نقد
3.36K subscribers
200 photos
17 files
794 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ از اتحادیه‌گرایی تا شوراهای کارگری

🔹 نمایندگان کارگری انقلابی در آلمان 1914-1918

نوشته‌ی: رالف هافروگه
ترجمه‌ی: شیوا طبری


3 مه فوریه 2019

🔸 هنگامی که جنگ جهانی اول در تابستان 1914 به وقوع پیوست، جنبش‌های کارگریِ اغلب کشورهای اروپایی، اصول انترناسیونالیستی خود را کنار گذاشتند و به حمایت از تلاش‌های جنگی دولت‌هایشان روی آوردند. این تغییرِ سریع و پیش‌بینی‌نشده بدون اعتراض صورت نگرفت. درون جنبش کارگریِ آلمان، که در آن زمان گروه سوسیالیستی پیشرو در بین‌الملل دوم بود، دو جنبش موازی علیه جنگ رشد کردند. نخستین جنبش درون حزب سوسیال‌دموکرات بود؛ اپوزیسیون دیگر از دلِ جنبشِ قدرتمند اتحادیه‌ای بیرون آمد.

🔸 درحالی‌که انشقاق کمونیست‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها منجر به رقابتی طولانی‌مدت و جهانی شد، انشقاق درونِ جنبش اتحادیه‌گرایی آلمان اما موفق نشد سازمانِ جدیدی را به وجود آورد که پس از دوره‌ی جنگ نیز باقی بماند. دلیلِ اصلیِ نادیده انگاشتنِ جنبش اتحادیه‌گرایی نیز عموماً در این موضوع نهفته است. با این وجود، ‌می‌توان گفت جنبش اتحادیه‌گراییِ ضد‌جنگ، به لحاظ تاریخی، به اندازه‌ی همتایش در رایشتاگ، پارلمان آلمان، اهمیت داشت. این جنبش ابتدا با گروه‌های کوچکی از اتحادیه‌گرایانِ معترض آغاز به کار کرد و بعد به جنبشِ اعتصابِ توده‌ایِ بزرگی بدل شد که بعدها به جنبش شوراهای کارگری، علیه حکومت و بوروکراسی اتحادیه‌ای، روی آورد.

🔸این جنبش کارگری همراه با سربازان شورشی و سربازانِ وظیفه‌ی نیرویِ دریایی در خلال انقلابِ نوامبر 1918، پادشاهی آلمان را به زیر کشیدند و سرانجام به جنگ جهانی اول، که تا همان‌ مقطع جانِ میلیون­ها نفر را گرفته بود، پایان دادند. این جنبش هم‌چنین الهام‌بخشِ تصورِ کاملاً جدیدی از سوسیالیسم شد که تمرکزش نه بر قدرت دولتی و تمرکزگرایی، بلکه دموکراسی مردم‌پایه و کنترل کارگری بود: ایده‌ی کمونیسم شورایی.

🔸 این مدلِ از پایین ‌ـ ‌به ‌ـ ‌بالا تمامیِ نظریه‌پردازانِ مهمِ سوسیالیست را شگفت‌زده کرد. خواه نظریه‌پردازانِ میانه‌رویی مانند کارل کائوتسکی و خواه رادیکال‌هایی مانند لنین و رزا لوکزامبورگ؛ آن‌ها همگی برای دهه‌های متمادی گمان می‌کردند سوسیالیسم در نهایت نقطه‌ی پایانیِ تمرکزِ تدریجی قدرتِ اقتصادی و دولتی است. حال آن‌که در میانه‌ی یکی از بزرگ­ترین بحران‌هایی که سرمایه‌داری به چشم دیده بود، خودِ کارگرها مدلی از سوسیالیسم را به وجود آوردند که نه بر اساس ایده‌ی برنامه‌ریزی اقتصادی مرکزی، بلکه با تمرکز بر خودمدیریتیِ طبقه‌ی کارگر بنا شده بود


🔹 نهمین بخش از سلسسله‌مقالات سایت «نقد» پیرامون تجربه‌های تاریخی جنبش کارگری و شورایی را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-Sb


#رالف_هافروگه #شیوا_طبری
#آلمان #جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری
#سوسیالیسم #شورا

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ سوسیالیسم و جنبش کارگری در آلمان و اتریش تا سال 1914

نوشته‌ی: رالف هوف روگر
ترجمه‌ی: کاووس بهزادی

4 ژوئیه 2022

🔸 به زعم بسیاری پرداختن به تاریخچه‌ی سوسیالیسم و جنبش کارگری کاری‌ست زائد و غیرضروری. اگرچه تا سال‌های 1980 در رسانه‌های عمومی و دانشگاه‌ها مباحث جدی پیرامون این تاریخچه وجود داشت اما متأسفانه روز‌به‌روز از اهمیت این مباحث در علم و جامعه کاسته می‌شود.

🔸 بی‌توجهی به تجربه‌های جنبش کارگری با توجه به مبرم بودن مسائل اجتماعی کنونی بیش از هر زمانی، معقول نیست. هرگونه گسست با یادآوردهای مبارزات اجتماعی گذشته بسیار زیان‌بار است، زیرا آگاهی طبقاتی فقط برگرفته از تجربه‌های خودی و دوره‌ای نیست، بلکه یک فرآیند درازمدت تاریخی است. حافظه‌ی تاریخیِ از پائین برای بسیج مقاومت و مبارزه علیه سلب‌مالکیت‌های جدید طبقات حاکم از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند نه‌فقط دستگاه سرکوب که هم‌چنین به ‌کرسی نشاندن و پیش‌برد سیاستِ عمومی نیز پیشینه‌ای طولانی دارد که همواره از لحاظ تاریخی به آن مشروعیت داده می‌شود، برای نمونه با شکست جمهوری دموکراتیک آلمان، شاهد بی‌بدیل‌سازی اقتصاد آزاد و ظاهراً همسان دانستن ناسیونال‌سوسیالیسم با کمونیسم هستیم. یادآوری و اتکاء به مبارزات اجتماعی برای آغازگاه بدیل نظری و بسط شکل‌های مقاومت و مبارزه از اهمیت ویژه‌ و مهمی برخوردار است.

🔸 آغازگاه تشریح تاریخچه‌ی جنبش کارگری آلمان اغلب بیرون آلمان است، آن‌هم به دو دلیل؛ از یک‌طرف دامن‌گستری صنعتی‌سازی و تضاد بین کارمزدی و سرمایه نخست در انگلستان بود. برعکس، در فرانسه از 1789 دموکراسی در فرایند طولانی انقلاب و ضدانقلاب شالوده‌ریزی شد؛ به‌قول مارکس: آغاز سلطه‌ی سیاسی مستقیم طبقه‌ی بورژازی. بدین‌رو انگلستان و فرانسه تا مدت الگوهایی برای توضیح تاریخ معاصر و هم‌چنین پارادایمی برای تاریخ جنبش کارگری بودند. بنا بر این الگو، دولت‌های کوچک آلمان در آغاز سده‌ی نوزدهم به‌عنوان موردی ویژه ترازبندی شد: این دولت‌های از لحاظ اقتصادی عقب‌مانده و از لحاظ سیاسی ازهم‌گسیخته «دیرتر»، یعنی با شکل‌گیری امپراتوری آلمان در سال 1871 به وحدت ملّی و اقتصادی دست یافتند.

🔸 دومین دلیل برای آغازگاه توضیح تاریخچه‌ی این جنبش از خارج از آلمانْ خود تاریخچه‌ی سازمان‌یابی جنبش کارگری است: تبعیدیان و شاگردان صنعت‌گران افزارمند مهاجر آلمانی در پاریس و سوئیس در اوان سال‌های 1830 برای اولین‌بار در انجمن‌ها و اتحادیه‌هایی با سمت‌گیری سوسیالیستی به‌ویژه در «اتحادیه کمونیست‌ها» متحد شدند. اتحادیه‌ی کمونیست‌ها، با بنیان‌گذاری مارکس و انگلس در بطن «اتحادیه دادگران» شکل گرفت که در سال 1836 در پاریس تأسیس شد که پیشگام تمام سازمان‌های متأخر کارگری آلمان محسوب می‌شود. در آن دوره هنوز طبقه‌ی کارگری همگن وجود نداشت، به همین دلیل نیز در برخی موارد شکل‌گیری نخستین سازمان‌های کارگری در سال انقلاب 1848 را سرآغاز جنبش کارگری آلمان درنظر می‌گیرند...


🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-31Z

#رالف_هوف_روگر #کاووس_بهزادی
#آلمان #اتریش #تاریخ_جنبش_کارگری #سوسیالیسم

👇🏽

🖋@naghd_com