نقد
3.37K subscribers
200 photos
17 files
795 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ هستی‌شناسی بدن زن: نقطه‌ی آغاز خشونت یا پایان آن؟

✊🏼 به مناسبت روز جهانی زن

نوشته‌ی: صوفیا افرا

8 مارس 2019

🔸 بحث درباره‌ی مسئله‌ی زنان و خشونت علیه آنان یکی از دغدغه‌های‌ آشنای فمینیستی و فلسفی معاصر است و به‌ یکی از محورهای اصلی مبارزه‌ی فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دوران کنونی ما بدل شده است. این بحث با ارجاع به واقعیت اجتماعی و تاریخی لایه‌ها و طبقات، نظریه‌های‌ مختلف در باب قدرت، کنترل و سرکوب را به چالش می‌گیرد و در تلاش خود برای تبارشناسیِ خشونت، به ساحت‌های مختلفی نگریسته است. اما به‌رغم وجود مباحث تئوریک غنی در این حوزه، به نظر می‌رسد که آنها در مواجهه با دلالت‌های عینی، هنوز ضعف‌های مشخص و عمده‌ای دارند که معلول نبودِ پژوهش‌های تاریخیِ انضمامی در خصوص زندگی زیسته‌ی زن شرقی و به‌خصوص ایرانی‌ است. هرچند اشاره به نبودِ پژوهش‌های عینی و رمزگشایی از تجربه‌های‌ زیستی زن ایرانی، به‌معنای انکار تلاش‌ها و نظریات مطرح‌شده برای یافتنِ سرچشمه‌های‌ استثمار و خشونت علیه زنان نیست، اما در نبودِ یافته‌های‌ انضمامی معین تاریخی، ستم یادشده صرفاً به امری عام و کلی تقلیل یافته است، به‌گونه‌ای که دیگر توان واکاوی موشکافانه نخواهد داشت، چراکه خشونت و ستم نیز مانند هر هستی اجتماعی به دلالت‌های مکانی و زمانی خویش وابسته است.

🔸 بی‌شک، تاکنون تاریخ رسمی نه تنها از توصیف و تببینِ هدفمند و دقیق تجربه‌های‌ زیسته‌ی زن ایرانی عقب مانده، بلکه از ارائه‌ی دلایل نظری برای تکوین استثمار زنان بر اساس شرایط تاریخی معین‌شان نیز ناتوان بوده، و از این‌رو، ضرورت نوعی تبارشناسی برای فهم سلسله‌مراتب جنسیتی، دلایل و ریشه‌های‌ شکل‌گیری آن بر اساس موقعیت اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه‌ی ایران احساس می‌شود.

🔸 مهم‌ترین هدف این نوشته کشف سازوکارهای پنهان این ستم و نورتاباندن بر حلقه‌های‌ نامریی زنجیرهایی است که با رویکرد حقوقی لیبرالی، سعی در تقلیل حجاب اجباری به امری فرمالیستی دارند تا با غفلت ماهوی از تن زنانه و کارکردهای سیاسی و اقتصادی‌اش، علت‌ها را در سایه‌ی معلول‌ها جا دهند. علاوه براین، نسبت جایگاه فعالان چپ با مطالبات کنونی زنان در باب حقوق برابر، آزادی‌های‌ اجتماعی، بی‌اعتنایی و غفلت نسبت به حجاب اجباری و در یک جمله، جایگاه فعلی چپ در پیشبرد جنبش زنان، پرسشی است که تا آخر بر جای می‌ماند.

🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-MV

#صوفیا_افرا
#هشت_مارس #فمینیسم #مارکسیسم #جنبش_زنان #جنبش_کارگری

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ رهایی زنان، معیار رهایی همگان
▫️ نگاهی انتقادی به مناسبت 8 مارس

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

7 مارس 2020

🔸 روز جهانی زن، دستمایه‌ای است برای جنبش‌های زنان در سراسر جهان تا دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را جمع‌بندی کنند و به «نقد مثبت و نقد منفی» این دستاوردها و تجلیل از کنش‌های شجاعانه و عزم راسخ زنان عادی که نقش مؤثری در تاریخ مبارزات زنان ایفا کرده‌اند، بپردازند. این روز مجالی است برای نگاه‌کردن به‌گذشته در مسیر تلاش‌ها، منازعه‌ها و فعالیت‌های پیشین زنان، و نیز در راستای حرکت‌های پیشِ رو. در‌این مقاله قصد داریم با نگاهی کلی و گذرا به‌دستاوردهای مثبت و منفی جنبش زنان ایران در قرنی که گذشت، درجه‌ی رهایی زنان را در عمق جامعه‌ی دیروز و امروز اندکی واکاوی کنیم، شاید نقطه‌ی عزیمت امروز آن را دریابیم.

🔸 در 17 اسفند 1357، آنجا و آن روزها، که دموکراسیِ کوتاهِ موقعیت انقلابی ناباورانه خیابان را تسخیر کرده بود تا از موجودیت خود، از تولدش و برحق‌بودنش دفاع کند، واکنش خودجوش ده‌ها هزار زن از قشرهای گوناگون اجتماعی و تعداد زیادی از دانش‌آموزان مدرسه‌های دخترانه در هشت مارس علیه حجاب اجباری زیر برف و باران شروع شد و شش روز ادامه داشت. زنان کارمند بدون حجاب اجازه‌ی ورود به‌محل کارشان را نیافتند. زنان اما به‌جای برگشتن به‌خانه، به‌خیابان‌ها ریختند. تعداد زیادی از زنان کارمند هم عامدانه از رفتن به‌سر کار سر باز زدند. برخی گروه‌های تازه‌تأسیس زنان برای برگزاری برنامه‌هایی به این مناسبت فراخوان داده بودند. تعدادی از آن‌ها اعضای کنفدراسیون دانشجویان بودند که تازه به ایران برگشته بودند و برخی هم گروه‌هایی که وابسته به‌برخی گروه‌های کوچک سیاسی چپ بودند، از جمله، «اتحاد ملی زنان»، «جمعیت بیداری زنان»، «اتحادیه انقلابی زنان مبارز» و «جمعیت زنان مبارز» که برای هشت مارس در دانشگاه برنامه داشتند. این گروه‌ها بدون اشاره به‌سخنان خمینی در مورد حجاب یا لغو قانون حمایت از خانواده درحالی به سخنرانی‌ در باره‌ی هشت مارس پرداختند که همان زمان بیش از پنجاه‌‌هزار نفر زن جلوی دانشگاه تهران تجمع کرده بودند و شعار علیه حجاب می‌دادند. این زنان نه به‌خاطر هشت مارس و روز جهانی زن، بلکه در اعتراض به‌نخستین اعلام موضع حکومت جدید درباره‌ی اجباری‌شدن حجاب به‌خیابان آمده بودند...

🔸 پس از پایان جنگ و اتمام کشتار خونین انقلابیون که تعداد زیادی از آن‌ها زنان بودند، بخشی از زنان از اقشار میانی جامعه که تحصیل‌کرده و خود را نواندیشی دینی می‌دانستند تحت تاثیر ایدئولوژی دوگانه‌ی «اسلام واقعی»/«اسلام متحجر» با هدف رهایی زن از نگاه متحجرانه اسلام و تفسیر کالایی به‌فعالیت پرداختند. این زنان مثل اکثریت زنان کشور، هنوز در بند ایدئولوژی مستضعفان و ضدامپریالیسم در دو گانه رهبر- دولت، مدافع اصلاح‌طلبی در حوزه حقوق زنان بودند. بخشی هم، زنانی بودند که «سکولاریزه نمودن جامعه» را، گام نخستِ مقابله با سیستم ایدئولوژیک مردسالار می‌دانستند، این دو بخش در راستای دفاع از حقوق زنان، در دهه ۷۰ و ۸۰ تشکل‌هایی به‌وجود آوردند. به‌نظر من هر دو به‌طور مشخص از سنت دینی تغذیه می‌کردند؛ سکولار و غیرسکولار دو روی یک سکه‌اند: «مخالفت با کارکرد دین به‌عنوان عنصر محوری ایدئولوژی حاکم و حمایت از ضرورت آن، دو روی سکه‌ی شعار «جدایی دین از دولت» بوده‌اند. این شعار نه نافی دولت است و نه نافی دین، به‌عکس جاودان‌کننده‌ی هر دو است. جدایی دین از دولت در نظام‌های سیاسی اروپا و آمریکا و شکوه و جلال «‌دربار پاپ» و تعظیم و تقدس او از سوی حاکمان این نظام‌ها، نمایش‌دهنده‌ی این دو روی سکه است.»...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1hv
#فرنگیس_بختیاری
#هشت_مارس #مبارزه_طبقاتی #جنبش_زنان #روز_جهانی_زن

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ تولید دانش فمینیستی در جنوب جهانی و ایران
▫️ نگاهی انتقادی به فمینیسم اروپامحور و مرکزگرا

نوشته‌ی: سمیه رستم پور

21 فوریه 2021

🔸 با سربرآوردن سرمایه‌داری نئولیبرال و جهانی‌شده از دهه هفتاد میلادی بدین‌سو، تولید دانش فمینیستی نیز در سطح جهانی و منطقه‌ای روند جدیدي را از سر گرفته است. با رشد نابرابری‌ها و شکاف‌های ‌تبعیض‌آمیز در سطح جهانی، که متاثر از برتری اقتصادی-سیاسی کشورهای قدرتمند جهانی است، تجربه زنان در کشورهای شمال جهانی اغلب به‌عنوان یک الگوی جهان‌شمول و عمومی به زنان در کشورهای حاشیه‌ای با تجربیاتی متفاوت از جنسیت، تحمیل شده است. بحث پیش رو با نگاهی انتقادی-ماتریالیستی به فرآیند تولید دانش فمینیستی و مقولۀ «اروپامحوری»، جدل‌های ‌نظری در این حوزه (یونیورسالیسم و لوکالیسم) و پیامدهای ضمنی آن برای کشوری مثل ایران را مورد توجه قرار خواهد داد. بخش دوم تلاش می‌کند تا نشان دهد چطور مشابه با نابرابری‌های ‌جهانی، سلطۀ فمینیسم مرکزگرا در ایران نیز به نادیده‌گرفتن تجربیات زنان «اقلیت‌های ‌اتنیکی-ملی» و لاجرم به حاشیه‌رفتن دانشی منجر شده است که حامل آن هستند. در انتها به این پرسش می‌پردازیم که از چه نوع فمینیسم(های) رهایی‌بخشی برای جامعۀ ایران می‌توان سخن گفت که حاصل آن نه افتراق بیش‌تر، بلکه نوعی همبستگی جمعی برای زنان کشور باشد، فمینیسمی که در عین بازشناسی تفاوت‌ها می‌تواند اتحادبخش باشد. از این‌جهت بخش دوم یادداشت که معطوف به ایران است، تا حد زیادی خودبسنده بوده و می‌توان آن را مستقل از بخش اول مطالعه کرد.

🔸 یادآوری این نکته ضروری است که تأکید بر «تفاوت»‌ها در این مقاله صرفاً مبتنی بر یک رویکرد «لوکالیستی» (محلی‌گرایانه) و از منظر «کثرت‌گراییِ» پسااستعماری نیست، یعنی رویکردی که بر هویت‌های ‌متقاطع چندوجهی بدون پیوند آنها با ساختارهای کلانِ سرمایه‌داری تاکید دارد. درعوض این مقاله مسئلۀ «تفاوت» را با نگاهی ماتریالیستی و با در نظر گرفتن قدرت‌هایی چون دولت و سرمایه‌داری جهانی مورد بحث قرار می‌دهد. رویکرد این متن مبتنی بر تحلیلی است که تولید دانش فمینیستی را از کلیت مناسبات اقتصادی و ژئوپولیتیکی موجود جدا‌ نمی‌بیند و درواقع سعی دارد نشان دهد تولید دانش در سطح جهانی و ایران چنان در سایۀ تئوری‌های ‌اروپامحور و مرکزگرای ایرانی قرار می‌گیرد که تجربیات زنان در حاشیۀ جهانی یا حاشیۀ ملی از جنسیت، و هم‌چنین مشکلات و مطالبات منحصر به‌فرد آنها، اغلب دست‌کم گرفته شده یا به‌کل نادیده گرفته می‌شود. هم‌چنین تلقی این مقاله از روابط قدرت ژئوپولتیک هیچ نسبتی ندارد با گفتار و کردار «آنتی امپریالیسم» و «محور مقاومت»، که در آن حاکمیتی اقتدارگرا که خود شکلی از توسعه‌طلبیِ منطقه‌ای را رواج داده، به‌عنوان قربانی سیاست‌های ‌امپریالیسم جا زده می‌شود. درتقابل، منظور عدم توازن اقتصادی است که تولید، گردش و توزیعِ دانش را نیز تعین می‌بخشد. به این معنا، همه کشورها به‌نوعی متاثر از سیاست‌های ‌فراملی هستند که عمیقا با سرمایه‌داری گره‌خورده است، بنابراین تصور وجود جامعه‌ی مجزا و مستقل توهمی بیش نیست. از آنجاکه این موضوعات از مهم‌ترین جدل‌های ‌فکری-سیاسی کنونی در دانشگاه‌های ‌جهان به‌شمار می‌روند، دامنه و پیچیدگی آنها به‌مراتب بیش‌تر از آن است که در مقالۀ فعلی بدان پرداخته شود؛ بنابراین این متن چیزی نیست جز تلاش برای «ورود» مقدماتی به این بحث‌ها و طرح پرسش‌های ‌مرتبط، پرسش‌هایی که برای فعلیت کنونی آیندۀ جنبش فمینیستی حیاتی به‌نظر می‌رسند.

🔸 لازم به‌ذکر است که ایده‌های ‌اصلی این یادداشت پیش‌تر در وبیناری به‌دعوت انجمن آزادی اندیشه و ایران آکادمیا در تاریخ سیزدهم مهرماه ۱۳۹۹ ارائه شده است. این یادداشت اما، با لحاظ‌کردن سوالات و انتقادات و بحث‌هایی که حول آن ارائه شکل گرفت، مسائل طرح‌شده در آن وبینار را به‌شکلی مفصل‌تر و با پرداختن به‌جزییات دنبال می‌کند.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-21P

#سمیه_رستم‌پور #فمینیسم #مارکسیسم #هشت_مارس #جنبش_زنان
👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ پایه‌ریزی انقلاب زنان
▫️ کمون‌های زنان در کانتون عفرین

نوشته‌ی: مگان بودت
ترجمه‌ی: سروناز احمدی

24 فوریه 2021

🔸 عفرین پیش از آن‌که توسط رژیم ترکیه اشغال شود، مرکز «انقلاب زنان» به شمار می‌رفت. شمال و شرق سوریه به عفرین معروف است. نهادهای زنان مبتنی بر دموکراسی مستقیم و با هدف منع نابرابری جنسیتی و سایر چالش‌های اجتماعی در عفرین فعال بودند. در عفرین قوانین و سیاست‌های متعهد به برابری سیاسی به عرصه عمل رسیده بودند.

🔸 کانتون عفرین طی شش سالِ بین عقب‌نشینی نیروهای دولت سوریه و آغاز حمله ترکیه شاهد حداقل درگیری بود. علاوه بر این، عفرین پیش از آغاز درگیری‌ها، ده‌ها سال مرکز سازماندهی جنبش کوردها در سوریه بوده است. این ثبات نسبی و زمینه سیاسی قوی باعث شده بود که عفرین به فضایی ایده‌آل برای توسعه نهادهای بی‌سابقه شمال و شرق سوریه بدل شود.

🔸 در سراسر منطقه، واحد اولیه‌ی خودسازماندهی، کمون محلات است. همانند سایر نهادها، کمون‌های زنان به موازات کمون‌های مختلط که دربرگیرنده تمام اعضای یک محله خاص هستند، وجود داشتند. گزارش‌های خبری تهیه‌شده از منطقه، فرایند تأسیس کمون‌های زنان در عفرین و اقداماتی که این کمون‌ها در اجتماعات‌شان انجام داده‌اند را مستند ساخته‌اند؛ یعنی ثبت تاریخی مهمی از آنچه در اشغال عفرین از سوی رژیم ترکیه مورد هدف قرار گرفت، و هم‌چنین نحوه عملکرد سیستم سیاسی شمال و شرق سوریه در بهترین حالت خود.

🔸 ظاهراً یکی از چالش‌هایی که سیستم کمون‌ها در سراسر شمال و شرق سوریه با آن روبرو شده است، سطح ناکافی مشارکت است. باتوجه‌به ماهیت غیردموکراتیک دولت سوریه و ستم ویژه‌ای که کوردها تحت آن قرار دارند، اکثر اعضای کمون پیش‌ازاین سیستمی سیاسی که به آن‌ها امکان مشارکت معنادار بدهد را تجربه نکرده‌اند. با درنظرگرفتن این موضوع، کارزاری برای «احیا» کمون‌های زنان در عفرین در سال 2016 شروع به فعالیت کرد. گزارش شد که اقدامات مشابهی که هم نهادهای زنان و هم نهادهای مختلط هدف آن‌ها بودند در تمام کانتون‌ها در حال انجام است...

🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-22d

#مگان_بودت #سروناز_احمدی
#هشت_مارس #جنبش_زنان #روژاوا #عفرین
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ فمینیسم و چپ: «مسئله‌ی زن»
▫️در ترکیه‌ی دهه‌ی 1970

نوشته‌ی: نارین بغدادلی
ترجمه‌ی: مهرداد امامی

7 مارس 2021

📝 مقاله‌ی حاضر فصل کوتاهی از کتاب فمینیسم، مجلد دهم از مجموعه کتاب‌های اندیشه‌ی سیاسی در ترکیه‌ی مدرن است که در سال 2020 از جانب انتشارات ایلتیشیم در 880 صفحه منتشر شد. رابطه‌ی بین جنبش فمینیستی و جنبش چپ همواره از موضوعات پرسش‌برانگیز و مورد مناقشه در سطح جهانی بوده است. اطلاع یافتن از چگونگی تحول این رابطه در کشورهای مختلف نیز بی‌شک گامی ضروری برای مواجهه‌ی نیروهای چپ کشورهای دیگر با گذشته و حال مردسالارانه‌ی خود است. از این جهت، سازمان‌ها، گروه‌ها، احزاب و حتی افرادی که به سوسیالیسم و آرمان‌های آن اندک تعلقی دارند، باید همواره پیکان تیز نقد را پیش از هر چیز رو به سمت تجربیات گذشته و حال خود بگیرند و از هر جهت در زمینه‌ی مسائل مرتبط با ستم طبقاتی، جنسیتی، قومی و غیره از خود انتقاد کنند. تاریخ به ما نشان داده است که هیچ سازمانی، صرف‌نظر از درجه‌ی رادیکال بودن آن، به صورت پیشینی و بدیهی مدافع آرمان‌های سوسیالیستی، برابری جنسیتی و غیره نیست. تنها محک ممکن برای ارزیابی آن آرمان‌ها همانا پراتیک‌های درون‌سازمانی و در صورت فراگیرشدن‌شانْ سیاست‌های اجتماعی ـ اقتصادی منتج از آن است. بنابراین، نقد ستم جنسیتی که «در عمل» یکی از مغفول‌مانده‌ترین مباحث میان نیروهای سوسیالیست ایرانی، به‌ویژه مردان سوسیالیست، است، باید عرصه را برای مواجهه‌ای رادیکال فراهم آورد. در غیر این صورت، متأسفانه بسیاری از ایده‌های انقلابی هم سرانجام پیرامون استیلای محسوس و نامحسوس مردان، پیش و پس از انقلاب‌ سوسیالیستی، می‌چرخند. در این چهارچوب، تجربه‌ی رفقای سوسیالیست در ترکیه، به‌ویژه رفقای زن، از اهمیتی فراوان برخوردار است. ترجمه‌ی این متن را در آستانه‌ی 8 مارس 2021 تقدیم می‌کنم به تمام رفقایی که نه فقط در «نظریه» بلکه «در عمل»، در جای‌جای زندگی‌های عادی یا مبارزاتی خود همان‌قدر که به ستم طبقاتی حساسیت دارند، به ستم جنسیتی و قومیتی هم اهمیت می‌دهند و سعی می‌کنند دست‌کم خودشان بازتولیدکننده‌ی کلیشه‌های طبقاتی، جنسیتی و قومی نباشند.

🔸 از زمان به رسمیت شناخته شدن حق رأی و حق برگزیده شدن زنان در1934 تا 1975 در ترکیه، نمی‌توان از جنبش زنان سخن گفت. اگرچه زنان از امکانات تحصیل برخوردار بودند اما بخش وسیعی از زنان تحت شرایط ناشی از مناسبات مردسالارانه به‌ویژه در نواحی روستایی با محرومیت ازحقوقی مثل آموزش، مالکیت، بیمه‌ی اجتماعی و درآمد به عنوان کارگران خانوادگی بدون مُزد، ستم‌دیده‌ترین قشر جامعه را تشکیل می‌دادند. پس از سال 1975 نیز زنان پیشگامی که در جنبش‌های چپ جای داشتند با هدف جذب زنان ستم‌دیده در مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر با مطرح‌کردن مشکلات زندگی زنان، که وابسته به جایگاه طبقاتی‌شان بود، همراه با رویکردی ضدّ فمینیستی وارد سازمان‌های متعددی شدند. بنابراین، از منظر انجمن‌های زنان که بر اهمیت حقوق مدنیِ اعطاشده به زنان، به‌ویژه به زنان ستم‌دید‌ه‌ی بی‌سواد در مناطق روستایی پس از جمهوریت تأکید می‌کردند، دیدگاه غالب به مسئله‌ی زن در اواسط دهه‌ی 1970 تحت تأثیر جنبش‌های نوظهور چپ بود و بر مبنای مسائل وابسته به موقعیت‌های طبقاتی زنان کارگر و زحمتکش شکل ‌گرفت.

🔸 وجه اشتراک تمام سازمان‌های زنانی که در دهه‌ی 1970 به عنوان سازمان‌های وابسته به فراکسیون‌های گوناگون چپ سر بر آوردند، ضرورت به تعویق انداختن مشکلات زندگی روزمره‌ی زنان و مطالباتی مرتبط با حل این مسائل به بعد از انقلاب سوسیالیستی بود. زنان حاضر در انجمن‌های زنان که به عنوان عضوی از جنبش سوسیالیستی ظاهر شدند، فمینیسم را همچون ایدئولوژی بورژوایی می‌نگریستند و معتقد بودند ترویج فمینیسم موجب اختلاف‌افکندن در همبستگی طبقاتی می‌شود...

🔸 پس از کودتای نظامی 1980 زنانی که در هنگام زندگی مخفیانه‌، دستگیری‌ها و تجربیات زندان اعضای سازمان‌های چپ توانسته بودند بیرون بمانند یا مدت کمتری در حبس باشند، این فرصت را یافتند تا به ارزیابی و نقد دوران حضورشان در مبارزه‌ی متشکل بپردازند. گروه‌های «افزایش آگاهی» شامل زنانی بود که ظرف سال‌های 1981 تا 1982 جنبش‌های چپ را از منظر فمینیستی نقد می‌کردند، کسانی که تحصیل خود در خارج از کشور را تمام کرده و بازگشته بودند یا زنانی که به واسطه‌ی قانون «سازمان آموزش عالی» از دانشگاه استعفاء دادند؛ این گروه‌ها مباحثی را در رابطه با استیلای مردسالاری، سکسیسم، تقسیم کار جنسیت‌زده، کار خانگی، سیاست‌های بدن، جایگاه سیاسی امر شخصی و وضعیت زنانگی پیش بردند...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-23v

#جنبش_زنان #هشت_مارس #فمینیسم #روز_جهانی_زن
#چپ_ترکیه #نارین_بغدادلی #مهرداد_امامی
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا درباره‌ی ستم بر زنان

▫️به‌مناسبت 8
مارس روز جهانی زن

نوشته‌ی: مارتا ای. خیمه‌نس
ترجمه‌ی: فرزانه راجی

‏7 مارس 2022

🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعه‌ای از آثار رشدیابنده شده است که با بهره‌گیری از علوم اجتماعی و نظریه‌های مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعه‌ی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن می‌شود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و هم‌چنین تفاوت‌ در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکاف‌های سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روش‌شناختی این نوشته‌ها بازتاب یافته‌اند. مهم‌تر از آن، این نوشته‌ها به‌عنوان تولیدات فکریِ‌ سرچشمه‌گرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایده‌آلیستی و تجربی‌ای قرار داشته‌اند که شالوده‌ی دیدگاه‌های عرفِ جاری جهان، پارادایم‌های علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایت‌های ایده‌آلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، اراده‌گرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبول‌تر و قابل احترام‌‌تر بوده‌اند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری‌ که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید می‌کنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شده‌اند.

🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ می‌کند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریه‌ی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایده‌های جدید بودند و نه به نظر می‌رسد که فمینیست‌های موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانع‌کننده یافته‌اند تا کمی آن را مورد‌ملاحظه قرار دهند.

🔸 بررسی عوامل تعیین‌کننده‌ی تاریخی پیچیده‌ی این بزنگاه نظری از حوصله‌ی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است درباره‌ی موضوعیت بالقوه‌ی‌ مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعه‌ی نظریه‌ای مارکسیستی درباره‌ی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یک‌بار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیست‌های دیگری که درصدد توسعه‌ی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسش‌های فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخ‌های مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخ‌های مارکسیستی، طرح پرسش‌های مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسش‌های مارکسیستی و شرح و بسط واکاوی‌های مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه می‌دهد: واکاوی‌هایی که از کاربرد مقوله‌های مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه‌ و روش‌شناسی مارکسیستی فراتر می‌روند.

🔸 در بخش اول این فصل، خلاصه‌ای از ره‌آوردهای نظری و روش‌شناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه می‌دهم. در بخش دوم، برخی از گزاره‌های نظری جامعه‌شناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینش‌های نظری و روش‌شناختی به‌دست آمده از طرح مسئله‌ی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه می‌دهم. با این‌که مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیده‌ی بینش‌های اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانه‌های ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آن‌ها ارتقاء می‌بخشد.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید: ‏

‎‌ https://wp.me/p9vUft-2Rs

#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمه‌نس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی

👇🏽

🖋@naghd_com‏ ‏
▫️ مارکس درباره‌ی جنسیت و خانواده
▫️ خلاصه‌ای از کتابی با همین عنوان

به‌مناسبت 8
مارس روز جهانی زن

نوشته‌ی: هتر براون
ترجمه‌ی: رویا دارابی

‏9 مارس 2022

🔸 بسیاری از محققین فمینیست در بهترین حالت پیوندی مبهم با مارکس و مارکسیسم داشته‌اند. یکی از مهم‌ترین حوزه‌های مناقشه، رابطه‌ی مارکس/انگلس است.
مطالعات جورج لوکاچ، ترل کارور، و دیگران تفاوت‌های معناداری را میان مارکس و انگلس درباره‌ی دیالکتیک و هم‌چنین شماری مسائل دیگر نشان داده‌اند. من با تکیه بر این مطالعات، تفاوت‌های آن‌ها را در رابطه با جنسیت و نیز خانواده کاویده‌ام. این امر به‌ویژه برای بحث‌های جاری اهمیت دارد، زیرا تعدادی از محققان فمینیستْ مارکس و انگلس را به دلیل آن‌چه جبرگرایی اقتصادی می‌دانند آماج انتقاد قرار داده‌اند. با این حال، لوکاچ و کارور به درجه‌ی جبر‌گرایی اقتصادی نزد این دو، به‌عنوان تفاوت مهمی اشاره می‌کنند. هر دو، انگلس را تک‌پایه‌انگارتر و علم‌باورتر از مارکس می‌دانند. رایا دونایفسکایا یکی از معدود افرادی است که درباره‌ی مسئله‌ی جنسیت، مارکس و انگلس را از هم جدا می‌کند، هم‌زمان که به همین ترتیب به ماهیت تک‌پایه‌انگار و جبرگرایانه‌ی موضع انگلس، در مقابلِ درک دیالکتیکی ظریف‌تر مارکس از روابط جنسیتی اشاره می‌کند. در سال‌های اخیر بحث چندانی از نوشته‌های مارکس درباره‌ی جنسیت و خانواده شکل نگرفته است، اما در دهه‌های 1970 و 1980، این نوشته‌ها موضوع بحث‌های زیادی بود. در تعدادی از موارد، محققان فمینیستی مانند نانسی هارتسوک و هایدی هارتمن عناصر نظریه کلی مارکس را با اشکال روانکاوانه یا سایر اشکال نظریه‌ی فمینیستی ترکیب کردند. این محققان نظریه‌ی مارکس را نسبت به جنسیت کوربین و هم‌چنین نیازمند نظریه‌‌ای تکمیلی برای درک روابط جنسیتی قلمداد کردند. با این حال، آن‌ها ماتریالیسم تاریخی مارکس را به‌عنوان نقطه‌ی شروعی برای فهم تولید حفظ کردند. علاوه بر این، تعدادی از فمینیست‌های مارکسیست نیز از اواخر دهه‌ی 1960 تا 1980 به‌ویژه در حوزه‌ی اقتصاد سیاسی مشارکت نظری داشته‌اند.

🔸 بسیاری در دهه‌ی 1990 و پس از آن نظریه‌ی نظام‌های دوگانه‌ی مردسالاری و سرمایه‌داری ــ پدرسالاری سرمایه‌دارانه ــ را که شکل رایج فمینیسم سوسیالیستی در دهه‌های 1970 و 1980 بود، هم‌چون پروژه‌ای شکست‌خورده تلقی می‌کردند. در هر صورت، سقوط کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی احتمالاً بر محبوبیت فمینیسم سوسیالیستی تأثیر منفی داشته است. همان‌طور که آیریس یانگ قبلاً استدلال کرده بود، نظریه‌ی سیستم‌های دوگانه نابسنده بود زیرا بر دو نظریه‌ی کاملاً متفاوت از جامعه مبتنی بود ــ یکی با توسعه‌ی پویای تاریخی جامعه، عمدتاً از نظر اجتماعی، اقتصادی و فن‌آوری سر و کار دارد و دیگری مبتنی بر یک دیدگاه روانشناختیِ ایستا است. آشتی‌دادن این دو نظریه به دلیل این تفاوت‌های گسترده بسیار دشوار است. با این حال، نقدهای آن‌ها به آن‌چه جبرگرایی، مقوله‌های کوربین نسبت به جنسیت و تأکید بر تولید به بهای نادیده‌گرفتن بازتولید نزد مارکس می‌دانستند، نقطه‌ی شروعی فراهم کرد برای بررسی مجدد من از آثار مارکس با استفاده از واکاوی متنی دقیق ــ که در کنار آثار فمینیست‌های مارکسیست که در بالا ذکر شد قرار می‌گیرد.

🔸 از لحاظ تاریخی، رابطه‌ی مارکسیسم با فمینیسم در بهترین حالت رابطه‌ای ضعیف بوده است، آن هم اغلب به دلیل جای خالی بحث درباره‌ی جنسیت و مسائل سنتی زنان نزد بسیاری از مارکسیست‌ها. علاوه بر این، حتی در جایی‌که به جنسیت و خانواده پرداخته شده است، این مطالعات تمایل دارند که استدلال کمتر ظریف و اقتصادمحور‌تر انگلس را دنبال کنند. با این حال، من فکر می‌کنم آثار مارکس در مورد جنسیت و خانواده تفاوت‌های قابل‌توجهی را با آثار انگلس نشان می‌دهد. پرسش‌های مهمی در رابطه با ارزش احتمالی دیدگاه‌های مارکس در مورد جنسیت و خانواده پابرجاست: مارکس چه چیزی به بحث‌های فمینیستی معاصر ارائه می‌دهد؟ آیا امکان وجود یک فمینیسم مارکسیستی وجود دارد که در واکاوی جامعه‌ی سرمایه‌داری معاصر درباره‌ی جنسیت به جبر‌گرایی اقتصادی یا طبقه‌ی ممتاز درنیفتد؟

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید: ‏

‎‌ https://wp.me/p9vUft-2RM

#هشت_مارس #فمینیسم
#هتر_براون #رویا_دارابی
#مارکس #جنسیت #خانواده

👇🏽

🖋@naghd_com‏ ‏
▫️ سکوت فمینیسم غربی در مواجهه با غزه
▫️ به مناسبت ۸
مارس روز جهانی زن

7 مارس 2024

نوشته‌ی: مریم الدوساری
ترجمه‌ی: مژگان بدیعی

🔸 از همان نخستین روزهای حمله به غزه، روایتی هراس‌آور از رسانه‌های غربی منتشر شد. در این روایت، اسرائیل هم‌چون نماد تمدن بود که باید در مقابل اردوگاه عقب‌ماندگی یعنی خاورمیانه می‌جنگید. برخی از نخبگان سیاسی غرب حتی تا آن‌جا پیش رفتند که مردم خاورمیانه را هم‌ردیف حیوانات تقلیل می‌دادند.

🔸 به‌رغم هشدار دیوان بین‌المللی دادگستری مبنی بر این‌که حمله اسرائیل به غزه می‌تواند نسل‌کشی تلقی شود، باز هم برخی از سرسخت‌ترین چهره‌های فمینیسم غربی و مبارزه با خشونت جنسیتی فقط با زنان اسرائیلی اعلام هم‌بستگی کردند؛ و حتی جامعه‌ی جهانی را به سکوت در مقابل تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان اسرائیلی در 7 اکتبر متهم کردند. در ادامه باید توضیحی بدهم تا گفته‌‌هایم اشتباه برداشت نشود: در جایگاه یک فمینیست، هم‌چنان به شعار «زنان را باور کن» ایمان دارم. برای ما محکوم‌کردن سلاح تجاوز جنسی در جنگ غیرقابل‌مذاکره است، حتی در شرایط پیچیده‌ای که امکان شهادت مستقیم قربانیان ممکن نیست و شواهد از سوی نهادهایی مانند ارتش اسرائیل ارائه می‌شود.

🔸 با این حال، فقدان هم‌دلی و خشم برای وضعیت اسف‌بار زنان و کودکان فلسطینی، واقعیتی را در فمینیسم غربی آشکار می‌کند: استاندارد دوگانه‌‌ی تکان‌دهنده و شکست اخلاقی. هرچند این نخستین اهمال‌کاری فمینیست‌های غربی نیست. این برداشت از فمینیسم به‌طور تاریخی فقط موضوعات هم‌سو با ذائقه‌ی غربی را در اولویت قرار می‌دهد و معمولاً دغدغه‌های زنان رنگین‌پوست را نادیده می‌گیرد.

🔸 سکوت کسانی که باید در برابر خشونت تحمیل‌شده بر زنان و کودکان غزه، بیش‌ترین صدا را داشته باشند؛ هم‌راه با وسواس آن‌ها بر حماس {به‌جای فلسطین}، دقیقاً در تضاد با همان اصولی است که فمینیسم بر آن استوار شده است. هم‌دلی آن‌ها متظاهرانه از کنار سختی‌های تصورناپذیر زنان فلسطینی می‌گذرد: گرسنگی، نبود آب سالم و کمبود شدید مایحتاج اولیه؛ تا آن‌جا که برخی از مردم غزه چیزی جز علف برای خوردن ندارند.

🔸 این سکوت کرکننده بیش از همه زوال اخلاقی فمینیسم غربی را آشکار می‌کند؛ که زنان فلسطینی را نادیده می‌گیرد و آن‌ها را شایسته‌ی هم‌دلی نمی‌داند. و این باز هم به روند انسان‌زدایی از زنان فلسطینی دامن می‌زند. فمینیسمی که اکنون در دام جنگ قبیله‌ای گرفتار شده، گویی تعلقات قبیله‌ای را بر هم‌بستگی در دفاع از آرمان انسان ترجیح می‌دهد. هرچند این سرخوردگی عمیق‌تر از این‌هاست و به یک طیف سیاسی خاص هم محدود نمی‌شود.

🔸 اما دیگر زمان آن فرا رسیده که از این تقسیم‌بندی‌ها فراتر برویم و به نام عدالت و هم‌دلی جهانی با هم متحد شویم. و به یاد داشته باشیم که هسته‌ی اصلی فمینیسم، باور خلل‌ناپذیر به کرامت، سربلندی و ارزش همه‌ی زنان است، صرف‌نظر از جغرافیا و شرایط و نظام سیاسی که در آن زندگی می‌کنند…

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3YF

#مریم_الدوساری #مژگان_بدیعی
#روزجهانی_زن #هشت_مارس #فمینیسم_غربی #زنان_فلسطینی
👇🏽

🖋@naghd_com