☸️فرجام #دارما سعادت است
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است.
سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد. رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی. بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد.
بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد.
همه ما این نکته را درک میکنیم: جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد.
یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتیکه اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم. این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند.
هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که ازدورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد.
بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نمیشود .
سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید.
اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد – همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد.
ادامه متن#دارما 👇👇👇
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است.
سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد. رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی. بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد.
بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد.
همه ما این نکته را درک میکنیم: جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد.
یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتیکه اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم. این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند.
هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که ازدورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد.
بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نمیشود .
سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید.
اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد – همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد.
ادامه متن#دارما 👇👇👇
#دارما
دارما یعنی قانون اصلی هستی،
که هستی را منسجم نگه می دارد
که همچون نخ در کثرت این هستی می دود
چیزها از هم گسسته نمی شوند؛
هستی تنها توده ای از گلها نیست،
در واقع حلقه ای از گل است
نخ آشکار نیست اما تمام گلها را در یک سیستم معین نگه می دارد
هستی آشوب و در هم نیست،
کیهان است، دارما قانونِ کیهان است
اگر با آن کوک باشی سرور بر تو می بارد ؛
اگر کوک نباشی برای خودت رنج می آفرینی
هیچکس نیازی به قضاوت شدن ندارد :
قانون برای خودش کافی است
اگر با قانون هماهنگ بمانی، پاداش می گیری، هیچکس به تو پاداش نمی دهد اما تو پاداش می گیری
اگر ناسازگار باشی هیچکس تو را مجازات نمی کند.
اما تو مجازات می شوی
#اشو
دارما یعنی قانون اصلی هستی،
که هستی را منسجم نگه می دارد
که همچون نخ در کثرت این هستی می دود
چیزها از هم گسسته نمی شوند؛
هستی تنها توده ای از گلها نیست،
در واقع حلقه ای از گل است
نخ آشکار نیست اما تمام گلها را در یک سیستم معین نگه می دارد
هستی آشوب و در هم نیست،
کیهان است، دارما قانونِ کیهان است
اگر با آن کوک باشی سرور بر تو می بارد ؛
اگر کوک نباشی برای خودت رنج می آفرینی
هیچکس نیازی به قضاوت شدن ندارد :
قانون برای خودش کافی است
اگر با قانون هماهنگ بمانی، پاداش می گیری، هیچکس به تو پاداش نمی دهد اما تو پاداش می گیری
اگر ناسازگار باشی هیچکس تو را مجازات نمی کند.
اما تو مجازات می شوی
#اشو
فرجام #دارما سعادت است
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است.
سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد. رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی. بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد.
بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد.
همه ما این نکته را درک میکنیم: جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد.
یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتیکه اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم. این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند.
هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که ازدورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد.
بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نمیشود .
سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید.
اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد – همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد.
ادامه 👇
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است.
سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد. رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی. بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد.
بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد.
همه ما این نکته را درک میکنیم: جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد.
یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتیکه اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم. این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند.
هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که ازدورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد.
بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نمیشود .
سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید.
اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد – همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد.
ادامه 👇