🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه…
▪️ کرونا و سازوکار سرمایهداری
کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید میکند؛ کارخانهی جنرال موتورز در آمریکا بجای اتوموبیل، دستگاه تنفس مصنوعی میسازد؛ کارخانهی فولکس واگن میخواهد بجای اتوموبیل عجالتاً چاپگر سه بعدی تولید کند؛...
ارتش ذخیرهی کار: سرمایهداران هند میلیونها کارگر روزمزد را اخراج میکنند، کارگران بیخانمانی که بهدلیل تعطیل وسائل حمل و نقل عمومی نمیتوانند به زادگاهشان بازگردند و سرگردانِ خیابانها و جادههایند؛ ظرف یک هفته آمار بیکاران در آمریکا به میزان سهونیم میلیون نفر افزایش مییابد، بیکارانی که بخش عمدهشان نه پساندازی دارند و نه بیمهی درمانی؛...
چرخهی تولید و تحقق ارزش، رونق و بحران و رکود: شورای عالی اقتصاددانان مشاور دولت آلمان در گزارش فوقالعادهای بهمناسبت بحران کرونا، برای اقتصاد آلمان رشدی منفی برابر با 2.8 درصد در سال 2020 پیشبینی میکند که با رشد مثبت 3.7 درصدی در سال 2021 جبران خواهد شد. در بدترین حالت رشد منفی اقتصاد در سال 2020 برابر با 5.4 درصد خواهد بود که کماکان کمتر از رشد منفی 5.7 درصدی در سال بحران مالی 2009 است.
فوق سود: برخی ازعرضهکنندگان ماسکهای ایمنی در اروپا، آنها را 3000 درصد (30 برابر) قیمت عادی بازار میفروشند.
سرمایهداری، همانا در زیست عادی بحرانیاش!
(کمال خسروی)
#کرونا #سرمایهداری #سود
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/555874581700586/?type=3&theater
🖋@naghd_com
کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید میکند؛ کارخانهی جنرال موتورز در آمریکا بجای اتوموبیل، دستگاه تنفس مصنوعی میسازد؛ کارخانهی فولکس واگن میخواهد بجای اتوموبیل عجالتاً چاپگر سه بعدی تولید کند؛...
ارتش ذخیرهی کار: سرمایهداران هند میلیونها کارگر روزمزد را اخراج میکنند، کارگران بیخانمانی که بهدلیل تعطیل وسائل حمل و نقل عمومی نمیتوانند به زادگاهشان بازگردند و سرگردانِ خیابانها و جادههایند؛ ظرف یک هفته آمار بیکاران در آمریکا به میزان سهونیم میلیون نفر افزایش مییابد، بیکارانی که بخش عمدهشان نه پساندازی دارند و نه بیمهی درمانی؛...
چرخهی تولید و تحقق ارزش، رونق و بحران و رکود: شورای عالی اقتصاددانان مشاور دولت آلمان در گزارش فوقالعادهای بهمناسبت بحران کرونا، برای اقتصاد آلمان رشدی منفی برابر با 2.8 درصد در سال 2020 پیشبینی میکند که با رشد مثبت 3.7 درصدی در سال 2021 جبران خواهد شد. در بدترین حالت رشد منفی اقتصاد در سال 2020 برابر با 5.4 درصد خواهد بود که کماکان کمتر از رشد منفی 5.7 درصدی در سال بحران مالی 2009 است.
فوق سود: برخی ازعرضهکنندگان ماسکهای ایمنی در اروپا، آنها را 3000 درصد (30 برابر) قیمت عادی بازار میفروشند.
سرمایهداری، همانا در زیست عادی بحرانیاش!
(کمال خسروی)
#کرونا #سرمایهداری #سود
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/555874581700586/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Naghd
کرونا و سازوکار سرمایهداری کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید...
▫️ درسهای بحران ویروس کرونا در ایتالیا
▫️ برای کارگران جهان
نوشتهی: فِرِد وستون
ترجمهی: مهرداد امامی
یکم آوریل 2020
🔸 جهان، هم برحسب تهدید سلامت افراد و هم از نظر فروپاشی اقتصادی که شیوهی زیست انسانها را تغییر شگرفی میدهد، وارد بحرانی در مقیاس جهانی شده است. بنا بر یک پیشبینی، ایالات متحد ممکن است در سهماههی دوم امسال شاهد کاهش 30 درصدی در تولید ناخالص داخلی با نرخ بیکاری بالای 30 درصدی باشد، چیزی که تنها چند هفته پیش تصوّرناپذیر مینمود. برآوردها در چین حاکی است که اقتصاد در سهماههی نخست امسال در قیاس با سهماههی پیش از آن 40 درصد انقباض داشته است، یعنی بزرگترین کاهش در خلال 50 سال گذشته. با احتساب برآوردهایی از این دست که تولید ناخالص داخلی جهانی در سه ماههی نخست سال 8/0 درصد کاهش یافته، کل جهان اینک دچار کسادی است. این رقم ممکن است چندان زیاد به نظر نرسد اما اگر توجه کنیم که هر رشد زیر 2 درصدی در مقیاس جهانی کسادی تلقی میشود، آنگاه این رقم در چشمانداز درستی جای میگیرد...هر آنکه کتابهای تاریخی خوانده است یا سن و سالی دارد که دههی 1970 را تجربه کرده باشد، از مبارزهی طبقاتی عظیمی که در آن دهه پدیدار شد، آگاه است. سال 1974 که رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان از 6 درصدِ سال پیش از آن با کاهشی شدید به کمتر از یک درصد در آن سال رسید، از لحاظ اقتصادی نقطه عطف بود. بنابراین، کاهش کنونی تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان از منظر مبارزهی طبقاتی تأثیری مشابه، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر، خواهد داشت.
🔸 اکنون هیچکس نمیتواند طبقهی کارگر ایتالیا را نادیده بگیرد یا موجودیت آن را انکار کند، آنطور که در محافل شبهروشنفکری طبقهی متوسطی رایج بود. بعدازظهرها، شبکههای خبری اصلی ناچارند به «کارگران» (operai)، کارگران صنعتی یقهآبی، اشاره کنند. و این کارگران از همدلی عظیمِ جمعیتِ گستردهتری برخوردارند. همین سخن را میتوان در خصوص صنعت ساختمانی هم گفت. لایهی دیگری از طبقهی کارگر وجود دارد که حتی هزینهی سنگینتری میپردازد: کارگرانی که مجبور به کار در صنایع ضروری از قبیل تولید غذا یا صنعت داروسازیاند. و البته کارگران بیمارستانها مانند پزشکان، پرستاران، خدمهی بیمارستان، کارگران آمبولانس و غیره. آنها نیروی کاری هستند که بالاترین میزان شیوع و به نحوی تراژیک، به مرور تلفات بسیاری دارند. تا کنون در میان پزشکان 41 مورد مرگ داشتهایم. در میان پرستارانی که دیگر توان تحمل زیر فشارهای سنگین را ندارند موارد خودکشی وجود داشته است.
🔸 با این حال، اگرچه بحران کنونی مردم را وادار به ماندن در چهاردیواریهای خود کرده است، فرآیند گستردهی رادیکالسازی در حال وقوع است. و زمانی که ویروس همهگیر به پایان رسد، جهان جایی بسیار متفاوتتر از چیزی خواهد بود که چند هفته پیش در آن وضعیت قرار داشت. طبقهی کارگر با روحیهای بسیار متفاوت وارد دوران جدیدی خواهد شد و از ماهیت واقعی سیستم و نیز قدرت و توان خود آگاهی بسیار بیشتری خواهد داشت. این موارد تحولاتی به غایت تهدیدکننده برای طبقهی سرمایهدار است. آنها میدانند که اوضاع پس از پایان ویروس همهگیر به چه ترتیب خواهد بود. سرمایهداران با شرکتهای ورشکستهی زیادی مواجه خواهند شد، با تعداد زیادی از بیکاران که به دولتی عادت کردهاند که برای تأمین غرامت پا پیش میگذارد. بدهیهای عمومی در نسبتهای بیسابقهای افزایش خواهند یافت، چیزی که سرمایهداران باید بیدرنگ از عهدهی آن برآیند. آنگاه تنها پاسخی که طبقهی حاکم خواهد داشت فشار برای اِعمال اقدامات ریاضتی ظالمانهتر از آن چیزی خواهد بود که پس از بحران مالی 2008 شاهدش بودیم.
🔸 حاکمان از این فرآیند آگاهی دارند. آنها با اعلام خطری عظیم در حال نظارهی مبارزهی طبقاتی افزایشیابنده و آگاهی همپای آنند. این امر همچنین رفتار نامعقول تمام دولتهایی را توضیح میدهد که موضعشان مدام از روزی به روز دیگر متغیر است، چرا که تحت فشارهای طبقات مخالف قرار میگیرند. این وضعیت آنها را در منظر تودهها افشا میکند: تحولی بسیار خطرناک از منظر طبقهی سرمایهدار و نهادهای دولت بورژوایی. از این نظر، اوضاع شبیه وضعیت جنگی است. در زمان جنگ، آگاهی میتواند به سرعت از مراحل اولیه، زمانی که روحیهی وحدت ملی از بالا بر جامعه تحمیل میشود، به مرحلهی انقلاب آشکار برسد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1k4
#فرد_وستون #مهرداد_امامی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #ایتالیا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ برای کارگران جهان
نوشتهی: فِرِد وستون
ترجمهی: مهرداد امامی
یکم آوریل 2020
🔸 جهان، هم برحسب تهدید سلامت افراد و هم از نظر فروپاشی اقتصادی که شیوهی زیست انسانها را تغییر شگرفی میدهد، وارد بحرانی در مقیاس جهانی شده است. بنا بر یک پیشبینی، ایالات متحد ممکن است در سهماههی دوم امسال شاهد کاهش 30 درصدی در تولید ناخالص داخلی با نرخ بیکاری بالای 30 درصدی باشد، چیزی که تنها چند هفته پیش تصوّرناپذیر مینمود. برآوردها در چین حاکی است که اقتصاد در سهماههی نخست امسال در قیاس با سهماههی پیش از آن 40 درصد انقباض داشته است، یعنی بزرگترین کاهش در خلال 50 سال گذشته. با احتساب برآوردهایی از این دست که تولید ناخالص داخلی جهانی در سه ماههی نخست سال 8/0 درصد کاهش یافته، کل جهان اینک دچار کسادی است. این رقم ممکن است چندان زیاد به نظر نرسد اما اگر توجه کنیم که هر رشد زیر 2 درصدی در مقیاس جهانی کسادی تلقی میشود، آنگاه این رقم در چشمانداز درستی جای میگیرد...هر آنکه کتابهای تاریخی خوانده است یا سن و سالی دارد که دههی 1970 را تجربه کرده باشد، از مبارزهی طبقاتی عظیمی که در آن دهه پدیدار شد، آگاه است. سال 1974 که رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان از 6 درصدِ سال پیش از آن با کاهشی شدید به کمتر از یک درصد در آن سال رسید، از لحاظ اقتصادی نقطه عطف بود. بنابراین، کاهش کنونی تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان از منظر مبارزهی طبقاتی تأثیری مشابه، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر، خواهد داشت.
🔸 اکنون هیچکس نمیتواند طبقهی کارگر ایتالیا را نادیده بگیرد یا موجودیت آن را انکار کند، آنطور که در محافل شبهروشنفکری طبقهی متوسطی رایج بود. بعدازظهرها، شبکههای خبری اصلی ناچارند به «کارگران» (operai)، کارگران صنعتی یقهآبی، اشاره کنند. و این کارگران از همدلی عظیمِ جمعیتِ گستردهتری برخوردارند. همین سخن را میتوان در خصوص صنعت ساختمانی هم گفت. لایهی دیگری از طبقهی کارگر وجود دارد که حتی هزینهی سنگینتری میپردازد: کارگرانی که مجبور به کار در صنایع ضروری از قبیل تولید غذا یا صنعت داروسازیاند. و البته کارگران بیمارستانها مانند پزشکان، پرستاران، خدمهی بیمارستان، کارگران آمبولانس و غیره. آنها نیروی کاری هستند که بالاترین میزان شیوع و به نحوی تراژیک، به مرور تلفات بسیاری دارند. تا کنون در میان پزشکان 41 مورد مرگ داشتهایم. در میان پرستارانی که دیگر توان تحمل زیر فشارهای سنگین را ندارند موارد خودکشی وجود داشته است.
🔸 با این حال، اگرچه بحران کنونی مردم را وادار به ماندن در چهاردیواریهای خود کرده است، فرآیند گستردهی رادیکالسازی در حال وقوع است. و زمانی که ویروس همهگیر به پایان رسد، جهان جایی بسیار متفاوتتر از چیزی خواهد بود که چند هفته پیش در آن وضعیت قرار داشت. طبقهی کارگر با روحیهای بسیار متفاوت وارد دوران جدیدی خواهد شد و از ماهیت واقعی سیستم و نیز قدرت و توان خود آگاهی بسیار بیشتری خواهد داشت. این موارد تحولاتی به غایت تهدیدکننده برای طبقهی سرمایهدار است. آنها میدانند که اوضاع پس از پایان ویروس همهگیر به چه ترتیب خواهد بود. سرمایهداران با شرکتهای ورشکستهی زیادی مواجه خواهند شد، با تعداد زیادی از بیکاران که به دولتی عادت کردهاند که برای تأمین غرامت پا پیش میگذارد. بدهیهای عمومی در نسبتهای بیسابقهای افزایش خواهند یافت، چیزی که سرمایهداران باید بیدرنگ از عهدهی آن برآیند. آنگاه تنها پاسخی که طبقهی حاکم خواهد داشت فشار برای اِعمال اقدامات ریاضتی ظالمانهتر از آن چیزی خواهد بود که پس از بحران مالی 2008 شاهدش بودیم.
🔸 حاکمان از این فرآیند آگاهی دارند. آنها با اعلام خطری عظیم در حال نظارهی مبارزهی طبقاتی افزایشیابنده و آگاهی همپای آنند. این امر همچنین رفتار نامعقول تمام دولتهایی را توضیح میدهد که موضعشان مدام از روزی به روز دیگر متغیر است، چرا که تحت فشارهای طبقات مخالف قرار میگیرند. این وضعیت آنها را در منظر تودهها افشا میکند: تحولی بسیار خطرناک از منظر طبقهی سرمایهدار و نهادهای دولت بورژوایی. از این نظر، اوضاع شبیه وضعیت جنگی است. در زمان جنگ، آگاهی میتواند به سرعت از مراحل اولیه، زمانی که روحیهی وحدت ملی از بالا بر جامعه تحمیل میشود، به مرحلهی انقلاب آشکار برسد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1k4
#فرد_وستون #مهرداد_امامی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #ایتالیا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درسهای بحران ویروس کرونا در ایتالیا
برای کارگران جهان نوشتهی: فِرِد وستون ترجمهی: مهرداد امامی در دههی گذشته، طبقهی سرمایهدار به واسطهی استفاده از روشهایی که فراسوی تمام قوانین اقتصاد بازار حرکت میکردند، مثل تزریق مبالغ هنگفت…
▫️ تاوان فاجعهی کرونا
نوشتهی: کمال خسروی
3 آوریل 2020
🔸 تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگان کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهندگان. این، پاسخی است که ایدئولوژیهای عدالتطلبانه و بشردوستانه، به گواه واقعیت هر روزهی شیوع بیماری و مرگومیرها، به پرسش فوق میدهند. پاسخ نگرگاهی ژرفاندیش و نقاد، مبرا از آن ایدئولوژیها نیز، در تحلیل نهایی، چیزی جز این نیست؛ اما فقط در تحلیل نهایی: زیرا کاویدن ریشههای این پاسخ در شالودههای ساختاری آن و کشف و تبیین رابطهاش با علل و اسباب اقتصادی و سیاسی در هر جامعهی معین و در سازوکار شیوهی زیست و شیوهی تولید و بازتولیدِ زندگی اجتماعی، راه ــ درستی ــ است که پژوهشگران و استادان و ایدئولوگها و باورآفرینان ایدئولوژیهای مذکور نیز طی میکنند. این، اما فقط نیمی از راه است. تنها با بازگشت و طی راهِ بازنمایانه و با پاسخ به این پرسشکه چرا آن ریشهها چنین تجلی مییابند و چه حلقههای میانجیِ میانجیگری آنها را به واقعیت قربانیان واقعیِ این فاجعه وصل میکنند، راه نگرگاه انتقادی از ایدئولوژیهای عدالتطلب و مدافع «حقوق بشر»، راه نقد از اخلاق، جدا میشود...
🔸 دولت آمریکا میخواهد برای مقابله با بحران کرونا مبلغی بیش از دوهزارودویست میلیارد دلار مازاد بر هزینهی جاری خرج کند. دولتها پول نمیآفرینند. این دوهزارودویست میلیارد دلار باید بعلاوهی بهرهاش به صندوق دولت بازگردد. فرض کنیم که قرار باشد فقط نزدیک به یکچهارمِ این مبلغ، یعنی فقط 600 میلیارد دلارِ آن از راه دریافتِ مالیاتها جبران شود. با نرخ متوسطِ نسبتِ مالیاتها به تولید ناخالص ملی در آمریکا، یعنی 20 درصد، لازمهاش تولید ناخالص ملی برابر با 3000 میلیارد دلار است؛ این رقم مبلغی نزدیک به کل تولید ناخالص ملی سالانهی کشور صنعتی و ثروتمندی مانند آلمان است.
🔸 سؤال اصلی این است که کلیهی کارگران و کارکنانی که محصول کار و خدمتشان وارد تولید ناخالص ملی میشود، چه مقدار کار باید انجام دهند که قیمت محصول تولیدشده برابر 3000 میلیارد دلار باشد؟ تصور جبران این 600 میلیارد دلار مالیات از طریق افزایش تولید یا افزایش مالیاتها، محال است، زیرا بدهی دولت آمریکا نزدیک به 24 هزار میلیارد دلار است و در هر ثانیه بیشتر از 45 هزار دلار بر آن افزوده میشود. این فقط نمونهی آمریکاست و چنین برنامههایی تقریبا در همهی کشورهای دیگر جهان نیز ناگزیر شده است و میشود. اگر در بزرگترین قدرت اقتصادی جهان چنین تاوان سنگینی بر شانهی کارگران سنگینی میکند، فشار آن بر کارگران سراسر جهان و بر اقتصادهای پیرامونی، تکمحصولی، جنگزده و «مستعمره» تصورناپذیر است. فقط اشاره به سقوط جهانی قیمت نفت به بشکهای 23 دلار کافی است.
🔸 البته جبران این مبلغ راههای سادهتری هم دارد؛ مثلاً مالیاتِ بر ثروت. نه بر ثروت آنها که یک چهاردیواریِ قسطی دارند و نه حتی بر ثروت آنها که از درآمد سالانهی دههاهزار دلاری برخوردارند. نه. اگر همهی ثروتمندان آمریکایی که ثروتی بالاتر از 50 میلیون دلار دارند، فقط 2 درصد ثروتشان را مالیات بپردازند، مبلغ مذکور 600 میلیارد دلاری در کمتر از 18 ماه جبران خواهد شد. این «راه حل»، نه پیشنهادی در برنامهی یک حزب رادیکال ضدسرمایهداری است و نه حتی در برنامهی انتخاباتی آقای برنی ساندرزِ بهاصطلاح «سوسیالیست»، بلکه یکی از شعارهای انتخاباتی خانم الیزابت وارِن کاندیدای (سابق) محافظهکار حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. البته این راهحلهای ساده نیز، پرسشی دربارهی چندوچون فراهمآمدن ثروتهای بالاتر از 50 میلیون دلار در دست افراد را طرح نمیکنند و این «برنامه»ها، حتی درصورت تحققیافتن، وظیفهای جز تطهیر ثروتهای آنچنانی از راه ذکات بشردوستانه ندارند...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kk
#کمال_خسروی
#کرونا #نقد_بتوارگی #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: کمال خسروی
3 آوریل 2020
🔸 تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگان کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهندگان. این، پاسخی است که ایدئولوژیهای عدالتطلبانه و بشردوستانه، به گواه واقعیت هر روزهی شیوع بیماری و مرگومیرها، به پرسش فوق میدهند. پاسخ نگرگاهی ژرفاندیش و نقاد، مبرا از آن ایدئولوژیها نیز، در تحلیل نهایی، چیزی جز این نیست؛ اما فقط در تحلیل نهایی: زیرا کاویدن ریشههای این پاسخ در شالودههای ساختاری آن و کشف و تبیین رابطهاش با علل و اسباب اقتصادی و سیاسی در هر جامعهی معین و در سازوکار شیوهی زیست و شیوهی تولید و بازتولیدِ زندگی اجتماعی، راه ــ درستی ــ است که پژوهشگران و استادان و ایدئولوگها و باورآفرینان ایدئولوژیهای مذکور نیز طی میکنند. این، اما فقط نیمی از راه است. تنها با بازگشت و طی راهِ بازنمایانه و با پاسخ به این پرسشکه چرا آن ریشهها چنین تجلی مییابند و چه حلقههای میانجیِ میانجیگری آنها را به واقعیت قربانیان واقعیِ این فاجعه وصل میکنند، راه نگرگاه انتقادی از ایدئولوژیهای عدالتطلب و مدافع «حقوق بشر»، راه نقد از اخلاق، جدا میشود...
🔸 دولت آمریکا میخواهد برای مقابله با بحران کرونا مبلغی بیش از دوهزارودویست میلیارد دلار مازاد بر هزینهی جاری خرج کند. دولتها پول نمیآفرینند. این دوهزارودویست میلیارد دلار باید بعلاوهی بهرهاش به صندوق دولت بازگردد. فرض کنیم که قرار باشد فقط نزدیک به یکچهارمِ این مبلغ، یعنی فقط 600 میلیارد دلارِ آن از راه دریافتِ مالیاتها جبران شود. با نرخ متوسطِ نسبتِ مالیاتها به تولید ناخالص ملی در آمریکا، یعنی 20 درصد، لازمهاش تولید ناخالص ملی برابر با 3000 میلیارد دلار است؛ این رقم مبلغی نزدیک به کل تولید ناخالص ملی سالانهی کشور صنعتی و ثروتمندی مانند آلمان است.
🔸 سؤال اصلی این است که کلیهی کارگران و کارکنانی که محصول کار و خدمتشان وارد تولید ناخالص ملی میشود، چه مقدار کار باید انجام دهند که قیمت محصول تولیدشده برابر 3000 میلیارد دلار باشد؟ تصور جبران این 600 میلیارد دلار مالیات از طریق افزایش تولید یا افزایش مالیاتها، محال است، زیرا بدهی دولت آمریکا نزدیک به 24 هزار میلیارد دلار است و در هر ثانیه بیشتر از 45 هزار دلار بر آن افزوده میشود. این فقط نمونهی آمریکاست و چنین برنامههایی تقریبا در همهی کشورهای دیگر جهان نیز ناگزیر شده است و میشود. اگر در بزرگترین قدرت اقتصادی جهان چنین تاوان سنگینی بر شانهی کارگران سنگینی میکند، فشار آن بر کارگران سراسر جهان و بر اقتصادهای پیرامونی، تکمحصولی، جنگزده و «مستعمره» تصورناپذیر است. فقط اشاره به سقوط جهانی قیمت نفت به بشکهای 23 دلار کافی است.
🔸 البته جبران این مبلغ راههای سادهتری هم دارد؛ مثلاً مالیاتِ بر ثروت. نه بر ثروت آنها که یک چهاردیواریِ قسطی دارند و نه حتی بر ثروت آنها که از درآمد سالانهی دههاهزار دلاری برخوردارند. نه. اگر همهی ثروتمندان آمریکایی که ثروتی بالاتر از 50 میلیون دلار دارند، فقط 2 درصد ثروتشان را مالیات بپردازند، مبلغ مذکور 600 میلیارد دلاری در کمتر از 18 ماه جبران خواهد شد. این «راه حل»، نه پیشنهادی در برنامهی یک حزب رادیکال ضدسرمایهداری است و نه حتی در برنامهی انتخاباتی آقای برنی ساندرزِ بهاصطلاح «سوسیالیست»، بلکه یکی از شعارهای انتخاباتی خانم الیزابت وارِن کاندیدای (سابق) محافظهکار حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. البته این راهحلهای ساده نیز، پرسشی دربارهی چندوچون فراهمآمدن ثروتهای بالاتر از 50 میلیون دلار در دست افراد را طرح نمیکنند و این «برنامه»ها، حتی درصورت تحققیافتن، وظیفهای جز تطهیر ثروتهای آنچنانی از راه ذکات بشردوستانه ندارند...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kk
#کمال_خسروی
#کرونا #نقد_بتوارگی #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تاوان فاجعهی کرونا
نوشتهی: کمال خسروی تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگانِ کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهن…
▫️ کرونا و نگرانیهای «بشردوستانه»ی بانکداران و سیاستمداران غرب
آقای دیوید مالپاس رئیس بانک جهانی و خانم کریستالینا جورجیوا رئیس صندوق بینالمللی پول به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر آقریقاییاند، زیرا آنها زیر فشارکمرشکن وامها و سیاستهای این دو نهاد مدافع «جهان آزاد»، از پس مقابله با آن برنخواهند آمد. خانم جورجیوا بحران کرونا را حتی «تاریکترین برههی تاریخ بشریت» مینامد.
آقای گرد مولر وزیر «کمک و توسعهی اقتصادی» (وزیر «جهان سوم») کشور آلمان نگرانیهای بانکداران را به زبان قابل فهمتری برای شهروندان آلمانی و غربی ترجمه میکند. او به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر است، زیرا موجب «شورشها و جنگهای داخلی» خواهد شد و سیل تازهای از آوارگان و پناهندگان را به سوی اروپا و غرب سرازیر خواهد کرد. مرگ و میر احتمالی میلیونها نفر در جنوب جهانی مشکلی است در دوردست که میتوان بر آن اشک تمساح ریخت. هجوم گرسنگان و آورگان و جنگزدگان، مشتی است هولناک و تهدیدی است قابل لمس که بر دیوارهها و دروازههای «تمدن» و «جهان آزاد» میکوبد.
#کرونا #سرمایهداری
🖋@naghd_com
آقای دیوید مالپاس رئیس بانک جهانی و خانم کریستالینا جورجیوا رئیس صندوق بینالمللی پول به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر آقریقاییاند، زیرا آنها زیر فشارکمرشکن وامها و سیاستهای این دو نهاد مدافع «جهان آزاد»، از پس مقابله با آن برنخواهند آمد. خانم جورجیوا بحران کرونا را حتی «تاریکترین برههی تاریخ بشریت» مینامد.
آقای گرد مولر وزیر «کمک و توسعهی اقتصادی» (وزیر «جهان سوم») کشور آلمان نگرانیهای بانکداران را به زبان قابل فهمتری برای شهروندان آلمانی و غربی ترجمه میکند. او به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر است، زیرا موجب «شورشها و جنگهای داخلی» خواهد شد و سیل تازهای از آوارگان و پناهندگان را به سوی اروپا و غرب سرازیر خواهد کرد. مرگ و میر احتمالی میلیونها نفر در جنوب جهانی مشکلی است در دوردست که میتوان بر آن اشک تمساح ریخت. هجوم گرسنگان و آورگان و جنگزدگان، مشتی است هولناک و تهدیدی است قابل لمس که بر دیوارهها و دروازههای «تمدن» و «جهان آزاد» میکوبد.
#کرونا #سرمایهداری
🖋@naghd_com
▪️بحران، ناقوس مرگ «علم» اقتصاد بورژوایی است
نشریهی فایننشال تایمز در شمارهی سوم آوریل 2020 (15 فروردین 1399) سرمقالهای به قلم سردبیران را منتشر کرد که محتوای آن مایهی حیرت بسیاری شد. سردبیران در این نوشته به شکست سیاستهای نولیبرالی و ناتوانی اقتصادهای حتی قدرتمند و ثروتمند فعلی در برخورد با فاجعهی کرونا اذعان میکنند و خواستار تغییرات «رادیکال» در کلیت اقتصاد از جمله مداخلهی دولت در حوزههای سلامت و بازار کار میشوند. فایننشال تایمز برای چند دهه در جدل طرفداران و منتقدان «نولیبرالیسم» سنگر سرسختانهترین موضعگیریها در دفاع از بازار آزاد بوده است و اینک در خلال فاجعهای که خبر از بحرانی در حد واندازهی بحرانهای معروف و کلاسیک سرمایهداری ــ همچون بحران سال 2007 و بحران بزرگ 1929 ــ میدهد، این نمایندگانِ سرآمدِ «علم» اقتصاد بورژوایی بدون طی کردن مسیر استدلال و آزمون علمی بیدرنگ نظر خود را تغییر میدهند و گزارههای جدیدی را پیش میکشند. آیا ما با دانشمندانی نیکنفس روبروییم که با مشاهدهی تبعات اجتماعی فاجعهی کنونی به اشتباه خود پی بردهاند و اینک صادقانه به آن اعتراف میکنند؟ تقلیل دادن چنین واکنشهایی به حوزهی اخلاق بهمعنای صحه گذاشتن بر ادعای بیطرفی و «علم» بودن اقتصاد بورژوایی است.
مارکس در پیگفتار ویراست دوم جلد نخست «سرمایه»، که نقدی است بر اقتصاد سیاسی («علم» اقتصاد بورژوایی)، دربارهی اقتصاد بورژوایی مینویسد:
«اقتصاد سیاسی... فقط تا زمانی میتواند علم باقی بماند که مبارزهی طبقاتی پنهان و نهفته است یا خود را تنها در پدیدههای منفرد و پراکنده آشکار میکند».
در واقع در لحظهی بحران ــ همانا شدت گرفتن مبارزهی طبقاتی که تضادهای نظام موجود را نشانه میگیرد ــ به بیان مارکس «ناقوس مرگ اقتصاد علمی بورژوایی» نواخته میشود. اقتصاد بورژوایی که پیشتر در قامت علم از درست و غلط سخن میگفت، اینبار به دو شکل میتواند عمل کند؛ یا بیمحابا سوگیری ذاتی و ناگزیر خود را عیان سازد و صراحتاً بگوید اکنون چه چیز برای سرمایه بهتر است، یا تلاش کند خود را با خواستها و مطالباتی که دیگر نمیتوان نادیدهشان گرفت وفق دهد تا نقش نگاهبانی از نظم موجود را به فراخور بحران ایفا کند. از همین روست که مارکس وضعیت علم اقتصاد بورژوایی را پس از انقلابهای 1848 اینگونه توصیف میکند:
«...آنانی [اقتصاددانهایی] که هنوز مدعی منزلتی علمی بودند و سودای آن را داشتند که چیزی بیش از مغالطهکاران و چاپلوسان طبقات حاکم باشند، کوشیدند تا اقتصاد سیاسی سرمایه را با خواستهای پرولتاریا، که دیگر نمیشد آنها را نادیده گرفت، وفق دهند... این امر به منزلهی ورشکستگی علم اقتصاد «بورژوایی» بود.»
علم اقتصاد بورژوایی چه نقش توجیهگر را ایفا کند و چه، همچون مقالهنویسان فایننشال تایمز، در پیِ، بهبیان مارکس، «آشتی دادن چیزهای آشتیناپذیر» باشد، دیگر نمیتواند همچون شاخهای اصیل و بیطرف از علم باشد.
فاجعهی کنونی در کنار پاسخهایی از جنس راهحلهای همین مقالهنویسان، به ما یادآور میشود که راه حل نه در افقهای بورژوایی، در محدودهی نظم سرمایهدارانه، و به مدد «علم» اقتصاد بورژوایی که مبارزهای برای فراروی از سرمایهداری و نقد اقتصاد سیاسی است.
سهراب نیکزاد
#کرونا #سرمایهداری #اقتصاد_بورژوایی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/560527474568630/?type=3&theater
🖋@naghd_com
نشریهی فایننشال تایمز در شمارهی سوم آوریل 2020 (15 فروردین 1399) سرمقالهای به قلم سردبیران را منتشر کرد که محتوای آن مایهی حیرت بسیاری شد. سردبیران در این نوشته به شکست سیاستهای نولیبرالی و ناتوانی اقتصادهای حتی قدرتمند و ثروتمند فعلی در برخورد با فاجعهی کرونا اذعان میکنند و خواستار تغییرات «رادیکال» در کلیت اقتصاد از جمله مداخلهی دولت در حوزههای سلامت و بازار کار میشوند. فایننشال تایمز برای چند دهه در جدل طرفداران و منتقدان «نولیبرالیسم» سنگر سرسختانهترین موضعگیریها در دفاع از بازار آزاد بوده است و اینک در خلال فاجعهای که خبر از بحرانی در حد واندازهی بحرانهای معروف و کلاسیک سرمایهداری ــ همچون بحران سال 2007 و بحران بزرگ 1929 ــ میدهد، این نمایندگانِ سرآمدِ «علم» اقتصاد بورژوایی بدون طی کردن مسیر استدلال و آزمون علمی بیدرنگ نظر خود را تغییر میدهند و گزارههای جدیدی را پیش میکشند. آیا ما با دانشمندانی نیکنفس روبروییم که با مشاهدهی تبعات اجتماعی فاجعهی کنونی به اشتباه خود پی بردهاند و اینک صادقانه به آن اعتراف میکنند؟ تقلیل دادن چنین واکنشهایی به حوزهی اخلاق بهمعنای صحه گذاشتن بر ادعای بیطرفی و «علم» بودن اقتصاد بورژوایی است.
مارکس در پیگفتار ویراست دوم جلد نخست «سرمایه»، که نقدی است بر اقتصاد سیاسی («علم» اقتصاد بورژوایی)، دربارهی اقتصاد بورژوایی مینویسد:
«اقتصاد سیاسی... فقط تا زمانی میتواند علم باقی بماند که مبارزهی طبقاتی پنهان و نهفته است یا خود را تنها در پدیدههای منفرد و پراکنده آشکار میکند».
در واقع در لحظهی بحران ــ همانا شدت گرفتن مبارزهی طبقاتی که تضادهای نظام موجود را نشانه میگیرد ــ به بیان مارکس «ناقوس مرگ اقتصاد علمی بورژوایی» نواخته میشود. اقتصاد بورژوایی که پیشتر در قامت علم از درست و غلط سخن میگفت، اینبار به دو شکل میتواند عمل کند؛ یا بیمحابا سوگیری ذاتی و ناگزیر خود را عیان سازد و صراحتاً بگوید اکنون چه چیز برای سرمایه بهتر است، یا تلاش کند خود را با خواستها و مطالباتی که دیگر نمیتوان نادیدهشان گرفت وفق دهد تا نقش نگاهبانی از نظم موجود را به فراخور بحران ایفا کند. از همین روست که مارکس وضعیت علم اقتصاد بورژوایی را پس از انقلابهای 1848 اینگونه توصیف میکند:
«...آنانی [اقتصاددانهایی] که هنوز مدعی منزلتی علمی بودند و سودای آن را داشتند که چیزی بیش از مغالطهکاران و چاپلوسان طبقات حاکم باشند، کوشیدند تا اقتصاد سیاسی سرمایه را با خواستهای پرولتاریا، که دیگر نمیشد آنها را نادیده گرفت، وفق دهند... این امر به منزلهی ورشکستگی علم اقتصاد «بورژوایی» بود.»
علم اقتصاد بورژوایی چه نقش توجیهگر را ایفا کند و چه، همچون مقالهنویسان فایننشال تایمز، در پیِ، بهبیان مارکس، «آشتی دادن چیزهای آشتیناپذیر» باشد، دیگر نمیتواند همچون شاخهای اصیل و بیطرف از علم باشد.
فاجعهی کنونی در کنار پاسخهایی از جنس راهحلهای همین مقالهنویسان، به ما یادآور میشود که راه حل نه در افقهای بورژوایی، در محدودهی نظم سرمایهدارانه، و به مدد «علم» اقتصاد بورژوایی که مبارزهای برای فراروی از سرمایهداری و نقد اقتصاد سیاسی است.
سهراب نیکزاد
#کرونا #سرمایهداری #اقتصاد_بورژوایی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/560527474568630/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
▫️ گفتوگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا
ترجمهی: سروناز احمدی
9 آوریل 2020
🔸 پاندمی ویروس کرونا با شفافیتی ددمنشانه به بسیاری از ما نشان داده است که جامعه به چه سرعتی میتواند تغییر کند و ما با چه چیزهایی میتوانیم یا نمیتوانیم زندگی کنیم. از قرار معلوم بخش اعظمی از اقتصاد سرمایهداری در زمان بحران اساساً میتواند در یخ خوابانده شود، ضمن آنکه منابع به بهداشت و درمان اختصاص داده میشوند. بسیاری چیزها که قبلاً میگفتند امکانش نیست ــ از آزادی زندانیان و تعویق اجارهها و پرداخت وامها تا پرداخت نقدی به همه در کشور ــ اکنون در حال انجام است.
🔸 تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات جهانی در دانشگاه پردو، یکی از نویسندگان فمینیسم برای 99 درصد: یک مانیفست (که در حال حاضر انتشارات ورسو ای ـ بوک آن را به رایگان در دسترس قرار داده است)، عضو هیئت تحریریه مجله جدید اسپکتر و ویراستار کتاب نظریهی بازتولید اجتماعی: بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم است که به تازگی منتشر شده است.
سارا جَفی از مجله دیسنت با تیتی باتاچار دربارهی اینکه در این برهه از زمان چه چیزهایی از نظریهی بازتولید اجتماعی میتوانیم فرا بگیریم، چپ چه مطالباتی باید داشته باشد و چطور میتوانیم این درسها را برای پیشگیری از فاجعه تغییرات اقلیمی به کار بگیریم، گفتوگو کرده است.
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kS
#تیتی_باتاچاریا #سروناز_احمدی
#کرونا #تهیدستان #کارگران #تغییرات_اقلیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
▫️ گفتوگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا
ترجمهی: سروناز احمدی
9 آوریل 2020
🔸 پاندمی ویروس کرونا با شفافیتی ددمنشانه به بسیاری از ما نشان داده است که جامعه به چه سرعتی میتواند تغییر کند و ما با چه چیزهایی میتوانیم یا نمیتوانیم زندگی کنیم. از قرار معلوم بخش اعظمی از اقتصاد سرمایهداری در زمان بحران اساساً میتواند در یخ خوابانده شود، ضمن آنکه منابع به بهداشت و درمان اختصاص داده میشوند. بسیاری چیزها که قبلاً میگفتند امکانش نیست ــ از آزادی زندانیان و تعویق اجارهها و پرداخت وامها تا پرداخت نقدی به همه در کشور ــ اکنون در حال انجام است.
🔸 تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات جهانی در دانشگاه پردو، یکی از نویسندگان فمینیسم برای 99 درصد: یک مانیفست (که در حال حاضر انتشارات ورسو ای ـ بوک آن را به رایگان در دسترس قرار داده است)، عضو هیئت تحریریه مجله جدید اسپکتر و ویراستار کتاب نظریهی بازتولید اجتماعی: بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم است که به تازگی منتشر شده است.
سارا جَفی از مجله دیسنت با تیتی باتاچار دربارهی اینکه در این برهه از زمان چه چیزهایی از نظریهی بازتولید اجتماعی میتوانیم فرا بگیریم، چپ چه مطالباتی باید داشته باشد و چطور میتوانیم این درسها را برای پیشگیری از فاجعه تغییرات اقلیمی به کار بگیریم، گفتوگو کرده است.
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kS
#تیتی_باتاچاریا #سروناز_احمدی
#کرونا #تهیدستان #کارگران #تغییرات_اقلیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
گفتگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا ترجمهی: سروناز احمدی تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات ج…
▪️ چهرهی مرگبار سرمایهداری بزک شدهی ما
انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است. سرمایهداری برای پرهیز از بحران محکوم به رشد اقتصادی است؛ و منظور از مقولهی رشد، تولید هماره بیشتر نیست، بلکه تولید بیشتر در زمان هرچه کوتاهتراست...
گناهکاران واقعی [بحران کرونا] را نه در میان ملتها، بلکه در میان طبقات جامعه باید جست؛ و این تنها شیوهی اندیشیدن در مقیاسی جهانی است. آری، سروکار ما با معضلاتی ساختاری است... معاهدههای تجارت آزاد و سیاستهای ریاضت اقتصادی، برونسپاری، خصوصیسازی حاملین تامین حیات انسانی و همهی دیگرمتعلقات تازه، شیک و آغوشگشادهی سرمایهداری، همگی پروژههایی مشخصاند که طبقهی سیاسی از تاچر گرفته تا مِرکِل، دست در دست الیگارشی مالی و کلانبازیگران این جهان به مرحلهی اجرا نهادهاند؛ با رواداریِ دوستانهی لایهی فوقانی وسیع جامعهی غربی، با همراهی شرکای خاموش و بی سروصدای جهانی سازی، همانا ما [اروپاییها].
(از مقالهی «اویگن روگه» در هفتهنامهی آلمانی «Die Zeit»، هفتم آوریل 2020)
#کرونا #سرمایهداری
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/562137464407631/?type=3&theater
🖋@naghd_com
انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است. سرمایهداری برای پرهیز از بحران محکوم به رشد اقتصادی است؛ و منظور از مقولهی رشد، تولید هماره بیشتر نیست، بلکه تولید بیشتر در زمان هرچه کوتاهتراست...
گناهکاران واقعی [بحران کرونا] را نه در میان ملتها، بلکه در میان طبقات جامعه باید جست؛ و این تنها شیوهی اندیشیدن در مقیاسی جهانی است. آری، سروکار ما با معضلاتی ساختاری است... معاهدههای تجارت آزاد و سیاستهای ریاضت اقتصادی، برونسپاری، خصوصیسازی حاملین تامین حیات انسانی و همهی دیگرمتعلقات تازه، شیک و آغوشگشادهی سرمایهداری، همگی پروژههایی مشخصاند که طبقهی سیاسی از تاچر گرفته تا مِرکِل، دست در دست الیگارشی مالی و کلانبازیگران این جهان به مرحلهی اجرا نهادهاند؛ با رواداریِ دوستانهی لایهی فوقانی وسیع جامعهی غربی، با همراهی شرکای خاموش و بی سروصدای جهانی سازی، همانا ما [اروپاییها].
(از مقالهی «اویگن روگه» در هفتهنامهی آلمانی «Die Zeit»، هفتم آوریل 2020)
#کرونا #سرمایهداری
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/562137464407631/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Naghd
چهرهی مرگبار سرمایهداری بزک شدهی ما انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است....
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی
ترجمهی: سروناز احمدی
15 آوریل 2020
▪️ باید ناگهان از بیخ و بن دربارهی چیزی که در 50 سال گذشته به آن معتقد بودیم تجدیدنظر کنیم. شکر خدا (خدا که دیگر ویروس نیست؟) از آنجایی که کسب و کار سابق تعطیل شده، به اندازهی کافی وقت اضافی داریم.
میخواهم در مورد سه موضوع مجزا بنویسم. اولاً، پایان تاریخ بشر که به وضوح در برابر چشمانمان پدیدار میشود. ثانیاً، رهایی از سرمایهداری که در حال وقوع است، و/یا خطر قریبالوقوع تکنوـتوتالیتاریسم. ثالثاً، بازگشت مرگ (سرانجام) به عرصهی گفتمان فلسفی بعد از انکار مدرن طولانیاش و تجدیدحیات بدن بهمثابه لذتخواهی.
🔸 فیلسوفی که به بهترین وجهی دربارهی فاجعهی ویروسی کنونی پیشبینی کرد، دانا هاراوی است. هاراوی در ماندن با رنج مطرح میکند که ”انسان“ یعنی سوژهی فاعل تاریخْ دیگر عاملِ تکامل نیست. انسانها مرکزیت خود را در این فرایند پرهرجومرج از دست میدهند و ما نباید مانند نوستالژیهای اومانیسم مدرن از این بابت ناامید شویم. همهنگام، نباید مانند شیفتگان فرااومانیست تکنولوژی معاصر به دنبال آسایش در توهمات ناشی از راهحلی تکنولوژیک باشیم... سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل که سیارهی زمین که از خودبینی انسانها به تنگ آمده، مبارزه در سطح خرد برای نابودی ارادهی معطوف به قدرت آنها را آغاز کرده است...
🔸 بعد از چهل سال شتاب نئولیبرالی، مسابقهی دو سرمایهداری مالی ناگهان پایان یافته است. یک، دو، سه ماه قرنطینه جهانی، وقفهای طولانی در فرآیند تولید و گردش جهانی انسانها و کالا، دورهی طولانی انزوا، تراژدی این پاندمی … همه اینها قرار است پویایی سرمایهداری را شاید به نحوی علاجناپذیر و برنگشتنی درهم بشکند. قدرتهایی که سرمایهی جهانی را در سطح سیاسی و مالی مدیریت میکنند، عاجزانه تلاش میکنند تا اقتصاد را نجات دهند و مقادیر زیادی پول به آن تزریق کنند. میلیاردها میلیارد دلار… عدد و رقمهایی که امروز دیگر به سمت صفر میل میکنند. ناگهان پول معنای خود را از دست داده است یا در بهترین حالت اهمیت ناچیزی دارد.
🔸 مردم شاید در پایان این پاندمی، در پایان دورهی طولانی انزوا، باز هم به پوچی ابدی ارتباط مجازی و فاصلهگرفتن و یکپارچگی تکنوـ توتالیتر ادامه دهند. این امر هم ممکن و هم محتمل است. اما نباید محدود به امر محتمل شویم. باید امر ممکنی را که در زمان حال نهفته است کشف کنیم... شاید مردم پس از ماهها ارتباط آنلاین مداوم، در جستجوی ارتباط از خانهها و آپارتمانهای خود خارج شوند. شاید جنبشی برای اتحاد و مهربانی به پا خیزد که مردم را به سمت رهایی از دیکتاتوری پیونددهنده سوق دهد...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1ls
#فرانکو_بیفو_براردی #سروناز_احمدی
#کرونا #ماتریالیسم_تاریخی #پول #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی
ترجمهی: سروناز احمدی
15 آوریل 2020
▪️ باید ناگهان از بیخ و بن دربارهی چیزی که در 50 سال گذشته به آن معتقد بودیم تجدیدنظر کنیم. شکر خدا (خدا که دیگر ویروس نیست؟) از آنجایی که کسب و کار سابق تعطیل شده، به اندازهی کافی وقت اضافی داریم.
میخواهم در مورد سه موضوع مجزا بنویسم. اولاً، پایان تاریخ بشر که به وضوح در برابر چشمانمان پدیدار میشود. ثانیاً، رهایی از سرمایهداری که در حال وقوع است، و/یا خطر قریبالوقوع تکنوـتوتالیتاریسم. ثالثاً، بازگشت مرگ (سرانجام) به عرصهی گفتمان فلسفی بعد از انکار مدرن طولانیاش و تجدیدحیات بدن بهمثابه لذتخواهی.
🔸 فیلسوفی که به بهترین وجهی دربارهی فاجعهی ویروسی کنونی پیشبینی کرد، دانا هاراوی است. هاراوی در ماندن با رنج مطرح میکند که ”انسان“ یعنی سوژهی فاعل تاریخْ دیگر عاملِ تکامل نیست. انسانها مرکزیت خود را در این فرایند پرهرجومرج از دست میدهند و ما نباید مانند نوستالژیهای اومانیسم مدرن از این بابت ناامید شویم. همهنگام، نباید مانند شیفتگان فرااومانیست تکنولوژی معاصر به دنبال آسایش در توهمات ناشی از راهحلی تکنولوژیک باشیم... سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل که سیارهی زمین که از خودبینی انسانها به تنگ آمده، مبارزه در سطح خرد برای نابودی ارادهی معطوف به قدرت آنها را آغاز کرده است...
🔸 بعد از چهل سال شتاب نئولیبرالی، مسابقهی دو سرمایهداری مالی ناگهان پایان یافته است. یک، دو، سه ماه قرنطینه جهانی، وقفهای طولانی در فرآیند تولید و گردش جهانی انسانها و کالا، دورهی طولانی انزوا، تراژدی این پاندمی … همه اینها قرار است پویایی سرمایهداری را شاید به نحوی علاجناپذیر و برنگشتنی درهم بشکند. قدرتهایی که سرمایهی جهانی را در سطح سیاسی و مالی مدیریت میکنند، عاجزانه تلاش میکنند تا اقتصاد را نجات دهند و مقادیر زیادی پول به آن تزریق کنند. میلیاردها میلیارد دلار… عدد و رقمهایی که امروز دیگر به سمت صفر میل میکنند. ناگهان پول معنای خود را از دست داده است یا در بهترین حالت اهمیت ناچیزی دارد.
🔸 مردم شاید در پایان این پاندمی، در پایان دورهی طولانی انزوا، باز هم به پوچی ابدی ارتباط مجازی و فاصلهگرفتن و یکپارچگی تکنوـ توتالیتر ادامه دهند. این امر هم ممکن و هم محتمل است. اما نباید محدود به امر محتمل شویم. باید امر ممکنی را که در زمان حال نهفته است کشف کنیم... شاید مردم پس از ماهها ارتباط آنلاین مداوم، در جستجوی ارتباط از خانهها و آپارتمانهای خود خارج شوند. شاید جنبشی برای اتحاد و مهربانی به پا خیزد که مردم را به سمت رهایی از دیکتاتوری پیونددهنده سوق دهد...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1ls
#فرانکو_بیفو_براردی #سروناز_احمدی
#کرونا #ماتریالیسم_تاریخی #پول #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی ترجمهی: سروناز احمدی سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل…
▫️ سیاست مبارزاتی در زمانهی پاندمی
نوشتهی: ساندرو مزادرا
ترجمهی: کاووس بهزادی
22 آوریل 2020
🔸 وضعیت اضطراری، ممنوعیت رفت و آمد، شورش در زندانها و اعتصابات: ایتالیا مرکز اصلی پاندمی. تمام این رویکردها چه معنایی برای جنبشها، مبارزات اجتماعی و خود چپها دارند؟
🔸 زمان انتظار طولانی در مقابل داروخانهها و صفهای طولانی جلوی سوپرمارکتها: ماجراهایی از این دست در ایتالیا مدتهاست که دیگر عادی شدهاند و تصوری از چگونگی تغییر جامعهی ما بهواسطهی گسترش ویروس کرونا بدست میدهند. به بیان دقیقتر اپیدمی و اقدامات اجرایی دولتها در واقع تعمیقبخش برخی گرایشهای از مدتها پیش موجود شده است. دههها سیاست رعب و وحشت تأثیرات خود را برجای گذاشته است، تاثیری که بیش از پیش در ترس از تماس با دیگران، نگاههای مظنون برای رعایت فاصلهی امن بهچشم میخورد. بیشک این ترسها نیروهای مسلط بر زندگی ما را تقویت میکنند و یادآوری این نکته بجاست که اقدامات اتخاذشده توسط دولت، آننحو که درحال حاضر مقرر شده، زرداخانهایست در چارچوب امکانات سیاسی موجود با اینحال همهنگام تصاویر دیگری پایگرفتهاند با معانی نهفتهی کاملاً متفاوتی: مردم در خیابان به یکدیگر لبخند میزنند، از ایوان خانهها موسیقی نواخته میشود و همهجا سرشارست از احساس همبستگی، آنهم نه فقط با پزشکان و پرستاران، بلکه همچنین با کارگران اعتصابی در کارخانهها که برای حقوقشان، برای استانداردهای بهداشتی شرایط کاری خود مبارزه میکنند.
🔸 بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. حتی بدون درنظرگرفتن مواضع فیلسوفان مطرحی که درحال تبدیلشدن به ویروسشناس و متخصصان اپیدمی هستند، بهنظر میرسد در بسیاری از مداخلات نوعی شک و تردید نسبت به ویروس کوید ـ 19 و خطر واقعی آن وجود دارد. بهزعم من این موضع کاملاً گمراهکننده است. برعکس: بحث و گفتگو بایستی از این واقعیت حرکت کند که همهگیری بیماری ویروس کرونا هم تهدیدی برای سلامتی و زندگی میلیونها نفر از مردم (بهویژه افراد سالخورده و سایر افراد در معرض خطر) و هم برای پایستگی سیستم درمانی است. در این نکته نباید شک و تردید داشت.
🔸 ما با سناریوهایی سروکار داریم که به حوزههای معیّنی از مبارزات جنبشها اشاره میکنند و مطمئناً نه به اقدامات مستقیم دولتها. به نظر من از جنبهی روشمندی مهم است که از اینجا شروع کنیم. ویروس کرونا بهنحو ریشخندآمیزی خصلت اوهامگرایانه سلطه و بتوارگی مرزهای ملی را نشان داده است. این امر پیششرط مناسبی برای گشایش تامل دوباره پیرامون اروپا است. بدیهی است که اتحادیهی اروپا تاکنون کار زیادی انجام نداده و برخوردی متناقض و گهگاه زیانآور داشته است. اما اینک چگونه میتوان نادیده گرفت که سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها با اعتقاد جزمی به بودجهی متوازن دیگر درحال فروپاشی است؟ همچنین گرایشهایی «عینی» قابل توجهاند که بانک مرکزی اروپا را تحت فشار گذاشتهاند تا نقشِ تامینکنندهی نقدینگی را برعهده بگیرد. این گرایشها «عینی» هستند، زیرا از امیال سیاسی شخصی مستقلاند، اما شرایط مبارزات را در پهنهی اروپا تبیین میکنند. این گرایشها سپهری را برای مبارزات در سطح اروپا میسازند که در بسیاری از مناطق این قاره بسط و تکامل پیدا خواهند کرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1md
#ساندرو_مزادرا #کاووس_بهزادی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #جنبش_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: ساندرو مزادرا
ترجمهی: کاووس بهزادی
22 آوریل 2020
🔸 وضعیت اضطراری، ممنوعیت رفت و آمد، شورش در زندانها و اعتصابات: ایتالیا مرکز اصلی پاندمی. تمام این رویکردها چه معنایی برای جنبشها، مبارزات اجتماعی و خود چپها دارند؟
🔸 زمان انتظار طولانی در مقابل داروخانهها و صفهای طولانی جلوی سوپرمارکتها: ماجراهایی از این دست در ایتالیا مدتهاست که دیگر عادی شدهاند و تصوری از چگونگی تغییر جامعهی ما بهواسطهی گسترش ویروس کرونا بدست میدهند. به بیان دقیقتر اپیدمی و اقدامات اجرایی دولتها در واقع تعمیقبخش برخی گرایشهای از مدتها پیش موجود شده است. دههها سیاست رعب و وحشت تأثیرات خود را برجای گذاشته است، تاثیری که بیش از پیش در ترس از تماس با دیگران، نگاههای مظنون برای رعایت فاصلهی امن بهچشم میخورد. بیشک این ترسها نیروهای مسلط بر زندگی ما را تقویت میکنند و یادآوری این نکته بجاست که اقدامات اتخاذشده توسط دولت، آننحو که درحال حاضر مقرر شده، زرداخانهایست در چارچوب امکانات سیاسی موجود با اینحال همهنگام تصاویر دیگری پایگرفتهاند با معانی نهفتهی کاملاً متفاوتی: مردم در خیابان به یکدیگر لبخند میزنند، از ایوان خانهها موسیقی نواخته میشود و همهجا سرشارست از احساس همبستگی، آنهم نه فقط با پزشکان و پرستاران، بلکه همچنین با کارگران اعتصابی در کارخانهها که برای حقوقشان، برای استانداردهای بهداشتی شرایط کاری خود مبارزه میکنند.
🔸 بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. حتی بدون درنظرگرفتن مواضع فیلسوفان مطرحی که درحال تبدیلشدن به ویروسشناس و متخصصان اپیدمی هستند، بهنظر میرسد در بسیاری از مداخلات نوعی شک و تردید نسبت به ویروس کوید ـ 19 و خطر واقعی آن وجود دارد. بهزعم من این موضع کاملاً گمراهکننده است. برعکس: بحث و گفتگو بایستی از این واقعیت حرکت کند که همهگیری بیماری ویروس کرونا هم تهدیدی برای سلامتی و زندگی میلیونها نفر از مردم (بهویژه افراد سالخورده و سایر افراد در معرض خطر) و هم برای پایستگی سیستم درمانی است. در این نکته نباید شک و تردید داشت.
🔸 ما با سناریوهایی سروکار داریم که به حوزههای معیّنی از مبارزات جنبشها اشاره میکنند و مطمئناً نه به اقدامات مستقیم دولتها. به نظر من از جنبهی روشمندی مهم است که از اینجا شروع کنیم. ویروس کرونا بهنحو ریشخندآمیزی خصلت اوهامگرایانه سلطه و بتوارگی مرزهای ملی را نشان داده است. این امر پیششرط مناسبی برای گشایش تامل دوباره پیرامون اروپا است. بدیهی است که اتحادیهی اروپا تاکنون کار زیادی انجام نداده و برخوردی متناقض و گهگاه زیانآور داشته است. اما اینک چگونه میتوان نادیده گرفت که سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها با اعتقاد جزمی به بودجهی متوازن دیگر درحال فروپاشی است؟ همچنین گرایشهایی «عینی» قابل توجهاند که بانک مرکزی اروپا را تحت فشار گذاشتهاند تا نقشِ تامینکنندهی نقدینگی را برعهده بگیرد. این گرایشها «عینی» هستند، زیرا از امیال سیاسی شخصی مستقلاند، اما شرایط مبارزات را در پهنهی اروپا تبیین میکنند. این گرایشها سپهری را برای مبارزات در سطح اروپا میسازند که در بسیاری از مناطق این قاره بسط و تکامل پیدا خواهند کرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1md
#ساندرو_مزادرا #کاووس_بهزادی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #جنبش_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سیاست مبارزاتی در زمانهی پاندمی
نوشتهی: ساندرو مزادرا ترجمهی: کاووس بهزادی بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. ح…
▫️ صف طولانی گدایان نئولیبرال
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
▫️ دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر ترجمهی: دهقان زهما تهدید واقعی از سوی ویروس کرونا، که بهتکنولوژی قدرتِ دولتی قابل تقلیل نیست، پس از بحثها و مناقشات پایانِ ماه فوریه، در سراسر اروپا تجلی یافت. …
▫️ کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو ترجمهی: محمد غزنویان آثار اجتماعی این پاندمی بهسرعت ظاهر شد، برای مثال، از رهگذرِ بهنمایشگذاشتنِ تفاوت تواناییهای گروههای اجتماعی در حفاظت از خویش. بهطور خلاصه، ابرث…
▫️ رنسانس ضامنهای بقای سیستم
نوشتهی: دانیل نوبولد
ترجمهی: سیاوش محمودی
27 مه 2020
🔸 بحران کرونا به ما نشان میدهد که چگونه باید جامعهی خود را به گونهای دیگر سامان دهیم.
مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه میکند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانکها توسط دولتها بهکار برده شد. بانکها بهظاهر مسبب بروز این بحران بهحساب میآمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانکهای دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آنزمان، بهعنوان بحران واسطهی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقشآفرینان اصلی این واسطه بهعنوان ضرورت سیستم کاملاً بهجا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را بهسمت بحران سوق میدهد گره خوردهایم، همانطور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی میکشد.
🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟
همان زمان برای خیلیها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسهای زیر نیم کاسه است. با اینحال، در آنزمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشنشدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
امروز میبینیم که طیف وسیعی از شاخههای اقتصادی بهعنوان «ضروری برای سیستم» طبقهبندی میشوند. از جمله بانکها، اما بیشتر آنها بخشهایی هستند که خدمات و محصولاتشان مستقیما نشان میدهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانهها و اینترنت و غیره...
🔸 دنیایی که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن بهعنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطهی اجتماعی باید در راستای نیاز انسانها و الزامات مادیایکه این نیازها را برآورده کند، جهتگیری کند، نه دیگر برای ارزشافزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیتها و محصولاتی که واقعا ضروریاند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همهی فعالیتهایی را که امروز سکوت و سکونشان بهتر از حضورشان میبود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت همخوانی دارد. تا به این طریق بتوانیم بیتردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1so
#دانیل_نوبولد #سیاوش_محمودی
#کرونا #بحران #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دانیل نوبولد
ترجمهی: سیاوش محمودی
27 مه 2020
🔸 بحران کرونا به ما نشان میدهد که چگونه باید جامعهی خود را به گونهای دیگر سامان دهیم.
مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه میکند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانکها توسط دولتها بهکار برده شد. بانکها بهظاهر مسبب بروز این بحران بهحساب میآمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانکهای دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آنزمان، بهعنوان بحران واسطهی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقشآفرینان اصلی این واسطه بهعنوان ضرورت سیستم کاملاً بهجا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را بهسمت بحران سوق میدهد گره خوردهایم، همانطور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی میکشد.
🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟
همان زمان برای خیلیها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسهای زیر نیم کاسه است. با اینحال، در آنزمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشنشدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
امروز میبینیم که طیف وسیعی از شاخههای اقتصادی بهعنوان «ضروری برای سیستم» طبقهبندی میشوند. از جمله بانکها، اما بیشتر آنها بخشهایی هستند که خدمات و محصولاتشان مستقیما نشان میدهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانهها و اینترنت و غیره...
🔸 دنیایی که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن بهعنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطهی اجتماعی باید در راستای نیاز انسانها و الزامات مادیایکه این نیازها را برآورده کند، جهتگیری کند، نه دیگر برای ارزشافزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیتها و محصولاتی که واقعا ضروریاند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همهی فعالیتهایی را که امروز سکوت و سکونشان بهتر از حضورشان میبود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت همخوانی دارد. تا به این طریق بتوانیم بیتردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1so
#دانیل_نوبولد #سیاوش_محمودی
#کرونا #بحران #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
رنسانس ضامنهای بقای سیستم
نوشتهی: دانیل نوبولد ترجمهی: سیاوش محمودی پاندمی کوید 19 در درجه اول تهدیدی برای سلامتی است، اما بحرانی اقتصادی و اجتماعی را هم با خود بههمراه میآورد. این سه وجه وجودی، تنگاتنگ در هم تنیده شده…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری
ترجمهی: رضا شادمان
3 ژوئن 2020
🔸 در این مقاله استدلال میکنم که همهگیریِ ویروس کرونا را باید تجلی بحرانِ تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور [anthropocentric] دانست. در بخش اول طرحی به دست خواهم داد از تفاوت بنیادین این رویکرد با رویکردِ سوسیالیستها از جمله سوسیالیستهای زیستبومگرا که بحرانهای زیستبومی و محیطزیستی را به «سرمایهداری» نسبت میدهند، و نیز با رویکرد زیستبومگراها (سبزها) که این بحرانها را به جامعهی صنعتی نسبت میدهند.
🔸 در دومین بخش، با تمرکز بر جریانهای سوسیالیستیِ زیستبومگرای متأثر از مارکس، به این بحث میپردازم که درک ماتریالیستیِ غالباً پذیرفتهشده از تاریخ به چه ترتیبی مبتنی بر انسانشناسیِ فلسفی مارکس است، همان انسانشناسی فلسفیای که مارکسیستها بهرغم دانشِ علمیِ انباشتهشده در خلال بیش از یک سده در رابطه با اینکه ما کیستیم و از کجا آمدهایم، کماکان تا به امروز اصرار به حفظ آن دارند.
🔸 در بخش سوم، طرحی از یک نظریهی زیستبومگرای سرشت انسانی، و در همین راستا، جامعه و تاریخ، ارائه خواهم داد که هم با اشاراتِ خود مارکس و انگلس همخوان است و هم با پیشرفتهای دانش، بهویژه در زمینهی باستانشناسی و انسانشناسی از میانههای سدهی بیستم به بعد.
🔸 در بخش چهارم، بحث را با طرحی از آنچه سوسیالیسمِ زیستبوممحور [Ecocentric Socialism] مینامم جمعبندی خواهم کرد تا خاطرنشان سازم، بشریت بهمنظور حل بحران نظاممند، میبایست به ورای تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور گذر کند و از رهگذرِ فرایند بیگانگیزدایی از طبیعت و نیز، زوالِ نظاممندِ تمامی مناسباتِ سلطه و کنترل در جامعه، در جهت یک جامعهی سوسیالیستی بسیار کوچکتر حرکت کند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tD
#کامران_نیری #رضا_شادمان
#کرونا #گسست_متابولیک #بحران #زیستبوم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری
ترجمهی: رضا شادمان
3 ژوئن 2020
🔸 در این مقاله استدلال میکنم که همهگیریِ ویروس کرونا را باید تجلی بحرانِ تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور [anthropocentric] دانست. در بخش اول طرحی به دست خواهم داد از تفاوت بنیادین این رویکرد با رویکردِ سوسیالیستها از جمله سوسیالیستهای زیستبومگرا که بحرانهای زیستبومی و محیطزیستی را به «سرمایهداری» نسبت میدهند، و نیز با رویکرد زیستبومگراها (سبزها) که این بحرانها را به جامعهی صنعتی نسبت میدهند.
🔸 در دومین بخش، با تمرکز بر جریانهای سوسیالیستیِ زیستبومگرای متأثر از مارکس، به این بحث میپردازم که درک ماتریالیستیِ غالباً پذیرفتهشده از تاریخ به چه ترتیبی مبتنی بر انسانشناسیِ فلسفی مارکس است، همان انسانشناسی فلسفیای که مارکسیستها بهرغم دانشِ علمیِ انباشتهشده در خلال بیش از یک سده در رابطه با اینکه ما کیستیم و از کجا آمدهایم، کماکان تا به امروز اصرار به حفظ آن دارند.
🔸 در بخش سوم، طرحی از یک نظریهی زیستبومگرای سرشت انسانی، و در همین راستا، جامعه و تاریخ، ارائه خواهم داد که هم با اشاراتِ خود مارکس و انگلس همخوان است و هم با پیشرفتهای دانش، بهویژه در زمینهی باستانشناسی و انسانشناسی از میانههای سدهی بیستم به بعد.
🔸 در بخش چهارم، بحث را با طرحی از آنچه سوسیالیسمِ زیستبوممحور [Ecocentric Socialism] مینامم جمعبندی خواهم کرد تا خاطرنشان سازم، بشریت بهمنظور حل بحران نظاممند، میبایست به ورای تمدن سرمایهداریِ صنعتیِ انسانمحور گذر کند و از رهگذرِ فرایند بیگانگیزدایی از طبیعت و نیز، زوالِ نظاممندِ تمامی مناسباتِ سلطه و کنترل در جامعه، در جهت یک جامعهی سوسیالیستی بسیار کوچکتر حرکت کند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tD
#کامران_نیری #رضا_شادمان
#کرونا #گسست_متابولیک #بحران #زیستبوم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
همهگیریِ ویروس کرونا بهمثابه بحران تمدن
نوشتهی: کامران نیری ترجمهی: رضا شادمان در هنگام ظهور ویروسِ کرونای SARS-CoV-2، گسترش این بیماری بهواسطهی تراکم افزایشیابندهی جمعیت و جابهجاییهای انسانی تسهیل شد. والاس در بحث خود در رابطه ب…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری عموماً بحث ایدئولوگهای چپ و راست بورژوازی این است که سرمایهداری تغییر یافته و اکنون دیگر دوران مورد توضیح مارکس سپری شده است. باید پرسید چه تغییری صورت گرفته بهجز پیشرفت ابزا…
▫️ گفتگو با سونیا گواجاجارا فعال حقوق بومیانِ برزیل
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل
ترجمهی: محمد غزنویان
29 ژوئن 2020
🔸 از ۱۶ ژوئن، برزیل ۸۸۸۲۷۱ نفر مبتلا به کوییدـ۱۹، و ۴۳۹۵۹ مرگ را گزارش کرده است، برزیل با این آمار در مقام دوم پس از آمریکاست، گرچه گمان میرود که ارقام واقعی بهمیزان چشمگیری بیش از این باشد.
بولسورانو رئیسجمهور راستگرای برزیل با اصرار بر بازماندن کسبوکارها در برزیل و درخواست از هوادارانش برای رفتوآمد در خیابانها بدون ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی را به سخره گرفته است. ادبیات نژادگرایانه، جنسیتزده، دگرباشهراسانه، و الفاظ زنستیزانه مرتب از دهان او میجوشد و از طریق پاکسازی میلیونها هکتار جنگلهای بارانخیز آمازون برای بخش خصوصی بهطور خاص بومیان را هدف قرار داده که به زنجیرهای از قتل رهبران بومیان انجامیده است. در همینحال، پاندِمی نیز با سرعتی نگرانکنندهای بومیان را میکشد و قبایل بومی از حیث جغرافیایی منزوی را با نسلکشی تهدید میکند.
این گفتگو با سونیا گواجاجارا یکی از شخصیتهای برجستهی بومیان برزیل توسط فابیان رینهلز و کاتیا مارکو از Rio Grande do Sul branch of Brasil de Fato انجام شده است، یکی از رسانههای مستقل و پیشرو در برزیل که در سال ۲۰۰۳ در پیوند با فوروم اجتماعی جهان (World Social Forum) در پورتو الگره راهاندازی شد.
از متن گفتوگو:
🔸 زنِ بومیبودن در برزیل بهمعنای زندگی همچون چالشی بیپایان، مبارزهکردن، اشغال فضا و تشخصیافتگی در تاریخ خودتان است. در طول تاریخ بهما القا کردند که نتوانستهایم فضاهای خاص خودمان را اشغال کنیم. برای دورانی طولانی، زنان بومی نامرئی بودند، کار ما منحصر به روستاهایمان بود، که همواره کارهای مهمی بودند چرا که ما نقش راهبر را ایفا میکردیم. اما زمانی فرا رسید که دریافتیم قادر به انجام کارهایی بیش از این هستیم و میتوانیم در خط مقدم مبارزات جای داشته باشیم.
این برای ما یک چالش واقعی است که از این سد بگذریم و روستا را ترک و فضاهای دیگر را در اختیار بگیریم. تصور کنید که فضاهایی را بیرون از اینجا اشغال کنید؛ آنجا تعصب موجود است و بر نژادپرستیِ نهادینهشده چیره نشده، حتی اگر گمان کنیم پیشرفتی هم حاصل شده باشد. و ما اکنون در مبارزهای نوین علیه فاشیسم و تعصبی که بهطور فزاینده در تمام جامعه بیان میشود، به سر میبریم.
زنِ بومیبودن مبارزهای است دائمی برای بهرسمیت شناساندنِ فرهنگ، هویت و بهویژه جنسیتات.
🔸 در حال حاضر دو موقعیت حاد پیش روی ماست و فکر میکنم ایندو به موازات هم عمل میکنند، زیرا اگرچه محافظهکاری در حال رشد است (حتی به روستاها نیز تسری یافته) ما زنان بومی نیز موانع را درهم میشکنیم، فضای روستایی را ترک میکنیم و حتی فضاهای بیرونی را به اشغال درمیآوریم. نمونهی شاخص این روند نخستین راهپیمایی زنان بومی بود که سال گذشته در پایتخت برزیل برگزار کردیم. این نخستین راهپیمایی زنان بومی در جهان بود و الهامبخش زنان دیگر قارههاست که میخواهند راهپیماییهای خود را سازمان دهند.
ما راهپیمایی کردیم تا اتحادمان را نشان دهیم، که بگوئیم کنار هم میجنگیم و سیاستهای نسلکشیِ بولسونارو را در سکوت تاب نمیآوریم. این راهپیمایی واکنشی بود به تمام حملات و فاشیسم خزنده...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1y2
#سونیا_گواجاجارا #محمد_غزنویان
#محیط_زیست #کرونا #بومیان_برزیل #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گفتگو با سونیا گواجاجارا
زنان بومی پیشتازان مبارزه برای برابری در برزیل سونیا گواجاجارا: فعال حقوق بومیانِ برزیل ترجمهی: محمد غزنویان سونیا گواجاجارا (نام شناسنامهای سونیا بونه) در قلمرو بومیان آراریبوا (Araribóia) واقع…
▫️ آبانهایی دیگر؟
نوشتهی: جلیل شکری
15 نوامبر 2020
🔸 یک سال از قیام آبان گذشت و به نظر میرسد بار دیگر ناباوریهایی همچون خوره روان ما را آزار میدهد:
– چطور در حالی که امکان برافتادن حاکمیت با سلسله اعتراضاتی با شدت و حدت آبان وجود داشت، به یکباره در بُنبستی سیاسی فرو رفتیم؟!
– آیا اینبار کروناست که بناست همچون جنگ ۸ ساله برای نظام در حُکم «نعمت»، میانجیگر سرکوب و خاموشی سیاسی به سود سیستم باشد؟!
– چطور میتوان به خیزشهای مردمیِ ناشی از خشم و نارضایتی بابت بحران اقتصادی حاکم بر معیشت امیدی بست اگر که توان برخورد قهرآمیز حاکمیت در حد آبان باشد و این تودههای معترض را در ماتم و عزا فرو برد؟
🔸 سوألاتی از این دست را بهوفور میتوان در محافل و حوزهی عمومی از زبان هر بهستوه آمدهای از وضع موجود شنید. بسیار خوب؛ اگر نخواهیم همچون مسخ شدهای در بُهت و حیرتِ این پرسشها فرو رویم، باید بکوشیم تا از خلال مواجههای تاریخی مبتنی بر چینشی منطقی، چگونگی واقعشدن در شرایط حاضر را تحلیل کنیم. چنین مواجههای ضمن آشکارساختن محدودیتهای پراتیکِ انتقادی-انقلابی واقعا موجود و همچنین درز و تَرَکهای وضعیت، استعدادهای بالفعل نشدهی نیروهای مبارز علیه این وضعیت را همچون روزنههای لازم برای عبور از بُنبست سیاسی حاضر، نشان میدهد.
🔸 این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن روست که بتوانیم در تحلیلِ چرایی بنبست سیاسی حاضر، تأثیر عامل سرکوب حاکمیت و کرونا را با سنجش دقیقتر وارد واکاویمان کنیم تا ارزیابی تأثیر بحرانهای درونی انواع و اقسام گروههای معترضان گم نشود. پس از شکست سیاسی تلاشهایی در غلبه بر وضع سلطهگرانهی موجود، معمولا این امکان وجود دارد که تحلیلها در دو صف قرار بگیرند:
– تأکید بر نقش رادیکالیسم ناکافی جنبش در شکست مبارزه.
– تأکید بر نقش شدت سرکوب از سوی حاکمیت و عواملی بیرونی چون جنگ، بیماری و به اصطلاح حوادث طبیعی در پیروز نشدن نبرد.
برای نیفتادن به دام این دوگانهانگاری و فرورفتن در بُهت و حیرت یا افسردگی، باید عمق تحلیلیِ گزارهی معروفِ «بهسر آمدن عمر کهنه و ناتوانی نو از سربرآوردن» را دریافت...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1PS
#جلیل_شکری #خیزش_آبان #مبارزه_طبقاتی #کرونا #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: جلیل شکری
15 نوامبر 2020
🔸 یک سال از قیام آبان گذشت و به نظر میرسد بار دیگر ناباوریهایی همچون خوره روان ما را آزار میدهد:
– چطور در حالی که امکان برافتادن حاکمیت با سلسله اعتراضاتی با شدت و حدت آبان وجود داشت، به یکباره در بُنبستی سیاسی فرو رفتیم؟!
– آیا اینبار کروناست که بناست همچون جنگ ۸ ساله برای نظام در حُکم «نعمت»، میانجیگر سرکوب و خاموشی سیاسی به سود سیستم باشد؟!
– چطور میتوان به خیزشهای مردمیِ ناشی از خشم و نارضایتی بابت بحران اقتصادی حاکم بر معیشت امیدی بست اگر که توان برخورد قهرآمیز حاکمیت در حد آبان باشد و این تودههای معترض را در ماتم و عزا فرو برد؟
🔸 سوألاتی از این دست را بهوفور میتوان در محافل و حوزهی عمومی از زبان هر بهستوه آمدهای از وضع موجود شنید. بسیار خوب؛ اگر نخواهیم همچون مسخ شدهای در بُهت و حیرتِ این پرسشها فرو رویم، باید بکوشیم تا از خلال مواجههای تاریخی مبتنی بر چینشی منطقی، چگونگی واقعشدن در شرایط حاضر را تحلیل کنیم. چنین مواجههای ضمن آشکارساختن محدودیتهای پراتیکِ انتقادی-انقلابی واقعا موجود و همچنین درز و تَرَکهای وضعیت، استعدادهای بالفعل نشدهی نیروهای مبارز علیه این وضعیت را همچون روزنههای لازم برای عبور از بُنبست سیاسی حاضر، نشان میدهد.
🔸 این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن روست که بتوانیم در تحلیلِ چرایی بنبست سیاسی حاضر، تأثیر عامل سرکوب حاکمیت و کرونا را با سنجش دقیقتر وارد واکاویمان کنیم تا ارزیابی تأثیر بحرانهای درونی انواع و اقسام گروههای معترضان گم نشود. پس از شکست سیاسی تلاشهایی در غلبه بر وضع سلطهگرانهی موجود، معمولا این امکان وجود دارد که تحلیلها در دو صف قرار بگیرند:
– تأکید بر نقش رادیکالیسم ناکافی جنبش در شکست مبارزه.
– تأکید بر نقش شدت سرکوب از سوی حاکمیت و عواملی بیرونی چون جنگ، بیماری و به اصطلاح حوادث طبیعی در پیروز نشدن نبرد.
برای نیفتادن به دام این دوگانهانگاری و فرورفتن در بُهت و حیرت یا افسردگی، باید عمق تحلیلیِ گزارهی معروفِ «بهسر آمدن عمر کهنه و ناتوانی نو از سربرآوردن» را دریافت...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1PS
#جلیل_شکری #خیزش_آبان #مبارزه_طبقاتی #کرونا #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آبانهایی دیگر؟
نوشتهی: جلیل شکری این سوأل مهمی ست که آیا اگر کرونا سربرنمیآورد، شاهد آبانهای دیگری در این فاصلهی یکساله بودیم که هرچه بیشتر پایههای نظام را سُست میکردند؟ اهمیت این پرسش، و پاسخ به آن از آن…
▫️ تقسیم ثروت جهانی در سال 2020
نوشتهی: مایکل روبرتز
ترجمهی: کاووس بهزادی
14 ژانویه 2021
🔸 یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این یک درصد خانوارها بر مبنای ثروت خالصشان (پس از کسر بدهی) همه میلیونرند و شمار آنها بالغ بر 52 میلیون خانوار است. 175000 نفر از این یک درصد خانوارها فوقثروتمند هستند که ثروت خالصشان بیش از 50 میلیون دلار آمریکا است ــ شمار بسیار ناچیزی از انسانها (کمتر از 1/0 درصد) صاحب 25 درصد ثروت جهانی هستند.
🔸 این دادهها برگرفته از گزارش 2020 Credit Suisse Global Wealth report است که به تازگی منتشر شده است. این گزارش کماکان جامعترین و روشنگرترین واکاوی ثروت جهانی (اما نه درآمد) و نابرابری ثروت شخصی است. گزارش ثروت جهانی، سالانه دارایی خانوارهای 2/5 میلیارد از مردم جهان را بررسی میکند. ثروت هر خانوار در برگیرندهی موجودیهای مالی (سهام، اوراق قرضه، پول نقد، صندوق بازنشستگی) و املاک (خانه و نظایر آن) است. این برآورد بدون محاسبهی بدهیهاست.
🔸 در پایان سال 2019 آمریکای شمالی و اروپا با فقط 17 درصد بزرگسالان کل جمعیت جهان، 55 درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارند. در مقابل، سهم جمعیت سه برابر سهم ثروت در آمریکای لاتین، چهار برابر سهم ثروت در هند و تقریباً ده برابر سهم ثروت در افریقا بود.
🔸 تمایز ثروت در چارچوب هر کشور بارزتر است. یک درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت در یک کشور معمولاً 25 درصد تا 40 درصد کل ثروت، و 10 درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت معمولاً 55 درصد تا 75 درصد کل ثروت را در اختیار دارند. در پایان سال 2019 میلیونرهای کل جهان ــ دقیقاً یک درصد جمعیت بزرگسالان ــ صاحب 4/43 درصد دارایی خالص جهان بودند. درمقابل، 54 درصد بزرگسالان با ثروتی کمتر از 10000 دلار (یعنی تقریباً هیچ) در مجموع کمتر از 2 درصد ثروت جهان را در اختیار داشتند.
🔸 پژوهشگران بر این باورند که تأثیرات جهانی بر توزیع ثروت در چارچوب هر کشور با توجه به ضررهای چشمگیر تولید ناخالص داخلی ناشی از همهگیری، بسیار ناچیز بود. در واقع نیز هیچ گواه صریحی وجود ندارد که همهگیری بهطور دستگاهمند مزیتهایی برای دارندگان ثروتهای بالاتر در مقابل گروههایی با ثروت کمتر یا برعکس فراهم کرده است. در سال 2019 شمار میلیونرها در جهان به 9/51 میلیون نفر افزایش داشت، اما این نرخ درمقایسه با نیمهی اول سال 2020 بهطور کلی تغییر اندکی داشته است.
🔸 پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کاهش ناچیز نابرابری ثروت در کل جهان «بازتاب محدود شدن نابرابری ثروت بین کشورها است، چرا که اقتصادهای در حال ظهور بهویژه چین و هند از نرخ رشد متوسط بالایی برخوردار شدهاند. این امر علت اصلی چرایی کاهش نابرابری ثروت جهانی در نخستین سالهای این سده است، در حالیکه این روند طی سالهای 2007 ـ 2017 سیر صعودی داشته است، ما بر این باوریم که نابرابری ثروت پس از 2016 دوباره وارد مرحلهی سیر نزولی شده است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1WD
#مایکل_روبرتز #کاووس_بهزادی
#کرونا #تولید_ناخالص_داخلی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مایکل روبرتز
ترجمهی: کاووس بهزادی
14 ژانویه 2021
🔸 یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این یک درصد خانوارها بر مبنای ثروت خالصشان (پس از کسر بدهی) همه میلیونرند و شمار آنها بالغ بر 52 میلیون خانوار است. 175000 نفر از این یک درصد خانوارها فوقثروتمند هستند که ثروت خالصشان بیش از 50 میلیون دلار آمریکا است ــ شمار بسیار ناچیزی از انسانها (کمتر از 1/0 درصد) صاحب 25 درصد ثروت جهانی هستند.
🔸 این دادهها برگرفته از گزارش 2020 Credit Suisse Global Wealth report است که به تازگی منتشر شده است. این گزارش کماکان جامعترین و روشنگرترین واکاوی ثروت جهانی (اما نه درآمد) و نابرابری ثروت شخصی است. گزارش ثروت جهانی، سالانه دارایی خانوارهای 2/5 میلیارد از مردم جهان را بررسی میکند. ثروت هر خانوار در برگیرندهی موجودیهای مالی (سهام، اوراق قرضه، پول نقد، صندوق بازنشستگی) و املاک (خانه و نظایر آن) است. این برآورد بدون محاسبهی بدهیهاست.
🔸 در پایان سال 2019 آمریکای شمالی و اروپا با فقط 17 درصد بزرگسالان کل جمعیت جهان، 55 درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارند. در مقابل، سهم جمعیت سه برابر سهم ثروت در آمریکای لاتین، چهار برابر سهم ثروت در هند و تقریباً ده برابر سهم ثروت در افریقا بود.
🔸 تمایز ثروت در چارچوب هر کشور بارزتر است. یک درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت در یک کشور معمولاً 25 درصد تا 40 درصد کل ثروت، و 10 درصد لایهی فوقانی دارندگان ثروت معمولاً 55 درصد تا 75 درصد کل ثروت را در اختیار دارند. در پایان سال 2019 میلیونرهای کل جهان ــ دقیقاً یک درصد جمعیت بزرگسالان ــ صاحب 4/43 درصد دارایی خالص جهان بودند. درمقابل، 54 درصد بزرگسالان با ثروتی کمتر از 10000 دلار (یعنی تقریباً هیچ) در مجموع کمتر از 2 درصد ثروت جهان را در اختیار داشتند.
🔸 پژوهشگران بر این باورند که تأثیرات جهانی بر توزیع ثروت در چارچوب هر کشور با توجه به ضررهای چشمگیر تولید ناخالص داخلی ناشی از همهگیری، بسیار ناچیز بود. در واقع نیز هیچ گواه صریحی وجود ندارد که همهگیری بهطور دستگاهمند مزیتهایی برای دارندگان ثروتهای بالاتر در مقابل گروههایی با ثروت کمتر یا برعکس فراهم کرده است. در سال 2019 شمار میلیونرها در جهان به 9/51 میلیون نفر افزایش داشت، اما این نرخ درمقایسه با نیمهی اول سال 2020 بهطور کلی تغییر اندکی داشته است.
🔸 پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کاهش ناچیز نابرابری ثروت در کل جهان «بازتاب محدود شدن نابرابری ثروت بین کشورها است، چرا که اقتصادهای در حال ظهور بهویژه چین و هند از نرخ رشد متوسط بالایی برخوردار شدهاند. این امر علت اصلی چرایی کاهش نابرابری ثروت جهانی در نخستین سالهای این سده است، در حالیکه این روند طی سالهای 2007 ـ 2017 سیر صعودی داشته است، ما بر این باوریم که نابرابری ثروت پس از 2016 دوباره وارد مرحلهی سیر نزولی شده است.»
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1WD
#مایکل_روبرتز #کاووس_بهزادی
#کرونا #تولید_ناخالص_داخلی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تقسیم ثروت جهانی در سال 2020
نوشتهی: مایکل روبرتز ترجمهی: کاووس بهزادی یک درصد لایهی فوقانی خانوارها در جهان 43 درصد کل ثروت شخصی را در اختیار دارند در حالیکه 50 درصد لایه تحتانی آنها فقط صاحب یک درصد این ثروت هستند. این …
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو
ترجمهی: البرز مشیری
13 مه 2021
🔸 «هیچ بهبودی در کار نخواهد بود. ناآرامی اجتماعی پیش روی ماست. خشونت پیش روی ماست. باید منتظر پیامدهای اقتصادی- اجتماعی باشیم: بیکاری چشمگیر. شهروندان دچار زجری شگرف خواهند شد. عدهای میمیرند، باقی احساس وحشتناکی خواهند داشت.» اینها صحبتهای یک آخرتشناس نیست؛ بلکه صحبتهای جیکوب والنبرگ، از تخم و ترکههای یکی از قدرتمندترین دودمانهای سرمایهداری جهانی است که پیشبینی میکند اقتصاد جهانی به میزان 30 درصد منقبض شود و بیکاری سر به آسمان بکشد. همه در نتیجه تعطیلیها و قرنطینهی مربوط به ویروس کرونا. درحالی که فیلسوفان نگران بهرهگیری حاکمان از اپیدمی در جهت اِعمال نظم زیست-سیاسی هستند، به نظر میرسد خودِ طبقه حاکم عکس این نگرانی را دارد: «من تا سرحد مرگ از نتایج آن بر اجتماع وحشت دارم … باید مخاطرات داروهای تاثیرگذار بر بیمار را به شدت بسنجیم». در اینجا سرمایهدار سوئدی مذکور، به پیششناخت پزشکی ترامپ واکنش نشان میدهد و میگوید این معالجه بیمار را میکشد. درحالی که فلاسفه اقدامات و معیارهای ضد-واگیر همچون حکومت نظامی، بستن مرزها و وضعِ محدودیت بر تجمعات عمومی را به مثابه مکانیسمهای کنترل بدخواهانه میبینند، حاکمان میترسند که تعطیلیها و قرنطینه به سستشدن کنترل بیانجامند.
🔸 متفکری که صریحترین موضعگیری را در قبال همهگیری جهانی ویروس داشته، جورجو آگامبن است که در سلسله مجادلات قلمی و با مقاله آغازین «اختراع یک اپیدمی» منتشر شده در il manifesto به تاریخ 26 فوریه 2020 مواضع خود را روشن ساخت. در این قطعه، آگامبن معیارهای اضطراری اجراشده در ایتالیا برای متوقفکردن شیوع ویروس کرونا را تحت عنوان «دیوانهوار، غیرمنطقی و تماما بیاساس» توصیف میکند. او مینویسد: «ترس از اپیدمی، دریچه ورود به وحشت است و ما بهنام امنیت، معیارهایی را میپذیریم که آزادی را به شدت محدود میکنند و وضعیت استثنایی را موجه جلوه میدهند». برای آگامبن، واکنش به ویروس کرونا «گرایش به استفاده از وضعیت استثنایی، به عنوان الگوی عادی دولت» را نشان میدهد- «تقریبا به مانند این است که حالا که تروریسم به عنوان علت معیارهای استثنایی مصرف شده و به اتمام رسیده، اختراع یک اپیدمی مطلوبترین بهانه را برای حفظ آنها-فراتر از هر محدودیتی ارائه میکند». آگامبن با انتشار این ایدهها در دو متن دیگر که در میانه ماه مارس بر صفحه وبسایت انتشارات Quodlibet قرار گرفتند، مجددا بر ادعاهای خود تاکید کرد.
🔸 اکنون، هم حق با آگامبن است و هم نیست؛ یا بهتر است بگوییم اصلا حق با او نیست و تا حدودی حق با اوست. او اشتباه میکند چرا که واقعیتهای بنیادین با ادعای او در تناقضاند. حتی متفکران بزرگ میتوانند قربانی بیماریهای واگیردار باشند- هگل در سال 1831 از وبا تلف شد- و فلاسفه مسئولیت دارند که اگر شرایط ایجاب کند، در نظراتشان تجدیدنظر کنند: اگر در ماه فوریه، انکارگرایی در ارتباط با ویروس کرونا اندکی ممکن بود، در اواخر ماه مارس دیگر منطقی نیست. با اینوجود حق با آگامبن است وقتی میگوید حاکمان از هر فرصتی برای تحکیم قدرتشان استفاده خواهند کرد، خصوصا در زمان بحران. بر کسی پوشیده نیست که از ویروس کرونا در جهت قدرتمندساختن زیرساختهای نظارت-تودهای بهرهبرداری میشود.
🔸 بعد از رفع قرنطینه، مردم به سادگی به خریدن خودرو و بلیت هواپیما در مقیاس پیشا-بحران بازنخواهند گشت. بسیاری شغلشان را از دست خواهند داد، درحالی که شاغلان برای پیداکردن خریدار و مشتری در اقتصادی بیپول (کافی) تقلا خواهند کرد. همزمان، کسی باید صورتحساب هزینههای هنگفت مربوط به ویروس را پرداخت کند، علیالخصوص وقتی انبوه بدهیها به کاهش اعتماد سرمایهگذاران بیانجامد. در این نقطه ترس والنبرگ از ناآرامی اجتماعی میتواند قابل توجیه باشد: هرگونه شوکدرمانی پس از بحران- زمانی که به نام ضرورت اقتصادی، عموم مردم مجبور به پرداخت تاوان این «سخاوتمندی» شوند- قطعا میتواند مردم را به سوی طغیان حرکت دهد...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2cC
#مارکو_درامو #البرز_مشیری
#نظریه_توطئه #کرونا #آگامبن #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو
ترجمهی: البرز مشیری
13 مه 2021
🔸 «هیچ بهبودی در کار نخواهد بود. ناآرامی اجتماعی پیش روی ماست. خشونت پیش روی ماست. باید منتظر پیامدهای اقتصادی- اجتماعی باشیم: بیکاری چشمگیر. شهروندان دچار زجری شگرف خواهند شد. عدهای میمیرند، باقی احساس وحشتناکی خواهند داشت.» اینها صحبتهای یک آخرتشناس نیست؛ بلکه صحبتهای جیکوب والنبرگ، از تخم و ترکههای یکی از قدرتمندترین دودمانهای سرمایهداری جهانی است که پیشبینی میکند اقتصاد جهانی به میزان 30 درصد منقبض شود و بیکاری سر به آسمان بکشد. همه در نتیجه تعطیلیها و قرنطینهی مربوط به ویروس کرونا. درحالی که فیلسوفان نگران بهرهگیری حاکمان از اپیدمی در جهت اِعمال نظم زیست-سیاسی هستند، به نظر میرسد خودِ طبقه حاکم عکس این نگرانی را دارد: «من تا سرحد مرگ از نتایج آن بر اجتماع وحشت دارم … باید مخاطرات داروهای تاثیرگذار بر بیمار را به شدت بسنجیم». در اینجا سرمایهدار سوئدی مذکور، به پیششناخت پزشکی ترامپ واکنش نشان میدهد و میگوید این معالجه بیمار را میکشد. درحالی که فلاسفه اقدامات و معیارهای ضد-واگیر همچون حکومت نظامی، بستن مرزها و وضعِ محدودیت بر تجمعات عمومی را به مثابه مکانیسمهای کنترل بدخواهانه میبینند، حاکمان میترسند که تعطیلیها و قرنطینه به سستشدن کنترل بیانجامند.
🔸 متفکری که صریحترین موضعگیری را در قبال همهگیری جهانی ویروس داشته، جورجو آگامبن است که در سلسله مجادلات قلمی و با مقاله آغازین «اختراع یک اپیدمی» منتشر شده در il manifesto به تاریخ 26 فوریه 2020 مواضع خود را روشن ساخت. در این قطعه، آگامبن معیارهای اضطراری اجراشده در ایتالیا برای متوقفکردن شیوع ویروس کرونا را تحت عنوان «دیوانهوار، غیرمنطقی و تماما بیاساس» توصیف میکند. او مینویسد: «ترس از اپیدمی، دریچه ورود به وحشت است و ما بهنام امنیت، معیارهایی را میپذیریم که آزادی را به شدت محدود میکنند و وضعیت استثنایی را موجه جلوه میدهند». برای آگامبن، واکنش به ویروس کرونا «گرایش به استفاده از وضعیت استثنایی، به عنوان الگوی عادی دولت» را نشان میدهد- «تقریبا به مانند این است که حالا که تروریسم به عنوان علت معیارهای استثنایی مصرف شده و به اتمام رسیده، اختراع یک اپیدمی مطلوبترین بهانه را برای حفظ آنها-فراتر از هر محدودیتی ارائه میکند». آگامبن با انتشار این ایدهها در دو متن دیگر که در میانه ماه مارس بر صفحه وبسایت انتشارات Quodlibet قرار گرفتند، مجددا بر ادعاهای خود تاکید کرد.
🔸 اکنون، هم حق با آگامبن است و هم نیست؛ یا بهتر است بگوییم اصلا حق با او نیست و تا حدودی حق با اوست. او اشتباه میکند چرا که واقعیتهای بنیادین با ادعای او در تناقضاند. حتی متفکران بزرگ میتوانند قربانی بیماریهای واگیردار باشند- هگل در سال 1831 از وبا تلف شد- و فلاسفه مسئولیت دارند که اگر شرایط ایجاب کند، در نظراتشان تجدیدنظر کنند: اگر در ماه فوریه، انکارگرایی در ارتباط با ویروس کرونا اندکی ممکن بود، در اواخر ماه مارس دیگر منطقی نیست. با اینوجود حق با آگامبن است وقتی میگوید حاکمان از هر فرصتی برای تحکیم قدرتشان استفاده خواهند کرد، خصوصا در زمان بحران. بر کسی پوشیده نیست که از ویروس کرونا در جهت قدرتمندساختن زیرساختهای نظارت-تودهای بهرهبرداری میشود.
🔸 بعد از رفع قرنطینه، مردم به سادگی به خریدن خودرو و بلیت هواپیما در مقیاس پیشا-بحران بازنخواهند گشت. بسیاری شغلشان را از دست خواهند داد، درحالی که شاغلان برای پیداکردن خریدار و مشتری در اقتصادی بیپول (کافی) تقلا خواهند کرد. همزمان، کسی باید صورتحساب هزینههای هنگفت مربوط به ویروس را پرداخت کند، علیالخصوص وقتی انبوه بدهیها به کاهش اعتماد سرمایهگذاران بیانجامد. در این نقطه ترس والنبرگ از ناآرامی اجتماعی میتواند قابل توجیه باشد: هرگونه شوکدرمانی پس از بحران- زمانی که به نام ضرورت اقتصادی، عموم مردم مجبور به پرداخت تاوان این «سخاوتمندی» شوند- قطعا میتواند مردم را به سوی طغیان حرکت دهد...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2cC
#مارکو_درامو #البرز_مشیری
#نظریه_توطئه #کرونا #آگامبن #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اپیدمی فیلسوف
نوشتهی: مارکو دِرامو ترجمهی: البرز مشیری صحیح است اگر بگوییم که ما شاهد تجربهای عظیم و بیسابقه از حیث مراقبت و انضباط اجتماعی هستیم. در حال حاضر به سه میلیارد نفر دستور داده شده که در خانه بمان…