نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💠 پاسخ به ادعای طلبه‌های نوجوان در #اثبات_علم_غیب

#قسمت_نوزدهم

منابع مورد استفاده:

6⃣ پس از آنکه عرب‌ها #ایران را تسخیر کردند، چون بیشتر عرب‌ها خواندن و نوشتن نمی‌دانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان دیوان سالار نیز که پی به مشکلات خط عربی برده بودند تلاش کردند شیوه نوشتار را بهبود بخشند. ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی، خط نوشتاری را تکامل بخشیدند. در واقع خط عربی و فارسی کنونی، خطی است که #ایرانیان در شکل گیری و تکامل آن سهم عمده‌ای داشته‌اند.

7⃣ زیاد بن سمیه والی بصره و حومه آن.

8⃣ #ابوالاسود_الدؤلی که از فضلا و ادبای معروف کوفی بود، در زمان زندگی این مرد چند سخنی هست برخی او را در سده دوم هجری و برخی در قرن اول می­دانند و معروف است كه همين ابواالاسود دوئلی پایه صرف و نحو زبان عربی را گذاشت و نقطه را بر روى حروف قرار داد.

9⃣ کهن‏ترین روایت از آن ابوالطیب لغوى است. آن‏جا که زیاد، به سبب لحن فرزندان خود از ابوالاسود یارى خواست، وى به «تنقیط‏» قرآن همت گماشت. روایت ابوالفرج اصفهانى که از قول مداینى نقل شده، کوتاه‏تر و صریح‏تر است: زیاد به او دستور داد تا مصاحف را نقطه ‏گذارى کند. او چنین کرد و سپس چیزهایى در باب نحو نگاشت. ابن‏ عساکر ماجرا را به معاویه باز می ‏گرداند. او زیاد را به سبب لحن عبیدالله (فرزند زیاد) سرزنش کرد. #زیاد نیز به حیله، ابوالاسود را به #تنقیط_قرآن واداشت.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_اول

#قسمت_هفتم

نتیجه‌گیری از داستان ابرهه: #ابرهه هیچ گاه برای ویران کردن #کعبه به مکه حمله نکرد، جنگ او علیه قبیله معد و بنی‌عامر، متحدان #لخمیان، صورت گرفت.
«گوشمالی» نظامی قبیله معد و بنی‌عامر هم، نه در سال ۵۷۰ بلکه در سال ۵۴۷ میلادی بود. باید یادآوری کرد که در سال ۵۷۰ میلادی دیگر ابرهه حبشی وجود نداشته و در این سال یمن به دست #ایرانیان افتاده بود [زمان انوشیروان]. در این جا، یا اطلاعات ابن اسحاق اشتباه هستند یا کتیبه‌های به جا مانده.
پس #محمد در چه سالی متولد شد؟ ۵۷۰ یا ۵۴۷ میلادی؟
اگر ۵۷۰ میلادی است، پس #ابن_اسحاق این تاریخ را از کجا و بر چه پایه‌ای به دست آورده است؟ اگر سال تولد ۵۴۷ میلادی باشد آن‌گاه تمامی سیرت رسول‌الله در هم فرو می‌ریزد. آیا می‌توان در داستان ابن‌اسحاق یک ذره حقیقت یافت؟ این «هسته‌ی حقیقی» در کجای قصه‌ی ابن اسحاق نهفته است؟

💥داستان #عبدالمطلب، پدر بزرگ و عبدالله پدر محمد
پیش از پرداختن به کودکی محمد در سیره ابن اسحاق لازم است ببینیم که ابن اسحاق درباره‌ی خانواده‌ی محمد چه گزارش می‌دهد. در بخش «حکایت ذبح عبدالله» ابن اسحاق می‌نویسد که پدر بزرگ محمد، عبدالمطلب، از خدا می‌خواهد ده پسر به او ارزانی کند و قول می‌دهد که حتماً یکی از آن‌ها را در راه حق قربانی نماید.
خدا هم ده پسر به عبدالمطلب اعطا می‌کند. یک روز عبدالمطلب به فکر افتاد که به قول خود عمل کند و یکی از پسرانش را برای خدا قربانی کند. قرعه به نام کوچک‌ترین پسرش یعنی عبدالله، پدر محمد، افتاد.
وقتی عبدالمطلب خواست سر پسرش را ببرد، مردم قریش مخالفت کردند که او اجازه ندارد چنین رسمی را بوجود آورد. سرانجام، قضیه را با یک زن کاهن و جن‌گیر مورد اعتماد قریشیان درمیان می‌گذارند و مذاکرات فراوانی میان عبدالمطلب و قریشیان صورت می‌گیرد. باری، با میانجیگری زن کاهنِ جن‌گیر، قرار شد که عبدالمطلب ده شتر (به عنوان دیه #عبدالله) بگیرد و قرعه بیندازد. نشان به آن نشانی که سرانجام پس از قرعه‌کشی تعداد شترها به ١٠٠ می‌رسد و خدا به عبدالمطلب فرمان می‌دهد که پسرش عبدالله را قربانی نکند.
هر خواننده‌ای با خواندن این قصه به یاد قصه‌ی ابراهیم می‌افتد که می‌خواست پسرش اسماعیل را قربانی کند و خدا قوچی در اختیار او قرار می‌دهد تا ابراهیم آن را به جای اسماعیل برای خدا قربانی کند [تورات، کتاب آفرینش، ۲۲]. فرق داستان قربانی کردن پدر محمد، عبدالله، با اسماعیل فقط در این است که خدا برای ابراهیم یک قوچ می‌فرستد ولی برای عبدالمطلب ١٠٠ شتر.
البته، کاملاً روشن است که ابن اسحاق از این طریق می‌خواست جایگاه ویژه‌ای عبدالله، پدر محمد و به تبع آن برای خود محمد قایل شود.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام

https://t.me/naghde_eslamm/22535
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_و_سوم

دوستان #علی که از بیعت با #ابوبکر سر باز زدند و با او بیعت کردند بین ۷ تا ۱۰ نفر بدین نام ها بودند:
۱- عباس بن عبدالمطلب
۲- فضل بن عباس
۲- زبیر عوام
۴- محمد بن سعید
۵- مقداد بن عمر
٦- سلمان فارسی
۷- ابوذر غفاری
۸- عمار بن ياسر
۹- برار بن عازب
۱۰- ابی بن کعب
#منابع:
١) #تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارم نوشته استاد محمد مشکور و تاریخ یعقوبی پوشینه دوم برگ ١٠٣
٢) #سفينة البحار مجلسی ماده ر برگ ۵۱۷
٣) #الدرجات الرفيعه برگ ۲۱۳
٤) #دفتر اسلام در ایران از هجرت تا پایان قرن نهم هجری نوشته پطروشفسکی برگردان کشاورز برگهای ۴۰-۴۵-۴۸-۵۲-۱۰۳ -١١٦-١٣٢-١٦٠ و دیگر برگهای آن)
اشتراک #علویان و #ایرانیان در مخالفت با خلفای اموی که به سختی از تبعیض نژادی پیروی میکردند و نیز عادت ایرانیان به سلطنت موروثی و از این قبیل امور باعث شد که ایرانیان غالبا علاقه خاص نسبت بعلی بن ابیطالب و فرزندان و خاندان او پیدا کنند (#منبع: دهخدا برگ ۸۱.).
با بهره گیری از این بن مایه های رد ناپذیر دینی به هیچ روی جای دودلی نیست که #شیعه_گری، بر باور امامت، نبوده است و این معنی را بعدا دكانداران دین برای سود جویی بیشتر ساخته اند.
و چنین است دیدگاه #زیدبن_علی زین العابدين بن الحسين بن على بن ابیطالب در باره امامت؛
اول آنکه در باره خلافت على نصي وجود نداشت وصیتی و شبه وصیتی هم نبود. بنابراین ولایت و خلافت آن بزرگوار وراثت از نبی نیست بلکه امری است که بر مبنای اختیار استوار است..
پنجمین دیدگاه #زید در باره امام دوازدهم چنین
امام مكتوم وجود ندارد، مستحق امامت کسی است که بدعوت خود خروج کند نه آنکه مستور و مورد انتظار باشد ).
با این گفتار روشن که نامی از #امام و #امامت از سوی الله و رسول او بر زبان رانده نشده و در قرآن هم نیامده است
اگر پیرو الله و رسول او باشیم باید بپذیریم همه کسانیکه با دستور الله و رسول و #قرآن اراده خود را بکار بسته و از نام امامت بهره جسته و سیل خون روان کرده اند.
روی از خدا و رسول و قرآن او برتافته و خود کامگانی بیش نبوده اند

ادامه دارد .....