و قوم «یهود» وجود داشته و حتی از قانون حجاب در اسلام نیز سخت تر بوده است. «ویل دورانت» در این باره می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت و بدون روسری به میان مردم می رفت، و ...، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». او همچنین راجع به «ایران» باستان می نویسد: «زنان طبقات بالای جامعه جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و...». در حالی که اعراب جاهلی پس از ظهور اسلام حجاب را پذیرفتند.
#پاسخ
آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که در «ایران» باستان و در میان قوم «یهود» و احتمالاً در «هند» حجاب وجود داشته و حتی از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است؛ ضمن اینکه اصولا در جاهلیتِ عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پدید آمده است.
«ویل دورانت» راجع به قوم «یهود» و قانون «تلمود» می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بدون آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».(۱)
او همچنین راجع به زنان «ایرانیان» قدیم می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو این که پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده صورت هیچ زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد...».(۲)
آری، بعد از ظهور اسلام در میان اعراب جاهلی همگی این دستور را پذیرفته و پوشش اسلامی و حجاب را قبول نمودند. «زمخشری» در این باره نقل می کند که «عایشه» همواره زنان «انصار» را این چنین ستایش می کرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشاندند، گویی کلاغ روی سرشان نشسته است».(۳)،(۴)
پی نوشت:
(۱). تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجم: کامیاب حسن، بهنود، تهران، ۱۳۹۱ شمسی چاپ اول ، ج ۴، ص ۴۶۱.
(۲). همان، ص ۴۳۴.
(۳). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، زمخشرى، محمود، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ قمری، چاپ سوم ، ج ۳، ص ۲۲۹.
(۴). اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ سوم، ص ۵۱۷.
#مسیحیت/#یهود/#ادیان/#حجاب/#زن
@nedayeshiacom
📌پرسش: چگونه می توان برای اثبات وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سوره «قدر» استدلال نمود؟
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
@nedayeshiacom
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
@nedayeshiacom
📌پرسش: چگونه می توان برای اثبات وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سوره «قدر» استدلال نمود؟
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
@nedayeshiacom
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
@nedayeshiacom
📌پرسش: چگونه می توان برای اثبات وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سوره «قدر» استدلال نمود؟
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
🌱گروه و کانال ندای شیعه:
⇲@nedayeshiaofficial
⇲@nedayeshiacom
#پاسخ اجمالی ⬇️
✅ می دانیم که ماه رمضان و لیلة القدر تا روز قیامت استمرار دارد؛ از طرفی بر اساس سوره «قدر» ملائکه و روح در هر شب قدر بر زمین فرود مى آیند، بنابراین بعد از رسول خدا(ص) در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محل نزول ملائکه و روح گردد.
لذا
💠پیامبر(ص) فرمودند: «به لیلة القدر ایمان آورید؛ زیرا براى على بن ابى طالب و یازده فرزند بعد از اوست»
#لیله_القدر/#ایمان/#امیرالمومنین/#شیعه/#شیعیان/#امامت
🌱گروه و کانال ندای شیعه:
⇲@nedayeshiaofficial
⇲@nedayeshiacom