نقل فواید علما«ویژه طلاب علم»
430 subscribers
136 photos
25 videos
35 files
234 links
سعی بر نقل و نشر مطالب مفید و علمی می باشد

لینک اولین پست کانال
https://t.me/naghl_olama/4
Download Telegram
#نقض_الجهالات

۱-توضیحی درباره جهالت های یک متعالم

مدتی است فردی از رهروان راه حسن السقاف که هیچ بویی از تحقیق و کار علمی نبرده است مشغول به نفی صحت کتابهایی است که هیچ شکی در اثبات صحت نسبت آنها به مؤلفانش وجود ندارد و این کار تنها بدین خاطر این است که محتوای این کتابها با فکر این شخص متعالم در تضاد است و همخوانی ندارد.
این شخص جاهل نمی داند که با چنین کاری راه را برای تشکیک در سایر کتب اسلامی فراهم می آورد.

از کتابهایی که این شخص جاهل به تازگی صحت نسبت آن را به مؤلفش انکار نموده کتاب"الرد على بشر المريسي" و كتاب"الرد على الجهمية" هر دو اثر امام بزرگوار و والا مقام اهل سنت امام دارمی(م.۲۸۰ه‍) شافعی مذهب-رحمه الله- می باشد.
این امام همانگونه که امام ذهبی-رحمه الله- می فرماید: «و كان جذعا في أعين المبتدعة» و چون در این کتاب ردود مهمی بر افکاری که این شخص متعالم بدان منتسب است وجود دارد بنابراین این فرد چنین اثر بزرگی از ایشان را برنمی تابد پس مجبور می شود آن را نفی کند هرچند حتی در میان همکیشان خویش نیز سلفی در این موضوع ندارد و برخلاف شیوه و سلوک آنها پیش میرود چونکه همفکران وی به خود جرأت داده اند و به صراحت صاحب کتاب را مجسم نامیده اند(از جمله محمد زاهد کوثری و سعید فوده) اما هیچ گاه صحت نسبت کتاب را از مؤلفش نفی ننموده اند.

هرچند صحت نسبت این کتاب از واضحات می باشد اما جهت یادآوری توضیحی را در این مسأله در چند بخش ذکر خواهیم کرد.

⬅️ ۱-علمایی که این کتاب را خود سماع نموده اند و آن را به امام دارمی نسبت داده اند:

از جمله امام قوام السنة اصفهانی و امام مزی و امام ابن کثیر و امام ذهبی و شیخ الإسلام ابن تیمیة و امام ابن قیم این کتاب را سماع نموده اند.

امام ابن كثير در طبقات الشافعیه می فرماید:

«وقال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: وللدارمي كتاب في الرد على الجهمية سمعناه، وكتاب في الرد على بشر المريسي سمعناه، قلت: ووقع لي سماعهما أيضا، ولله الحمد والمنة.»

همچنین امام ابن حجر عسقلانی اجازه هر دو کتاب را با سند در کتابش المعجم المفهرس ص۵۴ و ۵۵ نقل می کند.

⬅️ ۲-نقل هایی که علما در کتابهایشان از این دو کتاب نموده اند:

🔹الف-نقل های علما از کتاب الرد علی بشر المریسی

الهرويُّ في "ذم الكلام"، انظر مثلاً: ح106، 121، 643، 648، وشيخ الإسلام ابن تيميَّة في كتبه، منها: "الدرء" (2/49، 50، 60)، "حديث النزول": 457، "الحموية": 259، "الاستقامة": (1/70)، "بغية المرتاد": 295، "الفتاوى": (4/344)، (6/507)، (8/21، 149) وغيرها، وابن القيم في "شفاء العليل": 112، "اجتماع الجيوش": 46، 48، 107، 122، 128، 228، "حادي الأرواح": 403، 145، "الصواعق": 247، "والمختصر": 213، والذهبي في "العلو": (1/600، 610)، و"السير" (13/326)، وابن حجر في "الفتح" (11/215)، (13/389)، والسيوطي في "الدر المنثور" 5/478،

🔹ب-نقل از کتاب الرد علی الجهمیة

ابن عساكر في "تاريخه" (11/97)، (21/592)، وابن تيمية في "الدرء" (5/302)، "نقض التأسيس" ق/ رشيد: 425، ق/ الطيار 228، 230، ق/ حقي: 357، ق/ اليحيى: 329، "بغية المرتاد": 285، 291، والذهبي في "العلو" 1/600، 610، و"تاريخ الإسلام" وفيات 533هـ ص352، 617هـ ص 318، وابن القيم في "اجتماع الجيوش": 113، 114، 120، 122، 134، 258، 260، و"مختصر الصواعق": 172، وابن حجر في "المعجم المفهرس" ص54، والسيوطي في "الدر المنثور" نقل منه خمسة نصوص كما في موارد د/ عامر صبري ص215، والثناء على كتابه، وكتابه الآخر "الرد على بشر"، كما عند ابن القيم في "الاجتماع" ص231، وابن عبدالهادي في "رسالة لطيفة" ص75 - 76، حيث قال: "ولا أعلم للمتقدِّمين في هذا الشأن كتابًا أجود منه، ومن كتابه الآخر الرد على عموم الجهمية"


🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶

پس تا اینجا آشکار می شود که هیچ عالمی نسبت این کتاب به امام دارمی را انکار ننموده و کسانی که زندگینامه وی را بیان نموده اند-از جمله تاج الدین سبکی در طبقات الشافعیة-این دو کتاب را به ایشان نسبت می دهند.

#نابلسیة
#جهل
#تعالم

ادامه دارد...
نقل فواید علما«ویژه طلاب علم»
#نقض_الجهالات ۱-توضیحی درباره جهالت های یک متعالم مدتی است فردی از رهروان راه حسن السقاف که هیچ بویی از تحقیق و کار علمی نبرده است مشغول به نفی صحت کتابهایی است که هیچ شکی در اثبات صحت نسبت آنها به مؤلفانش وجود ندارد و این کار تنها بدین خاطر این است که محتوای…
#نقض_الجهالات

۲-توصیحی درباره جهالت های یک متعالم

اما آیا وجود افرادی مجهول در سند کتابهای دارمی سبب می شود که صحت این کتابها را انکار کنیم؟!

جواب این است که همانگونه که گفتیم هیچ یک از علمای اهل سنت صحت نسبت این دو کتاب را انکار ننموده اند و این خود قوی ترین دلیل بر این است که وجود افراد مجهول در سند سبب انکار نسبت کتاب نشده است و همانگونه که علما می فرمایند،نقل از کتابهای مشهور و معتمد جایز است هرچند که به صورت متصل سند کتاب به مؤلفش نرسد.

امام سیوطی-رحمه الله- در کتاب"تدریب الراوی" از امام زرکشی-رحمه الله-نقل می کند که می فرماید:

«وحَكى الأُسْتاذُ أبُو إسْحاقَ الإسْفَرايِينِيُّ الإجْماعَ عَلى جَوازِ النَّقْلِ مِنَ الكُتُبِ المُعْتَمَدَةِ، ولا يُشْتَرَطُ اتِّصالُ السَّنَدِ إلى مُصَنِّفِيها، وذَلِكَ شامِلٌ لِكُتُبِ الحَدِيثِ والفِقْهِ»

📚تدريب الراوي ج۱ص۱۶۴

همچنین از عزبن عبدالسلام-رحمه الله-نقل می کند که می فرماید:

«وقالَ الشَّيْخُ عِزُّ الدِّينِ بْنُ عَبْدِ السَّلامِ فِي جَوابِ سُؤالٍ كَتَبَهُ إلَيْهِ أبُو مُحَمَّدِ بْنُ عَبْدِ الحَمِيدِ: وأمّا الِاعْتِمادُ عَلى كُتُبِ الفِقْهِ الصَّحِيحَةِ المَوْثُوقِ بِها فَقَدِ اتَّفَقَ العُلَماءُ فِي هَذا العَصْرِ عَلى جَوازِ الِاعْتِمادِ، والإسْنادِ إلَيْها؛ لِأنَّ الثِّقَةَ قَدْ حَصَلَتْ بِها كَما تَحْصُلُ بِالرِّوايَةِ، ولِذَلِكَ اعْتَمَدَ النّاسُ عَلى الكُتُبِ المَشْهُورَةِ فِي النَّحْوِ واللُّغَةِ والطِّبِّ وسائِرِ العُلُومِ لِحُصُولِ الثِّقَةِ بِها وبُعْدِ التَّدْلِيسِ، ومَنِ اعْتَقَدَ أنَّ النّاسَ قَدِ اتَّفَقُوا عَلى الخَطَأِ فِي ذَلِكَ فَهُوَ أوْلى بِالخَطَأِ مِنهُمْ، ولَوْلا جَوازُ الِاعْتِمادِ عَلى ذَلِكَ لَتَعَطَّلَ كَثِيرٌ مِنَ المَصالِحِ المُتَعَلِّقَةِ بِها، وقَدْ رَجَعَ الشّارِعُ إلى قَوْلِ الأطِبّاءِ فِي صُوَرٍ، ولَيْسَتْ كُتُبُهُمْ مَأْخُوذَةً فِي الأصْلِ إلّا عَنْ قَوْمٍ كُفّارٍ، ولَكِنْ لَمّا بَعُدَ التَّدْلِيسُ فِيها اعْتُمِدَ عَلَيْها، كَما اعْتُمِدَ فِي اللُّغَةِ عَلى أشْعارِ العَرَبِ وهُمْ كُفّارٌ، لِبُعْدِ التَّدْلِيسِ. انْتَهى»

همچنین امام ابن حجر هیتمی-رحمه الله- در کتاب تحفة المحتاج می فرماید:


«ما أفْهَمَهُ كَلامُهُ مِن جَوازِ النَّقْلِ مِن الكُتُبِ المُعْتَمَدَةِ ونِسْبَةِ ما فِيها لِمُؤَلِّفِيها مُجْمَعٌ عَلَيْهِ وإنْ لَمْ يَتَّصِلْ سَنَدُ النّاقِلِ بِمُؤَلِّفِيها»

-تمام-

#نابلسیة
#جهل
#تعالم
#نقض_الجهالات

۱-توضیحی درباره جهالت های یک متعالم

مدتی است فردی از رهروان راه حسن السقاف که هیچ بویی از تحقیق و کار علمی نبرده است مشغول به نفی صحت کتابهایی است که هیچ شکی در اثبات صحت نسبت آنها به مؤلفانش وجود ندارد و این کار تنها بدین خاطر این است که محتوای این کتابها با فکر این شخص متعالم در تضاد است و همخوانی ندارد.
این شخص جاهل نمی داند که با چنین کاری راه را برای تشکیک در سایر کتب اسلامی فراهم می آورد.

از کتابهایی که این شخص جاهل به تازگی صحت نسبت آن را به مؤلفش انکار نموده کتاب"الرد على بشر المريسي" و كتاب"الرد على الجهمية" هر دو اثر امام بزرگوار و والا مقام اهل سنت امام دارمی(م.۲۸۰ه‍) شافعی مذهب-رحمه الله- می باشد.
این امام همانگونه که امام ذهبی-رحمه الله- می فرماید: «و كان جذعا في أعين المبتدعة» و چون در این کتاب ردود مهمی بر افکاری که این شخص متعالم بدان منتسب است وجود دارد بنابراین این فرد چنین اثر بزرگی از ایشان را برنمی تابد پس مجبور می شود آن را نفی کند هرچند حتی در میان همکیشان خویش نیز سلفی در این موضوع ندارد و برخلاف شیوه و سلوک آنها پیش میرود چونکه همفکران وی به خود جرأت داده اند و به صراحت صاحب کتاب را مجسم نامیده اند(از جمله محمد زاهد کوثری و سعید فوده) اما هیچ گاه صحت نسبت کتاب را از مؤلفش نفی ننموده اند.

هرچند صحت نسبت این کتاب از واضحات می باشد اما جهت یادآوری توضیحی را در این مسأله در چند بخش ذکر خواهیم کرد.

⬅️ ۱-علمایی که این کتاب را خود سماع نموده اند و آن را به امام دارمی نسبت داده اند:

از جمله امام قوام السنة اصفهانی و امام مزی و امام ابن کثیر و امام ذهبی و شیخ الإسلام ابن تیمیة و امام ابن قیم این کتاب را سماع نموده اند.

امام ابن كثير در طبقات الشافعیه می فرماید:

«وقال شيخنا أبو عبد الله الذهبي: وللدارمي كتاب في الرد على الجهمية سمعناه، وكتاب في الرد على بشر المريسي سمعناه، قلت: ووقع لي سماعهما أيضا، ولله الحمد والمنة.»

همچنین امام ابن حجر عسقلانی اجازه هر دو کتاب را با سند در کتابش المعجم المفهرس ص۵۴ و ۵۵ نقل می کند.

⬅️ ۲-نقل هایی که علما در کتابهایشان از این دو کتاب نموده اند:

🔹الف-نقل های علما از کتاب الرد علی بشر المریسی

الهرويُّ في "ذم الكلام"، انظر مثلاً: ح106، 121، 643، 648، وشيخ الإسلام ابن تيميَّة في كتبه، منها: "الدرء" (2/49، 50، 60)، "حديث النزول": 457، "الحموية": 259، "الاستقامة": (1/70)، "بغية المرتاد": 295، "الفتاوى": (4/344)، (6/507)، (8/21، 149) وغيرها، وابن القيم في "شفاء العليل": 112، "اجتماع الجيوش": 46، 48، 107، 122، 128، 228، "حادي الأرواح": 403، 145، "الصواعق": 247، "والمختصر": 213، والذهبي في "العلو": (1/600، 610)، و"السير" (13/326)، وابن حجر في "الفتح" (11/215)، (13/389)، والسيوطي في "الدر المنثور" 5/478،

🔹ب-نقل از کتاب الرد علی الجهمیة

ابن عساكر في "تاريخه" (11/97)، (21/592)، وابن تيمية في "الدرء" (5/302)، "نقض التأسيس" ق/ رشيد: 425، ق/ الطيار 228، 230، ق/ حقي: 357، ق/ اليحيى: 329، "بغية المرتاد": 285، 291، والذهبي في "العلو" 1/600، 610، و"تاريخ الإسلام" وفيات 533هـ ص352، 617هـ ص 318، وابن القيم في "اجتماع الجيوش": 113، 114، 120، 122، 134، 258، 260، و"مختصر الصواعق": 172، وابن حجر في "المعجم المفهرس" ص54، والسيوطي في "الدر المنثور" نقل منه خمسة نصوص كما في موارد د/ عامر صبري ص215، والثناء على كتابه، وكتابه الآخر "الرد على بشر"، كما عند ابن القيم في "الاجتماع" ص231، وابن عبدالهادي في "رسالة لطيفة" ص75 - 76، حيث قال: "ولا أعلم للمتقدِّمين في هذا الشأن كتابًا أجود منه، ومن كتابه الآخر الرد على عموم الجهمية"


🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶

پس تا اینجا آشکار می شود که هیچ عالمی نسبت این کتاب به امام دارمی را انکار ننموده و کسانی که زندگینامه وی را بیان نموده اند-از جمله تاج الدین سبکی در طبقات الشافعیة-این دو کتاب را به ایشان نسبت می دهند.

#نابلسیة
#جهل
#تعالم

ادامه دارد...
#نقض_الجهالات

۲-توصیحی درباره جهالت های یک متعالم

اما آیا وجود افرادی مجهول در سند کتابهای دارمی سبب می شود که صحت این کتابها را انکار کنیم؟!

جواب این است که همانگونه که گفتیم هیچ یک از علمای اهل سنت صحت نسبت این دو کتاب را انکار ننموده اند و این خود قوی ترین دلیل بر این است که وجود افراد مجهول در سند سبب انکار نسبت کتاب نشده است و همانگونه که علما می فرمایند،نقل از کتابهای مشهور و معتمد جایز است هرچند که به صورت متصل سند کتاب به مؤلفش نرسد.

امام سیوطی-رحمه الله- در کتاب"تدریب الراوی" از امام زرکشی-رحمه الله-نقل می کند که می فرماید:

«وحَكى الأُسْتاذُ أبُو إسْحاقَ الإسْفَرايِينِيُّ الإجْماعَ عَلى جَوازِ النَّقْلِ مِنَ الكُتُبِ المُعْتَمَدَةِ، ولا يُشْتَرَطُ اتِّصالُ السَّنَدِ إلى مُصَنِّفِيها، وذَلِكَ شامِلٌ لِكُتُبِ الحَدِيثِ والفِقْهِ»

📚تدريب الراوي ج۱ص۱۶۴

همچنین از عزبن عبدالسلام-رحمه الله-نقل می کند که می فرماید:

«وقالَ الشَّيْخُ عِزُّ الدِّينِ بْنُ عَبْدِ السَّلامِ فِي جَوابِ سُؤالٍ كَتَبَهُ إلَيْهِ أبُو مُحَمَّدِ بْنُ عَبْدِ الحَمِيدِ: وأمّا الِاعْتِمادُ عَلى كُتُبِ الفِقْهِ الصَّحِيحَةِ المَوْثُوقِ بِها فَقَدِ اتَّفَقَ العُلَماءُ فِي هَذا العَصْرِ عَلى جَوازِ الِاعْتِمادِ، والإسْنادِ إلَيْها؛ لِأنَّ الثِّقَةَ قَدْ حَصَلَتْ بِها كَما تَحْصُلُ بِالرِّوايَةِ، ولِذَلِكَ اعْتَمَدَ النّاسُ عَلى الكُتُبِ المَشْهُورَةِ فِي النَّحْوِ واللُّغَةِ والطِّبِّ وسائِرِ العُلُومِ لِحُصُولِ الثِّقَةِ بِها وبُعْدِ التَّدْلِيسِ، ومَنِ اعْتَقَدَ أنَّ النّاسَ قَدِ اتَّفَقُوا عَلى الخَطَأِ فِي ذَلِكَ فَهُوَ أوْلى بِالخَطَأِ مِنهُمْ، ولَوْلا جَوازُ الِاعْتِمادِ عَلى ذَلِكَ لَتَعَطَّلَ كَثِيرٌ مِنَ المَصالِحِ المُتَعَلِّقَةِ بِها، وقَدْ رَجَعَ الشّارِعُ إلى قَوْلِ الأطِبّاءِ فِي صُوَرٍ، ولَيْسَتْ كُتُبُهُمْ مَأْخُوذَةً فِي الأصْلِ إلّا عَنْ قَوْمٍ كُفّارٍ، ولَكِنْ لَمّا بَعُدَ التَّدْلِيسُ فِيها اعْتُمِدَ عَلَيْها، كَما اعْتُمِدَ فِي اللُّغَةِ عَلى أشْعارِ العَرَبِ وهُمْ كُفّارٌ، لِبُعْدِ التَّدْلِيسِ. انْتَهى»

همچنین امام ابن حجر هیتمی-رحمه الله- در کتاب تحفة المحتاج می فرماید:


«ما أفْهَمَهُ كَلامُهُ مِن جَوازِ النَّقْلِ مِن الكُتُبِ المُعْتَمَدَةِ ونِسْبَةِ ما فِيها لِمُؤَلِّفِيها مُجْمَعٌ عَلَيْهِ وإنْ لَمْ يَتَّصِلْ سَنَدُ النّاقِلِ بِمُؤَلِّفِيها»

-تمام-

#نابلسیة
#جهل
#تعالم