#سوال_از_اشو
من از هیچ چیز رضایت ندارم.
چه باید بگیرم تا به رضایت برسم؟
#پاسخ
تاوقتیکه با زبان “گرفتن” فکر میکنی، رضایت را نخواهی یافت. نارضایتی از همین زبانِ گرفتن getting میآید. تاوقتیکه بگویی “چه باید بگیرم” ناراضی باقی خواهی ماند
#رضایت در شادی و لذت بردن از آنچه که هست وجود دارد
#نارضایتی در خواسته ریشه دارد؛ در تشنگی برای گرفتنِ چیزی که نیست
و خیلی چیزها هستند که تو نداری
اگر عزم گرفتن آنها را داشته باشی، باید بروی و بروی و به رفتن ادامه بدهی و هرگز قادر نخواهی بود تمام آنها را به دست آوری. هرگز راضی نخواهی شد. داستان زندگیت در تشویش نارضایتی ادامه خواهد داشت.
نه، آنچه که هست، کمبود نیست
تو زندگی را دریافت کردهای
آیا از خداوند برای این زندگی تشکر کردهای؟
و اگر قرار باشد بروی و همین زندگی را خریداری کنی، چه بهایی برای آن آماده هستی که بپردازی؟
او این چشمها، این چراغ های فروزان را به تو داده است. با این چشمها زیباییهای بسیار در این کائنات میبینی: خورشید بامداد و ستارگان را در شب میبینی. آیا هرگز از خداوند که این چشمها را به تو بخشیده تشکر کردهای؟
چنین چیز جادویی: چشمها!
ولی تو تشکر نکردهای.
تو موسیقی فراوان با گوشهایت شنیدهای. آیا هرگز در شکر و سپاس سرِ تعظیم فرود آوردهای؟
او این قلب حساس را به تو داده
آیا هرگز در نیایش و عبادت، دو قطره اشک نثار پاهایش کردهای؟
معنی رضایت این است:
آنچه که هست، بیشتر از استحقاق من است، بیشتر از ارزشمندی من است
من نه لیاقتش را دارم و نه ارزش آن را،
و خداوند پیوسته بر من رحمت و نعمت میبارد ـــ
نام این تجربه، رضایت است
و کسی که رضایت دارد بیشتر دریافت میکند.
یک جمله بسیار زیبا از مسیح هست که من بارها و بارها آن را به یاد میآورم ـــ
و جملهای کمیاب و بسیار ورای منطق است
مسیح میگوید:
“به کسی که دارد، بیشتر داده خواهد شد. و به کسی که ندارد، حتی آنچه که دارد نیز از او گرفته میشود.”
این یک جمله معماگونه و برعکس است
آیا این چیزی برای گفتن است؟
آیا در این هیچ عدالتی هست که به آنان که دارند بیشتر داده شود و از آنان که ندارند حتی آنچه که دارند هم گرفته شود؟
این بهنظر بسیار بیعدالتی است
ولی نه، چنین نیست.
این والاترین قانون زندگی است:
زیرا در کسی که دارد ظرفیت دریافت بیشتر میشود. او درها را باز میکند
او تشنهتر میشود. شوق بیشتری برای دریافت دارد، بیشتر جستجو میکند
و کسی که ندارد بیشتر چروکیده و خشک میشود. او چنان میخشکد که حتی آنچه که در درونش دارد احساس بیقراری پیدا میکند که بیرون بزند!
اگر رضایت داشته باشی، هدایای بیشتر و بیشتری دریافت خواهی کرد. هر روز هدیه دریافت میکنی
و اگر رضایت نداشته باشی، فقط نارضایتی و شکایت و گریه ….
یک داستان همیشگی از بیقراری و ناراحتی تو را خشک و چروکیده خواهد کرد. آنچه را که در درون داری نیز از دست خواهی داد.
میگویی:
“من از هیچ چیز رضایت ندارم.”
این طبیعی است. همه ناراضی هستند. انسان چنین است. ذهن انسان اینگونه است ــ نارضایتی از همه چیز.
حالا این را درک کن:
این یعنی تو سالهاست که ناراضی هستی، ولی از این نارضایتی چه به دست آوردهای؟
نارضایتی تو رشد کرده است. در آینده نیز ناراضی باقی خواهی ماند. روزی مرگ خواهد آمد و تو ناراضی زندگی کردهای و ناراضی خواهی مرد
اینک یک هنر دیگر را بیاموز:
نام این هنر رضایت است، یا سانیاس. این دو باهم مترادف هستند.
سانیاس یعنی رضایت. هرآنچه هست: “همین مقدار خیلی زیاد است.
چرا اینقدر زیاد است؟
عجیب بهنظر میرسد. چرا من اینقدر زیاد دریافت میکنم؟
من این را کسب نکردهام. من ارزش و لیاقت این مقدار را ندارم. تو آن را بخشیدهای، هدیهی تو است. من شاکر هستم. من سپاسگزارم.”
برقص، زنگولهها را به پایت ببند و بگذار دستها بر طبل بکوبند. برقص! در شعف و شادی برقص! و آنوقت درخواهی یافت که هدایای بیشتر و بیشتری شروع به آمدن میکنند
هرچه سپاسگزاری تو عمیقتر شود، رحمت خداوند بیشتر بر تو بارش خواهد داشت. اگر قبلاً مانند نمنم باران بود، اینک بارش سرور مانند بارانهای استوایی بر تو خواهد بارید.
پرسیدهای که چه باید بکنی:
بگذار نفْس بمیرد.
#اشو
تفسیر اشو از کتاب هندی“بمیر، ای یوگی! بمیر”
من از هیچ چیز رضایت ندارم.
چه باید بگیرم تا به رضایت برسم؟
#پاسخ
تاوقتیکه با زبان “گرفتن” فکر میکنی، رضایت را نخواهی یافت. نارضایتی از همین زبانِ گرفتن getting میآید. تاوقتیکه بگویی “چه باید بگیرم” ناراضی باقی خواهی ماند
#رضایت در شادی و لذت بردن از آنچه که هست وجود دارد
#نارضایتی در خواسته ریشه دارد؛ در تشنگی برای گرفتنِ چیزی که نیست
و خیلی چیزها هستند که تو نداری
اگر عزم گرفتن آنها را داشته باشی، باید بروی و بروی و به رفتن ادامه بدهی و هرگز قادر نخواهی بود تمام آنها را به دست آوری. هرگز راضی نخواهی شد. داستان زندگیت در تشویش نارضایتی ادامه خواهد داشت.
نه، آنچه که هست، کمبود نیست
تو زندگی را دریافت کردهای
آیا از خداوند برای این زندگی تشکر کردهای؟
و اگر قرار باشد بروی و همین زندگی را خریداری کنی، چه بهایی برای آن آماده هستی که بپردازی؟
او این چشمها، این چراغ های فروزان را به تو داده است. با این چشمها زیباییهای بسیار در این کائنات میبینی: خورشید بامداد و ستارگان را در شب میبینی. آیا هرگز از خداوند که این چشمها را به تو بخشیده تشکر کردهای؟
چنین چیز جادویی: چشمها!
ولی تو تشکر نکردهای.
تو موسیقی فراوان با گوشهایت شنیدهای. آیا هرگز در شکر و سپاس سرِ تعظیم فرود آوردهای؟
او این قلب حساس را به تو داده
آیا هرگز در نیایش و عبادت، دو قطره اشک نثار پاهایش کردهای؟
معنی رضایت این است:
آنچه که هست، بیشتر از استحقاق من است، بیشتر از ارزشمندی من است
من نه لیاقتش را دارم و نه ارزش آن را،
و خداوند پیوسته بر من رحمت و نعمت میبارد ـــ
نام این تجربه، رضایت است
و کسی که رضایت دارد بیشتر دریافت میکند.
یک جمله بسیار زیبا از مسیح هست که من بارها و بارها آن را به یاد میآورم ـــ
و جملهای کمیاب و بسیار ورای منطق است
مسیح میگوید:
“به کسی که دارد، بیشتر داده خواهد شد. و به کسی که ندارد، حتی آنچه که دارد نیز از او گرفته میشود.”
این یک جمله معماگونه و برعکس است
آیا این چیزی برای گفتن است؟
آیا در این هیچ عدالتی هست که به آنان که دارند بیشتر داده شود و از آنان که ندارند حتی آنچه که دارند هم گرفته شود؟
این بهنظر بسیار بیعدالتی است
ولی نه، چنین نیست.
این والاترین قانون زندگی است:
زیرا در کسی که دارد ظرفیت دریافت بیشتر میشود. او درها را باز میکند
او تشنهتر میشود. شوق بیشتری برای دریافت دارد، بیشتر جستجو میکند
و کسی که ندارد بیشتر چروکیده و خشک میشود. او چنان میخشکد که حتی آنچه که در درونش دارد احساس بیقراری پیدا میکند که بیرون بزند!
اگر رضایت داشته باشی، هدایای بیشتر و بیشتری دریافت خواهی کرد. هر روز هدیه دریافت میکنی
و اگر رضایت نداشته باشی، فقط نارضایتی و شکایت و گریه ….
یک داستان همیشگی از بیقراری و ناراحتی تو را خشک و چروکیده خواهد کرد. آنچه را که در درون داری نیز از دست خواهی داد.
میگویی:
“من از هیچ چیز رضایت ندارم.”
این طبیعی است. همه ناراضی هستند. انسان چنین است. ذهن انسان اینگونه است ــ نارضایتی از همه چیز.
حالا این را درک کن:
این یعنی تو سالهاست که ناراضی هستی، ولی از این نارضایتی چه به دست آوردهای؟
نارضایتی تو رشد کرده است. در آینده نیز ناراضی باقی خواهی ماند. روزی مرگ خواهد آمد و تو ناراضی زندگی کردهای و ناراضی خواهی مرد
اینک یک هنر دیگر را بیاموز:
نام این هنر رضایت است، یا سانیاس. این دو باهم مترادف هستند.
سانیاس یعنی رضایت. هرآنچه هست: “همین مقدار خیلی زیاد است.
چرا اینقدر زیاد است؟
عجیب بهنظر میرسد. چرا من اینقدر زیاد دریافت میکنم؟
من این را کسب نکردهام. من ارزش و لیاقت این مقدار را ندارم. تو آن را بخشیدهای، هدیهی تو است. من شاکر هستم. من سپاسگزارم.”
برقص، زنگولهها را به پایت ببند و بگذار دستها بر طبل بکوبند. برقص! در شعف و شادی برقص! و آنوقت درخواهی یافت که هدایای بیشتر و بیشتری شروع به آمدن میکنند
هرچه سپاسگزاری تو عمیقتر شود، رحمت خداوند بیشتر بر تو بارش خواهد داشت. اگر قبلاً مانند نمنم باران بود، اینک بارش سرور مانند بارانهای استوایی بر تو خواهد بارید.
پرسیدهای که چه باید بکنی:
بگذار نفْس بمیرد.
#اشو
تفسیر اشو از کتاب هندی“بمیر، ای یوگی! بمیر”