▫️ چپ عرب و ناسیونالیسم: خطایی شوم
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: توماس اشمیدینگر
ترجمهی: مریم فرهمند
31 اکتبر 2021
📝 توضیح «نقد»: هرچند ظرف تحولات اجتماعی/سیاسی، مرزهای «ملی» است و پیآمد این تحولات در نخستین گام بر زندگی مردمان ساکن در این مرزها اثر میگذارد، اما ریشهیابی و تبیین و نقد آنها، بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در سطوح منطقهای و بینالمللی ممکن نیست؛ بسا که این عوامل و مناسبات خود پدید آورندهی همان ظرفهایی است که با مرزهای «ملی» تعریف و مشخص میشوند. برای ایران، آشنایی با تحولات منطقه و بهویژه خاورمیانه از اهمیت غیرقابل انکاری برخوردار است و برای رویکردی نقادانه و رهاییبخش، آشنایی با نقش گرایشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی چپ، یا آنها که بنا بر ادراک خود یا قاعده و قرارهای گفتمانی/سیاسی بینالمللی «چپ» نامیده شدهاند، جایگاه ویژهای دارد. از همین رو خواهیم کوشید در مجموعهای تازه، با ترجمهی آثاری که به بررسی و واکاوی نقش گرایشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی «چپ» پرداختهاند، سهم کوچکی در این راستا ادا کنیم.
بدیهی است ترجمهی این آثار نشانهی موافقت مترجم یا «نقد» با آرای نویسندگان آنها نیست و فقط در راستای آگاهیرسانی پیرامون دیدگاهها و استدلالهای گوناگون و گاه متناقض است.
نوشتهی پیش رو متن کوتاهی است که با زبانی ساده تصویری کلی از پایگیری، فعالیتها و سرانجامِ برخی سازمانها و حزبهای سیاسی، عمدتاً احزاب «کمونیست» پیرو اتحاد جماهیر شوروی، در مصر، سودان، عراق و سوریه بهدست میدهد. زمان نگارش این نوشته سال 2003 است و دادههای تاریخی ذکرشده در آن را باید با توجه به این تاریخ در نظر گرفت.
🔸 چپ عرب در دههی بیستم و سیامِ سدهی بیستم بهمثابه پاسخ به بحرانی پای گرفت که جوامع عربی از زمان دستاندازی استعمار اروپا برای تغییر شکل اقتصاد ملی به سرمایهداری پیرامونی، به آن دچار شده بودند. این چپ مُعرف بدیلی در برابر ناسیونالیسم عربی و بنیادگرایی اسلامی اخوانالمسلمین بود.
🔸 هر سه گرایش، از حوزههای مشابهی در هر یک از این جوامع یارگیری کردند. پایههای اجتماعی چپها، ناسیونالیسم عربی و بنیادگرایی اسلامی نه متعلق به نخبگان سنتی خاور میانه و نه متشکل از قشرهای مردمی بود که در اقتصاد سنتی مشغول به کار بودند (کشاورزان، بادیهنشینان، پیشهوران). آنها اغلب از میان کسانی بودند که کاملاً در حوزههای مدرن اقتصاد ادغام شده بودند، یعنی پرولتاریای شکلگرفتهی شهری در سدهی 19 و 20 و نخبگان تحصیلکردهی جدید غربی شامل کارمندان و ارتشیان.
🔸 ورای این نقاط اشتراک، چپ خود را در کشورهای مختلف عربی بعضاً به طرق بسیار متفاوتی گسترش میداد. در ادامه تلاش خواهم کرد با شرحی مختصر و ساده بهوسیلهی نمونههایی جداگانه، امکان نگرشی به تاریخ احزاب کمونیست را فراهم آورم که در اروپا اساساً به آن کم توجه شده است. در پایان میبایست دربارهی سؤالِ نسبتِ رابطهی چپ با ناسیونالیسم عربی تحقیق شود.
🔹متن کامل نخستین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ap
#خاور_میانه #توماس_اشمیدینگر #مریم_فرهمند
#چپ_عرب #ناسیونالیسم #حزب_کمونیست
👇🏽
🖋@naghd_com
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: توماس اشمیدینگر
ترجمهی: مریم فرهمند
31 اکتبر 2021
📝 توضیح «نقد»: هرچند ظرف تحولات اجتماعی/سیاسی، مرزهای «ملی» است و پیآمد این تحولات در نخستین گام بر زندگی مردمان ساکن در این مرزها اثر میگذارد، اما ریشهیابی و تبیین و نقد آنها، بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در سطوح منطقهای و بینالمللی ممکن نیست؛ بسا که این عوامل و مناسبات خود پدید آورندهی همان ظرفهایی است که با مرزهای «ملی» تعریف و مشخص میشوند. برای ایران، آشنایی با تحولات منطقه و بهویژه خاورمیانه از اهمیت غیرقابل انکاری برخوردار است و برای رویکردی نقادانه و رهاییبخش، آشنایی با نقش گرایشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی چپ، یا آنها که بنا بر ادراک خود یا قاعده و قرارهای گفتمانی/سیاسی بینالمللی «چپ» نامیده شدهاند، جایگاه ویژهای دارد. از همین رو خواهیم کوشید در مجموعهای تازه، با ترجمهی آثاری که به بررسی و واکاوی نقش گرایشهای اجتماعی و نیروهای سیاسی «چپ» پرداختهاند، سهم کوچکی در این راستا ادا کنیم.
بدیهی است ترجمهی این آثار نشانهی موافقت مترجم یا «نقد» با آرای نویسندگان آنها نیست و فقط در راستای آگاهیرسانی پیرامون دیدگاهها و استدلالهای گوناگون و گاه متناقض است.
نوشتهی پیش رو متن کوتاهی است که با زبانی ساده تصویری کلی از پایگیری، فعالیتها و سرانجامِ برخی سازمانها و حزبهای سیاسی، عمدتاً احزاب «کمونیست» پیرو اتحاد جماهیر شوروی، در مصر، سودان، عراق و سوریه بهدست میدهد. زمان نگارش این نوشته سال 2003 است و دادههای تاریخی ذکرشده در آن را باید با توجه به این تاریخ در نظر گرفت.
🔸 چپ عرب در دههی بیستم و سیامِ سدهی بیستم بهمثابه پاسخ به بحرانی پای گرفت که جوامع عربی از زمان دستاندازی استعمار اروپا برای تغییر شکل اقتصاد ملی به سرمایهداری پیرامونی، به آن دچار شده بودند. این چپ مُعرف بدیلی در برابر ناسیونالیسم عربی و بنیادگرایی اسلامی اخوانالمسلمین بود.
🔸 هر سه گرایش، از حوزههای مشابهی در هر یک از این جوامع یارگیری کردند. پایههای اجتماعی چپها، ناسیونالیسم عربی و بنیادگرایی اسلامی نه متعلق به نخبگان سنتی خاور میانه و نه متشکل از قشرهای مردمی بود که در اقتصاد سنتی مشغول به کار بودند (کشاورزان، بادیهنشینان، پیشهوران). آنها اغلب از میان کسانی بودند که کاملاً در حوزههای مدرن اقتصاد ادغام شده بودند، یعنی پرولتاریای شکلگرفتهی شهری در سدهی 19 و 20 و نخبگان تحصیلکردهی جدید غربی شامل کارمندان و ارتشیان.
🔸 ورای این نقاط اشتراک، چپ خود را در کشورهای مختلف عربی بعضاً به طرق بسیار متفاوتی گسترش میداد. در ادامه تلاش خواهم کرد با شرحی مختصر و ساده بهوسیلهی نمونههایی جداگانه، امکان نگرشی به تاریخ احزاب کمونیست را فراهم آورم که در اروپا اساساً به آن کم توجه شده است. در پایان میبایست دربارهی سؤالِ نسبتِ رابطهی چپ با ناسیونالیسم عربی تحقیق شود.
🔹متن کامل نخستین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ap
#خاور_میانه #توماس_اشمیدینگر #مریم_فرهمند
#چپ_عرب #ناسیونالیسم #حزب_کمونیست
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چپ عرب و ناسیونالیسم: خطایی شوم
نوشتهی: توماس اشمیدینگر ترجمهی: مریم فرهمند پیشینهی حزب کمونیست عراق (IKP)، به محفل مارکسیستی کوچکی در ناصریه برمیگردد که در 1934 بهطور رسمی در کنفرانسی در بغداد پایهگذاری شد. در ابتدا رشد ا…