Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
◾️چرا به پيامبر اسلام #ابوالقاسم ميگفتند؟
#قسمت_ششم
در كتاب #عمدة_القارى كه شرحى است بر احاديث كتاب #صحيح_بخارى كه مهمترين و معتبرترين كتاب حديث اهل سنت ميباشد،
در صفحه ٣٨ بابى وجود دارد به نام: فإن لله خمسه و للرسول يعنى الرسول قسم ذلك
#ترجمه اين جمله ميشود: خمس براى خدا و رسولش است يعنى رسول آنرا تقسيم كرده است
در ابتداى اين باب از زبان پيامبر اسلام نوشته است:
انما انا قاسم و خازن و الله يعطى
كه #ترجمه آن چنين است: براستى كه من قاسم(تقسيم كننده) و انبار كننده هستم و خدا دهنده
اما در صفحات بعد اين كتاب رواياتى وجود دارد كه در اينجا دو روايت از ميان آنها كه صحت آنها تاييد شده را نيز خدمت شما ارائه ميكنم.
#روايت_اول:
ولد لرجل منا غلام فسماه محمدا فقال له قومه لا ندعك تسمي باسم رسول الله صلى الله عليه وسلم فانطلق بابنه حامله على ظهره فأتى به النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله ولد لي غلام فسميته محمدا فقال لي قومي لا ندعك تمسي باسم رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم تسموا باسمي ولا تكتنوا بكنيتي فإنما أنا قاسم أقسم بينكم
#ترجمه:
راوى ميگويد: يكى از مردان ما پسرى برايش بدنيا آمد كه نامش را #محمد گذاشت، خويشانش به او گفتند: به تو اجازه نميدهيم نام پيامبر را بر فرزندت بگذارى. مرد نيز فرزندش را بر روى دوشش گذاشت و به سوى #پيامبر_اسلام رفت.
قصه را برايش تعريف كرد و از او نظرش را خواست.
پيامبر اسلام گفت: فرزندانتان را به نام من نامگذارى كنيد ولى #كنيه مرا بر فرزندانتان نگذاريد زيرا تنها من #قاسم هستم و در بينتان تقسيم ميكنم.
اين حديث از راويان مختلف و به همين منوال در كتب معتبر #اهل_سنت آمده است و در تمامى اين احاديث راوى #جابر_بن_عبدالله است كه نزد #شيعيان نيز داراى اعتبار بالائى است.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
سايت ما: www.eslam.nu
#قسمت_ششم
در كتاب #عمدة_القارى كه شرحى است بر احاديث كتاب #صحيح_بخارى كه مهمترين و معتبرترين كتاب حديث اهل سنت ميباشد،
در صفحه ٣٨ بابى وجود دارد به نام: فإن لله خمسه و للرسول يعنى الرسول قسم ذلك
#ترجمه اين جمله ميشود: خمس براى خدا و رسولش است يعنى رسول آنرا تقسيم كرده است
در ابتداى اين باب از زبان پيامبر اسلام نوشته است:
انما انا قاسم و خازن و الله يعطى
كه #ترجمه آن چنين است: براستى كه من قاسم(تقسيم كننده) و انبار كننده هستم و خدا دهنده
اما در صفحات بعد اين كتاب رواياتى وجود دارد كه در اينجا دو روايت از ميان آنها كه صحت آنها تاييد شده را نيز خدمت شما ارائه ميكنم.
#روايت_اول:
ولد لرجل منا غلام فسماه محمدا فقال له قومه لا ندعك تسمي باسم رسول الله صلى الله عليه وسلم فانطلق بابنه حامله على ظهره فأتى به النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله ولد لي غلام فسميته محمدا فقال لي قومي لا ندعك تمسي باسم رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم تسموا باسمي ولا تكتنوا بكنيتي فإنما أنا قاسم أقسم بينكم
#ترجمه:
راوى ميگويد: يكى از مردان ما پسرى برايش بدنيا آمد كه نامش را #محمد گذاشت، خويشانش به او گفتند: به تو اجازه نميدهيم نام پيامبر را بر فرزندت بگذارى. مرد نيز فرزندش را بر روى دوشش گذاشت و به سوى #پيامبر_اسلام رفت.
قصه را برايش تعريف كرد و از او نظرش را خواست.
پيامبر اسلام گفت: فرزندانتان را به نام من نامگذارى كنيد ولى #كنيه مرا بر فرزندانتان نگذاريد زيرا تنها من #قاسم هستم و در بينتان تقسيم ميكنم.
اين حديث از راويان مختلف و به همين منوال در كتب معتبر #اهل_سنت آمده است و در تمامى اين احاديث راوى #جابر_بن_عبدالله است كه نزد #شيعيان نيز داراى اعتبار بالائى است.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
سايت ما: www.eslam.nu
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 تولد #على در كعبه، حقيقت يا افسانه ؟
#قسمت_ششم
#ب). اما مورد دوم تاريخى چنين بيان ميكند كه:
در زمان محاصره نيروهاى اين زبير توسط سپاه يزيد، مردم در اطراف کعبه (برای گرم شدن و یا پخت و پز) آتش میافروختند، وزش باد باعث شد که #شعلهاى در خانه #کعبه افتاده و چوبها و پرده هاى آن را سوزاند.
#عروة بن اذینه نقل میکند: در روز آتش سوزی کعبه، با مادرم در #مکه بودم و کعبه را بدون پوشش حریر دیدم که رکن آن از سه جا شکافته شده بود. گفتم: برای کعبه چه اتفاقی رخ داده؟!
یکى از یاران #ابن_زبیر را نشانم دادند و گفتند که او در این آتشسوزی مقصر بود؛ زیرا شعله آتشی را به سر نیزه خود داشت که باد وزید و آتش را بین رکن یمانى و رکن #حجر_الاسود به پردههاى کعبه افکند.(طبری، محمد بن جریر، كتاب تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص ٤٩٨ - ٤٩٩)
بعد از این آسیبدیدگی شدید، ابنزبیر تصمیم گرفت که کعبه را به صورت کامل تخریب و بازسازی کند. #جابر_بن_عبدالله_انصاری و عبدالله بن عمر با این امر موافقت کردند، اما #ابنعباس به این دلیل مخالف بود که شاید مجدداً فردی آمده و (به علت دشمنی با عبدالله بن زبیر) به خرابی مجدد آن اقدام کند.(ابن سعد واقدی، كتاب الطبقات الکبری، خامسة ٢، ص ٧٢)
البته در نهایت، #ابنزبیر کعبه را کاملاً ویران کرده و سپس مورد بازسازی قرار داد.(تاریخ طبری، ج ٥، ص ٥٨٢)
او به استناد روایتی که خالهاش #عایشه از #پیامبر_اسلام نقل کرده بود، تغییراتی را در خانه خدا به وجود آورد:
#روايت چنين بود:
«اگر قوم تو تازه از جاهلیت و کفر خلاصی نشده بودند [و هنوز آثارش از نهان آنان رخت نبسته بود]، من گنجینههای کعبه را در راه خدا انفاق میکردم و درب کعبه را همطراز زمین قرار داده و #حجر_إسماعیل را داخل خانه خدا قرار میدادم(صحیح مسلم، ج ٢، ص ٩٦٩)
و « برای کعبه دو درب قرار میدادم»(أبوالقاسم طبرانی، كتاب المعجم الأوسط، ج ٨، ص ٣٢٣)
و در نهایت #ابنزبیر تغييرات زير را انجام داد:
١). برای کعبه دو درب قرار داد.(ابن سید الناس، كتاب عیون الاثر، ج ١، ص ٦٧)
٢). حجر اسماعیل را در درون کعبه برد.(تاریخ طبری، ج ٥، ص ٥٨٢)
٣). هر دو درب کعبه را همطراز زمین قرار داد به طوری که برای وارد شدن به درون کعبه، نیازی به پله نبود.(عیون الاثر، ج ١، ص ٦٧)
٤). فضای داخلی کعبه را گسترش داده و آنرا بیست و هفت ذراع کرد و این مقدار اضافی از حجر اسماعیل بود که به داخل کعبه اضافه شد.(ابن خلدون، كتاب تاریخ ابن خلدون، ج ١، ص ٤٣٨)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
سايت ما:
www.eslam.nu
#قسمت_ششم
#ب). اما مورد دوم تاريخى چنين بيان ميكند كه:
در زمان محاصره نيروهاى اين زبير توسط سپاه يزيد، مردم در اطراف کعبه (برای گرم شدن و یا پخت و پز) آتش میافروختند، وزش باد باعث شد که #شعلهاى در خانه #کعبه افتاده و چوبها و پرده هاى آن را سوزاند.
#عروة بن اذینه نقل میکند: در روز آتش سوزی کعبه، با مادرم در #مکه بودم و کعبه را بدون پوشش حریر دیدم که رکن آن از سه جا شکافته شده بود. گفتم: برای کعبه چه اتفاقی رخ داده؟!
یکى از یاران #ابن_زبیر را نشانم دادند و گفتند که او در این آتشسوزی مقصر بود؛ زیرا شعله آتشی را به سر نیزه خود داشت که باد وزید و آتش را بین رکن یمانى و رکن #حجر_الاسود به پردههاى کعبه افکند.(طبری، محمد بن جریر، كتاب تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص ٤٩٨ - ٤٩٩)
بعد از این آسیبدیدگی شدید، ابنزبیر تصمیم گرفت که کعبه را به صورت کامل تخریب و بازسازی کند. #جابر_بن_عبدالله_انصاری و عبدالله بن عمر با این امر موافقت کردند، اما #ابنعباس به این دلیل مخالف بود که شاید مجدداً فردی آمده و (به علت دشمنی با عبدالله بن زبیر) به خرابی مجدد آن اقدام کند.(ابن سعد واقدی، كتاب الطبقات الکبری، خامسة ٢، ص ٧٢)
البته در نهایت، #ابنزبیر کعبه را کاملاً ویران کرده و سپس مورد بازسازی قرار داد.(تاریخ طبری، ج ٥، ص ٥٨٢)
او به استناد روایتی که خالهاش #عایشه از #پیامبر_اسلام نقل کرده بود، تغییراتی را در خانه خدا به وجود آورد:
#روايت چنين بود:
«اگر قوم تو تازه از جاهلیت و کفر خلاصی نشده بودند [و هنوز آثارش از نهان آنان رخت نبسته بود]، من گنجینههای کعبه را در راه خدا انفاق میکردم و درب کعبه را همطراز زمین قرار داده و #حجر_إسماعیل را داخل خانه خدا قرار میدادم(صحیح مسلم، ج ٢، ص ٩٦٩)
و « برای کعبه دو درب قرار میدادم»(أبوالقاسم طبرانی، كتاب المعجم الأوسط، ج ٨، ص ٣٢٣)
و در نهایت #ابنزبیر تغييرات زير را انجام داد:
١). برای کعبه دو درب قرار داد.(ابن سید الناس، كتاب عیون الاثر، ج ١، ص ٦٧)
٢). حجر اسماعیل را در درون کعبه برد.(تاریخ طبری، ج ٥، ص ٥٨٢)
٣). هر دو درب کعبه را همطراز زمین قرار داد به طوری که برای وارد شدن به درون کعبه، نیازی به پله نبود.(عیون الاثر، ج ١، ص ٦٧)
٤). فضای داخلی کعبه را گسترش داده و آنرا بیست و هفت ذراع کرد و این مقدار اضافی از حجر اسماعیل بود که به داخل کعبه اضافه شد.(ابن خلدون، كتاب تاریخ ابن خلدون، ج ١، ص ٤٣٨)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
سايت ما:
www.eslam.nu