عشق و نور
997 subscribers
293 photos
1.16K videos
19 files
513 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی و صوتی های نرمین مختص مالک کانال

https://t.me/salamzendgi7

لینک تمام کنفرانسها


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
#عشق_تنها_قدرت_ما_است

#سوال_از_اشو

اشو عزيز، پس از دو ماه بودن با شما، من امروز اينجا را ترك خواهم كرد.
ديشب فكر مي كردم كه چون براي مدتي دور خواهم بود،
بهتر است كه هرگونه مشكل و موردي را كه احيانا  با مردمي كه زندگي مي كرده ام، داشته ام برطرف كنم. از اينكه ديدم هيچ مشكلي وجود ندارد بسيار يكه خوردم ،
از اينكه ما با چنان هماهنگي باهم زندگي كرده ايم كه من هرگز قبلاً تجربه نكرده بودم.
در هيچ كجاي ديگر ممكن نبود سي نفر بتوانند با چنين
حسادت و جنگ يا تنش اندكي باهم زندگي كنند.
معجزه ي شما درحال رخ دادن است ،انسان جديد درحال خلق شدن است.
ديدگاه شما درحال محقق شدن است. ما ادامه خواهيم داد.
ما به دنيا نشان خواهيم داد كه با شما، غيرممكن ها همه روز اتفاق مي افتند.

#پاسخ

آويرباواAvirbhava، تمامي تلاش ما همين است:
تا به دنيا نشان بدهيم كه نيازي به هيچ جنگي نيست، نيازي به ستيزكردن نيست، نيازي به حسادت نيست، نيازي به نفرت نيست. زندگي بسيار كوتاه و عشق بسيار باارزش است.
و وقتي كه مي تواني زندگيت را با عشق، با هماهنگي، با شادي پر كني، وقتي مي تواني از خود زندگي يك شعر بسازي....
اگر اين موقعيت را ازدست بدهي، فقط خودت مسئول آن هستي، نه هيچ كس ديگر.
چيزي كه در يك گروه كوچك بتواند رخ دهد، مي تواند در گروهي بزرگتر،
در سراسر دنيا رخ بدهد. مسئله فقط ادراك است.
به يك بينش ساده نياز است تا توسط نيروهاي تاريكي، منفي بودن ها و ويرانگري ها كشيده نشويم. فقط قدري هشياري مورد نياز است تا انسان خويش را وقف سازندگي، عشق ورزيدن، حساسيت كند و از اين زندگي كوتاه يك سري ترانه درست كند... كه در زندگيت برقصي و مرگ نيز اوج نهايي آن رقص باشد، كه با تماميت زندگي كني و با تماميت بميري، بدون هيچ شكايت، با شكرگزاري و سپاس نسبت به جهان هستي.
من آن نيايش هايي كه در كنيساها و كليساها و معابد و مساجد رخ مي دهند را نيايش واقعي نمي خوانم. نيايش واقعي فقط يكي است، و آن زندگي كردن به گونه اي است كه شروع كني به احساس #سپاسگزاري_نسبت_به_جهان_هستي،
كه جهان هستي به تو چنين موقعيتي را عطا كرده است ، چيزي كه ابداً آن را درخواست نكرده بودي و هرگز لياقت آن را نداشته اي. وبااين وجود آن را به دست آورده اي و هزاران شكوفه داده اي و دنيا را
با رايحه ي اين شكرگزاري ترك مي كني.
آويرباوا، چيزي كه در اطراف من در مكان هاي مختلف رخ مي دهد ، ما مي خواهيم چنان آتشي وحشي برپاكنيم كه پيش از اينكه سياستبازان احمق دنيا بتوانند زندگي را نابود كنند، ما زندگي را چنان پرارزش كنيم كه هيچكس آماده ي جنگيدن نباشد. سياست بازها مي توانند اگر بخواهند با سلاح هاي اتمي خودشان خودكشي كنند، ولي بشريت ديگر علاقه اي به كشتن و كشته شدن ندارد. واين پديده اي بسيار ساده است، كه زماني كه
مزه اي از آن چشيدي، هرگز همان شخص قبلي نخواهي بود.
و ما مصمم هستيم، برعليه تمام قدرت هاي نيرومند...
ما هيچ قدرتي نداريم.
#عشق_تنها_قدرت_ما_است،
#سكوت_تنها_نيروي_ما_است.
ولي من به شما مي گويم كه هيچ قدرتي بالاتر از عشق وجود ندارد و هيچ نيرويي وجود ندارد كه بتواند سكوت را شكست دهد. و توسط عشق و سكوت است كه انسان حقيقت را مي شناسد...
كه پيروزي نهايي در زندگي است.
تكرار مي كنم: ما مصمم هستيم كه اين پيام را در تمام اطراف و اكناف جهان منتشر كنيم، به هر انسان هوشمندي كه بتواند درك كند. به جز اين، هيچ راهي براي نجات اين سياره ي زيبا وجود ندارد.
و اين سياره، سياره اي بركت يافته است، زيرا تمام سياره هاي ديگر ، و در كائنات ميليون ها سياره وجود دارند ، بي جان هستند، حتي علف هم در آن ها سبز نمي شود. تنها اين سياره است كه در آن انواع زندگي ها وجود دارد.
اين زندگي، در انسان به صورت خودآگاه درآمده است و در معدودي، به صورت فراآگاهي جلوه كرده و اين امكان در هر فردي وجود دارد كه آن را به فراآگاهي تبديل كند.
اين يعني به دست آوردن و رسيدن به خود عصاره ي حقيقت، جاودانگي و ابديت.
شايد ما يك وطن نداشته باشيم، ولي همچون كولي ها در سراسر دنيا پرسه خواهيم زد و دنيا را وطن خويش مي سازيم:
وطن جايي است كه ما هستيم.
وطن جايي است كه عشق باشد.
وطن جايي است كه هماهنگي باشد.

اشو
انتقال_چراغ
#عشق_واقعی

عشقِ شما واقعاً عشق نیست.
بلکه درست عکس عشق است،
نفرتی است که به لباس مبدل عشق درآمده است، به صورت عشق استتار کرده است و خود را به صورت عشق جلوه گر میکند.

#عشق_واقعی هیچ مرجعی ندارد.
آن به دیروزها فکر نمیکند
به فرداها فکر نمیکند.
به امیال و خواسته های شخصی فکر نمی‌کند.
عشق راستین جوشیدن خود انگیخته شادی در شماست، و سهیم شدن آن،و باریدن آن، بدون هیچ دلیل دیگری، بدون هیچ انگیزۀ دیگری،
بجز شادیِ صرفِ سهیم شدنِ آن با دیگری

اشو
#عشق_واقعی

عشقِ شما واقعاً عشق نیست.
بلکه درست عکس عشق است،
نفرتی است که به لباس مبدل عشق درآمده است، به صورت عشق استتار کرده است و خود را به صورت عشق جلوه گر میکند.

#عشق_واقعی هیچ مرجعی ندارد.
آن به دیروزها فکر نمیکند
به فرداها فکر نمیکند.
به امیال و خواسته های شخصی فکر نمی‌کند.
عشق راستین جوشیدن خود انگیخته شادی در شماست، و سهیم شدن آن،و باریدن آن، بدون هیچ دلیل دیگری، بدون هیچ انگیزۀ دیگری،
بجز شادیِ صرفِ سهیم شدنِ آن با دیگری

#اشو
#عشق_و_آشنایی


عشق خیلی کمیاب است
برای رسیدن به درون یک فرد باید یک تحول و تغییر اساسی را پشت سر بگذارید، زیرا اگر بخواهید به عمق و درون
فردی راه پیدا کنید.
خودتان نیز باید اجازه ورود به درونتان را به آن فرد بدهید. باید حساس شوید،
کاملاً باز و آزاد و حساس.
کار مخاطره آمیزی است؛
اجازه دادن به دیگران برای
راهیابی به درون خود کاری است خطرناک که احتمال هرگونه زیان
و ضرری را دارد.
چون نمیدانید او چه کاری می کند.

زمانی که همه رازهای شما برملا شده
و همه چیزهای پنهانی آشکار شود،
کاملاً بی دفاع می شوید،
دیگر به اعمالی که فرد مربوطه
در قبالتان انجام می دهد آگاه نیستید
و اینجاست که #ترس راه می یابد
و برای همین است که ما هیچگاه
قلب خود را باز نمی کنیم.
فقط با یک #آشنایی، گمان می کنیم
که عشق اتفاق افتاده است.
ظواهر و سطوح بیرونی ما به هم می رسند و ما گمان می کنیم که این خودمان هستیم که به هم رسیده ایم.
ظاهر ما خود ما نیست،
در حقیقت سطح بیرونی مرزی است
که در آنجا به انتها می رسید.
درست مثل حصاری که در اطراف
خود کشیده باشید.
این سطح، خود شما نیست!
سطح بیرونی، جایی است که به انتها می رسید.
و دنیا از آنجا شروع می شود.
حتی زنها و شوهرهایی که سالهای زیادی با هم بوده اند ممکن است .
مثل دو آشنا باشند،
و ممکن است همدیگر را خوب نشناسند.
هر چه بیشتر با کسی زندگی کنید،
بیشتر این موضوع را فراموش
می کنید که درون فرد مقابل برای شما ناشناخته باقی مانده است.
بنابراین اولین چیزی را که باید بدانید
این است که:
آشنایی را با عشق اشتباه نگیرید.

ممکن است با کسی عشق بازی کنید
یا رابطه جنسی داشته باشید،
ولی رابطه جنسی نیز یک امر حاشیه ای است. مگر اینکه درون انسانها به هم برسد.
رابطه جنسی فقط تماس دو بدن است
و تماس دو بدن، به هم رسیدنی که شما
انتظارش را دارید نیست.
رابطه جنسی یک #آشنایی_جسمانی، #بدنی باقی می ماند.
شما فقط زمانی می توانید اجازه دهید کسی به درونتان راه پیدا کند که
ترس نداشته و بیمی به دل راه ندهید.

اشو
#عشق_و_امنیت

عشق نگران ناامنى نیست،   از آن لذّت مى برد.
ناامنى به زندگى هیجان مى دهد.
تنها كسانى كه قادر به عشق ورزیدن نیستند، از ناامنى مى ترسند،
زیرا آنان در زندگى ریشه ندارند.
آنان كه قادر به عشق ورزیدن نیستند ،  
همیشه در زندگىِ امن هستند.
آنان زندگى خود را با امن كردن زندگى تلف مى كنند.
و زندگى هیچگاه امنیت ندارد .
نمى تواند داشته باشد .
امنیت ،  کیفیت مرگ است؛
اطمینان،   کیفیت مرگ است.
زندگى نامطمئن است و عشق از آن نمى ترسد . 
عشق از زندگى و ناامنى وحشت ندارد زیرا بسیار محكم است. 
اگر استحكام نداشته باشى و احساس كنى كه گردبادى از راه مى رسد،   خواهى ترسد .
ولى اگر مستحكم باشى،  از گردباد استقبال مى كنى،  
براى تو، این یك ماجراجویی خواهد بود.
و اگر ریشه داشته باشى،   گردبادى كه گذر مى كند،  براى تو یک چالش خواهد بود. گردباد تو را از ریشه خواهد لرزاند؛
هر رشته از وجودت زنده خواهد شد. سپس،  وقتى كه گردباد رفت،   تو نخواهى انديشد كه چیز بد و نامطلوبى بود.
خواهى گفت كه گردباد یک اقبال خوش و یک بركت بود،  
زيرا كه گردباد تمام مردگى ها را با خودش برده است.
آنچه كه مرده بود با گردباد رفته و هرآنچه كه زنده بود،   به بركت آن زنده تر شده است .
به درختان پس از عبور گردباد نگاه كن.
آن ها با زندگى مى تپند،
با زندگى مرتعش هستند،
بانشاط و سرزنده شده اند و از انرژى سرشار گشته اند . 
زيرا گردباد به آنان فرصتى داد تا ریشه هاىشان را احساس كنند،  
تا استحكام خود را احساس كنند
این فرصتى بود تا آن ها خودشان را احساس كنند .
پس كسى كه در عشق ریشه دارد،  
هرگز از هیچ چیز نمى ترسد.
هرچه پیش بیاید ـــ هر تغییر و هرناامنى ـــ زيباست، هرچه روى بدهد زيباست
ولى عشق هرگز ازدواج نمى شود.
وقتى مى گویم كه عشق به ازدواج بدل نمى شود،  
منظورم این نیست كه عشّاق نباید ازدواج كنند،  
ولى ازدواج نباید جانشینى براى عشق شود.
ازدواج فقط باید پوشش بیرونى باشد،  
نه جانشینى براى عشق.
و عشق هرگز به ازدواج تبديل نمى شود،
زیرا عشّاق هیچگاه یکدیگر را تصاحب_شده نمى انگارند .

اشو