Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 #اعمال_شرم_اور_محمد در بوسيدن فاطمه
#بخش_دوم
ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در كتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مينويسد:
الباقر و الصادق (ع):
انه كان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.
ترجمه :
#امام_باقر و #امام_صادق میگویند:
همانا رسول (ص) نمیخوابید تا اینکه گونهی فاطمه را میبوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار میداد....
و نيز در كتاب كشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
__كان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.
و عن جعفر صادق (ع) كان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)
ترجمه :
#رسول_الله نمیخوابید مگر اینکه گونهی فاطمه یا #بین_دو_پستانش را میبوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار
میداد.
_____كشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95
اما #علامه_مجلسى ستون فكرى و نظرى شيعيان در اينباره مينويسد:
الباقر والصادق (ع):
أنه كان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییها
ترجمه:
#باقر_و_صادق (ع):
همانا پیامبر (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورت فاطمه را میگرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه میگذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه #فاطمه را و یا بین دو پستانش را میبوسید.
منبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)
#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 اين كتاب روايات ديگرى به اين مضمون اورده كه :
و عن حذیفة كان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها .
وعن جعفر بن محمد ع كان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحار الانوار/جزء43/صفحة55
كان النبی ( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها
و عن جعفر بن محمد (ع) قال:
كان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الكریم بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحارالانوار/جزء 43صفحه 77
كه خلاصه ترجمه اين روايات به شرح زير ميباشد :
رسول الله نمیخوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را میبوسید...
شايد دادن شرح خاصى در مورد اين روايات از شدت و #وقاحت عمل ايشان، بكاهد. پس همين روايات را بدون كم و كاست خدمت شما دوستان ارائه ميكنيم.
#بخش_دوم
ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در كتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مينويسد:
الباقر و الصادق (ع):
انه كان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.
ترجمه :
#امام_باقر و #امام_صادق میگویند:
همانا رسول (ص) نمیخوابید تا اینکه گونهی فاطمه را میبوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار میداد....
و نيز در كتاب كشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
__كان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.
و عن جعفر صادق (ع) كان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)
ترجمه :
#رسول_الله نمیخوابید مگر اینکه گونهی فاطمه یا #بین_دو_پستانش را میبوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار
میداد.
_____كشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95
اما #علامه_مجلسى ستون فكرى و نظرى شيعيان در اينباره مينويسد:
الباقر والصادق (ع):
أنه كان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییها
ترجمه:
#باقر_و_صادق (ع):
همانا پیامبر (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورت فاطمه را میگرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه میگذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه #فاطمه را و یا بین دو پستانش را میبوسید.
منبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)
#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 اين كتاب روايات ديگرى به اين مضمون اورده كه :
و عن حذیفة كان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها .
وعن جعفر بن محمد ع كان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحار الانوار/جزء43/صفحة55
كان النبی ( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها
و عن جعفر بن محمد (ع) قال:
كان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الكریم بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحارالانوار/جزء 43صفحه 77
كه خلاصه ترجمه اين روايات به شرح زير ميباشد :
رسول الله نمیخوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را میبوسید...
شايد دادن شرح خاصى در مورد اين روايات از شدت و #وقاحت عمل ايشان، بكاهد. پس همين روايات را بدون كم و كاست خدمت شما دوستان ارائه ميكنيم.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 حقيقت داستان #غدير_خم
#قسمت_چهارم
💥#واقدی كه از #بزرگترين و #معتبرترين مورخين #اسلام ميباشد در #المغازی به بهترين شكل اين موضوع را گفته است:
#عمربنمحمدبنعمربنعلى، از قول پدرش نقل كرد كه: #على همه غنايم را جمع كرد و به پنج قسمت تقسيم نمود و قرعه كشى كرد و سهم خمس را كه با قرعهيى بنام «الله» بيرون آمده بود مشخص ساخت و به #هيچيك از مردم هم #غنيمتى نداد، حال آنكه پيش از آن فرماندهان به افرادى كه حضور داشتند چيزى از خمس مىدادند و بعد به #رسول_خدا گزارش مىدادند. على چنين نكرد و از او مطالبه كردند، ايشان نپذيرفت و فرمود: من تمام خمس را پيش #رسول_خدا میبرم هر طور كه خواست عمل فرمايد، وانگهى رسول خدا هم اكنون عازم شركت در مراسم حج است و ما با او برخورد مى كنيم و به هر چه خداوند مقدر فرموده باشد حكم خواهد فرمود. (دليل تنفر مردم همين رفتارهاى ناجوانمردانه عدم كفايت #على بعنوان گماشته #محمد بر آن سپاه بود).
#على براى مراجعت حركت كرد و #خمس را با هر چه كه قابل حمل بود با خود برد.
چون به #فتق رسيد خود با عجله پيش افتاد و جلو رفت و #ابو_رافع را به فرماندهى اصحاب خود و مواظبت از خمس منصوب كرد. ضمن اموال خمس، مقدارى لباسها و پارچههاى بهم پيچيده يمنى و شتران و دامهايى بود كه به غنيمت گرفته بودند و هم مقدارى از شتران، زكات كه مربوط به زكات اموال يمنىها بود.
#ابوسعيدخدرى كه در اين جنگ همراه على بوده می گفته است كه: آن حضرت ما را از سوار شدن به شتران صدقه و زكات منع فرموده بود.
اصحاب على از ابورافع درخواست كردند كه لباسى به آنها بدهد و ابورافع بهره يك از ايشان دو جامه داد كه پوشيدند، و همينكه به منطقه #سدره كه داخل #مكه است رسيدند #على براى ديدار آنها آمد كه آنها را منزل دهد و به حضور پيامبر ببرد و متوجه شد كه دوستان ما هر يك دو لباس نو پوشيدهاند.
جامهها را شناخت و به ابورافع فرمود: چرا چنين است؟
گفت: اينها صحبت كردند و من از شكايت ايشان ناراحت شدم و پنداشتم كه اين كار بر شما گران نخواهد بود و امراى ديگر هم كه پيش از شما بودند چنين كارى كرده بودند.
#على فرمود: تو قبلا ديدى كه من اين تقاضاى ايشان را نپذيرفتم و حال آنكه تو تقاضاى ايشان را بر آوردهاى!
گويد: على ايستادگى كرد به طورى كه جامه هاى برخى را در آورد!! همينكه آنها به حضور پيامبر آمدند شكايت كردند.(۳)
اين قسمت نيز نقل قول #بزرگترين_مورخين_اسلام بود كه مستندات كامل آن در بخش پايانى ارائه خواهد شد. تا اينجاى كار #عدم_كفايت در رهبرى و #قساوت و #سنگدلى_على كه نقش چماقدار محمد را داشته و نفرت مردم از ايشان را ديديد. ادامه داستان در قسمت بعدى
www.eslam.nu 👈👈
#قسمت_چهارم
💥#واقدی كه از #بزرگترين و #معتبرترين مورخين #اسلام ميباشد در #المغازی به بهترين شكل اين موضوع را گفته است:
#عمربنمحمدبنعمربنعلى، از قول پدرش نقل كرد كه: #على همه غنايم را جمع كرد و به پنج قسمت تقسيم نمود و قرعه كشى كرد و سهم خمس را كه با قرعهيى بنام «الله» بيرون آمده بود مشخص ساخت و به #هيچيك از مردم هم #غنيمتى نداد، حال آنكه پيش از آن فرماندهان به افرادى كه حضور داشتند چيزى از خمس مىدادند و بعد به #رسول_خدا گزارش مىدادند. على چنين نكرد و از او مطالبه كردند، ايشان نپذيرفت و فرمود: من تمام خمس را پيش #رسول_خدا میبرم هر طور كه خواست عمل فرمايد، وانگهى رسول خدا هم اكنون عازم شركت در مراسم حج است و ما با او برخورد مى كنيم و به هر چه خداوند مقدر فرموده باشد حكم خواهد فرمود. (دليل تنفر مردم همين رفتارهاى ناجوانمردانه عدم كفايت #على بعنوان گماشته #محمد بر آن سپاه بود).
#على براى مراجعت حركت كرد و #خمس را با هر چه كه قابل حمل بود با خود برد.
چون به #فتق رسيد خود با عجله پيش افتاد و جلو رفت و #ابو_رافع را به فرماندهى اصحاب خود و مواظبت از خمس منصوب كرد. ضمن اموال خمس، مقدارى لباسها و پارچههاى بهم پيچيده يمنى و شتران و دامهايى بود كه به غنيمت گرفته بودند و هم مقدارى از شتران، زكات كه مربوط به زكات اموال يمنىها بود.
#ابوسعيدخدرى كه در اين جنگ همراه على بوده می گفته است كه: آن حضرت ما را از سوار شدن به شتران صدقه و زكات منع فرموده بود.
اصحاب على از ابورافع درخواست كردند كه لباسى به آنها بدهد و ابورافع بهره يك از ايشان دو جامه داد كه پوشيدند، و همينكه به منطقه #سدره كه داخل #مكه است رسيدند #على براى ديدار آنها آمد كه آنها را منزل دهد و به حضور پيامبر ببرد و متوجه شد كه دوستان ما هر يك دو لباس نو پوشيدهاند.
جامهها را شناخت و به ابورافع فرمود: چرا چنين است؟
گفت: اينها صحبت كردند و من از شكايت ايشان ناراحت شدم و پنداشتم كه اين كار بر شما گران نخواهد بود و امراى ديگر هم كه پيش از شما بودند چنين كارى كرده بودند.
#على فرمود: تو قبلا ديدى كه من اين تقاضاى ايشان را نپذيرفتم و حال آنكه تو تقاضاى ايشان را بر آوردهاى!
گويد: على ايستادگى كرد به طورى كه جامه هاى برخى را در آورد!! همينكه آنها به حضور پيامبر آمدند شكايت كردند.(۳)
اين قسمت نيز نقل قول #بزرگترين_مورخين_اسلام بود كه مستندات كامل آن در بخش پايانى ارائه خواهد شد. تا اينجاى كار #عدم_كفايت در رهبرى و #قساوت و #سنگدلى_على كه نقش چماقدار محمد را داشته و نفرت مردم از ايشان را ديديد. ادامه داستان در قسمت بعدى
www.eslam.nu 👈👈
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
عالم شيعى #نعمت_الله_جزايرى و اعتراف به #تحريف_قرآن
#قسمت_سوم
#نعمت_الله_جزايرى سپس در جلد دوم كتابش در صفحه هاى ٣٦٠-٣٦٢ ميگويد:
در روايات و اخبار بسيارى آمده است كه همانا #قرآن همانطوريكه نازل شده هيچ كسى جمع آورى ننموده است مگر #امير_المؤمنين به وصيت #پيامبر_اكرم.
پس ايشان بعد از وفات #رسول_الله، مدت شش ماه مشغول جمع آورى آن بودند، و هنگامى كه جمع آورى آن تمام كرد به نزد (جانشينان) كسانى كه بعد از #رسول_الله بودند آورد و به آنها گفت:
اين كتاب خدا است همچنانكه نازل شده است. آنگاه #عمر_بن_الخطاب به وى گفت:
ما نه احتياجى به تو و نه به #قرآن تو داريم، نزد ما قرآنى است كه #عثمان نوشته است.
پس #على به آنان گفت: هرگز بعد از امروز آن را نخواهيد ديد، و هيچ احدي آن را نخواهد ديد تا فرزندم #مهدى ظهور كند و در آن #قرآن اضافات بسيار است، و از تحريف مصون ميباشد.
و بخاطر مصلحتى كه #رسول_الله ديده بودند #عثمان را از كاتبان وحى قرار داده بود، و آن اينكه #قرآن را تكذيب نكنند همچنانكه مشركان گفتند اين #قرآن دروغ و افتراء، ميباشد و #جبرئيل آن را فرود نياورده است, بلكه اين را گفتند و همچنين بخاطر مصلحتى مانند اين شش ماه قبل از وفاتشان #معاويه را از كاتبان وحى قرار داد و عثمان و امثال او حاضر نميشدند مگر همراه گروه #مسلمانان در مسجد پس نمينوشتند مگر آنچه جبرئيل در آنجا فرود ميآورد.
🔺🔻🔺
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
🔻www.eslam.nu
#قسمت_سوم
#نعمت_الله_جزايرى سپس در جلد دوم كتابش در صفحه هاى ٣٦٠-٣٦٢ ميگويد:
در روايات و اخبار بسيارى آمده است كه همانا #قرآن همانطوريكه نازل شده هيچ كسى جمع آورى ننموده است مگر #امير_المؤمنين به وصيت #پيامبر_اكرم.
پس ايشان بعد از وفات #رسول_الله، مدت شش ماه مشغول جمع آورى آن بودند، و هنگامى كه جمع آورى آن تمام كرد به نزد (جانشينان) كسانى كه بعد از #رسول_الله بودند آورد و به آنها گفت:
اين كتاب خدا است همچنانكه نازل شده است. آنگاه #عمر_بن_الخطاب به وى گفت:
ما نه احتياجى به تو و نه به #قرآن تو داريم، نزد ما قرآنى است كه #عثمان نوشته است.
پس #على به آنان گفت: هرگز بعد از امروز آن را نخواهيد ديد، و هيچ احدي آن را نخواهد ديد تا فرزندم #مهدى ظهور كند و در آن #قرآن اضافات بسيار است، و از تحريف مصون ميباشد.
و بخاطر مصلحتى كه #رسول_الله ديده بودند #عثمان را از كاتبان وحى قرار داده بود، و آن اينكه #قرآن را تكذيب نكنند همچنانكه مشركان گفتند اين #قرآن دروغ و افتراء، ميباشد و #جبرئيل آن را فرود نياورده است, بلكه اين را گفتند و همچنين بخاطر مصلحتى مانند اين شش ماه قبل از وفاتشان #معاويه را از كاتبان وحى قرار داد و عثمان و امثال او حاضر نميشدند مگر همراه گروه #مسلمانان در مسجد پس نمينوشتند مگر آنچه جبرئيل در آنجا فرود ميآورد.
🔺🔻🔺
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
🔻www.eslam.nu
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠چه کسی مفاهیم #عصمت و #امامت را وارد مذهب #شیعه کرد؟
#قسمت_هفدهم
✔️ب: امام #صادق در یکی از روزها هشام را به حضور طلبید وفرمود: درباره تو سخنی می گویم که #رسول خدا به حسان بن ثابت انصاری فرمود: تا وقتی که ما را با دست و زبانت یاری می کنی، پیوسته تو را به وسیله روح القدس تایید کند.«لا تزال مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک»(۱۶)
✔️ج: امام هفتم به هشام بن حکم توجه خاص داشت و او را #متصدی کارهای شخصی اش قرار داده بود. #حسن فرزند علی بن یقطین می گوید: هر گاه حضرت موسی بن جعفر برای رفع نیازهای شخصی یا عمومی چیزی لازم داشت، به پدرم (علی بن یقطین) می نوشت: فلان چیز را خریداری یا تهیه کن و باید متصدی این کار هشام بن حکم باشد. عنایت حضرت به هشام چنان بود که پانزده هزار درهم به او وام داد و فرمود: با این پول تجارت کن، سودش را بردار و سرمایه را به ما برگردان.(۱۷)
همانگونه که ملاحظه فرمودید هشام بن حکم طبق نظر برخی از مورخان وعالمان حتی #شیعه، بنیانگذار نظریه #عصمت امامان است و علی رغم اینکه بنابر برخی گزارشات روایی و تاریخی دارای افکار ملحدانه بوده است مورد تکریم وتایید ویژه امام ششم و هفتم #شیعیان قرار داشته است.
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
🔺🔻🔺www.eslam.nu
#قسمت_هفدهم
✔️ب: امام #صادق در یکی از روزها هشام را به حضور طلبید وفرمود: درباره تو سخنی می گویم که #رسول خدا به حسان بن ثابت انصاری فرمود: تا وقتی که ما را با دست و زبانت یاری می کنی، پیوسته تو را به وسیله روح القدس تایید کند.«لا تزال مویدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک»(۱۶)
✔️ج: امام هفتم به هشام بن حکم توجه خاص داشت و او را #متصدی کارهای شخصی اش قرار داده بود. #حسن فرزند علی بن یقطین می گوید: هر گاه حضرت موسی بن جعفر برای رفع نیازهای شخصی یا عمومی چیزی لازم داشت، به پدرم (علی بن یقطین) می نوشت: فلان چیز را خریداری یا تهیه کن و باید متصدی این کار هشام بن حکم باشد. عنایت حضرت به هشام چنان بود که پانزده هزار درهم به او وام داد و فرمود: با این پول تجارت کن، سودش را بردار و سرمایه را به ما برگردان.(۱۷)
همانگونه که ملاحظه فرمودید هشام بن حکم طبق نظر برخی از مورخان وعالمان حتی #شیعه، بنیانگذار نظریه #عصمت امامان است و علی رغم اینکه بنابر برخی گزارشات روایی و تاریخی دارای افکار ملحدانه بوده است مورد تکریم وتایید ویژه امام ششم و هفتم #شیعیان قرار داشته است.
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
🔺🔻🔺www.eslam.nu
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
◾️مهدى شيعيان، شخصيتى موهوم، يا امام منتظر؟
#قسمت_دوازدهم
💥 داستان ازدواج #حسن_عسکری با مادر مهدی
بشر گفت: وقتی که بر مولایم #ابوالحسن وارد شدم، به او گفت: چگونه خداوند عزت
اسلام و #شرف_محمد و اھل بیتش را به تو داد؟
گفت: چگونه برایت بیان کنم ای پسـر رسول خدا، در حالیکه تو به آن آگاھتری؟!!
گفت: من دوست دارم که تو را اکرام کنم.
کدام یک برای تو دوست داشتنی تر است:
ده ھزار درھم(از دلایل دروغ بودن این روایت این است که او از تخت و تاج پدرش صحبت میکند که از #طلا و #جواھر ٤٠ پله ساخته شده بود، پس این ده ھزار درھم چیست؟ در حالی که او از قصر میگریزد که ده ھزار درھم بگیرد؟)
بـه تـو بـدھم یـا اینکـه بـه شرافتی ابدی تو را بشارت بدھم؟
گفت: شرافت ابدی
گفت: پس بشارت بر تـو بـاد بـه فرزندی که مالک شرق و غرب دنیا میشود و زمـین را مملـو از عـدل و داد مـیکنـد، ھمچنانکه مملو از ظلم بود.
گفت: چه کسی؟
گفت: کسی که #رسول_الله تو را برای او خواستگاری کرده است
آیا او را میشناسی؟
گفت: آیا از وقتی که توسط سرور زنان مسلمان شدم، شبی بوده است که او به دیـدار مـن نیایـد؟
گفـت: ای کـافور #خـواھرم_حکیمه را صدا کن وقتی که بر او وارده شده او را در آغـوش گرفـت و خوشـحال شـد.
#ابوالحسن به او گفت: ای دختر رسول خدا، او را به خانه ات ببر و واجبات و سنتھا را به
او یاد بده، چرا که او ھمسر ابومحمد و مادر قائم ؛ است
(منابع:
کمال الدین، صدوق، ص٤١٩-٤٢٣؛
روضة الواعظین، ص٢٥٢-٢٥٥؛
دلائل الإمامة، طبری (شیعی) ص٤٩٠-٤٩٦؛
الغیبة، طوسی، ٢٠٨-٢١٤؛
مدینة المعاجز، بحرانی، ٥١٣/٧-٥٢١؛
بحار الانوار، ٦/٥١-١٠؛
اعیان الشیعه، ا مینی، ٤٥/٢-٤٦؛
الزام الناصب، حائری، ٢٨٢/١-٢٨٥؛
شرح احقاق الحق، مرعشی، ٧١/٢٩-٧٤)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_دوازدهم
💥 داستان ازدواج #حسن_عسکری با مادر مهدی
بشر گفت: وقتی که بر مولایم #ابوالحسن وارد شدم، به او گفت: چگونه خداوند عزت
اسلام و #شرف_محمد و اھل بیتش را به تو داد؟
گفت: چگونه برایت بیان کنم ای پسـر رسول خدا، در حالیکه تو به آن آگاھتری؟!!
گفت: من دوست دارم که تو را اکرام کنم.
کدام یک برای تو دوست داشتنی تر است:
ده ھزار درھم(از دلایل دروغ بودن این روایت این است که او از تخت و تاج پدرش صحبت میکند که از #طلا و #جواھر ٤٠ پله ساخته شده بود، پس این ده ھزار درھم چیست؟ در حالی که او از قصر میگریزد که ده ھزار درھم بگیرد؟)
بـه تـو بـدھم یـا اینکـه بـه شرافتی ابدی تو را بشارت بدھم؟
گفت: شرافت ابدی
گفت: پس بشارت بر تـو بـاد بـه فرزندی که مالک شرق و غرب دنیا میشود و زمـین را مملـو از عـدل و داد مـیکنـد، ھمچنانکه مملو از ظلم بود.
گفت: چه کسی؟
گفت: کسی که #رسول_الله تو را برای او خواستگاری کرده است
آیا او را میشناسی؟
گفت: آیا از وقتی که توسط سرور زنان مسلمان شدم، شبی بوده است که او به دیـدار مـن نیایـد؟
گفـت: ای کـافور #خـواھرم_حکیمه را صدا کن وقتی که بر او وارده شده او را در آغـوش گرفـت و خوشـحال شـد.
#ابوالحسن به او گفت: ای دختر رسول خدا، او را به خانه ات ببر و واجبات و سنتھا را به
او یاد بده، چرا که او ھمسر ابومحمد و مادر قائم ؛ است
(منابع:
کمال الدین، صدوق، ص٤١٩-٤٢٣؛
روضة الواعظین، ص٢٥٢-٢٥٥؛
دلائل الإمامة، طبری (شیعی) ص٤٩٠-٤٩٦؛
الغیبة، طوسی، ٢٠٨-٢١٤؛
مدینة المعاجز، بحرانی، ٥١٣/٧-٥٢١؛
بحار الانوار، ٦/٥١-١٠؛
اعیان الشیعه، ا مینی، ٤٥/٢-٤٦؛
الزام الناصب، حائری، ٢٨٢/١-٢٨٥؛
شرح احقاق الحق، مرعشی، ٧١/٢٩-٧٤)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
👊 بالأخره شيعه چند امام دارد ؟؟
نام مذهب شيعه و روحانيون اين مذهب اميختگي عجيب و ناگسستنى با #دروغ و #شيادى و #تناقض دارد.
٤٠ سال حكومت فقهاى اين مذهب بر وطنمان، اين موضوع را چنان واضح و روشن كرده كه هيچ ايرانى بدين موضوع شك نميكند.
اين مذهب دروغين، زاده تخيل روحانيونى است كه تمام اهتمامشان در تزريق جهالت و خرافات در سطح جامعه و هرچه بيشتر در نادانى نگه داشتن افراد جامعه ميباشد.
چنين موجوداتى بالطبع نميتوانند چيزى به نام #شرافت و #انسانيت در وجودشان داشته باشند.
در تحقيق ژرف در كتب قديمى و معتبر #مذهب_استخوان_پرستان و گنبد پرستان، به احاديثى برميخوريد كه هيچ توضيح عاقلانه اى از سوى هيچ يك از فقهاى اين مذهب برايش وجود ندارد.
تا انجا كه همه ميدانيم مذهب #تشيع_اثنى_عشرى داراي ١٢ امام هستند كه به جز امام على(اثبات كرديم كه لايق خلافت نبود) بقيه دستشان از قدرت كوتاه بود ولى هميشه در زير سايه خلفاى وقت به خوبى و خوشى در #آغوش_كنيزان رنگارنگ ميزيستند .
اما در كتاب #اصول_كافى كه معتبرترين كتاب شيعه پس از قرآن ميباشد احاديثى ديده ميشود كه اين داستان را پيچيده كرده و كل اساس اين مذهب را درهم ميكوبد.
در جلد سوم از كتاب كافى (نسخه ترجمه شده) صفحه ٤٤١ اين كتاب احاديثى وجود دارد كه در زير به آنها اشاره ميكنم:
١) #امام_باقر فرمود: جابر انصاري ميگويد خدمت حضرت فاطمه رسيدم ، لوحى در برابر ان حضرت قرار داشت كه نام هاى اوصيا از فرزندانش بر ان نوشته بود، شمردم ديدم ١٢ نفر بودند كه اخريشان قائم ال محمد بود، سه تن از انها محمد و سه تن على نام داشتند .
پ ن: خوب با اين حساب تعداد ائمه به جز على ١٢ نفر نام برده شده و با على ميشود ١٣ نفر .
٢) #رسول_خدا فرمود: از فرزندان من ١٢ نفر نقيب هستند، كه همه برگزيده محدث و تفهيم شده هستند .
پ ن: باز هم تعداد ائمه با توجه به اينكه على جزو اولاد و نوادگان محمد محسوب نميشود، ١٣ نفر محاسبه شده است.
٣) #رسول_خدا فرمود: من و دوازده نفر از فرزندانم و تو اى علي ميخها و كوه هاى اين زمين هستيم.
خداوند به سبب ما زمين را ميخكوب كرده كه اهلش را فرو نبرد.
پ ن: باز هم با توجه به اين حديث به جز على ١٢ نفر ديگه ائمه معرفى شده اند.
حال سئوال اينجاست كه مگر ملاها از زمان صفويها تاكنون به مردم نميگويند كه مذهب شيعه اثنى عشرى و اينكه ائمه ١٢ نفر بوده اند، چطور معتبرترين كتابشان كه درواقع سند اين مذهب محسوب ميشود، ائمه را ١٣ نفر معرفى كرده است؟
آيا يك عقل سليم خزعبلات متراوش شده از #ذهن_بيمار اين روحانيون را باور ميكند ؟؟
براي اثبات اين ادعا من عكسيهايي از صفحات كتب نامبرده برايتان گرفته ام كه در ادامه خواهيد ديد.
#مذهب_استخوان_پرستان_خرافاتى
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
نام مذهب شيعه و روحانيون اين مذهب اميختگي عجيب و ناگسستنى با #دروغ و #شيادى و #تناقض دارد.
٤٠ سال حكومت فقهاى اين مذهب بر وطنمان، اين موضوع را چنان واضح و روشن كرده كه هيچ ايرانى بدين موضوع شك نميكند.
اين مذهب دروغين، زاده تخيل روحانيونى است كه تمام اهتمامشان در تزريق جهالت و خرافات در سطح جامعه و هرچه بيشتر در نادانى نگه داشتن افراد جامعه ميباشد.
چنين موجوداتى بالطبع نميتوانند چيزى به نام #شرافت و #انسانيت در وجودشان داشته باشند.
در تحقيق ژرف در كتب قديمى و معتبر #مذهب_استخوان_پرستان و گنبد پرستان، به احاديثى برميخوريد كه هيچ توضيح عاقلانه اى از سوى هيچ يك از فقهاى اين مذهب برايش وجود ندارد.
تا انجا كه همه ميدانيم مذهب #تشيع_اثنى_عشرى داراي ١٢ امام هستند كه به جز امام على(اثبات كرديم كه لايق خلافت نبود) بقيه دستشان از قدرت كوتاه بود ولى هميشه در زير سايه خلفاى وقت به خوبى و خوشى در #آغوش_كنيزان رنگارنگ ميزيستند .
اما در كتاب #اصول_كافى كه معتبرترين كتاب شيعه پس از قرآن ميباشد احاديثى ديده ميشود كه اين داستان را پيچيده كرده و كل اساس اين مذهب را درهم ميكوبد.
در جلد سوم از كتاب كافى (نسخه ترجمه شده) صفحه ٤٤١ اين كتاب احاديثى وجود دارد كه در زير به آنها اشاره ميكنم:
١) #امام_باقر فرمود: جابر انصاري ميگويد خدمت حضرت فاطمه رسيدم ، لوحى در برابر ان حضرت قرار داشت كه نام هاى اوصيا از فرزندانش بر ان نوشته بود، شمردم ديدم ١٢ نفر بودند كه اخريشان قائم ال محمد بود، سه تن از انها محمد و سه تن على نام داشتند .
پ ن: خوب با اين حساب تعداد ائمه به جز على ١٢ نفر نام برده شده و با على ميشود ١٣ نفر .
٢) #رسول_خدا فرمود: از فرزندان من ١٢ نفر نقيب هستند، كه همه برگزيده محدث و تفهيم شده هستند .
پ ن: باز هم تعداد ائمه با توجه به اينكه على جزو اولاد و نوادگان محمد محسوب نميشود، ١٣ نفر محاسبه شده است.
٣) #رسول_خدا فرمود: من و دوازده نفر از فرزندانم و تو اى علي ميخها و كوه هاى اين زمين هستيم.
خداوند به سبب ما زمين را ميخكوب كرده كه اهلش را فرو نبرد.
پ ن: باز هم با توجه به اين حديث به جز على ١٢ نفر ديگه ائمه معرفى شده اند.
حال سئوال اينجاست كه مگر ملاها از زمان صفويها تاكنون به مردم نميگويند كه مذهب شيعه اثنى عشرى و اينكه ائمه ١٢ نفر بوده اند، چطور معتبرترين كتابشان كه درواقع سند اين مذهب محسوب ميشود، ائمه را ١٣ نفر معرفى كرده است؟
آيا يك عقل سليم خزعبلات متراوش شده از #ذهن_بيمار اين روحانيون را باور ميكند ؟؟
براي اثبات اين ادعا من عكسيهايي از صفحات كتب نامبرده برايتان گرفته ام كه در ادامه خواهيد ديد.
#مذهب_استخوان_پرستان_خرافاتى
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 ازدواجهاى محمد مصلحتى يا از روى هوس؟
#قسمت_دوم
اين ادعای اسلامگرایان از جهت ديگر با خود آيات #قرآن نيز در تضاد است.
در سوره احزاب آیه ٢٨:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا
#ترجمه: ای پيامبر، به زنانت بگو :
اگر خواهان زندگی دنيا و زينتهای آن، هستيد بياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نيکو رهايتان کنم.
#علامه_طباطبائی از علماى بزرگ شيعه در #تفسیر_المیزان در تفسير این آیه مینویسد:
«اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان #رسول_خدا يا از بعضي ايشان سخنى و يا عملى سر زده كه دلالت مي كرده بر اينكه از زندگى مادى خود راضى نبوده اند،
و در خانه رسول خدا به ايشان سخت مى گذشته، و نزد رسول خدا از وضع زندگي خود شكايت كرده اند و پيشنهاد كرده اند كه كمى در زندگى ايشان توسعه دهد، و از زينت زندگى مادى بهره مندشان كند.
دنبال اين جريان خدا اين آيات را فرستاده، و به پيغمبرش دستور داده كه ايشان را بين ماندن و رفتن مخير كند، يا بروند و هر جورى كه دلشان مى خواهد زندگى كنند، و يا بمانند و با همين زندگى بسازند.
این آیه همانطور که #علامه طباطبائی هم دریافته است نشان میدهد که زنان محمد خود پس از ازدواج با #محمد از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نبوده اند و زبان به شکوه گشوده اند،
و البته محمد برای ثروتی که از دزدی کاروانها و چپاول یهودیان و غیر مسلمانان بدست می آورد نقشه های دیگری داشت و آنها را بصورت رشوه به دشمنان خود میداد تا دست از دشمنی بردارند یا میان قدرتمندان تقسیم میکرد تا دست از پشتیبانی او برندارند.(همانكارى كه حكومت ملاها با درآمدهاى ملى ايرانيان ميكند و براى تطميع مزدورانش و ترويج ترور در دنيا صرف ميكند).
در اين آيه نكاتى هست كه به آنها اشاره ميكنم.
١) #اول اينكه الله تمام كار كائنات را رها كرده و براى #اختلافات_زناشوئى_محمد آيه ميفرستند. همين آيه را مسلمانان با صوت زيبا و آب و تاب ميخوانند و آنرا فرمان خدا براى هدايت انسانها نام ميدهند درصورتى انسان عاقل و باخرد ميداند كه اين آيات ذكر مسائل شخصى محمد است و ارتباطى با هدايت انسان ندارد.
٢) #دوم اينكه اين آيه اثبات ميكند كه اين زنان پس از ازدواج با ايشان از نظر مادى در مضيقه بوده اند و محمد قادر به تامين مادى آنها نبوده است و آنها شروع به گله و شكايت كرده اند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_دوم
اين ادعای اسلامگرایان از جهت ديگر با خود آيات #قرآن نيز در تضاد است.
در سوره احزاب آیه ٢٨:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا
#ترجمه: ای پيامبر، به زنانت بگو :
اگر خواهان زندگی دنيا و زينتهای آن، هستيد بياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نيکو رهايتان کنم.
#علامه_طباطبائی از علماى بزرگ شيعه در #تفسیر_المیزان در تفسير این آیه مینویسد:
«اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان #رسول_خدا يا از بعضي ايشان سخنى و يا عملى سر زده كه دلالت مي كرده بر اينكه از زندگى مادى خود راضى نبوده اند،
و در خانه رسول خدا به ايشان سخت مى گذشته، و نزد رسول خدا از وضع زندگي خود شكايت كرده اند و پيشنهاد كرده اند كه كمى در زندگى ايشان توسعه دهد، و از زينت زندگى مادى بهره مندشان كند.
دنبال اين جريان خدا اين آيات را فرستاده، و به پيغمبرش دستور داده كه ايشان را بين ماندن و رفتن مخير كند، يا بروند و هر جورى كه دلشان مى خواهد زندگى كنند، و يا بمانند و با همين زندگى بسازند.
این آیه همانطور که #علامه طباطبائی هم دریافته است نشان میدهد که زنان محمد خود پس از ازدواج با #محمد از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نبوده اند و زبان به شکوه گشوده اند،
و البته محمد برای ثروتی که از دزدی کاروانها و چپاول یهودیان و غیر مسلمانان بدست می آورد نقشه های دیگری داشت و آنها را بصورت رشوه به دشمنان خود میداد تا دست از دشمنی بردارند یا میان قدرتمندان تقسیم میکرد تا دست از پشتیبانی او برندارند.(همانكارى كه حكومت ملاها با درآمدهاى ملى ايرانيان ميكند و براى تطميع مزدورانش و ترويج ترور در دنيا صرف ميكند).
در اين آيه نكاتى هست كه به آنها اشاره ميكنم.
١) #اول اينكه الله تمام كار كائنات را رها كرده و براى #اختلافات_زناشوئى_محمد آيه ميفرستند. همين آيه را مسلمانان با صوت زيبا و آب و تاب ميخوانند و آنرا فرمان خدا براى هدايت انسانها نام ميدهند درصورتى انسان عاقل و باخرد ميداند كه اين آيات ذكر مسائل شخصى محمد است و ارتباطى با هدايت انسان ندارد.
٢) #دوم اينكه اين آيه اثبات ميكند كه اين زنان پس از ازدواج با ايشان از نظر مادى در مضيقه بوده اند و محمد قادر به تامين مادى آنها نبوده است و آنها شروع به گله و شكايت كرده اند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 #اعمال_شرم_اور_محمد در بوسيدن فاطمه
#بخش_دوم
ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در كتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مينويسد:
الباقر و الصادق (ع):
انه كان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.
ترجمه :
#امام_باقر و #امام_صادق میگویند:
همانا رسول (ص) نمیخوابید تا اینکه گونهی فاطمه را میبوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار میداد....
و نيز در كتاب كشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
__كان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.
و عن جعفر صادق (ع) كان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)
ترجمه :
#رسول_الله نمیخوابید مگر اینکه گونهی فاطمه یا #بین_دو_پستانش را میبوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار
میداد.
_____كشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95
اما #علامه_مجلسى ستون فكرى و نظرى شيعيان در اينباره مينويسد:
الباقر والصادق (ع):
أنه كان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییها
ترجمه:
#باقر_و_صادق (ع):
همانا پیامبر (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورت فاطمه را میگرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه میگذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه #فاطمه را و یا بین دو پستانش را میبوسید.
منبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)
#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 اين كتاب روايات ديگرى به اين مضمون اورده كه :
و عن حذیفة كان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها .
وعن جعفر بن محمد ع كان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحار الانوار/جزء43/صفحة55
كان النبی ( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها
و عن جعفر بن محمد (ع) قال:
كان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الكریم بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحارالانوار/جزء 43صفحه 77
كه خلاصه ترجمه اين روايات به شرح زير ميباشد :
رسول الله نمیخوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را میبوسید...
شايد دادن شرح خاصى در مورد اين روايات از شدت و #وقاحت عمل ايشان، بكاهد. پس همين روايات را بدون كم و كاست خدمت شما دوستان ارائه ميكنيم.
#بخش_دوم
ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در كتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مينويسد:
الباقر و الصادق (ع):
انه كان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.
ترجمه :
#امام_باقر و #امام_صادق میگویند:
همانا رسول (ص) نمیخوابید تا اینکه گونهی فاطمه را میبوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار میداد....
و نيز در كتاب كشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
__كان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.
و عن جعفر صادق (ع) كان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)
ترجمه :
#رسول_الله نمیخوابید مگر اینکه گونهی فاطمه یا #بین_دو_پستانش را میبوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار
میداد.
_____كشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95
اما #علامه_مجلسى ستون فكرى و نظرى شيعيان در اينباره مينويسد:
الباقر والصادق (ع):
أنه كان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییها
ترجمه:
#باقر_و_صادق (ع):
همانا پیامبر (ص) نمیخوابید مگر اینکه صورت فاطمه را میگرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه میگذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه #فاطمه را و یا بین دو پستانش را میبوسید.
منبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)
#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 اين كتاب روايات ديگرى به اين مضمون اورده كه :
و عن حذیفة كان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها .
وعن جعفر بن محمد ع كان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحار الانوار/جزء43/صفحة55
كان النبی ( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها
و عن جعفر بن محمد (ع) قال:
كان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الكریم بین ثدیی فاطمه (ع)
_______بحارالانوار/جزء 43صفحه 77
كه خلاصه ترجمه اين روايات به شرح زير ميباشد :
رسول الله نمیخوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را میبوسید...
شايد دادن شرح خاصى در مورد اين روايات از شدت و #وقاحت عمل ايشان، بكاهد. پس همين روايات را بدون كم و كاست خدمت شما دوستان ارائه ميكنيم.
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_بيست_و_هفتم
و اینک خود دارنده آنها میشود و به آنچه که آرزو میکرد رسیده است با گرمی دست زبیر را می فشارد و هر دو در برابر محمد سر فرود می آورند که فرمان رهبر را چنانکه خواسته بود بپایان برده اند.
#محمد سرشار از باده پیروزی بکام دل رسیدن از شادمانی با ریشش بازی میکند و زبیر را به نشستن در کنار خود پروانه میدهد و به على میگوید برود تا سرنوشت زنان و دختران و پسران به غنيمت گرفته شده را نیز روشن کند.
علی پیروزمندانه و استوار به سوی آن نگون بختان بی پناه که از بیم جان بر خود میلرزیدند و می گریستند گام برمیدارد به چهره و اندام یکایک خیره می شود و زیباترین را برای خود و یک پنجم بخش #الله و #رسول کنار میگذارد و مانده دختران و پسران و زنان را برای خوشگذرانی اسلامی و سپس فروش به خریداران برده میان پیروان خود بخش مینماید
در باره کشته شدن #پیرمرد_هشتاد_ساله عرب بنام عمرو بن عبدود در جنگ خندق که سر جنگیدن با علی را نداشت و به او گفت تو جوانی من دوست پدر تو هستم چرا میخواهی با من بجنگی؟
#على در پاسخ میگوید ولی من دلم میخواهد تا ترا در خونت غلتان ببینم و در دنباله گفتارش رو به عمرو نموده میگوید پیمان این بود که ما دو نفر تنها با هم بجنگیم می بینم از سپاه تو گروهی بیاریت می آیند،
تا عمرو می آید نگاهی به پشت سر اندازد که #على_دغلکارانه شمشیری بر پایش میزند و او را از پای در می آورد و سرش را میبرد .
پس از اینکه علی با انگشت نهادن بر نقطه ضعف عمرو که تو سواره ای و من پیاده و او از اسب بزیر آمد و اسبش را نیز پی کرد.
#منبع: تاريخ طبرى ترجمه پاينده پوشينه سوم صفحه ١٠٧٥)
#علی دید که باز حریف او نمیشود حقه ای بکار برد و یکدفعه داد زد يا عمرو این چه ناپهلوانی است که تو میکنی، عمرو گفت چه ناپهلوانی، چه میگویی،
علی گفت پس آنها چه كسانى هستند که از اردوی تو به طرف ما می آیند؟
#عمرو تا رویش را برگرداند ببیند چه کسانی می آیند، علی با سوء استفاده از این فرصت با یک شمشیر پای او را قطع کرد،
عمرو به على گفت: يا على با من مكر كردى على گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است سپس سرش را برید و بپای محمد انداخت. رسول تبسمى کرد و گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است
#منبع: تاريخنامه طبرى منسوب به بلعمى ، حرب خندق صفحه ٢٠٤ و ٢٠٥
ابن قدامه و سرخسى و ابن منذر نيشابورى نيز آنرا در كتابهايشان آورده اند:
#متن_عربى: فَصْلٌ: وَتَجُوزُ الْخُدْعَةُ فِي الْحَرْبِ لِلْمُبَارِزِ، وَغَيْرِهِ؛ لِأَنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» . وَهُوَ حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ. وَرُوِيَ أَنَّ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ وُدٍّ بَارَزَ عَلِيًّا كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ، فَلَمَّا أَقْبَلَ عَلَيْهِ، قَالَ عَلِيٌّ: مَا بَرَزْت لِأُقَاتِلَ اثْنَيْنِ. فَالْتَفَتَ عَمْرٌو فَوَثَبَ عَلَيْهِ فَضَرَبَهُ، فَقَالَ عَمْرو: خَدَعْتنِي. فَقَالَ عَلِيٌّ: الْحَرْبُ خُدْعَةٌ.
#منبع: المغنى ابن قدامه، مكتبة القاهره مسألة استئذان الأمير في الغزو في كل شيء جلد ٩ صفحه ٢١٨
http://shamela.ws/browse.php/book-8463/page-4912#page-4132
ساير #منابع: شرح السير الكبير السرخسي جلد ١ صفحه ١٢٠
http://shamela.ws/browse.php/book-5434#page-120
#الاشراف على المذهب العلماء، ابن منذر نيشابورى، كتاب الجهاد، باب المبارزة، روايت ١٧٧٩ جلد ٤ صفحه ١٧، ناشر: دار المدينة للطباعة والنشر، محقق: صغير الأنصاري، سنة النشر: ١٤٢٥ ق - 2004 م،
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_بيست_و_هفتم
و اینک خود دارنده آنها میشود و به آنچه که آرزو میکرد رسیده است با گرمی دست زبیر را می فشارد و هر دو در برابر محمد سر فرود می آورند که فرمان رهبر را چنانکه خواسته بود بپایان برده اند.
#محمد سرشار از باده پیروزی بکام دل رسیدن از شادمانی با ریشش بازی میکند و زبیر را به نشستن در کنار خود پروانه میدهد و به على میگوید برود تا سرنوشت زنان و دختران و پسران به غنيمت گرفته شده را نیز روشن کند.
علی پیروزمندانه و استوار به سوی آن نگون بختان بی پناه که از بیم جان بر خود میلرزیدند و می گریستند گام برمیدارد به چهره و اندام یکایک خیره می شود و زیباترین را برای خود و یک پنجم بخش #الله و #رسول کنار میگذارد و مانده دختران و پسران و زنان را برای خوشگذرانی اسلامی و سپس فروش به خریداران برده میان پیروان خود بخش مینماید
در باره کشته شدن #پیرمرد_هشتاد_ساله عرب بنام عمرو بن عبدود در جنگ خندق که سر جنگیدن با علی را نداشت و به او گفت تو جوانی من دوست پدر تو هستم چرا میخواهی با من بجنگی؟
#على در پاسخ میگوید ولی من دلم میخواهد تا ترا در خونت غلتان ببینم و در دنباله گفتارش رو به عمرو نموده میگوید پیمان این بود که ما دو نفر تنها با هم بجنگیم می بینم از سپاه تو گروهی بیاریت می آیند،
تا عمرو می آید نگاهی به پشت سر اندازد که #على_دغلکارانه شمشیری بر پایش میزند و او را از پای در می آورد و سرش را میبرد .
پس از اینکه علی با انگشت نهادن بر نقطه ضعف عمرو که تو سواره ای و من پیاده و او از اسب بزیر آمد و اسبش را نیز پی کرد.
#منبع: تاريخ طبرى ترجمه پاينده پوشينه سوم صفحه ١٠٧٥)
#علی دید که باز حریف او نمیشود حقه ای بکار برد و یکدفعه داد زد يا عمرو این چه ناپهلوانی است که تو میکنی، عمرو گفت چه ناپهلوانی، چه میگویی،
علی گفت پس آنها چه كسانى هستند که از اردوی تو به طرف ما می آیند؟
#عمرو تا رویش را برگرداند ببیند چه کسانی می آیند، علی با سوء استفاده از این فرصت با یک شمشیر پای او را قطع کرد،
عمرو به على گفت: يا على با من مكر كردى على گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است سپس سرش را برید و بپای محمد انداخت. رسول تبسمى کرد و گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است
#منبع: تاريخنامه طبرى منسوب به بلعمى ، حرب خندق صفحه ٢٠٤ و ٢٠٥
ابن قدامه و سرخسى و ابن منذر نيشابورى نيز آنرا در كتابهايشان آورده اند:
#متن_عربى: فَصْلٌ: وَتَجُوزُ الْخُدْعَةُ فِي الْحَرْبِ لِلْمُبَارِزِ، وَغَيْرِهِ؛ لِأَنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» . وَهُوَ حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ. وَرُوِيَ أَنَّ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ وُدٍّ بَارَزَ عَلِيًّا كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ، فَلَمَّا أَقْبَلَ عَلَيْهِ، قَالَ عَلِيٌّ: مَا بَرَزْت لِأُقَاتِلَ اثْنَيْنِ. فَالْتَفَتَ عَمْرٌو فَوَثَبَ عَلَيْهِ فَضَرَبَهُ، فَقَالَ عَمْرو: خَدَعْتنِي. فَقَالَ عَلِيٌّ: الْحَرْبُ خُدْعَةٌ.
#منبع: المغنى ابن قدامه، مكتبة القاهره مسألة استئذان الأمير في الغزو في كل شيء جلد ٩ صفحه ٢١٨
http://shamela.ws/browse.php/book-8463/page-4912#page-4132
ساير #منابع: شرح السير الكبير السرخسي جلد ١ صفحه ١٢٠
http://shamela.ws/browse.php/book-5434#page-120
#الاشراف على المذهب العلماء، ابن منذر نيشابورى، كتاب الجهاد، باب المبارزة، روايت ١٧٧٩ جلد ٤ صفحه ١٧، ناشر: دار المدينة للطباعة والنشر، محقق: صغير الأنصاري، سنة النشر: ١٤٢٥ ق - 2004 م،
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…