نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
درود دوستان نازنين

قول داده بودم چند روز مطالب متفرقه بنويسم و دوباره ادامه بحث درمورد منابع ايات #قران را اغاز كنم.

در بخش هاي قبلي ديديم كه ايات #قران تكرار افسانه هاي اساطيري و احكام و باورهاي اديان يهود و زرتشت و مسيحي است و نه بار اطلاعاتي جديدي دارد و نه مطلبي خارج از محدود ذهن بشر.

در بخش هايي هم با ذكر منابع موثق اثبات كرديم كه سوره هاي كوچك قران و خيلي از اصطلاحات استفاده شده، كپي برداري شده از اشعار شاعران قبل از امدن جهل #اسلام به سرزمين حجاز بوده است و #محمد اشعار انهارا كپي برداري و بعضا تغيير داده و به نام #خدا به خورد مردم ساده داده.

در بخش هاي بعدي اطلاعات بيشتري در اين زمينه ارائه ميدهم و شمارا بيشتر با اين به اصطلاح كلام #خدا اشنا ميكنم.

📲لطفا مطالب را به دقت بخوانيد و با دوستانتان به اشتراك بگذاريد.

https://telegram.me/naghde_eslam
Forwarded from نقدي بر اسلام
📚 منابع آيات #قرآن (٦)

#بخش_اول

(محيط زدگي قرآن)

🔹قرآن بشدت تحت تاثير فرهنگ و سنتها و زبان عربي است.

🔸مثلا فهم بسياري از كلمات و مفاهيم #قرآن نياز به آشنائي به فرهنگ و سنن عربي در زمان #محمد دارد.

🔹بسياري از آداب و رسوم #عربي بعنوان احكام قرآن و #اسلام مطرح شده است مثل ماههاي حرام، برده داري، تحقير زن، كاروان زني و نحوه ي برخورد با دشمنان.

🔸مثلا بت پرستي در محيط مكه بسيار رايج بوده است در حاليكه در #ايران #خداي واحد پرستش مي شد و در روم #مسيحيت رايج بود.

🔹ولي #محمد تحت تاثير شديد محيطش، محور اصلي #قرآن را مبارزه با بت پرستي قرار داده است غافل از اينكه اينهمه بحث از بت پرستي به درد نقاط ديگر جهان و يا آينده ي بشريت نمي خورد.

🔸مثال ديگر كشتيهاي بادباني است كه در زمان محمد رايج بوده است. بارها در #قرآن به نقش باد در پيش راندن كشتي اشاره شده و آنرا خواست خدا دانسته است.

مثل:

👈یونس/22:
هُوَ الَّذِی یسَیرُكُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِی الْفُلْكِ وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَةٍ...

✔️ترجمه: او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى گرداند تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش آنان را به پيش براند..

👆غافل از اينكه بزودي موتورهاي متنوع جاي باد را مي گيرند و ديگر نيازي به قدرت #خدا در فرستادن باد براي حركت انها نيست.

🔹بخش عمده اي از #قرآن در پاسخ به حوادث روزمره ي محيط مدينه و مكه نازل شده است. مثلا واقعه اي اتفاق مي افتاد يا جنگي در مي گرفت و #محمد پس از آن حوادث آياتي را در مورد آنان نازل مي كرد.

🔸حتي بسياري از آيات در توضيح زندگي خصوصي #محمد است مانند آيات "افك" كه در مورد تهمت زنا به #عايشه بطور تفصيل سخن مي گويند در صورتيكه اين ريزه كاريهاي جزئي نه اينكه فائده اي براي اعصار ديگر ندارد بلكه براي خود اعراب هم حلّال هيچ مشكلي نبوده.

🔹در مجموع #محمد قادر نشده است كه كتابي فرافرهنگي و همگاني بياورد ولي پيروان وي با تعصب بي مثالي در ميان پيروان ديگر اديان بر اينكه اين كتاب كلام #خداست و معجزه #محمد است از ان نام ميبرند و در مقابل ادله هاي عقلي و اسناد موثق تاريخي براي رد اين ادعا، از خود مقاومت نشان ميدهند.
Forwarded from نقدي بر اسلام
📚 منابع آيات #قرآن (٦)

#بخش_دوم

مراحل رشد جنین

👈مراحل رشد جنین در آیات 12 تا 14 سوره مومنون بیان شده است:

مؤمنون:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ«12» ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَكِینٍ«13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ«14»

✔️ترجمه:
و به يقين انسان را از عصار هاى از گل آفريديم (12) سپس او را نطفه اى در جايگاهى استوار قرار داديم (13) آنگاه نطفه را به صورت لخته خون (علقه) درآورديم پس آن علقه را گوشت جويده شده (مضغه) قرار داديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى گردانيديم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است(14)

👆مراحل ذكر شده بالا عبارتند از:

تبديل نطفه به لخته خون (علقه) و سپس تبديل به گوشت جويده شده (مضغه) و سپس تبديل به استخوان و سپس استخوان توسط گوشت پوشيده مي شود و سپس آفرينش ديگر.

👆اين گفته ي (اشتباه) #قرآن در مورد مراحل رشد جنين از قرنها قبل از #اسلام در جوامع آن زمانها رايج بوده است و محمد با شنيدن يا خواندن ان در جايي همان را وارد #قران كرده و به اعراب دور از علم و دانش بعنوان كلام #خدا خورانده.

🔹گالن(Galeni) پزشك مشهور يوناني در حدود سال 150 پس از ميلاد (450 سال قبل از #محمد) در تركيه ي فعلي نوشته است كه در زير توضيح ميدهيم.

👈خلقت جنين به چهار مرحله تقسيم مي شود.

🔹مرحله ي اول كه شكل مني (معادل نطفه) غالب است...

🔸وقتي كه با خون پرشد (معادل علقه)و هنوز قلب و مغز و كبد ساخته نشده اند و بي شكل است ولي داراي جسميت است و اندازه ي قابل ملاحظه اي دارد اين مرحله ي دوم است و شكل گوشت دارد (معادل مضغه) نه مني...

🔸مرحله ي سوم بدنبال مي آيد..كه در آن سه جزء مشخص، يك طرح كلي وراي همه ي قسمتهاي ديگر قابل مشاهده است. پيدايش سه جزء مشخص را واضحتر مي بيني معده را مبهمتر و دست و پاها را.

🔹سپس آنها شاخه (برجستگي كه دستها يا پا ها را مي سازند) توليد مي كنند.

👈در چهارمين و مرحله ي نهائي همه ي قسمتهاي اندامها مشخص شده اند...و حركت مي كند چون حيوان بطور كامل ساخته شده است....زمان آن براي طبيعت فرا رسيده است كه ارگانها را بطور دقيق بهم مرتبط كند و كامل كند.

🔹بنابراين طبيعت موجب مي شود كه گوشت بر رو و اطراف استخوانها رشد كند.. و در انتهاي استخوانها ليگامنتها را قرار داد كه استخوانها را بهم نگه مي دارد و در سراسر اطراف استخوان پرده اي قرار داد كه به آن پريوستئال گفته مي شود."[1]

☝🏾️نکته ی جالب اینجاست كه گالن(Galeni) مراحل ذكر شده توسط #قرآن را با دقت و صحت بيشتر گفته است و باز می بینیم که #قرآن در حد علم زمان خود نیز ظاهر نشده است.

👆ولي اسلامگرايان نو انديش با تحريف در ترجمه بعضي از لغات اين ايات و تطابق ان با علم روز از ان #معجزه ميتراشند كه صد البته فقط براي فريب ذهن عوام #مسلمان كاربرد دارد.

💠در مورد مراحل رشد جنين در #قرآن به طور مفصلتر و تخصصي تر در يك متن جداگانه خواهيم پرداخت.
Forwarded from عکس نگار
  💠 منابع آيات #قرآن (٨)

#بخش_سوم

دوره گردش آب

اعراف/57:

🖋وَهُوَ الَّذِی یرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

✔️ترجمه : و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد تا آن گاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هر گونه ميوه اى [از خاك] برآوريم بدينسان مردگان را نيز [از قبرها] خارج مى سازيم باشد كه شما متذكر شويد.

👆این نوع آيات با معني مشابه در #قرآن فراوانند. اما اينكه باد ابرها را جابجا مي كند و از ابر باران مي بارد كه امري روشن است كه انسانهاي اوليه هم میدانستند حتی در دوران جاهلی رانده شدن ابر توسط باد و تقسیم بندی ابرها از نظر باران زائی و غیره وجود داشته است.3️⃣ #قرآن تبخیر آب از دریا و تشکیل ابر و بازگشت آب به دریا را که کمی دقت میخواهد بیان نکرده است درحالی که "تبخیر آب از دریا" در عهد عتیق آمده است.4️⃣

خلقت شب

👈انبیاء/33 : وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ

✔️ترجمه: و او كسي است كه شب و روز را خلق كرد.

👆اشتباهي كه در اين آيه وجود دارد که باور گذشتگان جای داشته اين است كه خلقت را به شب نسبت داده است.

👈شب عدم نور است و عليت و ايجاد به امر عدمي تعلق نمي گيرد. مثل اينست كه بگوئيد #خدا هيچ را خلق كرد كه غلط است. این مطلب برگرفته از افسانه هاي باستاني يونانی است که خلقت شب را مطرح میکردند.5️⃣

🔹 همچنین در #قرآن اشتباهات دیگری در مورد شب بیان شده است مثلا در آیات 1 تا 4 سوره شمس گفته میشود که شب خورشید را می پوشاند.

🔸درحالی که این حركت زمين است كه موجب ناپيدائي خورشيد در يكسوي زمين مي شود يا نا آشكار بودن خورشيد است كه موجب پيدايش شب مي شود.

👈در آیات بسیاری همچون آیه 27 آل عمران میگوید که "شب را در روز داخل مي كني" در حالی که شب (عدم نور) چيزي نيست كه با نور مخلوط شود. به تعبير دقيقتر عدم چيزي نيست كه آنرا با وجود مخلوط كني. مثلا در هنگام تاريك و روشن صبحگاه، واقعيت اينست كه ميزان نور (وجود) كم است نه اينكه مقداري تاريكي را با نور مخلوط كرده باشيم. یا در آیه 54 اعراف میگوید که "شب در جستجوي روز شتابان است" كه در واقع، روز وجود نور و شب عدم نور است نه چيزي كه چون چادر روز را بپوشاند.

🔸بنابراين پوشانده شدن روز توسط شب غلط است و همچنين نه شب روز را مي طلبد و نه روز شب را.

🔹یا در آیه 5 سوره زمر از پیچش شب و روز سخن میگوید که همان غلط قبلی است. این اشتباه تا جایی پیش میرود که در آیه 12 سوره اسراء شب را نشانه خدا تلقی میکند که بیانگر ضعف استدلال منطقی #قرآن است.

🔸چون تاريكي امر عدمي است نمي تواند آيه يا نشانه ي علت يا خالق باشد. اينگونه آيات كه شب را امر وجودي گرفته اند در #قرآن مكرر آمده اند. البته انتظار نمي رود فردي در عربستان زمان محمد اين مطلب فلسفي را بفهمد. طبعا #محمد هم متوجه اين خطاي تكراري اش نشده است.

📚 منابع اين بخش _________________

1️⃣ مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان؛ قال بحر فی السماء و بحر في الارض.
...سعيد ابن جبیر فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر في السماء و بحر فی الارض". ...عن ابن عباس فی قوله مرج البحرين يلتقيان؛ قال "بحر فی السماء و الارض يلتقيان كل عام".
نقل از تفسیر بغوی: بحر السماء و بحر الارض يلتقيان کل عام (تفسیر بغوی)
2️⃣ (تفسیر طبری) (تفسیر فخر رازی) (تفسیر ابن کثیر) (تفسیر بغوی) (تفسیر قرطبی)
3️⃣ بلوغ الارب، ج3، ص362
4️⃣ عاموس 8/5
5️⃣ Hesiod. Theogony, 116; 123-132
Forwarded from عکس نگار
  💠 منابع آيات قرآن (٩)

#بخش_اول

دنیای زمین مرکزی محمد در قرآن
(The Quran - Muhammad's Geocentric Universe)


👈در قديم مردم بر اين باور بودند كه همه چيز از خاك، باد، آتش و آب ساخته شده است . اگر قرار بود كتابى از يونان باستان را بخوانيم با ديدن اين چهار چيز در كنار هم، خودبخود متوجه مي شديم كه به چه چيزى اشاره ميكند، حتى اگر اين متن وارد جزئيات نشده بود ما ميدانستيم كه به تصور غلطِ مرسومى اشاره دارد كه فقط چهار عنصر شيميايى وجود دارد.

🔹در زمان حيات #محمد (قرن هفتم میلادی) مردم معتقد بودند كه زمين مركز كائنات است. نه تنها فكر ميكردند كه ماه در مدار زمين حركت ميكند بلكه می پنداشتند که خورشيد و تمام ستارگان نيز در مدار زمين حركت ميكنند. مردم بر اين باور بودند كه مدار خورشيد به دور زمين باعث بوجود آمدن روز و شب ميشد.

🔸اگر #قرآن توسط #خدا نوشته شده بود، يك وجود همه دان(علیم) و فاقد خطا، يا هيچ اشاره اى به چرخش زمين بدور خورشيد نميكرد يا به طور واضح خاطر نشان ميكرد كه اين عقيده عوامانه (مدار خورشيد به دور زمين) نادرست است. نه اينكه با گروه بندى كردن عوامانه و محیط زده روز يا شب با حركت خورشيد اين عقيده غلط را تقويت كند.

🔹اگر به هر حال #قرآن توسط يك انسان قرن هفتمى نوشته شده بود اين گروه بندى غيرمنطقى و غير معقول دقيقا چيزيست كه انتظارش را داشتيم.

👇اين فهرستى از هفت آيه در #قرآن است كه اين سه چيز (شب، روز، حركت خورشيد) را به طرز غيرمعقولى در يك گروه قرار ميدهد:

✔️ ١) سوره ابراهيم آيه ٣٣
و خورشید و ماه را به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت.

✔️ ٢) سوره انبياء آيه ٣٣
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند.

✔️ ٣) سوره لقمان آيه ٢٩
آيا نديده اى كه خدا شب را در روز درمی آورد و روز را [نيز] در شب درمی آورد و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا وقت معلومى روانند و [نيز] خدا به آنچه میكنيد آگاه است.

✔️ ٤) سوره فاطر آيه ١٣
شب را به روز درمی آورد و روز را به شب درمی آورد و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا هنگامى معين روانند اين است خدا پروردگار شما فرمانروايى از آن اوست و كسانى را كه بجز او می خوانيد مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند.

✔️ ٥) سوره ياسين آيه ٣٨ و ٣٧
و نشانه اى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمی كنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو میروند
و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است.

✔️ ٦) سوره ياسين آيه ٤٠
نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند.

✔️ ٧) سوره زمر آيه ٥
آسمانها و زمين را به حق آفريد شب را به روز درمیپيچد و روز را به شب درمیپيچد و آفتاب و ماه را تسخير كرد هر كدام تا مدتى معين روانند آگاه باش كه او همان شكست ناپذير آمرزنده است.

👈پر واضح است همانند مثالى كه در مورد چهار عنصر آوردم، نويسنده قرآن اين ٣ را در يك گروه قرار داده زيرا كه آنان معتقد بودند بين حركت خورشيد و گذر روزها پيوند و ارتباطى وجود دارد، اين امر تنها زمانى ممكن بود كه خورشيد بدور زمين ميچرخيد.

🔸در دنياى زمين مركزى، خورشيد و ماه طورى بنظر ميرسند كه گويى در يك خط و مسير قرار دارند كه آن يكى ديگرى را دنبال ميكند، اما در واقعيت اينطور نيست.
Forwarded from عکس نگار
  💠 منابع آيات #قرآن (٩)

#بخش_سوم

👈صحيح مسلم، کتاب ١، حديث ٢٩٧:

پیامبر روزی فرمود؛ آیا می دانید که این خورشید به کجا می رود!!؟ گفتند؛ همانا #خدا و رسولش از ما داناترند. گفت: قطعا این (خورشید) حرکت می کند تا اینکه به جایگاهش در زیر عرش منتهی می شود، پس سجده کنان به زمین می افتد، پس همواره چنین است تا اینکه به او گفته می شود، بالا برو و بازگرد از جایی که آمدی، پس برمی گردد.

🔹پس درصبح از محل طلوعش طلوع میکند سپس حرکت میکند تا اینکه به جایگاهش در زیر عرش منتهی می شود پس سجده کنان به زمین می افتد و همواره چنین است تا اینکه به او گفته می شود بالا برو، بازگردد از جایی که آمدی، وباز میگردد و در صبح از محل طلوعش طلوع میکند.

🔸سپس حرکت می کند در حالیکه مردم چیزی از آن نمی دانند تا اینکه به جایگاهش در زیر عرش منتهی می شود پس به او گفته می شود بالا برو و در صبح از محل غروبت طلوع کن، پس در صبح از محل غروبش طلوع می کند... پس پیامبر فرمود؛ آیا می دانید آن چه زمانی است!!؟ آن زمانی است که ایمان کسی نفعی برایش ندارد در حالیکه از قبل ایمان نیاورده باشد یا در ایمانش (عمل) خیری را فراهم نکرده باشد.


📚 سایر منابع:
صحیح بخاری4/1806 و 6/2700،
صحیح مسلم1/139،
تفسیر طبری5/23 و...
در منابع شیعه: بحار الانوار55/210

❗️آيا مدارك بيشترى وجود دارد مبنى بر اينكه نويسنده #قرآن معتقد بوده كه خورشيد و ماه در يك مدار قرار دارند؟ اين توصيفات از پايان جهان هستى چطور؟

👈سوره قيامت آيه ٦
فولادوند: از اينرو می پرسد قيامت كى خواهد بود.
مکارم: (لذا) ميپرسد قيامت كي خواهد آمد.
خرمشاهی: [از سر استكبار] می پرسد روز قيامت چه وقت است؟

👈آيه ٧
فولادوند: بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش در آيد.

مکارم: در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در مي آيد.

خرمشاهی: آنگاه كه ديدگان خيره شود.

👈آيه ٨
فولادوند: و ماه بی نور گردد.

مکارم: و ماه بي نور گردد.

خرمشاهی: و ماه تيره شود

👈آيه ٩
فولادوند: و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند.

مکارم: و خورشيد و ماه يكجا جمع شوند.

خرمشاهی: و خورشيد و ماه فرا يكديگر آورده شوند.

👆بنظر مى آيد كه يك جا جمع شدن خورشيد و ماه آنقدر حائز اهميت بوده كه پايان خلقت #الله ميباشد.

🔹ما ميدانيم كه در واقعيت اين صرفا يك خورشيد گرفتگى است و همچنين ماه ميليون ها مايل از خورشيد فاصله دارد، اما اگر در قرن هفتم [در عربستان] زندگى ميكردى، فكر ميكردى كه فاصله خورشيد و ماه با زمين برابر است. و خورشيد و ماه با هم، هم اندازه هستند، پس در صورت وقوع ماه يا خورشيد گرفتگى، اينطور بنظر مى آيد كه گويى خورشيد و ماه در حال برخورد با يكديگرند، حادثه مشهودى كه آنقدر عظيم است كه به همه چيز خاتمه ميدهد.

👆اين آيه با بكار بردن فعل گذشته در مورد پايان دنيا سخن ميگويد، اما آشكارا دنيا پايان نگرفت.
💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدار #شيعيان !

#قسمت_اول

قتل #ابن_ملجم هم از دیگر داستانهایی است که شیعیان معمولا برای علی میگویند، ببینید نویسنده #شیعه زیر در مورد این قتل چه گفته است:

شیعیان همه میدانند که مولا علی (ع) هنگامی که در بستر شهادت قرار داشتند وقتی برایش شیر آوردند فرمودند:

آیا برای اسیر خود ( ابن ملجم ضارب آن حضرت ) نیزغذا برده اند و توصیه می فرمودند که نه تنها بد رفتاری با او نشود حتی گرسنه یا تشنه هم نماند و باز فرمودند: که اگر زنده بمانم خود میدانم با او چگونه رفتارکنم واگر زنده نمانم شما اجازه دارید فقط یک ضربه همان گونه که او زده است بزنید و نکند او را مثله کنید یا شکنجه نمائید. این برخورد امام علی، یک برخورد ارزش اسلامی است یعنی ارزشی است نه حکومتی و سیاسی.(١)

توجه داشته باشید که بر اساس نوشته بالا، علی نمیدانسته است که خواهد مرد و یا زنده خواهد ماند، این برای شیعیان نیمه دیوانهح باید دلیلی باشد بر اینکه او غیب گو نبوده است و بسیاری از چیزها را نمیدانسته است، از جمله اینکه نمیدانسته است بر اثر این ضربه خواهد مرد یا نخواهد مرد.

ابن ملجم آن ملعون که دوزاری اش نیافتاده بود اسلام یک حرکت مافیایی بوده است و رهبران این گروه خونخوار مافیایی بعد از مرگ پدرخوانده خود به جان یکدیگر افتاده اند و اساسا همه ماجرا همین بوده است، و فکر میکرد واقعا #اسلام برای برابری و برادری آمده است و از این رو همچون سایر خوارج دموکرات به این معتقد بود که خلیفه باید از میان تمامی مردمان چه عجم و چه عرب انتخاب شود و شایسته ترین فرد برای خلافت باشد و #علی و #معاویه را افرادی میدانست که می‌خواستند عدالت را زیر پا گذاشته و بر سر حکومت بایکدیگر جنگ قدرت کنند، او در هنگامی که به علی حمله میبرد فریاد زد «حکمیت از آن خدا است نه تو ای علی» ، زیرا معتقد بود علی نیز همچون #سید_علی_خامنه ای مردم را خر گیر آورده و خود را حاکم از طرف #خدا می‌خواند، او بر علی شمشیر میکشد آن شمشیر را بر سر نسبتاً مبارک آن امام همام میکوبد. امام هم برمیگردد و میگوید حالت خوبه ؟ خسته نباشی ملجم جان.

#شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ علاقه چندانی نشان نمی‌دهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی که قرار بود با یک ضربت کشته شود و مبادا شکنجه شود چه بلایی سرش آمد؟ از معتبر ترین کتابهای تاریخی اسلام پاسخ را بیابید:

وقتی خواستند #ابن_ملجم لعنت الله علیه را بکشند عبدالله بن جعفر گفت «بگذارید من دل خودم را خنک کنم» و دست و پاهای او را ببرید و میخی را سرخ کرد و به چشم او کشید ابن ملم گفت «منزه است خدایی که انسان را آفرید تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی» پس از آن او را گرفتند و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوختند.

عمران بن حطان رقاشی درباره ابن ملجم و ستایش او درباره ضربی که زد ضمن شعری دراز چنین میگوید «چه ضربتی بود از مردی پرهیزکار که می‌خواست بوسیله آن رضایت خداوند را جلب کند هروقت او را بیاد می آورم پندارم که کفه عمل او بنزد خدا از همه مردم سنگینتر است». (٢)

💠ابن سعد واقدى تاریخ نویس بزرگ اسلام نوشت:

بعد از دفن (علی)، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت و او را از زندان خارج کرد تا وی را بکشد. پس مردم جمع شدند، او (حسن) بدن او را به نفت آغشته کرد، و گفت که او را آتش بزنیم. #عبدالله_بن_جعفر و #حسین_بن_علی و #محمد_بن_حنیفه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم، پس عبدالله بن جعفر دست او را و پاهای او را قطع کرد. او (ابن ملجم) شکوه نکرد.
سپس میخ داغ به چشان او کشید، و او شکوه نکرد. سپس گفت تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی، سپس گفت اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق و تا آخر سوره را خواند، سپس چشمان او پر از اشک شد، دستور دادند زبان او را قطع کنند، پس او شکوه کرد (ضجه زد)، پس به او گفتند ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را میبریدیم ضجه نزدی، اکنون چه شده است که وقتی می‌خواهیم زبانت را ببریم ضجه میزنی؟ گفت من ضجه میزنم زیرا من از این دنیا متنفرم، پس زبان او را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند. (٣)
💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدا #شيعيان !

#قسمت_دوم

در كتاب الأمامة و السياسة نوشته ابن قتيبه امده :

پس از شهادت #علی، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند ، بدن او را به نفت آغشته کردند و گفتند او را آتش بزنیم.

عبدالله بن جعفر، حسین بن علی و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم .

#عبدالله_بن_جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد، میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت : تو چشمان مرا به سرب سرمه می کنی و پس از آن سوره : اقرا باسم ربک الذی خلق * خلق الانسان من علق را تا آخر خواند، چشمانش پر از اشک شد. دستور دادند زبان او را قطع کنند، او ضجه زد.
به او گفتند : ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را می بریدیم ناله ای نکردی اما اکنون چه شده است که ضجه می زنی ؟

گفت : من اهل ناله کردن نیستم، الان ناله می کنم زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر #خدا بگویم.

سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٤)

عز الدين ابن اثير در جلد سوم كتاب اسد الغابه در صفحه ٦١٨ همين داستان را دقيقا اورده .(٥)

ابن خلدون در دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب ج 2 ص 647 چاپ دار الفکر بیروت نيز همين مطلب را نوشته.

شيخ مفيد در كتاب الارشاد در اينباره نوشته :

#امام_حسن نشست و دستور داد ابن ملجم را بیاورند ، پس او را آوردند.

امام به او فرمود : ای دشمن خدا ، علی را کشتی و تباهی را در دین بزرگ کردی ، پس دستور داد گردنش را زدند. ام هیثم دختر اسود نخعی خواست که جسدش را به وی دهند ، و کار #سوزاندنش را به او واگذارند ،جنازه را تحویل او دادند و ام هیثم جسدش را به وسیله #آتش سوزاند.(٦)


و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که استخوانهای پلید ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن مغاک بانک ناله و فریاد میشنیدند، و حکایت اخبار آنراهب از عذاب ابن ملجم در دار دنیا بقی کردن مرغی بدن او را در چهار مرتبه و پس او را پاره پاره نمودن و بلعیدن و پیوسته اینکار را با او نمودند و بر روی سنگی در میان دریا مشهور و در کتب معتبره مسطور است.
💠 #شیعیان معتقدند خدا #امام_حسن را لعنت می‌کند.

#قسمت_پنجم

ب: #خدا از کسانی که زنان زیادی را طلاق میدهند نفرت دارد و او را #لعنت میکند.
ولی در #کتاب_کافی که توسط ثقه الاسلام کلینی نوشته شده و معتبرترین کتاب شیعیان پس از #قرآن میباشد، چند روایت در مذمت طلاق و منفور بودن این عمل نزد خدا میباشد که آنهارا بررسی میکنیم. همچنین با استناد با این روایات، خدا شخصی را که طلاق دهنده باشد را #لعنت میکند.

روایت اول: أخبرنا عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن أبي جميلة، عن سعد ابن طريف، عن أبي جعفر عليه السلام قال: مر رسول الله صلى الله عليه وآله برجل فقال: ما فعلت امرأتك؟
قال: طلقتها يا رسول الله، قال: من غير سوء؟ قال: من غير سوء، ثم قال: إن الرجل تزوج فمر به النبي صلى الله عليه وآله فقال: تزوجت؟ قال: نعم، ثم قال له بعد ذلك: ما فعلت امرأتك؟ قال: طلقتها، قال: من غير سوء؟ قال: من غير سوء، ثم إن الرجل تزوج فمر به النبي صلى الله عليه وآله، فقال: تزوجت؟ فقال: نعم، ثم قال له بعد ذلك: ما فعلت امرأتك؟ قال: طلقتها، قال: من غير سوء؟ قال: من غير سوء، فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن الله عز وجل يبغض أو يلعن كل ذواق من الرجال وكل ذواقة من النساء.(الکافی ج ۶ ص ۵۴)

خلاصه #ترجمه: همانا #خداوند بزرگ دشمن می‏دارد و يا #لعنت می‏كند هر مرد و زنی را كه به طور مكرر شهوت جنسی خود را می‏چشند و كامگيری می‏كنند.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
💠چه کسی مفاهیم #عصمت و #امامت را وارد مذهب #شیعه کرد؟

#قسمت_ششم

#علامه_حلی از رجاليون بنام #شيعه و متوفای ۷۲۸ هجری صراحت دارد: عبدالله بن سبأ غال ملعون حرقه اميرالمؤمنين بالنار، كان يزعم أن عليا عليه السلام إله و أنه نبي، لعنه الله.
#ترجمه: #عبدالله_بن_سبأ يك فرد غلو كننده و ملعون بود كه #اميرالمؤمنين او را با آتش سوزاند. تصوّر می كرد كه اميرالمؤمنين، #خدا يا #پيامبر است. خدا او را لعنت كند.(۶)
پس طبق ادعای این روایات که در کتب معتبر خود #شیعیان آمده، شخصی به نام #ابن_سبا وجود داشته و ایشان کسی است که #علی را جانشین برحق محمد میداند و ادعای #عصمت و امامت و حتی بالاتر از آن را داشت که به دلیل همین مطالب به دست علی، سوزانده میشود.
ولی یک مطلب جالب در یکی از کتب معتبر #شیعه دیدم که خواندن آن جالب میباشد. #آيت_الله_العظمی_خوئی از رجاليون بنام #شيعه در عصر حاضر است و كتاب معجم الرجال الحديث ايشان، یکی از معتبرترین کتب #شيعه است و در ۲۴ جلد چاپ شده است، می گويد: و أما عبد الله بن سبأ، فعلي فرض وجوده، فهذه الروايات تدل علي أنه كفر و ادعي الألوهية في علي لا أنه قائل بفرض إمامته.
#ترجمه: بر فرض كه بگوييم عبدالله بن سبأ وجود خارجی دارد، او كافر شد و ادعای الوهيت در #اميرالمؤمنين كرد. نه اين كه او بگويد امامت حضرت علی واجب است، بلكه سخنی درباره امامت حضرت علی از زبان او صادر نشده است. تنها چيزی كه از ايشان آمده، غلوّ و مطالب دال بر كفر او است.(۷)


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔺🔻🔺www.eslam.nu
💠 پاسخ به ادعای طلبه‌های نوجوان در #اثبات_علم_غیب

#قسمت_بیست_و_پنجم

براى اطمینان بيشتر هر سه آيه از #سوره_الجن را مينويسم:

🔹 عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا(آيه ٢٦)

🔹إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(آيه ٢٧)

🔹لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا(آيه ٢٨)

در "آيه ٢٦" بطور قاطعانه داشتن #علم_غيب را مختص #خدا ميداند كما اينكه در چندين آيه ديگر همين تأكيد مؤكد وجود دارد. و همانطور كه قبلا هم عرض كردم اين آيه "مكمل آيه ٢٥" است.

✔️ اما در آيه ٢٧، اول آيه با كلمه "إلّا" آغاز ميشود ولى ادامه آيه هيچ ارتباطى به اين كلمه "إلّا" ندارد.

در #زبان_عربى كلمه "الا" با داشتن #علامت_تشديد بر روى حرف 'ل' داراى دو معناست كه در زير مينويسم:

1⃣ إلّا (با كٓسره الف) : به غير از - به جز
2⃣ ألّا (با فتحه الف): مگر اينكه - مگر كه

حالا هر دوى اين كلمات را در "آيه ٢٧" قرار ميدهيم و ترجمه را ميبينيم:

1⃣ إلّا : به غير از اينكه كسى را كه از فرستاده اى راضى باشد، پس او برايش از پيش رو و از پشت‏ سرش مراقبينى قرار خواهد داد

2⃣ ألّا : مگر اينكه كسى را كه از فرستاده اى راضى باشد، پس او برايش از پيش رو و از پشت‏ سرش مراقبينى قرار خواهد داد

همانطور كه ميبينيد #جابجائى_يك_علامت چقدر در معناى اين آيه تغيير حاصل ميكند. و كلمه "إلّا" در مثال شماره ١ هيچ ارتباطى به باقى آيه ندارد.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💠 پاسخ به ادعای طلبه‌های نوجوان در #اثبات_علم_غیب

#قسمت_بیست_و_نهم

در ادامه پاسخ به #طلبه_هاى_نوجوان_كانال_نقد_الحاد به چهارمين آيه اى كه به آن استناد كرده اند ميرسيم.

البته از ادمينهاى اين كانال كه خود را كانال جامع پاسخگويى به اين مطالب ما ميدانند، تقاضا داريم كه براى #قضاوت_مخاطبين و اعضاى كانالشان #مطالب_ما را هم قرار بدهند تا اعضاى كانالشان بهتر بتوانند قضاوت كنند.(البته تاكنون هيچگاه اينكار را نكرده اند و هميشه هم اعلام پيروزى كرده اند).

🔹 "آيه چهارم" كه به آن استناد كرده اند "آيه ٣" از #سوره_تحريم ميباشد.

در اين آيه كه بيان يكى از اتفاقات شخصى و خانوادگى #پيامبر_اسلام ميباشد(ربطش به هدايت انسانها را پيدا نكرديم) محمد از گفته هاى مخفيانه بين زنانش آگاه ميشود و در پاسخ به اينكه چه كسى تو را خبردار كرد، ميگويد:

#دانايى_آگاه(عليم خبير).

جدا از اينكه #شخص_داناى_آگاه كه بصورت #نكره به آن اشاره شده و ترجمه آن به #خدا، جزو تردستيهاى #روحانيون_مسلمان است، در هيچ جاى آيه گفته نشده كه #محمد بوسيله دانستن #علم_غيب به اين اخبار دست يافته است و صرف اينكه شخصى وى را از مطلبى مخفى خبردار كرده باشد به هيچ عنوان #مصداق_تسلط_بر_علم_غيب_نميباشد.

دقيقا مانند اين ميماند كه شخصى خبرى را درباره اشخاص ديگر به ما بدهد و ما هم كلى پُز بدهيم كه من #علم_غيب دارم !!

كجاى اين مسئله اطلاع داشتن از #علم_غيب ميياشد؟؟؟؟

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 نحوه كشتن #ابن_ملجم و دروغ شاخدار آخوندهاى شيعه!

#قسمت_دوم

#ابن_ملجم ملعون نيز که هنوز به اين شعور نرسيده بود پيدايش و ساختن دين یک حرکت مافیایی بوده است و رهبران آن بعد از مرگ محمد به جان یکدیگر افتاده اند و اساسا همه ماجرا همین بوده است، و فکر میکرد واقعا #اسلام برای برابری و برادری آمده است و از این رو همچون سایر خوارج دموکرات به این معتقد بود که خلیفه باید از میان تمامی مردمان چه عجم و چه عرب انتخاب شود و شایسته ترین فرد برای خلافت باشد و #علی و #معاویه را افرادی میدانست که می‌خواستند عدالت را زیر پا گذاشته و بر سر حکومت بایکدیگر جنگ قدرت کنند، او در هنگامی که به #علی حمله میبرد فریاد زد «حکمیت از آن خدا است نه تو ای علی»، زیرا معتقد بود #علی نیز همچون #سید_علی_خامنه_ای مردم را نادان فرض كرده و خود را حاکم از طرف #خدا می‌خواند، او بر علی شمشیر میکشد آن شمشیر را بر سر او میکوبد و در ذهن خودش به قصد قربت الى الله اينكار را ميكند.
✔️ همانكارى كه برادران دينى اش با انفجار خود در مذهب وهابيت ميكنند و #شيعيان_على_خامنه_اى با تجاوز در زندانها و با اسيد پاشيدن در صورت دختران ايرانى ميكنند.

البته مسلمانان و خصوصا #شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ و تحقيق عاقلانه علاقه چندانی نشان نمی‌دهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی که قرار بود با یک ضربت کشته شود و مبادا شکنجه شود، چه بلایی سرش آمد و سيدان اهل جنت يعنى #حسن و #حسين چگونه با بى اعتنايى به وصيت پدر، او را به قتل رساندند؟

ادامه دارد ...

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 نحوه كشتن #ابن_ملجم و دروغ شاخدار آخوندهای شیعه!

#قسمت_چهارم

در "كتاب الأمامة و السياسة" نوشته #ابن_قتيبه، در مورد چگونگى قتل ابن ملجم مرادى پس از اقدام به قتل امام اول شيعيان و خليفه معزول، چنين نوشته است:

پس از شهادت #علی، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند ، بدن او را به نفت(مواد اشتعال كننده) آغشته کردند و گفتند او را آتش بزنیم.
عبدالله بن جعفر، #حسین_بن_علی و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم.
#عبدالله_بن_جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد، میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت:
تو چشمان مرا به سرب سرمه می کنی و پس از آن سوره: "اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق" را تا آخر خواند، چشمانش پر از اشک شد.
دستور دادند زبان او را قطع کنند، او ضجه زد. به او گفتند: ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را می بریدیم ناله ای نکردی اما اکنون چه شده است که ضجه می زنی؟
گفت: من اهل ناله کردن نیستم، الان ناله می کنم زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر #خدا بگویم. سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٤)

"عزالدين ابن اثير" نيز در جلد سوم "كتاب اسد الغابه" در صفحه ٦١٨ همين داستان را دقيقا آورده است كه ما صفحه اى از كتاب را كه حاوى اين داستان ميباشد در ادامه مطالب قرار داده ايم.(٥)

#ابن_خلدون مورخ بزرگ اسلام در "كتاب دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب" ج ٢ ص ٦٤٧ در كتابى كه چاپ دار الفکر بیروت ميباشد نيز همين مطلب را عينا نوشته است.

اما #شيخ_مفيد از استوانه هاى فكرى #تشيع در "كتاب الارشاد" كه بسيار كتاب معروف و مورد استفاده شيعيان ميباشد، در اينباره چنين نوشته است:
#امام_حسن نشست و دستور داد #ابن_ملجم را بیاورند، پس او را آوردند.
امام به او فرمود: ای دشمن خدا، علی را کشتی و تباهی را در دین بزرگ کردی، پس دستور داد گردنش را زدند.
ام هیثم دختر اسود نخعی خواست که جسدش را به وی دهند، و کار #سوزاندنش را به او واگذارند، جنازه را تحویل او دادند و ام هیثم جسدش را به وسیله #آتش سوزاند.(٦)

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💠 دین اعراب قبل از #ظهور_محمد چه بود؟؟

#قسمت_سوم

اعراب با وجود #اعتقاد_به_الله به عنوان تنها خالق و آفريننده جهان، براى تقرب به اين خداى ناديده از چيزهاى مختلفى منجمله خورشيد، ستاره‌گان، ماه و يا حتى صورتكهاى خودساخته استفاده مى كردند و نه اينكه آنها را بپرستند.

در متن آيه ١٨ از #سوره_يونس به صراحت اين عمل را بيان ميكند:  
▪️ يَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ (۱۸) 
می گویند: "اینان شفاعت كنندگان ما در نزد خدایند". بگو: آیا خدا را از چیزی خبر می دهید که نه در آسمان ها از آن خبر دارد و نه در زمین؟! منزه و برتر است از آنچه شریکش می شمارند. 

بنابراين آيات اعتقاد آنها در مورد بتها اين بود كه بتها ميان آنها و #الله كه خالق آسمانها و زمين است شفاعت كرده و در روز محشر آنها را شفيع و نجات دهنده مى باشند. اين مردم بين خود و اين مخلوقات ارتباط روحانى احساس كرده و آنها را دخيل در امور زندگيشان ميدانستند.

در اينجا سئوال پيش مى آيد كه پس چرا در #قرآن از اعراب بعنوان مشركين نام برده شده است؟؟

در بعضى #آيات_قرآن، اعراب مكه مشركين خطاب شده ولى معناى اين شركى كه اعراب دچار آن بودند، شريك گرفتن براى #خدا نبوده همانطور كه در آيات نامبرده ديديد بلكه، "شرك در عبادت" مقصود بوده است، زيرا همين توصل و طلب شفاعت از كسى غير از خدا خواستن هم نوعى شرك محسوب ميشود.

* اكان هذا غير ملاكا، ٣٧/١٤٩-١٥٠يا ١٦/٥٧-٣/٨٠
* او جنا، ٦/١٠٠ – ٣٤/٤١
* او صنما، ١٠/١٧ – ٧/١٩٧-١٩٨ يا ٤٣/٦١
* او نبيا، ٣/٨٠ 
* يا يكی از عناصر طبيعی مثل خورشيد و ماه و ستارگان و درختان و سنگها، ٢٧/٢٢ – ٤١/٣٧

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💠 سجده علماء #شیعه بر شاهان صفوی

#قسمت_چهارم

1⃣ قدیمیترین سند، مربوط به شاه اسماعیل صفوی است، او علاوه بر اینکه در اشعارش خود را خدا نامیده، مردم را نیز به سجده کردن امر نموده و این عمل را بر آنان واجب خوانده است:

الف) «وجودم بیت الله دور یقین بیل …‏ سجودم سنکادور شام و سحرگاه»

▫️یعنی: «وجودم بیت اللّه است یقین بدان…سجده من بر تو واجب است شام و سحرگاه» و در جایی دیگر می گوید:

ب) «حقه مظهر دورور آدم سجودایت اویما شیطانه …‏ که آدم دونینه کیرمش خدا کلدی خدا کلدی»

▫️یعنی: «آدمی مظهر حق گشته، سجده کن، تسلیم شیطان‏ نشو … «آدم» جامه نو پوشیده، خدا آمده»

خوب در اين اشعار ديديد كه ايشان خود را #خدا معرفى ميكرده است.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در #مذهب_آخوندها

نه فقط خودشان دروغگوئى(تقيه) را رواج ميدهند

بلكه #خدا را هم در اين دروغگوئى شريك ميدانند

خوب حال بايد پرسيد:
به كدام حرفتان ميشود اعتماد كرد كه دروغ نيست؟
◾️#پيامبر_اسلام، زنان و شهوت لجام گسيخته

#قسمت_چهارم

يكى نيست به اين #خدائى كه اين مطلب را گفته بگويد:
اگر اختصاصى است و نه عمومى چرا بايد در يك كتاب عمومى جاى بگيرد و همه آنرا بخوانند؟؟
اصولا كجاى اين مطلب كاملا خصوصى جنبه هدايت دارد و كدام انسانى در طول تاريخ با خواندن اين آيات هدايت شده است؟؟؟؟

يا همانطور كه ما ميگوييم نويسنده اين مطالب #خدا نبوده و همان دسته #نصرانيهاى_شام بوده اند و يا خدائى كه با #محمد در ارتباط بوده كلا نه حال روحيش خوب بوده و نه عقل درست و حسابى در سر داشته است.

برويم به سراغ آيه ٥٢ #سوره_احزاب كه هم دروغ #روحانيون_اسلامگرا را افشا ميكند و هم شاهكار قرآن و خداى محمد در اين آيه نهفته است،
زيرا #خداى_محمد بسيار شديد در فكر ارضاى #مسائل_جنسى_محمد بوده و بسيار مراقب بوده كه ايشان در مذيقه نباشد و به او بد نگذرد.

اى كاش #مسلمانان به جاى تعصب فقط و فقط همين سوره را با ترجمه ميخواندند تا متوجه ميشدند چه كلاه گشادى از بدو تولد بر سرشان رفته است.
متن عربى آيه ٥٢ سوره احزاب:
لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا ﴿۵۲﴾
#ترجمه:از اين پس زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى برگزينى تو حلال نيست هر چند #محو_زيبايى_آنان شوى، به استثناى كنيزانى كه بدست آورده اى و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است (۵۲)

در اين آيه يكباره خداى محمد كه در اين سوره بيشتر نقش مسئول يك شيرين كامه را بازى ميكند، به ناگاه متوجه ميشود پيامبرى كه فرستاد بيش از اندازه چموش است و يك حرمسرا راه انداخته با بيش از ١٠ زن جورواجور.

پس بايد او را متوقف كرد، و به او دستور ميدهد ازين به بعد هيچ زنى بر تو حلال نيست حتى نمى توانى آنها را جا به جا كنى.

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
سايت ما:
www.eslam.nu
💠#قرآن و معجزه #حركت_كوه_ها، حقيقت يا شيادى مفسرين؟؟
#قسمت_دوم

خوب در اينجا به اين موضوع اشاره شده است كه #كوه_ها در واقع ساكن نيستند و در حال حركتند.
خواننده نيز با خواندن اين ترجمه ميگويد: سبحان الله، دانشمندان زمين شناس تازه فهميده اند كه كوه ها دائما در حركت هستند، اما #خدا در #قرآن آنرا ١٤٠٠ سال پيش بيان كرده و اين يك معجزه است.
اما براى اثبات #شيادى_اسلامگرايان، بايد به آيه ماقبل اين آيه نگاهى انداخت، زيرا در ابتداى آيه ٨٨ گفته است:
<و تري> كه معناى آن ميشود: و آنگاه خواهى ديد، پس حتما در آيه قبلى مطلبى عنوان شده كه در اينجا ميگويد: و آنگاه خواهى ديد.
بازهم در اينجا ترجمه #آيه_٨٧ را مينگريم و اما اينبار از زبان معتبرترين مترجمين قرآن.
١) ترجمه #آيت_الله_مشكيني :
و (به یاد آر) روزی که در صور دمیده می شود، پس همه آنان که در آسمان ها و آنان که در زمین اند در وحشت افتند (و بمیرند) جز آنان که خدا خواسته. و روزی که در صور دمیده شود پس همه آنها که در آسمان ها و زمین اند (زنده شده) به وحشت افتند جز آنان که خدا خواسته ( از فزع محشر مصون باشند ) ، و همه زنده شده ها با خضوع و زبونی به او خواهند آمد.
٢) ترجمه #آيت_الله_مكارم_شيرازى:
و ( به خاطر آورید) روزی را که در «صور» دمیده می شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو می روند، جز کسانی که خدا خواسته و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می شوند!
٣) ترجمه #استاد_الهى_قمشه_اى:
و ( باز به امت یاد آور شو ) روزی که در صور (اسرافیل) دمیده شود ، آن روز هر که در آسمانها و هر که در زمین است جز آن که خدا خواسته همه ترسان و هراسان باشند و همه منقاد و ذلیل (به محشر) به نزد او آیند.
حال در اينجا دوباره ترجمه آيه ٨٨ را از زبان همين مترجمين مى آورم و از شما درخواست دارم اين دو ترجمه را در كنار هم قرار داده و بخوانيد..

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟
#بخش_اول
#قسمت_يكم

مقاله اى كه در پيش روى شماست توسط جناب #داريوش_بى_نياز نوشته شده است و ما در چند بخش مختلف و هر بخش را در قسمتهاى مختلف و كوتاه بدون هيچ دخل و تصرفى خدمت شما ارائه خواهيم كرد.
سپس در پايان هر بخش فايل پى دى اف آنرا در كانال قرار ميدهيم كه مخاطبين محترم بتوانند كل آن بخش را يكجا بخوانند.
(پيش درآمد) بسیاری از مردم بر این گمان نادرست هستند که #دین‌باوری و #خداباوری دو روی یک سکه‌اند، یعنی یکی بدون دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. پنداشتی که از بنیان نادرست است.
پیشینه‌ی خداباوری به چندین هزار سال می‌رسد؛ دست کم، بنا به یافته‌های باستان‌شناسی به ویژه در #اسپانیا و #فرانسه هم اکنون می‌دانیم که کهن‌ترین نقاشی‌های دیواری که نشانگر شناخت نخستین انسان‌ها از خود به عنوان یک موجود مستقل است به چهل هزار سال می‌رسد. انسان با شناخت خود به عنوان یک موجود مستقل در طبیعت، مرگ را نیز شناخت. حول محور ترس‌برانگیز مرگ، پرسش‌هایی از قبیل «کی هستم؟ از کجا می‌آیم؟ به کجا می‌روم؟» نیز آرام آرام شکل گرفتند. شاید بتوان گفت که پدیده‌‌های مرگ و خدا دو روی یک سکه باشند، یعنی با شناخت مرگ، #خدا نیز آفریده شد.
ادیان در تاریخ بشری، پدیده‌ای تازه و جوان هستند. قدیمی‌ترین ادیان مانند #میترائیسم که حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد در ایران و قسماً در هند رایج شد، جزو نخستین ادیان جهان می‌باشد. حتا اگر نخستین ادیان در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفته باشند (مثلاً در میانرودان و مصر)، باز پیشینه‌ی ادیان از چهار هزار سال فراتر نمی‌رود. در حالی که خداباوری در اشکال گوناگونش دست کم سی هزار سال قدمت دارد. خداباوری - با هر پنداشتی که تک تک انسان‌ها از خدا دارند- محصول بلاواسطه‌ی شناخت «مرگ» است، بویژه زندگی پس از مرگ. از این رو، شگفت‌انگیز نیست که همه‌ی ادیان روی زمین نیز خود را مجبور دیده‌اند (و هنوز نیز چنین است) که به این پرسش بنیادین انسانی [مرگ و زندگی پس از آن] پاسخ بدهند: بودیسم بر تناسخ روح انگشت می‌گذارد و ادیان یکتاپرستی بر «روز رستاخیز»، روزی که همه‌ی ما انسان‌ها دوباره زنده خواهیم شد و پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود. همان گونه که انسان [هنوز] نتوانسته و نمی‌تواند مرگ را بپذیرد، ادیان ساخته شده توسط انسان نیز بر این نکته تأکید دارند که «مرگ» ما انسان‌ها قطعی و ابدی نیست و دوباره ما انسان‌ها به گونه‌ای زنده خواهیم شد (اصل امید).
از آن جا که مرگ و زندگی دو پدیده‌ی همزاد هستند، و انسان هیچ گاه - تاکنون- نتوانسته با مرگ کنار بیاید (صرف‌نظر از استثناها)، همواره او به یک تکیه‌گاه درونی نیازمند بوده و هست. نخستین و کهن‌ترین «تکیه‌گاه درونی» انسان، خداست. یعنی پدیده‌ای که نه تنها آفریننده است بلکه ناظر بر همه چیز انسان‌ها نیز می‌باشد. ولی هر انسانی برای خود یک پنداشت ویژه‌ و بسیار پیچیده‌ای از خدا دارد. پنداشت ما انسان‌ها از خدا، مانند #اثر_انگشت می‌ماند، یعنی نمی‌توان دو انسان - حتا از یک دین یا از یک فرقه دینی- را پیدا کرد که پنداشت‌های درونی آن‌ها از خدا با هم همسان باشند. این تکیه‌گاه درونی یا به عبارتی «خدا»، نیاز معنوی و روانی هر انسانی می‌باشد. به سخن دیگر، خداباوری یک نیاز شخصی است ولی دین‌باوری یک نیاز اجتماعی- سیاسی می‌باشد. زیرا تاریخ ادیان نشان داده و هنوز نیز چنین است که ادیان با تحولات و تنش‌های سیاسی- اجتماعی شکل گرفته‌اند و چنین نیز عمل کرده‌اند و عمل می‌کنند. به همین دلیل وظیفه‌ی اصلی آن‌ها (بر خلاف گنوسیسم/عرفان) نه پاسخگویی به مسایل درونی انسان‌ها بلکه پاسخگویی به مسایل اجتماعی- سیاسی بوده است. از این رو شگفت‌انگیز نیست که همه‌ی ادیان یکتاپرست همواره با گنوسیسم سر جنگ داشته و دارند. گفتنی است که پیش از پدیدار شدن ادیان کلاسیک، خداباوریِ مبتنی بر #کیهان‌شناسی، #گنوسیسم و چند خدایی رایج بود.
از این رو، نگارنده به عنوان یک منتقد دین (در این جا #منتقد_اسلام) تلاش می‌کنم که از دخالت در خصوصی‌ترین حریم انسان‌ها - که همان خداباوری باشد- بپرهیزم و موضوع دین‌باوری را با خداباوری «قاطی» نکنم.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535