دینداری چیزی نیست جز هنر،
نیست کردن خود در #کل (whole)
#کل_همان_خداست.
به همین دلیل کسی به خدا رسیده است مقدس ( holy)نامیده می شود
او خود، کل شده و مستقل از کل نیست.
پندار نادرست و احمقانه ی جدا و مستقل بودن از کل را دور انداخته است.
او دیگر کوه یخ نیست. بلکه ذوب شده و به اقیانوس پیوسته است.
آن لحظه ،لحظه شادمانی است.
پس از آن دیگر شادمانی تو را ترک نخواهد گفت
راهی برای ترک گفتن نخواهد یافت.
حتی اگر بدبختی را بخواهی ممکن نیست بدیخت شوی.
انسان متوسط و عادی که زندگی اش بر محور #خود_بودن میچرخد ،
به شدت برای شادمانی تلاش میکند
اما هرگز نمی تواند شادمان شود و همچنان بدبخت می ماند.
انسانی که خود را تسلیم کرده حتی اگر خود بخواهد نمی تواند بدبخت شود،
شادمانی، پیامده تسلیم است.
و
بدبختی، پیامده مقاومت...
اشو
نیست کردن خود در #کل (whole)
#کل_همان_خداست.
به همین دلیل کسی به خدا رسیده است مقدس ( holy)نامیده می شود
او خود، کل شده و مستقل از کل نیست.
پندار نادرست و احمقانه ی جدا و مستقل بودن از کل را دور انداخته است.
او دیگر کوه یخ نیست. بلکه ذوب شده و به اقیانوس پیوسته است.
آن لحظه ،لحظه شادمانی است.
پس از آن دیگر شادمانی تو را ترک نخواهد گفت
راهی برای ترک گفتن نخواهد یافت.
حتی اگر بدبختی را بخواهی ممکن نیست بدیخت شوی.
انسان متوسط و عادی که زندگی اش بر محور #خود_بودن میچرخد ،
به شدت برای شادمانی تلاش میکند
اما هرگز نمی تواند شادمان شود و همچنان بدبخت می ماند.
انسانی که خود را تسلیم کرده حتی اگر خود بخواهد نمی تواند بدبخت شود،
شادمانی، پیامده تسلیم است.
و
بدبختی، پیامده مقاومت...
اشو
دنیای تازه ای که در مراقبه کشف می شود،چیزی نیست که از بیرون اضافه شود.
این دنیا همیشه بوده است. در درون،
این دنیا در #خود_بودن قرار دارد.
این دنیا ، خود بودن است.
ممکن است کسی این دنیا را بشناسد یا نشناسد، اما این دنیا هست:
البته به مثابه دانه،
به مثابه نیرویی بالقوه.
باید این نیرو را به فعلیت رساند،
همین .....
به همین دلیل هنگامی که کشف و
شکوفا می شود، انسان قاه قاه می خندد،زیرا این دنیا همواره وجود داشته
و او از آن بی خبر بوده است.
مراقبه کردن، مانند مجسمه سازی ست،
زیرا همان طور که مجسمه ساز تندیسی را می تراشد و بیرون می آورد،
تندیسی که در اعماق
مادة خام مدفون است
مراقبه کننده نیز استعدادهای
درونی اش را به زندگی، به آفرینشهایی آگاه و پویا تبدیل می کند.
البته در این حالت،آفریننده و آفریده و ابزار آفرینش،از هم جدا نیستند، یکی اند
زیرا مراقبه کننده همه چیز است.
به همین دلیل است که من
مراقبه را هنر برترین می خوانم
#اشو
#یک_فنجان_چای
این دنیا همیشه بوده است. در درون،
این دنیا در #خود_بودن قرار دارد.
این دنیا ، خود بودن است.
ممکن است کسی این دنیا را بشناسد یا نشناسد، اما این دنیا هست:
البته به مثابه دانه،
به مثابه نیرویی بالقوه.
باید این نیرو را به فعلیت رساند،
همین .....
به همین دلیل هنگامی که کشف و
شکوفا می شود، انسان قاه قاه می خندد،زیرا این دنیا همواره وجود داشته
و او از آن بی خبر بوده است.
مراقبه کردن، مانند مجسمه سازی ست،
زیرا همان طور که مجسمه ساز تندیسی را می تراشد و بیرون می آورد،
تندیسی که در اعماق
مادة خام مدفون است
مراقبه کننده نیز استعدادهای
درونی اش را به زندگی، به آفرینشهایی آگاه و پویا تبدیل می کند.
البته در این حالت،آفریننده و آفریده و ابزار آفرینش،از هم جدا نیستند، یکی اند
زیرا مراقبه کننده همه چیز است.
به همین دلیل است که من
مراقبه را هنر برترین می خوانم
#اشو
#یک_فنجان_چای