▫️شور و شوقهای جدید مبارزهی طبقاتی
مروری تحلیلی بر اعتصابات و اعتراضات اخیر طبقه کارگر و دانشجویان
نوشته: جلیل شکری
11 نوامبر 2018
🔸 اعتصاب پیروزمندانهی دو روزهی معلمان در سراسر کشور، اعلام همبستگی دانشجویان با آن، اعتراضات وسیع کامیونداران، خیز بازنشستگان برای سامان دادن دور جدیدی از اعتراضات و آثار و نتایج اعتراضات تأثیرگذار کارگران نیشکر هفت تپه، جملگی مهرههاییاند بهم متصل که باید بتوانیم ورای شور و شعف ناشی از مواجهه با این تپندگی قلب جنبش اعتراضی طبقات کارگر و میانی، رشتهای که این مهرهها را در کنار هم مینشاند و بههم پیوند میزند پیدا کنیم، تحلیل کنیم و بکوشیم رهنمودهایی را که نتیجهی تجربههای واقعی و زیستهی این مبارزات است، در والایشی سیاسی و نظری، در اختیار بدنه و محمل این اعتراضات قرار دهیم.
🔸 آنچه ضرورت جنبش کنونیست یکی «شکل دادن به هویتهای جمعی در حوزههای اعتراضی مستعد» است و دیگری «تجمیع این هویتها مبتنی بر کارزارهای عینی مشخص مشترک». آنچه بیش و پیش از ایجاد تشکیلات و سازمانهای سیاسی چپ در این برهه به آن احتیاج است، تقویت امکان متشکل شدن پیشگامان جبهههای مختلف سپهر کار است. بدون وجود پیشگامانی آگاه و متشکل در هر ردیف از جبههی کار، هر شکلی از سازمان و حزب چپِ با دیدگاه رادیکال، گرفتار بحرانِ بیبدنگی و بحران نمایندگی خواهد بود.
🔸 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-yl
#جلیل_شکری
#مبارزه_طبقاتی #اعتصاب #جنبش_کارگری #جنبش_دانشجویی #خیزش_دیماه
👇🏽
🖋@naghd_com
مروری تحلیلی بر اعتصابات و اعتراضات اخیر طبقه کارگر و دانشجویان
نوشته: جلیل شکری
11 نوامبر 2018
🔸 اعتصاب پیروزمندانهی دو روزهی معلمان در سراسر کشور، اعلام همبستگی دانشجویان با آن، اعتراضات وسیع کامیونداران، خیز بازنشستگان برای سامان دادن دور جدیدی از اعتراضات و آثار و نتایج اعتراضات تأثیرگذار کارگران نیشکر هفت تپه، جملگی مهرههاییاند بهم متصل که باید بتوانیم ورای شور و شعف ناشی از مواجهه با این تپندگی قلب جنبش اعتراضی طبقات کارگر و میانی، رشتهای که این مهرهها را در کنار هم مینشاند و بههم پیوند میزند پیدا کنیم، تحلیل کنیم و بکوشیم رهنمودهایی را که نتیجهی تجربههای واقعی و زیستهی این مبارزات است، در والایشی سیاسی و نظری، در اختیار بدنه و محمل این اعتراضات قرار دهیم.
🔸 آنچه ضرورت جنبش کنونیست یکی «شکل دادن به هویتهای جمعی در حوزههای اعتراضی مستعد» است و دیگری «تجمیع این هویتها مبتنی بر کارزارهای عینی مشخص مشترک». آنچه بیش و پیش از ایجاد تشکیلات و سازمانهای سیاسی چپ در این برهه به آن احتیاج است، تقویت امکان متشکل شدن پیشگامان جبهههای مختلف سپهر کار است. بدون وجود پیشگامانی آگاه و متشکل در هر ردیف از جبههی کار، هر شکلی از سازمان و حزب چپِ با دیدگاه رادیکال، گرفتار بحرانِ بیبدنگی و بحران نمایندگی خواهد بود.
🔸 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-yl
#جلیل_شکری
#مبارزه_طبقاتی #اعتصاب #جنبش_کارگری #جنبش_دانشجویی #خیزش_دیماه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شور و شوقهای جدید مبارزهی طبقاتی
نوشتهی: جلیل شُکری «جریان صنفی دانشجویی» بهرغم تحمل هزینههای سنگین پس از دی ماه (به ویژه در دانشگاه تهران)، همچنان در صحنه است و به کنشگری ادامه میدهد. قطعا موضوعاتی نظیر «سنوات»، «شهریهها…
▫️ چرا دانشگاه را اِشغال میکنیم؟
🔹 بیانیهی مطالبات جنبش اِشغال دانشگاه «ال.اس.ای» انگلستان1944
ترجمه: امیر درویشوند
14 ژوئن 2019
🔸 دانشجویان دانشگاه «ال.اس.ای» در ماه مارس 2015 اتاق جلسات مرکزی ادارهی این دانشگاه را اشغال کردند تا خواستار تغییر در سیستم دانشگاهیِ فعلی شوند. «ال.اس.ای» چکیدهی دانشگاه نولیبرال است. دانشگاهها به طور فزایندهای در حال پیادهسازی «الگوی تجاری» آموزش عالیِ خصوصیشده، سودمحور و بوروکراتیک هستند که دانشجویان را در چنگ بدهکاریهای عظیم گیر میاندازد و دانشگاه را به کارخانهی مدرک و دانشجویان را به مصرفکنندگان بدل میکند. «ال.اس.ای» بدل به الگویی برای دگرگونی سیستم دانشگاههای دیگر در بریتانیا و فراتر از آن شده است.
🔸 بدهکاریهای عظیم، معیارهای بازارمحور و وابستگی به منافع شرکتها عمیقاً دانشگاه و آموزش را نسبت به آنچه فکر میکنیم باید باشد، منحرف کرده است. دانشجویان خواستار آموزشی هستند که رهاییبخش است – آموزشی که برچسب قیمت ندارد. آنها خواهان دانشگاهی هستند که توسط دانشجویان، استادان و کارگرانش اداره شود. وقتی که دانشگاه بدل به کسب و کار میشود، کلیت زندگی دانشجویی تغییر میکند. وقتی که دانشگاه بیشتر نگران تصویرش، بازاریابی و «ارزش افزودهی» مدارکش است، دانشجو دیگر دانشجو نیست – دانشجویان به کالا و آموزش به خدمات بدل میشود.
🔸 چرا اِشغال؟ دانشجویان در این اِشغال قصد دارند فضایی باز، خلاق و رهاشده ایجاد کنند که همه در آن آزادانه میتوانند در ساخت آموزش جدیدِ مستقیماً دموکراتیک، غیرسلسلهمراتبی و قابل دسترس در ابعاد جهانی مشارکت کنند: دانشگاه آزاد لندن. این فضا با خلق کارگاهها، مباحثهها و نشستهایی برای اشتراکگذاری آزادانهی ایدهها ایجاد خواهد شد. دانش یک کالا نیست بلکه چیزی به نوبهی خود ارزشمند است. آنها امیدوارند هرچند در زمان و مکانی محدود، اثبات کنند که آموزش میتواند آزاد و رایگان باشد. این فضای رهاشده همچنین باید فضایی برای مباحثهی آزاد دربارهی مسیری باشد که این دانشگاه و سیستم آموزشیِ ما به مثابهی یک کلیت در آن قرار دارد. میخواهند تأکید کنند که این روند تنها برای دانشجویان نیست. آنها همهی کارکنان آکادمیک و غیرآکادمیک «ال.اس.ای» را تشویق میکنند که در این روند مشارکت کنندو برآنند که مبارزهی خود را بر مبنای اصول برابری، دموکراسیِ مستقیم، همبستگی و مراقبت و حمایت متقابل بنا کردهاند. اینها مطالبات دانشجویان هستند و همه را دعوت میکنند که آزادانه آن را به بحث بگذارند و بدان بیافزایند.
🔹 متن کامل این بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-VH
#آموزش_رایگان #جنبش_دانشجویی #اشغال_دانشگاه #اعتصاب
#امیر_درویشوند
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹 بیانیهی مطالبات جنبش اِشغال دانشگاه «ال.اس.ای» انگلستان1944
ترجمه: امیر درویشوند
14 ژوئن 2019
🔸 دانشجویان دانشگاه «ال.اس.ای» در ماه مارس 2015 اتاق جلسات مرکزی ادارهی این دانشگاه را اشغال کردند تا خواستار تغییر در سیستم دانشگاهیِ فعلی شوند. «ال.اس.ای» چکیدهی دانشگاه نولیبرال است. دانشگاهها به طور فزایندهای در حال پیادهسازی «الگوی تجاری» آموزش عالیِ خصوصیشده، سودمحور و بوروکراتیک هستند که دانشجویان را در چنگ بدهکاریهای عظیم گیر میاندازد و دانشگاه را به کارخانهی مدرک و دانشجویان را به مصرفکنندگان بدل میکند. «ال.اس.ای» بدل به الگویی برای دگرگونی سیستم دانشگاههای دیگر در بریتانیا و فراتر از آن شده است.
🔸 بدهکاریهای عظیم، معیارهای بازارمحور و وابستگی به منافع شرکتها عمیقاً دانشگاه و آموزش را نسبت به آنچه فکر میکنیم باید باشد، منحرف کرده است. دانشجویان خواستار آموزشی هستند که رهاییبخش است – آموزشی که برچسب قیمت ندارد. آنها خواهان دانشگاهی هستند که توسط دانشجویان، استادان و کارگرانش اداره شود. وقتی که دانشگاه بدل به کسب و کار میشود، کلیت زندگی دانشجویی تغییر میکند. وقتی که دانشگاه بیشتر نگران تصویرش، بازاریابی و «ارزش افزودهی» مدارکش است، دانشجو دیگر دانشجو نیست – دانشجویان به کالا و آموزش به خدمات بدل میشود.
🔸 چرا اِشغال؟ دانشجویان در این اِشغال قصد دارند فضایی باز، خلاق و رهاشده ایجاد کنند که همه در آن آزادانه میتوانند در ساخت آموزش جدیدِ مستقیماً دموکراتیک، غیرسلسلهمراتبی و قابل دسترس در ابعاد جهانی مشارکت کنند: دانشگاه آزاد لندن. این فضا با خلق کارگاهها، مباحثهها و نشستهایی برای اشتراکگذاری آزادانهی ایدهها ایجاد خواهد شد. دانش یک کالا نیست بلکه چیزی به نوبهی خود ارزشمند است. آنها امیدوارند هرچند در زمان و مکانی محدود، اثبات کنند که آموزش میتواند آزاد و رایگان باشد. این فضای رهاشده همچنین باید فضایی برای مباحثهی آزاد دربارهی مسیری باشد که این دانشگاه و سیستم آموزشیِ ما به مثابهی یک کلیت در آن قرار دارد. میخواهند تأکید کنند که این روند تنها برای دانشجویان نیست. آنها همهی کارکنان آکادمیک و غیرآکادمیک «ال.اس.ای» را تشویق میکنند که در این روند مشارکت کنندو برآنند که مبارزهی خود را بر مبنای اصول برابری، دموکراسیِ مستقیم، همبستگی و مراقبت و حمایت متقابل بنا کردهاند. اینها مطالبات دانشجویان هستند و همه را دعوت میکنند که آزادانه آن را به بحث بگذارند و بدان بیافزایند.
🔹 متن کامل این بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-VH
#آموزش_رایگان #جنبش_دانشجویی #اشغال_دانشگاه #اعتصاب
#امیر_درویشوند
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چرا دانشگاه را اِشغال میکنیم؟
ترجمهی: امیر درویشوند ما خواهانِ آن هستیم که دانشگاه «ال.اس.ای» روابط خود را با سازمانهای استثماری و مخرب، همچون آنهایی که در جنگها، اشغالهای نظامی، محرومسازی غیرقانونی کارگران و تخریب این …
✊🏽✊🏽✊🏽
پیوستن حلقههای تازه به مبارزه و اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت:
آگاهی به همسرنوشت بودن، آگاهی به امکان و ضرورت سازمانیابی، آگاهی به نیاز به نهادین شدنِ پیوندها و همبستگیها و هماهنگیها، آگاهی و اعتماد به قدرت نهادین خود، آگاهی به آگاهی طبقاتی، آگاهی به نقش و جایگاه اجتماعی و سیاسی خود در مقام طبقهی کارگر.
#اعتصابات_سراسری
#اعتصاب_کارگران_نفت
#جنبش_کارگری
🖋@naghd_com
پیوستن حلقههای تازه به مبارزه و اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت:
آگاهی به همسرنوشت بودن، آگاهی به امکان و ضرورت سازمانیابی، آگاهی به نیاز به نهادین شدنِ پیوندها و همبستگیها و هماهنگیها، آگاهی و اعتماد به قدرت نهادین خود، آگاهی به آگاهی طبقاتی، آگاهی به نقش و جایگاه اجتماعی و سیاسی خود در مقام طبقهی کارگر.
#اعتصابات_سراسری
#اعتصاب_کارگران_نفت
#جنبش_کارگری
🖋@naghd_com
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش نخست
نوشتهی: امیرحسین سعادت
28 ژوئن 2021
🔸 چند سالی میشود که «خودگردانی شورایی» بار دیگر بر سر زبانها افتاده است و شعار «نان کار آزادی، اداره شورایی» راه خود را از دانشگاهها و برخی مجتمعهای کارگری و به شکلی محدود، تا خیابان طی کرده است. ایدهای که اگر نخواهیم عینیتیافتگی آن را تا اولین اشکال اجتماعات بشری پی بگیریم، میتوانیم تجربهی درخشان مبارزات کارگری در انقلاب فرانسه و تشکیل کمون پاریس، و بعدها در انقلاب اکتبر را اولین نمونههای تحقق آن در منطق ضداجتماعی سرمایهداری بدانیم.
🔸 درست به قدمت همین تاریخ نیز نزاعهای نظری و پراتیکی بر سر ممکنبودن یا نبودن تحقق چنین شکلی از سیاستورزی، چه در مقیاس محیط کار، چه در وسعتی محلی و چه در گسترهی جهانی آن ادامه دارد. موضع بلشویکها در انقلاب اکتبر نمونهای برجسته از این نزاعهای نظری و پراتیکی است: در حالیکه خود با شعار «همهی قدرت به دست شوراها» فاتح انقلاب اکتبر و پایهگذار اتحاد جماهیر شوروی (جمهوری شوراها) شدند، متهمین اصلی زیر پا گذاشتن قواعد شوراگرایی، سازماندهی ضدهیرارشی و تکیه بر اصل خود-رهایی کارگران نیز هستند. از این منظر، کشاکشهای سیاسی و گفتمانی این روزهای نیروهای چپ و فعالین کارگری ایران نیز که بدل به اشکال مختلفی از مجادلات ایدئولوژیکِ برسازندهی دو قطبیهای نامآشنایی همچون شورا یا سندیکا، لنین یا لوکزامبورگ، دولت/حزب یا خودگردانی شورایی، و از این دست شده است، گواه بر تاریخمندی موضوع ادارهی شورایی مبتنی بر منطق پراتیک است.
🔸 پرسش اساسی این است که در واقعیت امر پدیدآمدن چنین دوگانههایی تا چه اندازه با منطق مادی حیات اقتصادی-سیاسی امروز، درجه و نفوذ نیروهای سیاسی چپگرا در میان تودهی مردم، یا شرایط عینیای که در آن نظام سیاسی هرشکلی از تشکلیابی کارگری را سرکوب میکند، موضوعیت پیدا میکند؟ شکلگیری این دوگانهها نه تنها تاکنون برسازندهی هیچ راهحلی ایجابی و مسیری رهاییبخش نبوده است، بلکه میتواند منجر به نفی تمامیت تلاشها و فعالیتهای از پیش موجود هم بشود.
🔸 جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران که درگیر انقلاب شدند، و از سوی دیگر به شکلی روایی تمرکز خود را بر دلایل افول و شکست این تجربهی کوتاهمدت قرار داده است و در این راستا بر دلایلی جز سرکوب حاکمیت انگشت میگذارد. در این مقاله نشان دادهایم که برقراری دموکراسی مستقیم در محیط کار، ویژگیهایی دارد و سطوح مختلف خودگردانی درجاتی دارد که یکدستسازی پژوهش ذیل عنوان کلی «تجربهی شوراهای کارگری» اشتباهی تحلیلیست که نقض غرضی فاحش در توصیف ماهیت شوراهای کارگری است. از این رو در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، دو نظرگاه عمده در تحلیل تجربهی تاریخی ادارهی شوراهای کارگری در ایران را که نقطهی مقابل هم هستند، بازسازی کرده و به مدد آن سعی در بیرونکشیدن تحلیلی جدید از دل نشاندادن محدودیتها و امکانات هر یک از دو تحلیل فوق کردیم. در یکی از این دو رویکرد به نمایندگی آصف بیات بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری به نمایندگی سعید رهنما، بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-شیوهی تولیدی». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنروست که هر یک از آنها به نوبهی خود دوگانههایی متضاد را میسازند که بیشتر از آنکه منتج از سنجش امر واقع باشند به دو بینش ایدئولوژیک راه میبرند؛ رویکردی که بر مؤلفهی سرکوب تاکید دارد به دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» شکل میدهد و رویکردی که تأکیدش بر «ضعفهای درونماندگار» است، دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیک یا ریشهنگری عقلانی» را برجسته میکند.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2l3
#امیرحسین_سعادت
#اعتصاب_نفت #ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی
در کارخانههای ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش نخست
نوشتهی: امیرحسین سعادت
28 ژوئن 2021
🔸 چند سالی میشود که «خودگردانی شورایی» بار دیگر بر سر زبانها افتاده است و شعار «نان کار آزادی، اداره شورایی» راه خود را از دانشگاهها و برخی مجتمعهای کارگری و به شکلی محدود، تا خیابان طی کرده است. ایدهای که اگر نخواهیم عینیتیافتگی آن را تا اولین اشکال اجتماعات بشری پی بگیریم، میتوانیم تجربهی درخشان مبارزات کارگری در انقلاب فرانسه و تشکیل کمون پاریس، و بعدها در انقلاب اکتبر را اولین نمونههای تحقق آن در منطق ضداجتماعی سرمایهداری بدانیم.
🔸 درست به قدمت همین تاریخ نیز نزاعهای نظری و پراتیکی بر سر ممکنبودن یا نبودن تحقق چنین شکلی از سیاستورزی، چه در مقیاس محیط کار، چه در وسعتی محلی و چه در گسترهی جهانی آن ادامه دارد. موضع بلشویکها در انقلاب اکتبر نمونهای برجسته از این نزاعهای نظری و پراتیکی است: در حالیکه خود با شعار «همهی قدرت به دست شوراها» فاتح انقلاب اکتبر و پایهگذار اتحاد جماهیر شوروی (جمهوری شوراها) شدند، متهمین اصلی زیر پا گذاشتن قواعد شوراگرایی، سازماندهی ضدهیرارشی و تکیه بر اصل خود-رهایی کارگران نیز هستند. از این منظر، کشاکشهای سیاسی و گفتمانی این روزهای نیروهای چپ و فعالین کارگری ایران نیز که بدل به اشکال مختلفی از مجادلات ایدئولوژیکِ برسازندهی دو قطبیهای نامآشنایی همچون شورا یا سندیکا، لنین یا لوکزامبورگ، دولت/حزب یا خودگردانی شورایی، و از این دست شده است، گواه بر تاریخمندی موضوع ادارهی شورایی مبتنی بر منطق پراتیک است.
🔸 پرسش اساسی این است که در واقعیت امر پدیدآمدن چنین دوگانههایی تا چه اندازه با منطق مادی حیات اقتصادی-سیاسی امروز، درجه و نفوذ نیروهای سیاسی چپگرا در میان تودهی مردم، یا شرایط عینیای که در آن نظام سیاسی هرشکلی از تشکلیابی کارگری را سرکوب میکند، موضوعیت پیدا میکند؟ شکلگیری این دوگانهها نه تنها تاکنون برسازندهی هیچ راهحلی ایجابی و مسیری رهاییبخش نبوده است، بلکه میتواند منجر به نفی تمامیت تلاشها و فعالیتهای از پیش موجود هم بشود.
🔸 جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران که درگیر انقلاب شدند، و از سوی دیگر به شکلی روایی تمرکز خود را بر دلایل افول و شکست این تجربهی کوتاهمدت قرار داده است و در این راستا بر دلایلی جز سرکوب حاکمیت انگشت میگذارد. در این مقاله نشان دادهایم که برقراری دموکراسی مستقیم در محیط کار، ویژگیهایی دارد و سطوح مختلف خودگردانی درجاتی دارد که یکدستسازی پژوهش ذیل عنوان کلی «تجربهی شوراهای کارگری» اشتباهی تحلیلیست که نقض غرضی فاحش در توصیف ماهیت شوراهای کارگری است. از این رو در ارتباط با ارزیابی تجربهی ادارهی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، دو نظرگاه عمده در تحلیل تجربهی تاریخی ادارهی شوراهای کارگری در ایران را که نقطهی مقابل هم هستند، بازسازی کرده و به مدد آن سعی در بیرونکشیدن تحلیلی جدید از دل نشاندادن محدودیتها و امکانات هر یک از دو تحلیل فوق کردیم. در یکی از این دو رویکرد به نمایندگی آصف بیات بر مؤلفهی «سرکوب حاکمیت» تأکید میشود و در دیگری به نمایندگی سعید رهنما، بر «ضعفهای درونماندگار جنبشی-شیوهی تولیدی». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنروست که هر یک از آنها به نوبهی خود دوگانههایی متضاد را میسازند که بیشتر از آنکه منتج از سنجش امر واقع باشند به دو بینش ایدئولوژیک راه میبرند؛ رویکردی که بر مؤلفهی سرکوب تاکید دارد به دوگانهی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی سرمایهدارانه» شکل میدهد و رویکردی که تأکیدش بر «ضعفهای درونماندگار» است، دوگانهی «یا رادیکالیسمِ رمانتیک یا ریشهنگری عقلانی» را برجسته میکند.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2l3
#امیرحسین_سعادت
#اعتصاب_نفت #ادارهی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
بررسی تاریخی تجربه شکلگیری خودگردانی شورایی – بخش نخست نوشتهی: امیرحسین سعادت جستار پیش رو از یک سو تلاشی است در جهت نشاندادن زمینههای شکلگیری شوراهای کارگری در بخشهای بزرگی از صنایع ایران ک…
▫️ نوزایی انداموارههای اقتدار تودهای -۲
▫️ بخش دوم: مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی
نوشتهی: همایون ایوانی
25 ژوئن 2021
🔸 آغازگاه و تلاش نوشتهی کنونی، نه حرکت از طرحوارههای عمومی، بلکه از روند تجربی و بلوغ طبقاتی – سازمانی طبقهی کارگر و جنبش عمومی ایران در سالهای اخیر است. بخش نخست این نوشته، در گیرودارِ گسترش بیماری کرونا در کشور، روی کار آمدن دولت رئیسی و نیز اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت و پتروشیمی آماده شد. در آن بخش، بازآفرینی «کمیته»ها، به عنوان شکلی از سازمانیابی در مقابله با «مسئولیت ناپذیری» دولت در حفظ جان شهروندان کشورش، مورد بررسی قرار گرفت. اگر با اعتصابات هفت تپه، بعد از سالها شورا و تشکل شورایی، توجه فعالان جنبشهای کارگری و اجتماعی را دوباره به سوی خود جلب کرد، در بحران کرونا، شکلگیری کمیتههای شهری و کمیتههای همیاری، ساختار دیگری را در ادامهی سازمانیابی شورایی به تواناییهای جنبش تودهای افزود. در دورهی اخیر، روند بازآفرینی و رویشِ نهالهای دیگرِ سازمانیابی جنبشهای فعال در ایران ادامه یافته و طبقه کارگر، کنشگران اجتماعی و نیز اعتراضات و اجتماعات شهری، ساختارهای دیگری را برای خودسازمانگری رزمنده از نو آفریده است. در موج کنونی، مجامع عمومی به عنوان شکلِ مکملِ سایرِ ساختارهای سازمانیابی قابل رویت هستند. این مجامع، برای گردهمایی و تصمیمگیری مستقیم و یا انتخاب نمایندگان اعتصابیون یا شوراهای هماهنگی و… ایفای وظیفه میکنند.
🔸 مجمع عمومی در این نوشته به مفهوم گستردهی آن، اعم از جلسه، اجتماع، گردهمایی و… به کار برده میشود که در آن معمولاً اغلبِ حاضران/همراهان دارای حق و رأی برابرند. البته بهطور کلی، مجامع عمومی در نهادها، انجمنها، تعاونیها، پارلمانها، سازمانهای غیردولتی و مؤسسات آموزشی و سایر مکانها برگزار میشوند؛ اما چنین کاربرد و تعریفی از مجمع عمومی، نمیتواند بهطور کامل در اینجا مورد استفاده قرار گیرد. دلیل آن هم روشن است: شکلگیری رسمی و ادامهی فعالیت مستقل و آزادِ نهادها یا تشکلها و نیز سازمانها و احزاب در شرایط سرکوبگرانه حکومت جمهوری اسلامی، شانسی ندارند. اقدام مستقل کارگران و یا جنبشهای مردمی از آغاز تا به امروز، بهطور تکرارشونده مورد حملهی نهادهای امنیتی قرار گرفته، فعالان آن مجرم شناخته شدهاند. در تلخترین شرایط، بایستی خبر قتلهای خیابانی و یا شکنجه و اعدام در زندانِ سخنگویان چنین ابتکاراتی را دریافت کرد. چنین فضای مسموم امنیتی و نظامیای، امکانی برای رشد نهادها و ارگانهای مستقل و آزاد نمیدهد.
🔸 این روزها، دستگیریهای وسیع و فلهای فعالان جنبشها در داخل کشور، نشان از بلاتکلیفی نیروهای امنیتی دارد. بازجویان و پروندهسازان، با پیوند دادنِ دروغینِ تلاشهای کنشگران به جریانات مختلف «اپوزیسیون ممنوع»، برای پروندهسازی سنگینتر و هراسافکنی در میان کنشگران جنبشهای مختلف کارگری و اجتماعی میکوشند. در این میان، بهروشنی دیده میشود که بهرغم مطرح کردن «اپوزیسیون ممنوع»، حتیالامکان از اشاره به اپوزیسیون چپ و سوسیالیست امتناع میشود. از نگاه حکومت و طراحان امنیتیاش، اپوزیسیون چپ و سوسیالیست، شبحی است که نباید دوباره به سرزمین ایران احضار شود! شبحی که میدانیم، شهر به شهر و محله به محله، در حال گشتوگذار است ولی نامش را نباید برد! باری، برای امنیتیها قطعی است که بیدار کردن اپوزیسیون چپ و سوسیالیست در اذهان مردم، «شگون ندارد»!
🔸 اینک، هنگام نوشتن بخش دوم، موج اعتراضات جنبشهای کارگری و اجتماعی نظیر رانندگان شرکت واحد، معلمان، بازنشستگان و… به همراه اعتراضات علیه گرانی و قطع سوبسید آرد در جریان است. جنبشها و اعتراضاتی برای حداقلهای ضروری زندگی میرویند و به سوی خواستههایی فراتر از نان میروند. از پسِ پشت خواستِ نان، خواستِ آب، خواست مسکن، کار و یا دستمزد و… خواستهایی همچون رهایی و عدالت خود را نمایان میسازند… علاوه بر آن، کشته شدن مردم زیر آوار در آبادان و دهها فاجعه دیگر، نیز زخمهای دیگری را بر جان و روان مردم کشور وارد میآورد. راهی سخت، راهی ناپیموده، راهی ناهموار با حاکمانی خشمگین از ناتوانی خویش، سراپا مسلح و با زندانهایی بزرگ به وسعت ایران در پیش است؛ اما کسی چه میداند، این سرنوشت خشمگین، چه میزان شانس به ما ارزانی میکند تا امید به دادگری و رهایی را در این روزگار سخت و خشمگین به این سرزمین نفرین شده بازگردانیم…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31i
#همایون_ایوانی
#مجمع_عمومی #اعتصاب #کمیته_مردمی
#جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ بخش دوم: مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی
نوشتهی: همایون ایوانی
25 ژوئن 2021
🔸 آغازگاه و تلاش نوشتهی کنونی، نه حرکت از طرحوارههای عمومی، بلکه از روند تجربی و بلوغ طبقاتی – سازمانی طبقهی کارگر و جنبش عمومی ایران در سالهای اخیر است. بخش نخست این نوشته، در گیرودارِ گسترش بیماری کرونا در کشور، روی کار آمدن دولت رئیسی و نیز اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت و پتروشیمی آماده شد. در آن بخش، بازآفرینی «کمیته»ها، به عنوان شکلی از سازمانیابی در مقابله با «مسئولیت ناپذیری» دولت در حفظ جان شهروندان کشورش، مورد بررسی قرار گرفت. اگر با اعتصابات هفت تپه، بعد از سالها شورا و تشکل شورایی، توجه فعالان جنبشهای کارگری و اجتماعی را دوباره به سوی خود جلب کرد، در بحران کرونا، شکلگیری کمیتههای شهری و کمیتههای همیاری، ساختار دیگری را در ادامهی سازمانیابی شورایی به تواناییهای جنبش تودهای افزود. در دورهی اخیر، روند بازآفرینی و رویشِ نهالهای دیگرِ سازمانیابی جنبشهای فعال در ایران ادامه یافته و طبقه کارگر، کنشگران اجتماعی و نیز اعتراضات و اجتماعات شهری، ساختارهای دیگری را برای خودسازمانگری رزمنده از نو آفریده است. در موج کنونی، مجامع عمومی به عنوان شکلِ مکملِ سایرِ ساختارهای سازمانیابی قابل رویت هستند. این مجامع، برای گردهمایی و تصمیمگیری مستقیم و یا انتخاب نمایندگان اعتصابیون یا شوراهای هماهنگی و… ایفای وظیفه میکنند.
🔸 مجمع عمومی در این نوشته به مفهوم گستردهی آن، اعم از جلسه، اجتماع، گردهمایی و… به کار برده میشود که در آن معمولاً اغلبِ حاضران/همراهان دارای حق و رأی برابرند. البته بهطور کلی، مجامع عمومی در نهادها، انجمنها، تعاونیها، پارلمانها، سازمانهای غیردولتی و مؤسسات آموزشی و سایر مکانها برگزار میشوند؛ اما چنین کاربرد و تعریفی از مجمع عمومی، نمیتواند بهطور کامل در اینجا مورد استفاده قرار گیرد. دلیل آن هم روشن است: شکلگیری رسمی و ادامهی فعالیت مستقل و آزادِ نهادها یا تشکلها و نیز سازمانها و احزاب در شرایط سرکوبگرانه حکومت جمهوری اسلامی، شانسی ندارند. اقدام مستقل کارگران و یا جنبشهای مردمی از آغاز تا به امروز، بهطور تکرارشونده مورد حملهی نهادهای امنیتی قرار گرفته، فعالان آن مجرم شناخته شدهاند. در تلخترین شرایط، بایستی خبر قتلهای خیابانی و یا شکنجه و اعدام در زندانِ سخنگویان چنین ابتکاراتی را دریافت کرد. چنین فضای مسموم امنیتی و نظامیای، امکانی برای رشد نهادها و ارگانهای مستقل و آزاد نمیدهد.
🔸 این روزها، دستگیریهای وسیع و فلهای فعالان جنبشها در داخل کشور، نشان از بلاتکلیفی نیروهای امنیتی دارد. بازجویان و پروندهسازان، با پیوند دادنِ دروغینِ تلاشهای کنشگران به جریانات مختلف «اپوزیسیون ممنوع»، برای پروندهسازی سنگینتر و هراسافکنی در میان کنشگران جنبشهای مختلف کارگری و اجتماعی میکوشند. در این میان، بهروشنی دیده میشود که بهرغم مطرح کردن «اپوزیسیون ممنوع»، حتیالامکان از اشاره به اپوزیسیون چپ و سوسیالیست امتناع میشود. از نگاه حکومت و طراحان امنیتیاش، اپوزیسیون چپ و سوسیالیست، شبحی است که نباید دوباره به سرزمین ایران احضار شود! شبحی که میدانیم، شهر به شهر و محله به محله، در حال گشتوگذار است ولی نامش را نباید برد! باری، برای امنیتیها قطعی است که بیدار کردن اپوزیسیون چپ و سوسیالیست در اذهان مردم، «شگون ندارد»!
🔸 اینک، هنگام نوشتن بخش دوم، موج اعتراضات جنبشهای کارگری و اجتماعی نظیر رانندگان شرکت واحد، معلمان، بازنشستگان و… به همراه اعتراضات علیه گرانی و قطع سوبسید آرد در جریان است. جنبشها و اعتراضاتی برای حداقلهای ضروری زندگی میرویند و به سوی خواستههایی فراتر از نان میروند. از پسِ پشت خواستِ نان، خواستِ آب، خواست مسکن، کار و یا دستمزد و… خواستهایی همچون رهایی و عدالت خود را نمایان میسازند… علاوه بر آن، کشته شدن مردم زیر آوار در آبادان و دهها فاجعه دیگر، نیز زخمهای دیگری را بر جان و روان مردم کشور وارد میآورد. راهی سخت، راهی ناپیموده، راهی ناهموار با حاکمانی خشمگین از ناتوانی خویش، سراپا مسلح و با زندانهایی بزرگ به وسعت ایران در پیش است؛ اما کسی چه میداند، این سرنوشت خشمگین، چه میزان شانس به ما ارزانی میکند تا امید به دادگری و رهایی را در این روزگار سخت و خشمگین به این سرزمین نفرین شده بازگردانیم…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31i
#همایون_ایوانی
#مجمع_عمومی #اعتصاب #کمیته_مردمی
#جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نوزایی انداموارههای اقتدار تودهای – ۲
بخش دوم: مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی نوشتهی: همایون ایوانی خیزش دی ماه 1396، نقطه عطفی در مبارزه طبقاتی – اجتماعی ایران بود که تاکنون با اُفت و خیزهای بسیار و سرکوب خونین حکومت به مس…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ بازخوانی جنبش ژینا در پرتو اعتصاب گروه ملی فولاد اهواز
3 ژانویه 2024
نوشتهی: شیرین کمانگر
🔸 همهی بخشها و خطوط تولیدی گروه ملی فولاد اهواز از ۲ دی ماه ۱۴۰۲ به مدت ۸ روز متوالی دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی زدهاند. البته اعتصاب کارگران این بخش صنعتی موضوع تازهای نیست و کارگران گروه ملی در ماهها و سالهای گذشته بارها در اعتراض به محقق نشدن مطالباتشان که شامل رفع ممنوعیت ورود به شرکت کارگران تعلیقشده و بازگشت به کار کارگران اخراجی، همسانسازی دستمزدها مطابق دریافتی شرکتهای مشابه، اجرای کامل و فوری طرح طبقهبندی مشاغل، قراردادی شدن کلیهی کارگران شفق، برکناری مدیرعامل و خلع مالکیت از بانک ملی و مشارکت کارگران در امر مدیریت شرکت است، اعتصاب کردهاند. هدف از این نوشته بررسی نسبت خیزش ژینا با مطالبات کارگران و همچنین نگاه انتقادی است به موضعگیری طیفی از جریان سیاسی چپ در خصوص اعتراضهای کارگری در اثنای قیام ژینا که به سبب دوری آن از مطالبات و مبارزات کارگری، نتوانست در جهت ایجاد اتحاد و خلق همبستگی حرکت کند. به عبارت دیگر، این نوشته کوششی است در جهت صورتبندی پرسشهایی در خصوص جنبش سراسری که در اثنای قیام و پس از آن مطرح نشدند.
🔸 بررسی اعتصابات گروه ملی نه تنها میتواند درسهای آموزندهای در خصوص پیشرو بودن اعتراضهای کارگران در بر داشته باشد، بلکه فاصله یا شکاف میان ایدههای مطرح شده در طول قیام ژینا در نسبت با مطالبههای طبقهی کارگر را بهخوبی نشان میدهد. آنچه در ویدئوهای منتشر شده در کانال تلگرامی«صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد» جلب توجه میکند، برگزاری مجمع عمومی در محل تجمع به منظور تبادلنظر جمعی پیرامون خواستههای کارگران و چگونگی ادامهی اعتصاب است... مشارکت جمعی و فعال کارگران در گفتوگو و تصمیمگیری، نمونهی عینی تمرین دموکراسی مستقیم در محل کار است که عمل تصمیمگیری را از انحصار نمایندگان، «نخبه»ها، و متخصصان بیرون میکشد و به خود کارگران منتقل میکند. این تجمع در انحصار یک فرد یا نماینده نیست، بلکه با ارادهی جمعی کارگران و اتحاد عمل حاصل شده که در خصوص ایدهها و برنامههای آتی در جهت تحقق خواستههایشان هماندیشی میکنند. اما این گفتوگو صرفاً به ساحت ایدهپردازی، تامل، و تفکر محدود نمیشود بلکه شکل عملی به خود میگیرد و به راهپیمایی اعتراضی، توقف تولید، اخراج کردن کارفرما، به چالش کشیدن حق مالکیت بر وسایل تولید، طرح حق مشارکت کارگران در استخدام و اخراج و شفافیت ترازنامه مالی شرکت منجر میشود. این گفتوگوی جمعی در واقع خلق شکل جدیدی از قدرت سیاسی دمکراتیک و عادلانه است که کارگران مستقیماً در تعیین تصمیمهای سرنوشتساز مشارکت دارند. تمام جریانهای سیاسی که از دموکراسی، آزادی بیان، گفتوگو و مشارکت عمومی دفاع میکنند و علیه سلطه و اقتدار موضعگیری میکنند باید نسبت به این نمونه از تمرین دموکراسی مستقیم در محل کار هوشیار باشند و فعالانه از آن حمایت کنند.
🔸 نمیتوان اعتصابهایی را که حول خواستهای اقتصادی شکل میگیرد از ابعاد سیاسی و اجتماعی آنها تفکیک کرد. برای هر روشنفکر چپ، باید این موضوع بسیار روشن باشد که مفهوم «اقتصاد سیاسی» به وضوح بیانگر درهمتنیدگی مناسبات اقتصادی با سازوکارها و نظم سیاسی مسلط است. اعتصاب حول خواست صنفی، معیشتی و اقتصادی، اعتراض به سیاستهای حاکمیت در فقیرسازی و تحمیل محرومیت گسترده بر بخش بزرگی از جامعه است. به این اعتبار، اعتصابهای حول عوامل اقتصادی بهمثابهی محرکی برای تقابل با حاکمیت و سیاستهای اقتصادی آن عمل میکند. گسترش اعتصابها با خواستهای معیشتی و اقتصادی، واجد چند کارکرد بسیار پراهمیت است: نه تنها این اعتصابها برای خود کارگران تمرین قدرتگیری است، خودباوری ناشی از اتحاد و همبستگی درونی به دنبال دارد و آنها را برای اعتصابهای سراسری آماده میکند بلکه به تقویت روحیهی مبارزه جمعی، و پر کردن فاصله و خلاء بین خیابان و محیط کار و تداوم مبارزهی عمومی میانجامد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3RJ
#شیرین_کمانگر
#فولاد_اهواز #اعتصاب #قیام_ژینا #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ بازخوانی جنبش ژینا در پرتو اعتصاب گروه ملی فولاد اهواز
3 ژانویه 2024
نوشتهی: شیرین کمانگر
🔸 همهی بخشها و خطوط تولیدی گروه ملی فولاد اهواز از ۲ دی ماه ۱۴۰۲ به مدت ۸ روز متوالی دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی زدهاند. البته اعتصاب کارگران این بخش صنعتی موضوع تازهای نیست و کارگران گروه ملی در ماهها و سالهای گذشته بارها در اعتراض به محقق نشدن مطالباتشان که شامل رفع ممنوعیت ورود به شرکت کارگران تعلیقشده و بازگشت به کار کارگران اخراجی، همسانسازی دستمزدها مطابق دریافتی شرکتهای مشابه، اجرای کامل و فوری طرح طبقهبندی مشاغل، قراردادی شدن کلیهی کارگران شفق، برکناری مدیرعامل و خلع مالکیت از بانک ملی و مشارکت کارگران در امر مدیریت شرکت است، اعتصاب کردهاند. هدف از این نوشته بررسی نسبت خیزش ژینا با مطالبات کارگران و همچنین نگاه انتقادی است به موضعگیری طیفی از جریان سیاسی چپ در خصوص اعتراضهای کارگری در اثنای قیام ژینا که به سبب دوری آن از مطالبات و مبارزات کارگری، نتوانست در جهت ایجاد اتحاد و خلق همبستگی حرکت کند. به عبارت دیگر، این نوشته کوششی است در جهت صورتبندی پرسشهایی در خصوص جنبش سراسری که در اثنای قیام و پس از آن مطرح نشدند.
🔸 بررسی اعتصابات گروه ملی نه تنها میتواند درسهای آموزندهای در خصوص پیشرو بودن اعتراضهای کارگران در بر داشته باشد، بلکه فاصله یا شکاف میان ایدههای مطرح شده در طول قیام ژینا در نسبت با مطالبههای طبقهی کارگر را بهخوبی نشان میدهد. آنچه در ویدئوهای منتشر شده در کانال تلگرامی«صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد» جلب توجه میکند، برگزاری مجمع عمومی در محل تجمع به منظور تبادلنظر جمعی پیرامون خواستههای کارگران و چگونگی ادامهی اعتصاب است... مشارکت جمعی و فعال کارگران در گفتوگو و تصمیمگیری، نمونهی عینی تمرین دموکراسی مستقیم در محل کار است که عمل تصمیمگیری را از انحصار نمایندگان، «نخبه»ها، و متخصصان بیرون میکشد و به خود کارگران منتقل میکند. این تجمع در انحصار یک فرد یا نماینده نیست، بلکه با ارادهی جمعی کارگران و اتحاد عمل حاصل شده که در خصوص ایدهها و برنامههای آتی در جهت تحقق خواستههایشان هماندیشی میکنند. اما این گفتوگو صرفاً به ساحت ایدهپردازی، تامل، و تفکر محدود نمیشود بلکه شکل عملی به خود میگیرد و به راهپیمایی اعتراضی، توقف تولید، اخراج کردن کارفرما، به چالش کشیدن حق مالکیت بر وسایل تولید، طرح حق مشارکت کارگران در استخدام و اخراج و شفافیت ترازنامه مالی شرکت منجر میشود. این گفتوگوی جمعی در واقع خلق شکل جدیدی از قدرت سیاسی دمکراتیک و عادلانه است که کارگران مستقیماً در تعیین تصمیمهای سرنوشتساز مشارکت دارند. تمام جریانهای سیاسی که از دموکراسی، آزادی بیان، گفتوگو و مشارکت عمومی دفاع میکنند و علیه سلطه و اقتدار موضعگیری میکنند باید نسبت به این نمونه از تمرین دموکراسی مستقیم در محل کار هوشیار باشند و فعالانه از آن حمایت کنند.
🔸 نمیتوان اعتصابهایی را که حول خواستهای اقتصادی شکل میگیرد از ابعاد سیاسی و اجتماعی آنها تفکیک کرد. برای هر روشنفکر چپ، باید این موضوع بسیار روشن باشد که مفهوم «اقتصاد سیاسی» به وضوح بیانگر درهمتنیدگی مناسبات اقتصادی با سازوکارها و نظم سیاسی مسلط است. اعتصاب حول خواست صنفی، معیشتی و اقتصادی، اعتراض به سیاستهای حاکمیت در فقیرسازی و تحمیل محرومیت گسترده بر بخش بزرگی از جامعه است. به این اعتبار، اعتصابهای حول عوامل اقتصادی بهمثابهی محرکی برای تقابل با حاکمیت و سیاستهای اقتصادی آن عمل میکند. گسترش اعتصابها با خواستهای معیشتی و اقتصادی، واجد چند کارکرد بسیار پراهمیت است: نه تنها این اعتصابها برای خود کارگران تمرین قدرتگیری است، خودباوری ناشی از اتحاد و همبستگی درونی به دنبال دارد و آنها را برای اعتصابهای سراسری آماده میکند بلکه به تقویت روحیهی مبارزه جمعی، و پر کردن فاصله و خلاء بین خیابان و محیط کار و تداوم مبارزهی عمومی میانجامد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3RJ
#شیرین_کمانگر
#فولاد_اهواز #اعتصاب #قیام_ژینا #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بازخوانی جنبش ژینا
در پرتو اعتصاب گروه ملی فولاد اهواز نوشتهی: شیرین کمانگر برای خنثیکردن همدستی نهادهای امنیتی، اجرایی و کارفرمایان در سرکوب اعتراضها و مطالبههای بهحق کارگران، حمایت فعال دانشجویان، دانشآموزان…