▫️ جووانی آریگی در پکن: بدیل سرمایهداری
10 سپتامبر 2023
نوشتهی: لئو پانیچ
ترجمهی: حسن مرتضوی
🔸 جووانی آریگی در طی پنج دهه سهم بسیار گسترده و اصیلی در اقتصاد سیاسی تطبیقی و جامعهشناسی تاریخی داشت. آخرین کتاب او واجد این ویژگیهاست. اما متأسفانه کتاب آدام اسمیت در پکن اساساً دربارهی خاستگاهها و پویشهای سرمایهداری چین در سه دههی گذشته نیست. این کتابْ آدام اسمیت را نه بهعنوان رسول سرمایهداری بازار آزاد، بلکه بهعنوان پیامبر «جامعهی بازار غیرسرمایهداری» معرفی و از آن برای اثبات این موضوع استفاده میکند که از آنجا که توسعهی اقتصادی چین خارج از «هسته»ی سرمایهدارانهی اروپا/آمریکای شمالی صورت میگیرد، تقریباً بنا به تعریف، چین نباید سرمایهداری باشد. در اینجا بازارها همچون ابزار دولتها در نظر گرفته میشوند، اما آن نظریهی دولت که در این کتاب مطرح میشود به شدت عقبمانده است. استدلال آریگی مبنی بر اینکه توسعهی اقتصادی چین جزیی از افول پروژهی ایالات متحد برای تثبیت خود بهعنوان «دولت جهانی» است، از ماهیت امپراتوری ایالات متحد تفسیر نادرستی میکند و همچنین گسترهی ادغام چین در جهانیشدن سرمایهدارانه به رهبری ایالات متحد را نادیده میگیرد.
🔸 مهم است که از همان آغاز روشن شود که آدام اسمیت در عنوان کتاب، رسول سرمایهداری بازار آزاد تلقی نمیشود، بلکه پیامبر «جامعهی بازار غیرسرمایهداری» شناخته میشود. استدلال اصلی آریگی این است که آنچه اکنون در چین اتفاق میافتد باید روندی غیرسرمایهداری تلقی کنیم (یا، چنانکه گاهی این بحث را مشروط میکند، «لزوماً» سرمایهداری نیست). این بحث که ریشه در نظریهی نظامهای جهانی دارد و نظریهی وابستگی خویشاوند نزدیک آن است (بهویژه که کتاب به آندره گوندر فرانک تقدیم شده است)، بر برداشتی جغرافیایی از استثمار سرمایهداری استوار است و خود این برداشت مبتنی بر مقولههای کانون-پیرامون است. از آنجا که سرمایهداری بر حسب «توسعهی توسعهنیافتگی» درک میشود و این روند با توسعهطلبی کانون (اروپا و آمریکای شمالی) در مقابل «پیرامون» (بقیهی جهان) از سدهی شانزدهم آغاز شد، به نظر میرسد که هر زمان که توسعهی اقتصادی بیرون از این «کانون» اتفاق میافتد، تقریباً بنا به تعریف، نباید سرمایهداری باش
🔸 آریگی استدلال میکند که اسمیت چین را یکی از مصداقهای مسیر ثروت ملی میدید که با هدایت سرمایه، ابتدا به کشاورزی و فقط بعدها به سمت تولید صنعتی و تجارت خارجی (در مقابل مسیر توسعهی «غیرطبیعی و واپسگرا»ی هلند)، «مسیر طبیعی امور» را طی کرد. و این پایهای است برای اینکه آریگی فکر میکند دیدگاه اسمیت به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا چین، در پایان، پیشتاز راهی است که در زمان ما سرانجام شالودهی پنج قرنی کانون-پیرامون اقتصاد سیاسی جهانی را برمیاندازد. در حالی که این اظهارنظر اسمیت را نادیده نمیگیریم که بیزاری چین از تجارت خارجی در زمانهی او منجر به درس نگرفتن از «پیشرفتهای هنر و صنعت در بخشهای مختلف جهان» شد (که میتوان آن را پیشگویی اسمیت خواند که حتی چین نیز با صنعتی شدن سرمایهداری اروپایی تحتالشعاع قرار میگیرد)، آریگی خود تبیین براساس گرایش غرب به تجارت خارجی را ترجیح میدهد که منجر به توسعهی نیروی قهرآمیز خردکنندهی امپریالیستی میشود.
🔸 آریگی با تصدیق اینکه رابطهی تولیدکنندگان مستقیم با وسایل تولید معیاری است حیاتی که در چارچوب اسمیتی وجود ندارد، بهطور ضمنی تعریف جایگزین سرمایهداری را که از اسمیت برگرفته و مبتنی است بر رابطهی بین دولت و سرمایهداران تضعیف میکند. آریگی در فصل پایانی کتابش، با دادن عنوان «انباشت بدون سلبمالکیت» به بخش مرتبط با «بنگاههای شهر و روستا» در چرخش به اقتصاد بازار، به نظر میرسد ناخواسته اذعان میکند که سلبمالکیت ابزار تولید از تولیدکنندگان مستقیم نشاندهندهی خصیصهی اساسی است که معرف جامعهی سرمایهداری به شمار میآید. با این حال، این بخش نه تنها مناسبات طبقاتی نابرابری را که به سرعت درون بنگاههای شهر و روستا ایجاد شد نادیده میگیرد، بلکه به این نکته نیز توجه نمیکند که بنگاههای شهر و روستا اینک بهعنوان شالودهی توسعهی اقتصادی چین به حاشیه رانده شدهاند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3EP
#امپریالیسم #لئو_پانیچ #جووانی_آریگی #حسن_مرتضوی
#مناسبات_اجتماعی #بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
10 سپتامبر 2023
نوشتهی: لئو پانیچ
ترجمهی: حسن مرتضوی
🔸 جووانی آریگی در طی پنج دهه سهم بسیار گسترده و اصیلی در اقتصاد سیاسی تطبیقی و جامعهشناسی تاریخی داشت. آخرین کتاب او واجد این ویژگیهاست. اما متأسفانه کتاب آدام اسمیت در پکن اساساً دربارهی خاستگاهها و پویشهای سرمایهداری چین در سه دههی گذشته نیست. این کتابْ آدام اسمیت را نه بهعنوان رسول سرمایهداری بازار آزاد، بلکه بهعنوان پیامبر «جامعهی بازار غیرسرمایهداری» معرفی و از آن برای اثبات این موضوع استفاده میکند که از آنجا که توسعهی اقتصادی چین خارج از «هسته»ی سرمایهدارانهی اروپا/آمریکای شمالی صورت میگیرد، تقریباً بنا به تعریف، چین نباید سرمایهداری باشد. در اینجا بازارها همچون ابزار دولتها در نظر گرفته میشوند، اما آن نظریهی دولت که در این کتاب مطرح میشود به شدت عقبمانده است. استدلال آریگی مبنی بر اینکه توسعهی اقتصادی چین جزیی از افول پروژهی ایالات متحد برای تثبیت خود بهعنوان «دولت جهانی» است، از ماهیت امپراتوری ایالات متحد تفسیر نادرستی میکند و همچنین گسترهی ادغام چین در جهانیشدن سرمایهدارانه به رهبری ایالات متحد را نادیده میگیرد.
🔸 مهم است که از همان آغاز روشن شود که آدام اسمیت در عنوان کتاب، رسول سرمایهداری بازار آزاد تلقی نمیشود، بلکه پیامبر «جامعهی بازار غیرسرمایهداری» شناخته میشود. استدلال اصلی آریگی این است که آنچه اکنون در چین اتفاق میافتد باید روندی غیرسرمایهداری تلقی کنیم (یا، چنانکه گاهی این بحث را مشروط میکند، «لزوماً» سرمایهداری نیست). این بحث که ریشه در نظریهی نظامهای جهانی دارد و نظریهی وابستگی خویشاوند نزدیک آن است (بهویژه که کتاب به آندره گوندر فرانک تقدیم شده است)، بر برداشتی جغرافیایی از استثمار سرمایهداری استوار است و خود این برداشت مبتنی بر مقولههای کانون-پیرامون است. از آنجا که سرمایهداری بر حسب «توسعهی توسعهنیافتگی» درک میشود و این روند با توسعهطلبی کانون (اروپا و آمریکای شمالی) در مقابل «پیرامون» (بقیهی جهان) از سدهی شانزدهم آغاز شد، به نظر میرسد که هر زمان که توسعهی اقتصادی بیرون از این «کانون» اتفاق میافتد، تقریباً بنا به تعریف، نباید سرمایهداری باش
🔸 آریگی استدلال میکند که اسمیت چین را یکی از مصداقهای مسیر ثروت ملی میدید که با هدایت سرمایه، ابتدا به کشاورزی و فقط بعدها به سمت تولید صنعتی و تجارت خارجی (در مقابل مسیر توسعهی «غیرطبیعی و واپسگرا»ی هلند)، «مسیر طبیعی امور» را طی کرد. و این پایهای است برای اینکه آریگی فکر میکند دیدگاه اسمیت به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا چین، در پایان، پیشتاز راهی است که در زمان ما سرانجام شالودهی پنج قرنی کانون-پیرامون اقتصاد سیاسی جهانی را برمیاندازد. در حالی که این اظهارنظر اسمیت را نادیده نمیگیریم که بیزاری چین از تجارت خارجی در زمانهی او منجر به درس نگرفتن از «پیشرفتهای هنر و صنعت در بخشهای مختلف جهان» شد (که میتوان آن را پیشگویی اسمیت خواند که حتی چین نیز با صنعتی شدن سرمایهداری اروپایی تحتالشعاع قرار میگیرد)، آریگی خود تبیین براساس گرایش غرب به تجارت خارجی را ترجیح میدهد که منجر به توسعهی نیروی قهرآمیز خردکنندهی امپریالیستی میشود.
🔸 آریگی با تصدیق اینکه رابطهی تولیدکنندگان مستقیم با وسایل تولید معیاری است حیاتی که در چارچوب اسمیتی وجود ندارد، بهطور ضمنی تعریف جایگزین سرمایهداری را که از اسمیت برگرفته و مبتنی است بر رابطهی بین دولت و سرمایهداران تضعیف میکند. آریگی در فصل پایانی کتابش، با دادن عنوان «انباشت بدون سلبمالکیت» به بخش مرتبط با «بنگاههای شهر و روستا» در چرخش به اقتصاد بازار، به نظر میرسد ناخواسته اذعان میکند که سلبمالکیت ابزار تولید از تولیدکنندگان مستقیم نشاندهندهی خصیصهی اساسی است که معرف جامعهی سرمایهداری به شمار میآید. با این حال، این بخش نه تنها مناسبات طبقاتی نابرابری را که به سرعت درون بنگاههای شهر و روستا ایجاد شد نادیده میگیرد، بلکه به این نکته نیز توجه نمیکند که بنگاههای شهر و روستا اینک بهعنوان شالودهی توسعهی اقتصادی چین به حاشیه رانده شدهاند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3EP
#امپریالیسم #لئو_پانیچ #جووانی_آریگی #حسن_مرتضوی
#مناسبات_اجتماعی #بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جووانی آریگی در پکن: بدیل سرمایهداری
نوشتهی: لئو پانیچ ترجمهی: حسن مرتضوی به نظر میرسد آریگی سه دهه منتظر بوده است تا به نقد معروف رابرت برنر از «مارکسیسم نواسمیتی» با این ادعای جسورانه پاسخ دهد که او در واقع یک «اسمیتی» است و به آ…