نقد
3.33K subscribers
200 photos
17 files
789 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ «امپریالیسم جدید» واقعاً از چه نظر جدید است؟

26 می 2024

نوشته‌ی: دیوید هاروی
ترجمه‌ی: بهرام صفایی

🔸 در این مقاله استدلال می‌شود که ایجاد دستگاه نظری مناسب برای شرح پویش‌های مکان‌مند و زمان‌مندِ ذاتی انباشت سرمایه و شیوه‌های متغیر در مدیریت گرایش‌های بحران‌ساز آن پویش‌ها موضوعی است حیاتی. این امر مستلزم ادغام نظریه‌ی غیرمکان‌مندِ انباشت سرمایه و تضادهای درونی‌اش با نظریه‌ی مکان‌مند/جغرافیایی امپریالیسم است که مبارزه‌های ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی بین دولت-ملت‌ها را در نظر می‌گیرد. استدلال می‌کنم که این دو رویکرد از طریق نحوه‌ی برخورد سرمایه با مشکل جذب مازادهای سرمایه، یعنی از طریق ترمیم‌های جغرافیایی (و زمان‌مند) به هم مرتبط هستند. ترمیم جغرافیایی مستلزم توسعه‌طلبی امپریالیستی و از بین بردن همه‌ی موانع بر سر راه جابه‌جایی مکانی سرمایه است. چنین برداشتی شفافیت ضروری در تدوین روابط بین سرمایه و دولت را فراهم می‌آورد که گاه در استدلال‌های الن میک سینز وود در «امپراتوری سرمایه» غایب است.

🔸 هر آن‌چه در مورد «امپریالیسم جدید» تازه است، از دو منظر متفاوت قابل درک است. جدید بودن ممکن است به این دلیل باشد که شرایط مادی آن‌قدر تغییر کرده که نظریه‌هایی که زمانی قابل‌قبول و مناسب بودند اکنون منسوخ شده‌اند. هم‌چنین می‌تواند ناشی از استفاده‌ از یک دستگاه مفهومی جدید برای تفسیر آن‌چه در طول این مدت اتفاق افتاده باشد. این دو رویکرد ضد هم نیستند. کسانی که رویکرد اول را دنبال می‌کنند باید یک دستگاه مفهومی جدید متناسب با موقعیت معاصر بسازند و این اغلب باعث ارزیابی مجدد نظریه‌های گذشته می‌شود. آن‌هایی که از رویکرد دوم پیروی می‌کنند، نیاز به شکل دادن به مفاهیمی دارند که می‌توانند تغییرات اساسی در شرایط مادی و شیوه‌های امپریالیستی در طول زمان را توضیح دهند.

🔸 درحالی‌که من و الن میک‌سینز وود این دو دیدگاه را با هم ترکیب می‌کنیم و تطبیق می‌دهیم، تفاوت‌هایی به وجود می‌آیند؛ وود اساساً در «امپراتوری سرمایه» معطوف به دیدگاه اول است، درحالی‌که من چند سالی است که بیش‌تر به بازصورت‌بندی مفهومی مسئله‌ی امپریالیسم در رابطه با پویش‌های مکان‌مند-زمان‌مند انباشت سرمایه می‌پردازم، روندی که با کتاب «محدودیت‌های سرمایه» شروع ‌شد و به واکاوی ژئوپلیتیک سرمایه‌داری و نقش توسعه‌ی ناموزون جغرافیایی کشید. این کانون اصلی بحث من در «امپریالیسم جدید» است. من با توجه به دیدگاه‌های متفاوت‌مان از مشاهده‌ی میزان هماهنگی‌مان شگفت‌زده شدم...


🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-46l

#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میک‌سینز_وود #بهرام_صفایی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ دام‌چاله‌های واکاوی رئالیستی سرمایه‌داری جهانی:
▫️ نقدی بر امپراتوری سرمایه الن میک‌سینز وود


19 ژوئن 2024

نوشته‌ی: ویلیام آی. رابینسون
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی


🔸 پویش‌های مرحله‌ی نوظهور فراملی در سرمایه‌داری جهانی را نمی‌توان از طریق دیدگاه‌های محدود تفکر دولت-ملت‌محور درک کرد. الن میکسینز وود در امپراتوری سرمایه شیءوارگی و تفکر دولت- ملت‌محورِ منسوخی را به نمایش می‌گذارد که بسیاری از آثار اخیر درباره‌ی سرمایه‌داری جهانی و مداخله آمریکا‌ دست‌خوش آن هستند و در مفهوم گیج‌کننده‌ی «امپریالیسم جدید» بیان می‌شود. مشکلات اساسی بررسی وود ــ و توسعاً، در بسیاری از آثار «امپریالیسم جدید» ــ عبارت ‌است از مفهوم شیءواره‌ی امپریالیسم، امتناع از استخراج پیامدهای تحلیلی، نظری، روش‌شناختی و معرفت‌شناختی برآمده از جهانی ‌شدن سرمایه‌داری و شی‌ءوارگی بی‌وقفه‌ی دولت. دوران کنونی را به جای «امپراتوری جدید آمریکا» می‌توان به بهترین وجه به‌منزله‌ی یک مرحله فراملی جدید در تکامل جاری سرمایه‌داری جهانی دانست که به‌ویژه با ظهور سرمایه‌ی به واقع فراملی، مدارهای جهانی‌شده‌ی انباشت و دستگاه‌های دولتی فراملی توصیف می‌شود. «امپریالیسم آمریکا» به استفاده‌ی نخبگان ملی از دستگاه دولتی آمریکا برای تداوم تلاش برای گسترش، دفاع و تثبیت نظام سرمایه‌داری جهانی اشاره دارد. نظامی‌سازی و مداخله‌ی آمریکا به بهترین شکلیْ پاسخی است به تضادهای لاینحل سرمایه‌داری جهانی.

🔸 هدف اصلی وود این است که «ویژگی امپریالیسم سرمایه‌دارانه» را در تمایز با شکل‌های پیشین «برجسته کند». از نظر وود، آن‌چه امپریالیسم سرمایه‌دارانه را به‌طور خاص سرمایه‌داری می‌کند، «سلطه‌ی اجبار اقتصادی در تمایز با ”اجبار فرا‌اقتصادی“ ــ سیاسی، نظامی، قضایی ــ است.» این گزاره به‌خودی‌خود منطقاً منسجم است، چرا که هنگامی که انباشت بدویْ تولیدکنندگان را از وسایل تولید جدا می‌کند، اجبار بازار از طریق کارکرد «متعارفشْ» مناسبات طبقاتی مبتنی بر استثمار اقتصادی را بازتولید می‌کند. مشکل این است که عمل‌کرد «متعارفِ» بازار برای سرمایه‌داری عملاً نامتعارف است. اجبار مستقیم در نهایت تمامی مناسبات طبقاتی استثمار را تقویت می‌کند و هر گونه تصوری از امپریالیسم نمی‌تواند از اجبار به‌عنوان امر ذاتی خود این مفهوم چشم‌پوشی کند. وود از این موضوع آگاه است: او اشاره می‌کند که «امپریالیسم سرمایه‌دارانه حتی در بالیده‌ترین شکل خود مستلزم حمایت فرااقتصادی است. نیروی فرااقتصادی به وضوح برای حفظ خود اجبار اقتصادی ضروری است.»

🔸 اما، با بررسی دقیق‌تر، این استدلال که «امپریالیسم سرمایه‌دارانه»ی سده‌ی بیست‌ویکم با اجبار اقتصادی‌اش تعریف می‌شود، هدف تحقیقاتی وود را ــ «امپریالیسم جدید» و «جنگ بی‌پایان» به رهبری آمریکا ــ به چالش می‌گیرد. آیا وود استدلال می‌کند که اعمال قهری امپریالیسم سرمایه‌دارانه‌ی اخیر به قصد تقویت سازوکارهای اجباری مشخصاً اقتصادی در نظر گرفته شده، در حالی که در دوره‌های قبلی تاریخ جهان مدرن، امپریالیسم شامل تصاحب برهنه و قهری ثروت یا سازمان‌دهی اجباری فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی بود؟ اگر برای بازتولید مناسبات بازار مستمراً به زور نیاز باشد، آن‌گاه واضح است که زور برای سرمایه‌داری امری فرعی نیست. آن‌گاه درباره‌ی برساختی نظری چه می‌توان گفت که در آن تقابل و دوپاره‌نمایی اجبار اقتصادی و فر‌ااقتصادی مبنایی می‌شود که بر اساس آن بناست تمایزی میان تعریف‌های امپریالیسم غیرسرمایه‌دارانه و امپریالیسم سرمایه‌دارانه قائل شویم؟ اگر اجبار بازار بر زوری مستقیم استوار است، چنان‌که هست، آن‌گاه پایه‌های تحلیلی مرزبندی وود بین امپریالیسم سرمایه‌دارانه و امپریالیسم غیرسرمایه‌دارانه مشکوک‌تر می‌شود.

🔸 مفهوم امپریالیسم سرمایه‌دارانه به‌عنوان مرحله‌ای که فقط در اواخر سده‌ی بیستم ظاهر می‌شود مسئله‌ساز است. از سویی، وود خاطرنشان می‌کند که امپریالیسم در منطق عام‌تر نظام سرمایه‌داری و «مجموعه‌ی مناسبات متضاد آن بین قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی/نظامی» ریشه دارد؛ از سوی دیگر، مدعی است که «این امپریالیسم [”امپریالیسم جدید“]، که فقط در سده‌ی بیستم، یا حتی فقط پس از جنگ جهانی دوم ظهور کرد، به یک جهان سرمایه‌داری تعلق دارد.» وود برای حفظ گزاره‌ی مرزبندی بین امپریالیسم سرمایه‌دارانه و امپریالیسم غیرسرمایه‌دارانه در دوران مدرن و برای تعریف این دو بر اساس اجبار فرااقتصادی و اقتصادی، باید مرزبندی سفت و سختی بین نهادهای سرمایه‌داری و غیرسرمایه‌داری ترسیم کند که من باور ندارم در تاریخ مدرن جهان عملاً وجود داشته باشد...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-48R

#امپریالیسم
#الن_میک‌سینز_وود
#ویلیام_آی_رابینسون
#حسن_مرتضوی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ شالوده‌‌های اقتصادی امپریالیسم معاصر

28 ژوئن 2024

نوشته‌ی: فرانسوا شنه
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

🔸 در این مقاله استدلال می‌شود که امپریالیسم امروزی قویاً با سلطه‌ی شکل معینی از سرمایه یعنی سرمایه‌ی پولی به‌‌شدت متراکمِ بهره‌دار‌ و سود سهام‌دار مرتبط است که در بازارهای مالی عمل می‌کند، بت‌واره‌پرستی فراگیر و امروزی پول را ایجاد می‌کند، اما کاملاً به ارزش اضافی و تولید متکی است. دو سازوکارْ تصاحب و/یا تولید مازاد محصول و تمرکز آن را در مرکز‌های مالی نظام جهانی تضمین می‌کنند. بدهی خارجی در دهه‌ی 1980 غالب بود. تولید خارجی و بازگرداندن سود توسط شرکت‌های فراملی اکنون کانال اصلی را نشان می‌دهد. موضوع موردنظر آمریکا در روابطش با بقیه‌ی جهانْ پس از انتقال بخشی از تولیداتش به خارج از کشور توسط شرکت‌های فراملی آمریکایی، تجاری‌سازی مازاد از طریق صادرات نیست، بلکه وابستگی به واردات و مهم‌تر از آن، به جریان‌های عظیم سرمایه‌ی پولی برای حمایت از بازار سهام، خرید اوراق بهاداری خزانه‌داری (T-bonds) و تامین مالی مجدد برای وثیقه‌گذاری است. این وابستگی جدید به توضیح «تناقضی» کمک می‌کند که امپریالیسم آمریکا را به‌طور فزاینده‌ای مجبور می‌‌کند تا با قهر فرااقتصادی و حتی نظامی در جایی که می‌تواند این وضعیت را متعادل کند.

🔸 الن میک‌سینز وود در امپراتوری سرمایه دو هدف را دنبال می‌کند. یکی کمک به پر کردن شکاف نظری یعنی فقدان «نظریه‌ای نظام‌یافته‌ی امپریالیسم که برای جهانی طراحی شده که در آن همه‌ی مناسبات بین‌المللی سرمایه‌دارانه است و الزامات سرمایه‌داری آن را تنظیم می‌کنند.» هدف دوم، مرتبط با هدف اول اما مشخص‌تر، ارائه‌ی تفسیری از اصل «جنگ بی‌پایان»، «عامدانه یا سر بزنگاه»، است که آمریکا از همان آغاز به کار دولت جرج دبلیو. بوش اعلام کرد و در پی حملات 11 سپتامبر به بوته‌ی عمل گذاشت. وود در این‌جا استدلال می‌کند که ایدئولوژی جدید «جنگ بی‌پایان» به نیازهای خاص آن‌چه او «امپریالیسم جدید» می‌نامد پاسخ می‌دهد.

🔸 من از وود برای سهمی که در هر دو موضوع دارد سپاس‌گزارم. بخش‌هایی از کتابش که به مناسبات بین امپریالیسم و نظریه‌ی مالکیت سرمایه‌داری (لاک) و مناسبات بین‌الملل (گروتیوس) اختصاص یافته، هم برای پژوهش‌های فکری و هم برای روشن شدن موضوع‌ها و هدف‌های سیاسی مهم و برانگیزاننده است. به‌ویژه با نظر او در خصوص به‌رسمیت شناختن نقش قدرت دولتی در سلطه‌ی امپریالیستی و توصیه‌ی اکید او به جنبش ضد جهانی ‌شدن برای مبارزه با نهادهایی که تعیین‌کننده‌اند، موافقم.

🔸 نکته‌هایی که در ادامه‌ی بحث مطرح می‌شوند، عمدتاً موضوع‌هایی را در برمی‌گیرند که به شالوده‌های امپریالیسم معاصر و نیازهای اقتصادی‌ای مرتبطند که این امپریالیسم به آن‌ها پاسخ می‌دهد. این موضوع‌ها به‌طور کلی ناظر به مواردی‌اند که آن‌ها را شکاف‌ها و/یا ابهام‌های نظری می‌دانم، شکاف‌ها و ابهام‌هایی که استدلال را بی‌جهت تضعیف می‌کنند و به راحتی می‌‌شود اصلاح‌شان کرد. در موارد دیگر، همانند توسل وود به مفهوم «امپریالیسم مازاد»، نکته‌های مدنظرم انتقادی‌ترند...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4d0

#امپریالیسم
#فرانسوا_شنه #حسن_مرتضوی
#سرمایه‌_پولی
#الن_میک‌سینز_وود

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ امپریالیسم ”جدید“؟
▫️ درباره‌ی جهانی‌‌شدن و دولت ــ ملت‌ها


25 اوت 2024

نوشته‌ی: پراسنجیت بوز
ترجمه‌ی: بهرام صفایی

🔸 تناقض عمده‌ی جهانی ‌شدن در جهان‌گیر شدن الزام‌های سرمایه‌ی مالی بین‌المللی نهفته است. تفوق مالیه‌ی بین‌المللی از چند دهه‌ی گذشته رقابت بین امپریالیستی را تحت کنترل قرار داده و دولت-ملت‌های امپریالیستی با الزام‌های آن، وحدت بیش‌تری را تحت رهبری آمریکا از خود نشان داده‌اند. اما تسلط مالیه‌ی سوداگرانه و تأثیر ضدتورمی ناشی از آن، خطر تشدید رکود جهانی را به دنبال دارد. آمریکا در تلاش است تا با دنبال کردن یک سیاست نظامی تهاجمی و یک‌جانبه‌گرایانه‌ی جنگی بی‌پایان، از هرگونه رقابت بالقوه در این محیط جلوگیری کند. با این حال، ظرفیت آمریکا برای حفظ چنین سطوح بالایی از هزینه‌های نظامی و «هزینه‌کرد مصرف»، با شکنندگی هژمونی دلار در پس‌زمینه‌ی بدهی فزاینده‌ی آمریکا در برابر بقیه‌ی جهان محدود شده است. ظهور مجدد شرایط رکود در آمریکا زمینه‌ساز بروز تضادهای بین امپریالیستی و نیز تضاد بین امپریالیسم و جهان سوم خواهد بود و گسست‌هایی احتمالی در نظم جهانی کنونی ایجاد خواهد کرد.

🔸 در پس‌زمینه‌ی تجاوز به افغانستان و عراق به رهبری آمریکا و خشمی که در سراسر جهان برانگیخت، انتشار یک اثر نظری درباره‌ی امپریالیسم نمی‌توانست زمان‌بندی بهتری داشته باشد. قبلاً درباره‌ی تلاقی جنبش ضدجهانی ‌شدن با جنبش جهانی ضدجنگ، که بسیج عظیمی را در خیابان‌های لندن، برلین، نیویورک و سایر نقاط در خلال جنگ ممکن کرد، مطالب زیادی نوشته شده است. اگرچه شور و شوق جنبش ضدجنگ پس از اشغال نهایی عراقْ کاهش چشم‌گیری یافت، مخالفت‌های توده‌ای علیه نظم جهانی کنونی، که به نحو تحمل‌ناپذیر و نفرت‌انگیزی تحت‌ سلطه‌ی آمریکاست، قطعاً افزایش یافته است. بنابراین، بسیار مهم است که سیاست غیردموکراتیک، اقتصاد غارت‌گرانه و ایدئولوژی ضدمردمی امپریالیسم را در کلیت آن در برابر صفوف روبه‌رشد مخالفان آشکار کنیم. «امپراتوری سرمایه» الن میکسینز وود نه تنها تلاشی در این راستاست، بلکه مطمئناً بحث‌هایی را پیرامون موضوعات مهمی برمی‌انگیزاند که از نظر تئوریک جنبش جهانی علیه امپریالیسم را غنی می‌سازد.

🔸 وود تضاد اصلی در جهانی ‌شدن را در گستره‌ی جغرافیایی رو به گسترش سرمایه‌داری و فراتر از محدوده‌ی کنترلی می‌داند که قانون دولت‌-ملت‌های سرزمینی می‌تواند در آن اجرا شود، این در حالی است که وابستگی سرمایه به دولت-ملت‌ها برای اجرای قوانین بازی ضروری است. از استدلال وود برمی‌آید که او بر یگانه ‌بودن این تضاد در سرمایه‌داری تأکید می‌کند و می‌کوشد «شکل‌های جدید نیروی فرااقتصادی» را که قدرت‌های امپریالیستی، «به‌ویژه آمریکا»، می‌پذیرند، از لحاظ افزایش «شکاف»، که حاکی از تشدید این تضاد است، توضیح دهد. اما این گزاره با معضل‌های متعددی روبه‌روست...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4fS

#امپریالیسم #پراسنجیت_بوز #بهرام_صفایی
#سرمایه‌ی_مالی #جهانی_شدن #الن_میکسینز_وود
#امپراتوری_سرمایه

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ پس از
امپریالیسم‌ها‌:
▫️ امکان‌ها و معضل‌های یک سیاست فراملیِ صلح


۱ سپتامبر ۲۰۲۴

نوشته‌ی: جورجو گرپی و ایزابلا کُنسولاتی
ترجمه‌ی: ساسان صدقی‌نیا

🔸 متن حاضر در دسامبر ۲۰۲۳ در شماره‌ی ویژه‌ی نشریه‌ی دورسیا به زبان بلغاری با موضوع ضدنظامی‌گری، ضدامپریالیسم و ضدفاشیسم منتشر شده است. این مقاله در چارچوب بحثی طولانی بین نویسندگان و فعالان اروپای شرقی در مسیر «پلتفرم اعتصاب اجتماعی فراملی» و «مجمع دائمی ضدجنگ» جای می‌گیرد. متن به‌طور خاص بر چگونگی استفاده از شعار ضد‌امپریالیسم پس از حمله روسیه به اوکراین تمرکز دارد و استدلال می‌کند که این مفهوم بیش‌تر مانعی است در مقابل بازاندیشی ابتکار سیاسی فراملی. استدلال مقاله این است که این مانع نه تنها ناشی از سیاست نادرست ضدامپریالیستی است بلکه خود مفهوم امپریالیسم امروزه نمی‌تواند یک وضعیت سیاسی در حال تغییر و نقش اساسی جنگ را در آن به‌درستی درک کند. بحث و بررسی این محدودیت‌ها که با نتیجه‌های متفاوتی به هر دو امپریالیسم «روسی» و «غربی» مربوط می‌شود، تنها یک مناقشه بر سر یک اصطلاح نیست، بلکه بحث سیاسی بنیادینی است برای ساختن سیاست فراملی صلح که بتواند از جبهه‌های جنگ عبور کند و خود را از قالب‌های کلیشه‌ای به‌ارث‌رسیده از سنت‌های سیاسی ناکارآمد امروز رها سازد.

🔸 همان‌طور که نویسندگان ذکر کرده‌اند، این متن پیش از حمله‌ی ۷ اکتبر به رهبری حماس و پیش از تهاجم ارتش اسرائیل به غزه نوشته شده است. جنگ در فلسطین چشم‌انداز را بیش از پیش تغییر داده و توجه به تحولات جنگ در اوکراین را کاهش داده است. سطح بی‌سابقه‌ی خشونت‌ورزی اسرائیل با حمایت غربی‌ها علیه فلسطینی‌ها در غزه و پیوند تاریخی این خشونت با دهه‌ها اشغال‌گری اسرائیل، خطر احیای تصورات گذشته را به هم‌راه دارد، به‌جای آن‌که به بحث ضروری درباره‌ی پیوند بین مناطق مختلف درگیر در جنگ و آغاز چیزی که آن را جنگ جهانی سوم در حال وقوع توصیف کرده‌ایم، منجر شود.

🔸 دشواری سازمان‌دهی واکنش جمعی به جنگ و درک ناپیوستگی ناشی از آن مستقیماً نه تنها به کسانی مربوط است که می‌خواهند سیاست مؤثری برای صلح را دنبال کنند بلکه به‌طور کلی به جنبش‌هایی مرتبط است که به سرنگونی سلطه‌ی سرمایه بر زندگی علاقه‌مند هستند. آن‌چه شاهد بودیم، اگر نگوییم یک ابتکار، در واقع ناتوانی در ایجاد حداقل یک بستر مشترک برای بحث است تا بتواند آن‌چه را که در حال وقوع است به عنوان نقطه‌ی اتصال مرکزی شرایط سیاسی‌ای که در آن زندگی می کنیم، نشان دهد. این ناتوانی نشان داده که چگونه در پسِ یک زبان دست‌وپاشکسته و بسیار شایع، که در بافتارهای مختلف طنین‌انداز می‌شود، یک زبان و مقوله‌های مشترک برای درک آن‌چه پیرامون ما اتفاق می‌افتد و گفتمانی که تا حدی امکان مداخله‌ی موثر را دهد وجود ندارد. ناتوانی در ایجاد یک جنبش ضدجنگ چیزی بیش از یک مشکل احتمالی را نشان می‌دهد: این مشکلْ اساسی است، نه تنها به دلیل فوریت پاسخ به موقعیتی که باعث مرگ و ویرانی روزانه می‌شود بلکه به منظور درک موانعی که ما در سازما‌ن‌دهی فراملی با آن روبه‌رو هستیم...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4gu

#جورجو_گرپی #ایزابلا_کنسولاتی
#ساسان_صدقی‌نیا
#سیاست_فراملی_صلح
#امپریالیسم

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ امپریالیسم قدیمی و جدید:
▫️ نظری درباره‌ی
امپریالیسم جدید دیوید هاروی و امپراتوری سرمایه الن میک‌سینزوود

2 اکتبر 2024

نوشته‌ی: باب سوت‌کلیف
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی

🔸 تنها چند سال پس از آن که پرابات پاتنایک به نحو خاطره‌برانگیزی از ناپدید شدن امپریالیسم از نوشته‌های چپ شکایت کرد، امپریالیسم ناگهان به کلمه‌ای در فهرست‌های همگان تبدیل شد. وب‌سایتی که ادعا می‌کند بزرگ‌ترین کتاب‌فروشی جهان (ضد اتحادیه) است، در پاسخ به جست‌وجویی در عنوان کتاب‌ها برای «امپریالیسم»، 23519 کتاب (و با کمال تعجب در صدر آن کتاب وی آی لنین)، کتاب در گروه بازی‌های ویدیویی و حتی 6 کتاب در گروه «خانه و باغ»؛ «هژمونی» با 23757 کتاب، در صدر آن کتابی از نوام چامسکی؛ «امپراتوری» با 78303 کتاب، در صدر آن نایل فرگوسن، ارائه کرد. در حالی که در فهرست جست‌وجو برای کتاب‌هایی که جهانی ‌شدن، کلمه‌ی پرطرف‌دار دهه‌ی 1990، در عنوان آن‌ها باشد، فقط 18120 کتاب ارائه شد که کتاب جادیش باگواتی در صدر آن بود. به این آمار تعداد بی‌شماری مقاله اضافه کنید تا پیچیدگی در ارائه‌ی راهنمایی برای اندیشه‌ی معاصر درباره‌ی امپریالیسم و مفاهیم مرتبط را دریابید.

🔸 این سیل را معادل سیاسی و ایدئولوژیکی توفانی تمام عیار ایجاد کرده است: بسیاری از نیروها در یک زمان و مکان بر هم منطبق می‌شوند تا حداکثر تأثیر ممکن را ایجاد کنند. یکی از این مولفه‌ها این واقعیت است که امپریالیسم دیگر همیشه جنایتی تلقی نمی‌شود که دشمنان انجام می‌دهند. برخی از نویسندگان شروع به پذیرش امپریالیسم و حتی تجلیل از آن کرده‌اند، بنابراین اکنون جست‌وجوی کتاب شامل آثاری به نفع امپریالیسم و هم‌چنین آثاری علیه امپریالیسم است. دوم، در نتیجه، این اصطلاح به اصطلاحی تبدیل شده است که دیگر کاربرانش را مارکسیست نمی‌داند. سوم، تعدادی از نویسندگان، از جمله برخی مارکسیست‌ها، به شکلی تحریک‌آمیز این ایده را مطرح می‌کنند که امپریالیسم پایان یافته و ما به جای دیگری رسیده‌ایم. امپراتوری «هارت و نگری»، پرفروش‌ترین کتاب مارکسیستی دوران مدرن، این بحث را مطرح می‌کند. چهارم، تا حدی در واکنش به این موضوع، بسیاری دوباره تاکید کرده‌اند که این هیولا نه تنها زنده است، بلکه جهان را با خطرهای جدیدی تهدید می‌کند. و در میان دسته‌ی اخیر، تعدادی تلاش می‌کنند ببینند چه چیز وضعیت کنونی جهان جدید است و بررسی کنند که چگونه نظریه‌های تاریخی-ماتریالیستی و مرتبط با آن می‌توانند به تحلیل آن و در نهایت مبارزه با آن کمک کنند. این مقاله نظری است بر دو تلاش اخیر از دیوید هاروی و الن میکسینزوود...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4jL

#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میکسینزوود
#امپریالیسم_جدید #امپراتوری_سرمایه
#باب_سوت‌کلیف #دلشاد_عبادی

👇🏽

🖋@naghd_com