عشق و نور
1.2K subscribers
449 photos
1.35K videos
22 files
594 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
#من_کیستم؟
این تنها پرسش مذهبی واقعی است
تمام پرسش‌های دیگر کاذب است.
اگر به پرسیدن همین سؤال اساسی و واقعی ادامه بدهی، باسخ آن در خودِ پرسش نهفته است.

اگر در ژرفای وجودت به این پرسش ادامه بدهی: #من_کیستم؟
و هیچ پاسخ دروغین را از ذهنت نپذیری،
از روی برچسب‌هایی که حمل می‌کنی
پاسخ ندهی، که تو این هستی و آن،
هندو یا مسیحی، زن یا مرد،
زیبا و زشت، پیر و جوان ،بدن و ذهن.

اگر هیچ پاسخی را که ذهن می‌دهد نپذیری
و به پرسیدن ادامه دهی و این پرسش
همچون پیکانی به قلبت  نفوذ کند و
عمیق و عمیق‌تر در آن جا بنشیند
تا به مرکز نهایی تو برسد،
در آن جا ناگهان، انفجار روی می‌دهد.

نه اینکه صدایی را بشنوی که به تو بگوید کیستی؛ کسی آنجا نیست.
ولی تو به منبع خویش وارد می‌شوی
تو آن را مزه خواهی کرد،
آن را خواهی شناخت و
آن را تجربه خواهی کرد.
آن تجربه، تجربه‌ی خداوند است.
آزاد می‌سازد. حقیقت است.
حقیقت وجود تو است.

ولی تو تنها وقتی می‌توانی آن را بیابی
که خودت تبدیل به یک طلبِ شدید و
شوقی شهوانی برای شناخت خودت بشوی.

#تمام پرسش‌های غیرلازم را رها کن
#تنها یک برسش مربوط وجود دارد:
#من_کیستم؟
ما نباید خدا را صدا بزنیم.
ما باید بشنویم که او ما را صدا می‌زند.
و این تنها در سکوت روی می‌دهد.

وقتی که در ذهن صدایی وجود نداشته باشد، طنین خدا دریافت می‌شود.

#نیایش یعنی در سکوت و بی‌کلامی به سر بردن
#نیایش یک عمل نیست، بلکه حالتی از آگاهی است.

برای نیایش، به آسودگیِ کامل وارد شو
بگذار هم بدن و هم ذهنت آرام بگیرد
ذهن را در سکوت تماشا کن
اینگونه ذهن خودش آرام و خالی می‌شود
در این خالی بودن است که ما به حقیقت نزدیک می‌شویم.

خداوند نام ندارد شکلی هم ندارد.
پس وسیله‌ای برای صدا زدن و به یادآوردنش وجود ندارد
تمام نام‌ها، تمام شکل‌ها تخیلی و دروغین هستند.
ما با رها کردن نام‌ها و شکل‌هاست که به حقیقت می‌رسیم، نه با تکیه زدن بر آن‌ها

کسی که جرأت دارد همه چیز را رها کند، می‌تواند به خدا و به تمامیت هستی دست یابد.

#اشو
اگر به چیزی بچسبی #ثابت می شوی.

#آینه_گون_باش، آینه به چیزی نمی چسبد. جلوی آینه می ایستی و آینه تو را منعکس می کند، کامل منعکس می کند.
آینه از منعکس کردن تو خوشحال است.
آینه تو را جشن می گیرد.
حضورت را جشن می گیرد.
اما لحظه ای که می روی، دیگر رفته ای
آینه به تصویرت نمی چسبد.
آیینه از تو یاد و خاطره نمی آفریند؛
آینه دیگر به تو فکر نمی کند.
هیچ نوستالوژی نمی آفریند.
فکر نمی کند که:
اوه، او چقدر زیبا بود، کی بر می گردد؟
آینه تو را دنبال نمی کند.
نه در فکرش و نه در رویاهایش.
لحظه ای که ناپدید می شوی، دیگر ناپدید شده ای.
این #عدم_وابستگی است.
وقتی آنجایی، آنجا هستی.
آینه تو را زندگی میکند، به تو عشق می ورزد، به تو خوشامد می گوید، تو را در قلبش می گذارد. اما لحظه ای که می روی دیگر رفته ای و آینه دوباره خالی می شود.
این کل راز عدم وابستگی است.
زندگی در دنیا اما به دنیا تعلق نداشتن.

به مردم عشق بورز اما وابستگی نیافرین
زیبایی های دنیا را منعکس کن، زیبایی های این جهان بسیار زیاد است اما #نچسب.
ذهن چسبناک، آینه گونگی اش را از دست می دهد.
آینه گونگی بوداگونگی است .
اگر کیفیت آینه گون را مدام تازه نگه داری، جوان ماندن و خالص ماندن و معصوم ماندن است. 

بشناس اما دانش نیافرین،
عشق بورز اما تمایل نیافرین .
زندگی کن به زیبایی و تمام و کمال زندگی کن، خودت را در لحظه رها کن اما به عقب بازنگرد.
این #هنر_وابسته_نبودن است
و این همان جایی است که نکته را از دست می دهی.
تو زنی را دوست داری و یک روز او می رود. با کسی دیگر می رود.
یا شاید همچنان با توست اما دیگر با تو نیست. دیگر قلبش برای تو نمی تپد،
پل شکسته شده است یا شاید بمیرد، هزار و یک اتفاق ممکن است بیفتد. ناگهان آن لذتی که از تو در وجودش بوده، ناپدید شده است.
یکروز آنجا بوده اما ناگهان روز دیگر نیست.
چه باید کرد ؟
باید چسبید ؟
باید به گذشته فکر کرد ؟
باید درباره آینده تصویر سازی کرد ؟
باید امیدوار بود که باز اتفاق دیگری بیفتد ؟
باید امیدوار بود که باز باد بیاید و ابرها بروند و خورشید بدرخشد؟
سپس درگیر می شوی و خلوص آینه بودن را از دست می دهی.
#تمام_بدبختی_ها_از_این_می_آیند.

بدبختی چیزی نیست جز:
#سایه_وابستگی
انسان وابسته به برکه ای راکد تبدیل می شود و دیر یا زود می گندد. دیگر جاری نیست...

#اشو
#تمام_اهداف_شخصي_عصبی كننده اند.

انسان حقيقي مي داند  و احساس ميكند كه من از كل جدا نيستم و نيازي به جستجوي هيچ سرنوشت خاصي براي خودم نيست.
اتفاقات رخ ميدهند،
جهان حركت میكند.
خداوند ... يا هر چيزي كه آن را بنامي، كارها را انجام ميدهد. 
اتفاقات به ميل خود رخ مي دهند.
نيازي نيست كه من هيچ مبارزه اي،
هيچ تلاشي بكنم؛ نيازي نيست براي چيزي بجنگم. 
مي توانم آرام بگيرم و باشم .
انسان واقعي ، عمل كننده نيست .
انسان معترض عمل كننده است .

پس واضح است كه انسان معترض در اضطراب ، نگراني و دلتنگي به سر ببرد، گويي مدام بر قله آتشفشان نشسته است.
آتشفشان ممكن است هر لحظه فوران كند، زيرا او در جهاني از عدم قطعيت ها زندگي مي كند و با اين حال معتقد است كه اين جهان قطعي و معلوم است . 
و اين امر در زندگي او تنش ايجاد مي كند.
او در اعماق وجود خود ميداند كه هيچ چيز قطعي نيست‌.

#اشو
#کتاب_ذن_تاروت