نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدار #شيعيان !

#قسمت_اول

قتل #ابن_ملجم هم از دیگر داستانهایی است که شیعیان معمولا برای علی میگویند، ببینید نویسنده #شیعه زیر در مورد این قتل چه گفته است:

شیعیان همه میدانند که مولا علی (ع) هنگامی که در بستر شهادت قرار داشتند وقتی برایش شیر آوردند فرمودند:

آیا برای اسیر خود ( ابن ملجم ضارب آن حضرت ) نیزغذا برده اند و توصیه می فرمودند که نه تنها بد رفتاری با او نشود حتی گرسنه یا تشنه هم نماند و باز فرمودند: که اگر زنده بمانم خود میدانم با او چگونه رفتارکنم واگر زنده نمانم شما اجازه دارید فقط یک ضربه همان گونه که او زده است بزنید و نکند او را مثله کنید یا شکنجه نمائید. این برخورد امام علی، یک برخورد ارزش اسلامی است یعنی ارزشی است نه حکومتی و سیاسی.(١)

توجه داشته باشید که بر اساس نوشته بالا، علی نمیدانسته است که خواهد مرد و یا زنده خواهد ماند، این برای شیعیان نیمه دیوانهح باید دلیلی باشد بر اینکه او غیب گو نبوده است و بسیاری از چیزها را نمیدانسته است، از جمله اینکه نمیدانسته است بر اثر این ضربه خواهد مرد یا نخواهد مرد.

ابن ملجم آن ملعون که دوزاری اش نیافتاده بود اسلام یک حرکت مافیایی بوده است و رهبران این گروه خونخوار مافیایی بعد از مرگ پدرخوانده خود به جان یکدیگر افتاده اند و اساسا همه ماجرا همین بوده است، و فکر میکرد واقعا #اسلام برای برابری و برادری آمده است و از این رو همچون سایر خوارج دموکرات به این معتقد بود که خلیفه باید از میان تمامی مردمان چه عجم و چه عرب انتخاب شود و شایسته ترین فرد برای خلافت باشد و #علی و #معاویه را افرادی میدانست که می‌خواستند عدالت را زیر پا گذاشته و بر سر حکومت بایکدیگر جنگ قدرت کنند، او در هنگامی که به علی حمله میبرد فریاد زد «حکمیت از آن خدا است نه تو ای علی» ، زیرا معتقد بود علی نیز همچون #سید_علی_خامنه ای مردم را خر گیر آورده و خود را حاکم از طرف #خدا می‌خواند، او بر علی شمشیر میکشد آن شمشیر را بر سر نسبتاً مبارک آن امام همام میکوبد. امام هم برمیگردد و میگوید حالت خوبه ؟ خسته نباشی ملجم جان.

#شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ علاقه چندانی نشان نمی‌دهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی که قرار بود با یک ضربت کشته شود و مبادا شکنجه شود چه بلایی سرش آمد؟ از معتبر ترین کتابهای تاریخی اسلام پاسخ را بیابید:

وقتی خواستند #ابن_ملجم لعنت الله علیه را بکشند عبدالله بن جعفر گفت «بگذارید من دل خودم را خنک کنم» و دست و پاهای او را ببرید و میخی را سرخ کرد و به چشم او کشید ابن ملم گفت «منزه است خدایی که انسان را آفرید تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی» پس از آن او را گرفتند و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوختند.

عمران بن حطان رقاشی درباره ابن ملجم و ستایش او درباره ضربی که زد ضمن شعری دراز چنین میگوید «چه ضربتی بود از مردی پرهیزکار که می‌خواست بوسیله آن رضایت خداوند را جلب کند هروقت او را بیاد می آورم پندارم که کفه عمل او بنزد خدا از همه مردم سنگینتر است». (٢)

💠ابن سعد واقدى تاریخ نویس بزرگ اسلام نوشت:

بعد از دفن (علی)، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت و او را از زندان خارج کرد تا وی را بکشد. پس مردم جمع شدند، او (حسن) بدن او را به نفت آغشته کرد، و گفت که او را آتش بزنیم. #عبدالله_بن_جعفر و #حسین_بن_علی و #محمد_بن_حنیفه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم، پس عبدالله بن جعفر دست او را و پاهای او را قطع کرد. او (ابن ملجم) شکوه نکرد.
سپس میخ داغ به چشان او کشید، و او شکوه نکرد. سپس گفت تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی، سپس گفت اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق و تا آخر سوره را خواند، سپس چشمان او پر از اشک شد، دستور دادند زبان او را قطع کنند، پس او شکوه کرد (ضجه زد)، پس به او گفتند ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را میبریدیم ضجه نزدی، اکنون چه شده است که وقتی می‌خواهیم زبانت را ببریم ضجه میزنی؟ گفت من ضجه میزنم زیرا من از این دنیا متنفرم، پس زبان او را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند. (٣)
💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدا #شيعيان !

#قسمت_دوم

در كتاب الأمامة و السياسة نوشته ابن قتيبه امده :

پس از شهادت #علی، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند ، بدن او را به نفت آغشته کردند و گفتند او را آتش بزنیم.

عبدالله بن جعفر، حسین بن علی و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم .

#عبدالله_بن_جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد، میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت : تو چشمان مرا به سرب سرمه می کنی و پس از آن سوره : اقرا باسم ربک الذی خلق * خلق الانسان من علق را تا آخر خواند، چشمانش پر از اشک شد. دستور دادند زبان او را قطع کنند، او ضجه زد.
به او گفتند : ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را می بریدیم ناله ای نکردی اما اکنون چه شده است که ضجه می زنی ؟

گفت : من اهل ناله کردن نیستم، الان ناله می کنم زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر #خدا بگویم.

سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٤)

عز الدين ابن اثير در جلد سوم كتاب اسد الغابه در صفحه ٦١٨ همين داستان را دقيقا اورده .(٥)

ابن خلدون در دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب ج 2 ص 647 چاپ دار الفکر بیروت نيز همين مطلب را نوشته.

شيخ مفيد در كتاب الارشاد در اينباره نوشته :

#امام_حسن نشست و دستور داد ابن ملجم را بیاورند ، پس او را آوردند.

امام به او فرمود : ای دشمن خدا ، علی را کشتی و تباهی را در دین بزرگ کردی ، پس دستور داد گردنش را زدند. ام هیثم دختر اسود نخعی خواست که جسدش را به وی دهند ، و کار #سوزاندنش را به او واگذارند ،جنازه را تحویل او دادند و ام هیثم جسدش را به وسیله #آتش سوزاند.(٦)


و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که استخوانهای پلید ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن مغاک بانک ناله و فریاد میشنیدند، و حکایت اخبار آنراهب از عذاب ابن ملجم در دار دنیا بقی کردن مرغی بدن او را در چهار مرتبه و پس او را پاره پاره نمودن و بلعیدن و پیوسته اینکار را با او نمودند و بر روی سنگی در میان دریا مشهور و در کتب معتبره مسطور است.
💥 نحوه كشتن #ابن_ملجم و دروغ شاخدار آخوندهاى شيعه!

#قسمت_سوم

از معتبر ترین "کتابهای تاریخی اسلام" پاسخ را بیابید:

وقتی خواستند #ابن_ملجم لعنت الله علیه را بکشند عبدالله بن جعفر گفت «بگذارید من دل خودم را خنک کنم» و دست و پاهای او را ببرید و میخی را سرخ کرد و به چشم او کشید ابن ملجم گفت «منزه است خدایی که انسان را آفرید تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی» پس از آن او را گرفتند و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوختند.

#عمران_بن_حطان_رقاشی درباره ابن ملجم و ستایش او درباره ضربی که زد ضمن شعری دراز چنین میگوید «چه ضربتی بود از مردی پرهیزکار که می‌خواست بوسیله آن رضایت خداوند را جلب کند هروقت او را بیاد می آورم پندارم که کفه عمل او بنزد خدا از همه مردم سنگینتر است»(٢).

💠 #ابن_سعد_واقدى تاریخ نویس بزرگ اسلام نوشته است:

بعد از دفن (علی)، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت و او را از زندان خارج کرد تا وی را بکشد. پس مردم جمع شدند، او (حسن) بدن او را به نفت(ماده آتش زا) آغشته کرد، و گفت که او را آتش بزنیم. #عبدالله_بن_جعفر و #حسین_بن_علی و #محمد_بن_حنیفه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم، پس عبدالله بن جعفر دست او را و پاهای او را قطع کرد.او (ابن ملجم) شکوه نکرد.
سپس میخ داغ به چشان او کشید، و او شکوه نکرد. سپس گفت تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی، سپس گفت "اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق" و تا آخر سوره را خواند، سپس چشمان او پر از اشک شد، دستور دادند زبان او را قطع کنند، پس او شکوه کرد (ضجه زد)، پس به او گفتند ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را میبریدیم ضجه نزدی، اکنون چه شده است که وقتی می‌خواهیم زبانت را ببریم ضجه میزنی؟
گفت من ضجه میزنم زیرا من از این دنیا متنفرم، پس زبان او را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٣)

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 نحوه كشتن #ابن_ملجم و دروغ شاخدار آخوندهای شیعه!

#قسمت_چهارم

در "كتاب الأمامة و السياسة" نوشته #ابن_قتيبه، در مورد چگونگى قتل ابن ملجم مرادى پس از اقدام به قتل امام اول شيعيان و خليفه معزول، چنين نوشته است:

پس از شهادت #علی، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند ، بدن او را به نفت(مواد اشتعال كننده) آغشته کردند و گفتند او را آتش بزنیم.
عبدالله بن جعفر، #حسین_بن_علی و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم.
#عبدالله_بن_جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد، میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت:
تو چشمان مرا به سرب سرمه می کنی و پس از آن سوره: "اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق" را تا آخر خواند، چشمانش پر از اشک شد.
دستور دادند زبان او را قطع کنند، او ضجه زد. به او گفتند: ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را می بریدیم ناله ای نکردی اما اکنون چه شده است که ضجه می زنی؟
گفت: من اهل ناله کردن نیستم، الان ناله می کنم زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر #خدا بگویم. سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٤)

"عزالدين ابن اثير" نيز در جلد سوم "كتاب اسد الغابه" در صفحه ٦١٨ همين داستان را دقيقا آورده است كه ما صفحه اى از كتاب را كه حاوى اين داستان ميباشد در ادامه مطالب قرار داده ايم.(٥)

#ابن_خلدون مورخ بزرگ اسلام در "كتاب دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب" ج ٢ ص ٦٤٧ در كتابى كه چاپ دار الفکر بیروت ميباشد نيز همين مطلب را عينا نوشته است.

اما #شيخ_مفيد از استوانه هاى فكرى #تشيع در "كتاب الارشاد" كه بسيار كتاب معروف و مورد استفاده شيعيان ميباشد، در اينباره چنين نوشته است:
#امام_حسن نشست و دستور داد #ابن_ملجم را بیاورند، پس او را آوردند.
امام به او فرمود: ای دشمن خدا، علی را کشتی و تباهی را در دین بزرگ کردی، پس دستور داد گردنش را زدند.
ام هیثم دختر اسود نخعی خواست که جسدش را به وی دهند، و کار #سوزاندنش را به او واگذارند، جنازه را تحویل او دادند و ام هیثم جسدش را به وسیله #آتش سوزاند.(٦)

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 فحاشى به ناموس مخالفان جزئى از اخلاق و رفتار ائمه شيعه بوده است.
باتوجه به روايات و احاديث موجود در كتب علماى شيعه،
ائمه شيعه در برخورد با مخالفانشان هميشه فحاشى ناموسى ميكرده و مادر مخاطب را مورد عنايت قرار ميداده اند.


البته اين ادبيات و فحاشيها اول در قرآن كتاب دينى مسلمانان آغاز شد، زمانى كه مخالفان را زنا زاده (زنيم) ناميد و براى تحقير شغل زن ابولهب كه هيزم كشى بود را بعنوان يك توهين بكار برد.
مقايسه مخالفان به چهارپا و امثال آن نيز در آيات زيادى بكار رفته است.
#حسين_بن_على نيز بعنوان توهين شمر را فرزند #زن_بزچران خطاب ميكند و #عبدالله_بن_جعفر_طيار برادرزاده على بن ابيطالب، يكى از بستگانش كه حسين را عامل قتل فرزندانشان ميداند را پسر #زن_بدبو خطاب ميكند.

فحاشى پيروان اين مذهب به منتقدين و مخالفينشان ريشه در خلق و خوى قرآنى و تربيت ائمه شان دارد.
ولى آخوندهاى شياد با ناديده گرفتن اين اسناد، ائمه شيعه را قديسانى معرفى ميكنند كه الگوى اخلاق بوده اند كه صدالبته اين ادعا به يك جوك شبيه است تا حقيقت.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 فحاشى به ناموس مخالفان جزئى از اخلاق و رفتار ائمه شيعه بوده است.
باتوجه به روايات و احاديث موجود در كتب علماى شيعه،
ائمه شيعه در برخورد با مخالفانشان هميشه فحاشى ناموسى ميكرده و مادر مخاطب را مورد عنايت قرار ميداده اند.


البته اين ادبيات و فحاشيها اول در قرآن كتاب دينى مسلمانان آغاز شد، زمانى كه مخالفان را زنا زاده (زنيم) ناميد و براى تحقير شغل زن ابولهب كه هيزم كشى بود را بعنوان يك توهين بكار برد.
مقايسه مخالفان به چهارپا و امثال آن نيز در آيات زيادى بكار رفته است.
#حسين_بن_على نيز بعنوان توهين شمر را فرزند #زن_بزچران خطاب ميكند و #عبدالله_بن_جعفر_طيار برادرزاده على بن ابيطالب، يكى از بستگانش كه حسين را عامل قتل فرزندانشان ميداند را پسر #زن_بدبو خطاب ميكند.

فحاشى پيروان اين مذهب به منتقدين و مخالفينشان ريشه در خلق و خوى قرآنى و تربيت ائمه شان دارد.
ولى آخوندهاى شياد با ناديده گرفتن اين اسناد، ائمه شيعه را قديسانى معرفى ميكنند كه الگوى اخلاق بوده اند كه صدالبته اين ادعا به يك جوك شبيه است تا حقيقت.
@naghde_eslamm