💥 آيا سلمان فارسى ايرانى بود ؟
#قسمت_يازدهم
ولـی در شمـاری از داسـتاﻧﻬای معجـزاِت #علـی کە در برخـی تأليفـات آخوندهاى شيعه آمـده اسـت مـیبينـيم کە #سـلمان در خلافـت علـی نيـز زنـده اسـت و ايـن معجـزات را ديده و بازگويی کرده است. البته در كتب آخوندهايى مانند #كلينى و #مجلسى و #طوسى لاطائلات بى حد و اندازه زياد نوشته شده است بطورى خود آخوندهاى امروزى نيز به چشم استهزاء به آنها مينگرند و تلاش زيادى ميكنند كه آنها را توجيه كرده و يا جعلى بنامند.
#تيسفون به آن زيبائى و شكوه در زمان حاكميت سلمان(كه بسيار شخص نالايقى بود) توسط اعراب شترچران، تبديل به چنان ويرانه اى شده بود كه وقتى سپاه على در اواخر سال ٣٦ هجرى براى لشكر كشى به شام و جنگ با معاويه از كنار #مدائن گذشت(لازم به ذكر است كه على كليد اولين جنگ بين مسلمانان را زده و همان باعث تفرقه تاريخى بين مسلمانان شد)، يكى از اعراب همراه او با ديدن حالا زار آنجا، يك بيت شعر اندوه آميز را ياد آورده و گفت:
تندبادهائى بر آبادى هايشان گذشت/ انگارى كه قرارى با يك ديگر گذاشته بودند.
در اين حين على به او ميگويد: آنها كفران نعمت كرده بودند و به خشم الله گرفتار شدند( #منبع: كتاب الأغانی، ۱۳/ ۱۸۔۱۹)
حالا يكى بايد از خود همين #على مى پرسيد كه دودمان تو كه طبق ادعاى شيعه در فلاكت و در به درى به سر بردند، گرفتار خشم چه كسى شده بودند؟
يک گزارش ديگرى نيـز خـبر از منفـور بـودن #سـلمان نـزد ايرانيـان بازمانـده در عراق میدهد؛ و اين نيز كاملا طبيعی بوده و از ضديت او با ايرانيـان برآمـده بـوده است.
واقدی مورخ بزرگ اسلام نوشته کە سلمان فرماندار مدائن بود؛ يکروز جامه ای کوتـاه و عبائی پشمين در بر داشت،
سوار خرش بود، پاهای درازی داشـت و سـاق پاهايش بيرون و پُرموی بود، و از جائی میگذشـت.
بچـه هـای کوچـه تـا او را ديدنــد بە يکديگر بانگ زدند کە »گــرگ آمــد گــرگ آمــد. او چون اينها را شنيد بە کسانی کە همراهش بودند گفت: »بگــذار بگوينــد! هــر چە شــود فــردا شــود«.( #منبع: طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۷)
يعنــی همــين بچــه هــا فرداها کە بزرگ شوند مجبور خواهند بود کە در برابر ما کرنش کنند. از تحقير گاه بە گاه ايرانيان توسط سلمان نيز گزارشـهائی بازمانده است.
واقدی در اينمورد مى نويسد كه:
وقتی ايرانيان برای پرداختن بـاج(جزيـه)بەخـدمت سلمان حاکم مدائن میرسيدند در برابرش سر تعظيم بـر زمين میﻧﻬادنـد؛ و سلمان سرش را میجنباند و میگفت: اينها بە خاطر الله از مـن مـیترسـند.(#منبع: طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۸)
يعنی دينی کە ما داريم سبب شده کە اينها در برابر ما بە مذلت افتند. اما امروز ميبينيم كه ايرانيان خردباخته و خرافات زده نه تنها اين موجود خون آشام را تكريم ميكنند بلكه با عزت و احترام او را مايه فخر ايرانيان ميدانند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22442
#قسمت_يازدهم
ولـی در شمـاری از داسـتاﻧﻬای معجـزاِت #علـی کە در برخـی تأليفـات آخوندهاى شيعه آمـده اسـت مـیبينـيم کە #سـلمان در خلافـت علـی نيـز زنـده اسـت و ايـن معجـزات را ديده و بازگويی کرده است. البته در كتب آخوندهايى مانند #كلينى و #مجلسى و #طوسى لاطائلات بى حد و اندازه زياد نوشته شده است بطورى خود آخوندهاى امروزى نيز به چشم استهزاء به آنها مينگرند و تلاش زيادى ميكنند كه آنها را توجيه كرده و يا جعلى بنامند.
#تيسفون به آن زيبائى و شكوه در زمان حاكميت سلمان(كه بسيار شخص نالايقى بود) توسط اعراب شترچران، تبديل به چنان ويرانه اى شده بود كه وقتى سپاه على در اواخر سال ٣٦ هجرى براى لشكر كشى به شام و جنگ با معاويه از كنار #مدائن گذشت(لازم به ذكر است كه على كليد اولين جنگ بين مسلمانان را زده و همان باعث تفرقه تاريخى بين مسلمانان شد)، يكى از اعراب همراه او با ديدن حالا زار آنجا، يك بيت شعر اندوه آميز را ياد آورده و گفت:
تندبادهائى بر آبادى هايشان گذشت/ انگارى كه قرارى با يك ديگر گذاشته بودند.
در اين حين على به او ميگويد: آنها كفران نعمت كرده بودند و به خشم الله گرفتار شدند( #منبع: كتاب الأغانی، ۱۳/ ۱۸۔۱۹)
حالا يكى بايد از خود همين #على مى پرسيد كه دودمان تو كه طبق ادعاى شيعه در فلاكت و در به درى به سر بردند، گرفتار خشم چه كسى شده بودند؟
يک گزارش ديگرى نيـز خـبر از منفـور بـودن #سـلمان نـزد ايرانيـان بازمانـده در عراق میدهد؛ و اين نيز كاملا طبيعی بوده و از ضديت او با ايرانيـان برآمـده بـوده است.
واقدی مورخ بزرگ اسلام نوشته کە سلمان فرماندار مدائن بود؛ يکروز جامه ای کوتـاه و عبائی پشمين در بر داشت،
سوار خرش بود، پاهای درازی داشـت و سـاق پاهايش بيرون و پُرموی بود، و از جائی میگذشـت.
بچـه هـای کوچـه تـا او را ديدنــد بە يکديگر بانگ زدند کە »گــرگ آمــد گــرگ آمــد. او چون اينها را شنيد بە کسانی کە همراهش بودند گفت: »بگــذار بگوينــد! هــر چە شــود فــردا شــود«.( #منبع: طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۷)
يعنــی همــين بچــه هــا فرداها کە بزرگ شوند مجبور خواهند بود کە در برابر ما کرنش کنند. از تحقير گاه بە گاه ايرانيان توسط سلمان نيز گزارشـهائی بازمانده است.
واقدی در اينمورد مى نويسد كه:
وقتی ايرانيان برای پرداختن بـاج(جزيـه)بەخـدمت سلمان حاکم مدائن میرسيدند در برابرش سر تعظيم بـر زمين میﻧﻬادنـد؛ و سلمان سرش را میجنباند و میگفت: اينها بە خاطر الله از مـن مـیترسـند.(#منبع: طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۸)
يعنی دينی کە ما داريم سبب شده کە اينها در برابر ما بە مذلت افتند. اما امروز ميبينيم كه ايرانيان خردباخته و خرافات زده نه تنها اين موجود خون آشام را تكريم ميكنند بلكه با عزت و احترام او را مايه فخر ايرانيان ميدانند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22442
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا #سلمان_فارسى يك ايرانى بود؟
آيا دليل اينكه به او لقب فارسى داده بودند، ايرانى بودنش بود؟
اين مقاله بزودى در كانال نقد اسلام قرار خواهد گرفت!
www.eslam.nu
آيا دليل اينكه به او لقب فارسى داده بودند، ايرانى بودنش بود؟
اين مقاله بزودى در كانال نقد اسلام قرار خواهد گرفت!
www.eslam.nu