▫️جایگاه و توان چپ
18 نوامبر 2018
🔸درک غالب و رایج از ناتوانی چپ، علل و نشانههای این ناتوانی را در فقدان یا ناتوانی سازمانهای چپ ارزیابی میکند، آنهم نه از زاویهی فقدان شکلهای نهادین شدهی مبارزهی سیاسیِ ضد سرمایهداری و سوسیالیستی، بلکه از زاویهی فقدان و ناتوانی کنشگریای که از این سازمانها انتظار میرود. این نگرش، از آنجا که انتظار دارد این سازمانها، جنبشها را بهوجود آورند یا اگر جنبشهایی بدون اطلاع، اجازه یا اختیار چنین سازمانهایی موجودند، رهبریشان را بدست بگیرد؛ و از آنجایی که میبیند چنین انتظاری برآورده نمیشود، چپ را ناتوان یا غایب تصور میکند.
🔸میتوانیم در نگاهی ریشهیابانه و رو به اعماق، ظرفیتهای عینیای را کشف کنیم که بستر و زادگاه و خاستگاه همان نیرویی هستند که ما چپ مینامیم و ببینیم این ظرفیتها، برخلاف ارزیابی ما از «ناتوانی» چپ، از چه نیرو و توان عظیمی برخوردارند. منظور ما از «عینی»، فقط اشارهی کلی به امکانات عینی در هر جامعهی سرمایهداری در هر زمان و مکان دلخواه نیست؛ بلکه به امکانات و زمینههای پراتیکی، بهطور مشخص در جامعهی ما و در جنبش کنونی ماست.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-zr
#چپ #پراتیک #بحران
#حزب #سندیکا #شورا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
18 نوامبر 2018
🔸درک غالب و رایج از ناتوانی چپ، علل و نشانههای این ناتوانی را در فقدان یا ناتوانی سازمانهای چپ ارزیابی میکند، آنهم نه از زاویهی فقدان شکلهای نهادین شدهی مبارزهی سیاسیِ ضد سرمایهداری و سوسیالیستی، بلکه از زاویهی فقدان و ناتوانی کنشگریای که از این سازمانها انتظار میرود. این نگرش، از آنجا که انتظار دارد این سازمانها، جنبشها را بهوجود آورند یا اگر جنبشهایی بدون اطلاع، اجازه یا اختیار چنین سازمانهایی موجودند، رهبریشان را بدست بگیرد؛ و از آنجایی که میبیند چنین انتظاری برآورده نمیشود، چپ را ناتوان یا غایب تصور میکند.
🔸میتوانیم در نگاهی ریشهیابانه و رو به اعماق، ظرفیتهای عینیای را کشف کنیم که بستر و زادگاه و خاستگاه همان نیرویی هستند که ما چپ مینامیم و ببینیم این ظرفیتها، برخلاف ارزیابی ما از «ناتوانی» چپ، از چه نیرو و توان عظیمی برخوردارند. منظور ما از «عینی»، فقط اشارهی کلی به امکانات عینی در هر جامعهی سرمایهداری در هر زمان و مکان دلخواه نیست؛ بلکه به امکانات و زمینههای پراتیکی، بهطور مشخص در جامعهی ما و در جنبش کنونی ماست.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-zr
#چپ #پراتیک #بحران
#حزب #سندیکا #شورا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جایگاه و توان چپ
شعار سیاسی را نمیتوان به جنبشهای سیاسی تزریق کرد. مبارزات اجتماعیای که به مرتبهی مبارزات سیاسی ارتقاء یافتهاند، فصل مشترکهای سیاسیای خواهند یافت که شعار سیاسی سراسری و فراگروهی آنها خواهد بو…
📝 اگر چپ را توانِ پراتیکی و نهادینِ واقعا موجودِ گرایش ضدسرمایهدارانهی جنبش اجتماعیِ کنونی بدانیم که در راستای تحقق هدفهایش، ظرفیتِ از میان برداشتن موانع سیاسی سد راه خود را دارد، آنگاه چپ، جایگاهی استوار و نقشی تعیینکننده در آیندهی سیاسی ایران خواهد داشت، حتی در چشماندازی کوتاه مدت.
🔸جایگاه و توان چپ
«سایت نقد»
#شورا #سندیکا #طبقه_کارگر #هفت_تپه
👇🏽
🖋@naghd_com
🔸جایگاه و توان چپ
«سایت نقد»
#شورا #سندیکا #طبقه_کارگر #هفت_تپه
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ واقعیت نئولیبرالیسم سوئدی
نوشتهی: پِر اولسون
ترجمهی: محمد غزنویان
22 ژانویه 2019
🔸 زمانی سوئد با خدمات عمومی و حمایتهای اجتماعی فراگیر به عنوان «مدل سوسیال دموکراتیک» مشهور بود. اما تمام این خدمات و حمایتها طی دو دهه تهاجم که مجلهی اکونومیست «انقلاب خاموش» مینامدش، برچیده شدهاند.
سوئد به سلامت از بحران عبور کرده و وضعیت کشور موید آن است که کاهش خدمات رفاهی، پایین آوردن مالیاتها و تعیین سقفِ هزینههای دولتی، جواب داده است. این پیامی است که مطبوعات سرمایهداری، اتاق فکرها و دولتهای راستگرا در سراسر جهان مخابره میکنند. مجلهی تایمز مالی حتی «آندرس بورگ»، وزیر دارائی سوئد، را بهترین وزیر مالیهی اروپا معرفی کرد. اما سوئد از قاعده مستثنی نیست؛ سالها ریاضت اقتصادی و سیاستهای راستگرایانه، بافت اجتماعی جامعه را بهشدت تضعیف کرده است، درحالیکه سرمایهداریِ سوئد بیش از پیش ناپایدار و نامتوازن شده است.
🔸حال مدل قدیمی سوئد دیگر وجود ندارد. برعکس، سوئد به مدلی از نئولیبرالیسم بدل شده است. آزادسازی اقتصادی در قالب خصوصیسازی و مقرراتزدایی از بازار، سریعتر از هر اقتصاد پیشرفتهی دیگر در جریان است. این نتیجهای است که بنیاد هریتیج، اتاق فکر آمریکایی،گرفته است.
🔸 این «انقلاب خاموش»، سوئد را چنان متحول ساخته که مجلهی اکونومیست نتیجه میگیرد: «میلتون فریدمن در استکهلم [پایتخت] بیش از واشنگتن احساسِ در خانه بودن خواهد کرد». تغییرات عمیقی که طی ۲۵ سال اخیر در سوئد رخ دادهاند، به عنوان یک ضدانقلاب علیه تمامی دستاوردهای اجتماعی گذشته توصیف میشود.
آنچه که امروز در سوئد به «تغییر سیستم» شناخته میشود، توسط حکومت سوسیال دموکرات در اواخر دههی ۸۰ آغاز شد. از آن زمان تاکنون، فارغ از این که کدام حزب یا احزابْ قدرت را در دست داشته باشند، تهاجم وسیع به حوزهی عمومیْ با مقرراتزدایی و خصوصیسازی صورت گرفته است؛ همان اصلاحات کذایی بازارمدار.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-HH
#پر_اولسون #محمد_غزنویان
#دولت_مدرن #نئولبیرالیسم
#سندیکا #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: پِر اولسون
ترجمهی: محمد غزنویان
22 ژانویه 2019
🔸 زمانی سوئد با خدمات عمومی و حمایتهای اجتماعی فراگیر به عنوان «مدل سوسیال دموکراتیک» مشهور بود. اما تمام این خدمات و حمایتها طی دو دهه تهاجم که مجلهی اکونومیست «انقلاب خاموش» مینامدش، برچیده شدهاند.
سوئد به سلامت از بحران عبور کرده و وضعیت کشور موید آن است که کاهش خدمات رفاهی، پایین آوردن مالیاتها و تعیین سقفِ هزینههای دولتی، جواب داده است. این پیامی است که مطبوعات سرمایهداری، اتاق فکرها و دولتهای راستگرا در سراسر جهان مخابره میکنند. مجلهی تایمز مالی حتی «آندرس بورگ»، وزیر دارائی سوئد، را بهترین وزیر مالیهی اروپا معرفی کرد. اما سوئد از قاعده مستثنی نیست؛ سالها ریاضت اقتصادی و سیاستهای راستگرایانه، بافت اجتماعی جامعه را بهشدت تضعیف کرده است، درحالیکه سرمایهداریِ سوئد بیش از پیش ناپایدار و نامتوازن شده است.
🔸حال مدل قدیمی سوئد دیگر وجود ندارد. برعکس، سوئد به مدلی از نئولیبرالیسم بدل شده است. آزادسازی اقتصادی در قالب خصوصیسازی و مقرراتزدایی از بازار، سریعتر از هر اقتصاد پیشرفتهی دیگر در جریان است. این نتیجهای است که بنیاد هریتیج، اتاق فکر آمریکایی،گرفته است.
🔸 این «انقلاب خاموش»، سوئد را چنان متحول ساخته که مجلهی اکونومیست نتیجه میگیرد: «میلتون فریدمن در استکهلم [پایتخت] بیش از واشنگتن احساسِ در خانه بودن خواهد کرد». تغییرات عمیقی که طی ۲۵ سال اخیر در سوئد رخ دادهاند، به عنوان یک ضدانقلاب علیه تمامی دستاوردهای اجتماعی گذشته توصیف میشود.
آنچه که امروز در سوئد به «تغییر سیستم» شناخته میشود، توسط حکومت سوسیال دموکرات در اواخر دههی ۸۰ آغاز شد. از آن زمان تاکنون، فارغ از این که کدام حزب یا احزابْ قدرت را در دست داشته باشند، تهاجم وسیع به حوزهی عمومیْ با مقرراتزدایی و خصوصیسازی صورت گرفته است؛ همان اصلاحات کذایی بازارمدار.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-HH
#پر_اولسون #محمد_غزنویان
#دولت_مدرن #نئولبیرالیسم
#سندیکا #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
واقعیت نئولیبرالیسم سوئدی
نوشتهی: پِر اولسون ترجمهی: محمد غزنویان سرمایهداری سوئد شدیداً به تعداد محدودی از محصولات وابسته شده است، در حالی که وابستگی به تقاضای جهانی، اقتصاد این کشور را بیش از پیش نامتوازن و وابسته به ر…
▫️ دفاع از سرمایه دولتی در مقابل سرمایه خصوصی
نگاهی به نوشتهی آقای محسن حکیمی
نوشتهی: کریم منیری
29 مارس 2019
🔸 آقای حکیمی بهخاطر طرح مخالفت بخشی از کارگران شرکت نیشکر هفتتپه با خصوصیسازی در این شرکت که به اعتصاب و تظاهرات در سطح شهر کشیده شد، با عجله نوشتهای را تحت عنوان «دفاع از سرمایهی دولتی در مقابل سرمایهی خصوصی، مردهریگ لنینیسم» در آذرماه سال پیش منتشر نمود که در واقع سه فصل از کتابی است که قبلاً منتشر نموده بود بهنام «دگردیسی کمونیسم مارکس، از جنبش سرمایهستیز طبقه کارگر به حزب ایدئولوژیک سرمایهداری دولتی». آقای حکیمی در این نوشته از ابتدا تصمیم گرفته بود که این حرکت را محکوم نماید و آنهم در چارچوب نوشته قبلی خود؛ در نتیجه همه چیز آماده بود و فقط کافی بود که چند خطی بنویسد که «همانطور که من گفته بودم…» و در این رابطه ایشان اصلاً بهکل مسائلی که کارگران هفتتپه و نماینده و سخنگوی آنها مطرح نمود گوش نکرد. چون آنگونه که آقای بخشی (نماینده و سخنگوی کارگران هفتتپه) مطرح نمود در بین کارگران دو نظر وجود داشت. یکی مبنی بر بازگرداندن مالکیت دولتی و نظارت کامل شورایی کارگری بر سوخت و ساز شرکت و یکی هم تصرف شرکت توسط کارگران و اداره نمودن شورائی آن؛ و پرواضح است که این دو نظر از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بدون آنکه بخواهیم آنها را تأئید کنیم و نیز برای قاطینشدن مسائل در همدیگر من فقط به نظرات آقای حکیمی میپردازم.
🔸 چون آقای حکیمی میخواهد سرمایهداری دولتی را محکوم نماید، بههمان بخشی میپردازد که کارگران هفتتپه مطرح نمودهاند و خواستار الغای خصوصیسازی در آن شرکت شدهاند. ما در ادامه میبینیم که ایشان ادعا میکند طرفدار مبارزات کارگران تحت نام مبارزه طبقاتیست و بهزعم خود بر مارکس و برخلاف لنین بر مبارزه طبقاتی تأکید دارد و نه مبارزه ایدئولوژیک. ولی با اینوجود در این شرایط بحرانی که بخشی از حرکتهای کارگری میتواند توجه افکار عمومی را جلب کنند و برخلاف دخیل بستن و شکایت بردن به این و آن، خواستهای را بههمراه اعتصاب و علاوه بر آن راهپیمائی مطرح نمایند، آقای حکیمی بدون ارزشگذاری به این دو حرکت مشخص (اعتصاب کارگران هفتتپه و فولاد اهواز)، صرفاً روی یک شعار خم شده است و با چسباندن نه جمعی از کارگران یا حتی نمایندگان، بلکه همهی کارگران، بهلنینیسم و البته طرفداری از سرمایهداری دولتی، کل این نوع حرکت را زیر سئوال میبرد...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-OR
#لنین #جنبش_کارگری #حزب #سندیکا #شورا
#کریم_منیری #محسن_حکیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نگاهی به نوشتهی آقای محسن حکیمی
نوشتهی: کریم منیری
29 مارس 2019
🔸 آقای حکیمی بهخاطر طرح مخالفت بخشی از کارگران شرکت نیشکر هفتتپه با خصوصیسازی در این شرکت که به اعتصاب و تظاهرات در سطح شهر کشیده شد، با عجله نوشتهای را تحت عنوان «دفاع از سرمایهی دولتی در مقابل سرمایهی خصوصی، مردهریگ لنینیسم» در آذرماه سال پیش منتشر نمود که در واقع سه فصل از کتابی است که قبلاً منتشر نموده بود بهنام «دگردیسی کمونیسم مارکس، از جنبش سرمایهستیز طبقه کارگر به حزب ایدئولوژیک سرمایهداری دولتی». آقای حکیمی در این نوشته از ابتدا تصمیم گرفته بود که این حرکت را محکوم نماید و آنهم در چارچوب نوشته قبلی خود؛ در نتیجه همه چیز آماده بود و فقط کافی بود که چند خطی بنویسد که «همانطور که من گفته بودم…» و در این رابطه ایشان اصلاً بهکل مسائلی که کارگران هفتتپه و نماینده و سخنگوی آنها مطرح نمود گوش نکرد. چون آنگونه که آقای بخشی (نماینده و سخنگوی کارگران هفتتپه) مطرح نمود در بین کارگران دو نظر وجود داشت. یکی مبنی بر بازگرداندن مالکیت دولتی و نظارت کامل شورایی کارگری بر سوخت و ساز شرکت و یکی هم تصرف شرکت توسط کارگران و اداره نمودن شورائی آن؛ و پرواضح است که این دو نظر از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بدون آنکه بخواهیم آنها را تأئید کنیم و نیز برای قاطینشدن مسائل در همدیگر من فقط به نظرات آقای حکیمی میپردازم.
🔸 چون آقای حکیمی میخواهد سرمایهداری دولتی را محکوم نماید، بههمان بخشی میپردازد که کارگران هفتتپه مطرح نمودهاند و خواستار الغای خصوصیسازی در آن شرکت شدهاند. ما در ادامه میبینیم که ایشان ادعا میکند طرفدار مبارزات کارگران تحت نام مبارزه طبقاتیست و بهزعم خود بر مارکس و برخلاف لنین بر مبارزه طبقاتی تأکید دارد و نه مبارزه ایدئولوژیک. ولی با اینوجود در این شرایط بحرانی که بخشی از حرکتهای کارگری میتواند توجه افکار عمومی را جلب کنند و برخلاف دخیل بستن و شکایت بردن به این و آن، خواستهای را بههمراه اعتصاب و علاوه بر آن راهپیمائی مطرح نمایند، آقای حکیمی بدون ارزشگذاری به این دو حرکت مشخص (اعتصاب کارگران هفتتپه و فولاد اهواز)، صرفاً روی یک شعار خم شده است و با چسباندن نه جمعی از کارگران یا حتی نمایندگان، بلکه همهی کارگران، بهلنینیسم و البته طرفداری از سرمایهداری دولتی، کل این نوع حرکت را زیر سئوال میبرد...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-OR
#لنین #جنبش_کارگری #حزب #سندیکا #شورا
#کریم_منیری #محسن_حکیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دفاع از سرمایه دولتی در مقابل سرمایه خصوصی
نوشتهی: کریم منیری آگاهی امری ساکن و بیتغییر، از قبل بهوجودآمده و شکلگرفته و دارای اصول تغییرناپذیر نیست و خارج از حوزه پراتیک انسانی شکل نمیگیرد. هر راهحلی که مبارزه طبقه کارگر را یک قدم جلو…
▫️ فعالیت سندیکاییِ مبارزهجوی طبقاتی
نوشتهی: لونت دولِک
ترجمهی: مهرداد امامی
20 سپتامبر 2020
📝 توضیح مترجم: متن حاضر یکی از مقالات ویژهنامهی «وقایع 16-15 ژوئن 1970» در فصلنامهی مارکسیسم انقلابی (Devrimci Marksizm) است. این وقایع در تاریخ جنبش کارگری-سندیکایی ترکیه جایگاهی استثنایی و تعیینکننده دارند. علاوه بر این، از خلال متن حاضر درمییابیم که «دیسک» (کنفدراسیون اتحادیههای کارگری انقلابی ترکیه) چگونه از سازمانی انقلابی و تأثیرگذار در اواخر دههی 1970، امروزه تبدیل به دنبالهروی سیاستهای کارگری اتحادیهی اروپا شده است، در حالی که با بیش از 112 هزار عضو در قالب 20 سندیکای متفاوت، سومین کنفدراسیون عظیم اتحادیههای کارگری ترکیه است. مارکسیسم انقلابی نشریهی دوزبانهی نظری-سیاسی «حزب کارگر انقلابی» (DİP) از احزاب تروتسکیست ترکیه و عضو «کمیتهی هماهنگی برای بنیانگذاری مجدد انترناسیونال چهارم» است. رهبر این حزب، سونگور ساوران از معدود فعالان و نظریهپردازان چپ ترکیه است که در سالهای اخیر مقالاتی از وی به فارسی برگردانده شده. از طریق این متن میتوان با دیدگاههای یکی از اصلیترین جریانات تروتسکیستی ترکیه در باب مبارزهی طبقاتی، فعالیت سندیکایی، حزب کارگری، ضدّ امپریالیسم، مسئلهی ستم ملی و مشخصاً مسئلهی کُردی و تا حدی هم مسئلهی برابری جنسیتی آشنا شد.
🔸 در سالهای دههی 1960، طبقهی کارگر ترکیه ورودی شکوهمند به عرصهی حیات اجتماعی و سیاسی کشور داشته است. این امر خود را در میتینگ 1961 ساراچخانه و نیز با کسب حق اعتصاب واقعی در 1963 در کارخانهی کاوِل نشان داده است. در چهارچوب مبارزهای که با اعتصابات و مقاومتها گسترش یافت، «دیسک» (کنفدراسیون اتحادیههای کارگری انقلابی ترکیه) در سال 1967 پایهگذاری شد. اِشغال کارخانهی دِربی، در پی اعتصاب کارگران کاوِل، موجب شد حق انتخاب سندیکا با مبارزهی واقعی به دست آید. این واقعه سبب شد برنامهی رفراندوم انتخاب سندیکا از طریق قرار دادن صندوقهای رأی در کارخانهها و کسب رأی کارگران وارد دستورکار تمام جنبشهای کارگری شود. بورژوازی با در هم شکستن یک به یکِ زنجیرههای جنبش کارگری در سالهای منتهی به دههی 1970 دست به ضدّ حمله زد. هدف «مهار کردن» «دیسک» بود. بورژوازی در جهت این هدف یکپارچه و متحد شده است. حزب عدالت دمیرل و حزب جمهوریخواه خلقِ اینونو و اِجِویت مشترکاً دست به آمادهسازی پیشنویسی قانونی به منظور نابودسازی «دیسک» و تبدیل «کنفدراسیون اتحادیههای کارگری ترکیه» به سندیکایی انحصاری زدند و در برابرِ طبقهی کارگر در جبههای واحد قرار گرفتند. وقایع 16-15 ژوئن، رخدادی است که بورژوازی و طبقهی کارگر همچون یک کل در مقابل هم قرار گرفتند و به بیان دیگر، میدان نبردی است که در آن با هم جنگیدند.
🔸 ادعای ما این نیست که «دیسک» پس از سالهای تأسیس، از منظر ساختار، کادرها، ایدئولوژی و سیاست طبقاتی خود الگویی کامل را ارائه میکند. مقصود ما، مرجع قرار دادن تاریخ «دیسک» و تحلیل دقیق آن در سالیان پایهگذاریاش هم نیست. هدف این متن، مطرح کردن اصول مبارزهی سندیکاییِ مورد نیاز طبقهی کارگر در شرایط امروزی است. «دیسکِ» 16-15 ژوئن، در جهت اهداف ما دادههای مهمی ارائه میکند. برای کارگرانی که در هر گردهمایی، کنگره و کنفرانس به نُطقهای فعالان سندیکایی گوش میسپارند که میگویند «ما از تبار کارگران کارخانهی کاوِل، کارگران 16-15 ژوئنها» هستیم، این مثالها باید چیزی ورای لحظات زیبای متعلق به گذشته باشند که دیگر تکرار نخواهند شد. زیرا در مبارزات آن دوران، درسهای بسیاری نهفته است که میتوانند چراغ راه مبارزات و نیازهای امروزی باشند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Jd
#لونت_دولک #مهرداد_امامی
#مبارزه_طبقاتی #ترکیه #دمکراسی #سندیکا #سازمانیابی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: لونت دولِک
ترجمهی: مهرداد امامی
20 سپتامبر 2020
📝 توضیح مترجم: متن حاضر یکی از مقالات ویژهنامهی «وقایع 16-15 ژوئن 1970» در فصلنامهی مارکسیسم انقلابی (Devrimci Marksizm) است. این وقایع در تاریخ جنبش کارگری-سندیکایی ترکیه جایگاهی استثنایی و تعیینکننده دارند. علاوه بر این، از خلال متن حاضر درمییابیم که «دیسک» (کنفدراسیون اتحادیههای کارگری انقلابی ترکیه) چگونه از سازمانی انقلابی و تأثیرگذار در اواخر دههی 1970، امروزه تبدیل به دنبالهروی سیاستهای کارگری اتحادیهی اروپا شده است، در حالی که با بیش از 112 هزار عضو در قالب 20 سندیکای متفاوت، سومین کنفدراسیون عظیم اتحادیههای کارگری ترکیه است. مارکسیسم انقلابی نشریهی دوزبانهی نظری-سیاسی «حزب کارگر انقلابی» (DİP) از احزاب تروتسکیست ترکیه و عضو «کمیتهی هماهنگی برای بنیانگذاری مجدد انترناسیونال چهارم» است. رهبر این حزب، سونگور ساوران از معدود فعالان و نظریهپردازان چپ ترکیه است که در سالهای اخیر مقالاتی از وی به فارسی برگردانده شده. از طریق این متن میتوان با دیدگاههای یکی از اصلیترین جریانات تروتسکیستی ترکیه در باب مبارزهی طبقاتی، فعالیت سندیکایی، حزب کارگری، ضدّ امپریالیسم، مسئلهی ستم ملی و مشخصاً مسئلهی کُردی و تا حدی هم مسئلهی برابری جنسیتی آشنا شد.
🔸 در سالهای دههی 1960، طبقهی کارگر ترکیه ورودی شکوهمند به عرصهی حیات اجتماعی و سیاسی کشور داشته است. این امر خود را در میتینگ 1961 ساراچخانه و نیز با کسب حق اعتصاب واقعی در 1963 در کارخانهی کاوِل نشان داده است. در چهارچوب مبارزهای که با اعتصابات و مقاومتها گسترش یافت، «دیسک» (کنفدراسیون اتحادیههای کارگری انقلابی ترکیه) در سال 1967 پایهگذاری شد. اِشغال کارخانهی دِربی، در پی اعتصاب کارگران کاوِل، موجب شد حق انتخاب سندیکا با مبارزهی واقعی به دست آید. این واقعه سبب شد برنامهی رفراندوم انتخاب سندیکا از طریق قرار دادن صندوقهای رأی در کارخانهها و کسب رأی کارگران وارد دستورکار تمام جنبشهای کارگری شود. بورژوازی با در هم شکستن یک به یکِ زنجیرههای جنبش کارگری در سالهای منتهی به دههی 1970 دست به ضدّ حمله زد. هدف «مهار کردن» «دیسک» بود. بورژوازی در جهت این هدف یکپارچه و متحد شده است. حزب عدالت دمیرل و حزب جمهوریخواه خلقِ اینونو و اِجِویت مشترکاً دست به آمادهسازی پیشنویسی قانونی به منظور نابودسازی «دیسک» و تبدیل «کنفدراسیون اتحادیههای کارگری ترکیه» به سندیکایی انحصاری زدند و در برابرِ طبقهی کارگر در جبههای واحد قرار گرفتند. وقایع 16-15 ژوئن، رخدادی است که بورژوازی و طبقهی کارگر همچون یک کل در مقابل هم قرار گرفتند و به بیان دیگر، میدان نبردی است که در آن با هم جنگیدند.
🔸 ادعای ما این نیست که «دیسک» پس از سالهای تأسیس، از منظر ساختار، کادرها، ایدئولوژی و سیاست طبقاتی خود الگویی کامل را ارائه میکند. مقصود ما، مرجع قرار دادن تاریخ «دیسک» و تحلیل دقیق آن در سالیان پایهگذاریاش هم نیست. هدف این متن، مطرح کردن اصول مبارزهی سندیکاییِ مورد نیاز طبقهی کارگر در شرایط امروزی است. «دیسکِ» 16-15 ژوئن، در جهت اهداف ما دادههای مهمی ارائه میکند. برای کارگرانی که در هر گردهمایی، کنگره و کنفرانس به نُطقهای فعالان سندیکایی گوش میسپارند که میگویند «ما از تبار کارگران کارخانهی کاوِل، کارگران 16-15 ژوئنها» هستیم، این مثالها باید چیزی ورای لحظات زیبای متعلق به گذشته باشند که دیگر تکرار نخواهند شد. زیرا در مبارزات آن دوران، درسهای بسیاری نهفته است که میتوانند چراغ راه مبارزات و نیازهای امروزی باشند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Jd
#لونت_دولک #مهرداد_امامی
#مبارزه_طبقاتی #ترکیه #دمکراسی #سندیکا #سازمانیابی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
فعالیت سندیکاییِ مبارزهجوی طبقاتی
از وقایع 16-15 ژوئن تا مبارزهی فلزکاران نوشتهی: لونت دولِک ترجمهی: مهرداد امامی متن حاضر یکی از مقالات ویژهنامهی «وقایع 16-15 ژوئن 1970» در فصلنامهی مارکسیسم انقلابی (Devrimci Marksizm) است.…
▫️ شورا: شکل در مقام محتوا
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شورا: شکل در مقام محتوا
پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی نوشتهی: کمال خسروی آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ…