🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ چرا باید کلیهی احزاب سیاسی منحل شوند
▫️ نقد و بررسی نظریهی سیمون وی
نوشتهی: داریوش راد
25 دسامبر 2021
🔸 سیمون وی فیلسوف رادیکال چپگرای فرانسوی و فعال سیاسی نیمه نخست قرن بیستم است. او در یک خانواده یهودی بدنیا آمد و درکنار اندیشههای چپ رادیکال به دین مسیحیت (به گفته خود او دین بردگان) گروید و زندگی خود را صرف همکاری با گروههای سیاسی چپ فرانسه و آلمان و اتحادیههای کارگری و همچنین کمک به انقلابیون جمهوریخواه در اسپانیا و فعالیت برای یک جامعه عادلانهتر کرد. تعهد به اندیشه-عمل حقیقتجویی و عدالتخواهی و اخلاق رهاییطلبی، او را به انتقاد شدید از احزاب سیاسی سوق داد؛ وی در احزاب سیاسی به گفته خود «ویروس توتالیتاریسم» را میدید. در آثار سیمون وی اخلاق انسانگرا در زندگی سیاسی افراد و یا گروههای اجتماعی و همچنین نوع مسیحیت و خداشناسی بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
🔸 هر نهاد و برنامه سیاسی که تلاش میکند معنای کلاسیک «سیاست» و «شهروندی» را متناسب با این سده بازخوانی و بازسازی و گسترش دهد، باید نخست به وضوح نشان دهد که این دو واژه یا مفهوم چه چیزی نیستند، چرا که حول و حوش آنها را سردرگمی زیادی احاطه کرده است. اولا سیاست بهمعنی دولتمداری یا حکمرانی دولتی نیست، و دیگر اینکه شهروندان یک جامعه «موکلین – انتخابکننده» یا «مالیات دهندگان» یک کشور نیستند. حکومتداری شامل عملیاتی میشود که دولت در آنها درگیر است و این عملیات عبارتند از انحصار اعمال انواع خشونت بر تودههای مردم، کنترل دولت بر کلیه دستگاههای نظارتی جامعه در قالب نهادهای قانونی و مقرراتآور، حکمرانی آن بر جامعه از طریق قانونگذاران حرفهای، کنترل بر سازمان ارتش و نیروهای پلیس، و همچنین نهادهای بوروکراسی. در کلیه جوامع بازی سیاسی حکومتمداری زمانی آغاز میشود که به اصطلاح «احزاب سیاسی» با برچسبهای متفاوت تلاش میکنند تا با بازیهای مختلف قدرت مراجع و دفاتری را که سیاستگذاری دولت را تعیین و اجرا میکنند را تصرف یا تسخیر کنند. این نوع «سیاست» در کلیه جوامع (دموکراتیک یا استبدادی) همیشه ویژگی نارضایتیسازی تودههای مردم را بههمراه دارد. یک حزب سیاسی معمولاً یک ساختار سلسله مراتب یافته است که توسط اعضایی که به شیوهای از بالا به پایین شکل داده شدهاند سازماندهی و عمل میکند. یک حزب درواقع مینیاتوری از یک دولت است و در برخی کشورها مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق و آلمان نازی حزب حاکم در واقع خود دولت را تشکیل میداد، و اکنون نیز در چین به اصطلاح «کمونیست» اینچنین است. نمونههای شوروی و آلمان نازی و چین از حزب به مثابه یک دولت، گسترش منطقی حزب به دولت است. در واقع، نتیجتا هر حزبی ریشه در دولت و نه در شهروند و شهروندی دارد.
🔸 برای ورود به بحث و بررسی نظریه سیمون وی نخست باید دید که در تعاریف او اصولا نهاد حزب و اهداف آن چیست. او معتقد است حزب سیاسی نهادی است که افراد را با یکسری تفکرات همگن در خود گرد آورده و هدف آن دستیافتن به قدرت سیاسی برای پیادهسازی عقاید حزب در جامعه و یا حداقل تاثیرگذاری و همکاری مشترک با حزب یا احزابی است که در قدرت و یا در حاکمیت حضور دارند. این یک تعریف عمومی برای نهاد حزب دارای دو عنصر اصلی است و سیمون وی برای نقد نهاد حزب نظریه خود را برمبنای نقد ایندو عنصر اصلی بنا نهاده است. عنصر نخست همگنی عقاید در حزب است، بدین معنا که یک فرد هنگامی به یک حزب میپیوندد یا در انتخابات به آن حزب رای میدهد که دارای عقاید و ارزشهای مشترک با آن حزب باشد. برای مثال اگر فرد معتقد به اقتصاد بازار آزاد و نظام سرمایهداری باشد، اولا به حزبی که برای لغو مالکیت خصوصی و جایگزینی آن با تعاونیهای مردمی فعالیت میکند، نمیپیوندد و همچنین در انتخابات به آن حزب رای نخواهد داد... دومین عنصر تشکیلدهنده نهاد حزب داشتن اندیشه و فعالیت برای بدستآوردن یا تسخیر قدرت سیاسی از راه انتخابات یا انقلاب است. بنابراین یک حزب سیاسی تشکلی است برای رسیدن به قدرت سیاسی، چرا که بدون داشتن این عنصر دلیل وجودی خود را از دست میدهد. هدف حزب نه مشاهدهگری سیاسی است و نه فعالیت عامالمنفعه بلکه تاثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی حکومتی و افکار عمومی جامعه. حزبی که تاثیرگذار نباشد به بیهودگی و ناکارآیی شناخته خواهد شد و در نهایت ازبین خواهد رفت. درهرحال همانگونه که توضیح داده شد این دو عنصر تشکیلدهنده نهاد حزب عبارت از نخست همگنی عقاید اعضای حزب و دوم بدستآوردن قدرت سیاسی است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2HE
#داریوش_راد #سیمون_وی
#نظام_شورایی #حزب_سیاسی #دمکراسی_نمایندگی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ چرا باید کلیهی احزاب سیاسی منحل شوند
▫️ نقد و بررسی نظریهی سیمون وی
نوشتهی: داریوش راد
25 دسامبر 2021
🔸 سیمون وی فیلسوف رادیکال چپگرای فرانسوی و فعال سیاسی نیمه نخست قرن بیستم است. او در یک خانواده یهودی بدنیا آمد و درکنار اندیشههای چپ رادیکال به دین مسیحیت (به گفته خود او دین بردگان) گروید و زندگی خود را صرف همکاری با گروههای سیاسی چپ فرانسه و آلمان و اتحادیههای کارگری و همچنین کمک به انقلابیون جمهوریخواه در اسپانیا و فعالیت برای یک جامعه عادلانهتر کرد. تعهد به اندیشه-عمل حقیقتجویی و عدالتخواهی و اخلاق رهاییطلبی، او را به انتقاد شدید از احزاب سیاسی سوق داد؛ وی در احزاب سیاسی به گفته خود «ویروس توتالیتاریسم» را میدید. در آثار سیمون وی اخلاق انسانگرا در زندگی سیاسی افراد و یا گروههای اجتماعی و همچنین نوع مسیحیت و خداشناسی بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
🔸 هر نهاد و برنامه سیاسی که تلاش میکند معنای کلاسیک «سیاست» و «شهروندی» را متناسب با این سده بازخوانی و بازسازی و گسترش دهد، باید نخست به وضوح نشان دهد که این دو واژه یا مفهوم چه چیزی نیستند، چرا که حول و حوش آنها را سردرگمی زیادی احاطه کرده است. اولا سیاست بهمعنی دولتمداری یا حکمرانی دولتی نیست، و دیگر اینکه شهروندان یک جامعه «موکلین – انتخابکننده» یا «مالیات دهندگان» یک کشور نیستند. حکومتداری شامل عملیاتی میشود که دولت در آنها درگیر است و این عملیات عبارتند از انحصار اعمال انواع خشونت بر تودههای مردم، کنترل دولت بر کلیه دستگاههای نظارتی جامعه در قالب نهادهای قانونی و مقرراتآور، حکمرانی آن بر جامعه از طریق قانونگذاران حرفهای، کنترل بر سازمان ارتش و نیروهای پلیس، و همچنین نهادهای بوروکراسی. در کلیه جوامع بازی سیاسی حکومتمداری زمانی آغاز میشود که به اصطلاح «احزاب سیاسی» با برچسبهای متفاوت تلاش میکنند تا با بازیهای مختلف قدرت مراجع و دفاتری را که سیاستگذاری دولت را تعیین و اجرا میکنند را تصرف یا تسخیر کنند. این نوع «سیاست» در کلیه جوامع (دموکراتیک یا استبدادی) همیشه ویژگی نارضایتیسازی تودههای مردم را بههمراه دارد. یک حزب سیاسی معمولاً یک ساختار سلسله مراتب یافته است که توسط اعضایی که به شیوهای از بالا به پایین شکل داده شدهاند سازماندهی و عمل میکند. یک حزب درواقع مینیاتوری از یک دولت است و در برخی کشورها مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق و آلمان نازی حزب حاکم در واقع خود دولت را تشکیل میداد، و اکنون نیز در چین به اصطلاح «کمونیست» اینچنین است. نمونههای شوروی و آلمان نازی و چین از حزب به مثابه یک دولت، گسترش منطقی حزب به دولت است. در واقع، نتیجتا هر حزبی ریشه در دولت و نه در شهروند و شهروندی دارد.
🔸 برای ورود به بحث و بررسی نظریه سیمون وی نخست باید دید که در تعاریف او اصولا نهاد حزب و اهداف آن چیست. او معتقد است حزب سیاسی نهادی است که افراد را با یکسری تفکرات همگن در خود گرد آورده و هدف آن دستیافتن به قدرت سیاسی برای پیادهسازی عقاید حزب در جامعه و یا حداقل تاثیرگذاری و همکاری مشترک با حزب یا احزابی است که در قدرت و یا در حاکمیت حضور دارند. این یک تعریف عمومی برای نهاد حزب دارای دو عنصر اصلی است و سیمون وی برای نقد نهاد حزب نظریه خود را برمبنای نقد ایندو عنصر اصلی بنا نهاده است. عنصر نخست همگنی عقاید در حزب است، بدین معنا که یک فرد هنگامی به یک حزب میپیوندد یا در انتخابات به آن حزب رای میدهد که دارای عقاید و ارزشهای مشترک با آن حزب باشد. برای مثال اگر فرد معتقد به اقتصاد بازار آزاد و نظام سرمایهداری باشد، اولا به حزبی که برای لغو مالکیت خصوصی و جایگزینی آن با تعاونیهای مردمی فعالیت میکند، نمیپیوندد و همچنین در انتخابات به آن حزب رای نخواهد داد... دومین عنصر تشکیلدهنده نهاد حزب داشتن اندیشه و فعالیت برای بدستآوردن یا تسخیر قدرت سیاسی از راه انتخابات یا انقلاب است. بنابراین یک حزب سیاسی تشکلی است برای رسیدن به قدرت سیاسی، چرا که بدون داشتن این عنصر دلیل وجودی خود را از دست میدهد. هدف حزب نه مشاهدهگری سیاسی است و نه فعالیت عامالمنفعه بلکه تاثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی حکومتی و افکار عمومی جامعه. حزبی که تاثیرگذار نباشد به بیهودگی و ناکارآیی شناخته خواهد شد و در نهایت ازبین خواهد رفت. درهرحال همانگونه که توضیح داده شد این دو عنصر تشکیلدهنده نهاد حزب عبارت از نخست همگنی عقاید اعضای حزب و دوم بدستآوردن قدرت سیاسی است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2HE
#داریوش_راد #سیمون_وی
#نظام_شورایی #حزب_سیاسی #دمکراسی_نمایندگی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چرا باید کلیهی احزاب سیاسی منحل شوند
نقد و بررسی نظریهی سیمون وی نوشتهی: داریوش راد حزب متعارف مانند لباسی که برای آدمک پشت ویترین دوخته شده به دولت گره خورده است. هرقدر هم لباس را متنوع طراحی کرده باشند، باز هم بخشی از بدنه سیاست و…