▫️ ´C-M-C : طبقه – مالتیتود – طبقه′
نوشتهی: مایکل هارت
ترجمهی: ساسان صدقی نیا
5 ژوئن 2019
🔸 امروز مداخله نظری در امر سازماندهی سیاسی، بدون اشاره به جنبش جلیقه زردها، بسیار دشوار است. از آنجایی که من بخشی از این جنبش نیستم و قطعاً کمتر از دیگران از آن آگاهم، تحلیلی مستقیم از آن ارائه نمیدهم. با این حال، این جنبش در پسزمینهاش بازتابهای نظری و اندیشههایی را نشان میدهد، که من آنها را دنبال میکنم.
🔸 مسئلهی اصلی تئوریک برای من این است: چگونه میتوان بهصورت متکثر و چندگانه تصمیم گرفت و در عین حال از نظر سیاسی عمل کرد؟ تاریخ اندیشه سیاسی یا دستکم سنت غالبِ آن، به ما میآموزد که تنها یک حاکمیت میتواند تصمیم بگیرد و از نظر سیاسی عمل کند؛ یعنی پادشاه، شورا، حزب یا مردم. با این حال بر خلاف آن، جنبشهایِ الهامبخش و قدرتمندِ سیاسی دهههایِ اخیر، بر کثرتِ خود اصرار داشتهاند. از دیدگاه سنت غالب، این حرکات ممکن است محکوم شوند: اگر آنها میخواهند نیروی سیاسیِ پایدار و موثری باشند، باید چندگانگیِ خود را رها کنند و بهجای آن، سوژگیِ سنتی و یکپارچه را، مثلاً از طریقِ مکانیسمهای نمایندگی و ساختار تصمیمگیری متمرکز اتخاذ کنند. اگر میخواهم یک آلترناتیو احتمالی را امتحان کنم، یعنی این امکان وجود دارد که یک چندگانگی سیاسی را بتوان بهگونهای تنظیم کرد که بدون نیاز به کاهش کثرتِ داخلی آن، موثر باشد. توجه داشته باشید که در حال حاضر، مسئله این نیست که بگوییم این کثرتی که در سالهای اخیر شاهد بودهایم، از جمله جنبش جلیقه زردها، برای ایجاد تغییر اجتماعی کافی است؛ بلکه موضوع این است که آنها میتوانند آن را از طریق پروژهای سازماندهیشده انجام دهند.
🔸 برای بررسی این امکان، میخواهم دو جنبش را بهموازات هم بررسی کنم: اولین جنبش که از طبقه تا مالتیتود پیش میرود و دومی از مالتیتود تا طبقه. این فرمول در ابتدا حرکتی پاندولی، یک رفت و برگشت ساده بهنظر میرسد. اما برعکس من میخواهم نشان دهم که این پیشرفت نظری و سیاسی است. به این معنا که طبقه بهعنوان نقطهی شروع، همان چیزی نیست که میتوان آن را در انتها بهدست آورد. در حقیقت، عبورِ طبقه از طریق مالتیتود، معنای آن را دگرگون میکند. فرمول کلی سازمانیابی در ذهن من این است: ´C-M-C: طبقه – مالتیتود – طبقه′. برای مارکس، اهمیت این فرمول در تحولات و دگرگونیهایی است که در این فرایند رخ میدهد. طبقه` باید یک «طبقه – مالتیتود» باشد، طبقهای متقاطع و اینترسکشنال.
🔹متن کامل این مقاله در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-UZ
#مایکل_هارت #ساسان_صدقی_نیا
#طبقه #مالتیتود #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مایکل هارت
ترجمهی: ساسان صدقی نیا
5 ژوئن 2019
🔸 امروز مداخله نظری در امر سازماندهی سیاسی، بدون اشاره به جنبش جلیقه زردها، بسیار دشوار است. از آنجایی که من بخشی از این جنبش نیستم و قطعاً کمتر از دیگران از آن آگاهم، تحلیلی مستقیم از آن ارائه نمیدهم. با این حال، این جنبش در پسزمینهاش بازتابهای نظری و اندیشههایی را نشان میدهد، که من آنها را دنبال میکنم.
🔸 مسئلهی اصلی تئوریک برای من این است: چگونه میتوان بهصورت متکثر و چندگانه تصمیم گرفت و در عین حال از نظر سیاسی عمل کرد؟ تاریخ اندیشه سیاسی یا دستکم سنت غالبِ آن، به ما میآموزد که تنها یک حاکمیت میتواند تصمیم بگیرد و از نظر سیاسی عمل کند؛ یعنی پادشاه، شورا، حزب یا مردم. با این حال بر خلاف آن، جنبشهایِ الهامبخش و قدرتمندِ سیاسی دهههایِ اخیر، بر کثرتِ خود اصرار داشتهاند. از دیدگاه سنت غالب، این حرکات ممکن است محکوم شوند: اگر آنها میخواهند نیروی سیاسیِ پایدار و موثری باشند، باید چندگانگیِ خود را رها کنند و بهجای آن، سوژگیِ سنتی و یکپارچه را، مثلاً از طریقِ مکانیسمهای نمایندگی و ساختار تصمیمگیری متمرکز اتخاذ کنند. اگر میخواهم یک آلترناتیو احتمالی را امتحان کنم، یعنی این امکان وجود دارد که یک چندگانگی سیاسی را بتوان بهگونهای تنظیم کرد که بدون نیاز به کاهش کثرتِ داخلی آن، موثر باشد. توجه داشته باشید که در حال حاضر، مسئله این نیست که بگوییم این کثرتی که در سالهای اخیر شاهد بودهایم، از جمله جنبش جلیقه زردها، برای ایجاد تغییر اجتماعی کافی است؛ بلکه موضوع این است که آنها میتوانند آن را از طریق پروژهای سازماندهیشده انجام دهند.
🔸 برای بررسی این امکان، میخواهم دو جنبش را بهموازات هم بررسی کنم: اولین جنبش که از طبقه تا مالتیتود پیش میرود و دومی از مالتیتود تا طبقه. این فرمول در ابتدا حرکتی پاندولی، یک رفت و برگشت ساده بهنظر میرسد. اما برعکس من میخواهم نشان دهم که این پیشرفت نظری و سیاسی است. به این معنا که طبقه بهعنوان نقطهی شروع، همان چیزی نیست که میتوان آن را در انتها بهدست آورد. در حقیقت، عبورِ طبقه از طریق مالتیتود، معنای آن را دگرگون میکند. فرمول کلی سازمانیابی در ذهن من این است: ´C-M-C: طبقه – مالتیتود – طبقه′. برای مارکس، اهمیت این فرمول در تحولات و دگرگونیهایی است که در این فرایند رخ میدهد. طبقه` باید یک «طبقه – مالتیتود» باشد، طبقهای متقاطع و اینترسکشنال.
🔹متن کامل این مقاله در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-UZ
#مایکل_هارت #ساسان_صدقی_نیا
#طبقه #مالتیتود #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
´C-M-C: طبقه – مالتیتود – طبقه′
نوشتهی: مایکل هارت ترجمهی: ساسان صدقی نیا باید اعتراف کنم که امروزه چندگانگی به افق تخیلِ سیاسی ما تبدیل شده است و فعالان و جنبشهای اجتماعی این واقعیت را بهوجود آوردهاند. اغلب بهویژه از طریق …
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ برقرار کردن شادی
نوشتهی: آنتونیو نگری و مایکل هارت
ترجمهی: نوید قویدل، حنا رحیمی
7سپتامبر 2020
📝 توضیح مترجمان: متن پیش رو ترجمه بخش پایانی کتاب «ثروت مشترک» نوشتهی آنتونیو نگری و مایکل هارت است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است. این بخش بطور مستقل و منفک از چارچوب کتاب نیز خواندنی است. برخی اصطلاحات این متن در زمینهی اندیشهی نگری و هارت دلالتهای خاصی دارند که آنها را در یادداشت (پاورقی)ها توضیح دادهایم. معادل بعضی اصطلاحات نیز ممکن است بحثبرانگیز باشد که دربارهی آنها نیز مختصری نوشتهایم. موضوع متن، یعنی شادی در مقام موضوع سیاست، و اهمیت آن در مبارزهي سیاسی روزمره انگیزهی اصلی ترجمهی این متن بوده است. معتقدیم که راهبردهای سیاسی رهاییبخش، شادی را نقطهی عزیمت تغییر میدانند و نه مقصد نهایی آن. با اینحال، بیش از آنکه خواسته باشیم از طریق این ترجمه اندیشهی آن را تأیید یا تکذیب کنیم، میخواهیم موضوعش به پرسش گذاشته شود و بینهایت خوشحال خواهیم شد اگر خوانندگان در هرجا که میتوانند به طرح این موضوع دامن بزنند و در هر قالب که مایلند («کامنت»، نوشتاری مستقل، غیره) در بحث و گفتگو پیرامون آن شرکت کنند.
🔸 به سال صفر خوش آمدید! پس از قرنها تاریکی و خون، پیشاتاریخ به اتمام میرسد، نه با انفجار که با نفسی راحت. آغاز تاریخ به معنی پایان نزاع اجتماعی نیست، در عوض یعنی همهی ما بالقوه میتوانیم به ناسازگاریها توجه کنیم و آنها را به روابطی مولد و صلحآمیز تبدیل کنیم. شروع تاریخ به این معنی نیست که قدرت ما تماما به فعلیت درآمده، اگر اینطور بود تاریخ پیش از آنکه آغاز شود تمام میشد. بلکه به معنی آغاز فرایند آموزش و تمرینی است که جمعا درگیر آنیم تا زندگی اجتماعی را بسازیم و حکمرانی دموکراتیک را عملی کنیم.
🔸 انقلابیهای عصر روشنگری، از دیدرو و فونتانل گرفته تا جفرسون، با پیروی از یونانیان و رومیان باستان، هدف سیاسی نهایی را شادی عمومی عنوان میکنند. امروز باید شادی را بار دیگر، هم به شیوههایی که متفکران قرن هجدهم میفهمیدند و هم به شیوههایی که آنها نمیتوانستند در آنزمان تصور کنند، به مفهومی سیاسی تبدیل کنیم. از نظر آنها شادی قبل از هر چیز شرایطی پایدار است، نه احساسی گذرا مانند خوشی. شادی نوعی خوشی است که دوام دارد و تکرار میشود. آنها همچنین بر ماهیت جمعی شادی اصرار میورزند؛ این که شادیْ عمومی است نه خصوصی. این دو مشخصه از پیش روشن میکند که چرا شادی باید هدف اصلی حکومت باشد. شادی خیری جمعی است، احتمالا حد نهایی آن، که برای تضمین پایداریاش باید خصلتی نهادیشده بهخود بگیرد. با اینحال، شادی چیزی نیست که رهبران یا نمایندگان به راحتی برای جمعیت فراهم کنند. شادی تاثیری فعالانه میگذارد، نه منفعلانه. انبوهه باید خودش را اداره کند تا حالت پایداری از شادی بیافریند (از این رو بجای آنکه آن را «شادی عمومی» بنامیم شادی «اشتراکی» مینامیم). شادی مرتبهای از رضایت نیست که سرکوبکنندهی فعالیت باشد، بلکه رانهای است به سوی میل؛ سازوکاری است برای افزایش و گسترش آنچه میخواهیم و آنچه میتوانیم انجام دهیم. بدون شک، انسانها با قابلیتهای تماما رشدیافتهای برای ادارهی خود، حل ناسازگازیها و شکلدادن به روابطی شاد و پایدار به دنیا نمیآیند، اما همهی ما بالقوه میتوانیم چنین کنیم. پس در نهایت، شادی فرایند گسترش ظرفیتهایمان برای تصمیمگیری دموکراتیک و تمریندادن خودمان برای خودمختاری است.
🔸 بنابراین، خواستن شادی تایید و تجلیل اهداف روشنگری است. اندیشهی محوری روشنگری که نظر ما را جلب میکند این ادعا نیست که بعضی یا همهی ما به مقام روشنبینانهای از استادی تمام در تسلط بر خویشتن، دانش و امثال آن رسیدهایم، یا بالاخره خواهیم رسید. در عوض، این تشخیص برایمان جالب است که انسانها تمرینپذیرند، اینکه ما میتوانیم خود را بهطور فردی یا جمعی و طی تاریخ بهتر کنیم. و در قلمرو حکومت این امر مستلزم یادگیری در حین انجامدادن است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1HK
#مایکل_هارت #آنتونیو_نگری #نوید_قویدل #حنا_رحیمی
#روشنگری #شادی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ برقرار کردن شادی
نوشتهی: آنتونیو نگری و مایکل هارت
ترجمهی: نوید قویدل، حنا رحیمی
7سپتامبر 2020
📝 توضیح مترجمان: متن پیش رو ترجمه بخش پایانی کتاب «ثروت مشترک» نوشتهی آنتونیو نگری و مایکل هارت است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است. این بخش بطور مستقل و منفک از چارچوب کتاب نیز خواندنی است. برخی اصطلاحات این متن در زمینهی اندیشهی نگری و هارت دلالتهای خاصی دارند که آنها را در یادداشت (پاورقی)ها توضیح دادهایم. معادل بعضی اصطلاحات نیز ممکن است بحثبرانگیز باشد که دربارهی آنها نیز مختصری نوشتهایم. موضوع متن، یعنی شادی در مقام موضوع سیاست، و اهمیت آن در مبارزهي سیاسی روزمره انگیزهی اصلی ترجمهی این متن بوده است. معتقدیم که راهبردهای سیاسی رهاییبخش، شادی را نقطهی عزیمت تغییر میدانند و نه مقصد نهایی آن. با اینحال، بیش از آنکه خواسته باشیم از طریق این ترجمه اندیشهی آن را تأیید یا تکذیب کنیم، میخواهیم موضوعش به پرسش گذاشته شود و بینهایت خوشحال خواهیم شد اگر خوانندگان در هرجا که میتوانند به طرح این موضوع دامن بزنند و در هر قالب که مایلند («کامنت»، نوشتاری مستقل، غیره) در بحث و گفتگو پیرامون آن شرکت کنند.
🔸 به سال صفر خوش آمدید! پس از قرنها تاریکی و خون، پیشاتاریخ به اتمام میرسد، نه با انفجار که با نفسی راحت. آغاز تاریخ به معنی پایان نزاع اجتماعی نیست، در عوض یعنی همهی ما بالقوه میتوانیم به ناسازگاریها توجه کنیم و آنها را به روابطی مولد و صلحآمیز تبدیل کنیم. شروع تاریخ به این معنی نیست که قدرت ما تماما به فعلیت درآمده، اگر اینطور بود تاریخ پیش از آنکه آغاز شود تمام میشد. بلکه به معنی آغاز فرایند آموزش و تمرینی است که جمعا درگیر آنیم تا زندگی اجتماعی را بسازیم و حکمرانی دموکراتیک را عملی کنیم.
🔸 انقلابیهای عصر روشنگری، از دیدرو و فونتانل گرفته تا جفرسون، با پیروی از یونانیان و رومیان باستان، هدف سیاسی نهایی را شادی عمومی عنوان میکنند. امروز باید شادی را بار دیگر، هم به شیوههایی که متفکران قرن هجدهم میفهمیدند و هم به شیوههایی که آنها نمیتوانستند در آنزمان تصور کنند، به مفهومی سیاسی تبدیل کنیم. از نظر آنها شادی قبل از هر چیز شرایطی پایدار است، نه احساسی گذرا مانند خوشی. شادی نوعی خوشی است که دوام دارد و تکرار میشود. آنها همچنین بر ماهیت جمعی شادی اصرار میورزند؛ این که شادیْ عمومی است نه خصوصی. این دو مشخصه از پیش روشن میکند که چرا شادی باید هدف اصلی حکومت باشد. شادی خیری جمعی است، احتمالا حد نهایی آن، که برای تضمین پایداریاش باید خصلتی نهادیشده بهخود بگیرد. با اینحال، شادی چیزی نیست که رهبران یا نمایندگان به راحتی برای جمعیت فراهم کنند. شادی تاثیری فعالانه میگذارد، نه منفعلانه. انبوهه باید خودش را اداره کند تا حالت پایداری از شادی بیافریند (از این رو بجای آنکه آن را «شادی عمومی» بنامیم شادی «اشتراکی» مینامیم). شادی مرتبهای از رضایت نیست که سرکوبکنندهی فعالیت باشد، بلکه رانهای است به سوی میل؛ سازوکاری است برای افزایش و گسترش آنچه میخواهیم و آنچه میتوانیم انجام دهیم. بدون شک، انسانها با قابلیتهای تماما رشدیافتهای برای ادارهی خود، حل ناسازگازیها و شکلدادن به روابطی شاد و پایدار به دنیا نمیآیند، اما همهی ما بالقوه میتوانیم چنین کنیم. پس در نهایت، شادی فرایند گسترش ظرفیتهایمان برای تصمیمگیری دموکراتیک و تمریندادن خودمان برای خودمختاری است.
🔸 بنابراین، خواستن شادی تایید و تجلیل اهداف روشنگری است. اندیشهی محوری روشنگری که نظر ما را جلب میکند این ادعا نیست که بعضی یا همهی ما به مقام روشنبینانهای از استادی تمام در تسلط بر خویشتن، دانش و امثال آن رسیدهایم، یا بالاخره خواهیم رسید. در عوض، این تشخیص برایمان جالب است که انسانها تمرینپذیرند، اینکه ما میتوانیم خود را بهطور فردی یا جمعی و طی تاریخ بهتر کنیم. و در قلمرو حکومت این امر مستلزم یادگیری در حین انجامدادن است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1HK
#مایکل_هارت #آنتونیو_نگری #نوید_قویدل #حنا_رحیمی
#روشنگری #شادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
برقرار کردن شادی
نوشتهی: آنتونیو نگری و مایکل هارت ترجمهی: نوید قویدل، حنا رحیمی خواستن شادی تایید و تجلیل اهداف روشنگری است. اندیشهی محوری روشنگری که نظر ما را جلب میکند این ادعا نیست که بعضی یا همهی ما به م…
▫️ آنتونیو نگری، قدرت برسازنده و انبوهه
نوشتهی: دانیل بنسعید
ترجمهی: علی باش
18 فوریه 2022
📚 از متن مقاله:
🔸نگری در نخستین سطرهای مقالهی قدرت برسازنده مینویسد: «سخنگفتن از قدرت برسازنده، سخنگفتن از دموکراسی است.» «آزادی برسازنده» تا وقتی زمانمندی خاصی را بهکار میگیرد از حقیقت زودگذر رویداد فراتر میرود. قدرت برسازنده خود را در «انقلاب مداوم» تحقق میبخشد و این تداومِ وحدتِ متضادِ رویداد و تاریخ، برسازنده و برساخته را مفهومبندی میکند... سخنگفتن از قدرت برسازنده، یعنی سخنگفتن از انقلاب؛ و نیز برعکس. این قدرت در حقیقتْ بازنمودِ «گسترش ظرفیت انسان برای ساختن تاریخ» است به جای تحمل آن. نگری به اسپینوزا به عنوان نخستین کسی که به این قدرت نامحدود، یا بهتر است بگوییم این «قدرت» (potentia) غیرقابلتقلیل به اعمالِ قدرت (potestas)، حتی روشنگرانه، متوسل میشود.
🔸 کتاب امپراتوری، با نگاه از بالا (از «کانون» اروپایی ـ آمریکایی)، به ویژه در نقد سازوکار تازهی سلطهی تولید در سرزمینهای تحتسلطه، به تحلیلهای معاصر از امپریالیسم توجه چندانی ندارد. تقریباً هیچ تحلیل مستندی از تمرکز موثر سرمایه، از روابط میان شرکتهای چندملیتی و حکومتهای مسلط واقعی، از دیالکتیک قلمروزدایی و قلمروسازی (تحلیلی که از جمله جوانی آریگی در کتاب سدهی بیستم طولانی انجام داد) و نهادهای «حکومت جهانی» (و تقریباً هیچ چیز دربارهی پیمان سرمایهگذاری چندجانبه، اجماع واشینگتن و غیره) و نقش آنها در رشد همچنان ناموزونتر و نیز مرکب که خصوصیت انباشت سیارهای سرمایه در عصر امپریالیسم است، وجود ندارد.
🔸 نگری که میکوشد «تعریفی هستیشناختی از انبوهه» ارائه دهد، ناخواسته شکنندگی مفهومی آن را آشکار میسازد. او تأیید میکند که «انبوهه مفهومی است از طبقه»، با این همه با مفهوم طبقه کارگر تفاوت دارد. آنگاه میتوانیم از خودمان بپرسیم نوآوری اصطلاحی که (نه تنها بازگشت به عقبتر از مارکس بلکه به پیش از هگل یعنی به انبوههی اسپینوزایی سدهی هفدهم است)، بیش از همه هدفی جز تصحیح نگرش محدودکنندهی طبقهی کارگر ندارد (که به ویژه در سنت کارگرگرایی دههی 1970 رایج بود)، یعنی نگرشی که پرولتاریا را صرفاً با کار مستقیماً تولیدی تعریف میکرد و به لحاظ جامعهشناختی به طبقهی کارگر صنعتی تقلیل میداد. در این صورت، انبوهه فقط نام مستعار یا تمهید جعلی پرولتاریایی است که با تعمیم مناسبات بازار بزرگ شده است. نگری در یک سخنرانی در اکتبر 2001، در دانشگاه رومی لاسپینزا این عدمقطعیت را اذعان کرد: «از دیدگاه علمی، بدون شک این مفهوم که من اعلام میکنم هنوز ابتدایی است و باید ببینیم آیا کاربردی است یا خیر. وقتی برای توصیف پرولتاریای نوین از انبوهه حرف میزنیم، منظور فزونیِ سوژههای جنبشی است که در آن تکینگیها همکاری میکنند.»
🔸 امر سیاسی برای هارت و نگری در حکم جنبش انبوهه تعریف میشود. سیاست بهرغم «اضمحلال سپهرهای سنتی مقاومت»، و با وجودی که «فضاهای عمومی هر چه بیشتر خصوصیسازی میشوند»، برخلاف ترس هانا آرنت، دیگر تهدید به ناپدیدشدن نمیکند. سیاست تنها استقلال موهوم خود را از دست میدهد تا با مبارزهی اجتماعی ادغام شود: «آن کشمکشهای اجتماعی که امر سیاسی را شکل میدهند، اکنون مستقیماً بدون هیچ نوع میانجی عمل میکنند.» اگر سیاست هنر میانجیگری است، پس از حذف میانجیگری چه چیزی باقی میماند؟ امتزاج امری سیاسی و اجتماعی از این معضل بدون حل آن عبور میکند. نوید به اینکه جنبش انبوهه باید «شکلهای دموکراتیک قدرت برسازندهی جدیدی» را ابداع کند، چشماندازی را ترسیم میکند که در مواجهه با چالشهای زمانه بسیار مبهم است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Nj
#نقد_نگری #دانیل_بنسعید #علی_باش #قدرت_برسازنده #مایکل_هارت #آنتونیو_نگری #انبوهه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دانیل بنسعید
ترجمهی: علی باش
18 فوریه 2022
📚 از متن مقاله:
🔸نگری در نخستین سطرهای مقالهی قدرت برسازنده مینویسد: «سخنگفتن از قدرت برسازنده، سخنگفتن از دموکراسی است.» «آزادی برسازنده» تا وقتی زمانمندی خاصی را بهکار میگیرد از حقیقت زودگذر رویداد فراتر میرود. قدرت برسازنده خود را در «انقلاب مداوم» تحقق میبخشد و این تداومِ وحدتِ متضادِ رویداد و تاریخ، برسازنده و برساخته را مفهومبندی میکند... سخنگفتن از قدرت برسازنده، یعنی سخنگفتن از انقلاب؛ و نیز برعکس. این قدرت در حقیقتْ بازنمودِ «گسترش ظرفیت انسان برای ساختن تاریخ» است به جای تحمل آن. نگری به اسپینوزا به عنوان نخستین کسی که به این قدرت نامحدود، یا بهتر است بگوییم این «قدرت» (potentia) غیرقابلتقلیل به اعمالِ قدرت (potestas)، حتی روشنگرانه، متوسل میشود.
🔸 کتاب امپراتوری، با نگاه از بالا (از «کانون» اروپایی ـ آمریکایی)، به ویژه در نقد سازوکار تازهی سلطهی تولید در سرزمینهای تحتسلطه، به تحلیلهای معاصر از امپریالیسم توجه چندانی ندارد. تقریباً هیچ تحلیل مستندی از تمرکز موثر سرمایه، از روابط میان شرکتهای چندملیتی و حکومتهای مسلط واقعی، از دیالکتیک قلمروزدایی و قلمروسازی (تحلیلی که از جمله جوانی آریگی در کتاب سدهی بیستم طولانی انجام داد) و نهادهای «حکومت جهانی» (و تقریباً هیچ چیز دربارهی پیمان سرمایهگذاری چندجانبه، اجماع واشینگتن و غیره) و نقش آنها در رشد همچنان ناموزونتر و نیز مرکب که خصوصیت انباشت سیارهای سرمایه در عصر امپریالیسم است، وجود ندارد.
🔸 نگری که میکوشد «تعریفی هستیشناختی از انبوهه» ارائه دهد، ناخواسته شکنندگی مفهومی آن را آشکار میسازد. او تأیید میکند که «انبوهه مفهومی است از طبقه»، با این همه با مفهوم طبقه کارگر تفاوت دارد. آنگاه میتوانیم از خودمان بپرسیم نوآوری اصطلاحی که (نه تنها بازگشت به عقبتر از مارکس بلکه به پیش از هگل یعنی به انبوههی اسپینوزایی سدهی هفدهم است)، بیش از همه هدفی جز تصحیح نگرش محدودکنندهی طبقهی کارگر ندارد (که به ویژه در سنت کارگرگرایی دههی 1970 رایج بود)، یعنی نگرشی که پرولتاریا را صرفاً با کار مستقیماً تولیدی تعریف میکرد و به لحاظ جامعهشناختی به طبقهی کارگر صنعتی تقلیل میداد. در این صورت، انبوهه فقط نام مستعار یا تمهید جعلی پرولتاریایی است که با تعمیم مناسبات بازار بزرگ شده است. نگری در یک سخنرانی در اکتبر 2001، در دانشگاه رومی لاسپینزا این عدمقطعیت را اذعان کرد: «از دیدگاه علمی، بدون شک این مفهوم که من اعلام میکنم هنوز ابتدایی است و باید ببینیم آیا کاربردی است یا خیر. وقتی برای توصیف پرولتاریای نوین از انبوهه حرف میزنیم، منظور فزونیِ سوژههای جنبشی است که در آن تکینگیها همکاری میکنند.»
🔸 امر سیاسی برای هارت و نگری در حکم جنبش انبوهه تعریف میشود. سیاست بهرغم «اضمحلال سپهرهای سنتی مقاومت»، و با وجودی که «فضاهای عمومی هر چه بیشتر خصوصیسازی میشوند»، برخلاف ترس هانا آرنت، دیگر تهدید به ناپدیدشدن نمیکند. سیاست تنها استقلال موهوم خود را از دست میدهد تا با مبارزهی اجتماعی ادغام شود: «آن کشمکشهای اجتماعی که امر سیاسی را شکل میدهند، اکنون مستقیماً بدون هیچ نوع میانجی عمل میکنند.» اگر سیاست هنر میانجیگری است، پس از حذف میانجیگری چه چیزی باقی میماند؟ امتزاج امری سیاسی و اجتماعی از این معضل بدون حل آن عبور میکند. نوید به اینکه جنبش انبوهه باید «شکلهای دموکراتیک قدرت برسازندهی جدیدی» را ابداع کند، چشماندازی را ترسیم میکند که در مواجهه با چالشهای زمانه بسیار مبهم است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Nj
#نقد_نگری #دانیل_بنسعید #علی_باش #قدرت_برسازنده #مایکل_هارت #آنتونیو_نگری #انبوهه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آنتونیو نگری، قدرت برسازنده و انبوهه
نوشتهی: دانیل بنسعید ترجمهی: علی باش آنچه همگرایی و وحدت مقاومت را ممکن میکند همانا خودِ سرمایه است؛ این تعمیم مناسبات بازار، حضور همهجانبهی قانون ارزش، نفوذ سلطهی غیرشخصی در تمامی منافذ …