نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_اول

#قسمت_ششم

#مورخین_اسلامی ولی باید زمان حمله‌ی ابرهه را با تقویم مشخص می‌کردند، یعنی می‌گفتند که ابرهه در چه زمانی به #مکه حمله کرد. طبق محاسبات مورخین اسلامی، سال تولد محمد بر اساس قصه «اصحاب پیل» یا عام‌الفیل برابر است با سال ۵۷۰ میلادی. به عبارتی ابرهه حبشی در سال ۵۷۰ میلادی به مکه حمله کرد و این هم در یک روز دوشنبه که برابر با ۱۲ ربیع‌الاول بود اتفاق افتاد.
حال ببینیم که اسناد تاریخی درباره‌ی #ابرهه و حمله او به کعبه چه می‌گویند.
نخستین بار نینا پیگولوسکایا در سال ۱۹۶۴ در اثرش به نام «اعراب، حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده‌های چهارم- ششم میلادی» به این موضوع اشاره کرد. او می‌نویسد: «کتیبه‌ی Ry۵۰۶ بر صخره‌ای نزدیک چاه مریغان واقع در ۱۳۰ کیلومتری شمال حَمّه و ۱۷۰ کیلومتری جنوب شرقی بیشه نقر شده است. مریغان بر سر راهی قرار دارد که از جنوب شبه جزیره‌ی عربستان به مکه منتهی می‌گردد.
کتیبه که با نام ملک ابرهه نقر شده به تاریخ سال ۶۲۲ گاهنامه‌ی حمیری، مطابق ۵۴۷ میلادی است. هدف ابرهه از این لشکرکشی، سرکوبی و تابع کردن قبایل معد و بنی‌عامر بود که سر ز به شورش برداشتند. بنا بر متن کتیبه، معدیان نه تنها با لخمیان رابطه‌ای نزدیک داشتند، بلکه تابع حیره بودند.»(۷)
در تأیید پژوهش پیگولوسکایا، احسان یارشاطر حدود چهار دهه بعد می‌نویسد:

«به گفته‌ی پروکوپیوس (Persian Wars I.XX ۱-۱۳) چند سالی پیش از سال ۵۳۱ میلادی پادشاه حبشه، به تشویق یوستی‌نیان (Justinian) امپراتور بیزانس و برای دفاع از همدینان مسیحی خود، که مورد آزار مشرکان و یهودیان یمنی بودند، جنوب یمن را اشغال کرد، پادشاه آنجا را کشت و دست‌نشانده‌ای را به جای او گمارد.
اما این دست‌نشانده مجبوبیت نیافت و نتوانست شورش علیه خود را فرونشاند. ابرهه (که ظاهراً شکل حبشی ابراهیم استAbraha – ) جانشین او شد که به گفته‌ی پروکوپیوس اصلاً برده‌ی بازرگانی بیزانسی بود. در کتیبه‌ای که یادگار‌ِ پایان یافتن تعمیرات سد مأرب است، ابرهه ادعا می‌کند نمایندگانی از دربارهای حبشه، بیزانس، ایران، حیره و غسان به حضور وی بار یافته‌اند. یوستی‌نیان او را تشویق کرد که به حیره حمله کند، اما او از روی احتیاط جز تظاهر به این کار اقدامی نکرد. (Procopius, Persian Wars I.XX ۱۳) اما به قبیله‌ی مَعدّ در مرکز عربستان حمله کرد، که تابع پادشاه لخمی حیره، عمرو بن منذر سوم، بود.» یارشاطر نتیجه‌گیری می‌کند که: «احتمالاً همین لشکرکشی به شمال برای مقابله با سپاه حیره است که در سوره ۱۰۵ قرآن درباره‌ی حمله به مکه و وسیله‌ی “اصحاب الفیل” به منظور ویران کردن کعبه بازتاب یافته است.»(۸)
همین داستان بی‌پایه و اساس #ابن_اسحاق بعدها از سوی سیره‌نویسان و راویان اسلامی با هزاران «شاهد» جعلی دیگر شاخ و برگ داده می‌شود و امروزه همه‌ی مسلمانان بر این باور هستند که محمد در سال فیل، در ۱۲ ربیع‌الاول به دنیا آمد و این روز، یک روز دوشنبه بود. البته طبری از اقوالی که گویا از «#ابن_عباس» ساختگی به او رسیده بود می‌نویسد:
«از ابن عباس روایت کرده‌اند که پیامبر خدا به روز دوشنبه تولد یافت و روز دوشنبه مبعوث شد و روز دوشنبه #حجرالاسود را به جا نهاد و روز دوشنبه به قصد هجرت از مکه بیرون شد و روز دوشنبه به مدینه رسید و روز دوشنبه از جهان در گذشت.» (۹)
شاید چنین داده‌های پرمعجزه‌ای با کفِ خرد مردمان آن روزگاران سازگار بود ولی برای خرد انسان امروزی بسیار پرسش‌برانگیز است. به هر رو، ما به عنوان «نبیرگان ابن هشام» [مزدک بامدادان] برای ورود به جهان مدرن هیچ راهی به جز بازخوانی تاریخی- انتقادی از این روایات و احادیث نداریم.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_بيست_و_پنجم

اگر با چشمان باز و دیده خردبین بدرستيها نگريسته شود و از کنار کشتار و تاراجی این چنین هراس انگیز به سادگی نگذریم و به خواندن قرآن های فارسی برگردانده شده روی آوریم در می یابیم از همان #الله نقش بسته در اندیشه اش تا پیش از دستیابی بر زورمندی چه دستورهایی دریافت میداشته و پس از زورمند شدن به چه زشتکاری های ناباور و کشتارها دست زده است.
آنگاه میتوانیم خیلی زود و روشن درستیها را دریابیم و آگاه شویم که آن الله جز #حجرالاسود، بت سنگی و سیاه ابراهيم نبوده است.
اگر دورنمایی از آن جایگاه غم انگیز ناباور را در برابر دیدگان خود بکشانیم که سنفی بدرازای جای گرفتن هفت صد تن آدم دست و پا بسته پیر و جوان امیدوار بر زنده ماندن و زندگی را همچون گوسفند در کنار هم خوابانده اند تا سر ببرند و مردی که #علی معصوم یا #امیرالمومنین، نام دارد با شمشیر دو تیغه ای بالای سرشان ایستاده است تا سر پدران را در برابر چشمان زنان و فرزندان و خواهران و مادران ببرد و سر فرزندان را در برابر دیدگان پدر و مادر و خواهر از تن جدا سازد براستی واکنش یک آدم خرد پیشه چه خواهد بود؟
آیا باورپذیر است و در خرد مى گنجد که آفریننده دادگر و مهرورز در باره آفریدگان خود این چنین فرمان بیداد گری بدهد و بیداد گران را نیز بی گناه بداند؟(رج: سوره پنجاه و نهم آیه های ۲ تا ٦ کشتار و تاراج و بریدن درختان خرمای #بنی_النضیر که سر جنگ نداشتند)
پس از خواندن بن مایه ها که همگی از دفترهای دینی #شیعه و #سنی و قرآن برداشت گردیده بی گمان گواهی خواهید داد که بدور از فرمان دادار داد کر شوربختانه چنین رویداد های ناباور و غم انگیز در آیین اسلام ناب محمدی در زیر نام الله فراوان بچشم میخورد که گواه راستين آنها همان قرآن ره آورد محمد است
به نوشته و باور تاریخ نویسان در هیچ آیین و دین به اندازه #خلافت و #امامت در اسلام خونریزی نشده است
در #كتاب_خاندان_نوبختى صفحات ٥٣ و ٥٤ آمده است كه:
بزرگترين اختلافى كه در اسلام بين مسلمين بر سر مسائل دينى بروز كرده است مسئله امامت يعنى جانشينى محمد است چرا كه به اندازه اى كه مسلمين در اين خصوص با زبان و قلم و شمشير با يكديگر مناظره و مجادله و كشمكش كرده و جد و جهد و حرارت به خرج داده اند در هيچك از موارد ديگر از ايشان تا اين حد اختلاف و نزاع ديده نشده است
#محمد_بن_عبدالكريم_شهرستانى در كتاب الملل و النحل ميگويد:
و بزرگترين خلافها ميانه امت خلاف در امامت است زيرا كه كشيده نشد هيچ شمشيرى در اسلام بر قاعده دينى مانند كشيدن شمشير بر قضيه امامت در هر زمانى.
#منبع: ترجمه كتاب الملل و النحل محمد بن عبدالكريم شهرستانى جلد اول صفحه ٣٧ ، چاپ سال ١٣٦٢ ، مترجم مصطفى خالقداد هاشمى با مقدمه و حواشى سيد محمدرضا جلالى نائينى

#متن_عربى: وأعظم خلاف بين الأمة خلاف الإمامة، إذ ما سل سيف في الإسلام على قاعدة دينية مثل ما سل على الإمامة في كل زمان.

#منبع: الملل و النحل محمد بن عبدالكريم الشهرستاني، دارالكتب العلميه بيروت، الجزء الاول، صفحه ١٣، المقدمة الرابعه في بيان أول شبهه في الملة الإسلامية، الخلاف الخامس

ادامه دارد .....
نقدى بر اسلام
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟ #قسمت_چهارم با توجه به روايات قسمت قبل می توان اثبات كرد كه قزح، نزد اعراب اصالت داشته و وجود آن در ایستگاه های حج دلیلی بوده بر اینکه حج عملی جهت طلب باران بوده است و نه مراسم عبادى خاص. اما #عرفه مرکز عبادت…
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_پنجم

▪️ماه ذی حجه و وجه تسمیه آن در بین اعراب قبل از اسلام:
همان طور که می دانید مسلمانان برای انجام حج در ماه #ذی_الحجه به سوى خانه خدايشان, الله ميروند. نام ذی الحجه رسما در تقویم ها ثبت شده اما براستی تاریخچه این ماه به کجا برمی گردد؟
این یک نامگذارى قدیمی است که در دوران پیش از اسلام هم بوده و در کتب قبل از آن هم شایع بوده که یک ماه از ماه های سال ذو الحجه نام داشته است و شناخته می شده به "ذ حجتن" یا "ذي الحجة".
#دکتر_جواد_علی در المفصل فی تاریخ العرب ج ١ صفحه ٣٤٨ در اينبار چنين مينويسد:
المسند اسم شهر يعرف بـ"ذ حجتن" أي "ذي الحجة"، ويدل ذلك على أنه الشهر الذي يحج فيه. وقد وردت كلمة "حج" في نصوص المسند كذلك.[٢]
٢] D. Nielsen, Mondreligion, S. 86, Glaser 1054, Wiener Mus. No. 7
و قد ذكر "أفيفانيوس" Epiphanius أن من أسماء الأشهر عند العرب شهرًا اسمه Aggathalbaeith، "حج البيت" [٣]،
٣] Shorter Ency. Of Islam, p. 124.
أراد به شهر "ذي الحجة" والعرب الذين قصده هذا الكاتب هم عرب "الكورة العربية"، ومعنى هذا أن العرب الشماليين كان لهم شهر يسمى بـ"ذي الحجة" كذلك [٤].
[٤] Reste, s. 85, Ency. Religi, 10, p. 10.
#ترجمه:
نام آن ماه که به "ذ حجتن" أي "ذي الحجة" شناخته می شود دلالت دارد بر اینکه در این ماه عملی به نام حج بوده است. همچنین کلمه "حج" در متون مستند نیز موجود است.
"أفيفانيوس" Epiphanius ذکر می کند که از اسامی ماه ها نزد قوم تازی یک ماه بوده که نامش Aggathalbaeith، "حج البيت بوده است که از آن :ذی الحجة" برداشت می کرده اند. .منظور نویسنده از عرب هایی که این اصطلاح را بکار می برده اند عرب های(نبطی) منطقه "الكورة العربية" هستند و این بدان معنی است که عرب های منطقه شمال یک ماه در سال داشتند که مسمّی بوده به "ذی الحجة"
بسیار جالب است اصلا عبادت اعراب برای بت ها با تسمیه حج بوده و حج مختص کعبه در مکه نبوده است و هر منطقه برای خود سنگ یا حجر مخصوص به خود و کعبه مخصوص به خود را داشته اند.
آنچه که ما می شناسیم کعبه و #حجرالاسود در مکه است در حالی که از شمال شبه جزیره عربستان تا جنوب آن همین کعبه ها و سنگ های متعدد وجود داشته و بعد اسلام همه ی آن ها تخریب شده اند.
این طور بگوییم حج عبادتی عربی به سمت کعبه های اعراب بوده و عملی خاص مخصوص یک مکان در مکه نبوده است.البته درک این امر برای خوانندگان مسلمان و غیر مسلمان در ابتدا امر کمی دشوار است زیرا چهارچوب ذهنی همگی از حج همان مکه و کعبه و حجر الاسود است اما بنا به گزارشات تاریخی و روش شناسی دینی حج جنبه ای کلی تر از مکه و حجر الاسود و کعبه داخل آن داشته و امری عبادی وسیع تر و رایج در سایر نقاط شبه جزیره عربستان بوده و اعراب به این عبادت بت ها حج می گفتند.
از این روی گفته شده که قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهٔ بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم می‌شدند که هرکدام دارای خدایان قبیله‌ای ویژه و کعبه قبیله‌ای خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعه‌های دیگر داشتند. در بخش بعد به این سه مجموعه خواهيم پرداخت.

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33890