▫️ کارگر بومی و تجدیدحیات چپ
🔹 گفتوگوی مارچلو موستور با آلوارو گارسیا لینرا
ترجمهی حسن مرتضوی
26 اکتبر 2019
📝 آلوارو گارسیا لینرا، زادهی کوچابامبا در 1962، هنوز خیلی جوان بود که به مارکسیسم و مبارزات مردم آیمارا نزدیک شد. در اوایل دههی 1980 به مکزیک رفت و در آنجا در رشتهی ریاضیات فارغالتحصیل شد؛ تحتتاثیر جنبشهای چریکی گواتمالا قرار گرفت که برای آرمان جمعیت بومی مبارزه میکردند. پس از بازگشت به بولیوی، یکی از بنیانگذاران ارتش چریکی توپاک کاتاری شد، سازمانی سیاسی که مبارزهی طبقاتی مارکسیستی را با اصول کاتاریستی که پیشبرد رهایی بومیان را هدف خود قرار داده بود ترکیب کرده بود. بین سالهای 1992 تا 1997 در یک زندان فوقامنیتی محبوس بود؛ پس از آزادی از زندان، جامعهشناسی درس میداد و به روشنفکری تاثیرگذار بدل شد. بعدها به جنبش برای سوسیالیسم ِاوُ مورالس پیوست و از 2006 به بعد معاون رییسجمهور دولت چندقومیتی بولیوی شد. او یکی از اصیلترین صاحبنظران در چپ آمریکای لاتین با آثاری مانند شکل ارزش و شکل جامعه و قدرت پلبین است. گفتوگوی مارچلو موستو با او پیرامون وضعیت نیروهای ترقیخواه در این بخش و بخشهای دیگر جهان است.
🔸 از متن گفتوگو:
«طبقه کارگر جدید اساساً پیرامون موضوعات کارگری متحد نمیشود. هنوز قدرت انجام این کار را ندارد و شاید برای مدتهای مدیدی چنین قدرتی نداشته باشد. بسیجهای اجتماعی دیگر از طریق شکلهای کلاسیک کنش متمرکز طبقه کارگر رخ نمیدهند بلکه از طریق آمیزهای از کسبوکارهای متفاوت، موضوعات متقاطع و شکلهای انعطافپذیر، سیال و تغییرپذیر شکل میگیرند. ما از شکلهای جدید کنش جمعی حرف میزنیم که کارگران با شتاب ایجاد میکنند، حتی اگر در بسیاری موارد آنچه پدیدار میشود از هویت کارگری کمتری در مقایسه با سایر ویژگیهای مکمل دیگر برخوردار باشد، نظیر هویت کارگری کنشهای کارگران بنگاههای هزار شاخهی منطقهای یا گروههایی که خواهان حق سلامتی، آموزش و حمل و نقل عمومی هستند.
به جای سرزنش این مبارزات به دلیل اینکه شکلهایشان با شکلهای مبارزات گذشته فرق دارد، چپ میبایست به پیوندخوردگی یا ناهمگنی توجه کند ــ پیش از هرچیز مبارزات موجود را درک کند و آنها را با مبارزات دیگر در سطح محلی، ملی و بینالمللی مفصلبندی کند. «کار زنده» هنوز موضوع تغییر است: کارگرانی که نیروی کارشان را به شیوههای گوناگونی فروختهاند. اما شکلهای سازمانی، گفتمانها و هویتها بسیار متفاوت از شکلها، گفتمانها و هویتهایی است که در سدهی بیستم میشناختیم...
طبقات، هویتها و جماعتهای بسیجشده انتزاعات نیستند: آنها شکلهای تجربهی جمعی جهان هستند که در مقیاسی گسترده برساخته میشوند. همانطور که صد سال پیش شکلهای تصادفی را برمیگزیدند، اکنون بار دیگر از طریق مسیرها و علتهای پیشبینینشده و اغلب شگفتانگیزی که بسیار متفاوت با گذشتهاند چنین میکنند. ما نباید مفهوم طبقهی اجتماعی ــ راهی برای طبقهبندی آماری افراد براساس دارایی، منابع، دسترسی به ثروت و غیره ــ را با شیوههای بالفعلی که در آن برپایهی همبستگیهای گزیده، محل اقامت، مسائل مشترک و خصیصههای فرهنگی گروهبندی میشوند، مغشوش سازیم. این یک جنبش واقعی برساخت متحرک طبقات است که فقط از سر تصادف با تلاقیگاههای ارائهشده در دادههای آماری منطبقاند...»
🔹 متن کامل گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-14L
#مارچلو_موستو #آلوارو_گارسیا_لینرا #حسن_مرتضوی
#بولیوی #جنبش_کارگری #طبقهی_اجتماعی
#مارکسیسم #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹 گفتوگوی مارچلو موستور با آلوارو گارسیا لینرا
ترجمهی حسن مرتضوی
26 اکتبر 2019
📝 آلوارو گارسیا لینرا، زادهی کوچابامبا در 1962، هنوز خیلی جوان بود که به مارکسیسم و مبارزات مردم آیمارا نزدیک شد. در اوایل دههی 1980 به مکزیک رفت و در آنجا در رشتهی ریاضیات فارغالتحصیل شد؛ تحتتاثیر جنبشهای چریکی گواتمالا قرار گرفت که برای آرمان جمعیت بومی مبارزه میکردند. پس از بازگشت به بولیوی، یکی از بنیانگذاران ارتش چریکی توپاک کاتاری شد، سازمانی سیاسی که مبارزهی طبقاتی مارکسیستی را با اصول کاتاریستی که پیشبرد رهایی بومیان را هدف خود قرار داده بود ترکیب کرده بود. بین سالهای 1992 تا 1997 در یک زندان فوقامنیتی محبوس بود؛ پس از آزادی از زندان، جامعهشناسی درس میداد و به روشنفکری تاثیرگذار بدل شد. بعدها به جنبش برای سوسیالیسم ِاوُ مورالس پیوست و از 2006 به بعد معاون رییسجمهور دولت چندقومیتی بولیوی شد. او یکی از اصیلترین صاحبنظران در چپ آمریکای لاتین با آثاری مانند شکل ارزش و شکل جامعه و قدرت پلبین است. گفتوگوی مارچلو موستو با او پیرامون وضعیت نیروهای ترقیخواه در این بخش و بخشهای دیگر جهان است.
🔸 از متن گفتوگو:
«طبقه کارگر جدید اساساً پیرامون موضوعات کارگری متحد نمیشود. هنوز قدرت انجام این کار را ندارد و شاید برای مدتهای مدیدی چنین قدرتی نداشته باشد. بسیجهای اجتماعی دیگر از طریق شکلهای کلاسیک کنش متمرکز طبقه کارگر رخ نمیدهند بلکه از طریق آمیزهای از کسبوکارهای متفاوت، موضوعات متقاطع و شکلهای انعطافپذیر، سیال و تغییرپذیر شکل میگیرند. ما از شکلهای جدید کنش جمعی حرف میزنیم که کارگران با شتاب ایجاد میکنند، حتی اگر در بسیاری موارد آنچه پدیدار میشود از هویت کارگری کمتری در مقایسه با سایر ویژگیهای مکمل دیگر برخوردار باشد، نظیر هویت کارگری کنشهای کارگران بنگاههای هزار شاخهی منطقهای یا گروههایی که خواهان حق سلامتی، آموزش و حمل و نقل عمومی هستند.
به جای سرزنش این مبارزات به دلیل اینکه شکلهایشان با شکلهای مبارزات گذشته فرق دارد، چپ میبایست به پیوندخوردگی یا ناهمگنی توجه کند ــ پیش از هرچیز مبارزات موجود را درک کند و آنها را با مبارزات دیگر در سطح محلی، ملی و بینالمللی مفصلبندی کند. «کار زنده» هنوز موضوع تغییر است: کارگرانی که نیروی کارشان را به شیوههای گوناگونی فروختهاند. اما شکلهای سازمانی، گفتمانها و هویتها بسیار متفاوت از شکلها، گفتمانها و هویتهایی است که در سدهی بیستم میشناختیم...
طبقات، هویتها و جماعتهای بسیجشده انتزاعات نیستند: آنها شکلهای تجربهی جمعی جهان هستند که در مقیاسی گسترده برساخته میشوند. همانطور که صد سال پیش شکلهای تصادفی را برمیگزیدند، اکنون بار دیگر از طریق مسیرها و علتهای پیشبینینشده و اغلب شگفتانگیزی که بسیار متفاوت با گذشتهاند چنین میکنند. ما نباید مفهوم طبقهی اجتماعی ــ راهی برای طبقهبندی آماری افراد براساس دارایی، منابع، دسترسی به ثروت و غیره ــ را با شیوههای بالفعلی که در آن برپایهی همبستگیهای گزیده، محل اقامت، مسائل مشترک و خصیصههای فرهنگی گروهبندی میشوند، مغشوش سازیم. این یک جنبش واقعی برساخت متحرک طبقات است که فقط از سر تصادف با تلاقیگاههای ارائهشده در دادههای آماری منطبقاند...»
🔹 متن کامل گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-14L
#مارچلو_موستو #آلوارو_گارسیا_لینرا #حسن_مرتضوی
#بولیوی #جنبش_کارگری #طبقهی_اجتماعی
#مارکسیسم #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کارگر بومی و تجدیدحیات چپ
گفتوگویی با آلوارو گارسیا لینرا نوشتهی: مارچلو موستو ترجمهی: حسن مرتضوی آلوارو گارسیا لینرا، زادهی کوچابامبا در 1962، هنوز خیلی جوان بود که به مارکسیسم و مبارزات مردم آیمارا نزدیک شد. در اوایل …