کسی که چرخش روزگار دیده باشد، آگاه است که «پول» هرگز نمیتواند کیفیت زندگی کسی را بهتر از آنچیز و آنطور که « همین الان در لحظات زندگی اش هست» کند، بلکه پول فقط یکی از ابزارهایی است که میتواند «آنچه الان هستی» را واضح تر ومشهود تر و وسیع تر، به نمایش گذارد.
کیفیت زندگی تو فقط به وضعیت ذهن و آگاهی که در این لحظه داری مرتبط است، بیهوده خود را مشغول هیچ چیز دیگری مکن !
کیفیت زندگی تو فقط به وضعیت ذهن و آگاهی که در این لحظه داری مرتبط است، بیهوده خود را مشغول هیچ چیز دیگری مکن !
زندگی آکنده از مشکلات است، اما از زندگی متنفر نشوید. زندگی فرصتی برای یادگیری و رشد است. درس هایی وجود دارد که شما باید بیاموزید و خردتان را پرورش دهید. اگر این درس ها را به طور عمیق نیاموزید، باید به آن ها بازگردید تا یاد بگیرید. اگر نگرش و دیدگاه درستی داشته باشید، مشکلات شما بسیار با معنا خواهند شد. شما باید به دیگران کمک کنید تا زندگی پرمعنایی داشته باشند. برای کمک به شما هم افرادی وجود دارند. ما باید نوعی رابطه کاربردی با هم داشته باشیم. ما به همدیگر کمک می کنیم.
بنابراین، خواهش میکنم فکر نکنید همه این مشکلات بی معنی هستند. ما نمی توانیم مشکلات را دور بزنیم؛ بلکه باید از میان شان بگذریم.
زندگی هیچ گاه بی نقص نیست. بهتر است از زندگی انتظار کمال نداشته باشید. من کامل نیستم، هیچ گاه کامل نخواهم بود و چنین انتظاری هم ندارم.
سایادو او جتیکا
برف در تابستان
بنابراین، خواهش میکنم فکر نکنید همه این مشکلات بی معنی هستند. ما نمی توانیم مشکلات را دور بزنیم؛ بلکه باید از میان شان بگذریم.
زندگی هیچ گاه بی نقص نیست. بهتر است از زندگی انتظار کمال نداشته باشید. من کامل نیستم، هیچ گاه کامل نخواهم بود و چنین انتظاری هم ندارم.
سایادو او جتیکا
برف در تابستان
ذهنتان ابزاریست که باید صاحب اختیارش باشید تا هر موقع خواستید هشیارانه از آن استفاده کنید نه برعکس!
وقتی هشیاریتان، توسطِ ذهن ربوده شود، ابزاری بسیار خطرناک میشود.
ذهنِ انسان متمدن و دانش آلوده امروزی بسیار معیوب و مخرب گشته و بر علیه خودش کارمیکند.
وقتی هشیاریتان، توسطِ ذهن ربوده شود، ابزاری بسیار خطرناک میشود.
ذهنِ انسان متمدن و دانش آلوده امروزی بسیار معیوب و مخرب گشته و بر علیه خودش کارمیکند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
طریقت ملوکانه اتصال و یگانگی
در سکوت، روح راه خود را در نوری شفاف می پوید و هر آنچه ناپایدار و فریبنده است در شفافیت درخشان آن حل خواهد شد.
بدن شما محل تجمع ملوکول ها و ذهن شما جایگاه استقرار افکار می باشد. زیر بنا و جایگاهی که بدن و ذهن شما ارتقا می یابد، آگاهی است که قلمرو روح می باشد. برای شناخت خود بسان روحی بی حد و مرز که خود را به جسم و روان تغییر شکل داده است و باعث می شود که در "بودن" در شفقت و عشق زندگی کنید. برای برداشتن حجابهای ابهامات و فراموشی ها که در عمیقترین لایه های ناخودآگاه شما "هستی" را پوشانده است نیاز به آگاهی دارید تا به درک و شناخته بیواسطه حقیقت وجودتان به هشت شاخه یوگا پختگی لازم را در منفعل بودن، به فعلیت برسانید. بدین طریق "کننده" از میان برداشته شده و آگاهی از عالمِ ناپیدا و نامتجلی به عالم پیدا و متجلی، نازل میشود.
هشت شاخه یوگا عبارتند از:
یاما 👈🏻رفتارهای اجتماعی
نیاما👈🏻رفتارهای شخصی
آسانا👈🏻حرکات بدنی
پرانایاما👈🏻تکنیک های تنفسی
پراتی آهارا👈🏻بستن حواس پنجگانه
دارانا👈🏻مهارت در تمرکز و توجه
دیانا👈🏻مراقبه
سامادی👈🏻استقرار در آگاهی مطلق و
اتصال
آنها لزوماً در مراحلِ پی در پی دیده نمی شوند بلکه آنها به عنوان مراحل ورود به "حس"، بسط یافته از خود از طریق تجربه هایی که ماهیت حقیقی گوهر وجودی تان را بیادتان می آورند، مورد استفاده قرار می گیرند. آنها اجزاء راجا یوگا که طریقت ملوکانه اتصال و یگانگی است، می باشند.
در سکوت، روح راه خود را در نوری شفاف می پوید و هر آنچه ناپایدار و فریبنده است در شفافیت درخشان آن حل خواهد شد.
بدن شما محل تجمع ملوکول ها و ذهن شما جایگاه استقرار افکار می باشد. زیر بنا و جایگاهی که بدن و ذهن شما ارتقا می یابد، آگاهی است که قلمرو روح می باشد. برای شناخت خود بسان روحی بی حد و مرز که خود را به جسم و روان تغییر شکل داده است و باعث می شود که در "بودن" در شفقت و عشق زندگی کنید. برای برداشتن حجابهای ابهامات و فراموشی ها که در عمیقترین لایه های ناخودآگاه شما "هستی" را پوشانده است نیاز به آگاهی دارید تا به درک و شناخته بیواسطه حقیقت وجودتان به هشت شاخه یوگا پختگی لازم را در منفعل بودن، به فعلیت برسانید. بدین طریق "کننده" از میان برداشته شده و آگاهی از عالمِ ناپیدا و نامتجلی به عالم پیدا و متجلی، نازل میشود.
هشت شاخه یوگا عبارتند از:
یاما 👈🏻رفتارهای اجتماعی
نیاما👈🏻رفتارهای شخصی
آسانا👈🏻حرکات بدنی
پرانایاما👈🏻تکنیک های تنفسی
پراتی آهارا👈🏻بستن حواس پنجگانه
دارانا👈🏻مهارت در تمرکز و توجه
دیانا👈🏻مراقبه
سامادی👈🏻استقرار در آگاهی مطلق و
اتصال
آنها لزوماً در مراحلِ پی در پی دیده نمی شوند بلکه آنها به عنوان مراحل ورود به "حس"، بسط یافته از خود از طریق تجربه هایی که ماهیت حقیقی گوهر وجودی تان را بیادتان می آورند، مورد استفاده قرار می گیرند. آنها اجزاء راجا یوگا که طریقت ملوکانه اتصال و یگانگی است، می باشند.
روزی بودا در میان شاگردانش نشسته بود. مردی به آنان نزدیک شد و پرسید: آیا خدا وجود دارد؟
بودا بیدرنگ جواب داد: بله.
پس از ناهار مرد دیگری آمد. پرسید: آیا خدا وجود دارد؟
بودا این بار گفت: نه خدا وجود ندارد.
در اواخر روز مرد دیگری همین سوال را از بودا پرسید و پاسخ او این بود: باید خودت تصمیم بگیری!
یکی از شاگردان گفت: این غیرمنطقی است. چگونه میتوانید به یک سوال، سهگونه جواب بدهید؟
بودا پاسخ داد: زیرا آنان اشخاص مختلفی بودند و هر کس به شیوه خودش به خدا میرسد. بعضی با اطمینان، بعضی با انکار و بعضی دیگر با تردید.
📓مکتوب
🖋پائولو کوئیلو
بودا بیدرنگ جواب داد: بله.
پس از ناهار مرد دیگری آمد. پرسید: آیا خدا وجود دارد؟
بودا این بار گفت: نه خدا وجود ندارد.
در اواخر روز مرد دیگری همین سوال را از بودا پرسید و پاسخ او این بود: باید خودت تصمیم بگیری!
یکی از شاگردان گفت: این غیرمنطقی است. چگونه میتوانید به یک سوال، سهگونه جواب بدهید؟
بودا پاسخ داد: زیرا آنان اشخاص مختلفی بودند و هر کس به شیوه خودش به خدا میرسد. بعضی با اطمینان، بعضی با انکار و بعضی دیگر با تردید.
📓مکتوب
🖋پائولو کوئیلو
سعی در خوب بودن، بتنهایی انسان را خوب نخواهد کرد. "خوب بودن" فطرتِ طبیعی انسان در فراسوی شرطی شدگی هایش با نام گذاری ها و کلماتِ آموخته شده است. حس و احساس کردنِ خودت در هر لحظه و پذیرفتنِ خودت هرطور که هستی، تورا اندک اندک بسمتِ فطرت پاک و زیبای کودکانه ات هدایت خواهد کرد. جاری و روان بودنت نشانگره یکپارچگی و وحدت وجودت است، بی آنکه فکر کنی که باید انسان خوبی باشی.
هیچ باید - نبایدی که در کشمش باهم باشند، در وجودت باقی نمی ماند.
🌞💖
هیچ باید - نبایدی که در کشمش باهم باشند، در وجودت باقی نمی ماند.
🌞💖
تا "بودنت" را در این لحظه درنیابی، همواره در خواسته ها و نخواسته های امیالِ نفسانی ات، سردرگم و سرگشته میمانی. روحت در بدنت در اینجا و اکنون، سکنی دارد، نخست روحت را بجوی.
اشـoshoـو:
#سوال:
اشو عزیز: چرا من از زنان می ترسم؟
#پاسخ
كساني هستند كه از زن هراس دارند و اگر از زنان بترسي نمي تواني آنان را دوست بداري.
عشق چگونه مي تواند از ترس برخيزد؟
و چرا مردان از زن مي ترسند؟
زيرا كودكي تو در ترس از مادرت سپري شده است.
او پيوسته در تعقيب تو بوده است،
او پيوسته تو را مي كوبيده است.
پيوسته به تو مي گفته اين كار را بكن و آن كار را نكن_
البته بخاطر خير خودت!
او تو را فلج كرده است،
بسياري چيزها را در تو نابود ساخته است.
او موجودي تقلبي از تو ساخته است،
زيرا به تو گفته است كه چه چيزي براي تو خوب است و كار درست چيست.
چه تو آن را دوست داشتي و چه نه،
چه آن كار برايت خودانگيخته بوده و چه نه، مي بايست از فرمان مادرت اطاعت مي كردي. و تو بسيار ناتوان بوده اي...
بقاي تو بستگي به وجود مادرت داشته،
پس مجبور بودي كه به حرف او گوش بدهي.
او تو را شرطي ساخته است.
و به سبب ترس از مادرت است كه تو از زنان وحشت داري.
ميليون ها شوهر، زن_ذليل هستند،
به يك دليل ساده كه مادرشان بسيار قوي بوده است.
هيچ ربطي به همسرشان ندارد؛
آنان فقط مادرشان را روي همسرشان فرافكن مي كنند.
آن همسر فقط نسخه ي جديدي از مادرشان است.
آنان هر انتظاري كه از مادرشان داشته اند اينك از همسرشان دارند.
از يك سوء اين سبب افليج بودن آنان مي شود؛ و از سوي ديگر آنان انتظاراتي از همسرشان دارند كه برآوردن آن انتظارات از همسر ممكن نيست_
زيرا كه آن زن مادرت نيست.
پس احساس ناكامي مي كني.
و چگونه مي تواني با همسرت عشق ورزي كني؟
#اشو
#كتاب_زن
آيا هرگز دقت كرده ايد كه هرگاه پس از اينكه قدری به كسی عشق نشان داده ايد، موجی عظيم از آرامش تمام وجودتان را فرا می گيرد؟
آيا هرگز تشخيص داده ايد كه با صفاترين لحظات رضايت آنهايی بوده اند كه در لحظاتِ، عشقِ بی قيد و شرط داشته ايد؟
وقتی که برای عشق تان شرط وجود نداشته، وقتی فقط عاشقانه به بيگانه ای در خيابان لبخند زده ايد؟
آيا نسيمی از آرامش و رضايت در پی نداشت؟
آيا هيچ تجربه ای از آن خوشیِ آرام داشته ايد كه شخص افتاده ای را از زمين بلند كرده ايد؟
وقتی دستی را به كسی كه لغزيده است داده ايد، وقتی گلی به بيماری هديه داده ايد؟
نه به اين خاطر چنين كرده باشيد كه او پدرتان است يا مادرتان است. نه....
آن شخص می تواند شخص معينی نباشد، ولی خودِ هديه دادن يك پاداش عظيم است، يك سرور بزرگ.
توان عشق ورزيدن بايد در درون شما رشد كند.
عشق به گياهان، پرندگان، حيوانات،
عشق به انسانها و عشق به بيگانگان،
برای خارجی ها، عشق به كسانی كه شايد از شما بسيار دور باشند.
ماه و ستارگان.
عشقِ شما بايد رشد كند.
هنرِ عشق ورزیدن را بیاموزید.
#اشو
#سوال:
اشو عزیز: چرا من از زنان می ترسم؟
#پاسخ
كساني هستند كه از زن هراس دارند و اگر از زنان بترسي نمي تواني آنان را دوست بداري.
عشق چگونه مي تواند از ترس برخيزد؟
و چرا مردان از زن مي ترسند؟
زيرا كودكي تو در ترس از مادرت سپري شده است.
او پيوسته در تعقيب تو بوده است،
او پيوسته تو را مي كوبيده است.
پيوسته به تو مي گفته اين كار را بكن و آن كار را نكن_
البته بخاطر خير خودت!
او تو را فلج كرده است،
بسياري چيزها را در تو نابود ساخته است.
او موجودي تقلبي از تو ساخته است،
زيرا به تو گفته است كه چه چيزي براي تو خوب است و كار درست چيست.
چه تو آن را دوست داشتي و چه نه،
چه آن كار برايت خودانگيخته بوده و چه نه، مي بايست از فرمان مادرت اطاعت مي كردي. و تو بسيار ناتوان بوده اي...
بقاي تو بستگي به وجود مادرت داشته،
پس مجبور بودي كه به حرف او گوش بدهي.
او تو را شرطي ساخته است.
و به سبب ترس از مادرت است كه تو از زنان وحشت داري.
ميليون ها شوهر، زن_ذليل هستند،
به يك دليل ساده كه مادرشان بسيار قوي بوده است.
هيچ ربطي به همسرشان ندارد؛
آنان فقط مادرشان را روي همسرشان فرافكن مي كنند.
آن همسر فقط نسخه ي جديدي از مادرشان است.
آنان هر انتظاري كه از مادرشان داشته اند اينك از همسرشان دارند.
از يك سوء اين سبب افليج بودن آنان مي شود؛ و از سوي ديگر آنان انتظاراتي از همسرشان دارند كه برآوردن آن انتظارات از همسر ممكن نيست_
زيرا كه آن زن مادرت نيست.
پس احساس ناكامي مي كني.
و چگونه مي تواني با همسرت عشق ورزي كني؟
#اشو
#كتاب_زن
آيا هرگز دقت كرده ايد كه هرگاه پس از اينكه قدری به كسی عشق نشان داده ايد، موجی عظيم از آرامش تمام وجودتان را فرا می گيرد؟
آيا هرگز تشخيص داده ايد كه با صفاترين لحظات رضايت آنهايی بوده اند كه در لحظاتِ، عشقِ بی قيد و شرط داشته ايد؟
وقتی که برای عشق تان شرط وجود نداشته، وقتی فقط عاشقانه به بيگانه ای در خيابان لبخند زده ايد؟
آيا نسيمی از آرامش و رضايت در پی نداشت؟
آيا هيچ تجربه ای از آن خوشیِ آرام داشته ايد كه شخص افتاده ای را از زمين بلند كرده ايد؟
وقتی دستی را به كسی كه لغزيده است داده ايد، وقتی گلی به بيماری هديه داده ايد؟
نه به اين خاطر چنين كرده باشيد كه او پدرتان است يا مادرتان است. نه....
آن شخص می تواند شخص معينی نباشد، ولی خودِ هديه دادن يك پاداش عظيم است، يك سرور بزرگ.
توان عشق ورزيدن بايد در درون شما رشد كند.
عشق به گياهان، پرندگان، حيوانات،
عشق به انسانها و عشق به بيگانگان،
برای خارجی ها، عشق به كسانی كه شايد از شما بسيار دور باشند.
ماه و ستارگان.
عشقِ شما بايد رشد كند.
هنرِ عشق ورزیدن را بیاموزید.
#اشو
هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحلهی زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود. از همهی چالشها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوستداشتنِ مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!
اوشو
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحلهی زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود. از همهی چالشها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوستداشتنِ مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!
اوشو
میان ذن و خنده ارتباط عمیقی وجود دارد. اکثر استادان ذن از آن دسته افرادی بودند که با صدای بلند میخندیدند. نهتنها استادان ذن، بلکه هرکسی که در درونش به یک حالت شادمانی دست یافته باشد منتظر دلیلی برای خندیدن نیست. آنها چه خبر خوشی بشنوند و چه خبری بدی، باز هم میخندند.
وقتی جوان بودم و در درون به روشنگری رسیده بودم، به همه اطرافیانم نگاه میکردم و با خود میگفتم: «چرا این مردم که در هرلحظه از زندگیشان میتوانند شادمان باشند، زندگیشان را اینگونه خراب میکنند؟» و اشک از صورتم سرازیر میشد.
اما خیلی زود متوجه شدم که هرگاه در اطرافیانم نادانی و جهالت میبینم، خندیدن خیلی بهتر از اشک ریختن است. در این دنیا بیش از فقر و بیماری، جهل است که رواج دارد. پس چه فرصتی از این بهتر که وقتی جهالت را میبینید، بخندید؟ اگر ارتباط میان جهالت و سعادت را دریابید، دیگر هیچ مشکلی پیدا نخواهید کرد.
یک بار هنگام رانندگی در ایشا باران میبارید. داوطلبان ایشا با خودروهای مختلف همراه من در سفر بودند. در خودروی پشتسرم سه زن آمریکایی و یک زن عضو ایشا بود. من تند رانندگی میکردم و آنها سعی داشتند خودروشان را با سرعت من تنظیم کنند.
من به آنها هشدار دادم که این کار را نکنند.
اما آنها گفتند این مسیر را میشناسند و بنابراین با همان سرعت پیش رفتند.
جاده کوهستانی بود. به پیچی رسیدیم و من با همان سرعت پیچیدم. اما آنها نتوانست سرعتشان را مدیریت کنند و با سرعت زیاد به درختی که در آن نزدیکی بود برخورد کردند. خودروام را پارک کردم و پایین آمدم. آن سه زن آمریکایی فریاد میزدند و جیغ میکشیدند. ماشین بهطرز وحشتناکی بر روی لبۀ درّه آویزان بود. ما یکییکی هر سه زن را از خودرو بیرون آوردیم. آنها جیغ میکشیدند و گریه میکردند اما زنی که عضو ایشا بود، از لحظهای که بیرون آمد با صدای بلند شروع به خندیدن کرد. من هم بیاختیار خندیدم.
زنان آمریکایی عصبانیتر شدند و فریاد زدند: «چطور میتوانی اینقدر غیرمسئولانه رفتار کنی وقتی ما اینطور در عذاب هستیم؟»
من به خندیدن ادامه دادم و به آنها گفتم: «اگر همه شما مرده بودید، من اینطور نمیخندیدم. اول مدتی صبر میکردم و بعد میخندیدم.»
در هر مقطع یا موقعیتی از زندگی، نحوه مواجهه شما با آنچه به سراغتان میآید بستگی به میزان جهالت و نادانی شما دارد. اهل کجایید؟ به کجا میروید؟ شما هیچ نمیدانید، اما همینکه چیزی را تصور میکنید در آن گرفتار میشوید. شما قرار است برای مدت کوتاهی در این دنیا باشید، پس چرا با حماقت خود آن را اینقدر خراب میکنید؟ ممکن است هزار دلیل برای از دست دادن خندهتان داشته باشید: «من پدرم را از دست دادهام، من مادرم را از دست دادهام، من همسرم را، فرزندم را از دست دادهام.» اما هر دلیلی هم بیاورید، هیچ ارتباطی به نخندیدن شما ندارد.
تنها یک دلیل وجود دارد که مردم خندهشان را از دست دادهاند: آنها در اوج نادانی و جهالت هستند و حس زندگی را از دست دادهاند. اگر به حالت اوج سرمستی و خلسه دست یابید، خنده تنها چیزی است که باقی میماند. اگر به صدای ناقوس معبد گوش دهید، خواهید دید که چقدر شبیه به صدای خنده بلند است.
کسی که خندهاش را از دست داده، همهچیزش را از دست داده است. این چیزی است که آن استاد ذن به شاگردانش نشان داد.
سادگورو
وقتی جوان بودم و در درون به روشنگری رسیده بودم، به همه اطرافیانم نگاه میکردم و با خود میگفتم: «چرا این مردم که در هرلحظه از زندگیشان میتوانند شادمان باشند، زندگیشان را اینگونه خراب میکنند؟» و اشک از صورتم سرازیر میشد.
اما خیلی زود متوجه شدم که هرگاه در اطرافیانم نادانی و جهالت میبینم، خندیدن خیلی بهتر از اشک ریختن است. در این دنیا بیش از فقر و بیماری، جهل است که رواج دارد. پس چه فرصتی از این بهتر که وقتی جهالت را میبینید، بخندید؟ اگر ارتباط میان جهالت و سعادت را دریابید، دیگر هیچ مشکلی پیدا نخواهید کرد.
یک بار هنگام رانندگی در ایشا باران میبارید. داوطلبان ایشا با خودروهای مختلف همراه من در سفر بودند. در خودروی پشتسرم سه زن آمریکایی و یک زن عضو ایشا بود. من تند رانندگی میکردم و آنها سعی داشتند خودروشان را با سرعت من تنظیم کنند.
من به آنها هشدار دادم که این کار را نکنند.
اما آنها گفتند این مسیر را میشناسند و بنابراین با همان سرعت پیش رفتند.
جاده کوهستانی بود. به پیچی رسیدیم و من با همان سرعت پیچیدم. اما آنها نتوانست سرعتشان را مدیریت کنند و با سرعت زیاد به درختی که در آن نزدیکی بود برخورد کردند. خودروام را پارک کردم و پایین آمدم. آن سه زن آمریکایی فریاد میزدند و جیغ میکشیدند. ماشین بهطرز وحشتناکی بر روی لبۀ درّه آویزان بود. ما یکییکی هر سه زن را از خودرو بیرون آوردیم. آنها جیغ میکشیدند و گریه میکردند اما زنی که عضو ایشا بود، از لحظهای که بیرون آمد با صدای بلند شروع به خندیدن کرد. من هم بیاختیار خندیدم.
زنان آمریکایی عصبانیتر شدند و فریاد زدند: «چطور میتوانی اینقدر غیرمسئولانه رفتار کنی وقتی ما اینطور در عذاب هستیم؟»
من به خندیدن ادامه دادم و به آنها گفتم: «اگر همه شما مرده بودید، من اینطور نمیخندیدم. اول مدتی صبر میکردم و بعد میخندیدم.»
در هر مقطع یا موقعیتی از زندگی، نحوه مواجهه شما با آنچه به سراغتان میآید بستگی به میزان جهالت و نادانی شما دارد. اهل کجایید؟ به کجا میروید؟ شما هیچ نمیدانید، اما همینکه چیزی را تصور میکنید در آن گرفتار میشوید. شما قرار است برای مدت کوتاهی در این دنیا باشید، پس چرا با حماقت خود آن را اینقدر خراب میکنید؟ ممکن است هزار دلیل برای از دست دادن خندهتان داشته باشید: «من پدرم را از دست دادهام، من مادرم را از دست دادهام، من همسرم را، فرزندم را از دست دادهام.» اما هر دلیلی هم بیاورید، هیچ ارتباطی به نخندیدن شما ندارد.
تنها یک دلیل وجود دارد که مردم خندهشان را از دست دادهاند: آنها در اوج نادانی و جهالت هستند و حس زندگی را از دست دادهاند. اگر به حالت اوج سرمستی و خلسه دست یابید، خنده تنها چیزی است که باقی میماند. اگر به صدای ناقوس معبد گوش دهید، خواهید دید که چقدر شبیه به صدای خنده بلند است.
کسی که خندهاش را از دست داده، همهچیزش را از دست داده است. این چیزی است که آن استاد ذن به شاگردانش نشان داد.
سادگورو
خرد این است که بدانی از چه چیز چشم بپوشی
میتوانی سالها کتاب آشپزی بخوانی؛اما تا وقتی غذا نخورید سیرنخواهی شد.
خوب و بدی نیست؛ هرچه شب تاریکتر ستاره درخشانتر نمایانند.
مهتاب آسمان و زمین را نورانی می کند؛اما اینکه چقدراتاقت را روشن کند به اندازه پنجره اتاقت بستگی دارد.
مهمترین نکته درارتباط کلامی؛شنیدن آن چیزیست که به زبان آورده نمیشود.
شادی و بدبختی بستگی دارد به آگاهی روی چه چیز متمرکز گردد.
برای کوچک شدن هرچیزی اجازه گستردگی لازمست؛و برای رها شدن باید شکوفا شد؛برای بدست آوردن بخشیدن لازمست.
درک مطلب /نکته ها پنهان ؛درون گوهرست
بدینگونه گر نرم گردد وجود تنی؛سخت را پشت سر درنها دنست
آرامتر؛نرم و روان پیروزمندتراست
((هرکجا که خواهی رفت؛چون نقطه تمرکز وجود ثقل و گوهر درون یافتی؛هماهنگ وجودی ز صفرو گسترده درهمه یکیست جدا نمی یابی
خالی ز پوشش و نقاب و ریا و زمکر
از در حیله مرو خالی شو خالی شو))
زمان دردو غم و اندوهی گاهی نشانی گر بجوید دل ما؛باکی نیست خوش آمدش
آرامش راستین هم پیامدست
«جستجو که کنی نمی یابی»
گوش فرا دهی نمیشنوی«««
وقتی به کار بربندی؛تمام ناشدنیست.
درهمه چیز آمیخته؛در دل هرچیز نهان؛ درون هرچیز تحولست؛ ویرانی و آبادی
جای وجود در دل شکفتن از خودست
رسمها؛سنتها؛شکلها؛مفاخرات و مقیدات همه موقتست؛
#درمرکزیتی زوجود؛مرگ دریاد داشتن؛؛ بقای جاودانگیست.
هرعملی؛عکس العمل درخودست
خوشنودی حالت؛ مطلب(طلب نکن) از غیرخود؛ که آنهم بردگی به نوع دیگرست
هستم از نیست
فنا گردیدست
«ثبات منبع حرکتست»
درهمه چیز جاری هم بیرون و هم درون
«« چنان باش که گویی نیستی
ولی زهست همچنان تهی»»
میتوانی سالها کتاب آشپزی بخوانی؛اما تا وقتی غذا نخورید سیرنخواهی شد.
خوب و بدی نیست؛ هرچه شب تاریکتر ستاره درخشانتر نمایانند.
مهتاب آسمان و زمین را نورانی می کند؛اما اینکه چقدراتاقت را روشن کند به اندازه پنجره اتاقت بستگی دارد.
مهمترین نکته درارتباط کلامی؛شنیدن آن چیزیست که به زبان آورده نمیشود.
شادی و بدبختی بستگی دارد به آگاهی روی چه چیز متمرکز گردد.
برای کوچک شدن هرچیزی اجازه گستردگی لازمست؛و برای رها شدن باید شکوفا شد؛برای بدست آوردن بخشیدن لازمست.
درک مطلب /نکته ها پنهان ؛درون گوهرست
بدینگونه گر نرم گردد وجود تنی؛سخت را پشت سر درنها دنست
آرامتر؛نرم و روان پیروزمندتراست
((هرکجا که خواهی رفت؛چون نقطه تمرکز وجود ثقل و گوهر درون یافتی؛هماهنگ وجودی ز صفرو گسترده درهمه یکیست جدا نمی یابی
خالی ز پوشش و نقاب و ریا و زمکر
از در حیله مرو خالی شو خالی شو))
زمان دردو غم و اندوهی گاهی نشانی گر بجوید دل ما؛باکی نیست خوش آمدش
آرامش راستین هم پیامدست
«جستجو که کنی نمی یابی»
گوش فرا دهی نمیشنوی«««
وقتی به کار بربندی؛تمام ناشدنیست.
درهمه چیز آمیخته؛در دل هرچیز نهان؛ درون هرچیز تحولست؛ ویرانی و آبادی
جای وجود در دل شکفتن از خودست
رسمها؛سنتها؛شکلها؛مفاخرات و مقیدات همه موقتست؛
#درمرکزیتی زوجود؛مرگ دریاد داشتن؛؛ بقای جاودانگیست.
هرعملی؛عکس العمل درخودست
خوشنودی حالت؛ مطلب(طلب نکن) از غیرخود؛ که آنهم بردگی به نوع دیگرست
هستم از نیست
فنا گردیدست
«ثبات منبع حرکتست»
درهمه چیز جاری هم بیرون و هم درون
«« چنان باش که گویی نیستی
ولی زهست همچنان تهی»»
از میان برداشتن زمان
شما نمی توانید حالت بدون «من درون» را به عنوان هدفی برای آینده در نظر بگیرید و سپس برای رسیدن به آن هـدف تلاش کنید. در ایـن صـورت، تنها چیزی که نصیب شما می شود، ناخشنودی و درگیری های درونی بیش تـر اسـت زیرا همیشه این گونه به نظر می رسد که هنوز بـه هـدف خـود و به آن حالت مطلوب «دست نیافته اید». هنگامی که رهایی از «من درون» به صورت هدفی در آینده در آید، زمان بیش تری به خود می دهید و زمان بیش تر، یعنی «مـن درون» بیش تر. خوب نگاه کنید و ببینید که آیا جست و جوی معنوی شـما بـه شـکل جامه ای مبدل برای «من درون» در آمده است. حتی تلاش برای رهایی از «خود» نیز چنان چه به صورت هدفی برای دست یابی در آینده درآید، می تواند به جست و جویی پنهان برای بیش تر تبدیل شود. معنی زمـان بیش تر به خود دادن دقیقاً این است: به «خود» شما وقت بیشتر دادن. زمان یا بهتر بگوییم، گذشته و آینده، چیزی است که خود کاذب ساخته ذهن، یعنی «من درون» در آن به سر می برد و زمان در ذهن شما است. زمان، چیزی نیست که وجود مـادی داشته و جایگاهی در «آنجا» باشـد. زمـان، آن ساختار ذهنی ضروری برای ادراک حسی و مقاصد عملی ست، اما بزرگ ترین مانع بر سر راه شناخت خـود به شمار می آید. زمان، بعد افقی هستی و آن لایه سطحی از واقعیـت اسـت. سپس آن بعد عمودی ژرفا قرار دارد که فقط از طریق دروازه لحظـه حـال می توانید به آن دست یابید.
اکهارت تله
جهانی نو
شما نمی توانید حالت بدون «من درون» را به عنوان هدفی برای آینده در نظر بگیرید و سپس برای رسیدن به آن هـدف تلاش کنید. در ایـن صـورت، تنها چیزی که نصیب شما می شود، ناخشنودی و درگیری های درونی بیش تـر اسـت زیرا همیشه این گونه به نظر می رسد که هنوز بـه هـدف خـود و به آن حالت مطلوب «دست نیافته اید». هنگامی که رهایی از «من درون» به صورت هدفی در آینده در آید، زمان بیش تری به خود می دهید و زمان بیش تر، یعنی «مـن درون» بیش تر. خوب نگاه کنید و ببینید که آیا جست و جوی معنوی شـما بـه شـکل جامه ای مبدل برای «من درون» در آمده است. حتی تلاش برای رهایی از «خود» نیز چنان چه به صورت هدفی برای دست یابی در آینده درآید، می تواند به جست و جویی پنهان برای بیش تر تبدیل شود. معنی زمـان بیش تر به خود دادن دقیقاً این است: به «خود» شما وقت بیشتر دادن. زمان یا بهتر بگوییم، گذشته و آینده، چیزی است که خود کاذب ساخته ذهن، یعنی «من درون» در آن به سر می برد و زمان در ذهن شما است. زمان، چیزی نیست که وجود مـادی داشته و جایگاهی در «آنجا» باشـد. زمـان، آن ساختار ذهنی ضروری برای ادراک حسی و مقاصد عملی ست، اما بزرگ ترین مانع بر سر راه شناخت خـود به شمار می آید. زمان، بعد افقی هستی و آن لایه سطحی از واقعیـت اسـت. سپس آن بعد عمودی ژرفا قرار دارد که فقط از طریق دروازه لحظـه حـال می توانید به آن دست یابید.
اکهارت تله
جهانی نو
عادت به تنفس شكمى، بسيار در تمدد اعصاب و پيشگيرى از اضطراب موثر است.
همچنين باعث نظم دادن به انرژى حياتى درونى شما كه "چى" نام دارد، مى شود. سعى كنيد هميشه آهسته و عميق و با استفاده از عضلات شكم نفس بكشيد. وقتى اندكى دم خودتان را نگه مى داريد به كيسه هاى هوايتان اين فرصت را مى دهيد كه تبادل اكسيژن و دى اكسيد كربن را كامل انجام دهند. همچنين غدد لنفاوى بسيار بهتر فعاليت خواهند كرد. سلامتى ما رابطه مستقيمى با عمقِ تنفس های شکمی ما دارد.
يكى از فوايد عالى مديتيشن انجام تنفس شكمى آن است.
از هم اكنون به شیوه صحیح تنفس عادت کنیم.
همچنين باعث نظم دادن به انرژى حياتى درونى شما كه "چى" نام دارد، مى شود. سعى كنيد هميشه آهسته و عميق و با استفاده از عضلات شكم نفس بكشيد. وقتى اندكى دم خودتان را نگه مى داريد به كيسه هاى هوايتان اين فرصت را مى دهيد كه تبادل اكسيژن و دى اكسيد كربن را كامل انجام دهند. همچنين غدد لنفاوى بسيار بهتر فعاليت خواهند كرد. سلامتى ما رابطه مستقيمى با عمقِ تنفس های شکمی ما دارد.
يكى از فوايد عالى مديتيشن انجام تنفس شكمى آن است.
از هم اكنون به شیوه صحیح تنفس عادت کنیم.