نقد
3.35K subscribers
200 photos
17 files
792 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
وظیفه‌ی اصلی، بیرون کشیدن انقلاب اکتبر از زیر بار اسطوره است.

#انقلاب_اکتبر #نقد #تاریخ


🖋@naghd_com
▫️ اسطوره‌زدایی از انقلاب اکتبر

انقلاب اکتبر نه تنها پیکری بیجان و رویدادی سپری شده و نامربوط به زمان ما نیست، بلکه برعکس، عاجل‌ترین پرسش زمان و زمانه و زندگی ماست. آنهم نه به دلیل عظمت و بی‌همتایی‌اش، بلکه از زاویه‌ی شکستش. درحالی که امروز سرمایه‌داری به آشکارترین وجه و با پتیارگی عریان همه‌ی فضاهای زندگی انسان را با استثمار، جنگ، بردگی، آوارگی، قتل و عام و کشتار تسخیر می‌کند... عاجل‌ترین پرسش ما این است که چرا انقلابی که با پرچم براندازی سرمایه به میدان آمد، شکست خورد؟ وظیفه‌ی همه‌ی آنهایی که امروز پا در راه براندازی دستگاه سلطه و استثمار نهادهاند، از هر پایگاهی، به هر دلیلی و با هر سهمی، از جمله این است که کدام خطاهای نظری و عملی و کدام شرایط و اوضاع و احوال، این انقلاب و این فرآیند عظیم تاریخی را به شکست کشاند؟ می‌دانم این حرف تازه‌ای نیست، اما تکرارش باید همیشه هشداری باشد تا مبادا در ایدئولوژی‌های حاضر و آماده و شعارهای تکراری جا خوش کنیم. اگر اکتبر «حقیقتی نامکشوف» داشته باشد، این حقیقت چیزی جز نقد آن نیست: آشکارتر، صریح‌تر، متهورانه‌تر و با صدایی هرچند بلندتر و چنان بلند و قدرتمند که از ناله‌های مخالفانِ جانِ ستیزنده‌ی اکتبر، طنینی جز پژواک ترسشان باقی نماند. وظیفه‌ی اصلی، بیرون کشیدن انقلاب اکتبر از زیر بار اسطوره است.
(کمال خسروی – 2017 – ازگفت‌وگو با نشریه‌ی «دیکریشن» به مناسبت صد سالگی انقلاب اکتبر روسیه)

#انقلاب_اکتبر #نقد #تاریخ

🖋@naghd_com

https://t.me/naghd_com/280
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ دروغ‌هایی که درباره‌ی لنین می‌گوییم

25 فوریه 2024

نوشته‌ی: لارس تی لی
ترجمه‌ی: مهرناز رزاقی

🔸 انقلاب 1917 روسیه مدت‌هاست که درسی‌ عملی برای ترسیم اصول اخلاقی آموزنده به شمار می‌رود. همه به آن نگاه می‌کنند تا اشتباه بزرگی ــ اخلاقی، سیاسی، ایدئولوژیک ــ را که منجر به فاجعه شد کشف کنند. برای برخی، اشتباه در پسِ پشتِ انقلاب اساساً اخلاقی است. برای مثال، لنین شیطانی است تجسم‌یافته که تباهی بی‌پایانش مستقیماً مسئول انحطاط روسیه است. برخی دیگر با تعریف «بلشویسم» به عنوان گونه‌ای خطای اخلاقی تکرارشونده آن را هدف قرار می‌دهند. بلشویک‌ها کسانی‌اند که بنا به اصل فاسد «هدف وسیله را توجیه می‌کند» ــ کاری که البته ما مردم شایسته هرگز انجام نمی‌دهیم ــ زندگی می‌کنند. ما هرگز استفاده از ابزارهای غیرقابل‌قبولی مانند بمباران غیرنظامیان یا استفاده از شکنجه را، صرف‌نظر از این‌که هدف سیاسی ما چقدر والا است، مجاز نمی‌دانیم. فقط متعصبان نادان این کار را می‌کنند.

🔸 همچنین نوع خاصی از لیبرالیسم درست‌اندیش وجود دارد که از نمونه‌ی بلشویسم در اشاره به خطراتِ ناشی از داشتن اهداف سیاسی والا استفاده می‌کند. آیا می‌خواهید بهشت برای کارگران بسازید؟ مراقب باشید که اصالت هدف به جنایت‌های وحشتناک نیانجامد. در طول جنگ داخلی روسیه، مردم بر سر ابتدایی‌ترین و اجتناب‌ناپذیرترین پرسش‌ها می‌جنگیدند: چه کسی بر کشور حکومت خواهد کرد؟ چگونه می‌توانیم کشور را دوباره متحد کنیم؟ آیا روسیه به عنوان یک کشور باقی خواهد ماند؟ لیبرال‌های ما با نظاره‌ی این همه آشوب موعظه ‌می‌کنند: حالا دیگر غرق رویاهای یک جامعه‌ی ایده‌آل نشوید! مانند ما باشید؛ همراه با سیاستِ امن، عاقلانه و هوشیارانه‌ی ما. اعتدال، اعتدال در همه‌چیز!

🔸 چپ به همان اندازه شیفته‌ی یافتنِ خطاهای مهلک انقلاب است ــ فقط چپ ترجیح می‌دهد که تقصیر را به گردن اشتباهات اصول نظری ایدئولوژیک بیندازد. بسیاری از چپ‌ها با این دیدگاه لیبرال/محافظه‌کار موافقند که گناه آغازین بلشویسم همانا تجدیدنظرخواهی لنین در کتاب «چه باید کرد؟» بود. بر اساس این دیدگاه، لنین به کارگران اعتماد نداشت، بنابراین مارکس را وارونه کرد و یک حزب توطئه‌گر نخبگان مبتنی بر روشنفکران را ایجاد کرد. جای تعجب نیست که او برنامه‌ی دموکراتیک انقلاب روسیه را از مسیر خود منحرف کرد.

🔸 با رویکردی که کم‌تر خود را درگیر تشخیص و محکومیت خطاها می‌کند، درمی‌یابیم که اهمیت کتاب «چه باید کرد؟» از هیچ‌گونه نوآوری ادعایی ‌ایدئولوژیکی ناشی نمی‌شود. کتاب 1902 لنین خلاصه‌ای است از روایتی آرمانی از منطق سازمان‌دهی زیرزمینی که نسلی از فعالان ناشناس در طول دهه‌‌ی 1890 با آزمون و خطای تجربی آن را به سرانجام رساندند. به این ترتیب، الگوی اساسی لنین را کلِ سازمان‌های مخفی سوسیالیست در روسیه به‌‌عنوان راهنما پذیرفتند. با ورود به سال 1917، تمایز بلشویسم از سازمان‌دهی حزبی ناشی نمی‌شد بلکه بیش‌تر ریشه در خوانش آن از نیروهای طبقاتی در روسیه داشت...


🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3X8

#لنین #لارس_تی_لی #مهرناز_رزاقی #انقلاب_اکتبر #بلشویسم

👇🏽

🖋@naghd_com