#خلوت_گزینی
خلوت گزینی یک ساحتِ درونی و ذهنی است متکی به هیچ محرک یا دانشی نیست و حاصلِ هیچگونه تجربه یا نتیجه گیری نیز نمیباشد. باید نسبت به این موضوع هشیار بود که:
میان قطع رابطهی خود با دیگران و تنهایی، تفاوت فاحشی وجود دارد جدا کردن یعنی ایجاد حصار در اطراف خود؛ برای صدمه ندیدن و زندگی کردن در بُرج عاجِ رویاییِ ایدئولوژی اما تنهایی چیزی کاملا متفاوت است.
اکثر انسانها دروناََ هرگز تنها نیستند. زیرا سرشار از خاطرات و شرطی شدگی هستند برای #تنها بودن باید نسبت به گذشته بمیرید و از دانستهها جدا شوید
وقتی کاملا تنها هستید: نه متعلق به خانوادهای هستید و نه متعلق به ملت و فرهنگ یا حتی قارهای آنوقت آن احساسِ بیگانه پدیدار میشود: این انسانی که کاملا در این مسیر تنهاست انسانی معصوم است و این معصومیت ذهن را از اندوه و رنج ؛ رها میسازد و آن را زنده میکند. این چنین ذهنی قادر به دیدنِ حقیقتی است که توسط هیچ واژهای نمیتواند اندازهگیری شود
#کریشنامورتی
خلوت گزینی یک ساحتِ درونی و ذهنی است متکی به هیچ محرک یا دانشی نیست و حاصلِ هیچگونه تجربه یا نتیجه گیری نیز نمیباشد. باید نسبت به این موضوع هشیار بود که:
میان قطع رابطهی خود با دیگران و تنهایی، تفاوت فاحشی وجود دارد جدا کردن یعنی ایجاد حصار در اطراف خود؛ برای صدمه ندیدن و زندگی کردن در بُرج عاجِ رویاییِ ایدئولوژی اما تنهایی چیزی کاملا متفاوت است.
اکثر انسانها دروناََ هرگز تنها نیستند. زیرا سرشار از خاطرات و شرطی شدگی هستند برای #تنها بودن باید نسبت به گذشته بمیرید و از دانستهها جدا شوید
وقتی کاملا تنها هستید: نه متعلق به خانوادهای هستید و نه متعلق به ملت و فرهنگ یا حتی قارهای آنوقت آن احساسِ بیگانه پدیدار میشود: این انسانی که کاملا در این مسیر تنهاست انسانی معصوم است و این معصومیت ذهن را از اندوه و رنج ؛ رها میسازد و آن را زنده میکند. این چنین ذهنی قادر به دیدنِ حقیقتی است که توسط هیچ واژهای نمیتواند اندازهگیری شود
#کریشنامورتی
#من_کیستم؟
این تنها پرسش مذهبی واقعی است
تمام پرسشهای دیگر کاذب است.
اگر به پرسیدن همین سؤال اساسی و واقعی ادامه بدهی، باسخ آن در خودِ پرسش نهفته است.
اگر در ژرفای وجودت به این پرسش ادامه بدهی: #من_کیستم؟
و هیچ پاسخ دروغین را از ذهنت نپذیری،
از روی برچسبهایی که حمل میکنی
پاسخ ندهی، که تو این هستی و آن،
هندو یا مسیحی، زن یا مرد،
زیبا و زشت، پیر و جوان ،بدن و ذهن.
اگر هیچ پاسخی را که ذهن میدهد نپذیری
و به پرسیدن ادامه دهی و این پرسش
همچون پیکانی به قلبت نفوذ کند و
عمیق و عمیقتر در آن جا بنشیند
تا به مرکز نهایی تو برسد،
در آن جا ناگهان، انفجار روی میدهد.
نه اینکه صدایی را بشنوی که به تو بگوید کیستی؛ کسی آنجا نیست.
ولی تو به منبع خویش وارد میشوی
تو آن را مزه خواهی کرد،
آن را خواهی شناخت و
آن را تجربه خواهی کرد.
آن تجربه، تجربهی خداوند است.
آزاد میسازد. حقیقت است.
حقیقت وجود تو است.
ولی تو تنها وقتی میتوانی آن را بیابی
که خودت تبدیل به یک طلبِ شدید و
شوقی شهوانی برای شناخت خودت بشوی.
#تمام پرسشهای غیرلازم را رها کن
#تنها یک برسش مربوط وجود دارد:
#من_کیستم؟
ما نباید خدا را صدا بزنیم.
ما باید بشنویم که او ما را صدا میزند.
و این تنها در سکوت روی میدهد.
وقتی که در ذهن صدایی وجود نداشته باشد، طنین خدا دریافت میشود.
#نیایش یعنی در سکوت و بیکلامی به سر بردن
#نیایش یک عمل نیست، بلکه حالتی از آگاهی است.
برای نیایش، به آسودگیِ کامل وارد شو
بگذار هم بدن و هم ذهنت آرام بگیرد
ذهن را در سکوت تماشا کن
اینگونه ذهن خودش آرام و خالی میشود
در این خالی بودن است که ما به حقیقت نزدیک میشویم.
خداوند نام ندارد شکلی هم ندارد.
پس وسیلهای برای صدا زدن و به یادآوردنش وجود ندارد
تمام نامها، تمام شکلها تخیلی و دروغین هستند.
ما با رها کردن نامها و شکلهاست که به حقیقت میرسیم، نه با تکیه زدن بر آنها
کسی که جرأت دارد همه چیز را رها کند، میتواند به خدا و به تمامیت هستی دست یابد.
#اشو
این تنها پرسش مذهبی واقعی است
تمام پرسشهای دیگر کاذب است.
اگر به پرسیدن همین سؤال اساسی و واقعی ادامه بدهی، باسخ آن در خودِ پرسش نهفته است.
اگر در ژرفای وجودت به این پرسش ادامه بدهی: #من_کیستم؟
و هیچ پاسخ دروغین را از ذهنت نپذیری،
از روی برچسبهایی که حمل میکنی
پاسخ ندهی، که تو این هستی و آن،
هندو یا مسیحی، زن یا مرد،
زیبا و زشت، پیر و جوان ،بدن و ذهن.
اگر هیچ پاسخی را که ذهن میدهد نپذیری
و به پرسیدن ادامه دهی و این پرسش
همچون پیکانی به قلبت نفوذ کند و
عمیق و عمیقتر در آن جا بنشیند
تا به مرکز نهایی تو برسد،
در آن جا ناگهان، انفجار روی میدهد.
نه اینکه صدایی را بشنوی که به تو بگوید کیستی؛ کسی آنجا نیست.
ولی تو به منبع خویش وارد میشوی
تو آن را مزه خواهی کرد،
آن را خواهی شناخت و
آن را تجربه خواهی کرد.
آن تجربه، تجربهی خداوند است.
آزاد میسازد. حقیقت است.
حقیقت وجود تو است.
ولی تو تنها وقتی میتوانی آن را بیابی
که خودت تبدیل به یک طلبِ شدید و
شوقی شهوانی برای شناخت خودت بشوی.
#تمام پرسشهای غیرلازم را رها کن
#تنها یک برسش مربوط وجود دارد:
#من_کیستم؟
ما نباید خدا را صدا بزنیم.
ما باید بشنویم که او ما را صدا میزند.
و این تنها در سکوت روی میدهد.
وقتی که در ذهن صدایی وجود نداشته باشد، طنین خدا دریافت میشود.
#نیایش یعنی در سکوت و بیکلامی به سر بردن
#نیایش یک عمل نیست، بلکه حالتی از آگاهی است.
برای نیایش، به آسودگیِ کامل وارد شو
بگذار هم بدن و هم ذهنت آرام بگیرد
ذهن را در سکوت تماشا کن
اینگونه ذهن خودش آرام و خالی میشود
در این خالی بودن است که ما به حقیقت نزدیک میشویم.
خداوند نام ندارد شکلی هم ندارد.
پس وسیلهای برای صدا زدن و به یادآوردنش وجود ندارد
تمام نامها، تمام شکلها تخیلی و دروغین هستند.
ما با رها کردن نامها و شکلهاست که به حقیقت میرسیم، نه با تکیه زدن بر آنها
کسی که جرأت دارد همه چیز را رها کند، میتواند به خدا و به تمامیت هستی دست یابد.
#اشو
#ما_همان_چیزی_هستیم_که_فکر_میکنیم،
همهِ آنچه که ما هستیم با افکار ما شکل میگیرد. ما با افکارمان جهان را میسازیم
اگر با ذهن #ناخالص صحبت کنید و عمل کنید #مشکل شما را دنبال خواهد کرد، همانطور که چرخ گاری ارابه را میکشد، دنبال میکند.
ما همان چیزی هستیم که فکر میکنیم،
همه آنچه که ما هستیم با افکارمان شکل میگیرد.
ما با افکارمان جهان را میسازیم.
اگر با #ذهن_خالص صحبت و عمل کنید #شادمانی شما را دنبال خواهد کرد، همچون سایهِ شما، محکم و استوار،
«بنگر او چگونه از من سوء استفاده کرد و مرا زد، چگونه مرا زمین زد و مرا چاپید.»
اگر با چنین افکاری زندگی کنید،
در #نفرت زندگی میکنید.
«بنگر او چگونه از من سوء استفاده کرد و مرا زد، چگونه مرا زمین زد و مرا چاپید»
چنین افکاری👆 را ترک کنید و در عشق زندگی کنید.
در این جهان، هرگز نفرت موجب زوال نفرت نمیشود.
#تنها_عشق_است_که_نفرت_را_دفع_میکند.
این است قانون👆، قانونی کهن و اجتناب ناپذیر، با دانستن این، چگونه میتوانی نزاع کنی؟
چه آسان باد، درختی نازک را واژگون میکند.
با جستجوی شادمانی در حواس، افراط در غذا و خواب، شما نیز بی ریشه خواهید بود.
باد نمیتواند کوه را واژگون کند.
وسوسه ها نمیتواند بر انسانی غلبه کند که بیدار است، و قوی و فروتن و فردی که ارباب خویش است، و به قانون توجه میکند.
اگر افکار فردی تیره باشد،
اگر او بی ملاحظه و مملو از نیرنگ باشد، چگونه میتواند لباس زرد سالکان را بر تن کند؟
کسی که ارباب طبیعت خود باشد،
روشن، واضح و راستین، او میتواند لباس زرد سالکان را به راستی بر تن کند.
اشو
داماپادا (راه_بودا)
همهِ آنچه که ما هستیم با افکار ما شکل میگیرد. ما با افکارمان جهان را میسازیم
اگر با ذهن #ناخالص صحبت کنید و عمل کنید #مشکل شما را دنبال خواهد کرد، همانطور که چرخ گاری ارابه را میکشد، دنبال میکند.
ما همان چیزی هستیم که فکر میکنیم،
همه آنچه که ما هستیم با افکارمان شکل میگیرد.
ما با افکارمان جهان را میسازیم.
اگر با #ذهن_خالص صحبت و عمل کنید #شادمانی شما را دنبال خواهد کرد، همچون سایهِ شما، محکم و استوار،
«بنگر او چگونه از من سوء استفاده کرد و مرا زد، چگونه مرا زمین زد و مرا چاپید.»
اگر با چنین افکاری زندگی کنید،
در #نفرت زندگی میکنید.
«بنگر او چگونه از من سوء استفاده کرد و مرا زد، چگونه مرا زمین زد و مرا چاپید»
چنین افکاری👆 را ترک کنید و در عشق زندگی کنید.
در این جهان، هرگز نفرت موجب زوال نفرت نمیشود.
#تنها_عشق_است_که_نفرت_را_دفع_میکند.
این است قانون👆، قانونی کهن و اجتناب ناپذیر، با دانستن این، چگونه میتوانی نزاع کنی؟
چه آسان باد، درختی نازک را واژگون میکند.
با جستجوی شادمانی در حواس، افراط در غذا و خواب، شما نیز بی ریشه خواهید بود.
باد نمیتواند کوه را واژگون کند.
وسوسه ها نمیتواند بر انسانی غلبه کند که بیدار است، و قوی و فروتن و فردی که ارباب خویش است، و به قانون توجه میکند.
اگر افکار فردی تیره باشد،
اگر او بی ملاحظه و مملو از نیرنگ باشد، چگونه میتواند لباس زرد سالکان را بر تن کند؟
کسی که ارباب طبیعت خود باشد،
روشن، واضح و راستین، او میتواند لباس زرد سالکان را به راستی بر تن کند.
اشو
داماپادا (راه_بودا)
اشـoshoـو:
همین امروز من یک نامه تهدیدآمیز از یک موسسه قانون در مَدرَس دریافت کردم که نوشته بود:
من احساسات دینی موکلین آنها را آزردهام.
به منشی حقوقیام آناندو گفتم به آنها بنویسد که:
اولاً احساسات دینی وجود ندارد
دین ورای احساسات است و ورای افکار و ورای ذهن است
فقط خرافات دینی وجود دارد
یک فرد دینی نمیتواند آزرده شود
او حقیقت را میداند
این دروغهایی که شما در آن زندگی میکنید موجب آزرده شدن میشود.
حقیقت همواره دروغها را آزرده میکند
بنابراین باید به موکلین خود بگویید که: واقعاً دینی باشند. به ورای ذهن بروید. به ورای احساسات، عواطف، هیجانات و افکار بروید و آنگاه آزرده نخواهید شد.
مردم در دروغ زندگی می کنند
البته آن دروغها، زیبا، راحتی بخش و مطبوع هستند و موجب تسلی خاطر می شوند اما در هر حال دروغ، دروغ است و نمی تواند دردی از تو دوا کند
دروغ چون تریاک عمل می کند
می تواند به تو کمک کند بدبختی ات را فراموش کنی
می تواند بعنوان داروی آرام بخش مورد استفاده قرار گیرد
اما نمی تواند بیماری را ریشه کن کند. فقط بر نشانه های بیماری سر پوش می گذارد. و میلیون ها تن از مردم زندگی خود را با دروغهای تسلی بخش سپری می کنند. این دروغها را حقیقت می نامند...
اما اساسی ترین کیفیت حقیقت این است که تو خودت باید آنرا کشف کنی.
حقیقت از کسی به کس دیگر منتقل نمی شود
هیچ کس نمی تواند حقیقت را به تو بدهد
تو باید با تلاش خودت حقیقت را کشف کنی. هرچه که از دیگران دریافت داری، دست بالا می تواند یک دروغ زیبا، یک دروغ شیرین و دوست داشتنی باشد
تو می توانی دور و برت را با دروغهای بی پایه و شیرین پر کنی اما این بازی خطرناک است، زیرا تو فرصت، زمان و انرژی را که می توانست دنیای حقیقت را در اختیار تو قرار دهد از دست می دهی.
سر سپردن به حقیقت یعنی این که:
من به هیچ سنتی تعلق نخواهم داشت. فقط جست و جو خواهم کرد. فقط زمانی باور خواهم کرد که خودم بدانم نه قبل از آن
تا زمانیکه چنین تصمیمی نگیری، حقیقت از دسترس تو دور خواهد ماند. اگر این تصمیم در قلب تو ریشه بدواند، حقیقت دیگر دور نیست
وقتی از حقیقت آگاه شوی، از زندگی جاودان، از آن چه آغازی دارد ولی بی انجام است آگاه خواهی شد
و این باید #تنها سر سپردگی و تسلیم باشد.
اشو
همین امروز من یک نامه تهدیدآمیز از یک موسسه قانون در مَدرَس دریافت کردم که نوشته بود:
من احساسات دینی موکلین آنها را آزردهام.
به منشی حقوقیام آناندو گفتم به آنها بنویسد که:
اولاً احساسات دینی وجود ندارد
دین ورای احساسات است و ورای افکار و ورای ذهن است
فقط خرافات دینی وجود دارد
یک فرد دینی نمیتواند آزرده شود
او حقیقت را میداند
این دروغهایی که شما در آن زندگی میکنید موجب آزرده شدن میشود.
حقیقت همواره دروغها را آزرده میکند
بنابراین باید به موکلین خود بگویید که: واقعاً دینی باشند. به ورای ذهن بروید. به ورای احساسات، عواطف، هیجانات و افکار بروید و آنگاه آزرده نخواهید شد.
مردم در دروغ زندگی می کنند
البته آن دروغها، زیبا، راحتی بخش و مطبوع هستند و موجب تسلی خاطر می شوند اما در هر حال دروغ، دروغ است و نمی تواند دردی از تو دوا کند
دروغ چون تریاک عمل می کند
می تواند به تو کمک کند بدبختی ات را فراموش کنی
می تواند بعنوان داروی آرام بخش مورد استفاده قرار گیرد
اما نمی تواند بیماری را ریشه کن کند. فقط بر نشانه های بیماری سر پوش می گذارد. و میلیون ها تن از مردم زندگی خود را با دروغهای تسلی بخش سپری می کنند. این دروغها را حقیقت می نامند...
اما اساسی ترین کیفیت حقیقت این است که تو خودت باید آنرا کشف کنی.
حقیقت از کسی به کس دیگر منتقل نمی شود
هیچ کس نمی تواند حقیقت را به تو بدهد
تو باید با تلاش خودت حقیقت را کشف کنی. هرچه که از دیگران دریافت داری، دست بالا می تواند یک دروغ زیبا، یک دروغ شیرین و دوست داشتنی باشد
تو می توانی دور و برت را با دروغهای بی پایه و شیرین پر کنی اما این بازی خطرناک است، زیرا تو فرصت، زمان و انرژی را که می توانست دنیای حقیقت را در اختیار تو قرار دهد از دست می دهی.
سر سپردن به حقیقت یعنی این که:
من به هیچ سنتی تعلق نخواهم داشت. فقط جست و جو خواهم کرد. فقط زمانی باور خواهم کرد که خودم بدانم نه قبل از آن
تا زمانیکه چنین تصمیمی نگیری، حقیقت از دسترس تو دور خواهد ماند. اگر این تصمیم در قلب تو ریشه بدواند، حقیقت دیگر دور نیست
وقتی از حقیقت آگاه شوی، از زندگی جاودان، از آن چه آغازی دارد ولی بی انجام است آگاه خواهی شد
و این باید #تنها سر سپردگی و تسلیم باشد.
اشو