🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ «برای زن»
▫️ من وجود دارم، بنابراین رهبری میکنم
▫️ برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل
نوشتهی: داریوش راد
1 مارس 2023
🔸 در ذهن و جان و احساسات زنان جامعهی ایران چه میگذشت هنگامی که گفتمان «زن، زندگی، آزادی» در گوشه و کنار جامعه فراگیر شد و فریاد «برای زن» و « برای زندگی» و « برای آزادی» امیال و رویاهای آنها را به یکدیگر متصل کرد؟
سپیده رشنو کنشگر حقوق زنان و فعال مدنی مینویسد: «آدمی که میجنگد، میترسد. سکوت، دیدن حقارتِ هر روزهاش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری میترساند. آدمی که میجنگد، به پیروزی فکر میکند. میداند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است. آدمی که میجنگد دست از زندگی برنمیدارد. نمیشود برای زندگی جنگید و دست از زندگی برداشت. آدمی که میجنگد، مقاومت میکند. گاهی سنگر گرفتن مهمتر از سینه سپر کردن است. آدمی که میجنگد کودکِ دیروز است. میداند اگر خود، طعم آزادی را نچشد، کودکانِ امروز خواهند چشید. آدمی که میجنگد میداند انقلابها به طول میانجامند، اما شکست نمیخورند.»
🔸 میل به رسمیت شناخته شدنْ مفهومی کلیدی در فلسفهی پدیدارشناسی ذهن هگل است. پیش از پرداختن به این مفهوم باید توجه داشت که تبیین «میل به رسمیت شناخته شدن» در فلسفهی هگلْ درکِ معمول روزمره برای بهکارگیری این مفهوم نیست. در این مفهوم میل به رسمیت شناخته شدن به تمایل انسان برای «میل به تحسین» اشاره ندارد، برای میل به شکوه و فخرفروشی نیست، برای میل به درخشش در نگاه دیگران نیست. این مفهوم هگلی از میل به رسمیت شناخته شدن اساساً به معنی سازوکار اثر یا تاثیرات متقابل آگاهی است. چرا که سوژهی آگاهی موردنظر هگل در پدیدارشناسی ذهن دقیقاً همان سوژهی سازندهی مفهوم آگاهی است که در آن فرآیند روبهرشد آگاهی در قطار تجربه توصیف و توضیح داده میشود. در اندیشهی هگل انسان پیش از هر چیز دیگری در ارتباط با جهان اطراف و در ارتباط با دیگر آگاهیها و در ارتباط با خود آگاهی دارد. فرآیند آگاهی انسان فرایندی است که در آن انسان میفهمد که با جهان اطراف یکی است. این درک آگاهانه از یگانگی بنیادی یا همان یکی بودن با جهان اطراف منجر به پیمودن مسیری برای انسان خواهد شد که در آن موانع و بیراهههای بسیاری از پیش گذاشته شده است. هستی انسان در فلسفهی هگل خود را در تجربهی آگاهی تبیین میکند و فلسفه چیز دیگری به جز علم تجربی آگاهی نیست.
🔸 این نوشته تلاش خواهد کرد تا با برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل تصویری از چگونگی شکلگیری برآمد «میل به رسمیت شناخته شدن» در ذهن و تجربهی عموم زنان شهرهای کوچک و بزرگ ایران را نشان دهد، میلی که بهمثابه ذهنیت انسان آزاد، متاثر از نوعی باور تجربی-عملی به هویت یا جنسیت زنانه، داشتن وجود فردی و اجتماعی زنانه، رشد آگاهی برای تعیین سرنوشت زنانه، توانایی خواستن و انتخاب، توانایی برای نه یا آری گفتنْ همگی در تضاد و رودررویی با ساختارها و ایدئولوژی زن ستیز نظام استبداد دینی-نظامی و جامعهی مردسالار ایرانی-اسلامی در تحولات چهار دههی اخیر متحقق شده است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pR
#داریوش_راد
#قیام_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#پدیدارشناسی_ذهن
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ «برای زن»
▫️ من وجود دارم، بنابراین رهبری میکنم
▫️ برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل
نوشتهی: داریوش راد
1 مارس 2023
🔸 در ذهن و جان و احساسات زنان جامعهی ایران چه میگذشت هنگامی که گفتمان «زن، زندگی، آزادی» در گوشه و کنار جامعه فراگیر شد و فریاد «برای زن» و « برای زندگی» و « برای آزادی» امیال و رویاهای آنها را به یکدیگر متصل کرد؟
سپیده رشنو کنشگر حقوق زنان و فعال مدنی مینویسد: «آدمی که میجنگد، میترسد. سکوت، دیدن حقارتِ هر روزهاش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری میترساند. آدمی که میجنگد، به پیروزی فکر میکند. میداند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است. آدمی که میجنگد دست از زندگی برنمیدارد. نمیشود برای زندگی جنگید و دست از زندگی برداشت. آدمی که میجنگد، مقاومت میکند. گاهی سنگر گرفتن مهمتر از سینه سپر کردن است. آدمی که میجنگد کودکِ دیروز است. میداند اگر خود، طعم آزادی را نچشد، کودکانِ امروز خواهند چشید. آدمی که میجنگد میداند انقلابها به طول میانجامند، اما شکست نمیخورند.»
🔸 میل به رسمیت شناخته شدنْ مفهومی کلیدی در فلسفهی پدیدارشناسی ذهن هگل است. پیش از پرداختن به این مفهوم باید توجه داشت که تبیین «میل به رسمیت شناخته شدن» در فلسفهی هگلْ درکِ معمول روزمره برای بهکارگیری این مفهوم نیست. در این مفهوم میل به رسمیت شناخته شدن به تمایل انسان برای «میل به تحسین» اشاره ندارد، برای میل به شکوه و فخرفروشی نیست، برای میل به درخشش در نگاه دیگران نیست. این مفهوم هگلی از میل به رسمیت شناخته شدن اساساً به معنی سازوکار اثر یا تاثیرات متقابل آگاهی است. چرا که سوژهی آگاهی موردنظر هگل در پدیدارشناسی ذهن دقیقاً همان سوژهی سازندهی مفهوم آگاهی است که در آن فرآیند روبهرشد آگاهی در قطار تجربه توصیف و توضیح داده میشود. در اندیشهی هگل انسان پیش از هر چیز دیگری در ارتباط با جهان اطراف و در ارتباط با دیگر آگاهیها و در ارتباط با خود آگاهی دارد. فرآیند آگاهی انسان فرایندی است که در آن انسان میفهمد که با جهان اطراف یکی است. این درک آگاهانه از یگانگی بنیادی یا همان یکی بودن با جهان اطراف منجر به پیمودن مسیری برای انسان خواهد شد که در آن موانع و بیراهههای بسیاری از پیش گذاشته شده است. هستی انسان در فلسفهی هگل خود را در تجربهی آگاهی تبیین میکند و فلسفه چیز دیگری به جز علم تجربی آگاهی نیست.
🔸 این نوشته تلاش خواهد کرد تا با برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل تصویری از چگونگی شکلگیری برآمد «میل به رسمیت شناخته شدن» در ذهن و تجربهی عموم زنان شهرهای کوچک و بزرگ ایران را نشان دهد، میلی که بهمثابه ذهنیت انسان آزاد، متاثر از نوعی باور تجربی-عملی به هویت یا جنسیت زنانه، داشتن وجود فردی و اجتماعی زنانه، رشد آگاهی برای تعیین سرنوشت زنانه، توانایی خواستن و انتخاب، توانایی برای نه یا آری گفتنْ همگی در تضاد و رودررویی با ساختارها و ایدئولوژی زن ستیز نظام استبداد دینی-نظامی و جامعهی مردسالار ایرانی-اسلامی در تحولات چهار دههی اخیر متحقق شده است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pR
#داریوش_راد
#قیام_ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#پدیدارشناسی_ذهن
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
«برای زن»/ من وجود دارم، بنابراین رهبری میکنم
برداشتی از پدیدارشناسی ذهن هگل نوشتهی: داریوش راد زنان ایران میل به رسمیت شناخته شدن خود را پیش از هر چیز دیگر با تولید تاثیرات در جهان اطراف خود به دست آوردهاند، اما این به رسمیت شناخته شدن فق…