#سوال_از_اشو
باگوان: چرا روابطِ ما با عشق آغاز و با نفرت به پایان میرسد؟
چرا من در رابطه های عاشقانه ام شکست می خورم؟
#پاسخ
میلیونها نفر به غلط خیال میکنند عاشقند. میلیونها نفر معتقندند که
عشق می ورزند،
در حالیکه این تنها تصورات و توهماتِ آنهاست.
شکوفاییِ عشق بسیار نادر است.
بعضی وقتها و به نُدرت اتفاق می افتد.
بسیار کمیاب است.
چون تنها در صورتی رخ می دهد که ترس نباشد. قبل از آن ممکن نیست.
این یعنی اینکه عشق تنها برای شخص بسیار بسیار روحی و احساسی رخ میدهد.
آشنایی برای همه رخ می دهد،
ولی عشق نه.....
اگر چیزی برای #پنهان_کردن نداشته باشی،
پس نمی ترسی.
می توان رها باشی.
می توانی تمام زوائد را دور بریزی.
می توانی دیگری را به عمق وجودت دعوت کنی.
شما به ندرت عشق می ورزید.
شاید اشتیاقِ عشق را داشته باشید،
ولی بین این دو تفاوتی بس عظیم وجود دارد.
عشق ورزیدن و نیاز به عشق داشتن
دو چیزِ کاملاً متفاوت هستند.
بیشتر ما در تمام زندگی همچون کودکان باقی می مانیم، زیرا همه دنبال عشق هستند.
عشق ورزیدن چیزی بسیار اسرارآمیز است.
و اشتیاقِ عشق را داشتن چیزی بسیار بچه گانه
کودکانِ خردسال عشق می خواهند.
وقتی مادر به آنان عشق می دهد، رشد می کنند.
آنان همچنین از دیگران نیز عشق می خواهند.
خانواده به آنان عشق می دهد.
وقتی بزرگ شدند،
اگر شوهر باشند، از زنانشان عشق می خواهند.
اگر زن باشند، از شوهرانشان عشق می خواهند.
هرکس که خواهان عشق باشد در رنج است.
زیرا عشق چیزی نیست که بتوان آن را خواست.
عشق را فقط می توان #داد.
در خواستنِ عشق، تضمینی وجود ندارد که بتوانی آن را بدست آوری.
اگر آن شخصی که از او تقاضای عشق داری، او نیز از تو انتظار عشق را داشته باشد، مشکل ایجاد خواهد شد.
مانند ملاقات دو گدا است که با هم و از یکدیگر گدایی می کنند.
در تمام دنیا زنان و شوهران مشکلات ازدواج را دارند و تنها دلیل آن این است که هر دو از هم توقع عشق دارند.
ولی قادر به دادن عشق نیستند!
قدري در این مورد فکر کنید.
در مورد نیاز همیشگی شما به عشق
می خواهی کسی دوستت داشته باشد.
اگر عاشقت باشد، احساس خوبی داری.
ولی آنچه که نمی دانی این است که: دیگری فقط به این دلیل دوستت دارد که می خواهد تو عاشق او باشی
درست مانند این است که کسی برای صید ماهی طعمه بگذارد.
او طمعه را برای خوراك دادن به ماهی پرتاب نمی کند، برای صید ماهی پرتاب می کند.
او نمی خواهد آن خوراك را به ماهی بدهد.
او فقط برای این چنین می کند که آن ماهی را صید کند.
تمام افرادی که در اطرافتان می بینید که مثلاً عاشق هستند، فقط طعمه می اندازند تا عشق بدست آورند.
برای مدتی طعمه را می اندازند، تا وقتی که آن دیگری شروع کند به این احساس که امکان گرفتن عشق از سوی این شخص وجود دارد.
آنگاه او نیز قدری عشق نشان خواهد داد تا زمانی که به این نتیجه برسند که هر دو #گدا هستند!
آنان اشتباهی اساسی مرتکب شده اند:
هر یک می پنداشته که دیگری پادشاه است.
هر یک به زمان خودش تشخیص می دهد که هیچ عشقی از دیگری دریافت نمی کند.
آنگاه اصطکاك شروع می شود.
برای همین است که زندگی زناشویی به نظر جهنم می آید، زیرا همه شما گدایانِ عشق هستید.
ولی نمی دانید چگونه عشق بدهید.
این اساس تمام دعوا هاست:
تمامِ نفرتها
تمامِ جدایی ها ...
#اشو
باگوان: چرا روابطِ ما با عشق آغاز و با نفرت به پایان میرسد؟
چرا من در رابطه های عاشقانه ام شکست می خورم؟
#پاسخ
میلیونها نفر به غلط خیال میکنند عاشقند. میلیونها نفر معتقندند که
عشق می ورزند،
در حالیکه این تنها تصورات و توهماتِ آنهاست.
شکوفاییِ عشق بسیار نادر است.
بعضی وقتها و به نُدرت اتفاق می افتد.
بسیار کمیاب است.
چون تنها در صورتی رخ می دهد که ترس نباشد. قبل از آن ممکن نیست.
این یعنی اینکه عشق تنها برای شخص بسیار بسیار روحی و احساسی رخ میدهد.
آشنایی برای همه رخ می دهد،
ولی عشق نه.....
اگر چیزی برای #پنهان_کردن نداشته باشی،
پس نمی ترسی.
می توان رها باشی.
می توانی تمام زوائد را دور بریزی.
می توانی دیگری را به عمق وجودت دعوت کنی.
شما به ندرت عشق می ورزید.
شاید اشتیاقِ عشق را داشته باشید،
ولی بین این دو تفاوتی بس عظیم وجود دارد.
عشق ورزیدن و نیاز به عشق داشتن
دو چیزِ کاملاً متفاوت هستند.
بیشتر ما در تمام زندگی همچون کودکان باقی می مانیم، زیرا همه دنبال عشق هستند.
عشق ورزیدن چیزی بسیار اسرارآمیز است.
و اشتیاقِ عشق را داشتن چیزی بسیار بچه گانه
کودکانِ خردسال عشق می خواهند.
وقتی مادر به آنان عشق می دهد، رشد می کنند.
آنان همچنین از دیگران نیز عشق می خواهند.
خانواده به آنان عشق می دهد.
وقتی بزرگ شدند،
اگر شوهر باشند، از زنانشان عشق می خواهند.
اگر زن باشند، از شوهرانشان عشق می خواهند.
هرکس که خواهان عشق باشد در رنج است.
زیرا عشق چیزی نیست که بتوان آن را خواست.
عشق را فقط می توان #داد.
در خواستنِ عشق، تضمینی وجود ندارد که بتوانی آن را بدست آوری.
اگر آن شخصی که از او تقاضای عشق داری، او نیز از تو انتظار عشق را داشته باشد، مشکل ایجاد خواهد شد.
مانند ملاقات دو گدا است که با هم و از یکدیگر گدایی می کنند.
در تمام دنیا زنان و شوهران مشکلات ازدواج را دارند و تنها دلیل آن این است که هر دو از هم توقع عشق دارند.
ولی قادر به دادن عشق نیستند!
قدري در این مورد فکر کنید.
در مورد نیاز همیشگی شما به عشق
می خواهی کسی دوستت داشته باشد.
اگر عاشقت باشد، احساس خوبی داری.
ولی آنچه که نمی دانی این است که: دیگری فقط به این دلیل دوستت دارد که می خواهد تو عاشق او باشی
درست مانند این است که کسی برای صید ماهی طعمه بگذارد.
او طمعه را برای خوراك دادن به ماهی پرتاب نمی کند، برای صید ماهی پرتاب می کند.
او نمی خواهد آن خوراك را به ماهی بدهد.
او فقط برای این چنین می کند که آن ماهی را صید کند.
تمام افرادی که در اطرافتان می بینید که مثلاً عاشق هستند، فقط طعمه می اندازند تا عشق بدست آورند.
برای مدتی طعمه را می اندازند، تا وقتی که آن دیگری شروع کند به این احساس که امکان گرفتن عشق از سوی این شخص وجود دارد.
آنگاه او نیز قدری عشق نشان خواهد داد تا زمانی که به این نتیجه برسند که هر دو #گدا هستند!
آنان اشتباهی اساسی مرتکب شده اند:
هر یک می پنداشته که دیگری پادشاه است.
هر یک به زمان خودش تشخیص می دهد که هیچ عشقی از دیگری دریافت نمی کند.
آنگاه اصطکاك شروع می شود.
برای همین است که زندگی زناشویی به نظر جهنم می آید، زیرا همه شما گدایانِ عشق هستید.
ولی نمی دانید چگونه عشق بدهید.
این اساس تمام دعوا هاست:
تمامِ نفرتها
تمامِ جدایی ها ...
#اشو