▫️ گفتگو با سونیا گواجاجارا فعال حقوق بومیانِ برزیل
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گفتگو با سونیا گواجاجارا
زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل سونیا گواجاجارا: فعال حقوق بومیانِ برزیل ترجمهی: محمد غزنویان سونیا گواجاجارا (نام شناسنامهای سونیا بونه) در قلمرو بومیان آراریبوا (Araribóia) واقع…
▫️ کارل مارکس و اکولوژی
▫️ اکولوژی و نظریهی مارکسیستی
17 ژانویه 2024
نوشتهی: میشل لوی
ترجمهی: کاووس بهزادی
🔸 این مسئله مناقشهناپذیر است که مارکس معضلات زیستمحیطی دوران خود را به چالش کشید و ناقد تخریبهای ناشی از شیوهی تولید سرمایهدارانه بوده است. اما باید تصدیق کرد که موضوعات اکولوژیک در ساختمان نظری مارکس از جایگاه مرکزی برخوردار نبودند و آثار مارکس پیرامون رابطهی بین جوامع انسانی و طبیعت از صراحت کامل برخوردار نیستند و بنابران جا را برای تفسیرهای متفاوت باز میگذارند. بسیاری از اکولوژیستها از مارکس انتقاد میکنند و از مارکسیستها میخواهند که پارادایم قرمز را کنار بگذارند و پارادایم سبز را قبول کنند. استدلالهای اصلی آنها چیست؟
🔸 اکولوژیستها مارکس و انگلس را متهم به «تولیدباوری» میکنند. آیا این اتهام موجه است؟ نه، زیرا هیچ کسی همچون مارکس منطق تولید در سرمایهداری را برای خودِ تولید، انباشت سرمایه، ثروت و کالاها را بهعنوان هدف در خود آشکار نکرد. ایدهی سوسیالیسم ــ برخلاف تحریفات رقتبرانگیز بوروکراتیک از آن ــ در واقع تولید ارزشهای مصرفی، فراوردها برای برآورده کردن نیازهای ضروری انسانها است. بالاترین هدف پیشرفت فناوری بهزعم مارکس نه افزایش بیپایان فرآوردها («داشتن»)، بلکه کاهش ساعات کار و افزایش اوقات فراغت («بودن») است.
🔸 در چندین بخش از سرمایه که در آنها به کشاورزی پرداخته شده، نشاندهندهی اقامهی معضلات واقعی اکولوژیک و نقد رادیکال فجایعی است که نتیجهی «تولیدگرای» سرمایهدارانه هستند: مارکس نوعی نظریه از «شکاف در سوختوساز» بین جوامع بشری و طبیعت را مطرح میکند که نتیجهی «تولیدگرای» سرمایهدارانه است… تمرکز مارکس بر کشاورزی و معضل تخریب خاک است، اما او این مسئله را با یک اصلی کلیتر پیوند میدهد: گسیختگی سوختوساز بین جوامع بشری و زیستمحیط در تضاد با «قوانین طبیعی» زندگی.
🔸 پیوند مستقیمی که مارکس بین استثمار کارگران و استثمار زمین برقرار میکند، فرصت مناسبی برای تأمل پیرامون پیوند مبارزهی طبقاتی و مبارزهی زیستمحیطی در مبارزهی مشترک علیه سلطه سرمایه است. در کنار فرسایش خاک، تخریب جنگلها نمونهی دیگری از فاجعهی زیستمحیطی است که مارکس و انگلس مکرراً به آن اشاره میکنند... اما مارکس و انگلس چهگونه برنامهی سوسیالیستی را در ارتباط با زیستمحیط طبیعی معین میکنند؟ چه تغییراتی باید در سیستم تولید انجام بگیرد تا با حفظ طبیعت سازگار شود؟
🔸 اگرچه اکولوژی در کارافزار نظری و سیاسی مارکس و انگلس از جایگاه محوری برخوردار نیست (زیرا بحران اکولوژیک در آن زمان هنوز یک مسئلهی حیاتی برخلاف امروز نبود)، اما صحیح است که اندیشهورزی اکولوژیکِ انتقادی متناسب با مرتبهی چالشهای کنونی بدون مدنظر گرفتن نقد مارکس از اقتصاد سیاسی و واکاوی شکاف در سوختوساز بین جوامع بشری و طبیعت غیرممکن است. یک اکولوژیست که مارکسیسم و نقد او از بتوارگی کالاها را نادیده میگیرد یا بیارزش ارزیابی میکند، محکوم به این است که فقط ترمیمگر «افراطهای» تولیدگرایی سرمایهدارانه باشد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3SS
#میشل_لوی #کاووس_بهزادی #محیط_زیست #اکوسوسیالیسم #مارکس
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اکولوژی و نظریهی مارکسیستی
17 ژانویه 2024
نوشتهی: میشل لوی
ترجمهی: کاووس بهزادی
🔸 این مسئله مناقشهناپذیر است که مارکس معضلات زیستمحیطی دوران خود را به چالش کشید و ناقد تخریبهای ناشی از شیوهی تولید سرمایهدارانه بوده است. اما باید تصدیق کرد که موضوعات اکولوژیک در ساختمان نظری مارکس از جایگاه مرکزی برخوردار نبودند و آثار مارکس پیرامون رابطهی بین جوامع انسانی و طبیعت از صراحت کامل برخوردار نیستند و بنابران جا را برای تفسیرهای متفاوت باز میگذارند. بسیاری از اکولوژیستها از مارکس انتقاد میکنند و از مارکسیستها میخواهند که پارادایم قرمز را کنار بگذارند و پارادایم سبز را قبول کنند. استدلالهای اصلی آنها چیست؟
🔸 اکولوژیستها مارکس و انگلس را متهم به «تولیدباوری» میکنند. آیا این اتهام موجه است؟ نه، زیرا هیچ کسی همچون مارکس منطق تولید در سرمایهداری را برای خودِ تولید، انباشت سرمایه، ثروت و کالاها را بهعنوان هدف در خود آشکار نکرد. ایدهی سوسیالیسم ــ برخلاف تحریفات رقتبرانگیز بوروکراتیک از آن ــ در واقع تولید ارزشهای مصرفی، فراوردها برای برآورده کردن نیازهای ضروری انسانها است. بالاترین هدف پیشرفت فناوری بهزعم مارکس نه افزایش بیپایان فرآوردها («داشتن»)، بلکه کاهش ساعات کار و افزایش اوقات فراغت («بودن») است.
🔸 در چندین بخش از سرمایه که در آنها به کشاورزی پرداخته شده، نشاندهندهی اقامهی معضلات واقعی اکولوژیک و نقد رادیکال فجایعی است که نتیجهی «تولیدگرای» سرمایهدارانه هستند: مارکس نوعی نظریه از «شکاف در سوختوساز» بین جوامع بشری و طبیعت را مطرح میکند که نتیجهی «تولیدگرای» سرمایهدارانه است… تمرکز مارکس بر کشاورزی و معضل تخریب خاک است، اما او این مسئله را با یک اصلی کلیتر پیوند میدهد: گسیختگی سوختوساز بین جوامع بشری و زیستمحیط در تضاد با «قوانین طبیعی» زندگی.
🔸 پیوند مستقیمی که مارکس بین استثمار کارگران و استثمار زمین برقرار میکند، فرصت مناسبی برای تأمل پیرامون پیوند مبارزهی طبقاتی و مبارزهی زیستمحیطی در مبارزهی مشترک علیه سلطه سرمایه است. در کنار فرسایش خاک، تخریب جنگلها نمونهی دیگری از فاجعهی زیستمحیطی است که مارکس و انگلس مکرراً به آن اشاره میکنند... اما مارکس و انگلس چهگونه برنامهی سوسیالیستی را در ارتباط با زیستمحیط طبیعی معین میکنند؟ چه تغییراتی باید در سیستم تولید انجام بگیرد تا با حفظ طبیعت سازگار شود؟
🔸 اگرچه اکولوژی در کارافزار نظری و سیاسی مارکس و انگلس از جایگاه محوری برخوردار نیست (زیرا بحران اکولوژیک در آن زمان هنوز یک مسئلهی حیاتی برخلاف امروز نبود)، اما صحیح است که اندیشهورزی اکولوژیکِ انتقادی متناسب با مرتبهی چالشهای کنونی بدون مدنظر گرفتن نقد مارکس از اقتصاد سیاسی و واکاوی شکاف در سوختوساز بین جوامع بشری و طبیعت غیرممکن است. یک اکولوژیست که مارکسیسم و نقد او از بتوارگی کالاها را نادیده میگیرد یا بیارزش ارزیابی میکند، محکوم به این است که فقط ترمیمگر «افراطهای» تولیدگرایی سرمایهدارانه باشد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3SS
#میشل_لوی #کاووس_بهزادی #محیط_زیست #اکوسوسیالیسم #مارکس
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کارل مارکس و اکولوژی
اکولوژی و نظریهی مارکسیستی نوشتهی: میشل لوی ترجمهی: کاووس بهزادی نمیتوان یک بدیل اکوسوسیالیستی برای فرآیند فعلی نابودی بنیادهای زندگی مبتنی بر طبیعت در این سیاره را بدون مدنظرگرفتن نقد مارکس و …