نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_چهارم

«#سلمان بە موصل میرود و بەخـدمت کـشيش موصـل درمـیآيـد. پـس از چندی کشيش موصل نيز میميرد و پيش از مردنش بە سـلمان مـیگويـد کە بە نصيبين برود و بە خدمت #کشيش_نصيبين درآيد کە بر دين حق است.
ســـلمان بە نـــصيبين مـــیرود و نـــوکری کـــشيش نـــصيبين مـــیکنـــد. ايـــن کشيش نيز پس از چنـدی بـر بـستر مـرگ مـیافتـد و بە سـلمان وصـيت مـیکنـد کە بە َمّوريــه(از شــهرهای جنــوب شـــر ق انــاتولی) بــرود کە ﺑﻬتــرين کـــشيش اينروزگار در عَمّوريه است.
#ســلمان بە عمّوريـــه مــیرود و نـــوکر کــشيش عمّوريـــه مــیشـــود.
کـــشيش عمّوريــه پــس از چنــدی کە مــرگش درمــیرســد بە ســلمان مــیگويــد کە ديگــر بە هـــيچ کشيـــشی خـــدمت نکنـــد، زيـــرا هنگـــام آن اســـت کە #پيـــامبر_موعـــود در صحراى حجاز ظهــــور کنــــد و ديــــن حنيفــــی ابــــراهيم را بيــــاورد و #ديــــن_مــــسيح را برانــدازد.
او علامــت ايــن پيــامبر و نــشانيهای شــهر او را کە در تــورات و انجيــل خوانده بوده اسـت را بە سـلمان مـیگويـد.
يـک نـشانۀ پيـامبر عربـی آن اسـت کە بـرپـشت شـانه اش مُهـر نبـوت زده شـده اسـت، و نـشانۀ ديگـرش آن اسـت صدقه نمیخورَد و هديـه مـیخـورد. شـهر پيـامبر عربـی نيـز شـهری نخلـستانی اســت و در ميــان دو زمــين ســنگلاخی اســت کە ســنگهای ســياه دارد.
کــشيش اينها را بە سلمان میگويد و بە او سفارش میکنـد کە بە آن شـهر بـرود و منتظـر ظهور پيامبر عربی باشد، و وقتی ظهور کرد بە او بپيوندد و دين او را بگيرد، زيرا با ظهور او دين مسيحيان باطل میشود و ور می افتد.
ســلمان پــس از مــر ِگ ايــن کــشيش مــدتی در عموريــه مــیمانــد، تــا آنکە خـبر مـیشـود کە يـک کـاروان عرﺑﻬـای #بنـی_کلـب بە اينجـا آمـده اسـت و راهـی حجاز اسـت. او چنـد تا گـاو و گوسـفند کە داشـته را بە عنـوان کرايـۀ خـودش بە کاروانيان میدهد و همراهشان میرود. اينها وقتی بە روسـتای يهـودی نـشين وادی القرى در #يثرب میرسـند او را بە يـک يهـودی مـیفروشـند.
سـلمان نـزد اين يهودی بيگـاری مـیکنـد. ايـن يهـودی نيـز پـس از چنـدی او را بە يکـی از يهودان #بنی_قرَيظه میفروشد و اين يکی سلمان را بـا خـودش بە روسـتای بنـی قرَيظه میبَرَد کە در کنار مدينه است. سـلمان چـشمش بە نخلستانهاى مدينـه میافتد و میداند کە اين همـان شـهری اسـت کە کـشيش عموريـه نـشاني هايش را به او داده است.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_پنجم

#ســلمان همچنــان غــلام »يــک يهــودی« اســت و هــيچ خــبری از مبعــوث شدن #پيامبر_اسلام ندارد، تا آنکە پيامبر بە يثرب مهاجرت میکند.
روزی در حينـی کە بـر سـر نخلـی مـشغول کـار اسـت و صـاحبش زيـر نخـل نشـسته اسـت، »يک يهودی«ديگـر کە عمـوزادۀ صـاحب سـلمان اسـت مـی آيـد و بە صـاحب سلمان میگويد کە مـردم يثـرب پيرامـون مـردی گـرد آمـده انـد کە از مکـه آمـده است و میگويد کە فرستادۀ #الله است.
سلمان با شنيد ِن اين خبر شاد میشود و چيــزی نمــیگويــد، و عــصر آنروز مقــداری خــوردنی کە داشــته بــا خــودش برمـیدارد و بە حـضور پيـامبر اسلام مـیرسـد و مـیگويـد کە برايـت صـدقه آورده ام.
محمد آنرا مــیگيــرد و بە يــارانش مــیگويــد بخوريــد، و خــودش نمــیخــورد.
#سلمان کە نشانه هـای پيـامبر را از کـشيش عموريـه شـنيده بـوده اسـت مـیدانـد کە اين از نشانه های نبوت است زيرا پيامبر نبايد کە مال صدقه بخورَد.
سـپس سـلمان پيـامبر را رهـا کـرده مـیرود و يـک روز ديگـر بـا مقـداری خــوردنی بە نــزد پيــامبر مــیآيــد و مــیگويــد کە ايــنرا برايــت هديــه آورده ام. پيامبر مـیگيـرد و مـیخـورَد. سـلمان مـیدانـد کە ايـن نيـز از نـشانه هـای نبـوت
است زيرا پيامبر مال هديه را میخورد. ســـلمان بـــاز بە روســـتای صـــاحبش برمـــیگـــردد و يـــکروز ديگـــر بە نـــزد محمد میرود تا بنگرد کە آيا او مُهر نبـوت کە کـشيش عموريـه بە او خـبر داده است را بر شانه اش دارد يا ندارد؟! محمد يک تکه پارچه بر تنش انداختـه بـوده و تکـۀ ديگـری را بــر کمـر و پاهـايش بـسته بــوده و شـانه اش بيـرون بــوده(ماننِد رختِ احرام کە حاجيها برتن میکنند) سلمان ﭘﻬلوی او مینـشيند و بە ﺑﻬانه ئی بە کـتفش مـینگـرد و مـیبينـد کە مُهـر نبـوت بـر آن زده شـده اسـت.
سلمان کە ويژگيهای اين مُهر را از کشيش عموريه شنيده بوده است اطمينان میيابد کە پيامبر موعود همين است، و همانجا مسلمان میشود. پــــس از آن ســــلمان در غلامــــی»آن يهــــودی« مــــیمانــــد تــــا پيــــامبر بە او
میگويد کە با صاحبش قرارداد بنويسد و خودش را باز خريد و آزاد کند.
سلمان با صاحبش قـرارداد مـیبنـدد کە ۳۰۰ نخـل بـرايش بنـشانَد و ۴۰ اوقيه طلا (معادل ۱۶۰۰ درم) بەاو بدهد و خودش را بازخريد کند. صاحبش میپذيرد، و پيامبر بە اصحابش میگويـد تـا بەسـلمان کمـک کننـد. اصـحاب پيامبر هرکدام بيست و ده و پـنج، و بيـشتر و کمتـر، هـرکس بەانـدازۀ تـوانش، بچــۀ نخــل گــردآوری مــیکنــد و بــرای ســلمان مــینــشانَد تــا ۳۰۰ نخــل نــشانده میشـود. خـو ِد پيـامبر نيـز يـک تخـم طـلا کە کە وزنـش ۴۰ اوقيـه بـوده اسـت را بە سلمان میدهد.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_هشتم

سازنده ايــن داســتان از خود دســتپاچگی نــشان داده، و فرامـوش کـرده بـوده کە #پيـامبر صـدقه مـیخـورده اسـت و مـسلمين بە او صـدقه میداده اند و حتی صدقه دادن بە او از #واجبات دين اسلام بوده است.
در ايــن داســتان از يــک جــوان خانــدان اشــرافی و ســخت پابنــد بە ديــن مَزدايَــى خــبر داده شــده اســت کە بــی هــيچ مقدمــه ئــی و بــا شــنيدن صــدای خوانــدن #نمــاز_مــسيحيان در »آن کليــسا« بە ديــن مــسيح علاقــه مــیيابــد.
در آن کليسا انجيل میخوانده اند. انجيل هم بە زبان سريانی بوده، و حتما سـلمان تـا آنروز ايـن زبـان را نـشنيده بـوده اسـت؛
ولـی گويـا آﻧﻬـا انجيـل را چنـان بە آهنـــگ خـــوش مـــیخوانـــده انـــد کە ســـلمان عاشـــق آوازشـــان شـــده و درجـــا و بی مقدمه بە دينشان علاقه يافته است.
خانۀ #سلمان کە گفته شده از خانه های اشــرافی جــی بــوده هــم بە گونــه ئــی توصــيف شــده کە در کنــار جــاده بــوده کە کارواﻧﻬا از آنجا میگذشته اند؛ و ايـن چيـزی شـبيه چـادر عرﺑﻬـا در کنـار جـادۀ کــاروان رو بــوده اســت؛
و همــينکە يــک کــاروان مــسيحيان از آنجــا گذشــته او زنجيـرش را گسـسته و از خانـه گريختـه و همـراه کاروانيـان بەشـام رفتـه اسـت.
کاروانيان نيز اهل شام بوده و بە شام میرفته اند.
در زمـــــــانی کە ايـــــــن داســـــــتان ســـــــاخته شـــــــده اســـــــت #دمـــــــشق را شـــــــام
مـیناميــده انــد، زيــرا پايتخــت امــوی بــوده و در شــام بــوده اســت.
ولــی معلــوم نيست کە سازندۀ داستان منظورش از شام در اينجا دمشق بوده است يا جاى ديگر.
#موصــل و #نــصيبين کە مقــصدهای بعــدی ســلمان بــوده انــد نيــز در شــام نبوده بـلکە در درون قلمـرو #شاهنـشاهی_ساسـانی بـوده؛ ولـی سـازندۀ داسـتان اينرا نمیدانسته، زيرا در زمانی کە او اين داستان را میساخته اين دو شـهر از توابع شام بوده اند و اين خود اثبات ميكند كه اين داستان مدت بسيار طولانى بعد جعل و ساخته شده است.
نقـل و انتقـال سـلمان بـرای خـدمت بەکشيـشان در چنـد شـهر دور از هـم
در خاورميانــــــه در ســــــالهای متمــــــادی (دوران عمــــــر پــــــنج کــــــشيش) نيــــــز از موضوعات شــــگفت انگيــــز ايــــن داســــتان اســــت؛ و معلــــوم نيــــست کە چــــرا داســتانپــرداز اين داستان #ســلمان بينوا را ايــنهمــه شهر بە شــهر و کــشيش بە کــشيش گردانده است!

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_دوازدهم

آﻧﻬا از اسبهايشان فرود میآيند و مـینـشينند و مرد شروع بە خواندن میکند و مـیگويـد: »ايـن کتـاب #الله اسـت و امـر و ﻧﻬـی او در آن اســــــت(حال چرا كسى بايد كتابى را بخواند و گريه كند نيز از نكات مضحك اين داستان است)، بە مــــــردم فرمــــــان داده اســــــت کە در اطاعــــــت او باشــــــند و از معصيتش بپرهيزنـد؛
و گفتـه کە زنـا مکـن، دزدی مکـن، مـال مـردم مخـور«؛ و چيزهـائی کە در آن نوشـته شـده بـود را برايـشان توضـيح مـیدهـد و مـیگويـد: »نام اين انجيل است و از آسمان برای عيسا فرستاده شده بوده است«.
#ســلمان و دوســتش از ســخنان مــرد خوشــشان مــیآيــد و همــواره بە نــزد او مـیرونـد و ديـن مـسيحيان را از او مـیآموزنـد، و مـسيحی مـیشـوند (توضيح: در قرآن گفته شده کە ابراهيم و اسحاق و يعقوب و موسا و عيسا مسلمان بوده اند،(سورۀ بقره، آيۀ ۱۳۲ و ۱۴۰)، و دين الله همان دين اسلام است (سورۀ آل عمران، آيۀ ۱۹).
لذا در اين داستان میبينيم کە اين مر ِد کوخ نشين کە پيرو #عيسا_مسيح و تبليغ گر احکام انجيل است، يك مسلمان است.
انجيل او نيز حتما انجيل اصلی بوده کە پيشترها الله برای عيسا فرستاده بوده است، نه اين انجيلها کە کشيشان نوشته اند.)
برگرديم به ادامه داستان؛
مــــرد پارســــا بە آﻧﻬــــا مــــیگويــــد کە »خـوردن گوشـت جـانورانی کە قومتـان مـیکشند برايتـان حـرام اسـت«(زيـرا
مزدا دينان نزد مسيحيان پليد و نجس شمرده میشده اند). چنــدی بــر ايــن منــوال مــیگــذرد تــا پادشــاه در روز عيــد خودشــان(مَــثلا #نـــــوروز يـــــا #مهرگـــــان) بزرگـــــان را مهمـــــان مـــــیکنـــــد، ولـــــی پـــــسرش(دوســـــت مسيحی شدۀ سلمان) در مهمانی حاضر نمیشود. شـاه او را مـیطلبـد و سـبب غيبتش را میپرسد.
پسر میگويد کە شمـا کـافر هسـتيد و خـوردن چيزهـائی کە
ﺗﻬيـه مـیکنيـد بـرای مـن حـلال نيـست. شـاه مـیگويـد »چە کـسی چنـين چيـزی بە تـو گفتـه اسـت؟ پـسر نـام آن کـشيش را مـیگويـد. شـاه متوجـه مـیشـود کە پــــسرش توســــط آن کــــشيش بە ديــــن مــــسيحيان درآمــــده اســــت. او کــــشيش را میطلبد و میگويد: اگر آدمکشی نزد ما حرام نبود می فرمودم تا سرت را از
تن جدا کنند؛ ولی از کشور من برو. کشيش در سر موعدی کە شاه برايش تعيين کرده است از جندی شـاپور
مــــیرود، ولــــی پــــيش از آنکە بــــرود بە ســــلمان و دوســــتش مــــیگويــــد کە مــــن بە موصل میروم، شما هم اگـر ايـن ديـن را مـیخواهيـد بە #موصـل بيائيـد، و در آنجا مرا با شصت مرد همتايم در صومعه ئی خواهيد يافت. پسر شاه پس از اين در اين داستان ساختگى و مضحك گم میشود، زيرا موضوعش سـلمان
فارسی است پس ادامه داستان را فقط به سلمان اختصاص ميدهد. سلمان پـس از آن بە موصـل و بە آن صـومعه مـیرود و متوجـه مـیشـود کە آن کشيش رئيس همگان است.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_سيزدهم

او چندی در آن صومعه بەعبادت میپردازد تـا آنکە آن #کـشيش تـصميم مـیگيـرد کە از آنجـا بـرود، و سـلمان را بە کشيـشی مـیسـپارد کە عـاِلمى بـزرگ اسـت.
ايـن عـاِلم بُـزرگ سـپس تـصميم مـیگيـرد کە بـرای حـج کـردن بە #بيـت_المقـدس بـرود، و سـلمان را نيـز بـا خـودش مـیبَـرد.
عالم بـزرگ در بيـت المقـدس بە سـلمان مـیگويد کە بە طلـب علـم بـرود و در جلــسات درس علمــائی کە در مــسجد بيــت المقــدس جمــع مــیشــوند شــرکت کند. سـلمان چنـان مـیکنـد، و در آنجـا اسـت کە متوجـه مـیشـود کە مـسيحيان منتظـــر ظهـــور پيـــامبر موعـــود هســـتند، و ايـــن کـــشيش بـــزر ِگ مــــسيحيان بە او میگويد کە پيامبر در ميان عرﺑﻬا ظهـور مـیکنـد و نـشانه هـايش آن اسـت کە بـر شــانه اش مُهــر نبــوت دارد و صــدقه نمــیخــورَد ولــی هديــه مــیخــورَد.
او ايــن نشانه ها را در تورات و انجيل خوانده بوده اسـت نيـز بە سـلمان مـیگويـد کە پيامبرى بە زودی ظهور خواهد کرد ولی عمر من کفاف نمیکند تا او را ببينم.
تو جوان هستی و او را خواهی ديد.
هرگاه ظهور کرد از او پيروی کن. در دنبالۀ داستان گفته شده کە يکروز سلمان بەهمراه کشيش سـوار بـر خرانشان در راهی میرفته اند؛ مردی افليج را میبينند کە روی زمـين افتـاده اسـت؛ افلـيج تـا چـشمش بەکـشيش مـیافتـد التمـاس مـیکنـد کە سـلامتيش را بە او برگردانَــــد؛
امــــا کــــشيش تــــوجهی بە او نمــــیکنــــد. روز ديگــــر بــــاز در راه میگذشته اند و همان افليج را افتاده میبينند و باز بە کشيش التماس میکنـد کە بە او شـفا دهـد؛ کـشيش دسـت افلـيج را گرفتـه او را بلنـد مـیکنـد، و افلـيج بە راه افتــاده مــیرود. #ســلمان مبــهوت مــیمانَــد کە ايــن چە نيــروی معجــزه ئــی اسـت کە مـر ِد افلـيج را چنـين شـفا بخـشيد! سـاعتی در ايـنحـال اسـت و وقتـی
بەخــود مــیآيــد از کــشيش اثــری نمــیبينــد. او در ايــنســو و آنســو بە جــستجو بر می آيد تا دو تا شتر سوار عرب را میبيند و از آﻧﻬا میپرسـد کە يـک کـشيش خرســوار را اينجاهــا نديــده انــد؟!
عرﺑﻬــا او را مــیفريبنــد و بــا خودشــان ســوار میکنند و بە حجاز میبرند و بە يک ز ِن عرب از قبيلۀ جُهَينه میفروشـند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_پانزدهم

با كمى تأمل و دقت ميبينيد كه اين داستان كه در مورد زندگى #سلمان_فارسى ساخته شده هم جعلى و دروغ است و هيچ واقعيتى در آن نهفته نيست.
بدون اتلاف وقت بر روى داستان دوم، به سراغ داستان بعدى ميرويم كه ببينيم داستان پردازان مسلمان چگونه اين سلمان زبان بسته را به معجزات و افسانه ها ربط ميدهند.
ببينيم كه اين داستان چه مقدار واقعيت نهفته در خود دارد و يا اينكه مانند داستانهاى قبلى زاده ذهن اسلامگرايان در قرنهاى دوم و سوم هجرى است كه به خورد عامه #مسلمانان داده اند.

#داستان_سوم

داســـتاﻧﻬای ديگـــری نيـــز #اهـــل_ســـيره و مورخين عمدتا مسلمان آورده انـــد کە برخى از آنها از زبـــان خود ســـلمان ســــاخته شــــده اســــت.
در يکــــی از آﻧﻬــــا کە راوی بە #ابــــن_اســــحاق گفتــــه، #عمــــر_عبدالعزيز روايت کرده بوده است، گفته شده کە سلمان بە #محمد_بن_عبدالله گفته پس از آنکە سـالها در عموريـه بە کـشيش بـزرگ خـدمت کـرده کـشيش بـر بـستر مـرگ افتـاده و بەسـلمان گفتـه کە بە شـام و فـلان مکـان بـرو و در جـائی کە دو سـويش درختزار است جستجو کن، مردی را آنجـا خـواهی ديـد کە سـالی يـکشـب بە آنجــا مــیآيــد و در ميــان درخــتزارهــا مــیگــردد و بيمــاران عــلاج ناپــذير را ﺑﻬبــــود مــــیبخــــشد.
وقتــــی او را ديــــدی از او دربــــارۀ دينــــی کە در جــــستجوی
يافتنش هستى جويا شو کە او بە تو خواهد گفت. #ســلمان بە آن مکــان مــشخص از شــام مــیرود، و همــان شــبی از ســال کە کــشيش عموريــه بــرايش تعيــين کــرده بــوده اســت بە آن درخــتزار مــیرود، و میبيند کە مردم بسياری آمده اند تا اين مرد بيمارانشان را شفا دهـد.
#سـلمان بە دنبـــال او مـــیرود و شـــانۀ او را مـــیگيـــرد و از او مـــیپرســـد کە #ديـــن_حنيفـــی_ابراهيمی را کجا میتوان يافت؟
او بە سلمان میگويد کە هنگام ظهور پيامبر موعود کە از مردم حرم(يعنی اهل مکه) اسـت فرا رسـيده اسـت، و نـشانيهای دقيق پيامبر و شهر او را بە سلمان میگويد.
در دنبالۀ داستان گفته شده کە چون سلمان ايـن داسـتان را بـرای محمد بـازگويی مـیکنـد، محمد بە او مـیگويـد ايـنگونـه کە تـو مـیگـوئی اگـر درسـت باشد او خو ِد #عيسا_مسيح بوده است.
کـــــشيش آن داســـــتانی کە #طـــــبری بازنويـــــسی کـــــرده و ســـــلمان در بيـــــت المقدس بە خدمتش درآمد و آن معجزه ها را میکـرد سـپس سـوار بـر خـرش از نظر سلمان غائب شد نيز شکل ديگری از اين مر ِد خرسوار معجزه گر است.
يعنی در هـر دو داسـتان اشـاره رفتـه کە خـو ِد عيـسا مـسيح بە سـلمان گفتـه کە بە مدينـــه بـــرود و منتظـــر ظهـــور #پيـــامبر_عربـــی بنـــشيند کە قـــرار اســـت ديـــن حنيفی ابراهيمی اسلام را بياورَد و دين مسيحيان را براندازد.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_شانزدهم

اينگونه كه اين داستانها نوشته اند، #سلمان در هر زمان بدنبال دين جديدى بوده و در واقع هر روز دين به دين ميشده است.
حالا بماند كه چرا بايد خود #عيسا_مسيح ظاهر شود و به سلمان بگويد به سوى #محمد برو و دينش را انتخاب كند، بيش از يك داستان افسانه اى به يك اعتقاد احمقانه اشاره ميكند.
چرا بايد عيسا به خودش زحمت بدهد و از دنياىمردگان به دنياى ما بيايد كه سلمان را راهنمايى كند؟
مگر سلمان چه كار بزرگى انجام داده بود و يا اينكه ميخواست انجام دهد ؟؟
چرا در تاريخ اسلام ذكرى ازين كار بزرگ سلمان وجود ندارد كه مستحق ظهور عيسا مسيح و ارتباط شخصى او با سلمان، باشد.
حال به سراغ داستان چهارم ميرويم كه ببينيم اينبار ذهن خيالپرداز پيروان #محمد_بن_عبدالله، سلمان را از آستين چه شخصيتى در آورده و به خورد مسلمانان ميدهند.

#داستان_چهارم

در داســتانی ديگر ســوای داســتاﻧﻬای قبل کە واقــدی بازنويــسی کــرده بــوده و ابــن ســعد در کتــاب طبقــات آورده اســت و هــم از زبــان خــوِد ســلمان فارســی ساخته بوده اند، گفته شده كه سلمان پسر يكى از افسران سواره نظام ارتش ايران( اَساوِره فارس) بوده است.
بچــه بــوده و در مکتــب خانــه درس مــیخوانــده (معلــوم نيــست در کجــا)، دو تــا بچــه نيــز بــا او درس مــیخوانــده انــد، وقتــی مکتـب خانـه تعطيـل مـیشـده آن دو تـا بچـه بە نـزد يـک کشيـشی مـیرفتـه انـد. يـــکروز ســـلمان همـــراِه آن دو بە نـــزد آن کـــشيش مـــیرود. کـــشيش بە بچـــه هـــا میگويد کە شما اجازه نداشته ايد کە بيگانه را با خودتان بەاينجا بياوريد، و من اينرا پيشتر بەشما گفته بوده ام.
#منابع:
ابن هشام، ج ۱/ ۲۴۹.
ابن سعد واقدى،ج ۴/ ۸۰.
#ســلمان پــس از آن همــه روزه بــا آن دو تــا بچــه بە نــزد آن کــشيش مــیرود.
کشيش بە او میگويد وقتی بە خانه تان برمیگردی اگر سبب دير کردنـت را از تو پرسيدند بگو کە معلـم در مکتـب خانـه مـا را نگـاه داشـته بـوده اسـت. و هـر روزی کە بە اينجا آمدی و بە مکتب خانه نرفتـی اگـر معلمـت از تـو پرسـيد چـرا غيبت کرده ای بگو پدر و مادرم مرا نگذاشته اند کە بيايم.(کشيش معلم دين و دينداری از همان آغاز کار سلمان نخستين درسهای دينداری را بە سلمان ياد میدهد کە بی اعتمادی بە غيرخوديها و دروغگويی بە آﻧﻬا است)
سـپس کـشيش از آن روسـتا بە روسـتای ديگـری مـیرود و سـلمان را نيـز بــا خــودش مــیبَــرد. کــشيش چنــدی بعــد بــر بــستر مــرگ مــیافتــد و بە ســلمان میگويد »زمين زير سرم را بکن«. #سـلمان مـیکنَـد و مبلغـی پـول درهم از زمـين بيـــرون مـــیآورَد.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_هجدهم

اين #مر ِد_خرسوار بيت المقـدس نيـز #عيـسا_مـسيح بـوده کە سـالی يـکبـار در بيت المقدس بر مردم ظاهر میشده و معجزه هائی میکرده است تا ايمـان مردم مستحکم بماند.
ايــن بــود تعدادى از داســتاﻧﻬائی کە مورخين مسلمان دربــارۀ زنــدگی ســلمان و چگونگى مــسلمان
شــدنش نوشــته انــد، و هرکــدام ديگــری را نقــض مــیکنــد؛ و هر کــدام از آﻧﻬــا فريــاد مــیزنــد کە مــن بــی بنيــادم و کــسی کە مــرا ســاخته گرفتــار اوهــام بــوده،
افسانه دوست بوده، و افسانه بافته است.
مؤلفــان #اهــل_تــشيع نيــز داســتاﻧﻬای خــاص خودشــان را دربــارۀ #ســلمان_فارسی آورده اند و طبق معمول آكنده از خرافات و افسانه هاييست كه انسان با خواندنشان دچار سردرگمى ميشود و مادر اينجا يکی از آﻧﻬا را در برايتان مينويسم.

#داستان_پنجم
#شـــيخ_صـــدوق از بزرگترين روحانيون شيعه كه در قرن پنجم هجرى زندگى ميكرده، يـــک زنـــدگینامـــه دربـــارۀ
سلمان آورده و نوشته کە #علی_بن_ابيطالب از زبان سلمان شنيده و بازگو كرده است.
اگر در روايت اهل سيره پدر و مادر سلمان يا اهل اسـپهان يـا خوزسـتان
و آ تش پرست بودند، و پدر سلمان يك جا دهقان روستائى اهل #جى و در جاى ديگر از بزرگان #جندى_شاپور و در يك جاى ديگرى افسر سواره نظام ارتش بود، در روايت شـيخ صدوق پدر و مادر اواز بزرگان #شيراز و خورشيد پرست بوده اند و نام سلمان نيز در اين داستان #روزبه پسر خشبودان است(خَــشبودان يعنــی مَبخَــرَه/ بخوردان)
در شيراز آنزمان نيز از نوشتۀ شيخ صدوق میبينيم کە مسيحيان میزيسته اند و زبانشان عربی بوده اسـت و بە زبـان عربـی اذان مـیگفتـه انـد و بە نبو ِت محمـد ايمـان داشـته انـد، و آن در زمـانی بـوده کە حـتى محمـد بە دنيـا
نيز نيامده بوده است.
شـيخ صـدوق چـونکە اهـل تـشيع جعفـری امـامی اسـت »#تقيـه« نيـز بايـد کە قسمت اعظمى از گفتار و نوشتارش را شامل شود.
لـذا مـیبينـيم کە روزبـه از اوائـل جـوانی اهــل تقيــه بــوده، پرســتش خورشــيد را رهــا کــرده بــوده و رو بە خورشــيد نمــاز خودش را میخوانـده اسـت، و پـدر و مـادرش مـی پنداشـته انـد کە بە خورشـيد
سجده میکند.
اين داستان سلمان را #موسا_کاظم از زبـان #جعفـر_صادق و او از زبـان محمـد بــاقر و او از زبــان علـی سجاد و او از زبــان حــسين و او از زبــان امـام علـی و او از زبـان سـلمان فارسـی شـنيده بـوده اسـت.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081