▫️ سیاست عشق و عشق به سیاست
▫️ پیش بهسوی نظریهی مارکسیستی عشق
6 سپتامبر 2023
نوشتهی: راجو داس
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 به نظر میرسد که عشق رمانتیکْ همچون بسیاری از انواع دیگر عشق فقط رابطهای بین دو فرد باشد، اما در واکاوی دقیقتر بیش از این است. عشق یک فرآیند عمیق اجتماعی است. همچنین بیش از یک تکانهی عصبی-بیولوژیکی خودبهخودی است. عشق مستلزم فعالیت آگاهانهی ذهنی و مادی است. عشق فرآیندی است اجتماعی، هم در سطح جامعهی انسانی و هم در سطح جامعهی طبقاتی از جمله سرمایهداری. مناسبات مالکیت خصوصی و منطقهای مرتبط با انباشت در همهی شکلهای جوامع طبقاتی روابط عشقی را شکل میدهند. عشق در سرمایهداری با سرمایهداری بازتولید میشود. چون عشق اجتماعی است، سیاسی است. سیاسی است زیرا در مبارزه با سرمایهداری و ساخت سوسیالیسم نقش دارد. عشق را باید نجات داد، هم از اصول کلی عشق بین دو انسان، مثل آنچه در عشق رمانتیک در جوامع مدرن وجود دارد، و هم از مبادی اخلاقیِ عشق به همهی انسانها. به جای این اصول، به اصول جدیدی از عشق نیاز داریم که عشق به برادران و خواهران طبقاتی را ترویج یا حمایت کند، در چارچوب عشق به مبارزه با دشمنان طبقاتی، بهگونهای که عشق اروتیک بین افراد را نیز نادیده نگیرد؛ عشقی که ادعاهای اغراقآمیزی دربارهی قدرت سیاسی عشق ندارد. بررسی انتقادی عشق از منظر دیالکتیک ماتریالیستی امکان پرداختن به این پرسش را فراهم میکند که در کمونیسم چه نوع عشقی ممکن است وجود داشته باشد و از چه لحاظ با عشق در سرمایهداری متفاوت است و چرا؟
🔸 این مقاله بر پایهی نظرات مارکس و کولونتای و همچنین مارکسیستهای دیگر استوار است. همچنین نهتنها از روانشناسی و جامعهشناسی بلکه از علوم اعصاب نیز بهره میگیرد (مارکسیسم در واقع باید از علم مدرن در همهی شکلهای آن استفاده کند). دلالتهای اقتصاد سیاسی و نظریه اجتماعی مارکس را برای درک عشق استخراج میکند. در این فرآیند، به عشق در سرمایهداری، از لحاظ رابطهاش با مبارزهی طبقاتی، به شیوهای محکمتر از کولونتای و دیگران جنبهی سیاسی میدهد. این مقاله همچنین ایدههای کولونتای را که بیش از هر مارکسیست دیگری دربارهی عشق نوشته، برمبنایی محکمتر از آنچه خود ارائه کرده است، در نظریهی مارکسیستیِ طبقه و سرمایهداری قرار میدهد.
🔸 عشق در نگاه اول ممکن است اولین مواجهه و علاقهی اولیه را ایجاد کند، اما عشق شامل تفکر شناختی و تصمیمگیری است. عشق فراتر از یک رانه و عملکردِ انتقالدهندههای عصبیِ خاص است، بنابراین افراد عاشق آگاهانه به ویژگیهای یکدیگر فکر میکنند و تأثیر برخورد اولیه را بر احساسات خود جرحوتعدیل میکنند. افراد عاشق مانند معماران مارکس هستند: انسانها واقعیت را قبل از اینکه هستی یابد ابتدا در تخیل برپا میکنند. زمانی که افراد بر اساس ویژگیهای مشترک خاص عاشق میشوند، جدای از جذابیت فیزیکی، معمولاً شکلهای مترقی آگاهی تعیین کنندهی انتخاب این ویژگیها نیست. همانطور که آگاهی مترقی، به لطف عملکرد نظام سرمایهداری در مورد بسیاری از دیگر حوزههای زندگی آگاهیرسانی نمیکند. سرمایهداری شکلهای مترقی آگاهی و بهویژه آگاهی طبقاتی را تایید نمیکند و مانع آن میشود. بدین ترتیب سرمایهداری با آن مفهوم از عشق که توسط آگاهی مترقی شکل میگیرد و به نفع تودههاست، یعنی عشق مبتنی بر همبستگی طبقاتی، ناسازگار است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Du
#راجو_داس #فرزانه_راجی #عشق
#مارکسیسم #آگاهی_انتقادی #جامعه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پیش بهسوی نظریهی مارکسیستی عشق
6 سپتامبر 2023
نوشتهی: راجو داس
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 به نظر میرسد که عشق رمانتیکْ همچون بسیاری از انواع دیگر عشق فقط رابطهای بین دو فرد باشد، اما در واکاوی دقیقتر بیش از این است. عشق یک فرآیند عمیق اجتماعی است. همچنین بیش از یک تکانهی عصبی-بیولوژیکی خودبهخودی است. عشق مستلزم فعالیت آگاهانهی ذهنی و مادی است. عشق فرآیندی است اجتماعی، هم در سطح جامعهی انسانی و هم در سطح جامعهی طبقاتی از جمله سرمایهداری. مناسبات مالکیت خصوصی و منطقهای مرتبط با انباشت در همهی شکلهای جوامع طبقاتی روابط عشقی را شکل میدهند. عشق در سرمایهداری با سرمایهداری بازتولید میشود. چون عشق اجتماعی است، سیاسی است. سیاسی است زیرا در مبارزه با سرمایهداری و ساخت سوسیالیسم نقش دارد. عشق را باید نجات داد، هم از اصول کلی عشق بین دو انسان، مثل آنچه در عشق رمانتیک در جوامع مدرن وجود دارد، و هم از مبادی اخلاقیِ عشق به همهی انسانها. به جای این اصول، به اصول جدیدی از عشق نیاز داریم که عشق به برادران و خواهران طبقاتی را ترویج یا حمایت کند، در چارچوب عشق به مبارزه با دشمنان طبقاتی، بهگونهای که عشق اروتیک بین افراد را نیز نادیده نگیرد؛ عشقی که ادعاهای اغراقآمیزی دربارهی قدرت سیاسی عشق ندارد. بررسی انتقادی عشق از منظر دیالکتیک ماتریالیستی امکان پرداختن به این پرسش را فراهم میکند که در کمونیسم چه نوع عشقی ممکن است وجود داشته باشد و از چه لحاظ با عشق در سرمایهداری متفاوت است و چرا؟
🔸 این مقاله بر پایهی نظرات مارکس و کولونتای و همچنین مارکسیستهای دیگر استوار است. همچنین نهتنها از روانشناسی و جامعهشناسی بلکه از علوم اعصاب نیز بهره میگیرد (مارکسیسم در واقع باید از علم مدرن در همهی شکلهای آن استفاده کند). دلالتهای اقتصاد سیاسی و نظریه اجتماعی مارکس را برای درک عشق استخراج میکند. در این فرآیند، به عشق در سرمایهداری، از لحاظ رابطهاش با مبارزهی طبقاتی، به شیوهای محکمتر از کولونتای و دیگران جنبهی سیاسی میدهد. این مقاله همچنین ایدههای کولونتای را که بیش از هر مارکسیست دیگری دربارهی عشق نوشته، برمبنایی محکمتر از آنچه خود ارائه کرده است، در نظریهی مارکسیستیِ طبقه و سرمایهداری قرار میدهد.
🔸 عشق در نگاه اول ممکن است اولین مواجهه و علاقهی اولیه را ایجاد کند، اما عشق شامل تفکر شناختی و تصمیمگیری است. عشق فراتر از یک رانه و عملکردِ انتقالدهندههای عصبیِ خاص است، بنابراین افراد عاشق آگاهانه به ویژگیهای یکدیگر فکر میکنند و تأثیر برخورد اولیه را بر احساسات خود جرحوتعدیل میکنند. افراد عاشق مانند معماران مارکس هستند: انسانها واقعیت را قبل از اینکه هستی یابد ابتدا در تخیل برپا میکنند. زمانی که افراد بر اساس ویژگیهای مشترک خاص عاشق میشوند، جدای از جذابیت فیزیکی، معمولاً شکلهای مترقی آگاهی تعیین کنندهی انتخاب این ویژگیها نیست. همانطور که آگاهی مترقی، به لطف عملکرد نظام سرمایهداری در مورد بسیاری از دیگر حوزههای زندگی آگاهیرسانی نمیکند. سرمایهداری شکلهای مترقی آگاهی و بهویژه آگاهی طبقاتی را تایید نمیکند و مانع آن میشود. بدین ترتیب سرمایهداری با آن مفهوم از عشق که توسط آگاهی مترقی شکل میگیرد و به نفع تودههاست، یعنی عشق مبتنی بر همبستگی طبقاتی، ناسازگار است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Du
#راجو_داس #فرزانه_راجی #عشق
#مارکسیسم #آگاهی_انتقادی #جامعه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سیاست عشق و عشق به سیاست
پیش بهسوی نظریهی مارکسیستی عشق نوشتهی: راجو داس ترجمهی: فرزانه راجی به نظر میرسد که عشق رمانتیکْ همچون بسیاری از انواع دیگر عشق فقط رابطهای بین دو فرد باشد، اما در واکاوی دقیقتر بیش از این …