*
این نشانه ها می گویند هوش زیادی دارید
روزیاتو_مترجم:گلریز برهمند
*مؤدبانه شکایت می کنید
اگر در خانه، محل کار یا هر جای دیگری وقتی متوجه می شوید چیزی درست و سر جایش نیست، شکایت خود را مؤدبانه ابراز می کنید، این هوش هیجانی شما را نشان می دهد.
شما می فهمید چیزهای منفی چه اثری می توانند بر دیگران و نه فقط خودتان داشته باشند و همین امر باعث می شود احساس کنید لازم است شکایت خود را ابراز کنید.
* با خودتان حرف می زنید
به عقیده ی دانشمندان گوش دادن به حرف هایی که به خودمان می زنیم فواید زیادی برایمان دارد. اثر این کار بر مغز با اثری که مطالعه یا تفکر بر آن دارد، متفاوت است. در واقع این کار از فروتنی بیشتر شما حکایت دارد، باعث می شود مواجهه ی عاطفی بهتری با مسائل داشته باشید و توانایی تان را در تصمیم گیری و انتخاب میان دو دیدگاه بالا می برد.
*خودکنترلی زیادی دارید
توانایی مقاومت در برابر وسوسه ها و داشتن صبر، نشانه دهنده ی هوش به ویژه در میان نوجوانان است.
تحقیقات نشان داده کسانی که هوش آن ها بالاتر از سطح متوسط است خودکنترلی بیشتری، به ویژه به لحاظ غذایی دارند.
*مشکلی با تنهایی ندارید
کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند به طور کلی مشکلی با اینکه با افکار و ایده های خود تنها بمانند ندارند و نیازی نمی بینند برای شاد بودن دائماً با دیگران معاشرت داشته باشند.
چون می توانند آنقدر غرق در کارهای خود می شوند که شرکت نکردن در رویدادهای اجتماعی، ترس ِ از دست دادن در آن ها ایجاد نمی کند.
*فکر نمی کنید خیلی باهوش هستید
بر اساس «اثر دانینگ کروگر» کسانی که توانایی پایین تری دارند اغلب خودشان را دست بالا می گیرند.
با این حال، کسانی که از هوش بیشتری برخوردارند، توانایی شان را نه دست کم می گیرند و نه دست بالا. کسانی که هوش بالاتری دارند، بیشتر می دانند چه چیزی هایی را نمی دانند، در نتیجه، خودشان را خیلی باهوش نمی بینند.
*ناخن هایتان را می جوید
تحقیقات جدید نشان داده جویدن ناخن ها در واقع ممکن است نشانه ی اضطراب نباشد. طبق تحقیقات، عادت های آرامش بخشی همچون جویدن ناخن ها و کندن پوست، در واقع از کمال گرایی فرد و احساس نارضایتی اش ناشی می شود. در حقیقت، به نظر می رسد داشتن تمایلات کمال گرایانه ی افراطی ممکن است به دلیل بالاتر بودن هوش فرد نسبت به کسانی باشد که این ویژگی را ندارند.
*آدامس می جوید
طبق تحقیقات، از قرار معلوم میان جویدن آدامس و داشتن عملکرد بهتر در آزمون ها و کارهای متکی بر حافظه، ارتباط مستقیم وجود دارد. حافظه، توجه و هر دو نوع عملکرد اجرایی و فکری ممکن است هنگام آدامس جویدن، افزایش پیدا کند
*خیلی دوست ندارید
اعتقاد بر این است که باهوش ترها دوستان کمتر و حلقه های اجتماعی کوچک تری دارند چون افراد مستقل تری هستند.
بر اساس نظریه سوانا، در گذشته، انسان ها باید در قالب گروه های بزرگ تری به شکار می رفتند و مشکلات را به همراه یکدیگر حل می کردند.
با این حال، امروزه ما وابستگی کمتری داریم و این نکته به خصوص درمورد افراد بسیار باهوش صدق می کند
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
این نشانه ها می گویند هوش زیادی دارید
روزیاتو_مترجم:گلریز برهمند
*مؤدبانه شکایت می کنید
اگر در خانه، محل کار یا هر جای دیگری وقتی متوجه می شوید چیزی درست و سر جایش نیست، شکایت خود را مؤدبانه ابراز می کنید، این هوش هیجانی شما را نشان می دهد.
شما می فهمید چیزهای منفی چه اثری می توانند بر دیگران و نه فقط خودتان داشته باشند و همین امر باعث می شود احساس کنید لازم است شکایت خود را ابراز کنید.
* با خودتان حرف می زنید
به عقیده ی دانشمندان گوش دادن به حرف هایی که به خودمان می زنیم فواید زیادی برایمان دارد. اثر این کار بر مغز با اثری که مطالعه یا تفکر بر آن دارد، متفاوت است. در واقع این کار از فروتنی بیشتر شما حکایت دارد، باعث می شود مواجهه ی عاطفی بهتری با مسائل داشته باشید و توانایی تان را در تصمیم گیری و انتخاب میان دو دیدگاه بالا می برد.
*خودکنترلی زیادی دارید
توانایی مقاومت در برابر وسوسه ها و داشتن صبر، نشانه دهنده ی هوش به ویژه در میان نوجوانان است.
تحقیقات نشان داده کسانی که هوش آن ها بالاتر از سطح متوسط است خودکنترلی بیشتری، به ویژه به لحاظ غذایی دارند.
*مشکلی با تنهایی ندارید
کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند به طور کلی مشکلی با اینکه با افکار و ایده های خود تنها بمانند ندارند و نیازی نمی بینند برای شاد بودن دائماً با دیگران معاشرت داشته باشند.
چون می توانند آنقدر غرق در کارهای خود می شوند که شرکت نکردن در رویدادهای اجتماعی، ترس ِ از دست دادن در آن ها ایجاد نمی کند.
*فکر نمی کنید خیلی باهوش هستید
بر اساس «اثر دانینگ کروگر» کسانی که توانایی پایین تری دارند اغلب خودشان را دست بالا می گیرند.
با این حال، کسانی که از هوش بیشتری برخوردارند، توانایی شان را نه دست کم می گیرند و نه دست بالا. کسانی که هوش بالاتری دارند، بیشتر می دانند چه چیزی هایی را نمی دانند، در نتیجه، خودشان را خیلی باهوش نمی بینند.
*ناخن هایتان را می جوید
تحقیقات جدید نشان داده جویدن ناخن ها در واقع ممکن است نشانه ی اضطراب نباشد. طبق تحقیقات، عادت های آرامش بخشی همچون جویدن ناخن ها و کندن پوست، در واقع از کمال گرایی فرد و احساس نارضایتی اش ناشی می شود. در حقیقت، به نظر می رسد داشتن تمایلات کمال گرایانه ی افراطی ممکن است به دلیل بالاتر بودن هوش فرد نسبت به کسانی باشد که این ویژگی را ندارند.
*آدامس می جوید
طبق تحقیقات، از قرار معلوم میان جویدن آدامس و داشتن عملکرد بهتر در آزمون ها و کارهای متکی بر حافظه، ارتباط مستقیم وجود دارد. حافظه، توجه و هر دو نوع عملکرد اجرایی و فکری ممکن است هنگام آدامس جویدن، افزایش پیدا کند
*خیلی دوست ندارید
اعتقاد بر این است که باهوش ترها دوستان کمتر و حلقه های اجتماعی کوچک تری دارند چون افراد مستقل تری هستند.
بر اساس نظریه سوانا، در گذشته، انسان ها باید در قالب گروه های بزرگ تری به شکار می رفتند و مشکلات را به همراه یکدیگر حل می کردند.
با این حال، امروزه ما وابستگی کمتری داریم و این نکته به خصوص درمورد افراد بسیار باهوش صدق می کند
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
یک انسان کامل انسانیست که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد. اگر قرار است جایی عشق بورزیم، اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم، اگر قرار است یک بحران روحی را به سختی طی کنیم، اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم، در همه موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد، آنچه روحمان تشنه اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم.
گوستاو یونگ
#مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی
🆔 https://t.me/nedayeaglodel
گوستاو یونگ
#مشاوره #رواندرمانی #روانشناسی
🆔 https://t.me/nedayeaglodel
زمانی میخواهید چیزی را بدانید و وقتی این اتفاق افتاد سعی می کنید آن را از ذهنتان پاک کنید. از حالا به بعد اگر مردم می پرسیدند وقتی بزرگ شدم می خواهم چکاره شوم، جواب می دادم: مبتلا به فراموشی.
زندگی اسرارآمیز
سومانک کید
#مشاوره #روانشناسی
🆔 https://t.me/nedayeaglodel
زندگی اسرارآمیز
سومانک کید
#مشاوره #روانشناسی
🆔 https://t.me/nedayeaglodel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷 بیماری اجتماعی «کودنی»!
✍️ دیتریش بونهوفر
🔸 بیماری اجتماعی «کودنی» ناشی از ضعف اخلاقی و شخصیت فردی نیست؛ بلکه این بیماری از ساختار استبدادی و شرایط اجتماعی خاصی ناشی میشود که استقلال فردی را سلب میکند. راهحل آن نیز اطلاعرسانی و آموزش و اعتلای اخلاقی نیست؛ بلکه تنها راه رهایی از بیماری اجتماعی «کودنی»، آزادسازی جامعه است.
#کودن #کودنی #روانشناسی_اجتماعی #بیماری_اجتماعی #بیماری_اجتماعی_کودنی #دیتریش_بونهوفر
https://t.me/nedayeaglodel
✍️ دیتریش بونهوفر
🔸 بیماری اجتماعی «کودنی» ناشی از ضعف اخلاقی و شخصیت فردی نیست؛ بلکه این بیماری از ساختار استبدادی و شرایط اجتماعی خاصی ناشی میشود که استقلال فردی را سلب میکند. راهحل آن نیز اطلاعرسانی و آموزش و اعتلای اخلاقی نیست؛ بلکه تنها راه رهایی از بیماری اجتماعی «کودنی»، آزادسازی جامعه است.
#کودن #کودنی #روانشناسی_اجتماعی #بیماری_اجتماعی #بیماری_اجتماعی_کودنی #دیتریش_بونهوفر
https://t.me/nedayeaglodel
Ⓜ️ چرا مهارت مذاکره برای تمامی افراد حیاتی است؟
➕دیوید گلدویچ در کتاب «مذاکره برد-برد» مینویسد: همه ما هر روز و بدون آن که حواسمان باشد با مشتریانمان، همکارانمان، مدیرمان، همسرمان و اطرافیانمان مذاکره میکنیم. برای همین، تسلط به اصول مذاکره به خصوص مذاکره برد-برد، یکی از مهمترین تواناییهای افراد موفق است
▪️برای این هدف ابتدا باید بدانیم که مذاکره چیست؟ تعاریفی که از مذاکره ارائه شده است حاوی این نکات مهم است:
➖۱- مذاکره مطمئنترین و کمهزینهترین راه برای تامین منافع و برآورده ساختن خواستهها و نیازهایمان است. پس هیچ وقت نباید میز مذاکره را ترک کنیم
➖۲- همه ما در شبکهای از روابط قرار گرفتهایم و به کمک دیگران نیاز داریم و به آنها کمک میکنیم. پس برای بهبود ارتباطات اجتماعیمان به مذاکره نیاز داریم
➖۳- مذاکره بهترین راه برای متقاعد کردن دیگران برای انجام کارهایی است که علاقهای به انجام آنها ندارند. پس به جای استفاده از ابزارهایی مثل تنبیه یا زور، برای مدیریت اطرافیانمان بهتر است با آنها مذاکره کنیم
➖۴- همه ما مشکلات و چالشهایی با اطرافیانمان داریم که انرژی و هزینه زیادی به ما تحمیل میکند. بدون شک، مذاکره بهترین راه برای حل این مشکلات و چالشهاست
➖۵- همه ما مشکلات مشترکی داریم که شاید به تنهایی نتوانیم راهکار خوبی برای آن پیدا کنیم. اما اگر به خوبی با هم مذاکره کنیم، احتمال رسیدن به یک راهکار خلاقانه و اثربخش، به شدت افزایش مییابد.
#مدیریت
#روانشناسی
@nedayeaglodel
➕دیوید گلدویچ در کتاب «مذاکره برد-برد» مینویسد: همه ما هر روز و بدون آن که حواسمان باشد با مشتریانمان، همکارانمان، مدیرمان، همسرمان و اطرافیانمان مذاکره میکنیم. برای همین، تسلط به اصول مذاکره به خصوص مذاکره برد-برد، یکی از مهمترین تواناییهای افراد موفق است
▪️برای این هدف ابتدا باید بدانیم که مذاکره چیست؟ تعاریفی که از مذاکره ارائه شده است حاوی این نکات مهم است:
➖۱- مذاکره مطمئنترین و کمهزینهترین راه برای تامین منافع و برآورده ساختن خواستهها و نیازهایمان است. پس هیچ وقت نباید میز مذاکره را ترک کنیم
➖۲- همه ما در شبکهای از روابط قرار گرفتهایم و به کمک دیگران نیاز داریم و به آنها کمک میکنیم. پس برای بهبود ارتباطات اجتماعیمان به مذاکره نیاز داریم
➖۳- مذاکره بهترین راه برای متقاعد کردن دیگران برای انجام کارهایی است که علاقهای به انجام آنها ندارند. پس به جای استفاده از ابزارهایی مثل تنبیه یا زور، برای مدیریت اطرافیانمان بهتر است با آنها مذاکره کنیم
➖۴- همه ما مشکلات و چالشهایی با اطرافیانمان داریم که انرژی و هزینه زیادی به ما تحمیل میکند. بدون شک، مذاکره بهترین راه برای حل این مشکلات و چالشهاست
➖۵- همه ما مشکلات مشترکی داریم که شاید به تنهایی نتوانیم راهکار خوبی برای آن پیدا کنیم. اما اگر به خوبی با هم مذاکره کنیم، احتمال رسیدن به یک راهکار خلاقانه و اثربخش، به شدت افزایش مییابد.
#مدیریت
#روانشناسی
@nedayeaglodel
Ⓜ️ بیست ویژگی آدمهای بالغ
● ۱. میفهمند که بدرفتاری آدمها به ترس و اضطراب آنها مربوط است. پس آدمها را بد مطلق یا هیولا نمیبینند.
● ۲. یاد میگیرند که آدمها بهطور خودکار از محتویات مغز ما اطلاع ندارند. بنابراین با آرامش و شفاف، حرف میزنند و دیگران را سرزنش نمیکنند که درکشان نمیکنند.
● ۳. یاد میگیرند که آنها هم اشتباه میکنند. پس معذرتخواهی میکنند.
● ۴. اعتماد بهنفس را یاد میگیرند. نه اینکه فوقالعاده هستند! خیر. در واقع پیمیبرند که همه ما نادان و سرگردان هستیم. همه ما با آزمون و خطا زندگی میکنیم؛ و این عیبی هم ندارد.
● ۵. والدین خود را میبخشند. درک میکنند که آنها هم درگیر ترس و اضطرابهای خودشان بودهاند.
● ۶. اثر نکات کوچک را بر خلقوخوی خود بهخوبی درک میکنند. اثر زودخوابیدن، وضعیت قندخون، درجات استرس، مصرف الکل و موارد دیگر را میفهمند و با کسی که تحت تأثیر این موارد باشد، مدارا میکنند.
● ۷. قهر نمیکنند. حرف میزنند، نفرت در خودشان جمع نمیکنند و میبخشند.
● ۸. دست از کمالگرایی برمیدارند. هیچ چیزی بینقص نیست؛ از "به اندازه کافی خوب بودن" قدردانی میکنند.
● ۹. یاد میگیرند کمی بدبین بودن دربارهی نتایج امور، یک فضیلت است. در نتیجه، آرامتر، صبورتر و بخشندهتر هستند. چون همهچیز را فدای آرمانگرایی خود نمیکنند.
● ۱۰. میفهمند نقاط ضعف آدمها با نقاط قوتشان گره خورده است. مثلا دیگر از کسی که شلخته است ناراحت نمیشوند، چون میدانند در ازای آن ممکن است فردی خلاق باشد. واقعا درک میکنند که آدم کامل وجود ندارد.
● ۱۱. مدام عاشق نمیشوند. سختتر و دیرتر عاشق میشوند ولی بسیار وفادار میمانند.
● ۱۲. درک میکنند که زندگی کردن با آنها میتواند چندان هم آسان نباشد. چون آنها هم نقاط ضعف بسیاری دارند.
● ۱۳. یاد میگیرند خود را برای خطاهای خود ببخشند. بیشتر با خود رفاقت میکنند.
● ۱۴) با کلهشقیهای بچگانهی خود بیشتر کنار میآیند و تلاش نمیکنند که در هر شرایطی، بزرگسال باشند. میپذیرند که همهی ما گاهی رفتارهای بچگانه داریم.
● ۱۵. برای شادی درازمدت، صرفا به پروژههای بلندمدت دل نمیبندند. اگر دمی بی دردسر سپری بشود هم خوشحالشان میکند. طبع و مزاج آنها به سمت خوشیهای کوچک کشیده میشود.
● ۱۶. برایشان مهم نیست دیگران در مورد آنها چه فکر میکنند. میفهمند که دیگران درگیر زندگی خودشان هستند و لازم نیست تصویر ذهنی دیگران از خود را مدام ویرایش کنند. از آرزوی شهرت دست بر میدارند.
● ۱۷. بازخورد دیگران را راحتتر میپذیرند و در برابر انتقادها زره نمیپوشند.
● ۱۸. دید خود را در مقابل دردها وسیعتر میکنند. بیشتر در طبیعت مشغول پیادهروی هستند و با حیوانات مهربان هستند.
● ۱۹. میفهمند گذشتهای که داشتند، در پاسخ آنها به وقایع تاثیر دارد. میپذیرند بهدلیل وقایع کودکی، مستعد خطا و افراط هستند. بنابراین، بیشتر به احساسات خود فکر میکنند و به آنها پاسخ فوری و غیرمنطقی نمیدهند.
●۲۰. دوست بهتری میشوند چون میدانند دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیبپذیریها.
📝 دکتر ایمان فانی
#روانشناسی
#معنای_زندگی
https://t.me/nedayeaglodel
● ۱. میفهمند که بدرفتاری آدمها به ترس و اضطراب آنها مربوط است. پس آدمها را بد مطلق یا هیولا نمیبینند.
● ۲. یاد میگیرند که آدمها بهطور خودکار از محتویات مغز ما اطلاع ندارند. بنابراین با آرامش و شفاف، حرف میزنند و دیگران را سرزنش نمیکنند که درکشان نمیکنند.
● ۳. یاد میگیرند که آنها هم اشتباه میکنند. پس معذرتخواهی میکنند.
● ۴. اعتماد بهنفس را یاد میگیرند. نه اینکه فوقالعاده هستند! خیر. در واقع پیمیبرند که همه ما نادان و سرگردان هستیم. همه ما با آزمون و خطا زندگی میکنیم؛ و این عیبی هم ندارد.
● ۵. والدین خود را میبخشند. درک میکنند که آنها هم درگیر ترس و اضطرابهای خودشان بودهاند.
● ۶. اثر نکات کوچک را بر خلقوخوی خود بهخوبی درک میکنند. اثر زودخوابیدن، وضعیت قندخون، درجات استرس، مصرف الکل و موارد دیگر را میفهمند و با کسی که تحت تأثیر این موارد باشد، مدارا میکنند.
● ۷. قهر نمیکنند. حرف میزنند، نفرت در خودشان جمع نمیکنند و میبخشند.
● ۸. دست از کمالگرایی برمیدارند. هیچ چیزی بینقص نیست؛ از "به اندازه کافی خوب بودن" قدردانی میکنند.
● ۹. یاد میگیرند کمی بدبین بودن دربارهی نتایج امور، یک فضیلت است. در نتیجه، آرامتر، صبورتر و بخشندهتر هستند. چون همهچیز را فدای آرمانگرایی خود نمیکنند.
● ۱۰. میفهمند نقاط ضعف آدمها با نقاط قوتشان گره خورده است. مثلا دیگر از کسی که شلخته است ناراحت نمیشوند، چون میدانند در ازای آن ممکن است فردی خلاق باشد. واقعا درک میکنند که آدم کامل وجود ندارد.
● ۱۱. مدام عاشق نمیشوند. سختتر و دیرتر عاشق میشوند ولی بسیار وفادار میمانند.
● ۱۲. درک میکنند که زندگی کردن با آنها میتواند چندان هم آسان نباشد. چون آنها هم نقاط ضعف بسیاری دارند.
● ۱۳. یاد میگیرند خود را برای خطاهای خود ببخشند. بیشتر با خود رفاقت میکنند.
● ۱۴) با کلهشقیهای بچگانهی خود بیشتر کنار میآیند و تلاش نمیکنند که در هر شرایطی، بزرگسال باشند. میپذیرند که همهی ما گاهی رفتارهای بچگانه داریم.
● ۱۵. برای شادی درازمدت، صرفا به پروژههای بلندمدت دل نمیبندند. اگر دمی بی دردسر سپری بشود هم خوشحالشان میکند. طبع و مزاج آنها به سمت خوشیهای کوچک کشیده میشود.
● ۱۶. برایشان مهم نیست دیگران در مورد آنها چه فکر میکنند. میفهمند که دیگران درگیر زندگی خودشان هستند و لازم نیست تصویر ذهنی دیگران از خود را مدام ویرایش کنند. از آرزوی شهرت دست بر میدارند.
● ۱۷. بازخورد دیگران را راحتتر میپذیرند و در برابر انتقادها زره نمیپوشند.
● ۱۸. دید خود را در مقابل دردها وسیعتر میکنند. بیشتر در طبیعت مشغول پیادهروی هستند و با حیوانات مهربان هستند.
● ۱۹. میفهمند گذشتهای که داشتند، در پاسخ آنها به وقایع تاثیر دارد. میپذیرند بهدلیل وقایع کودکی، مستعد خطا و افراط هستند. بنابراین، بیشتر به احساسات خود فکر میکنند و به آنها پاسخ فوری و غیرمنطقی نمیدهند.
●۲۰. دوست بهتری میشوند چون میدانند دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیبپذیریها.
📝 دکتر ایمان فانی
#روانشناسی
#معنای_زندگی
https://t.me/nedayeaglodel
Ⓜ️ در هر رابطه دو نفره ای شش نفر حضور دارند:
- من
- تو
- تصویری که من از تو در ذهن دارم
- تصویری که تو از من در ذهن داری
- تصور من از تصویری که ازخودم در ذهن تو دارم
- تصور تو از تصویری از خودت که در ذهن من است...
● حواسمان به هر شش تا باشد!
#روانشناسی
🛜 https://t.me/nedayeaglodel
- من
- تو
- تصویری که من از تو در ذهن دارم
- تصویری که تو از من در ذهن داری
- تصور من از تصویری که ازخودم در ذهن تو دارم
- تصور تو از تصویری از خودت که در ذهن من است...
● حواسمان به هر شش تا باشد!
#روانشناسی
🛜 https://t.me/nedayeaglodel
🔷 «روانشناسی دیکتاتورها» (۱)
✍🏻 دکتر احمد ایزدیطامه
🔹 «تقدیم به آقای پرویز شیخ طادی به پاس حقگویی ایشان»
هرچند در ادبیات عامه ، مفهوم دیکتاتور بیشتر به رهبران سیاسی اطلاق می شود ، اما در واقع دیکتاتوری ، یک تیپ شخصیتی است که می توان آن را در گروه های مختلف اجتماعی ، شغلی و جنسیتی یافت. بنابراین، ما در جامعه با نانوا ، مهندس ، پزشک ، پژوهشگر، آخوند ، زن خانهدار، مدیر عامل ، معلم و رانندهی دیکتاتور روبرو هستیم.
این که این صفت بیشتر به سیاستمداران اتلاق می شود به این دلیل است که اولاً آنها به دلیل قدرت موقعیتی که از آن برخوردارند بیشتر امکان بروز دیکتاتوری را دارند و دوم اینکه آسیب دیکتاتوری سیاستمداران برای جامعه به مراتب بیشتر از سایر افراد است.
هر چند وسعت و عمق دیکتاتوری یک معلم ، مدیر عامل یک شرکت یا یک پزشک به مراتب کمتر از یک سیاستمدار است ، اما در هر صورت این افراد نیز استعداد دیکتاتوری را دارند و در صورتی که آب پیدا کنند ، شناگر های قابلی هستند. این که افرادی بعد از رسیدن به قدرت ، دیکتاتور می شوند ، تماماً به خاطر موقعیت جدید آنها نیست ؛ بلکه آمادگی شخصیتی آنها نیز نقش مهمی در دیکتاتور شدن آنها دارد. مانند سایر استعدادها ، قابلیت دیکتاتوری نیز در انسانها یکسان نیست.
انسانها در تیپ ها و ویژگی های شخصیتی با یکدیگر تفاوت دارند. شخصیت انسانها از مجموعه ای از صفات ، عادات، ویژگی ها و خصوصیات تقریباً ثابت تشکیل شده است . فراوانی و تنوع این متغیرها در انسانهای مختلف یکسان نیست و به همین دلیل هم ، انسانها با یکدیگر تفاوت پیدا می کنند و به درونگرا و برونگرا / تأملی و تکانشی / تیپ A و B / با اعتماد به نفس و ترسو / مسوولیتپذیر و مسوولیتگریز تقسیمبندی می شوند.
از دیدگاه روانشناسی ، رفتار انسانها ، ریشه در شخصیت آنها دارد. به عبارت دیگر، شخصیت انسانها در رفتار آنها ظهور و بروز پیدا میکند. بر همین اساس ، دسته ای از انسانها دارای مجموعه ویژگی ها ، نگرش ها و صفاتی هستند که به واسطه آنها می توان آنها را دیکتاتور نامید .
گروهی از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره که دچار مشکلات خانوادگی شده اند ، زنان و مردان هستند که دلیل مشکل آنها ، این است که هر دو یا یکی از آنها از ویژگی های شخصیتی دیکتاتوری برخوردارند.
اگر یک سیاستمدار دیکتاتور ، کشور و یا منطقه ای را دچار دردسر می کند ، یک مدیر دیکتاتور نیز ، سازمان و کارکنان آن را با مشکلات جدی مواجه می سازد و یک پدر یا مادر دیکتاتور نیز می توانند ، خانواده را دچار چالش کنند. بنابراین ، برای همه انسانها ضرورت دارد تا با شناخت مختصات شخصیتی افراد دیکتاتور و مقایسه خود با آن ، نسبت به شخصیت خود آگاهی پیدا کنند.
شخصیت های دیکتاتور را از سه ساحت شناختی ، هیجانی - عاطفی و رفتاری می توان مورد واکاوی و بررسی قرار داد که به شرط حیات در نوشته هفته آینده به بررسی آن از منظر شناختی و ادراکی پرداخته خواهد شد.
#دیکتاتور #دیکتاتوری #روانشناسی_دیکتاتورها
@nedayeaglodel
✍🏻 دکتر احمد ایزدیطامه
🔹 «تقدیم به آقای پرویز شیخ طادی به پاس حقگویی ایشان»
هرچند در ادبیات عامه ، مفهوم دیکتاتور بیشتر به رهبران سیاسی اطلاق می شود ، اما در واقع دیکتاتوری ، یک تیپ شخصیتی است که می توان آن را در گروه های مختلف اجتماعی ، شغلی و جنسیتی یافت. بنابراین، ما در جامعه با نانوا ، مهندس ، پزشک ، پژوهشگر، آخوند ، زن خانهدار، مدیر عامل ، معلم و رانندهی دیکتاتور روبرو هستیم.
این که این صفت بیشتر به سیاستمداران اتلاق می شود به این دلیل است که اولاً آنها به دلیل قدرت موقعیتی که از آن برخوردارند بیشتر امکان بروز دیکتاتوری را دارند و دوم اینکه آسیب دیکتاتوری سیاستمداران برای جامعه به مراتب بیشتر از سایر افراد است.
هر چند وسعت و عمق دیکتاتوری یک معلم ، مدیر عامل یک شرکت یا یک پزشک به مراتب کمتر از یک سیاستمدار است ، اما در هر صورت این افراد نیز استعداد دیکتاتوری را دارند و در صورتی که آب پیدا کنند ، شناگر های قابلی هستند. این که افرادی بعد از رسیدن به قدرت ، دیکتاتور می شوند ، تماماً به خاطر موقعیت جدید آنها نیست ؛ بلکه آمادگی شخصیتی آنها نیز نقش مهمی در دیکتاتور شدن آنها دارد. مانند سایر استعدادها ، قابلیت دیکتاتوری نیز در انسانها یکسان نیست.
انسانها در تیپ ها و ویژگی های شخصیتی با یکدیگر تفاوت دارند. شخصیت انسانها از مجموعه ای از صفات ، عادات، ویژگی ها و خصوصیات تقریباً ثابت تشکیل شده است . فراوانی و تنوع این متغیرها در انسانهای مختلف یکسان نیست و به همین دلیل هم ، انسانها با یکدیگر تفاوت پیدا می کنند و به درونگرا و برونگرا / تأملی و تکانشی / تیپ A و B / با اعتماد به نفس و ترسو / مسوولیتپذیر و مسوولیتگریز تقسیمبندی می شوند.
از دیدگاه روانشناسی ، رفتار انسانها ، ریشه در شخصیت آنها دارد. به عبارت دیگر، شخصیت انسانها در رفتار آنها ظهور و بروز پیدا میکند. بر همین اساس ، دسته ای از انسانها دارای مجموعه ویژگی ها ، نگرش ها و صفاتی هستند که به واسطه آنها می توان آنها را دیکتاتور نامید .
گروهی از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره که دچار مشکلات خانوادگی شده اند ، زنان و مردان هستند که دلیل مشکل آنها ، این است که هر دو یا یکی از آنها از ویژگی های شخصیتی دیکتاتوری برخوردارند.
اگر یک سیاستمدار دیکتاتور ، کشور و یا منطقه ای را دچار دردسر می کند ، یک مدیر دیکتاتور نیز ، سازمان و کارکنان آن را با مشکلات جدی مواجه می سازد و یک پدر یا مادر دیکتاتور نیز می توانند ، خانواده را دچار چالش کنند. بنابراین ، برای همه انسانها ضرورت دارد تا با شناخت مختصات شخصیتی افراد دیکتاتور و مقایسه خود با آن ، نسبت به شخصیت خود آگاهی پیدا کنند.
شخصیت های دیکتاتور را از سه ساحت شناختی ، هیجانی - عاطفی و رفتاری می توان مورد واکاوی و بررسی قرار داد که به شرط حیات در نوشته هفته آینده به بررسی آن از منظر شناختی و ادراکی پرداخته خواهد شد.
#دیکتاتور #دیکتاتوری #روانشناسی_دیکتاتورها
@nedayeaglodel
Ⓜ️ اونایی که هوش هیجانیEQ بالایی دارن چجورین؟!
➕ از قشنگترین پژوهش هایی که در مورد هوش خوندم از دنیل گولمن بود که می گفت اونایی که هوش هیجانی بالایی دارن در روابط، شغل و زندگی موفق تر از بقیه هستن.
● ویژگی آدمایی که هوش هیجانی بالایی دارن اینجوریه:
🏷 ۱) شناخت خوبی از خودشون دارن، میدونن علایقشون چیه و با چی مودشون رو بالا بیارن وقتی توی قسمتای سخت زندگی گیر می کنن حال خوب کنایی دارن که سریع ازشون بهره میبرن
🏷 ۲) احساساتشون رو به جای سرکوب کردن ابراز می کنن.به موقع خشمگین میشن، به موقع میزنن زیر گریه و از اینکه احساساتشون رو نشون بدن ترسی ندارن،حتی وقتی از چیزی خوششون بیاد یا نه اونو بیان می کنن
🏷 ۳)دوست های صمیمی دارن که سالهاست باهم ارتباط بی نظیری ساختن، اونا با دوستای صمیمیشون به جایی رسیدن که درک متقابل عجیب غریبی ازهم دارن بدون اینکه بخوان هرچیزی رو برای هم توضیح بدن
🏷 ۴)به طرز عجیب و غریبی در شناسایی احساسات و شخصیت بقیه قوی هستن و می تونن خیلی خوب دیگران رو بشناسن
🏷 ۵) اونایی که هوش هیجانی بالایی دارن معمولا آدمایی هستن که اهداف زیادی هم توی زندگیشون دارن و زندگی رو مطابق اون هدفا جلو می برن
● اگه این ویژگی ها رو توی خودت میبینی یعنی هوش هیجانی بالایی داری.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
➕ از قشنگترین پژوهش هایی که در مورد هوش خوندم از دنیل گولمن بود که می گفت اونایی که هوش هیجانی بالایی دارن در روابط، شغل و زندگی موفق تر از بقیه هستن.
● ویژگی آدمایی که هوش هیجانی بالایی دارن اینجوریه:
🏷 ۱) شناخت خوبی از خودشون دارن، میدونن علایقشون چیه و با چی مودشون رو بالا بیارن وقتی توی قسمتای سخت زندگی گیر می کنن حال خوب کنایی دارن که سریع ازشون بهره میبرن
🏷 ۲) احساساتشون رو به جای سرکوب کردن ابراز می کنن.به موقع خشمگین میشن، به موقع میزنن زیر گریه و از اینکه احساساتشون رو نشون بدن ترسی ندارن،حتی وقتی از چیزی خوششون بیاد یا نه اونو بیان می کنن
🏷 ۳)دوست های صمیمی دارن که سالهاست باهم ارتباط بی نظیری ساختن، اونا با دوستای صمیمیشون به جایی رسیدن که درک متقابل عجیب غریبی ازهم دارن بدون اینکه بخوان هرچیزی رو برای هم توضیح بدن
🏷 ۴)به طرز عجیب و غریبی در شناسایی احساسات و شخصیت بقیه قوی هستن و می تونن خیلی خوب دیگران رو بشناسن
🏷 ۵) اونایی که هوش هیجانی بالایی دارن معمولا آدمایی هستن که اهداف زیادی هم توی زندگیشون دارن و زندگی رو مطابق اون هدفا جلو می برن
● اگه این ویژگی ها رو توی خودت میبینی یعنی هوش هیجانی بالایی داری.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
Ⓜ️ اشتباهات رایج در یک رابطه عاطفی
➕ داشتن یک رابطه عاطفی سالم همانقدر که دلنشین است نیازمند تلاش و کوشش طرفین نیز بوده و بهسادگی قابل حفظ کردن نیست. برای همین باید بدانید که اشتباهات رایج در رابطه عاطفی که ممکن است این ماه عسل شیرین را از شما بگیرد، کدامند تا از وقوع آنها جلوگیری کنید. در ادامه 10 عدد از بدترین این اشتباهات را معرفی خواهیم کرد.اغلب این اشتباهات توسط دو روانشناس به نامهای گاتمن و گلاسر که بخش بزرگی از تحقیقات خود را صرف مطالعه روابط عاطفی کردهاند شناسایی شدهاند.
● انتقاد تند
یکی از بدترین اشتباهات رایج در روابط عاطفی انتقاد زن و مرد از یکدیگر با بیانی تند است. بهتر است لحظهای که قصد دارید از همسر خود انتقاد کنید ابتدا کمی صبر کنید و سپس در لحظهای مناسب با بیانی آرام از وی انتقاد کنید. انتقاد تند باعث میشود طرفین اعتماد به نفس خود را از دست دهند.
● سعی در تغییر یکدیگر
یکی دیگر از اشتباهات رایج در روابط عاطفی تلاش یکی از طرفین برای تغییر شخصیت یا نگاه طرف مقابل است. این کار باعث میشود طرفی که قصد تغییر آن را دارید سرخورده شود و از جایی دیگر تلاش شما را دشمنی با خود قلمداد کرده و ناگهان طغیان کند.
● نق زدن
اگر یکی از کسانی که در رابطه عاطفی با شخص دیگری است مدام نق بزند، باعث نابودی آن رابطه عاطفی میشود. انسانها در زندگی خود دنبال کسی هستند که به آنها آرامش بدهد. برای همین اگر یکی از طرفین فقط نق بزند، باعث تخریب آن رابطه عاطفی خواهد شد.
● تهدید به ترک رابطه
از دیگر اشتباهات رایج در روابط عاطفی که باعث نابودی رابطه میشود، تهدید یکی از طرفین به ترک رابطه است. اگر کسی هر لحظه از رابطه دیگری را تهدید به رفتن کند طرف مقابل به تدریج سرد شده و درنهایت این رابطه به جدایی میانجامد.
● تنبیه روانی
اگر یکی از طرفین رابطه با هر اشتباه طرف مقابل او را از نظر روانی تنبیه کند و مثلا مهربانی و توجه خود را از او دریغ کند، بهتدریج آن رابطه به جدایی خواهد انجامید؛ زیرا طرف مقابل متوجه میشود آزادی عمل در رابطه ندارد.
● تنها گذاشتن یکدیگر
تنها گذاشتن یکی از طرفین در رابطه چه از نظر فیزیکی چه از نظر عاطفی یکی دیگر از اشتباهات رایج در رابطه عاطفی است؛ زیرا باعث میشود شخص مقابل به این نتیجه برسد که اهمیتی در این رابطه ندارد یا اصلا جدی گرفته نمیشود.
● گارد گیری در مقابل هم
اشتباه دیگری که باعث از هم پاشیده شدن رابطه عاطفی خواهد شد، گاردگیری یکی از طرفین در مقابل دیگری است. این گاردگیری میتواند نوعی بازخورد نامناسب در مقابل اشتباهات طرف مقابل باشد. برای مثال همه تقصیرها را گردن طرف مقابل انداختن نوعی گاردگیری محسوب میشود.
● سکوت در رابطه
هشتمین اشتباه مهلک در یک رابطه عاطفی سکوت یکی از طرفین است. وقتی که یکی از طرفین در رابطه عاطفی سکوت کرده و هیچ وقت با پارتنر خود صحبت نمیکند، این اشتباه درنهایت باعث نابودی آن رابطه عاطفی خواهد شد.
● جست و جوی شخص قبلی در پارتنر جدید اگر یکی از طرفین رابطه عاطفی در گذشته عاطفی خود گیر کرده باشد، ممکن است در شخص جدید هم دنبال همان نفر قبلی باشد. این اشتباه نیز از اشتباهات رایج در رابطه عاطفی است که اتفاقا بسیار مخرب محسوب میشود.
● خود را مقصر دانستن
یکی دیگر از اشتباهات نابودکننده رابطه عاطفی این است که خود را مقصر تمام اشتباهات رخ داده در این رابطه بدانید. این حالت زمانی پیش میآید که دیوانهوار عاشق طرف مقابل باشید و نخواهید نقصهای وی را ببینید و از آنها بگذرید.
● سخن آخر
در این مطلب سعی کردیم اشتباهات رایج در رابطه عاطفی را بررسی کنیم. داشتن رابطه عاطفی مزایای زیادی دارد که یکی از کوچکترین آنها داشتن ذهنی سالم و زندگی منظم است. با این حال اشتباهاتی وجود دارد که باعث میشود رابطه عاطفی شما به نابودی کشانده شود. شناخت این اشتباهات که البته 10 تا از بدترین آنها را در اینجا بررسی کردیم به شما کمک میکند بتوانید مانع نابودی رابطه عاطفی خود شوید. امیدواریم مطالب بیان شده برای شما مفید باشد.
▪️منبع: انبارستان
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
➕ داشتن یک رابطه عاطفی سالم همانقدر که دلنشین است نیازمند تلاش و کوشش طرفین نیز بوده و بهسادگی قابل حفظ کردن نیست. برای همین باید بدانید که اشتباهات رایج در رابطه عاطفی که ممکن است این ماه عسل شیرین را از شما بگیرد، کدامند تا از وقوع آنها جلوگیری کنید. در ادامه 10 عدد از بدترین این اشتباهات را معرفی خواهیم کرد.اغلب این اشتباهات توسط دو روانشناس به نامهای گاتمن و گلاسر که بخش بزرگی از تحقیقات خود را صرف مطالعه روابط عاطفی کردهاند شناسایی شدهاند.
● انتقاد تند
یکی از بدترین اشتباهات رایج در روابط عاطفی انتقاد زن و مرد از یکدیگر با بیانی تند است. بهتر است لحظهای که قصد دارید از همسر خود انتقاد کنید ابتدا کمی صبر کنید و سپس در لحظهای مناسب با بیانی آرام از وی انتقاد کنید. انتقاد تند باعث میشود طرفین اعتماد به نفس خود را از دست دهند.
● سعی در تغییر یکدیگر
یکی دیگر از اشتباهات رایج در روابط عاطفی تلاش یکی از طرفین برای تغییر شخصیت یا نگاه طرف مقابل است. این کار باعث میشود طرفی که قصد تغییر آن را دارید سرخورده شود و از جایی دیگر تلاش شما را دشمنی با خود قلمداد کرده و ناگهان طغیان کند.
● نق زدن
اگر یکی از کسانی که در رابطه عاطفی با شخص دیگری است مدام نق بزند، باعث نابودی آن رابطه عاطفی میشود. انسانها در زندگی خود دنبال کسی هستند که به آنها آرامش بدهد. برای همین اگر یکی از طرفین فقط نق بزند، باعث تخریب آن رابطه عاطفی خواهد شد.
● تهدید به ترک رابطه
از دیگر اشتباهات رایج در روابط عاطفی که باعث نابودی رابطه میشود، تهدید یکی از طرفین به ترک رابطه است. اگر کسی هر لحظه از رابطه دیگری را تهدید به رفتن کند طرف مقابل به تدریج سرد شده و درنهایت این رابطه به جدایی میانجامد.
● تنبیه روانی
اگر یکی از طرفین رابطه با هر اشتباه طرف مقابل او را از نظر روانی تنبیه کند و مثلا مهربانی و توجه خود را از او دریغ کند، بهتدریج آن رابطه به جدایی خواهد انجامید؛ زیرا طرف مقابل متوجه میشود آزادی عمل در رابطه ندارد.
● تنها گذاشتن یکدیگر
تنها گذاشتن یکی از طرفین در رابطه چه از نظر فیزیکی چه از نظر عاطفی یکی دیگر از اشتباهات رایج در رابطه عاطفی است؛ زیرا باعث میشود شخص مقابل به این نتیجه برسد که اهمیتی در این رابطه ندارد یا اصلا جدی گرفته نمیشود.
● گارد گیری در مقابل هم
اشتباه دیگری که باعث از هم پاشیده شدن رابطه عاطفی خواهد شد، گاردگیری یکی از طرفین در مقابل دیگری است. این گاردگیری میتواند نوعی بازخورد نامناسب در مقابل اشتباهات طرف مقابل باشد. برای مثال همه تقصیرها را گردن طرف مقابل انداختن نوعی گاردگیری محسوب میشود.
● سکوت در رابطه
هشتمین اشتباه مهلک در یک رابطه عاطفی سکوت یکی از طرفین است. وقتی که یکی از طرفین در رابطه عاطفی سکوت کرده و هیچ وقت با پارتنر خود صحبت نمیکند، این اشتباه درنهایت باعث نابودی آن رابطه عاطفی خواهد شد.
● جست و جوی شخص قبلی در پارتنر جدید اگر یکی از طرفین رابطه عاطفی در گذشته عاطفی خود گیر کرده باشد، ممکن است در شخص جدید هم دنبال همان نفر قبلی باشد. این اشتباه نیز از اشتباهات رایج در رابطه عاطفی است که اتفاقا بسیار مخرب محسوب میشود.
● خود را مقصر دانستن
یکی دیگر از اشتباهات نابودکننده رابطه عاطفی این است که خود را مقصر تمام اشتباهات رخ داده در این رابطه بدانید. این حالت زمانی پیش میآید که دیوانهوار عاشق طرف مقابل باشید و نخواهید نقصهای وی را ببینید و از آنها بگذرید.
● سخن آخر
در این مطلب سعی کردیم اشتباهات رایج در رابطه عاطفی را بررسی کنیم. داشتن رابطه عاطفی مزایای زیادی دارد که یکی از کوچکترین آنها داشتن ذهنی سالم و زندگی منظم است. با این حال اشتباهاتی وجود دارد که باعث میشود رابطه عاطفی شما به نابودی کشانده شود. شناخت این اشتباهات که البته 10 تا از بدترین آنها را در اینجا بررسی کردیم به شما کمک میکند بتوانید مانع نابودی رابطه عاطفی خود شوید. امیدواریم مطالب بیان شده برای شما مفید باشد.
▪️منبع: انبارستان
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
*
چرا مردها شبها با شما بحث نمی كنند؟
برای شما هم پيش آمده كه حدود ۱۱ شب كه همسرتان كمی از خستگی كارش رها شده و مشغول تماشای تلويزيون است با او در مورد چيزی كه فكرتان را مشغول كرده صحبت كنيد؟
احتمالا شما هم در اين شرايط شنيدهايد كه:
«خستهام! وقت گير آوردی؟»
يا «بگذار فردا در موردش حرف می زنيم!»
تكرار چنين طفره رفتنهايی می تواند شما را كلافه كند اما اگر واقعيت اين موضوع را بدانيد، بهتر می توانيد حلش كنيد.
واقعيت اين است كه مردها شبها هنگامی كه خسته هستند، احساس تسلط كمتری بر تفكرشان و بحثی كه با شما راه افتاده می كنند.
مردها اغلب به مكالمه، به چشم يك «نبرد قدرت» كوچك می نگرند و به همين دليل دوست دارند زمانی كه لباس رزم پوشيدهاند و در اوج آمادگی هستند، گفتوگو را شروع كنند.
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
چرا مردها شبها با شما بحث نمی كنند؟
برای شما هم پيش آمده كه حدود ۱۱ شب كه همسرتان كمی از خستگی كارش رها شده و مشغول تماشای تلويزيون است با او در مورد چيزی كه فكرتان را مشغول كرده صحبت كنيد؟
احتمالا شما هم در اين شرايط شنيدهايد كه:
«خستهام! وقت گير آوردی؟»
يا «بگذار فردا در موردش حرف می زنيم!»
تكرار چنين طفره رفتنهايی می تواند شما را كلافه كند اما اگر واقعيت اين موضوع را بدانيد، بهتر می توانيد حلش كنيد.
واقعيت اين است كه مردها شبها هنگامی كه خسته هستند، احساس تسلط كمتری بر تفكرشان و بحثی كه با شما راه افتاده می كنند.
مردها اغلب به مكالمه، به چشم يك «نبرد قدرت» كوچك می نگرند و به همين دليل دوست دارند زمانی كه لباس رزم پوشيدهاند و در اوج آمادگی هستند، گفتوگو را شروع كنند.
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
Ⓜ️ "تحقیر" شکلی از رابطه قدرت است!
➕ نوعی تحمیل سلطه است، به تسلیم واداشتن دیگری است برغم میل اش. فرد می کوشد بر دیگری پا بگذارد تا در هرم قدرت پله ای بالاتر آید. "تحقیر" تلاشی است برای برکشیدن "خود" از طریق فروکشیدن "دیگری". گوهر "تحقیر" تلاش برای شکل بخشیدن به نوعی رابطه سادیستی- مازوخیستی است.
➕ آشکارترین راه تحقیر خشونت است، تسلیم کردن دیگری به ضرب زور است- قربانی را به عجز رساندن است، اراده او را به ضرب زور درهم شکستن است.اما به نظرم ویرانگرترین نوع تحقیر از راه خشونت نیست، از راه محبت است. "تحقیر از راه خشونت" آشکار است- ناظران بیرونی هم می توانند وقوع آن را دریابند. اما "تحقیر از راه محبت" پنهان است- فرد سلطه جو قربانی خود را برمی گزیند، نقاط ضعف او را شناسایی می کند، و آرام آرام تارهای لطیف و نامرئی خود را به دورش می تند تا راه هر گریزی را بر او ببندد. در غالب موارد، حتّی قربانی هم جرأت ندارد به اسارتش اذعان کند مبادا به نمک خوردن و نمکدان شکستن متهم شود. ساده ترین شکل "تحقیر از راه محبّت" این است که در حقّ دیگری محبت کنیم، و بعد مدام آن محبّت را به یادش بیاوریم تا احساس دین ناگزیرش کند که به خواست و اراده ما تسلیم شود. اما شاید سخت ترین نوع تحقیر وقتی باشد که به دیگری محبّت می کنیم، بر او منّت نمی گذاریم، اما سخت مراقب ایم که مبادا فرصتی برای جبران محبّت مان بیابد. تمام فرصتهای جبران محبّت را از او می ستانیم. وقتی که فرصت جبران از قربانی ربوده شد، چاره ای نمی بیند جز آنکه برای جبران محبّت، اراده ما را بر اراده خود مقدم بدارد- یعنی "آدم ما بشود"، سلطه اراده ما را بپذیرد. در اینجا تارهای عنکبوتی محبت چندان ظریف می تند که قربانی مجال آه هم ندارد- بارزترین مصداق سر بریدن است با پنبه!
📝 دکتر آرش نراقی
#اخلاق
#روانشناسی
💠 به کانالِ « ندای عقل و دل » در تلگرام بپیوندید.
https://t.me/nedayeaglodel
➕ نوعی تحمیل سلطه است، به تسلیم واداشتن دیگری است برغم میل اش. فرد می کوشد بر دیگری پا بگذارد تا در هرم قدرت پله ای بالاتر آید. "تحقیر" تلاشی است برای برکشیدن "خود" از طریق فروکشیدن "دیگری". گوهر "تحقیر" تلاش برای شکل بخشیدن به نوعی رابطه سادیستی- مازوخیستی است.
➕ آشکارترین راه تحقیر خشونت است، تسلیم کردن دیگری به ضرب زور است- قربانی را به عجز رساندن است، اراده او را به ضرب زور درهم شکستن است.اما به نظرم ویرانگرترین نوع تحقیر از راه خشونت نیست، از راه محبت است. "تحقیر از راه خشونت" آشکار است- ناظران بیرونی هم می توانند وقوع آن را دریابند. اما "تحقیر از راه محبت" پنهان است- فرد سلطه جو قربانی خود را برمی گزیند، نقاط ضعف او را شناسایی می کند، و آرام آرام تارهای لطیف و نامرئی خود را به دورش می تند تا راه هر گریزی را بر او ببندد. در غالب موارد، حتّی قربانی هم جرأت ندارد به اسارتش اذعان کند مبادا به نمک خوردن و نمکدان شکستن متهم شود. ساده ترین شکل "تحقیر از راه محبّت" این است که در حقّ دیگری محبت کنیم، و بعد مدام آن محبّت را به یادش بیاوریم تا احساس دین ناگزیرش کند که به خواست و اراده ما تسلیم شود. اما شاید سخت ترین نوع تحقیر وقتی باشد که به دیگری محبّت می کنیم، بر او منّت نمی گذاریم، اما سخت مراقب ایم که مبادا فرصتی برای جبران محبّت مان بیابد. تمام فرصتهای جبران محبّت را از او می ستانیم. وقتی که فرصت جبران از قربانی ربوده شد، چاره ای نمی بیند جز آنکه برای جبران محبّت، اراده ما را بر اراده خود مقدم بدارد- یعنی "آدم ما بشود"، سلطه اراده ما را بپذیرد. در اینجا تارهای عنکبوتی محبت چندان ظریف می تند که قربانی مجال آه هم ندارد- بارزترین مصداق سر بریدن است با پنبه!
📝 دکتر آرش نراقی
#اخلاق
#روانشناسی
💠 به کانالِ « ندای عقل و دل » در تلگرام بپیوندید.
https://t.me/nedayeaglodel
چرا مردها کمتر صحبت می کنند؟
*شنونده فعالی نیستید، موقعی که همسرتان صحبت می کند حواستان جای دیگر است.
*وقتی صحبت می کند شروع به قضاوت می کنید.
*اجازه نمی دهید همسرتان خود واقعیش باشد و مدام از او ایراد می گیرید.
*طوری برخورد می کنید که احساس کند مورد احترام نیست و توسط،شما درک نمی شود.
*وقتی صحبت می کند نصیحتش می کنید.
*بین حرف هایش می پرید.
*سعی دارید مثل مادر از او مراقبت کنید.
*از حرف هایش زمان دعوا ایراد می گیرید.
*توان رو به رو شدن و شنیدن مشکلاتش را ندارید.
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/Agahiyesiasi
*شنونده فعالی نیستید، موقعی که همسرتان صحبت می کند حواستان جای دیگر است.
*وقتی صحبت می کند شروع به قضاوت می کنید.
*اجازه نمی دهید همسرتان خود واقعیش باشد و مدام از او ایراد می گیرید.
*طوری برخورد می کنید که احساس کند مورد احترام نیست و توسط،شما درک نمی شود.
*وقتی صحبت می کند نصیحتش می کنید.
*بین حرف هایش می پرید.
*سعی دارید مثل مادر از او مراقبت کنید.
*از حرف هایش زمان دعوا ایراد می گیرید.
*توان رو به رو شدن و شنیدن مشکلاتش را ندارید.
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/Agahiyesiasi
این ما هستیم که به دیگران پیام می دهیم چگونه با ما رفتار کنند!
یکی از روش های ارزیابی عملکرد ما بازخورد اجتماعی است. این که ما خودمان را در آینه دیگران ببینیم.
نحوه برخورد ما با دیگران نشان دهنده شخصیت ماست؛
وقتی که فردی بیش از حد شوخ طبع باشد و دیگران را تمسخر کند، اطرافیان این پیام را دریافت می کنند این شخص دلقک می باشد.
یا وقتی شخصی مطیع باشد و قدرت نه گفتن نداشته باشد دیگران متوجه می شوند که این شخص یک برده است واز او بیگاری می کشند.
و یا وقتی دانش آموزی سر کلاس بی موقع
حرف می زند، به معلم می گوید با من برخورد کن!
وقتی شما مدیریت اقتصادی ضعیفی داشته باشید همسرتان می فهمد که این کاره نیستید و بر شما مسلط می شود و در نهایت برچسب زن ذلیلی می خورید.
پس ما خودمان با رفتارمان، با حرف زدن مان، با عملکردمان به دیگران می گوییم که چگونه با ما رفتار کنند.
یادمان باشد احترام، احترام می آفریند،پرخاشگری، پرخاشگری می آورد ....
#اکرم_رسولی_پور/ #روانشناس
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
یکی از روش های ارزیابی عملکرد ما بازخورد اجتماعی است. این که ما خودمان را در آینه دیگران ببینیم.
نحوه برخورد ما با دیگران نشان دهنده شخصیت ماست؛
وقتی که فردی بیش از حد شوخ طبع باشد و دیگران را تمسخر کند، اطرافیان این پیام را دریافت می کنند این شخص دلقک می باشد.
یا وقتی شخصی مطیع باشد و قدرت نه گفتن نداشته باشد دیگران متوجه می شوند که این شخص یک برده است واز او بیگاری می کشند.
و یا وقتی دانش آموزی سر کلاس بی موقع
حرف می زند، به معلم می گوید با من برخورد کن!
وقتی شما مدیریت اقتصادی ضعیفی داشته باشید همسرتان می فهمد که این کاره نیستید و بر شما مسلط می شود و در نهایت برچسب زن ذلیلی می خورید.
پس ما خودمان با رفتارمان، با حرف زدن مان، با عملکردمان به دیگران می گوییم که چگونه با ما رفتار کنند.
یادمان باشد احترام، احترام می آفریند،پرخاشگری، پرخاشگری می آورد ....
#اکرم_رسولی_پور/ #روانشناس
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
گفتگوی درونی چیست و چگونه در آرام سازی فرد تأثیر می گذارد؟
گفتگوی درونی در واقع همان افکاری است که فرد به طور معمول دارد.
انسان موجودی است که همیشه در حال فکر کردن است. یعنی ذهن ما انسان ها حتی برای یک لحظه هم از تفکر خالی نیست.
زمانی که هیجانی برای ما اتفاق می افتد و آن هیجان منفی است، معمولا این افکار به شکل منفی خود را نشان می دهند و این افکار منفی طبیعتا بر هیجان ما به طور متقابل تأثیر منفی می گذارند.
یعنی هیجان منفی افکار منفی ایجاد می کند و این افکار منفی هیجان را منفی تر می کند.
ما عموما به افراد توصیه می کنیم که در این شرایط حتی المقدور سعی کنند این افکار را که به اصطلاح همان گفت و گوی درونی آنها است به افکار مثبت یا گفت و گوی درونی مثبت تبدیل کنند.
البته میزان موفقیت در این امر به شدت افکار بستگی دارد.
#رسولی_پور_اکرم #روانشناس
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
گفتگوی درونی در واقع همان افکاری است که فرد به طور معمول دارد.
انسان موجودی است که همیشه در حال فکر کردن است. یعنی ذهن ما انسان ها حتی برای یک لحظه هم از تفکر خالی نیست.
زمانی که هیجانی برای ما اتفاق می افتد و آن هیجان منفی است، معمولا این افکار به شکل منفی خود را نشان می دهند و این افکار منفی طبیعتا بر هیجان ما به طور متقابل تأثیر منفی می گذارند.
یعنی هیجان منفی افکار منفی ایجاد می کند و این افکار منفی هیجان را منفی تر می کند.
ما عموما به افراد توصیه می کنیم که در این شرایط حتی المقدور سعی کنند این افکار را که به اصطلاح همان گفت و گوی درونی آنها است به افکار مثبت یا گفت و گوی درونی مثبت تبدیل کنند.
البته میزان موفقیت در این امر به شدت افکار بستگی دارد.
#رسولی_پور_اکرم #روانشناس
#روانشناسی_آرامش_ذهن
https://t.me/nedayeaglodel
"خوش بودن افراد به خوشی دیگران وابسته است."
➕ زیست اخلاقی می گوید که اصلا خوشی دیگران، شرط خوشی توست. تو نمی توانی بدون خوشی دیگران، خوش باشی. وقتی دیگران را خوش می بینی، خود تو هم خوش می شوی و هنگامی که دیگران را خوش می کنی، در اصل، خودت را خوش کرده ای. پدیده های اجتماعی به سه قسم قابل تقسیم اند برخی از اینها چنان اند که می توانند مال تو باشند و بقیه افرادی که در ارتباط با تو هستند، بی بهره از آنها باشند مثلا شما می توانی شهرت داشته باشی ولی هیچکدام از اعضای خانواده ات، دوستانت و همکارانت شهرت نداشته باشند ثروت هم همینطور است.
➕ قسم دوم آنهایی هستند که تو موقعی می توانی آنها را داشته باشی که دیگران نیز داشته باشند یعنی بحث بر سر همه یا هیچ است مثل آزادی، عدالت. در یک جامعه نمی شود یک بیماری واگیردار وجود داشته باشد ولی تو مصون باقی بمانی قسم سوم نیز آنهایی هستند که محل شک اند که آیا جزو دسته اول اند یا جزو دسته دوم مثل خوشی. آیا شما می توانی در جمعی که همه ناخوش اند، خوش باشی؟ آیا خوشی جزو دسته اول است یا جزو دسته دوم؟
➕ دیدگاهی هست که معتقد است خوشی را نمی توان داشت مگر آنکه دیگران هم از آن بهره مند باشند. تو نمی توانی در جامعه ای که دستخوش رنج، فقر و جهل و ... هستند، خوش باشی. این دیدگاه می گوید تو باید اخلاقی زندگی کنی چون از این طریق است که می توانی باعث خوشی دیگران باشی و بشوی. به هر میزان که با دیگران اخلاقی رفتار می کنی، به همان میزان، یک مقدار فتیلۀ خوشی دیگران را بالا کشیده ای و به همین میزان خود تو هم از خوشی برخوردار می شوی.
🏷● این دیدگاه دو تا پیش فرض دارد:
➖الف) خوشی از آن دسته اموری است که نمی توان به تنهایی داشت.
➖ب) اگر بخواهی به هر میزان که در توان تو هست، خوشی دیگران را بالا ببری، به همان میزان اخلاقی رفتار باید بکنی و از طریق اخلاقی عمل کردن است که خوشی دیگران بالا می رود.
➕نقد:
این دیدگاه که خوشی تو به خوشی دیگران وابسته است، به نظر می رسد که به خود انسانها بستگی دارد و یک قاعدۀ کلی نیست زیرا کسانی هستند که ناخوشی دیگران در آنها اثری ندارد.حال به لحاظ آماری جمعیت و تعداد کدام طرف بیشتر است؟به نظر می رسد اکثریت انسانها از ناخوشی دیگران، ناخوش هستند ولی اقلیتی وجود دارند که کک آنها نمی گزد که بقیه در چه وضعیتی باشند.
➕ارسطو معتقد است که همه ی انسانها دو ویژگی دارند که آنها را از صف حیوانات جدا می کند یعنی انسان موجودی است عقلانی-اجتماعی (یعنی اجتماعی بودن جزو سرشت انسانهاست و چون اینجوری است، از ناخوشی دیگران، ناخوش می شود: کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوس)اما تحقیقات روان شناسان جدید سخن ارسطو را نقض می کنند.
➕ پیش فرض دوم آنها این است که "برای بالاتر بردن فتیله ی خوشی دیگران، باید اخلاقی زندگی کنیم". آیا این پیش فرض درست است یا خیر؟ به نظر می رسد درست است ولی بعنوان شرط لازم، نه شرط کافی. یعنی اگر من واقعا با شما اخلاقی رفتار کنم این اخلاقی رفتار کردن، خوشی شما را افزایش می دهد ولی خوشی زندگی شما فقط به این اخلاقی رفتار کردن من بستگی ندارد و به عوامل دیگری نیز بستگی دارد.
▪️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست ، جلسه ی سوم
#معنای_زندگی
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
➕ زیست اخلاقی می گوید که اصلا خوشی دیگران، شرط خوشی توست. تو نمی توانی بدون خوشی دیگران، خوش باشی. وقتی دیگران را خوش می بینی، خود تو هم خوش می شوی و هنگامی که دیگران را خوش می کنی، در اصل، خودت را خوش کرده ای. پدیده های اجتماعی به سه قسم قابل تقسیم اند برخی از اینها چنان اند که می توانند مال تو باشند و بقیه افرادی که در ارتباط با تو هستند، بی بهره از آنها باشند مثلا شما می توانی شهرت داشته باشی ولی هیچکدام از اعضای خانواده ات، دوستانت و همکارانت شهرت نداشته باشند ثروت هم همینطور است.
➕ قسم دوم آنهایی هستند که تو موقعی می توانی آنها را داشته باشی که دیگران نیز داشته باشند یعنی بحث بر سر همه یا هیچ است مثل آزادی، عدالت. در یک جامعه نمی شود یک بیماری واگیردار وجود داشته باشد ولی تو مصون باقی بمانی قسم سوم نیز آنهایی هستند که محل شک اند که آیا جزو دسته اول اند یا جزو دسته دوم مثل خوشی. آیا شما می توانی در جمعی که همه ناخوش اند، خوش باشی؟ آیا خوشی جزو دسته اول است یا جزو دسته دوم؟
➕ دیدگاهی هست که معتقد است خوشی را نمی توان داشت مگر آنکه دیگران هم از آن بهره مند باشند. تو نمی توانی در جامعه ای که دستخوش رنج، فقر و جهل و ... هستند، خوش باشی. این دیدگاه می گوید تو باید اخلاقی زندگی کنی چون از این طریق است که می توانی باعث خوشی دیگران باشی و بشوی. به هر میزان که با دیگران اخلاقی رفتار می کنی، به همان میزان، یک مقدار فتیلۀ خوشی دیگران را بالا کشیده ای و به همین میزان خود تو هم از خوشی برخوردار می شوی.
🏷● این دیدگاه دو تا پیش فرض دارد:
➖الف) خوشی از آن دسته اموری است که نمی توان به تنهایی داشت.
➖ب) اگر بخواهی به هر میزان که در توان تو هست، خوشی دیگران را بالا ببری، به همان میزان اخلاقی رفتار باید بکنی و از طریق اخلاقی عمل کردن است که خوشی دیگران بالا می رود.
➕نقد:
این دیدگاه که خوشی تو به خوشی دیگران وابسته است، به نظر می رسد که به خود انسانها بستگی دارد و یک قاعدۀ کلی نیست زیرا کسانی هستند که ناخوشی دیگران در آنها اثری ندارد.حال به لحاظ آماری جمعیت و تعداد کدام طرف بیشتر است؟به نظر می رسد اکثریت انسانها از ناخوشی دیگران، ناخوش هستند ولی اقلیتی وجود دارند که کک آنها نمی گزد که بقیه در چه وضعیتی باشند.
➕ارسطو معتقد است که همه ی انسانها دو ویژگی دارند که آنها را از صف حیوانات جدا می کند یعنی انسان موجودی است عقلانی-اجتماعی (یعنی اجتماعی بودن جزو سرشت انسانهاست و چون اینجوری است، از ناخوشی دیگران، ناخوش می شود: کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوس)اما تحقیقات روان شناسان جدید سخن ارسطو را نقض می کنند.
➕ پیش فرض دوم آنها این است که "برای بالاتر بردن فتیله ی خوشی دیگران، باید اخلاقی زندگی کنیم". آیا این پیش فرض درست است یا خیر؟ به نظر می رسد درست است ولی بعنوان شرط لازم، نه شرط کافی. یعنی اگر من واقعا با شما اخلاقی رفتار کنم این اخلاقی رفتار کردن، خوشی شما را افزایش می دهد ولی خوشی زندگی شما فقط به این اخلاقی رفتار کردن من بستگی ندارد و به عوامل دیگری نیز بستگی دارد.
▪️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست ، جلسه ی سوم
#معنای_زندگی
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
📣 یک روز خانواده لاکپشتها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آنجا که لاکپشتها به صورت طبیعی در همهٔ موارد آهسته و یواش عمل میکنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!
در نهایت خانوادهٔ لاکپشت، خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب برای پیک نیک ترک کردند. در سال دوم سفرشان بالاخره جای مناسب رو پیدا کردند.
برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود و همهٔ آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاکپشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید؛ اما به هر حال تو خانواده اون سریعترین لاک پشت بود. او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاکپشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت و لاک پشت کوچولو برنگشت.
پنج سال، شش سال ... گذشت. در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاکپشت دیگر نمیتوانست به گرسنگی ادامه دهد. او اعلام کرد که قصد دارد غذا بخورد و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد. در این هنگام لاکپشت کوچولو ناگهان فریادکنان از پشت یک درخت بیرون پرید و گفت: «دیدید.. میدانستم که منتظر نمیمانید. منم دیگر نمیروم نمک بیاورم!»
زندگی بعضی از ما صرف انتظار کشیدن برای این میشود که دیگران به تعهداتی که از آنها انتظار داریم، عمل کنند. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدهند ،هستیم که خودمان (عملاً) هیچ کاری انجام نمیدهیم.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
در نهایت خانوادهٔ لاکپشت، خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب برای پیک نیک ترک کردند. در سال دوم سفرشان بالاخره جای مناسب رو پیدا کردند.
برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود و همهٔ آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاکپشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید؛ اما به هر حال تو خانواده اون سریعترین لاک پشت بود. او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاکپشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت و لاک پشت کوچولو برنگشت.
پنج سال، شش سال ... گذشت. در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاکپشت دیگر نمیتوانست به گرسنگی ادامه دهد. او اعلام کرد که قصد دارد غذا بخورد و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد. در این هنگام لاکپشت کوچولو ناگهان فریادکنان از پشت یک درخت بیرون پرید و گفت: «دیدید.. میدانستم که منتظر نمیمانید. منم دیگر نمیروم نمک بیاورم!»
زندگی بعضی از ما صرف انتظار کشیدن برای این میشود که دیگران به تعهداتی که از آنها انتظار داریم، عمل کنند. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدهند ،هستیم که خودمان (عملاً) هیچ کاری انجام نمیدهیم.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
📣چرا زندگی آدمای دارای عزت نفس بهتر و راحت تره؟
یکی از مهم ترین دلایلش اینه که اونها، اسیر خطاهای شناختی و فکرهای مزاحمی که عزت نفسشون رو نابود و حالشون رو بد کنه نمیشن....
چندتا خطای شناختی هست که رسما عزت نفس شمارو نابود میکنه:
۱) خطای باید ها
باید بهترین باشی، باید بهترین رتبه ونمره رو بگیری، اجبار به بهترین بودن و کمالگرایی یعنی نصف و نیمه رها کردن کار ، یعنی اضطراب زیاد از اینکه یهموقع شکست بخوری...
۲)خطای سیاه و سفید
هرموقعیتی که پیش میاد قسمت های تاریک و روشنی داره، تفکر سیاه و سفید باعث میشهتوی اولین شکست زندگیت کلا نگاه تاریک بهخودت پیدا کنی در حالی که تو توانایی های زیادی داره.
۳)خطای فاجعه سازی
همیشهتوی ذهنت شکست خوردن و درست انجام ندادن کارها برات مثل یه کابوسهکه انگار تورو به ته خط میرسونه
کدوم خواننده یا نویسنده و ادم موفقی اولین اثرش انقدر خوب بوده که تو از خودت انتظار داری؟
۴) خطای بزرگ نمایی
پتانسیل ساختن کوه از کاه اگه توی ذهنت باشه اینجوری میشه که از ۱۰ کاری که باید انجام میدادی وقتی ۹ تا رو عالی انجام دادی به جز یدونه، تو تمرکزت فقط روی همون یدونهست و خودت رو سرزنش میکنی
آدمایی که عزت نفس بالایی دارن، اسیر این شیوه از تفکرات و خطاهای شناختی نمیشن و معمولا وقتی شکستی رخ میده به جای بدرفتاری با خودشون، شیوه خوددوستی رو در پیش میگیرند.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
یکی از مهم ترین دلایلش اینه که اونها، اسیر خطاهای شناختی و فکرهای مزاحمی که عزت نفسشون رو نابود و حالشون رو بد کنه نمیشن....
چندتا خطای شناختی هست که رسما عزت نفس شمارو نابود میکنه:
۱) خطای باید ها
باید بهترین باشی، باید بهترین رتبه ونمره رو بگیری، اجبار به بهترین بودن و کمالگرایی یعنی نصف و نیمه رها کردن کار ، یعنی اضطراب زیاد از اینکه یهموقع شکست بخوری...
۲)خطای سیاه و سفید
هرموقعیتی که پیش میاد قسمت های تاریک و روشنی داره، تفکر سیاه و سفید باعث میشهتوی اولین شکست زندگیت کلا نگاه تاریک بهخودت پیدا کنی در حالی که تو توانایی های زیادی داره.
۳)خطای فاجعه سازی
همیشهتوی ذهنت شکست خوردن و درست انجام ندادن کارها برات مثل یه کابوسهکه انگار تورو به ته خط میرسونه
کدوم خواننده یا نویسنده و ادم موفقی اولین اثرش انقدر خوب بوده که تو از خودت انتظار داری؟
۴) خطای بزرگ نمایی
پتانسیل ساختن کوه از کاه اگه توی ذهنت باشه اینجوری میشه که از ۱۰ کاری که باید انجام میدادی وقتی ۹ تا رو عالی انجام دادی به جز یدونه، تو تمرکزت فقط روی همون یدونهست و خودت رو سرزنش میکنی
آدمایی که عزت نفس بالایی دارن، اسیر این شیوه از تفکرات و خطاهای شناختی نمیشن و معمولا وقتی شکستی رخ میده به جای بدرفتاری با خودشون، شیوه خوددوستی رو در پیش میگیرند.
#روانشناسی
https://t.me/nedayeaglodel
Ⓜ️ سلسلهمراتب شکایتها
➕ عموما "آبراهام مزلو" را با ایدهی "سلسله مراتب نیازها" میشناسیم. مزلو در این ایده نیازهای انسان را در پنح سطح صورتبندی میکند. به طور خلاصه:
➕ پایهایترین نیازها، نیازهای فیزیولوژیک مانند نیاز به غذا، آب، خواب، مسکن و...است.
نیاز به امنیت مانند امنیت شغلی، جسمی، در سطح دوم قرار دارد.
نیازهای اجتماعی مانند ارتباطات، عشق و تعلق، دوستی و تعامل با دیگران در سطح سوم است.
نیاز به احترام، اعتماد به نفس، تحقق خود، در سطح چهارم، و بالاخره در بالای هرم و در سطح پنجم، نیاز به خودشکوفایی، خلاقیت، معنا و هدف در زندگی است.
➕ اما در باب "سلسله مراتب شکایتها" کمتر از او یاد شده است. مزلو در یک فصل از کتاب "زندگی در اینجا و اکنون" با عنوان "غرغر کم، غرغر زیاد و فراغرغر"، شرحی قابل تامل و روشنگری در باب شکایتهای انسان و یا همان غرغرکردنهای او ارایه میدهد. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جایی است که از مسیر فهم شکایت افراد، میتوان به جایی که او در سلسله مراتب نیازها ایستاده است، پی برد. به تعبیری دیگر، نقایص و حتی دردها و رنجهای جامعه را از غرغرها و شکایتهای او میتوان شناخت. زیرا شکایات افراد و یا همان غرغر کردنها نسبت وثیق با شرایطی دارد که در آن میزیند. ارتباط عمیقی با دردها و رنجهایی دارد که بر دوش میکشند.
➕ مزلو سه سطح از شکایات و غرغرهای آدمیان را از یکدیگر تفکیک میکند:
➖ ۱. غرغرهای جزیی که "در سطح زیستی و ایمنی و شاید در سطح گروههای اجتماعی و تعلق به گروه جامعهپذیر و غیر رسمی" مطرح میشود.
➖ ۲. سطح دوم غرغر کردن
"احتمالا بیشتر در بارهی این امر است که مبادا از حرمت برخوردار نباشد و یا عرت و حیثیت او مورد تهدید قرار گیرد."
➖ ۳. و در نهایت سطح سوم از شکایتها را که مزلو با عنوان "فراغرغر" مینامد با ارزشهایی مانند عدالت، زیبایی و حقیقت مرتبط میداند. شکایتی که از نابسنده بودن و فقدان خودشکوفایی سر بر میآورد.
➕ بر اساس آموزههای مزلو:
"در جامعهای که به دست دزدان یا ستمگران یا افراد ناپاک اداره میشود"، شکایات آدمی در سطح پایین و در یا در ساحت زیستی او متوقف میماند و نمیتواند به شکایتی در سطح سوم زبان بگشاید.
➕ نیز مزلو در شرح سطح سوم از شکایات یا همان "فراغرغر"ٰ سه گونه شکایت را مطرح میکند.
●الف) شکایت در بارهی فقدان عدالت
●ب) شکایت در بارهی تقوایی که بیپاداش میماند.
●ج) شکایت در بارهی فرد شریری که پاداش میگیرد.
➕ بنا به اشاراتی که دارد، ناکامی، مسئلهای همیشگی و غرغر کردن امری دایمی و پایانناپدیر است. "ما نباید انتظار داشته باشیم که مردم دیگر لب به شکایت نگشایند، بلکه باید انتظار داشته باشیم که این شکایات تبدیل به شکایتهای پختهتری شود. به عبارت دیگر، غرغرهای جزیی تبدیل به غرغرهای اساسیتر و سرانجام تبدیل به فراغرغر شود".با بالا رفتن کیفیت زندگی، شکایتها نیز در سطح عمیقتر و متعالی مطرح خواهد شد.
➕ "دردشناسی"، صرفا یک کنش انساندوستانه نیست، بلکه متدی است که از این طریق میتوان آدمیان را شناخت و فهم واقعی از چیستی جامعه به دست آورد. به عبارت دیگر، "دردشناسی"، هم ضرورتی اخلاقی و هم روشی برای انسانشناسی است. دردها را میتوان از متن نالهها و شکایتها فهم کرد. این همان نقصان بزرگی است که نظام سیاسی مستقر، از آن بیبهره است. به نحوی که شهروندان احساس میکنند، دردها و رنجها و شکایتهایش، شنیده نمیشود و بلکه اسفبارتر که اساسا او را به رسمیت نمیشناسند.
▪️علی زمانیان
#روانشناسی
#توسعه
💠 به کانالِ تلگرامی « ندای عقل و دل » در تلگرام بپیوندید.
https://t.me/nedayeaglodel
➕ عموما "آبراهام مزلو" را با ایدهی "سلسله مراتب نیازها" میشناسیم. مزلو در این ایده نیازهای انسان را در پنح سطح صورتبندی میکند. به طور خلاصه:
➕ پایهایترین نیازها، نیازهای فیزیولوژیک مانند نیاز به غذا، آب، خواب، مسکن و...است.
نیاز به امنیت مانند امنیت شغلی، جسمی، در سطح دوم قرار دارد.
نیازهای اجتماعی مانند ارتباطات، عشق و تعلق، دوستی و تعامل با دیگران در سطح سوم است.
نیاز به احترام، اعتماد به نفس، تحقق خود، در سطح چهارم، و بالاخره در بالای هرم و در سطح پنجم، نیاز به خودشکوفایی، خلاقیت، معنا و هدف در زندگی است.
➕ اما در باب "سلسله مراتب شکایتها" کمتر از او یاد شده است. مزلو در یک فصل از کتاب "زندگی در اینجا و اکنون" با عنوان "غرغر کم، غرغر زیاد و فراغرغر"، شرحی قابل تامل و روشنگری در باب شکایتهای انسان و یا همان غرغرکردنهای او ارایه میدهد. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جایی است که از مسیر فهم شکایت افراد، میتوان به جایی که او در سلسله مراتب نیازها ایستاده است، پی برد. به تعبیری دیگر، نقایص و حتی دردها و رنجهای جامعه را از غرغرها و شکایتهای او میتوان شناخت. زیرا شکایات افراد و یا همان غرغر کردنها نسبت وثیق با شرایطی دارد که در آن میزیند. ارتباط عمیقی با دردها و رنجهایی دارد که بر دوش میکشند.
➕ مزلو سه سطح از شکایات و غرغرهای آدمیان را از یکدیگر تفکیک میکند:
➖ ۱. غرغرهای جزیی که "در سطح زیستی و ایمنی و شاید در سطح گروههای اجتماعی و تعلق به گروه جامعهپذیر و غیر رسمی" مطرح میشود.
➖ ۲. سطح دوم غرغر کردن
"احتمالا بیشتر در بارهی این امر است که مبادا از حرمت برخوردار نباشد و یا عرت و حیثیت او مورد تهدید قرار گیرد."
➖ ۳. و در نهایت سطح سوم از شکایتها را که مزلو با عنوان "فراغرغر" مینامد با ارزشهایی مانند عدالت، زیبایی و حقیقت مرتبط میداند. شکایتی که از نابسنده بودن و فقدان خودشکوفایی سر بر میآورد.
➕ بر اساس آموزههای مزلو:
"در جامعهای که به دست دزدان یا ستمگران یا افراد ناپاک اداره میشود"، شکایات آدمی در سطح پایین و در یا در ساحت زیستی او متوقف میماند و نمیتواند به شکایتی در سطح سوم زبان بگشاید.
➕ نیز مزلو در شرح سطح سوم از شکایات یا همان "فراغرغر"ٰ سه گونه شکایت را مطرح میکند.
●الف) شکایت در بارهی فقدان عدالت
●ب) شکایت در بارهی تقوایی که بیپاداش میماند.
●ج) شکایت در بارهی فرد شریری که پاداش میگیرد.
➕ بنا به اشاراتی که دارد، ناکامی، مسئلهای همیشگی و غرغر کردن امری دایمی و پایانناپدیر است. "ما نباید انتظار داشته باشیم که مردم دیگر لب به شکایت نگشایند، بلکه باید انتظار داشته باشیم که این شکایات تبدیل به شکایتهای پختهتری شود. به عبارت دیگر، غرغرهای جزیی تبدیل به غرغرهای اساسیتر و سرانجام تبدیل به فراغرغر شود".با بالا رفتن کیفیت زندگی، شکایتها نیز در سطح عمیقتر و متعالی مطرح خواهد شد.
➕ "دردشناسی"، صرفا یک کنش انساندوستانه نیست، بلکه متدی است که از این طریق میتوان آدمیان را شناخت و فهم واقعی از چیستی جامعه به دست آورد. به عبارت دیگر، "دردشناسی"، هم ضرورتی اخلاقی و هم روشی برای انسانشناسی است. دردها را میتوان از متن نالهها و شکایتها فهم کرد. این همان نقصان بزرگی است که نظام سیاسی مستقر، از آن بیبهره است. به نحوی که شهروندان احساس میکنند، دردها و رنجها و شکایتهایش، شنیده نمیشود و بلکه اسفبارتر که اساسا او را به رسمیت نمیشناسند.
▪️علی زمانیان
#روانشناسی
#توسعه
💠 به کانالِ تلگرامی « ندای عقل و دل » در تلگرام بپیوندید.
https://t.me/nedayeaglodel